نام پژوهشگر: عبدالحسین میلانی
الهه درگایی عبدالحسین میلانی
با ورود اسلام به ایران خاندانهای مهم عصر ساسانی در رویارویی با مسلمانان به ستیز یا سازش پرداختند،خاندانهای که ستیز نمودند مانند خاندانهای مهم طبرستان، که مخالفتشان با مسلمانان تا قرنها ادامه داشت و بعضی دیگر از خاندانهای عصر ساسانی با گسترش فتوحات مسلمانان حیات سیاسی خود را از دست دادندو یا مهاجرت نمودند، اما خاندانهای که سازش نمودند توانستند به حیات خود ادامه دهند، مانند( دهقانان)که با مسلمانان صلح و بعضاً اسلام پذیرفتند، با پیروزی عباسیان بر امویان شاهد حضور خاندانهای مهم ایرانی در دربار خلفا هستیم از جمله (برامکه،سهل)که توانستند به وزارت دست یابند و در تحولات سیاسی و اجتماعی نقش مهمی را ایفا نمایند،در تحولات اجتماعی(فرهنگی) دو قرن اول نیز خاندانهای دیگر ایرانی از جمله یسارنسایی،ابن-مقفع،بختیشوع،نوبخت وماسویه بودند که توانستند درزمینه های علمی و فرهنگی ثاتیر گذار باشندو با ترجمه و تألیف کتب آثارمهمی را از خود بر جای بگذارند.
ماندانا کولیوند هوشنگ جباری
پایان نامه حاضر با عنوان بررسی وضعیت سیاسی و اجتماعی زنان در عصر صفوی، در چارچوب نوعی روش تحقیق جامعه شناسی تاریخی، در صدد برآمده است، با استفاده از مواد خام تاریخی بر جای مانده، در چارچوب مستندات مکتوب عصر صفوی، و مطالعات و تفاسیر صورت گرفته در سالیان اخیر، زوایای مغفول و فراموش شده ی حیات سیاسی و اجتماعی زنان این عصر را روشن تر نماید. بررسی های به عمل آمده بیانگر یک واقعیت تاریخی غیرقابل انکار است، که زنان جایگاه تبعی در حیات سیاسی و اجتماعی آن دوران داشته اند، اما خصلت مردسالارانه ی حیات سیاسی- اجتماعی، باعث شده است، تا در این دوران زنان نتوانند نقشی شایسته و فراخور جمعیت خود، به عنوان بخشی قابل توجه از جمعیت جامعه، ایفا نمایند. البته در این بین زنانی به ویژه از طبقات بالای جامعه، با توجه به فرصت های پیش آمده، که بیشتر ناشی از جایگاه و امکانات آنان به عنوان زنان درباری بوده است، توانسته اند نقشی از خود بر صفحه ی تاریخ این دوران ثبت نمایند، که در حوزه های موضوعی مورد مطالعه در این رساله، به آنها اشاره شده است. زنان سایر طبقات جامعه، با توجه به ساختارهای سیاسی و اجتماعی حاکم، نقش چندان برجسته ای در تحولات آن دوران نداشته، یا اینکه حداقل در منابع تاریخی موجود به آنها اشاره نشده است.
رضا قندهاری زاده محمدرضا علم
چکیده از مسائل مهم وتأثیرگذار در تحولات سیاسی ایران در دوره ی افشاریه ،زندیه ، وقاجاریه انتقال قدرت از حکومت های مرکزی ایران به نواحی مختلف کشور به حکام محلی بود . در مناطق جنوبی کشور بویژه در بوشهر و بندر عباس این جابه جایی قدرت از اهمیت خاصی برخودار بود.که بخشی ناشی از آن بود که خاندان های مسلط بر این مناطق به قدرت سیاسی اقتصادی تبدیل شده و تعامل تجاری با کمپانی های تجاری غربی انگلیس و هند و فرانسه داشتند. با فروپاشی حکومت مرکزی ایران بر اثر قتل نادرشاه نقش قبایل شمالی خلیج فارس از منظری دیگر اهمیت پیدا کرد. حکام محلی ساحل جنوبی خلیج فارس که در زمان نادر شاه خراج گذار دولت مرکزی ایران بودند، با استفاده از خلأ ایجاد شده در مرکز قدرت و منازعه مدعیان قدرت، فرصت را مغتنم شمرده، و ادعای استقلال کردند. در این میا ن نقش بوشهر و حاکمان آن در دوره ی زندیه بر بوشهر و در استمرار حاکمیت دولت ایران بر این مناطق دارای اهمیت خاصی بود. ودر دوره قاجاریه به علت جنگ های متعدد باافغانستان وعدم توجه وحمایت از این حاکمان در بوشهر و از سویی دیگر تقابل و رقابت ها این قبایل و حکام محلی با یکدیگر در نا امنی تجاری و وضعیت سیاسی خلیج فارس تأثیر عمده ای داشت .به گونه ای که فعالیت های تجاری کمپانی های غربی را در خلیج فارس با رکود شدیدی مواجه ساخته ،بر میزان درآمد تجار محلی و منطقه ای و در نهایت عواید مالیاتی دولت ایران تأثیر منفی فراوانی به جا گذاشت. کلید واژ ه ها : ابومُهیر،افشار، آل مذکور،بوشهر، خلیج فارس ، زند ،قاجار
صغری صیادزاده عبدالحسین میلانی
در دوره های گوناگون تاریخ ایران پس از اسلام زنان هرگز رسماً در امور سیاسی مشارکت نداشتند . دوره سلاجقه و خوارزمشاهیان از این لحاظ یک دوره استثنایی است و می توان گفت تا حدودی دوران برابری زن و مرد می باشد در دوره سلجوقی تعصبات مذهبی دوره غزنوی کم شده و زنان آزادی بیشتری داشتند . زنان ترکی که همراه سلجوقیان به ایران آمدند تحت تآثیر سنت های قبیله ای ترکان کم کم مقام و جایگاهی که در وطن قبلی خود آسیای میانه داشتند به دست آوردند و برخی از آنان به مقامات مهم سیاسی می رسیدند . در عصر سلجوقی زنان از پس پرده بیرون آمده و موقعیت خود را در اجتماع پیدا کردند که در واقع علت اصلی این شرایط مساعد برای زنان افزایش نفوذپذیری سنت های قبیله ای ترکان (احترام به زن و مشارکت آن ها در امور رهبری) بود . پس از سلجوقیان در عهد خوارزمشاهی وضع به همین منوال بود و زنان از موقعیت برجسته ای برخوردار بودند در واقع همسران و دختران سلاطین سلجوقی و خوارزمشاهی از قدرت و احترام زیادی برخوردار بودند که در دوره حکومت های قبل از آنان (در ایران بعد از اسلام) زنان چنین جایگاهی نداشتند و در حقیقت می توان گفت دوران سلاجقه و خوارزمشاهی از نظر آزادی و قدر و منزلت زنان در مقایسه با دوره های قبل استثنایی و بی نظیر بود
لفته عبیس زاده طرفی عبدالحسین میلانی
مغولان در فاصله ی قرون هفتم و هشتم هجری (سیزدهم و چهاردهم میلادی) یکی ازبزرگ ترین امپراطوری های جهان آن روز را ایجاد کردند. داشتن زندگی ایلی و خانه به دوشی در محیطی سخت و خشن، عدم داشتن ارتباط گسترده باملل همسایه و سطح پایین فرهنگ و تمدن به نسبت دیگر اقوام ساکن استپ، اهمیت ایجاد یکی از امپراطوری های بزرگ تاریخ جهان توسط این مردمان را دو چندان می کند. در این بین ترکان به علت قرابت نژادی با مغولان و هم چنین داشتن سابقه ی تشکیل دولت قبل از مغولان بیش از دیگر ملل در ایجاد پایه های اولیه ی قدرت امپراطوری مغول نقش داشتند. چنگیز از همان ابتدای تشکیل امپراطوری خویش از دستاوردهای ترکان در سطوح مختلف نظامی، اداری، اقتصادی و اعتقادی استفاده نمود و آن ها با خدماتی که به وی نمودند در تکوین ساختارقدرت مغولان تأثیرگذار بودند. باشکل گیری دولت ایلخانان، ترکان نه تنها به لحاظ نظامی به تشکیل این دولت کمک نمودند بلکه با اخذ تجارب دیوانسالاری حکومت های قبلی ترک مانند سلجوقیان و خوارزمشاهیان در تحکیم ساختار دولت ایلخانی، نقش مهمی داشتند. هرچند حضور ترکان بتدریج باحضور دیوانسالاران ایرانی حداقل از لحاظ اداری کمرنگ گردیدولی بدون شک همچنان از لحاظ نظامی یکی از پایه های قدرت دولت ایلخانی بودند که این امر خود در انتقال فرهنگ و تمدن ترکان در مناطق مختلف محدوده ی حکومت ایلخانی بسیارموثر بود.
شیخه شنبدی نیا عبدالحسین میلانی
درایران باستان و پیش از ورود اسلام به ایران، ادیان و مذهب زردشتی، مانوی و مزدکی، پا به عرصه ی وجود نهادند و هرکدام سعی کردند با توجه به مقتضیات زمان و خصوصیات آن روز جامعه ی ایرانی، تعالیمی را نشر دهند تا بتوانند از پیروان بیشتری برخوردار شوند، خصوصاً دین زردشتی که از دوران پیشدایان تا ساسانیان به عنوان دین و آئینی مهم و بزرگ همواره دارای پیروان بیشماری بوده است. اما با ورود اسلام به ایران و مواجه شدن با این دین محکم و استوار، کم کم این ادیان( زردتشتی، مانوی و مزدکی) نتوانستند در برابر تعالیم محکم آن پایداری کنند و اگرچه برای حفظ خود از راه های فراوانی چه مسلحانه و چه فرهنگی و عقیدتی استفاده کردند ولی تا دو یا سه قرن بیشتر نتوانستند پیروان خود را حفظ کرده و سرانجام این اسلام بود که با تکیه بر تعالیم واصول و فرهنگ الهی مقتدر خود بر تمامی رقبای دینی و مذهبی خود فایق آید و همچنان استوار و پا بر جا باقی بماند.
مرجان پرمو عبدالحسین میلانی
دولت تیموریان در اواخر قرن هشتم هجری با تاج گذاری تیمور در سال 771 ه .ق بنیان گذارده شد، و در سال 912 ه .ق توسط محمد خان شیبانی حکومتشان از ایران برچیده شد و به هند انتقال یافت. یکی از شاخصه هایی که در روند سیاسی گری و سمت و سو دادن به رفتارهای حکومتگران تأثیرات عدیده دارد، عامل مذهب است در واقع سیاق فکری و زمینه های اجتماعی- اعتقادی که ریشه در دوره های قبل داشت، چون تشیع، تسنن، تصوف و ... موجب گردید، که شاهان تیموری در اتخاذ نوع سیاست و نحوه ی برخورد با این نیروها، سیاستی متفاوت تر از دوره های قبل در پیش بگیرند اگر چه تیموریان با انتخاب سنت، به نوعی مشی مذهبی خود را نشان دادند اما، حمایت شاهان تیموری بالاخص تیمور، از سادات و شیوخ و پایبندی به اعتقادات نیاکان ترک خویش، حاکی از رفتاری خلاف سنت و دربر دارنده سیاست پنهان و محافظه کارانه می باشد، که تبعات یا پیامدهایی را در زمینه سیاسی- اجتماعی و اعتقادی به دنبال خود داشت. زیرا که فضایی را برای این نیروها باز کرد که با آزادی بیشتری در اشاعه ی افکار خود، به عنوان گروه ها و اقلیت های مذهبی ـ سیاسی با چهارچوب عقیدتی ـ فکری مشخص ظهور یابند. بنابراین این سوال مطرح است که : سیاست مذهبی سلاطین تیموری در جنبش های فکری ـ مذهبی آن دوره به چه میزان تأثیرگذار بوده است؟ از جمله منابعی که در این پژوهش استفاده گردید: عجایب المقدور فی اخبار تیمور (ابن عربشاه)، ظفرنامه شامی (نظام الدین شامی)،و از تحقیقات معاصر: برآمدن و فرمانروای تیمور (بئاتریس فوربزمنز)، امپراطوری صحرانوردان (رنه گروسه).
عزت ولی زاده عبدالحسین میلانی
سلجوقیان که جزء قبایل ترک غُز(اُغز) بودند ، با غلبه بر غزنویان و حکومت های محلی در نیم? اول قرن پنجم هجری قمری، دولت خود را در ایران پایه گذاری کردند که با مرگ سلطان سنجر(552 ه.ق) حکومت آنان تضعیف شده ودر سال 590ه.ق با قتل طغرل بن ارسلان خاتمه یافت. در اوایل حکومت سلجوقی با تشکیل ارتش ثابت آن حکومت، غلامان نظامی و طبق? جدیدی از امیران وارد ساختارنظامی سلجوقیان شدند، و سپس در راستای تحولاتی که در عرص? سیاست و اقتصاد این دوره پیش آمد، این امرا به اقطاع داران بزرگ وحاکمان مناطق مختلف تبدیل شدند و بتدریج دراواخر دور? سلجوقیان با تلفیق سنت و رسم کهن اتابکی به سرپرستی شاهزادگان سلجوقی دست یافتند و به عنوان امرای اتابک بر قدرت خود افزوده و حکومتهای نسبتاً مستقلی تشکیل دادند. در این سیر قدرت یابی امیران ، خوارزمشاهیان نیز که ابتدا به عنوان امرای تابع سلجوقیان بر خوارزم حکم می راندند پس ازضعف و زوال حکومت سلجوقی مستقل شده و همان نهادها وتشکیلات دور? سلجوقی را در ساختار حکومتی خود به کار بردند. امیران در دور? خوارزمشاهیان نیز به عنوان اقطاع دار و اتابک تا پایان حکومت این سلسله که بدست مغولان منقرض شد به ایفای نقش در ساختار حکومتی پرداختند.
مصطفی رسولی پور عبدالحسین میلانی
غزنین منطقه ای باستانی است که از قرن سوم تا ششم هجری قمری شاهد تحولات بزرگ سیاسی، فرهنگی و ... بوده و این منطقه در گذر زمان عرصه تاخت و تاز سلسله های قدرتمند و بزرگی از جمله صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، غوریان و خوارزمشاهان بوده است. بزرگترین امتیاز غزنه تشکیل سلسله قدرتمند ترک غزنوی بود که موجبات تبدیل این شهر به یکی از بزرگترین پایتخت های جهان اسلام شد، اما چرا با تشکیل سلسله ی ترک غزنوی در غزنه این شهر با تحولات بزرگی رو به رو شد. یکی از بزرگترین و مهمترین دلایلی که موجب شد این شهر در دوره ی فرمانروایی سلاطین غزنوی متحول شود، ثروت هند بوده که جایگاه ویژه ای در شکوفایی اقتصادی، فرهنگی و ... غزنین داشته است. غزنه تا پیش از امپراطوری ترکان به گونه ای در حاشیه بوده و چندان مورد توجه نبود اما در قرن چهارم تا ششم هجری قمری با گسترش همه جانبه غزنه، به یکی ا زبا نفوذ ترین مناطق جهان اسلام تبدیل شد.حمایت سلاطین ترک غزنه ازادبیات زمینه ترقی فرهنگی و مهاجرت شاعران از دیگر مناطق ایران به این شهر شد و به راستی باید از آن به عنوان گنجینه علم و مکتب شاعران غزنین یاد کرد. شهر غزنه به مانند دیگر پایتخت های جهان اسلامی و غیراسلامی نقطه آغاز و نقطه ی اوج پیشرفت و سرانجام سراشیبی را پیمود و در اواخر قرن ششم هجری قمری بار دیگر غزنه به حاشیه رانده شد.
فرشید جعفری عبدالحسین میلانی
قهستان ایالتیدر شرق ایران بود که تاریخش با خراسانپیوندی ناگسستنی داشته است. نام این ایالت معرب کُهستان و مخفف کوهستان است و در متون تاریخی و جغرافیایی به صورت های مختلفی همچون قهستان، قوهستان، کوهستان و ... آمده است. بیشتر وسعت این ایالت را رشته کوه هایی که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند و نیز دشت هایی که حدفاصل این رشته کوه ها را در برگرفته اند، تشکیل می دهد. قهستان شامل شهرهایی چون قائن، گُناباد، طبس عَناب (مِسینان)، طبس گیلکی (گلشن)، تَرشیز، خواف، باخَرز، خور، خوسف، زام، زاوه بود. در واقع بخش اصلی آن را خراسان جنوبی و شهرهایی از خراسان رضوی، یزد و اصفهان کنونی تشکیل می دادند و قصبه ی این ایالت قائن بود و به همین جهت از قهستان با عنوان قائنات نیز یاد شده است. این منطقه از ورود اسلام تا قرن پنجم هجری آبستن حوادث بسیاری بوده است که از جمله آن ها می توان به فتح این منطقه توسط اعراب مسلمان و دست به دست شدن آن توسط حکومت های متقارن (طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان) اشاره کرد و از ویژگی هایی که باعث جذابیت قهستان برای محقق در دوره های مورد مطالعه شده است؛ می بایست به ورود اعراب مسلمان، بستر سازی و شکل گیری نهضت های مذهبی و اجتماعی ضد خلافت عباسی در این منطقه و مشارکت اهالی آن در این ها نهضت ها - که هر کدام با شکل و هدف خاصی صورت پذیرفتند- و همچنین شکل گیری گروه های اجتماعی و وجود دسته های مختلف مذهبی اشاره کرد که در ادامه به بررسی آن ها خواهیم پرداخت و جایگاه این ایالت را در عرصه های مذکور بررسی خواهیم کرد. در واقع این پژوهش تلاشی است برای پاسخگویی به این پرسش ها که: - سئوال اصلی: قهستان در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی (از ورود اسلام تا پایان قرن پنجم هجری) چه جایگاهی داشته است؟ - فرضیه اصلی: قهستان به دلیل شرایط جغرافیایی، دوری از مرکز خلافت و نزدیکی به دو کانون عمده ی تحولات (سیستان و خراسان) در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جایگاه مهمی در این دوران داشته است. - سئوال فرعی:تحولات اجتماعی و فرهنگی قهستان چه نقشی در فعالیت نهضت های ضد حکومتی در پنج قرن نخست هجری در این منطقه داشته اند؟ - فرضیه فرعی:به نظر می رسد که بافت متنوع اجتماعی و فرهنگی قهستان که نتیجه ی تحولات دراز مدت در این منطقه بوده است، باعث اهمیت این تحولات برای برپایی و فعالیت این نهضت ها شده است. - هدف: هدف از این پژوهش بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منطقه ی قهستان از ورود اسلام تا پایان قرن پنجم هجری، به منظور روشن ساختن گوشه ای تاریک از تاریخ این منطقه و شرق ایران است. - روش تحقیق: پژوهش حاضر تحقیقی تاریخی و نظری است و بنابراین با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای صورت گرفته است که با استفاده از کتب جغرافیایی، سفرنامه-ها، تواریخ عمومی، سلسله ای و محلی، دیوان های شعر و ... مطالب گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. مبنا و زمینه ی پژوهش منابع متقدم و بنابر اصل امانت داری بوده است. - پیشینه موضوع در ایران و جهان: تحقیقاتی که تا کنون در مورد منطقه ی قهستان صورت گرفته است، اکثراً تحولات قرن پنجم هجری به بعد را بررسی کرده اند (حوادثی مثل قدرت گیری اسماعیلیان، ورود مغولان و ...). از معدود منابعی که به برهه ی زمانی مذکور اشاره کرده اند؛ می توان به این موارد اشاره کرد: کتابی با عنوان «بهارستان» در تاریخ و تراجم رجال قائنات و قهستان، تالیف شیخ محمد حسین آیتی که بسیار سطحی و گذرا به این قضیه پرداخته است؛ منابع اصلی این کتاب آنچنان معتبر نیستند و مولف بیشتر به تاریخ معاصر پرداخته است، «قهستان (خراسان جنوبی)» تألیف مهدی زنگویی که قهستان را از دوره ی باستان تا دوره ی معاصر (با حجم 110 صفحه) بررسی کرده است، کتابی با عنوان «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی» تألیف گای لسترنج که فصل بیست و پنجم کتاب خود را به جغرافیای تاریخی منطقه ی قهستان اختصاص داده است و بهترین کار در این زمینه است. اما وی در این اثر به استفاده از منابع محدودی اکتفاء کرده است. و کتاب «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی» تألیف برتولد اشپولر که در آن به صورت پراکنده اشاراتی به قهستان شده است. با این وجود، این آثار خود راهی برای پژوهشگران علاقمند به تاریخ این منطقه گشوده اند. بنابراین تا جایی که نگارنده بررسی کرده است کار مستقل و جامعی در این زمینه صورت نگرفته است. - موانع و مشکلات تحقیق: با آنکه نگارنده به گمان خود، نهایت دقت و کوشش را در این پژوهش مرعی داشته، اما با این حال کاستی هایی دارد و این معلول چند علت است: 1. نقصان سرمایه علمی نگارنده که بدان معترف می باشد 2. پراکندگی مطالب (که گاه در بعضی منابع به یک نام منحصر شده است که همین خود باعث می شود به حدسیات علمی متوسل شویم) 3. عدم دسترسی به برخی منابع از جمله نسخ خطی 4. ضیق وقت. همچنین باید عرض شود که در تقسیم بندی دوره ها در هر صورت خلط مبحث صورت می گرفت و این به خاطر متقارن بودن حکومت های این دوره است. بنابراین خود به این موضوع معترف هستم که این تقسیم بندی خالی از اشکال نیست، اما با این حال تلاش گردیده که مطالب مرتبط با این موضوع کمتر تداخل پیدا کنند. در این تحقیق سعی شده است سال ها در داخل پرانتز معادل سازی شوند. واژه های سخت و نامانوس (نام اشخاص، شهرها و ...) با اعراب گذاری یا نگارش به صورت لاتین مشخص شده است و آنچه که اعراب گذاری نشده است، متأسفانه اطلاع دقیقی از آن نداشتیم. ضمن اینکه برخی واژه ها برای روشن-تر شدن موضوع در پاورقی توضیح داده شده اند. این پژوهش شامل چهار فصل: فصل اول با عنوان جغرافیای تاریخی قهستان، فصل دوم با عنوان تحولات سیاسی قهستان، فصل سوم با عنوان تحولات اجتماعی قهستان و فصل چهارم با عنوان تحولات فرهنگی قهستان در مقطع زمانی مذکور (از ورود اسلام تا پایان قرن پنجم هجری) است. در پایان امیدوارم با برخورداری از تذکرات اساتید و صاحب نظران در باب نواقص و کاستی های این پایان نامه، به تکمیل و ادامه ی آن در آینده اقدام نمایم.
مریم ربیهاوی عبدالحسین میلانی
قبل از تأسیس دولت منطقه ای و امپراطوری جهانی مغول توسط چنگیزخان، در مناطق مختلف ترکستان و آسیای مرکزی، اقوام متعددی از ترک و مغول روزگار می گذرانیدند. چنگیز این قبایل را با درایت و اقتدار خویش متحد ساخت و در قوریلتای سال 602 هـ.ق به عنوان خان بزرگ مغولستان برگزیده شد. تهاجم چنگیز به چین، آسیای مرکزی، روسیه، ایران و دیگر سرزمین های غربی در نیمه نخست قرن هفتم هجری/ سیزدهم میلادی تاریخ آسیا و تا حدی جهان آن روزگار را وارد عصری تازه کرد و تأثیرات گسترده سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی در صحنه منطقه ای و جهانی از خود بر جای گذاشت. تشکیل خان نشینهای مغول در چین، آسیای مرکزی، روسیه و ایران از جمله پیامدهای آشکار این تهاجمات بود. اگتای قاآن پسر و جانشین چنگیز، مرکزیت خان بزرگ را در قراقروم در مغولستان انتخاب کرد، بعد از آن و پس از درگیری ها بر سر جانشینی خان بزرگ، این مرکزیت از طرف قوبیلای قاآن به چین منتقل شد. هلاکو برادر قوبیلای سلسله ایلخانان را در ایران تأسیس نمود و ضمن حفظ استقلال داخلی قلمرو خود، اوامر صادره از خان بزرگ در چین را پذیرفت، در حالی که اولوس جوجی (اردوی زرین) با ایلخانان و مرکزیت خان بزرگ در کشمکش و جدال بود، عاقبت اطاعت از خان بزرگ در ایران ضعیف شده و از میان رفت.
طاهره باقریزاده عبدالحسین میلانی
هجوم مغولان به ایران یکی از ادوار پرحادثه و سرنوشت ساز در تاریخ کشور ما به شمار میآید، این عصر دورانی از انحطاط و ویرانی را در پی داشت که تأثیری گسترده بر ساختار اقتصادی کشور نهاد. از مهمترین پیامد این هجوم تغییرات گسترده جمعیتی در خراسان بود، که این امر زمینهساز کاهش جمعیت مولد گردید، به جز کشتارهای دستهجمعی، ویرانی شهرها و روستاها، انهدام و تخریب شبکههای آبیاری، بهرهکشی و بهره برداری از نیروهای مولد شهری و روستائی از نتایج دیگر این یورش بود، که باعث فقر روزافزون روستائیان و پیشهوران خراسانی گردید. از سوئی با تشکیل دولت ایلخانی در ایران، اوضاع اقتصادی در اثر رواج انواع مالیاتها و شیوههای بیرحمانه مالیاتگیری بیش از پیش رو به وخامت نهاد، هرچند در این عصر در پرتو ملاحظات اقتصادی و مالی ایلخانانی چون آباقا و غازانخان ساختار اقتصادی کشور با رشد نسبی اقتصادی همراه بود ولی این روند مدت زیادی طول نکشید و انتظارات مالی مغولان مشکلات عدیدهای را برای مردم بوجود آورد، در دوران فترتِ پس از سقوط دولت ایلخانان(736 ه.ق)، اوضاع اقتصادی بار دیگر دچار هرج و مرج گردید، ولی با تشکیل دولت تیموریان و در دوران جانشینان وی و سلاطین مقتدر این سلسله، به دلیل برقرار شدن امنیت در ایران و همینطور به سبب اقدامات مفیدی که در راستای پیشرفت اقتصادی خراسان صورت گرفت، باعث شد تا ویرانیهای دوران مغولان ترمیم و خراسان بزرگ، مجدداً دوران ثبات و رونق و رفاه اقتصادی خود را بازیابد. در این پژوهش تلاش روشن ساختن وضعیت اقتصادی خراسان مقارن حمله مغولان تا زوال تیموریان میباشد که رسال? حاضر بر محور این سوال اصلی است که؛ حمله مغولان به ایران و تشکیل دولتهای ایلخانان و تیموریان چه تأثیری براوضاع اقتصادی خراسان داشته است تعریف و تدوین گردیده و کوشش شده تا با تأکید بر منابع متقدم و تحقیقات معاصر به این سوال پاسخ لازم داده شود.
شیرین نعامی عبدالحسین میلانی
ازآنجائیکه اوضاع سیاسی و اجتماعی با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند. اقتدار و زوال حکومت ها بر وضعیت اجتماعی و ساختارشهری بسیار تاثیر دارد که موضوع این تحقیق بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی نواحی مرکزی ایران ازآغاز قرن پنجم تا پایان قرن هفتم هجری است که مراد از شهرهای نواحی مرکزی ایران درقرون مذکور اصفهان، ری، یزد و کاشان می باشد. این شهرها که بخشی ازعراق عجم بوده است و عراق عجم نام تاریخی ناحیه ایی در مرکز ایران است . کرمانشاه ، همدان، اصفهان ،ری، قزوین، کاشان ، قم، تفرش، ازشهرهای عمده این ناحیه بوده اند. همچنین عراق عجم به اسم جبال (کوهستان یاتپه) نیز شناخته می شده است . شهرهای نواحی مرکزی ایران در قرون مورد نظر از لحاظ سیاسی و اجتماعی فراز و نشیب های بسیاری داشته اند. لذا هربار که حکومت مقتدری روی کار می آمد وضعیت شهرها بهتر می شد اما ضعف وزوال حاکم برشهرها سبب می شد که اوضاع شهرها نیز با نا به سامانی روبرو شود و اختلافات داخلی افزایش یابد که ازجمله این اختلافات جنگهای مذهبی بود که بن مایه این اختلافات ظاهرا مذهبی بوده اما گاه دلایل اقتصادی پشت این اختلافات مذهبی وجود داشته است که وضعیت عمومی شهرها را با چالش روبرو می ساخته و شهر اصفهان و ری نمونه بارز این امر بوده اند که مردم این شهرها گاه بدلیل اختلافات مذهبی به کارشکنی با یکدیگر می پرداختند اما شهر یزد نیز از این اختلافات مذهبی به دور بوده و کاشان نیز در هر شرایطی وحدت و همیت خود را حفظ کرده است و این پژوهش تلاشی است درجهت پاسخگویی به این پرسش: اوضاع سیاسی اجتماعی نواحی مرکزی ایران ازآغازقرن پنجم تاپایان قرن هفتم هجری قمری چگونه و به چه صورت بوده است؟ هدف از این پژوهش بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی نواحی مرکزی ایران درقرون مذکور است که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ایی صورت می گیرد.
وداد عساکره دریس عبدالحسین میلانی
ایران از دیرباز، نقطۀ ارتباطی مهمی برای اتصال قلمروهای گوناگون هم از طریق راههای خشکی و هم از جانب راههای دریایی به حساب میآمد. در قرون اولیۀ پس از ورود مسلمانان به ایران، پیش از تثبیت اوضاع سیاسی، جریان ارتباطات تجاری داخلی و همچنین ارتباط بازرگانی با خارج از مرزهای آن، دگرگون شد. با تشکیل دولتهایی در ایران همچون سامانیان (279ه.ق-389ه.ق)، دیلمیان (320ه.ق-447ه.ق) و غزنویان (351ه.ق-582ه.ق) و دیگر قدرتها از اواخر قرن سوم هجری و تثبیت نسبی اوضاع سیاسی، آرامش و امنیت نسبی نیز برقرار گردید. به همین جهت، زمینۀ رشد موقعیت اقتصادی شهرها از جمله بازارها، صنایع و وجوه دیگر دادوستد در نقاط مختلف ایران در مقایسه با دو قرن اول هجری فراهم شد و قدرتهای حاکم کوشیدند که از راه کنترل و اعمال اقدامات لازم در جریان ارتباطات تجاری بهویژه اخذ مالیاتهای مختلف، به منافع بسیاری که در بالابردن ثروت و قدرت ایشان نقش سرنوشتسازی داشت، دستیابند. بدین ترتیب، ایران به عرصۀ رقابتهای تجاری قدرتهای آنزمان تبدیل شد. این پژوهش با هدف بررسی اوضاع تجاری ایران در دورۀ سامانیان، دیلمیان و غزنویان و بر اساس پاسخگویی به این سوال اصلی که روی کارآمدن این حکومتها چه تأثیری بر اوضاع تجاری ایران داشته است؟ سامان دهی شده است و با توجه به جهات مختلف امر تجارت در این دوره و نقش و تأثیر حکومتهای ایرانی تدوین گردیده است.
زهرا رضوی سوسن عبدالحسین میلانی
نهاد وزارت و دیوانسالاری ایرانی به عنوان یکی از مهمترین ارکان حکومت هایی که پس از اسلام در ایران تشکیل گردید همواره مطرح بوده است. در طی این دوران نهاد وزارت فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده است. وزارت در دوره تیموریان (771ه .ق-913 ه .ق) نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. مقام وزارت در طول تاریخ ایران با نام های گوناگونی چون خواجه اعظم، دستور، صدر و وزیر، تحولات بسیاری را در حوزه اختیارات و وظایف پشت سر گذاشته است اما وزیر به عنوان نایب، معاون، مشاور و خدمتکار شخصی سلطان تا قبل از روی کار آمدن تیموریان همواره به عنوان دومین مقام حکومتی پس از شخص شاه اداره امور کشوری و دیوانی را در دست داشته است و واسطه ای میان شاه و مردم محسوب می گردید. مورخین دوره تیموری بر این اعتقادند که تیمور پس از رسیدن به سلطنت ماورءالنهر در ترتیب امور دیوانی تغییراتی اعمال نموده است که در دوران جانشینان وی نیز ادامه داشته است. هدف رساله حاضر بررسی نهاد وزارت، جایگاه مقام وزارت و نقش وزراء در تحولات سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان می باشد لذا این سوال مطرح است که: سئوال اصلی: وزارت در عهد تیموریان چه تغییر و تحولی یافته است و نقش وزیران در این تغییر و تحولات چه بوده است ؟ چنین به نظر می رسد که وزارت در عهد تیموریان به دلیل استبداد سیاسی شخص تیمور و همچنین با توجه به ضعف و توانایی های وزیران وتفاوت های بین آنها نسبت به دوره های پیش از آن فراز و نشیب های بیشتری داشته است بنابراین با استفاده از منابع متقدم و همچنین تحقیقات معاصر بر آنیم که این رساله را که پژوهشی نظری (توصیفی- تحلیلی) بوده به سرانجام برسانیم
خدیجه حکمتی فرد عبدالحسین میلانی
با مرگ آخرین ایلخان مغول در سال (736ق)، بسیاری از امرا و خاندانهای بانفوذ و قدرتمند که در زمره ی مطیعان حکومت ایلخانی بودند در مسئله ی جانشینی ابوسعید (آخرین ایلخان مغول) دخالت کرده و پس از مدتی ادعای استقلال نمودند. از جمله ی این خاندانهای محلی، خاندان «آل مظفر» می باشد که از جانب ایلخانان مغول در میبد حکومت داشتند آن ها نیز همچون دیگر خاندان ها، «آل اینجو، آل چوپان، آل جلایر» با فروپاشی حکومت ایلخانی علم استقلال برافراشتند و در یزد به حکومت پرداختند. مظفریان پس از مدتی به واسطه ی همکاری با آل چوپان در تسخیر و خارج ساختن فارس از چنگ آل اینجو، از جانب پیرحسین چوپانی در سال 741 ق بر کرمان نیز دست یافتند. با دستیابی مظفریان به یزد و کرمان، آنها پای خود را فراتر نهاده و برای مقابله با ابواسحق اینجو که یزد و کرمان را عرصه ی تاخت و تاز خود قرار داده بود آماده شده و در سال 755ق نه تنها فارس را ضمیمه ی متصرفات خود ساخته و اینجویان را از میان برداشتند بلکه با یک تیر دو نشانه زده و علاوه بر دستیابی به فارس و خارج ساختن رقیب خود از صحنه، خود را نیز یک گام دیگر برای تسخیر آذربایجان آماده نمودند و در سال 758ق تبریز را به تصرف خود درآوردند با حذف شدن آل اینجو توسط مظفریان، خاندان جلایری از رقبای مهم آنها محسوب می شدند. بدین ترتیب بیشتر وقت خاندان مظفری علاوه بر مشکلات داخلی و اختلافات خانوادگی خود، صرف رقابت ها و دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم آنها در امور خاندان جلایری و بالعکس آن از جانب جلایریان می شد. با این توصیفات، شاه شجاع مظفری نیز در سال 777ق موفق به تصرف تبریز از سلطان حسین جلایری شد. سرانجام با تصرف ممالک مظفری در سال 795ق توسط امیر تیمور گورکانی به عمر این خاندان پایان داده شد. در این پژوهش، از منابع متقدم (کهن) و تحقیقات معاصر استفاده نمودیم.
مریم گودرزمراد علی بحرانی پور
زنان در دوران تیموری نیز مانند ادوار پیشین پایبند و فرمانبردار مردان بوده اند و اهمیت و اعتباری که زن در عهد مغول داشت تا حدودی در دوره تیموریان نیز تداوم یافت و زنان در این عهد وارد عرصه سیاست و اجتماع شدند و در فعالیت های فرهنگی و اقتصادی شرکت می کردند و در جنگها در کنار مردانشان ، حضور داشتند و از غنایم جنگی بهره می بردند. و در جشن ها و شادی ها نیز شرکت می کردند و گاه خود میهمانی ها ترتیب می دادند. در تاریخ تیموریان ، نمونه هایی از نفوذ خاتونان درباری را در سیاست و در بعضی دیگر از امور می بینیم. در بین این زنان میتوان از سرای ملک خانم و تومان آغا، همسران تیمور و شادملک، همسر سلطان خلیل و گوهرشاد آغا، همسر شاهرخ و فیروزه بیگم، مادر و خدیجه بیگم همسر سلطان حسین بایقرا نام برد. در امر تربیت شاهزادگان تیموری، زنان نقش بسیار مهمی بازی می کردند و فرزندان خاندان سلطنت، ابتدا زیر نظر یکی از زنان بزرگ تربیت می شدند. و همچنین در امر وقف نیز مشارکت می کردند و همچنین در فعالیت های فرهنگی مانند ساخت بناهای عالی مانند مساجد و مدارس و غیره شرکت می کردند. این پژوهش تلاشی است در جهت پاسخگویی به این پرسش که خاتونان چه نقشی در ساختار سیاسی و تحولات اقتصادی و فرهنگی عهد تیموری داشتند؟ هدف از این پژوهش بررسی عملکرد خاتونان و نیز روشن ساختن مقام و جایگاه ایشان در جامعه و چگونگی ایفای نقش توسط آنان در جامعه موردنظر می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد.
حیدر استوی عبدالحسین میلانی
سلسلــه تیموری یکی از حکومتهای معروفی بود که در قرن هشتم هجری قمری در شمال شرقی ایران که در آن زمان جزء پیکره ی این مملکت به حساب می آمد ، تأسیس شد . بنیانگذار این سلسله ؛ «تیمور گورکانی » بود . تیمور بخاطر طبع خشنی که داشت ، هر منطقه ای را که فتح می کرد ، علما ، صنعتگران و ارباب حِرَف را به سمرقند می فرستــــاد و بقیه را از دم تیـــغ می گذراند . یعنی ؛ علیرغم طبع خشنی که داشت ، با دانشمندان ، صنعتگران و ... با احترام رفتار می کرد که دلیل این اقدام ، علاقه ی وی به علم و دانش بود و دیگر اینکه می خواست بر زیبایی و رونق شهر سمرقند بیفزاید . جانشینان تیمور کمتر به کشتــار و خونریزی پرداختند و با فراهم آوردن محیطــــی امن بر تشویــق ارباب حِرَف دست زدند و تحولی را ایجاد نمودند کــه مــورخـــان آن را « رنسانس هنری » نام نهادند . با مرگ تیمور و روی کار آمدن شاهرخ ، پایتخت تیموریان به هرات منتقل شد . وی به تشویق علما، شعرا ، صنعتگران و ... پرداخت و شهر هرات را به صورت یکی از مراکز مهم علمی ، ادبی و هنری جهان در آورد . پس از شاهرخ ، فرزندان وی مانند : الغ بیگ ، بایسنقر و ... نیز به حمایت از شعرا ، عرفا و هنرمندان پرداختند . با این حال اوج این حرکت فرهنگــی در عصر « سلطان حسیـــن بایقرا » بـــود که بدلیل علاقه ای که به فرهنگ و تمدّن ایرانی داشته و خصوصاً بواسطه ی تشویق وزیر دانشمند ، هنرمند و هنر پرورش امیر علیشیر نوایی ، توانست گامهای موثری در جهت احیای فرهنگی ایران بردارد ، بطوریکه باعث حیرت و شگفتی همگان شد . تلاش خاندان تیموری در احیای فرهنگی ایران باعث شد که کشتارها و قتل عامهای تیمور اگر نگوییم به فراموشی سپرده شود حداقل کم رنگتر شود و نقش این خاندان در پیشبرد و توسعه ی مسائل فرهنگی همواره بسان چراغی ، تاریخ ایران در این دوره را روشن نماید .
عبدالواحد عبادی عبدالحسین میلانی
کهن روزگاری است که مردم جهان خلیج فارس رایک شاهراه بازرگانی ودریانوردی می شمارند.ارج وشهرت خلیج فارس نه تنهابه سبب یادشده است،بلکه به انگیزه ی آن است که کرانه ها وجزایرآن یکی از کهن ترین گهواره های تمدن بشری است.باتوجه به این که تا کنون دراین مورد تحقیقاتی انجام ومقالاتی نیزبه رشته ی تحریر در آمده است، اما در زمینه ی موضوع این رساله کمتر مطلب جامعی یافت می شود. بنابراین برای پژوهندگان تاریخ میانه ی ایران موانع ومشکلات عمده ای در این راستا به چشم می خورد که این رساله با انگیزه ی رفع این کمبود در تاریخ تحولات خلیج فارس انجام گرفته است. ویافته های آن نیز نشان می دهد که بنادر وجزایر خلیج فارس نقش برجسته ای درتحولات تجاری، فرهنگی وحتی سیاسی سرزمین ایران داشته اند وجزئی لاینفک از تاریخ آن بوده اند.موانع ومحدویت های میدانی برای تدوین این رساله عبارت بودند از نبود یک شناسنامه ی مدوًن از یافته های باستانی وباستان شناسی ومشخص نبودن محوطه های باستانی از یک سووکمبود شدید منابع خارجی در کتابخانه های تخصصی در مورد موضوع ازسوی دیگر است. و اقدام در این زمینه به پژوهندگان این بخش توصیه می گردد.