نام پژوهشگر: رویا طاهری
رویا طاهری نازنین هنرپروران
چکیده : هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و خودپنداره با سبک های مقابله ای در دانشجویان موسسه آموزش عالی ارم سال تحصیلی 90-89 صورت پذیرفت . روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و تعداد 229 نفر (91 پسر و 119 دختر) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند . یافته ها با استفاده از سه پرسشنامه ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (rfcp) کوئرنروفیتزپاتریک (2002) با پرسشنامه خود پنداره (cst) بک (1990) و پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا، (ciss) اندلروپارکر (1990) گردآوری شد. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی، تی مستقل، تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : بر طبق نتایج بدست آمده، بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و خود پنداره با مولفه های سبک های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد و جهت گیری گفت و شنود در الگوهای ارتباطی خانواده قوی ترین و تنها متغیر برای پیش بینی سبک مقابله ای مساله مدار و اجتنابی می باشد و جهت گیری همنوایی هم تنها متغیر و قوی ترین پیش بین برای سبک مقابله ای هیجان مدار است . در ارتباط با متغیر خودپنداره هم یافته ها نشان داد بعد روابط اجتماعی و توانایی ذهنی به ترتیب، قوی ترین پیش بین برای سبک مقابله ای مساله مدار و بعد مسائل اخلاقی و توانایی ذهنی به ترتیب قوی ترین پیش بین برای سبک مقابله ای هیجان مدار و همچنین بعد مسائل اخلاقی و جذابیت فیزیکی به ترتیب، قوی ترین پیش بین برای سبک مقابله ای اجتنابی می باشد . همچنین در سبک مقابله ای هیجان مدار، تفاوت معناداری بین دو گروه دختران و پسران وجود دارد. کلید واژه ها : الگوهای ارتباطی خانواده، خودپنداره، سبک های مقابله ای
رویا طاهری شهناز صداقت زادگان
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر عوامل اجتماعی – فرهنگی –اقتصادی بر تغییرنگرش سن ازدواج جوانان شهر تهران منطقه 4 ناحیه 2و3 در سال-1390 توسط محقق رویا طاهری پرداخته شده است. هدف از انجام این تحقیق شناخت تگناها و محدودیت ها در خصوص ازدواج جوانان و ارائه پیشنهادات کاربردی در خصوص رفع موانع اجتماعی اقتصادی و فرهنگی بر سر راه ازدواج جوانان و نگرش آنها به ازدواج است. در این تحقیق به این می پردازیم که آیا درآمد خانوار و تحصیلات و دینداری و اشتغال و پایگاه اجتماعی خانواده در تغییر نگرش به ازدواج تاثیر دارد. بنابراین جمعیت آماری این پژوهش را کلیه جوانان 23 تا 40 ساله شهر تهران منطقه 4 ناحیه 2 و 3 می باشند. منطقه 4 ناحیه 2 و 3 شامل محلات لویزان – شیان – ولیعصر – مبارک آباد – حسین آباد – ضرابخانه – پاسداران – شمس آباد – مجدیه – کاظم آباد- مجید آباد می باشد. روش جمع آوری دادها به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی می باشد وتکنیک جمع آوری داده ها پرسشنامه است که بین 375 نفر پخش شدو با ابزار spss وپردازش شده است . نتایج حاکی از آن است که بین درآمد خانوار و تغییر نگرش سن ازدواج دختران عدم رابطه معناداری را نشان می دهد. همچنین در مورد تغییر سن ازدواج پسران را هم به همین صورت می باشد رابطه معناداری بین تحصیلات فرد و تغییر سن دختران وجود دارد. نتایج طرح حاکی از آن است هر چقدر تحصیلات دختران ارتقا پیدا می کند به همان میزان سن ازدواج شان افزایش پیدا می کند. همچنین بین تحصیلات فرد و تغییر سن پسران نتایج طرح حاکی از آن است که بین این دو رابطه معناداری وجود ندارد. بین دینداری و تغییر سن دختران می توان این نتجه را گرفت که بین این دو در سطح معناداری 000/0 رابطه معناداری وجود دارد. و این رابطه معکوس می باشد. به عبارتی هر چقدر دینداری دختران پایین تر باشد به همان میزان سن ازدواج آنها بالاتر می رود. در واقع فرضیه بین میزان دینداری و تغییر سن ازدواج دختران تایید می شود. همچنین بین دینداری و تغییر سن ازدواج پسران نتایج طرح حاکی از آن است که بین این دو هم رابطه معناداری وجود دارد. و این رابطه معکوس می باشد. به عبارتی هر چقدر دینداری پسران پایین تر باشد به همان میزان سن ازدواج آنها بالاتر می رود. در واقع فرضیه بین میزان دینداری و تغییر سن ازدواج پسران تایید می شود. بین اشتغال فرد و تغییر سن ازدواج دختران فرضیه مطرح شد که نشان از وجود رابطه بین این دو را دارد در واقع نتایج تحقیق حاکی از آن است ازدواج در بین دخترانی که مشغول به کار هستند بیشتر است. همچنین همین فرضیه در بین پسران مورد بررسی قرار گرفته که آیا بین بین اشتغال فرد و تغییر سن ازدواج پسران رابطه وجود دارد یا خیر. نتایج نشان داد که بین این دو هم تفاوت معناداری وجود دارد و ازدواج در بین پسرانی که مشغول به کار هستند بیشتر است. در ارتباط با پایگاه اجتماعی خانواده و تغییر سن دختران نتایج نشان داد که رابطه معناداری وجود دارد. به عبارتی هر چقدر پایگاه اجتماعی خانواده دختران بالاتر باشد به همان میزان سن ازدواج آنها بالاتر می رود. و همین فرضیه در مورد پسران مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین این دو رابطه معناداری وجود ندارد. در واقع فرضیه بین پایگاه اجتماعی خانواده و تغییر سن ازدواج پسران رد می شود.