نام پژوهشگر: آرمن آوانس
محمدرضا شریعتی حبیب اله اسکندری
در این تحقیق نانوذرات مغناطیسی آهن (مگنتیت) با خصلت ابرمغناطیسی تهیه و پس از اصلاح بوسیله بعضی عوامل فعال سطحی آنیونی بمنظور استخراج و پیش تغلیظ مقادیر بسیار ناچیز ترکیبات نیتروژن دار (نیتریت، نیترات و آمونیاک) بصورت رنگ آزو در محیط آبی و اندازه گیری آن ها بطریق اسپکتروفتومتری مورد استفاده قرارگرفت. در بخش اول این تحقیق که مربوط به اندازه گیری نیتریت و نیترات می باشد، اساس روش اندازه گیری نیتریت با استفاده از واکنش دیازوتیزاسیون و سپس ایجاد ترکیب آزوی رنگی می باشد. برای اندازه گیری نیترات، کاهش نیترات به نیتریت با استفاده از ستون احیاء گر کادمیوم-مس انجام شد. از سولفا متازین، متوکلوپرآمید و پروکائین برای تشکیل کاتیون دیازونیوم و از 1-نفتیل آمین بعنوان عامل کوپلاژ استفاده شده است. رنگ آزوی تشکیل شده بر روی سطح نانوذرات مگنتیت اصلاح شده بازداری و در ادامه نانوذرات با محلول مناسب با حجم کم شسته شده و جذب محلول حاصل در محدوده مرئی اندازه گیری شد. روش های پیشنهاد شده قادر به اندازه گیری نیتریت در محدوده های 0/45-2/0، 0/10-05/0 و 0/45-5/0 میکروگرم در لیتر نیتریت با حدتشخیص های 02/0، 001/0 و 135/0 میکروگرم در لیتر بترتیب برای سیستم های حاوی سولفامتازین، متوکلوپرآمید و پروکائین می باشند. روش های ارائه شده برای اندازه گیری نیتریت و نیترات در نمونه های آبی، خاک و نمونه های بیولوژیکی بکار گرفته شدند. اساس روش اندازه گیری آمونیاک، اکسایش آن توسط برومات در حضور مقادیر اضافی از پتاسیم برمید و ایجاد نیتریت از آمونیاک در محیط قلیایی می باشد. نیتریت ایجاد شده پس از ایجاد رنگ آزو و پیش تغلیظ با نانوذرات مگنتیت اصلاح شده، بصورت اسپکتروفوتومتری آشکارسازی شده است. محدوده پاسخ خطی روش 00/6-03/0 میکروگرم در لیتر آمونیاک با حدتشخیص 003/0 میکروگرم در لیتر بوده است. این روش با موفقیت برای اندازه گیری آمونیاک در بعضی از نمونه های آبی بکار گرفته شد.
بابک صارمی راد امید سفالیان
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپ های مختلف گندم از لحاظ تجمع کادمیم، آزمایشی به صورت طرح کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تکرار در شرایط هیدروپونیک در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی انجام گردید. سطوح کادمیم شامل صفر (شاهد) و 25/0 میلی مولار به عنوان کرت اصلی و 45 ژنوتیپ گندم به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس، تنوع قابل ملاحظه ای را در بین ژنوتیپها از نظر تجمع کادمیم نشان داد. میزان کادمیم در بافتهای مختلف در سطح شاهد بسیار ناچیز بود. در سطح 25/0 میلی مولار کادمیم، ژنوتیپهای pg-1252، kdm و گلستان بیشترین و ژنوتیپهای داراب2، مغان1 و آتیلا50 کمترین تجمع کادمیم را در اندام هوایی داشتند. بیشترین تجمع کادمیم در ریشه مربوط به ژنوتیپهای آریا، kdm و گلستان بود و پیشتاز1، چمران و شیرودی کمترین میزان کادمیم را در ریشه دارا بودند. با توجه به میانگین صفات مورد ارزیابی در مجموع می توان اظهار داشت که کادمیم منجر به کاهش معنی دار میانگین صفات در کلیه ارقام نسبت به شاهد گردید. بیشترین تأثیر کادمیم مربوط به وزن خشک اندام هوایی و بیومس و کمترین تأثیر آن مربوط به طول ریشه و فلورسانس کلروفیل بود. با توجه به مقادیر همبستگی میزان تجمع کادمیم در اندامها و سایر صفات، ارتباط خطی شدیدی بین آنها وجود نداشت. این امر لزوم اندازه گیری و بررسی مستقیم میزان کادمیم در اندامها را در مطالعات مربوط به این عنصر نشان می دهد. تجزیه aflp با استفاده از شش ترکیب آغازگر، 207 نوار چند شکل در ژنوتیپهای مورد مطالعه تولید کرد. بر اساس تنوع ژنی نی و شاخص شانون بیشترین و کمترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت بر اساس ترکیبهای آغازگری، به ترتیب بوسیله ترکیب آغازگری p-atg/m-cat و p-cga/m-cta بدست آمد. در تجزیه rapd شش آغازگر در مجموع 31 نشانگر چند شکل با میانگین 16/5 نشانگر به ازای هر آغازگر تولید کردند. تجزیه خوشه ای داده های مولکولی با استفاده از فاصله ژنتیکی نی، ژنوتیپها را به شش گروه متمایز منتسب کرد. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه در سطوح مختلف کادمیم از طریق تجزیه رگرسیون چندگانه بررسی شد. بر اساس تجزیه رگرسیون داده های aflp و rapd و صفات مورد اندازه گیری در مجموع 109 نشانگر مثبت در سطح شاهد و 66 نشانگر مثبت در سطح 25/0 میلی مولار کادمیم شناسایی شد. نشانگرهای p5m28 و rp2m3 در سطح شاهد و نشانگرهای p2m7 و p2m26 در سطح 25/0 میلی مولار کادمیم دارای ضریب رگرسیون منفی برای صفت کادمیم اندام هوایی بودند. در مجموع، نتایج این پژوهش حاکی از کارایی نشانگرهای مورد بررسی به ویژه aflp در شناسایی و تعیین خصوصیات مربوط به تجمع کادمیم در گندم بود.
حسنیه محمدی دیزج فریبرز شکاری
گندم (triticum aestivium l.)یکی از مهم ترین و پرمصرف ترین گیاهان زراعی جهان است. دانه ی گندم حاوی کربوهیدرات، پروتئین، چربی، مواد کانی و انواع ویتامین ها بوده و آردی که از دانه ی گندم حاصل می شود، بیش تر به مصرف نان می رسد و نان یکی از مواد اولیه برای خوراک انسان به ویژه در کشورهای جهان سوم می باشد. به طوری که در این کشورها بیش از 50 درصد انرژی روزانه ی مورد نیاز مردم از مصرف مستقیم این محصول کسب می گردد. به همین دلیل این محصول به عنوان یکی از مهم ترین محصولات زراعی در تولید فرآوردههای غذایی مطرح است. به علاوه هر ساله سطح وسیعی از اراضی زراعی جهان که زیر کشت این محصول می رود، با انواع تنش ها علی الخصوص تنش خشکی و کمبود روی مواجه هستند. روی (zn) عنصر کم مصرف ضروری برای گیاهان،حیوانات و انسان می باشد. اگرچه نیاز به روی اندک است ولی اگر مقدار کافی از این عنصر در دسترس نباشد، گیاهان از تنش های فیزیولوژیکی حاصل از ناکارآیی سازگان های متعدد آنزیمی و دیگراعمال متابولیکی مرتبط با روی رنج برده و در نهایت عملکرد ضعیفی داشته و دانه های با کیفیت پایین تولید می کنند. در نتیجه ی تغذیه ی انسان با این دانه ها علائم کمبود روی در آنها نیز مشاهده شده که افزایش ناهنجاری های یاخته ای، کاهش ایمنی بدن، کاهش توسعه ی قوای فکری و کوتاه ماندن قد کودکان از جمله ی آنهاست. با مصرف کودهای حاوی روی به سهولت می توان علاوه بر نیل به افزایش تولید، غلظت عناصر کم مصرف را در دانه ی گندم افزایش داد. زیست افزایی زراعی روی (کوددهی، افشانه کردن برگی و پیش تیمار)، آسان ترین و مطمئن ترین راه به منظور افزایش روی موجود در دانه است. به منظور بررسی اثرات کاربرد سولفات روی در مراحل اولیه ی رشد و ویژگی های مرتبط با عملکرد ارقام بهاره ی گندم، آزمایشی در قالب فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار، هفت سطح پیش تیمار با سولفات روی (بذر خشک (شاهد)، آب دیونیزه، 15، 30، 45، 60 و 75 میلی مولار)، سه سطح تنش خشکی (شامل محیط های با پتانسیل صفر، منفی شش و منفی 12 بار) و دو رقم گندم بهاره (دریا و n-80-19) در آزمایشگاه پژوهشی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه مراغه و آزمایشی در قالب فاکتوریل با طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، پنج سطح کود سولفات روی (صفر (شاهد)، کاربرد خاکی 23 کیلوگرم سولفات روی به هنگام کاشت، افشانه کردن برگی محلول 5/0 درصد سولفات روی در مرحله ی شکمی، مراحل شکمی و شیری و مراحل شیری و خمیری دانه) و پنج رقم گندم بهاره شامل (n-80-19، تجن، شیرودی، آرتا و دریا) در بهار سال 1389 در کشتزار تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی ملکان اجرا گردید. پس از استقرار بوته ها و رسیدگی کامل در مراحل مختلف، نمونه برداری و جمع آوری داده ها انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات مورد مطالعه نشان داد که پیش تیمار بذور با سولفات روی، موجب افزایش درصد نهایی جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، شاخص جوانه زنی، درازای ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و کاهش میانگین زمان جوانه زنی در شرایط تنش خشکی گردید. همچنین تنش باعث کاهش مولفه هایی هم چون ضریب سرعت جوانه زنی، درازای ریشه چه و ساقه چه و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه گردید. در آزمون مزرعه ای نیز کاربرد خاکی سولفات روی موجب افزایش شمار سنبله در واحد سطح، شمار دانه در سنبله، درازای سنبله، بلندی بوته، شمار سنبلچه، بیشینه ی شمار دانه در سنبلچه، شمار کل پنجه های بوته، پنجه های بارور بوته، بلندی پنچه های یک بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در شرایط مطلوب مزرعه شد. همچنین افشانه کردن با سولفات روی موجب افزایش میزان روی (zn) دانه، شمار سنبلچه و بلندی پنجه های یک بوته شد. با توجه به مقایسات میانگین و روابط بین صفات مشخص شد که تیمار کاربرد خاکی سولفات روی بهترین گزینه برای افزایش عملکرد و تیمار افشانه کردن آن (علی الخصوص در مراحل پایانی رشد دانه) گزینه ی برتر در زیست افزایی روی می باشد و اگر هدف افزایش باهم عملکرد و میزان روی دانه باشد کاربرد تلفیقی از روش های زیست افزایی به زراعی روی توصیه می شود.
سحر فرازی محمد کاظم رفویی
مشتقات سنتز شده توسط روش های تجزیه ای nmr،ir،x-ray و تجزیه عنصری شناسایی شدند.در نهایت با استفاده از نتایج استوکیومتری بدست آمده از روش اسپکتروفوتومتری کمپلکس های مربوطه سنتز و توسط اسپکتروسکوپی nmr،ir و تجزیه عنصری شناسایی شدند.
محمدرضا شیرانی آرمن آوانس
ثابت های اسیدی شش لیگاند باز شیف با استخلافات نیترو که جدیداً شنتز شده اند: (sbn9),(sbn7)(sbn6),(sbn4),(sbn3),(sbn2)، در مخلوط های دوتایی متانول-آب در دمای 25c، با قدرت یونی m 0/1 با توجه به داده های طیفی حاصل از چندین طول موج و بر اساس روش ترکیبی از مدل نرم و سخت محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از برنامه datan صورت گرفته. خروجی این برنامه شامل، محاسبه همزمان ثابت اسیدی، بردارهای طیفی تصویر گونه ها، نمودارهای غلظت و همچنین تعداد اجزای حاصل از تیتراسیون تورسنجی، در محلول های اسیدی مختلف از بازهای شیف، که توسط محلول باز استاندارد شده صورت گرفت. نتایج بدست آمده از روش فوق، با داده های حاصله از یک روش معمول دیگر (تکنیک برازش غیر خطی حد اقل مربعات) مقایسه و بدین طریق دقت و صحت نتایج در حد قابل قبول تایید شد. یک رابطه معکوس خطی بین اولین و دومین ثابت اسیدی در تمامی بازهای شیف و کسر مولی متانول در مخلوط حلال ها مشاهده نمودیم. اثرات حلال و تغییرات ساختمان ملکولی روی ثابت های یونیزاسیون و همچنین طیف خالص هر گونه و انحراف استاندارد مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پیروی نمودن این بازهای شیف به عنوان آمفولیست پایدار و امکان بهره برداری در جهت کالیبره کردن ph مترها و همچنین ساخت حسگرهای ph با توجه به محدوده برای آمفولیت (sbn9)، و سایر آمفولیت ها وجود دارد و انجام آزمایش مسمومیت ها و بررسی خواص دارویی و آزمایش های خوردگی در جهت اهداف کاربردی پیشنهاد می شود.
جعفر صوفیان احمد گلچین
به منظور بررسی پتانسیل آزولا، ترتیزک و عدسک آبی در جذب کادمیوم و آرسنیک از محلول های غذایی با شوری های مختلف، شش آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان اجرا شد. در این آزمایش ها سطوح مختلف کادمیوم محلول غذایی عبارت بودند از صفر ، 5 ، 10 ، 20 ، 40 و 80 میلی گرم در لیتر و آرسنیک عبارت بود از صفر ، 5 ، 10 ، 20 ، 40، 80 و 160 میلی گرم در لیتر مصرف گردید. و غلظت کلرور سدیم در محلول غذایی عبارت بود از صفر ، 10 ، 20 ، 40 و 80 میلی مولار که به محلول غذایی اپستین اضافه گردید. پس از ساخت محلول های غذایی با شوری و غلظت های مختلف کادمیوم یا آرسنیک سه گیاه آبزی آزولا، ترتیزک و عدسک آبی به مدت سی روز در آن ها پرورش داده شدند. نتایج نشان داد که وجود آلاینده های آرسنیک، کادمیوم و شوری باعث کاهش سرعت رشد نسبی گیاهان مورد مطالعه و حتی مرگ آن ها در غلظت های بالای شد. بطوریکه در تیمار شاهد یا سطح صفر این آلاینده ها سرعت رشد نسبی هر سه گیاه حداکثر (بترتیب 1/43، 0/75 و 0/37 درصد در روز) بود. گیاهان مورد مطالعه غلظت های بالایی از عناصر سنگین آرسنیک و کادمیوم را در بافت های خود جمع آوری نمودند. بررسی تأثیر شوری (از منبع کلرور سدیم) بر غلظت آرسنیک و کادمیوم بافت های گیاهی نشان داد که شوری محلول غذایی غلظت کادمیوم بافت های گیاهیی را افزایش داد. بطوریکه بیشترین غلظت کادمیوم گیاه آزولا از تیمار 40 میلی گرم کادمیوم و 80 میلی مول کلرور سدیم در لیتر با میانگین 3470/8 میلی گرم در کیلوگرم بدست آمد. درصورتیکه بیشترین غلظت کادمیوم ترتیزک و عدسک آبی از تیمار 80 میلی گرم کادمیوم و 80 میلی مول کلرور سدیم در لیتر بترتیب با میانگین های 4220/53 و 4137/23 میلی گرم در کیلوگرم اندازه گیری گردید. نتایج همچنین نشان داد که شوری باعث کاهش غلظت آرسنیک در گیاهان مورد مطالعه شد بطوریکه کمترین غلظت آرسنیک در هر سه گیاه از سطح صفر آرسنیک و بیشترین غلظت آرسنیک از تیمار 160 میلی گرم آرسنیک و صفر میلی مول نمک در لیتر بترتیب با میانگین های 3176/51، 3459/73 و 1229/45 میلی گرم در کیلوگرم برای گیاهان آزولا، ترتیزک و عدسک آبی بدست آمد. در این تحقیق تأثیر آرسنیک، کادمیوم و شوری، اثرات متقابل آن ها بر جذب عناصر غذایی نیز مورد مطالعه قرار گرفت
حمید کاظمی گوار عزت اله اسفندیاری
همانند انسان ها، در مورد گیاهان نیز عناصر غذایی نقش بسیار مهمی را در تغذیه و افزایش عملکرد ایفا می کنند. به طوری که کمبود این عناصر باعث محدودیت رشد و سرانجام عملکرد گیاه خواهد شد .در این میان، کمبود روی (zn) یک مشکل اساسی برای تغذیه ی گیاهان و انسان ها، به ویژه، در خاک های آهکی به شمار می آید. روی برای ساخت dna،rna، متابولسیم کربوهیدارت ها، لیپید ها و پروتئین ها و دفع دی اکسید کربن استفاده می شود. این عنصرهمچنین، در فتوسنتز، تقسیم یاخته ای و داراز شدن یاخته، حفظ ساختمان و عملکرد غشای یاخته ای، ساخت تریپتوفان شرکت دارد. از سوی دیگر، ساختمان و عملکرد غشای یاخته ای به شدت تحت تأثیر کمبود عنصر روی قرار دارد. یکی از راه های افزایش روی، افشانه کردن این عنصر در مراحل مختلف رشدی گیاهان می باشد. به منظور بررسی اثرات زیست افزایی سولفات روی (4znso) در مراحل مختلف رشد و ویژگی های مرتبط با عملکرد ارقام بهاره ی گندم (triticum aestivum l.)،آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار ، پنچ سطح پیش تیمار با سولفات روی، (بذر خشک یا بدون پیش تیمار (به عنوان شاهد)، آب دیونیزه (فاقد سولفات روی)، محلول دارای50 میلی مولار سولفات روی، محلول دارای75 میلی مولار سولفات روی و محلول دارای 100 میلی مولار)، در دو زمان متفاوت (6 ساعت و 12ساعت) و دو رقم گندم بهاره ی (آرتا و شیرودی) در آزمایشگاه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه انجام شد. همچنین، آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت در این آزمایش فاکتورهای مورد مطالعه عبارت بودند از دورقم گندم بهاره ی، شیرودی وآرتا و7 تیمار کودی سولفات روی شامل: شاهد (عدم افشانه کردن)، افشانه کردن 5/0 درصد سولفات روی در مرحله ی شکمی، افشانه کردن 5/0درصد سولفات روی به علاوه اوره در مرحله ی شکمی، افشانه کردن 5/0درصد سولفات روی در مرحله ی شیری، افشانه کردن 5/0 درصد سولفات روی در مراحل مرحله ی شیری دانه به علاوه اوره، افشانه کردن 5/0درصد سولفات روی در مرحله ی خمیری دانه و افشانه کردن 5/0درصد سولفات روی در مرحله ی خمیری دانه به علاوه اوره، درسال زراعی1390-1391 درکشتزار پژوهشی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه مراغه انجام شد. پس از استقرار بوته ها و رسیدگی کامل نمونه برداری و جمع آوری داده انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیهی واریانس صفات مورد مطالعه نشان داد که پیش تیمار با سولفات روی باعث افزایش درصد نهایی جوانه زنی، افزایش درازای ریشه چه و درازای ساقه چه و همچنین، موجب افزایش وزن خشک ساقه چه و ریشه چه گردید. لازم به ذکر است که در بین سطوح پیش تیمار با سولفات روی، تیمار 10 میلی مولار در 6 ساعت، بیشترین تاثیر را برجای نهاد. افزون بر این، در شرایط کشتزار افشانه کردن سولفات روی موجب افزایش وزن هزار دانه درمرحله شیری، عملکرد اقتصادی ، شاخص برداشت در مرحله شیری و غلظت روی دانه در مرحله شکمی گردید و رقم آرتا نسبت به شیرودی بیش تر تحت تأثیر افشانه کردن قرار گرفت.
علیرضا گودرزی غفار متدین اول
چکیده ندارد.