نام پژوهشگر: منذر حکیم
حیدر حسینی محمود العیدانی
تبحث هذه الرساله فی علم (مقاصد الشریعه الإسلامیه) أو (الاجتهاد المقاصدی) من خلال دراسه مقارنه علی رأی الفریقین (السنه والشیعه) وهدف البحث تحقیق الحال فی نظریه مقاصد الشریعه ودورها فی علمیه الاستنباط لدی الفریقین. ویشتمل هذا البحث علی أربعه فصول: الفصل الأوّل: بحوث تمهیدیه ضمن سته بحوث، البحث الأوّل: خصصناه بالتعریف بعملیه الاستدلال الفقهی وآلیاتها. البحث الثانی: قدمنا فیه تعریفا لغویاً واصطلاحیاً لمقاصد الشریعه معتمدین المصادر المعتبره، کما وتعرضنا لأهم تقسیمات المقاصد. البحث الثالث: تطرقنا فیه للجذور التاریخیه لعلم المقاصد أو للاجتهاد المقاصدی. البحث الرابع: تکلمنا فیه عن علاقه نظریه المقاصد بعلم أصول الفقه. البحث الخامس: وضحنا فیه العلاقه بین علم المقاصد ومبحث ملاکات الأحکام وتبعیتها للمصالح والمفاسد. البحث السادس: استعرضنا فیه طُرُق الکشف عن مصالح وملاکات الأحکام. ونتیجه هذا الفصل: التعرف علی عملیه الاستدلال الفقهی وآلیاتها وطرقها، وکذلک حصلنا علی تعریف لمقاصد الشریعه لغه واصطلاحا، فی محاوله لرفع الغموض عن هذه النظریه. الفصل الثانی: خصصناه بالبحث عن علم مقاصد الشریعه عند أهل السنه وهو یشتمل علی ثلاثه بحوث وخلاصه، البحث الأوّل: عرضنا فیه آراء علماء السنه فی الاجتهاد المقاصدی. البحث الثانی: استعرضنا فیه أدله آراء علماء السنه فی نظریه المقاصد، مع نسبه کلّ دلیل إلی قائله. البحث الثالث: عرضنا النقد السنی للنظریات المختلفه فی علم المقاصد. ثم بعد ذلک قدمنا خلاصه للبحث. ونتیجته هو أن غالبیه علماء السنه المتعرضین لمقاصد الشریعه وافقوا علی عدها من الأدله الشرعیه فی الجمله (علی خلاف فی الشروط)، فهی تشابه عندهم مباحث المصالح المرسله. الفصل الثالث: خصصناه بالبحث عن علم المقاصد عند الشیعه الإمامیه الاثنی عشریه، ویشتمل علی ثلاثه بحوث وخلاصه: البحث الأوّل: ذکرنا فیه آراء علماء الشیعه فی الاجتهاد المقاصدی. البحث الثانی: عرضنا أدله آراء علماء الشیعه فی نظریه المقاصد، مع نسبه کلّ منها إلی قائله. البحث الثالث: نقلنا النقد الشیعی للنظریات المختلفه فی علم المقاصد عند الشیعه. ثم بعد ذلک قدمنا خلاصه للبحث. وتوصلنا فیه إلی أن بحث المقاصد لم یطرح فی المدرسه الشیعه بهذا العنوان، لکن البحث الذی نراه یمثل فی حقیقته وجوهره هذا العنوان هو بحث تعلیل الأحکام، وکونها ناشئه عن علل ولیست عبثیه وبلا غرض، وکذلک طرحت مسأله تبعیه الأحکام للمصالح والمفاسد فی المدرسه الإمامیه، وهو ما سلّم به جل العلماء الأصولیین الشیعه. الفصل الرابع: هو عباره عن دراسه نقدیَّه لعلم مقاصد الشریعه تشتمل علی أربعه بحوث: البحث الأوّل: تقییم ونقد تقسیمات المقاصد. البحث الثانی: تقییم ونقد طُرق الکشف عن المقاصد. البحث الثالث: تقییم ونقد أدله حجیه المقاصد المطروحه. ثم عرضنا نتیجه البحث ضمن خاتمه. ونتیجه هذا الفصل أن هناک خللا فی بعض تقسیمات المقاصد، تعرضنا لها وبیناه فی محله، وهناک خلاف علی مستوی طرق الکشف عن المقاصد بین الأصولیین، خلاصته فی عدم تسلیم إمکان الکشف عن الملاکات والمقاصد صغرویا أو إثباتا. وکذلک بحثنا فی نقد طرق الکشف عن المقاصد سواء کان الطریق عقلیا أم نقلیا، وبینا عدم موافقه الکثیر من الأصولیین فی الکشف العقلی عن ملاکات وأحکام الشارع لمحدودیه العقل.
هادی المیاحی علی رحمانی فرد سبزواری
چکیده ندارد.
عبدالعظیم فهیمی محمد کاظم مصطفوی نیا
پژوهش حاضر تلاش کرده تا تجارت و داد و ستد مالی افراد نابالغ را از نظر فقهی و با استفاده از روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهد. تمام فقها با استناد به ادله اربعه، اتفاق نظر دارند که معاملات صغیر ممنوع است؛ همچنین زوال منع به واسطه بلوغ و رشد نیز مورد اتفاق فقها می باشد. اما درباره حکم فقهی معاملات صغیر به حسب اصل اولی، دو نظریه وجود دارد؛ بر اساس نظریه اول، مقتضای اصل، عدم اعتبار بلوغ است، زیرا اعتبار بلوغ از صغریات شک در شرطیت است؛ پس معامله صغیر به حکم اصل اولی صحیح است. نظریه دوم قایل به بطلان معاملات صغیر به حسب اصل اولی است، زیرا بر معامله فاقد شرط بلوغ، حکمی مترتب نمی شود. پس اصل در معاملات صغیر، عدم نقل و انتقال است. از سوی دیگر، درباره این که صغیر از تمام تصرفات ممنوع است یا تنها در اشیاء خطیره از معامله منع گردیده، اقوال متعددی نقل شده، که نظریه مختار این پژوهش صحت معاملات ممیز با اذن ولی می باشد؛ مستند این نظر نیز روایات، آیه قرآن و سیره مستمره قطعیه می باشد. مراد از معاملات نیز مطلق تصرفات صغیر است که شامل تصرفات اعتباری مثل عقود و ایقاعات، و تصرفات خارجی می شود. روایاتی هم که از تصرفات صغیر منع کرده، شامل تصرفاتی که با اذن و نظارت ولی باشد، نمی شود؛ زیرا عقد اگرچه از جهت صدور و حدوث مربوط به صغیر است، اما از جهت بقا مربوط به ولیّ است. بنابر این، هر فعلی که در عرف، تصرف استقلالی حساب نشود از جانب صغیر صحیح بوده و مانعی ندارد. همچنین اگر صغیر مالی را تلف نماید ضامن است؛ زیرا اتلاف متوقف بر قصد نیست. حدیث رفع نیز اگرچه شامل صغیر می شود اما نسبت به ثبوت ضمانت بعد از بلوغ، ممانعتی ایجاد نمی کند. حال اگر در موردی، مأذون بودن صغیر در معامله به واسطه قرائن و شواهد معلوم شد، معامله با او صحیح است، و اگر خلاف آن معلوم گردد معامله با او صحیح نیست.
حسن الخضراری علی نصیری
چکیده ندارد.
رعد خرسان محمد جواد حیدری خراسانی
در این نوشتار، با استفاده از آیه ها و روایات، نقش تربیت صحیح در پرورش عقل و جلوگیری از فساد جنسی و رسیدن به آرامش و تهذیب نفسانی بررسی شده است. نویسنده این پژوهش را در قالب پنج فصل ساماندهی کرده و ضمن تبیین اصول صحیح تربیت جنسی و اخلاق جنسی در دین اسلام، اباحی گری و فساد جنسی رایج در غرب را نقد و ارزیابی نموده است. فصل اول این نوشتار، به تبیین مباحث قوای مختلف نفس انسانی، وجوه شباهت انسان و حیوان در داشتن قوای جنسی و غریزی، اختلاف انسان و حیوان، ضرورت ایجاد حالت توازن در نفس و قوای عقلانی و جنسی نفس اختصاص دارد. نویسنده در فصل دوم، به تشریح دوران نوجوانی و بلوغ جنسی پرداخته و ضرورت همزمانی رشد عقلی و دینی با رشد جسمی و جنسی در نوجوانان به اهمیت و لزوم ایجاد توازن بین قوای عقلانی و شهوانی در نوجوان جهت جلوگیری از انحرافات جنسی آنان تأکید کرده است. در فصل های سوم و چهارم، اهمیت تربیت و نقش آن در جلوگیری از انحرافات جنسی بحث و بررسی شده و موضوع و اهداف تربیت در دین اسلام و ضرورت عدم افراط و تفریط درآن و همچنین اهمیت ازدواج، نماز، روزه و عبادات در کنترل قوای جنسی نوجوانان و توجه به رشد عقلانی در نوجوان، همزمان با رشد جسمی او؛ عنوان گردیده است. تبیین نقش والدین و مربیان در جهت دهی و رشد شخصیت انسان در این دوره حساس زندگی دنباله مباحث پیشین می باشد. در فصل پنجم این پژوهش، ابعاد و بایسته های تربیت جنسی در دین اسلام بیان شده و پس از نقد اباحی گری جنسی؛ به توصیه های جنسی اسلام و نیز اهمیت تربیت صحیح جنسی و حساسیت های آن اشاره شده است.
قاسم محسنی منذر حکیم
نقش اجتهاد صحیح در رسیدن به احکام شریعت نجات بخش اسلام بر هیچ کس پوشیده نیست؛ زیرا آگاهی به احکام اسلامی، مقدمه عمل به آن ها محسوب می شود. راه دست یابی به این احکام، مراجعه به منابع چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل است. اما از میان آن ها، این پژوهش به تبیین نقش عقل در اجتهاد و استنباط احکام شرعی پرداخته، و زمینه های ورود عقل به حوزه دین، و ارتباط عقل و اجتهاد را در جامعه اسلامی با استفاده از روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار داده است. بررسی تاریخچه اجتهاد، و نیز منبعی بودن و یا ابزاری بودن عقل، مفاهیم و مبانی تصور، مفهوم عقل از لحاظ لغوی و اصطلاحی، مباحث مربوط به خاتمیت و جامعیت دین، و مباحث ثابت و متغیر در دین و فقه، از مباحثی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، عقل دارای دو نقش منبع و ابزار در فرایند استنباط احکام شرعی دارد، و در کنار قرآن و سنت، می تواند دلیل حکم شرعی قرار بگیرد. منبع بودن عقل را حداقل برای استنباط بعضی از احکام، تمام گرایش های شیعه، و اهل سنت، اخباریون، اصولیون، و حتی اشاعره پذیرفته اند. فقها درباره نقش منبعی عقل به مباحثی چون قاعده و ملازمه پرداخته اند، و بر این اساس، عقل که در منابع فقه و اصول به عنوان یکی از منابع چهارگانه استنباط مطرح می باشد، علاوه بر استنباط مستقیم حکم شرعی در ناحیه مستقلات عقلیه، در ناحیه غیرمستقلات عقلیه نیز برای تطبیق اصول بر فروع، و مراحل مختلف استنباط و استدلال شرعی مورد استفاده قرار می گیرد. درباره نقش ابزاری عقل نیز هر انسانی با اندکی تأمل درمی یابد که بدون کمک گرفتن از قوه عقل، هیچ استدلالی سامان نمی یابد. در این راستا، کاربرد ابزاری و غیراستدلالی عقل به سه نوع آلی، تأمینی و تسبیبی تقسیم شده است.
غدیر حمودی منذر حکیم
هذه الرساله قد إعتمدت آیات القرآن الحکیم بشکل أساسی لأنه أکبر الثقلین اللذین یصونا الفرد والمجتمع من الضلال والإنحراف، ولم نبتعد عن نصوص السنَه الشریفه التی تقوم بدور التفسیر لنصوص وأحکام القرآن الکریم. کما یلاحظ هذا البحث الأسره ویتناولها فی ظل النظام الإجتماعی الإسلامی بالدراسه الفقهیَه القرآنیه. فهو تفسیر موضوعی إجتماعی أیضاً. ومن هنا یعتبر هذا البحث من الأبحاث الرائده فی الوقت الحاضر لما یمتاز به من محاوله إحصاء الأیات القرآنیه الکریمه وتنظیمها بشکل موضوعی ومحاوله عرضها بطریقه حدیثه الإستشهاد بها وبمحتویات بما یتناسب مع متطلبات زماننا الحاضر. فهی محاوله فی عرض فقه النظام الأسری انطلاقاً من القرآن الکریم.
ولید خزاعلی جبار الرفاعی
موضوع هذا البحث یترکّز حول حقوق غیر المسلمین داخل المجتمع الإسلامی، وما ینبغی للدوله الإسلامیه من الإیفاء بتلک الحقوق التی ضُمنت لهم مستندین فی ذلک إلی الأدلّه الوارده فی إطار المذهب الإمامی ورأی فقهاءهم. والبحث یحتوی علی أربعه فصول وخاتمه: الفصل الأوّل: ویتکوّن من مبحثین تمهیدیّین: المبحث الأوّل: فی التعریف لمفهوم غیر المسلم لُغهً واصطلاحاً مع تفریعاته. المبحث الثانی: فی تقسیمات غیر المسلم ، والتعریف بماهیه کلّ قسم. الفصل الثانی: ویتکوّن من ثلاثه مباحث فی تعامل النبی (صلّی الله علیه وآله) وأهل بیته (علیهم السّلام) مع غیر المسلمین من الناحیه التاریخیه. المبحث الأوّل: فی التعامل مع المشرکین داخل الجزیره العربیه. المبحث الثانی: تعامل النبی وأهل بیته (علیهم السّلام) مع أهل الکتاب خصوصاً الیهود لاحتکاکه المباشر معهم. المبحث الثالث: سرد لمکاتیب الرسول (صلّی الله علیه وآله) مع الزعماء والملوک فی ذلک الوقت، مع التوضیح والتعلیق. الفصل الثالث: کان استقراءاً للحقوق التی أقرّها وأسّسها الإسلام لغیر المسلمین. وفیه ثلاثه مباحث: المبحث الأوّل: المبادئ الأوّلیه فی العلاقه بین المسلمین وغیرهم. المبحث الثانی: المساواه الإنسانیه. المبحث الثالث: مدرسه أهل البیت وحقوق غیر المسلمین. الفصل الرابع: یبحث متتبعاً أهمّ الشُّبهات والإشکالات التی أُثیرت فی مجال حقوق وواجبات غیر المسلمین داخل المجتمع الإسلامی وطریقه معالجتها وحلّها. کشبهه انتشار الدین بالسیف وأنّه دین دمٍٍ وسیف ، وشبهه أنّه یدعو للعنف والإرهاب ، وشبهه التضییق فی الحریّات فی الاعتقاد وغیره. أمّا الخاتمه: احتوت الخاتمه علی ثلاث وعشرین نقطه فی استنتاجات لکلّ البحث بشکل مفصّل وجامع.
محمد حیدر حمودی منذر حکیم
در این اثر به تجزیه و تحلیل آثار و اندیشه های قرآنی شهید محمّدباقر حکیم و روش شناسی ایشان در تفسیر آیات قرآن کریم و استفاده از علوم قرآنی در تفسیر پرداخته شده است. نویسنده ابتدا مهم ترین موضوعات مقدّماتی قرآن کریم، مانند اسمای قرآن، علوم قرآن و تشویق اهل بیت( و قرآن کریم مبنی بر تدّبر و تفکر در قرآن و اُنس داشتن با آن را معّرفی کرده، سپس موضوعاتی عمومی درباره قرآن کریم، همچون: مدنی یا مکی بودن آیات و سوره ها، نحوه نزول قرآن، اسباب نزول قرآن، اثبات کردن نصّ قرآنی و هدف از نزول قرآن را بررسیده است. وی در ادامه، اهم مباحث قرآن، مانند اعجاز، محکم و متشابه و نَسخ در قرآن واکاوی کرده است. پس از آن، مباحث مهّم مورد بحث در تفسیر قرآن، همچون: تاریخ تفسیر، ماهیت تفسیر، شروط تفسیر و مفسّر، روش های تفسیری، اهل بیت و قرآن و نقش آنها در تفسیر، معرّفی مفسّران بزرگ و نمونه هایی از تفسیر ترتیبی و موضوعی و دیگر روش های تفسیری بحث شده توسّط آیت الله محمّدباقر حکیم، بررسی شده است. در باب دوم، آثار قرآنی آیت الله محمّدباقر حکیم معّرفی شده است؛ این کتاب ها، مانند علوم قرآن، هدف از نزول قرآن، و تأثیر آن بر روش تفسیر، شبهات مستشرقین در مورد قرآن، معرفّی شخصیت قرآنی و تفسیری شهید سیدمحمّدباقر صدر و شخصیت علمی ایشان، تفسیر سوره حمد، قصّه های قرآنی، ابتلا و امتحان در قرآن، حکومت اسلامی، وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و عترت، نقش اهل بیت( در تأسیس جامعه صالح اسلامی، تحلیل امامت و ولایت اهل بیت(، جامعه انسانی در قرآن کریم و حجّت و ولایت از دیدگاه قرآن و عترت است. در قسمت دیگری از همین باب، سیره قرآنی و علمی شهید محمّدباقر حکیم معرّفی، و گوشه هایی از حیات علمی، سیاسی، اجتماعی و دوران هجرت ایشان به ایران و نیز فعّالیت های سیاسی و علمی او در این مدّت، مدیریت کردن جنبش های علمی و سیاسی عراق از ایران، مهاجرت دوباره وی به عراق و سرانجام: شهادت او توّسط ایادی امریکا و صهیونیسم به تصویر کشیده شده است.
أیمن السلمان منذر حکیم
تکلیف از نظر بسیاری از علما و متکلمان امامیه، به معنای اراده تشریعی خداوند است که به انجام یا ترک کاری از سوی مکلفین، تعلق می گیرد. دسترسی مکلفین به پاداش و ثواب اخروی، وجود تکالیف را ضروری می سازد؛ همچنین انسان به عنوان یک موجود اجتماعی، برای ادامه حیات و رفع نیازهای خود، نیازمند قوانین جامع و کاملی است که بتواند نظم و عدالت را در جامعه برقرار سازد، از هرگونه پیامد منفی به دور باشد، و زمینه رشد و کمال و سعادت انسان را فراهم نماید. و از آن جایی که تنها خداوند به تمام رمز و راز و نیازهای انسان آگاهی کامل دارد، فقط او می تواند چنین قوانینی را در قالب تکلیف وضع نماید. این تکالیف، در واقع راه رسیدن به حقوق انسانی است، و اگر انسان می خواهد که به کمال و برتری دست یابد، باید به تکالیف و قوانین الهی عمل نماید. حسن و قبح عقلی، مالکیت خداوند، حاکمیت خدا، قاعده لطف، حکمت الهی، رحمت و عدالت الهی را می توان جزء مهم ترین مبانی کلامی وضع تکالیف از سوی خدا برای بشر دانست. همچنین وضع این تکالیف، زمانی معنا خواهد داشت که قدرت، آزادی و اختیار انسان را به عنوان مبانی انسان شناسانه تکلیف بپذیریم. اگرچه درباره اختیار و آزادی انسان، میان متکلمان مسلمان اختلاف نظر شدیدی وجود دارد، اما نظریه "امر بین الامرین" که رویکرد کلامی شیعه از آن حمایت می کند، تنها اندیشه ای است که از هرگونه عوارض و لوازم فاسد به دور است، و بر اساس آن انسان ها در عقیده، رفتار و گفتار خود، از اختیار و آزادی برخوردارند؛ اما این آزادی مطلق نیست بلکه دارای شرایط و حدود می باشد. اساساً پذیرش اسلام به معنای پذیرفتن این امر است که در قلمرو آزادی باید حقوق الهی در نظر گرفته شود و رهنمودها و تکالیف خداوند به کار گرفته شود.
حسین مبارک معین دقیق
چکیده ندارد.
کاظم علی عبدالعزیز بدری منذر حکیم
یتکون بحث حیاه أمهات المعصومین من أهل البیت (علیهم السلام) من مقدمه وتمهید وبابین. ? الباب الأول یضم فی ثنایاه حیاه أمهات أصحاب ألکساء (علیهم السلام) موزعا فی أربعه فصول ? ? الفصل الأول: أم خاتم الأنبیاء والمرسلین (صلی الله علیه واله وسلم). ? الفصل الثانی: أم سید الأوصیاء أمیر المومنین (علیه السلام). ? الفصل الثالث: أم سیده نساء العالمین (سلام الله علیها). ? الفصل الرابع: أم السبطین الحسن والحسین (علیهم السلام). ? الباب الثانی: یضم حیاه أمهات الائمه المعصومین التسعه من ذریه الأمام الحسین (علیه السلام)، ویقع فی فصلین: ? الفصل الأول: حیاه أمهات الائمه السجاد والباقر والصادق (علیهم السلام); علی أنّ أم الأمام السجاد من الجواری ولکنها تشرفت بالاقتران بأحد سیدی شباب أهل الجنه وأنها تنحدر من سلاله ملوک فارس و کذلک بالنسبه للسیدتین أمیّ الباقر والصادق (علیهما السلام) فإنهما قرشیتان تنحدران من ربوع مکه المکرمه ومن قبیله قریش، شأنهما شأن أصحاب الکساء (علیهم السلام). ? الفصل الثانی: حیاه أمهات الائمه الکاظم والرضا والجواد والهادی و العسکری والمهدی المنتظر وکل تلک السیدات المبارکات هنّ جواری جاءت بهن المشیئه الألهیه من أقاصی الدنیا البعیده ; بلاد الترک والروم و الأندلس وشمال أفریقیا وغیرها لیکنّ أوعیه مبارکه لحمل ذریه رسول الله المعصومین(علیهم السلام). ? نتیجه البحث: تبین من خلال البحث أن تعداد أمهات المعصومین من أهل البیت (علیهم السلام) ثلاث عشره إمرأه مخدره جلیلهً، تمثل الطائفه الأولی منهنّ نساء مکه وقریش فیما تنتمی الطائفه الثانیه إلی الأمم الأخری أمثال فارس والروم والأندلس وشمال أفریقیا. ولوحظ إن من بین تلک النساء المبارکات الصدّیقه فاطمه وهی المعصومه الوتر علی إن کل تلک النساء فاضلات وعفیفات وامتزن بالطهاره والعفه ولهنّ دور ملحوظ فی تربیه اولادهن المعصومین علیهم السلام.