نام پژوهشگر: مهشید شکوهی
عطیه سینافر پروین پرتوی
پرداختن به موضوع کیفیت محیط که بخشی جدانشدنی از کیفیت زندگی شهروندان را تشکیل می دهد، از مهمترین رسالت های جامعه ی شهرسازان است. پیوند برنامه ریزی و طراحی شهری در این راستا می تواند ارتقاء بخش کیفیتِ محیطهای شهری باشد. پژوهش حاضر بر بکارگیری نفوذپذیری بعنوان یکی از ابزارهای طراحی شهری جهت ارتقاء کیفیت محیط در یک بافت محلی و ارزشمند بنام نارمک تأکید دارد. روشی که با عنایت به چالشهای متعدد و جهت گیری های متناقض صاحبنظران، نیازمند داشتن نگاهی منعطف و مقتضیانه به مقوله ی نفوذپذیری است. این مهم با بررسی مفهوم و مولفه های نفوذپذیری و کیفیت محیط آغاز، با واکاوی عوامل موثر بر نفوذپذیری و همچنین عوامل تأثیرپذیر از آن بصورت مثبت یا منفی، پیگیری و با ارائه ی مدلی از ارتباط متقابل ایندو به انجام رسیده است، این مدل در کنار تجربیات جهانی موجود، خط مشی ارتقاء کیفیت محیط با تأکید بر نفوذپذیری را تعیین و چارچوب مورد استناد پژوهش را شکل داده است. در ادامه با پرداختن به شرایط نارمک در خصوص نفوذپذیری و تحلیل وضعیت معیارهای کیفیت محیط از طریق برداشت میدانی و پرسشنامه در کنار بهره-گیری از مستندات، بخش عملی پژوهش دنبال شده است، بدلیل غلبه ی شاخصهای کیفی در سوالات پرسشنامه، نمونه گیری بصورت کیفی (هدفمند و غیراحتمالی) از میان ساکنین با سابقه ی سکونت بالاتر از 5 سال انجام شده و بر این اساس تکمیل پرسشنامه ها تا 75 مورد ادامه یافته است. شاخصهای کمی نیز عمدتاً به روش برداشت میدانی و در سه پهنه ی متمایز مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نهایتاً به کمک استفاده از تکنیک سوآت، راهبردها تدوین شده اند. راهبردهای مذکور متعاقب درنظرگیری روابط متقابل کیفیت محیط و نفوذپذیری در قالب چندین سیاست آورده شده و بر مواردی که با دخالت گسترده در بافت همراه نیستند، تأکید شده است. یافته های پژوهش حکایت از وجود وضعیت متفاوت کیفیت محیط در قسمتهای مختلف محله دارد بطوریکه پهنه ی دربرگیرنده ی بخش تجاری محله که در مقیاسی فرامنطقه ای نقش ایفاء می کند اگرچه هنوز کیفیت محیط محله را با مشکلات عدیده ای مواجه نساخته اما به شدت آنرا در معرض آسیب قرار داده است و تهدیدها در این پهنه بیش از سایر پهنه ها در آستانه ی فعلیت قرار گرفته اند. تقویت نظام سلسله مراتبی فضا در محله و کنترل ورودیها از راهکارهای مطرح شده برای این پهنه می باشند. پهنه ی دیگر، در مجاورت راههای اصلی محله تعریف شده است و در خصوص امنیت و ایمنی با تهدید مواجه و نیازمند درنظرگیری تمهیداتی است که پیاده را بر سواره اولویت بخشند و ترافیک مقصدی را بر ترافیک عبوری غالب سازند و بالاخره در پهنه ای سوم که در دل بافت مسکونی محله شکل گرفته است و بهترین وضعیت را منعکس می کند، اقداماتی چون جذب فعالیتهای متنوع و پذیرش کاربریهای مختلط در کنار طراحی مجدد فضاها بمنظور افزایش تعاملات ساکنین با فضاهای محله، می تواند ارتقاء بخش کیفیت کنونی پهنه باشد. بطور کلی تهدیدهایی که کیفیت محیط محله را در معرض آسیب قرار داده اند غالباً در ارتباط با حضور سواره و یا پیاده ی غیرساکنین قرار دارند فلذا با کنترل دعوت کنندگی محله و تأکید بر مرزها و حریم ها، تهدیدها نه تنها تنزل دهنده ی کیفیت محیط نخواهند بود حتی می-توانند بصورت فرصت در جهت افزایش سرزندگی و پویایی محیط، نقش آفرین باشند.
منا هاشمی یزدی مهشید شکوهی
گسترش روزافزون شهرها اقدامات عاجل عمرانی را طلب می کند و شهر ناگزیر از پذیرفتن این تغییرات است.عدم شناخت و درک صحیح ساختار اصلی شهرها و عدم تلاش در حفظ، احیا و ساماندهی آن موجب بروز لطمات فراوانی شده است.شاید بتوان گفت در مواجهه با چنین مشکلاتی یکی از بهترین راه حل ها تاکید بر ساختار اصلی شهر است و این امر می تواند به صورت احیا ساختار اصلی گذشته شهرو ایجاد یک پیوند ظریف و ناگسستنی بین محورها و عناصر تاریخی و کارکردهای مهم کنونی صورت پذیرد.لذا این تحقیق به بررسی چگونگی تجدید ساختار فضایی گذشته شهر و ایجاد انسجام بین عناصر آن می پردازد. برای تاکید بر ساختار اصلی،مهم ترین اقدام، شناخت و تشخیص صحیح آن از سایر قسمت های فرعی شهر می باشد.از این رو مباحث با شناخت و معرفی دیدگاه های اساسی ساختارگرایی،بررسی کیفی اجزا و عناصر اصلی ساختار فضایی شهر و روابط میان آنها و هم چنین توقعاتی که از یک ساختار وجود دارد،آغاز شده و با بررسی کمی روابط فضایی ساختار توسط یکی از روش های نوین طراحی شهری،یعنی تکنیک چیدمان فضا ادامه می یابد.سپس به شناخت موارد مذکور در نمونه تهران ناصری (منطبق بر محدوده منطقه 12 شهرداری تهران) پرداخته می شود و در نهایت ساختار اصلی تهران ناصری و عناصر و فضاهای کلیدی با ارزشی که طراحی آنها بیشترین تاثیر را در تجدید ساختار گذشته آن دارد،معرفی می گردد.نتیجه پژوهش در قالب تدوین راهنمای تجدید ساختار با تاکید بر ایجاد انسجام و پیوستگی بین عناصر اصلی آن ارائه می شود.
ریحانه حقیقی مهشید شکوهی
مادی همانند قنات شاهکار تفکر انسان کویرنشین است. اگر زاینده رود را شاهرگ حیاتی اصفهان بدانیم، مادی ها شریان هایی هستند که از این شاهرگ منشعب شده و در بطن شهر گسترده اند. این نهرهای کوچک جدا شده از دل زاینده رود، که برخی ابتکار آن را به شیخ بهایی نسبت می دهند و برخی قدمت آن را بسیار بیشتر از این تاریخ می-دانند، در سالهای اخیر خاصیت و کارکرد گذشته خود را ازدست داده اند. رگ های شهر در اثر توسعه بیمار گونه اصفهان کم کم مسدود یا بی آب شده اند. با تبدیل زمین های کشاورزی به مسکونی و تجاری، مادی ها کم کم به عاملی زائد در نظر مردم و مسئولان شهری بدل شده اند. هدف از انجام این تحقیق شناسایی مولفه های پایداری زیست محیطی و بهره گیری از آنها در طراحی بافت مجاور مادی قمیش است. تا از این طریق علاوه بر تقویت نقش این عنصر در محله، به راهکارهایی در جهت تقویت و ارتقاء نقش اکولوژیک مادی در سطح شهر دست یافت. تحقیق پیش رو از نوع کاربردی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی است. در جمع آوری اطلاعات نظری، از شیوه کتابخانه ای و در جمع آوری اطلاعات تجربی، شیوه برداشت میدانی بکارگرفته شده است. از تکنیک سوات نیز در تحلیل اطلاعات استفاده شده است. سه مولفه تعادل شهر و طبیعت، حمایت زیستی و کارایی منابع به عنوان مولفه های پایداری زیست محیطی پس از انجام مطلاعات نظری و بررسی تجارب جهانی معرفی شده اند. بر اساس شناخت صورت گرفته در منطقه مورد مطالعه مادی های شهر اصفهان در سه دسته مادی های مجاور باغات، مادی های درون محله، و مادی های مجاور خیابان تقسیم بندی می شوند. در نهایت طراحی با توجه به مولفه های پایداری زیست محیطی در دو بخش انجام شد، در بخش اول به ارائه راهکارها و راهبردهایی در راستای دستیابی به زیرساخت سبز شهری پرداخته شد. در بخش دوم طراحی ابتدا راهکارهای عملیاتی بر اساس مولفه های پایداری زیست محیطی، در ارتباط با هر بخش از مادی قمیش ارائه شده است و پس از آن طراحی سه بخش مادی قمیش انجام شد.
عرفانه رهگذر مهشید شکوهی
خلاقیت هرجامعه ای متضمن سلامتی، رشد و توسعه آن جامعه است. هر انسانی به طور بالقوه خلاق است. مسئله، شناسایی راه حل هایی است که با کمترین هزینه، بتواند خلاقیت را در بیشترین مخاطب بیدار سازد. نمی توان به مردم دیکته کرد که خلاق باشند، بلکه باید با تولید فضای خلاقانه، به گونه ای غیرمستقیم روح خلاقیت را در مردم پرورش داد. در این راستا به مطالعه مبانی نظری خلاقیت و شهر خلاق پرداخته شد. نتایج نشان می دهد یکی از را ه های بروز و ظهور خلاقیت، ارتباط با افراد خلاق است. چگونه طراحی شهری می تواند شرایطی فراهم آورد که مردم را در کنار افراد خلاق جامعه قرار دهد، بدون آن که این امر را به آن ها دیکته کند؟ دانشگاه به عنوان مکان حضور طبقه خلاق، این پتانسیل را داراست. با توجه به مطالعه متون خارجی و تجارب موفق جهانی می توان گفت، عرصه دانشگاهی به عنوان فضای شهری همه شمول، توانسته میان مردم و دانشگاهیان پل ارتباطی برقرار کند. این مکان با استفاده از معیارها و اصول طراحی خلاقانه توانسته تاثیر ضمنی اما عمیقی بر غنی سازی و پرورش روح خلاقیت در زندگی روزمره مردم داشته باشد. ما در عصر مدرن زندگی می کنیم. فضاهای آموزشی کشور ما نیز اغلب بدون درک و شناخت صحیح از روح خلاق و ظریف انسان ایرانی، مدرن شده اند. ما مردم ایران کیستیم؟ ما مردمی هستیم با احساسات عمیق و پیشینه فرهنگی غنی. ظریف ترین نقوش و خطوط، روح ما را متاثر می کند. فضاهای شهری و ابنیه ارزشمند معماری گذشته ما، هوشمندانه، پاسخگوی ظرایف و لطایف روح ایرانی است. ازجمله این فضاهای شهری، فضاهای واسط هستند که درعین حال که دو عرصه را از هم جدا می سازند، میانشان پیوند برقرار می کنند. در معماری ایرانی-اسلامی، فضای واسط از ورودی یک خانه گرفته تا پل شهری، علاوه براینکه توانسته مخاطب را به آرامی از یک مکان با ویژگی هایی خاص خود به مکانی دیگر با ویژگی هایی دیگر عبور دهد، خود به عنوان یک مکان، احساسات مخاطب را برمی انگیزد و رفتارها و مفاهیم خاصی را به او ارائه می دهد. مطالعه آثار ارزشمند بومی ازجمله سردر بازار قصریه اصفهان، ورودی مسجد شیخ لطف الله و نیز پل خواجو ، به دستیابی به برخی از معیارهای طراحی فضای واسط ایرانی-اسلامی منتج گردید. ورود به عرصه دانشگاه مدرن ایرانی به دلیل وجود قوانین امنیتی منحصر به دانشگاهیان می باشد و مردم امکان حضور و همنشینی با طبقه خلاق دانشگاهی را در این مکان ندارد. این درحالی است که در حتی در بعضی از کشورهایی که شدیدترین تدابیر امنیتی را بر شهروندانشان اعمال می شود، به دلیل مزایای بنیادی و عمیق فرهنگی، نه تنها مانع دسترسی همه شمول به عرصه دانشگاهی نمی شوند بلکه با راهکارهای طراحی و مدیریت شهری، مشوق حضور هرچه بیشتر مردم نیز می گردند. به هرطریق با توجه به قوانین شهری امروز ایران، آنچه می تواند راه حل بهینه برای برقراری ارتباط میان مردم و طبقه خلاق باشد، ایجاد فضای واسط میان دانشگاه و بافت پیرامون آن است که بر اساس اصول و معیارهای حاصل از عرصه دانشگاهی خلاق و فضای واسط ایرانی-اسلامی طراحی گردد. دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه ایرانی، همواره بستر رویدادهای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی بوده است. از طرفی حضور نخبگان و افراد مستعد و خلاق ،با قومیت ها و فرهنگ های گوناگون از سراسر کشور، ویژگی خاصی به دانشگاه تهران بخشیده است. تاثیر این دانشگاه بر شکلگیری بافت پیرامون آن نیز قابل توجه است به طوری که این محدوده به مرکز کتابفروشی ها و انتشارات معتبر کشور تبدیل شده که همین امر موجب جذب بسیاری از مردم از نقاط مختلف شهر و حتی کشور به این مکان گردیده است. بولوارکشاورز به عنوان تنها بولوار ایرانی و پارک شهری لاله در لبه شمالی دانشگاه، مرکز تفریحی مردم شهر تهران به شمارمی رود. با توجه به موقعیت قرارگیری دانشگاه تهران، می توان گفت دانشگاه تهران و بافت پیرامون آن، مقصد حضور تعداد بسیاز زیادی از اقشار متنوع جامعه است. در نتیجه ارائه ضوابط و راهکارهای طراحی فضای شهری واسطِ خلاق میان دانشگاه تهران و بافت پیرامون آن هدف این پژوهش می باشد.
ویدا حسین زاده میبدی مهشید شکوهی
آنچه در طی این پژوهش به آن پرداخته شده، مطالعه و بررسی شیوه های ارتقای کیفیت راهیابی در فضاهای شهری و نقش عامل خوانایی در بهبود تصویر ذهنی ساکنین از محدوده و همچنین بهبود راهیابی و جهت یابی می باشد. ساختار پایان نامه از بخش های مطالعات نظری، تحلیل و طراحی تشکیل شده است. در فصل مطالعات نظری، پس از معرفی مفاهیم اصلی راهیابی و خوانایی شهری ، و بررسی مهمترین استراتژی های راهیابی در فضای شهری ، روشهای ارزیابی میزان کیفیت راهیابی و خوانایی شهری در تجربیات جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل دو متود کمی تکنیک های چیدمان فضا و متود کیفی تحلیل نقشه های ذهنی ساکنین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تئوری ها و متودولوژی های مرتبط با چیدمان فضا بازبینی کلی از پیکربندی فضایی و شناخت فضایی را ارائه می نماید و تحلیل نقشه های ذهنی ساکنین مهمترین نشانه ها و عوامل تاثیر گذار در ایجاد حس مکان از محدوده را آشکار می نماید. در فصل سوم از پژوهش، پس از شناخت و بررسی مهمترین شاخصه های بافت مورد بررسی ، که محدوده محلات تجریش و باغ فردوس از منطقه یک شهر تهران می باشد، میزان کیفیت راهیابی در محیط شهری با استفاده از هم پوشانی دو تکنیک کمی – استفاده از تکنیک چیدمان فضا – و کیفی – از تحلیل نقشه های ذهنی ساکنین – مورد ارزیابی قرار گرفته است . با توجه به این بررسی راهنمای موضوعی و موضعی برای مسیرهای محدوده تدوین شده و یکی از مسیرها جهت ساماندهی در راستای ارتقای خوانایی انتخاب شده است. در ادامه پس از ارزیابی بین دو آلترناتیو طراحی ارائه شده، محدوده با توجه به مهمترین ویژگی های موثر در بهبود میزان خوانایی و راهیابی شهری طراحی شده است.
هادی آقاجانی مهشید شکوهی
پیاده راه ها به دلیل دارا بودن نقش عملکردی، کالبدی و به خصوص اجتماعی و فرهنگی ویژه، از مهمترین فضاهای شهری و مرکز اصلی خرید، گذران اوقات فراغت و فعالیت های اجتماعی به شمار می روند. مزّیت این فضاها به حدّی است که کشورهای زیادی از دهه های قبل، بسیاری از خیابان های مراکز شهری خود را به پیاده راه تبدیل کرده اند. در ایران نیز در شهرهای بزرگ چندین پیاده راه ایجاد شده و در حال افزایش می باشد. در این بین بافت مرکزی شهرهای کوچک نیز که معمولاٌ هسته اولیه این شهر بوده و عناصر کالبدی و عملکردی مهمی در آنجا وجود داشته و از جمعیت مناسبی نیز برخوردار هستند، دارای پتانسیل ارزشمندی برای تبدیل شدن به پیاده راه می باشند که اقدامات درخور توجّهی در این زمینه صورت نگرفته است. این تحقیق در پی این است که خیابان های مناسب برای تبدیل شدن به پیاده راه را در یک نمونه از شهرهای کوچک (بافت مرکزی شهر بابل) شناسایی کرده و به طراحی یک نمونه از آن بپردازد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از تجارب خارجی و داخلی، معیارهای لازم برای امکان سنجی تبدیل خیابان به پیاده راه تدوین شده و سپس خیابان های شهری موجود در بافت مرکزی شهر بابل، براساس معیارهای بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفته اند و امکان تبدیل آنها به پیاده راه مشخص شده است. در نهایت با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره از بین گزینه های ممکن بهترین خیابان برای تبدیل شدن به پیاده راه مشخص شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در بافت مرکزی شهر بابل خیابان های مدرس، نواب صفوی، آیت الله روحانی و شهید مرتضی مطهّری امکان تبدیل شدن به پیاده راه را ندارند؛ زیرا ترافیک عبوری آنها قابل حذف یا انتقال به خیابان های اطراف نمی باشد. خیابان های صالح طبری، فرهنگ، سیدالعلما، فرهنگ 12، آیت الله سعیدی، یوسف پوری، شهریارپوری، هفده شهریور، استقلال 13 امکان تبدیل شدن به پیاده راه را دارند که در این میان خیابان آیت الله سعیدی بهترین گزینه برای تبدیل شدن به پیاده راه می باشد. واژگان کلیدی: امکان سنجی، خیابان، پیاده راه، بافت مرکزی شهر بابل
کاملیا افتخاری مهشید شکوهی
معماری و شهرسازی گذشته ایران در بر گیرنده اصولی است که در دل سنت ها نمود یافته ودر چند دهه اخیر در اثر گسترش نامتعادل شهر ها و گسست سازمان فضایی شهر ، شهر سنتی از حقیقت خود فاصله گرفته و چالش هایی را پیش روی شهرسازی سنتی و شهرسازی مدرن قرار داده است. توجه به رویکرد ساختار فضائی ، با احترام به تاریخ ومفاهیم شهرسنتی-ایرانی محتوای اصلی کار می باشد ضرورت شناخت مفاهیم شهر سنتی از سویی،شناخت ویژگی های فرهنگی،بومی و تاریخی بافت از دیگر سو و نیز معیارهای شناخت استخوانبندی می تواند مارا به ساخت الگوهای ذهنی رهنمون کند. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگویی با خصوصیات سنتی- ایرانی جهت طراحی در بافت تاریخی نمونه موردی شهر میانه و فرضیه ارتقا کیفیت محیطی با الگوهای شهرسازی سنتی انجام گردید..نوع تحقیق کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی است.در ابتدا به منظور شناخت ساختار علاوه بر مطالعه پیشینه مجموعه از طریق اسناد کتابخانه ای ، بررسی سفرنامه ها و نقشه ها،برداشت میدانی توسط نگارنده صورت گرفت ،سپس در راستای سنجش فرضیه برای دو شهر سنتی یزد و سمنان پرسشنامه ای تنظیم گردیدو با پرسشنامه دیگری به بررسی عناصر تأثیرگذار در طراحی بافت کهن در شهرستان میانه محله امامزاده پرداخته شدو با تحلیل ساختار کهن محلات و شناسایی نقاط مهم بافت ، به عنوان دستاورد پژوهش طرحی در قالب طرح جامع سه بعدی ارائه گردید.
سمیه ایل سعادتمند مهشید شکوهی
انسان موجودی با نیازهای اجتماعی می باشد که به فضایی با شرایط لازم نیازمند است تا با انجام فعالیتهای مختلف، متعالی ترین نیازش را تامین نماید. این فضا، همان فضای عمومی شهریست که از دیرباز با هدف برقراری تعاملات اجتماعی بوجود آمده است. اما امروزه انقلاب تکنولوژیکی، با ایجاد امکان ارتباطات گسترده مجازی و ارائه سایر خدمات غیرحضوری، موجب شده انسان ها هر چه بیشتر از زندگی و حضور در فضاهای عمومی دور شوند. علاوه بر این افزایش هر روزه سلطه خودرو بر شهر منجر به تعریف و اجرای پروژه¬های متعدد ترافیکی گشته که حذف تدریجی عابر پیاده و فضاهای شهری را در پی داشته و نتیجه آن کاهش و نهایتا از بین بردن سرزندگی و حیات اجتماعی فضاهای شهریست. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تقویت حیات اجتماعی فضاهای شهری سعی در شناسایی عوامل موثر و اولویت تاثیرگذاری آن ها در ایجاد و یا ارتقاء حیات اجتماعی فضاهای شهری داشته تا از این طریق بتوان اقدامات مورد نیاز را تعریف و طبق اولویت اجرا نمود. در پی دستیابی به چنین اهدافی با بررسی پیشینه نظری و تجربیات مختلف، کیفیت های موثر در تقویت حیات اجتماعی فضاهای شهر در قالب چارچوب مفهومی پژوهش تدوین گشته است. سپس بر اساس آن میدان مطهری شهر قم به عنوان نمونه عملی پژوهش مورد سنجش قرار می گیرد. در سنجش صورت گرفته ضمن توجه به کیفیت های مورد توجه نظریه پردازان، با استفاده از پرسشنامه حضوری از نظرات شهروندان قمی پیرامون کیفیت های لازم فضا جهت تمایل به حضورشان و شکل گیری حیات اجتماعی در فضاهای شهری قم نیز استفاده شده است. در نهایت پس از تحلیل صورت گرفته و ارائه راهبردهای لازم جهت بهبود نحوه حضور یافتن شهروندان در میدان مطهری و افزایش تمایل آنان به مکث و گذران وقت در میدان، راهنمای طراحی شهری با توجه به کیفیت های تقویت کننده حیات اجتماعی مورد نظر نظریه پردازان و شهروندان قمی ارائه می گردد.
طلایه بحرکاظمی مهشید شکوهی
حرکت پیاده، طبیعی ترین و ضروری ترین شکل جابجایی انسان است که نقش اساسی در ادراک محیط دارد،شهرها در گذشته از قابلیت پیاده مداری بالایی برخوردار بوده اندکه امروزه به دلیل سلطه اتومبیل ، حرکت پیاده به تدریج نقش طبیعی خود را از دست داده است.دربسیاری از موارد جهت جلوگیری از تداخل عابر پیاده با اتومبیل، حرکت پیاده به سطح یالای خیابان و یا زیرزمین منتقل شده است.در حالی که این فضاها در بیشتر مواقع فاقد مقیاس و استاندارهای لازم در ارتباط با فرد پیاده می باشند.این پژوهش با تکیه بر فضاهای پیاده غیر همسطح که به عنوان پل عابر پیاده و نیز زیرگذرهای عابر پیاده مطرح می شوند، به دنبال راهی برای تقویت فضاهای شهری پیاده موجود است که در ضمن اینکه باعث افزایش پیاده مداری در شهر می شوند ، به حوزه پیرامون خود هویت بخشیده و به عنوان یک نشانه در استخوان بندی شهر نقش خود را ایفا مینمایند.میدان تجریش تهران از مکان های تجاری وگردشگری و شلوغ تهران است که بازار قدیمی ,تکیه بزرگ تجریش,امامزاده صالح و مراکز خرید وخیابان ورودی کوه دربند از نقاط دیدنی آن می باشند.بنابراین روزانه شاهد ازدحام زیاد عابرپیاده و تداخل آنها با اتومبیل ها می باشیم.همچنین وجود پایانه اتوبوس های تند رو وتاکسی ها و نیز افتتاح ایستگاه مترو تجریش ,باعث افزایش هرچه بیشتر ترافیک این میدان شده است.پل آهنی روگذر عابرپیاده در ابتدای خیابان شهرداری همچون وصله نامناسبی دو طرف خیابان را به هم متصل کرده است ونقش جابه جایی عرضی عابران راایفامیکند .پیاده رو نامناسب و بد منظر بین میدان تجریش و ایستگاه مترو در میدان قدس و کالبد ورودی ایستگاه مترو از دیگر موارد بررسی در این پژوهش می باشند. در چنین شرایطی ساماندهی گذرگاههای عابرپیاده جهت افزایش کیفیت فضایی این میدان تاریخی ضروری به نظر میرسد.تا همچون گذشته نقش هویتی خود را ایفا نماید. واژگان کلیدی: پیاده راه,فضای شهری,عابرپیاده,پیاده راه غیر هم سطح,میدان تجریش
مجتبی حسن زاده مهشید شکوهی
طراحی فضای شهری بخش مهمی از وظایف طراحان شهری را تشکیل می دهد. اصول و معیارهای زیادی برای تحلیل و طراحی فضای شهری بیان شده است. بسیاری از این اصول و معیارها حاصل تجربیات شخصی محققان هستند. اصطلاحا به این دسته از اصول و معیارها نظریات هنجاری گفته می شود. وفور افکار و عقاید شخصی، تمایلات فلسفی و سلیقه های هنرمندانه باعث شده در حوزه طراحی شهری با حجم زیادی از نظریات هنجاری در نتیجه ابهام و سردرگمی روبرو باشیم. از طرفی تمایل شدید جامعه علمی طراحی شهری در جهت پرداختن به ابعاد ادراکی و ذهنی مساله طراحی باعث شده برخی جوانب عینی مساله که بدیهی شمرده می شود مغفول باقی بماند. در این مطالعه سعی شده با تکیه بر شواهد عینیِ ارتباط میان محیط و استفاده کنندگان آن به تحلیل و طراحی فضای شهری بپردازیم. محیط فیزیکی و الگوهای رفتاری دو وجه عینی از فضای شهری هستند. هردوی این وجوه با استفاده از روش های مشاهده ای قابل بررسی می باشند. دو تئوری قرارگاه های رفتاری راجر بارکر و زبان الگو کریستوفر الکساندر نیز به نحوه تعامل این دو وجه عینی از محیط انسانی پرداخته اند. در بخش بررسی ادبیات تحقیق به تفصیل این دو تئوری مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین انواع روش های مشاهده محیط و الگوهای رفتاری و تجارب مرتبط در حوزه طراحی شهری بررسی و شرح داده شده است. فصل سوم این مطالعه به شرح نتایج مطالعات میدانی در نمونه های مورد مطالعه پرداخته است. در این فصل سعی شده با مستند سازی و ترسیم دیاگرام ها و نقشه های گویا به درک روشنی از مسائل مشکل آفرین در فضای شهری دست یابیم. در این تحقیق تلاش شد تا مفهوم قرارگاه های رفتاری در فضای شهری را مورد بررسی قرار دهیم. نتایج نشان می دهد که علارغم وجود چالش هایی که در تعیین دقیق محدوده یک قرارگاه رفتاری در فضای شهری وجود دارد، می توان محدوده تقریبی اجزای سازنده فضای شهری را شناسایی کرد. قرارگاه های رفتاری همانند الگوها به سبب دربر داشتن دو وجه عینی رفتاری و محیطی حوزه هایی یکپارچه از مشکل و راه حل هستند. بنا بر نظر الکساندر شناسایی این اجزا می تواند راه را برای بررسی علمی موضوع طراحی باز کند. در این مطالعه برای آزمون روش های بررسی فضاهای شهری مختلفی مانند میدان حسن آباد، میدان راه آهن، فضای مقابل تئاتر شهر و میدان امام خمینی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت این روش ها به صورت کامل در مورد میدان امام خمینی پیاده و نتایج در قالب شناسایی ناسازگاری ها میان الگوهای رفتاری و الگوهای محیطی بیان شد. ناسازگاری های میان الگوهای رفتاری و محیطی از آن رو که پدیده هایی عینی هستند و همزمان به مشکل و راه حل اشاره دارند به راحتی به راه حل هایی کالبدی ترجمه شده اند. این راه حل ها همگی در قالب یک طرح پیشنهادی برای میدان امام خمینی ارائه شده اند. مهمترین مسایل در تحلیل میدان امام شامل نادیده گرفتن الگوهای رفتاری عابران پیاده، وجود لبه ها و حوزه های وسیع نفوذ ناپذیر در میدان، همچنین عدم پیوستگی در شبکه دسترسی پیاده، عدم تناسب ابعاد حوزه ها با نیاز های موجود می باشد.
ارغوان رمضانی مهشید شکوهی
امروزه ابعاد انسانی محله بیش از هر زمان دیگر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته و انسان نیز به عنوان یک موجود اجتماعی به حضور در چنین فضاهایی علاقه فطری دارد. محیط علاوه بر عناصر کالبدی، شامل پیام ها و رمزهایی است که مردم بر اساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را درک می کنند و در مورد آن به قضاوت می پردازند. تعلق به مکان، عامل مهمی در هماهنگی فرد و محیط، بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت تداوم حضور در آن می باشد. از سوی دیگر با نگاهی سریع به وضعیت امروزه محلات شهرهای ایرانی به سادگی درمی یابیم که برخلاف گذشته این مناطق کمتر از نظر معنایی و هویتی اثرگذاری شاخصی بر ساکنان خود دارند. درهمین راستا پژوهش حاضر بر آنست که ساختارهای تعلق مکانی در محلات سنتی را شناسایی کرده تا ازین ره بتواند چگونگی تقویت نکات مثبت این ساختارها را مشخص کند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد که با توزیع پرسشنامه در محله قدیمی کلپا در شهر همدان و تحلیل همبستگی بر روی آن ها صورت گرفته است. نتایج ناشی از تحلیل یافته های آماری، حاکی از این حقیقت می باشند که مهمترین عوامل اثرگذار به منظور حس تعلق به مکان در محلات قدیمی عوامل کالبدی و ادراکی می باشند.
فاطمه کشانی مهشید شکوهی
امروزه تضاد میان حرکت پیاده و سواره به یکی از چالش های اساسی در کلانشهرهای امروزی تبدیل گردیده است. هدف اصلی این پژوهش تعیین معیارهای موثر بر سرزندگی پیاده راه ها و تعیین نقاط اشتراک نظرات مردم و کارشناسان در الویت دهی به این معیارها می باشد. مطالعات انجام شده، نشان دهنده تأثیر 6 معیار اصلی شامل بعد کالبدی، هویتی، عملکردی، برنامه ریزی، دسترسی و آسایش در سرزندگی پیاده راه ها می باشد. نتایج تحلیل عاملی ترتیب اهمیت معیارها از دید استفاده کنندگان از فضا را به صورت ( دسترسی، آسایش، کالبدی، برنامه ریزی، هویتی و عملکردی) و از دید کارشناسان به صورت( عملکردی، کالبدی، دسترسی، آسایش، هویتی و برنامه ریزی) نشان داد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس دو راهه نشان داد که بیشترین تأثیر در ارزیابی دو گروه مذکور به ترتیب برگرفته از( بعد هویتی، عملکردی، برنامه ریزی، دسترسی، آسایش و کالبدی) می باشد. همچنین به ترتیب (بعد کالبدی، هویتی و برنامه ریزی) بیشترین تأثیر در ارزیابی دو نمونه اجرایی را داشته اند.
فرناز یزدخواستی مهشید شکوهی
از زمان های گذشته سواحل رودخانه ها دارای ارزش و اهمیت خاصی بوده و محل رشد و شکوفایی تمدن ها بوده است. امروزه نیز نقش و اهمیت کناره ی رودها و موقعیت استرانژیک آن به لحاظ مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاحتی و... آشکار است. همچنین سواحل رودخانه ها از جمله فضاهای شهری مهم و با ارزش شهرها بحساب می آید. رودخانه ها علاوه بر ارتقاء کیفیت محیط زیست باعث ایجاد کریدورهای طبیعی، فضاهای مناسب گردشگری، تفریحی و گذران اوقات فراغت و استقرار فعالیت های خدماتی و تفریحی عمومی می شود. امروزه طراحی و برنامه ریزی برای چنین فضاهایی بدون شناخت کافی از توان های محیطی و بهره گیری از ویژگی های محیط طبیعی شهرها صورت گرفته و مشکلاتی را نیز با خود به همراه داشته است. در جهت ایجاد توازن بین فضای انسان ساخت شهر و طبیعت که در آن ارتباط انسان با طبیعت مد نظر است می توان با برنامه ریزی صحیح و مدیریت مناسب به احیای محیط طبیعی در شهرها پرداخت. همچنین با بهره برداری و تقویت امکانات و فرصت ها و رفع محدودیت ها و تهدیدات و تبدیل آن ها به نقاط قوت در قالب اجرای طرح های راهبردی، به تجدید حیات و پیوند دوباره بین انسان و طبیعت نزدیک شد.
مهران رستمی عصرآبادی مهشید شکوهی
هر شهروند در تجربه ی روزانه خود در شهر همواره با نماهایی برخورد می کند که بیشترین تاثیر را در خوانش او از شهر می گذارند. این نماها به عنوان قدرتمندترین عناصر طراحی شهری در ذهن شهروندان حضور دارند. در حال حاضر بخش وسیعی از بدنه های ارزشمند شهری (لبه خیابان ها) که تاریخ و نشانه سیمای شهری تهران را تشکیل می دادند، تخریب شده و از بین رفته اند؛ و الحاقات آزاردهنده ای نیز به بقایای بدنه ها و بناها افزوده شده است. بخش باقیمانده بدنه های شهری نیز در معرض تخریب و جایگزینی با معماری بی هویت و فاقد ارزش معمول و رایج است. هدف این پژوهش تدوین ضوابط طراحی جداره در ساخت و سازهای جدید محور فردوسی تهران بر مبنای نظر مردم و متخصصان بوده است. این پژوهش از منظر هدف پژوهشی کاربردی و رویکرد آن کمی-کیفی)، نوع تحقیق بنیادی و کاربردی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این تحقیق ابتدا جهت بررسی زمینه های نظری، مفهومی، روش های موجود، به کتابخانه ها و منابع معتبر علمی مراجعه و متون مرتبط با موضوع بررسی شده است. و جمع آوری اطلاعات تحقیق بر مبنای دو روش کلی کتابخانه ای و تدوین پرسشنامه بوده است. یک طیف مخاطبان پرسشنامه شهروندان و کسبه محور فردوسی بودند که با نظر خود سبک معماری برگزیده خود را انتخاب کردند، مخاطب دیگر کارشناسان بودند که سبک مناسب این محور را پیشنهاد دادند. نتایج پرسشنامه ها به صورت کیفی و همچنین با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته و از همپوشانی نظر مردم و متخصصین در مورد سبک مطلوب و همچنین مولفه های بهینه به منظور ارائه ضوابط عام طراحی جداره های شهری استفاده شده است.
محسن یزدی مهشید شکوهی
مصلی تهران یکی از بزرگترین و پر اهمیت ترین پروژه های عمرانی حال حاضر می باشد که ابعاد اهمیت آن محدود به وسعت آن نیست. پروژه مصلی تهران بعد از روی کار آمدن نظام اسلامی در سال 57 و ضرورت پدید آوردن نوعی معماری که بیان کننده ی آرمان های آن باشد ، الزامی می نمود . از این رو شاید بتوان گفت پدیدار مصلی در شهر های اصلی ، بار عمده این آرمان ها را به دوش می کشند . این مصلی ها اغلب به طور مجزا در میان عناصر شهری یا در زمین های حاشیه ای گنجانده شدند . در تهران ، مصلی در نزدیکی بافت مرکزی و در زمینی با وسعت بسیار زیاد شکل گرفت . با گذشت زمان زیاد از آغاز عملیات عمرانی ، این مکان هنوز به طور کامل راه اندازی نشده است . به طور خلاصه ، وسعت مجموعه ، نگاه حاکمیت و استفاده های غیر دائمی ، مواردی هستند که مسئله را متفاوت تر می کنند . به نظر می رسد نگاه کنونی به پروژه ی مصلی تهران ، دوری جستن آن از بافت حاشیه ای و حضور به عنوان یک عنصر شهری در وهله ی اول است . این نوع نگاه سبب فقدان برنامه ی مشخص برای ارتباط میان عناصر به یکدیگر ، عدم تعریف سلسله مراتب فضایی و ایجاد جداره های نا امن و مرده شده است . مواردی که طراحی و برنامه ریزی کالبدی در رابطه با مصلی را پیچیده تر می کنند ، مشخص نبودن سطح خدمات مورد انتظار از آن و زمان ها و کاربری های آن پس از راه اندازی کامل می باشد . مقیاس بسیار بزرگ این پروژه فرصت ها و تهدید های متفاوتی را به همراه دارد . به دلیل وسعت بسیار زیاد مجموعه این گونه به نظر می رسد که انسان از معادلات طراحی فضا های واسط حذف شده است . هم چنین این مقیاس بسیار بزرگ نیازمند آستانه ایست که حضور آن در بافت را مناسب تر به وجود بیاورد که عملا این آستانه وجود ندارد . نکته ی دیگر این است که با توجه به مقیاس ملی پروژه این امکان برای طراح قراهم می شود تا با محدودیت های اجرایی کمتری ایده پردازی کند که خود فرصت بسیار بزرگی برای این تحقیق است .با توجه به تمامی این موارد در این تحقیق تلاش خواهد شد فضای واسط میان مصلی و شهر شکلی بهتر به خود بگیرد و سازماندهی های فضایی بر مبنای انسان گرایی تحقق یابند . این تحقیق بر مبنای سه بخش کلی مبانی نظری ، سیاست گذاری و طراحی برنامه ریزی شده است و محدوده ی آن خیابان های اطراف مصلی و جداره ی بافت حاشیه ای آن است . تلاش خواهد شد در پایان تحقیق پیشنهاداتی ساختاری برای بلوک های حاشیه ای گنجانده شود .