نام پژوهشگر: محمدعلی موسوی
محمدانور علوی مهدی مهریزی
این رساله پژوهشی است درباره «قاعده جب» که در قالب سه بخش تنظیم شده و هر بخش، دارای سه فصل جداگانه؛ در بخش اول: معنا و ماهیت قاعده جب بیان شده و آمده است که معنای آن، قطع گذشته ی ناصواب و وصل نکردن آن به پس از مسلمان شدن است و ماهیت آن، امتنانی و تشویقی بوده و به موجب آن، غیر مسلمانان به پذیرش دین اسلام، فراخوانده می شوند. آنگاه مدارک و اسناد اعتبار آن با توجه به آیات و روایات و سیره پیامبر (ص) بررسی شده و آمده است که از ناحیه سیره، فقیهان درباره ی این قاعده به تسالم رسیده اند. در بخش دوم، قلمرو و کاربرد قاعده جب، بررسی شده است. در بخش سوم، قاعده جب، با قواعد فقهی و حقوقی دیگر سنجیده و درباره ی نسبت آن با قاعده «التوبه تجب ماقبلها» آمده که این قاعده، در واقع مرحله ای دیگر از قاعده جب است. همچنین نسبت قاعده جب و قاعده حقوقی «عطف نشدن قانون به گذشته» عموم و خصوص من وجه بیان گردیده است. سپس قاعده جب با قواعد فقهی نظیر «الاشتراک» «لاحرج» و «الاتلاف» مقایسه شده و نسبت هر یک با آن، بیان گردیده است. در آخر، نتیجه گیری شده، هدف و غایت قاعده جب، علاوه بر کاربرد فقهی آن، به صورت روشن، تشویق تمام غیر مسلمانان و منحرفان مسلمان دانسته شده، تا به دین اسلام، رو آورند و به سعادت دنیا و آخرت برسند.
علی موسوی ابوالفضل روحی
نوشتار حاضر درصدد تبیین معنای ایمان در کلام اسلامی یعنی خوارج، مرجئه، اشاعره، معتزله و امامیه است. خوارج اجماع دارند که مرتکب کبیره کافر محسوب می شود به این ترتیب اعمال ظاهری را جزء ذات ایمان می دانند و فقدان عمل را کفر به شمار می آورند. مرجئه بر خلاف خوارج عمل را از مفهوم ایمان خارج کرده اند و مرتکب گناه را مومن می دانند. آنان معتقدند کسی که معرفت به خدا و اقرار زبانی داشته باشد از مصونیت جانی و مالی و دنیوی برخوردار است و مخلد در آتش جهنم نیز نخواهد بود. اشاعره ماهیت ایمان را از مقوله تصدیق قلبی و نفسانی می دانند و مرادشان این است که تصدیق امر کسبی است که از روی اختیار و اراده صورت می گیرد. و این با علم و معرفت که امر کسبی نیست و اختیار در آن دخالتی ندارد فرق می کند. همچنین اشاعره قائل به مراتب ایمان است. با اینکه عمل را از متن ایمان خارج می دانند ولی این مراتب را در خود تصدیق می دانند به این معنا که خود تصدیق مراتبی دارد. معتزله می گوید: معنای لغوی ایمان همان تصدیق است و در لغت به متعلق تصدیق توجهی نشده است با این حساب اگر کسی وجود شیطان را تصدیق کند از جهت لغوی مصدق است ولی مومن نیست. پس تصدیق به تنهایی ماهیت ایمان را تشکیل نمی دهد، بلکه در شرع اسلام انجام و ترک گناهان نیز در حقیقت ایمان دخالت دارند. نکته قابل توجه اینکه خوارج که عمل را جزء ذات ایمان می دانستند مرتکب کبیره را کافر می نامیدند، اما معتزله مرتکب کبیره را نه مومن و نه کافر بلکه فاسق نامیدند و گفتند حکم ثالثی را دارد و آن عبارت (از منزله بین المنزلین) هر یک از این دو مقام ایمان و کفر ممکن است او را به طرف خود بکشاند. اگر توبه کرد جزء مومنان و اگر امور دیگری را کنار کبیره انجام داد کافر است. دانشمندان شیعه به این نتیجه رسیده اند که ایمان عبارت است از تصدیق، با معرفت قلبی نسبت به خدا و رسول و آنچه را که پیامبر از جانب خدا آورده است، و اقرار زبانی و عمل جوارحی را لوازم خارج از ذات ایمان می دانند. در ضمن معرفت را شرط لازم می داند و نه شرط کافی دیگر اینکه اختلاف و مراتب ایمان را به حسب اختلاف و خصوصیات و ویژگی مومنان می دانند. نویسنده بر آن است که ایمان برخواسته از نوع معرفتی است که با نفس آدمی گره خورده و شناخت در ایمان همانند علم به موضوع و محمول یک گذاره نیست بلکه ایمان نوع پیوند قلبی با گذاره های اعتقادی است که عنصر اختیار و اراده و خضوع قلبی در تحقق آن نقش بسزایی دارد.
علیرضا احمدی عبدالمجید ناصری
در رویکرد به مناسبات میان اشخاص در تاریخ اسلام چنین دریافت می شود که جنبه ای از آن، مخالفت ورزی با امیرالمومنین (ع) در ابتدای حکومت نوپای آن حضرت بوده است.و این مخالفت با حکومت وی که ریشه در گذشته دارد، در زمان حکومت امام به گونه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بروز یافت. در زمان پیامبر اسلام (ص) بر خلوت گزیدن پیامبر گرامی اسلام (ص) و نیز برگشوده ماندن در خانه ای علی بر مسجد پیامبر (ص) رشک ورزی در قالب اعتراض بر رسول گرامی اسلام نمایان شد. پس از رحلت غم بار پیامبر گرامی اسلام عده در ثقیفه تجمع کردند و به مخالفت با امام (ع) برخاسته و جایگاهی را که برازنده او بود، تصرف کردند. و امام 25 سال خانه نشین شد. پس از گذشت سالها، هنگامی که جامعه ای مسلمین از الگوی جامعی که رسول گرامی اسلام (ص) برای آنان بنا نهاده بود، فاصله گرفته بود، با این همه، مردم به امام (ع) رو آوردند و برای سپردن رهبری، به ایشان پای فشاری کردند. اما این برهه ای از زمان پایان مخالت ها با امام (ع) نبود، بلکه مخالفت ها با او ابعاد گسترده تر و شدت بیشتری یافت حسدورزان و دنیاطلبان که تاب تحمل عدالت نداشتند، کور دلان و متحجران که درک پیروی از سیاست های حکیمانه امام (ع) برای شان دشوار بود، به مخالفت با امام (ع) برخاستند و مشکلات و موانع فراوانی در برابر او به وجود آوردند. که آشکارترین شکل آن جنگهای بود که به بهانه های واهی علیه دستگاه خلافت آن حضرت به وجود آوردند. مخالفان امام (ع) در این جنگها علیه آن حضرت و حکومتش از شیوه های گوناگون چون شایعه پراکنی و توطئه چینی و...استفاده کردند. اما برخورد امام (ع) با مخالفان واکنش طبیعی در برابر رفتار نامناسب آنان نبود بلکه عملکرد وی در برابر مخالفان همیشه تابع مصالح اسلام و حفظ اصول آن بود و همواره مصالح شخصی خود را فدای مصالح اسلامی می کرد. امام (ع) در برابر اهانت و رفتارهای آنان تا آنجا که اصول اسلام مورد تهدید قرار نمی گرفت شکیبایی می ورزید و جز به هنگام رویارویی براندازانه برخورد جدی نمی کرد که آن هم بعد از اتمام حجت بود.
محمدعلی موسوی جهانگیر چشم اور
مفهوم فریم های گسسته، به یک خانواده شمارش پذیر از فضای هیلبرت اشاره دارد که قابلیت یک بسط محکم و نه الزاما یکتا را برای هر عضو از فضای هیلبرت، برحسب عناصر فریم، ایجاد می کند. فریم ها نقش مهمی را در ریاضیات محض و کاربردی بازی می کنند به طور مثال می توان به پردازش سیگنال ها و تصاویر، مخابرات، نظریه کد گذاری و ... اشاره کرد. در این پژوهش تلاش اصلی ما در راستای اصلوب بندی باناخ فریم ها و _فریم هاست که البته مستقیما از تعمیم فریم ها در فضاهای هیلبرت بدست می آیند. نتایج ما در این حوزه نشان خواهند داد که نمی توان تمام ویژ گی های مورد انتظار و معتبر برای فریم ها در فضای هیلبرت، را به این بخش تعمیم داد. بنابراین ما سعی می کنیم تا با در نظر گرفتن فضاهای باناخ جدایی پذیر به جای تمام فضاهای باناخ نتایج مشابهی را کسب کنیم.