نام پژوهشگر: جلیل علوی
ضحی سادات فخرطه علی اصغر فتحی
سوسک کلرادوی سیب زمینی، leptinotarsa decemlineata (say) (coleoptera: chrysomelidae) ، آفت مهم سیب زمینی، solanum tuberosum l.، در منطقه اردبیل است. در این تحقیق تاثیر کشت کلزا (رقم بهاره rgsoo3) در حاشیه مزارع سیب زمینی در تراکم جمعیت سوسک کلرادوی سیب زمینی در خراسان شمالی مطالعه شد. نتایج حاصله نشان داد که جمعیت لاروها و نیز جمعیت مراحل تغذیه کننده سوسک کلرادو (لارو + حشرات بالغ) به طور معنی داری در مزارع سیب زمینی دارای کشت کلزا در حاشیه در مقایسه با مزارع فاقد کشت کلزا در حاشیه به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین در این تحقیق پارامترهای جدول زندگی سوسک کلرادوی پرورش یافته روی هفت رقم سیب زمینی شامل agria، aozonia، diamant، kasmus، kondor، moren و savalan در دمای 2 ± 25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5 ± 55 درصد و 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی مطالعه شد. در مطالعه جدول زندگی، بیشترین طول دوره نشوونمای لاروی روی ساوالان و کوتاه ترین آن روی رقم آگریا و کندر مشاهده گردید. کمترین درصد بقای لاروی روی ساوالان و بیشترین آن روی آگریا و آئوزونیا دربین هفت رقم مورد مطالعه مشاهده شد. طول دوره تخمگذاری ماده های پرورش یافته روی ساوالان و دیامانت به طور معنی داری کوتاه تر از کندر، آئوزونیا، مورن، آگریا و کاسموس بود. بیشترین باروری ماده های سوسک کلرادو روی آگریا، کندر و آئوزونیا و کمترین آن روی ساوالان و دیامانت در بین هفت رقم مورد مطالعه مشاهده گردید. نرخ ذاتی افزایش طبیعی (rm)، نرخ خالص تولیدمثل (r0) و طول دوره نسلی (t) به ترتیب 0/077، 101/95 و 59/57 روز روی آگریا؛ 0/082، 125/81 و 58/80 روز روی آئوزونیا؛ 0/074، 88/29 و 59/95 روز روی دیامانت؛ 0/061، 48/26 و 62/87 روز روی کاسموس؛ 0/08، 123/48 و 60/01 روز روی کندر؛ 0/065، 64/5 و 63/96 روز روی مورن و 0/054، 45/19 و 69/36 روز روی ساوالان محاسبه گردید. برآورد شاخص میانگین رشد نسبی حشرات کامل ماده تازه ظاهر شده روی هفت رقم سیب زمینی نشان داد که کمترین شاخص میانگین رشد نسبی روی رقم ساوالان مشاهده گردید. بر اساس نتایج حاصله می توان نتیجه گیری کرد که ساوالان نامطلوب ترین رقم برای سوسک کلرادوی سیب زمینی می باشد.
مریم ذوالفقاری سلطان رون
مزارع گندم و جوی شهرستان بجنورد در طول دو سال زراعی 1388-1386 به منظور شناسایی، تعیین فراوانی و توزیع گونه های بال ریشکدار مورد بررسی قرار گرفت. مجموعا تعداد 35 مزرعه گندم و 23 مزرعه جو از ابتدای فصل زراعی تا مرحله برداشت نمونه برداری شدند. دو روش عمومی جمع آوری شامل جمع آوری مستقیم از روی بوته و روش ضربه زدن بکار گرفته شد. فراوانی نسبی هر گونه با احتساب نسبت تعداد جمع آوری شده از هر گونه به تعداد کل نمونه ها از حشرات بالغ بدست آمد. در میان 27 گونه ی شناسایی شده، تریپس گندم haplothrips tritici kurd. با فراوانی 4/30% (در گندم) و 4/42% (در جو) گونه ی غالب مزارع منطقه را تشکیل داد. پس از آن گونه aeolothrips intermedius bag. با فراوانی 5/14% (در گندم) و گونه sitothrips arabicus pri. با فراوانی24% (در جو)، بعد از تریپس گندم فراوان ترین گونه هادر مزارع گندم و جو بوده اند. گر چه گونه تریپس گندم در کل شهرستان انتشار دارد ولی توزیع فراوانی آن در مناطق مختلف یکسان نیست. برای گونه های استان خراسان شمالی کلید شناسایی تنظیم شد و مورفولوژی آن ها شرح داده شد و در مورد گونه ها، دامنه میزبانی، موقعیت جغرافیایی آن ها دراستان در مقایسه با مناطق مختلف کشور و کشور های دیگر جهان بحث شد. 16 جنس و 27 گونه بال ریشکدار از روی غلات (گندم، برنج، جو و ذرت) جمع آوری شد که7 گونه برای فون استان جدید بود.
مژگان غلامی سهراب ایمانی
با توجه به ورود حشره کش های نئونیکوتینوئیدی به عرصه کنترل آفات و نظر به اینکه نسبت به سایر سموم دوره کارنس کوتاهتر داشته و به دلیل سیستمیک بودن، این سموم قابلیت کاربرد انتخابی دارند. نئونیکوتینوئیدها از مهم ترین گروه حشره کش های جدید در دهه اخیر هستند. به همین دلیل آزمایشاتی در خصوص کاربرد آنها در مبارزه با شته metopolophium dirhodum انجام شده است. در این تحقیق، شته گندم و گل سرخ روی جو در آزمایشگاه در شرایط دمایی 1±20 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 70-60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شد. مرگ و میر شته مورد آزمایش با غلظتهای متفاوتی از سموم ایمیداکلوپراید sc35% ( کنفیدور )، تیاکلوپراید od22.5% ( بیسکایا ) و تیامتوکسام wp25% ( آکتارا ) روی پوره های 6-4 روزه بوسیله آزمایش های زیست سنجی از نوع غوطه ور کردن برگ در آزمایشگاه مورد ارزیابی قرار گرفت. برگهای جو جهت تغذیه در نظر گرفته شد و پس از قرار دادن قطعاتی با اندازه یکسان 5 سانتی متر مربع در غلظتهای مختلف تهیه شده از سم به مدت 15 دقیقه غوطه ور گردید و پس از خشک شدن سطح آن روی محیط آگار ژل 5 درصد قرار داده شده و تعداد یکسانی از پوره های مورد آزمایش در هر تکرار روی آنها منتقل گردید. نتایج مرگ و میر پس از 24، 48، 72 و 96 ساعت شمارش گردید. نتایج مرگ و میر پس از 48 ساعت مورد تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار های polo pc و spss قرار گرفت. مقدار lc50 بدست آمده حشره کش های ایمیداکلوپراید، تیامتوکسام و تیاکلوپراید در آزمایشها به ترتیب 54/24، 77/31 و 47/71 پی پی ام بیشترین تا کمترین اثر را در مرگ و میر ایجاد نمودند. لذا با توجه به داده های بدست آمده به نظر می رسد که کاربرد سم ایمیداکلوپراید در شرایط مزرعه ای مناسب تر می باشد، همچنین با توجه به کم خطر بودن آفت کش ایمیداکلوپراید، جهت استفاده از این ترکیب در قالب برنامه ipm نیاز به تحقیقات بیشتری است.
کورش احمدی جلیل علوی
چکیده توان تولید یک شاخص کلیدی از خدمات بوم سازگان جنگل نظیر تولید چوب و ترسیب کربن می باشد و از این رو یک معیار مهم برای تصمیم¬گیران در مدیریت جنگل می باشد. ارزیابی توان تولید رویشگاه در گذشته با استفاده از روش¬های پایه مانند رگرسیون خطی انجام می¬گرفته و امروزه از روش¬های نوین استفاده می¬شود که یکی از این روش¬ها مدل جمعی تعمیم یافته است. در این مطالعه تعداد 43 قطعه نمونه با مساحت 1000 متر مربع به صورت سیستماتیک تصادفی در جنگل آموزشی- پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس پیاده شد و ارتفاع و قطر تمام درختان گونه راش شرقی در هر پلات اندازهگیری شد و از عمق صفر تا 10 سانتیمتری نمونه خاک تهیه گردید. رابطه ارتفاع-قطر این گونه مورد بررسی قرار گرفت با در نظر گرفتن جنبه¬های ریاضی و بیولوژیک مدلها، ریچاردز به عنوان مدل نهایی برای پیشبینی ارتفاع درخت راش در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد شد. در این پژوهش از معیارفرم رویشگاه به عنوان شاخص توان تولیدی رویشگاه استفاده شد. منحنی¬های فرم رویشگاه به صورت پلی¬مورفیک و با استفاده از روش معادله اختلاف تهیه گردید. رابطه معیار فرم رویشگاه با استفاده از مدل جمعی تعمیم یافته با برخی از متغیرهای خاکی و فیزیوگرافی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج مدل جمعی تعمیم یافته توانست بیش از 70 درصد تغییرات توان تولیدی گونه راش را به کمک متغیرهای محیطی مورد بررسی توجیه نماید و از بین متغیرهای تبیینی مورد بررسی، متغیر وزن مخصوص ظاهری، ارتفاع از سطح دریا، درصد سیلت، نیتروژن و رطوبت اشباع ارتباط معنی¬داری با فرم رویشگاه داشتند. همچنین مدل جمعی تعمیم یافته با مدل رگرسیون خطی مقایسه شد که نتایج حاکی از برتری مدل جمعی تعمیم یافته با ضریب تبیین تعدیل یافته 56 درصد در مقابل رگرسیون خطی با ضریب تبیین تعدیل یافته 5/17 درصد در ارزیابی توان تولید بود. واژگان کلیدی: توان تولیدی رویشگاه، مدل جمعی تعمیم یافته، فرم رویشگاه، شاخص رویشگاه
فرزانه سهرابی شیخ ویسی اکبر نجفی
در تحقیق حاضر تلاش شد تا با انتخاب مدل مناسب برای پیش¬بینی حجم درختان، حجم برآورد شده به¬منظور بهره¬برداری اولویت¬بندی گردد. به ¬این منظور، از داده¬های آماربرداری 240 قطعه در سال 1391 در جنگل آموزشی و پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس استفاده شده است. در این تحقیق رگرسیون خطی چندگانه و شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (mlp) به¬منظور مدل¬سازی موجودی حجمی درختان به کار گرفته شدند. متغیرهای توپوگرافی، هم¬باران، هم¬دما، خاک¬شناسی، زمین¬شناسی، فرسایش و درصد تاج¬پوشش به¬عنوان ورودی شبکه عصبی استفاده شدند. پس از بررسی فرضیات رگرسیون و بررسی هم-خطی بین متغیرهای ورودی و با حذف متغیرهای هم¬باران و هم¬دما، باقیمانده متغیرها به¬منظور گزینش و در نهایت مدل¬سازی وارد مدل رگرسیون شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که رگرسیون خطی چندگانه در برآورد موجودی در هکتار درختان نسبت به شبکه عصبی مصنوعی عملکرد ضعیف¬تری دارد. همچنین نتایج نشان داد که شبکه عصبی آبشاری در برآورد موجودی در هکتار نسبت به شبکه عصبی پیشخور ضعیف¬تر عمل کرده است. با توجه به نتایج، شبکه¬هایی که از تکنیک اعتبارسنجی متقابل -fold10 استفاده کردند نتوانستند نتایج بهتری نسبت به مدل¬هایی که در آن¬ها داده¬ها به دو دسته آموزش (80 درصد) و اعتبارسنجی (20 درصد) تقسیم شده بودند ارائه دهند. در بین همه مدل¬ها، مدل 11 (شبکه پیشخور) و مدل 16 (شبکه پیشخور) بهترین مدل تشخیص داده شدند. سرانجام از مدل 16 (به¬دلیل تعداد کمتر متغیرهای ورودی و پیچیدگی کمتر در به¬دست¬آوردن این اطلاعات) با ضریب تبیین 0/38و درصد میانگین مربعات خطای 31/53 درصد برای تهیه نقشه نهایی حجم در هکتار استفاده شده است. در نهایت با انتخاب مدل مناسب و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، جنگل به¬منظور بهره¬برداری اولویت¬بندی گردید.
نغمه پاک گهر عباس بانچ شفیغی
از دهه¬های گذشته، روش¬های آماری چندمتغیره به طور گسترده درتجزیه و تحلیل جوامع مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله روش¬های آماری مورد استفاده در علم اکولوژی تکنیک¬های رسته¬بندی هستند که ارتباط بین پوشش¬گیاهی و محیط را به طور گرافیکی به نمایش در می¬آورند، از آنجا که تکنیک¬های رسته بندی در دهه¬ی اخیر به عنوان ابزاری کارآمد در علوم مختلف و به خصوص در اکولوژی مورد استفاده قرار می¬گیرد هدف این مطالعه، ارائه¬ی الگوی مناسبی برای استفاده از تکنیک¬های رسته بندی می¬باشد تا با استفاده از روش مناسب، ماهیت اصلی و پنهان داده¬ها به طور شفاف و صریح نمایش داده شود و با شناخت کامل جوامع گیاهی، برنامه¬ریزی صحیحی در جهت حفظ و بهبود جوامع، انجام گیرد. برای این منظور، از داده¬های مطالعات پیشین منطقه جنگلکاری فروردگاه ارومیه، جنگل¬های بلوط استان کرمانشاه و سری جمند¬¬- نوشهر استفاده گردید و توانایی عملکرد 5 روش¬ رسته¬بندی(pca، dca، nmds، cca، rda) براساس معیارهای مختلف همچون طول¬گرادیان، kaiser-guttman، عصای شکسته، پوشش دادن بیش از 70درصد واریانس کل، مقدار ویژه بیش از 4/0 و آنالیز procrusteanدر نرم افزار pc-ord5 و cancoo4.52 و r برای نشان¬دادن تفاوت¬های رویشگاه¬ها و ارائه مناسب¬ترین روش مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین برای بهبود نتایج رسته¬بندی پیش از انجام رسته¬بندی داده ها با تبدیل داده توانی، لگاریتمی، حضور و غیاب، نسبی¬سازی معمولی، نسبی¬سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی تبدیل شدند. تبدیل داده علاوه بر تاثیر بر روی ظاهر گرافیکی رسته¬بندی¬ها در نتایج آماری رسته¬بندی نیز تاثیر می¬گذارد و سبب افزایش میزان مقادیر ویژه و واریانس و طول گرادیان می¬شود. نتایج آنالیز procrustean در در هر سه سری داده پوشش گیاهی نشان می¬دهد که همبستگی بین روش¬های رسته¬بندی اختلاف معنی¬داری داشتند. در داده خام، داده لگاریتمی، داده نسبی¬سازی معمولی، داده نسبی¬سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی جنگلکاری فرودگاه ارومیه، رسته¬بندی تطبیقی قوس¬گیری (dca)، رسته¬بندی چندبعدی غیرمتریک(nmds) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) مناسب می¬باشند، و در داده توانی و داده حضور و غیاب این مجموعه، علاوه بر این سه آنالیز می¬توان از آنالیز مولفه¬ی اصلی(pca) و آنالیز کاهشی(rda) نیز استفاده کرد، در کلیه داده¬های جنگل¬های بلوط کرمانشاه آنالیز تطبیقی قوس-گیری شده(dca)مناسب¬ترین رسته¬بندی می¬باشد، در داده خام، داده توانی، داده لگاریتمی، داده نسبی-سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی سری جمند-نوشهر رسته¬بندی تطبیقی قوس¬گیری (dca)، رسته¬بندی چندبعدی غیرمتریک(nmds) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) مناسب می¬باشند اما در داده حضور و غیاب و داده نسبی¬سازی معمولی سری جمند- نوشهر تنها مجاز به استفاده از آنالیز تطبیقی قوس¬گیری شده(dca) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) می¬باشیم. با بررسی تمامی نتایج می¬توان بیان کرد که، اگر گرادیان محیطی بیش از 5/1 باشد، روش¬های غیر خطی برای نشان دادن تغییرات جوامع انتخاب مناسب¬تری می¬باشند. برای استفاده از آنالیز چند بعدی غیرمتریک(nmds)، باید میزان تنش نهایی را در انتخاب این روش رسته¬بندی لحاظ کرد. کلمات کلیدی: پوشش گیاهی، رسته¬بندی، تبدیل داده، طول گرادیان، آنالیز procrustean
علی محمدشریفی قاسمعلی دیانتی تیلکی
شکل پاسخ گونه¬ها در طول گرادیان¬های اکولوژیکی مفاهیم مهمی برای نظریه پیوستگی و تجزیه¬و¬تحلیل جامعه دارد. اکثر نظریه¬های اخیر و مدل¬های تحلیلی در اکولوژی جامعه بر این فرض استوارند که پاسخ¬ها تک نمایی و متقارن هستند. به هر حال تعامل بین گونه و استرس¬های محیطی شدید ممکن است منجر به پاسخ¬های چوله¬دار و غیر تک نمایی شود. هدف از این مطالعه بررسی منحنی عکس العمل، مقدار بهینه و دامنه اکولوژیک گونه festuca ovina نسبت به برخی متغیرهای محیطی و تعیین مهمترین و کم اهمیت¬ترین متغیر اثر گذار بر توزیع این گونه با استفاده از تابع hof بوده است. جهت انجام این تحقیق 150 پلات یک متر مربعی در رویشگاه f.ovina و در مراتع استان مازندران و در حوزه آبخیز گلندرود برداشت شد. روش نمونه برداری تصادفی-سیستماتیک بود. در هر پلات حضور و عدم حضور گونه، تراکم گونه، درصد تاج پوشش، ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه ثبت شدند. نمونه های خاک از عمق 20-0 سانتیمتر خاک در هر پلات برداشت شدند. در هر نمونه خاک وزن مخصوص ظاهری، ph، ازت،ec ، کربن آلی، درصد شن، رس و سیلت اندازه گیری شدند. به منظور مطالعه شکل منحنی پاسخ و استخراج مقدار اپتیمم اکولوژیکی در ارتباط با متغیرهای مورد مطالعه، تابع hof با توزیع دوجمله¬ایی و پواسون استفاده شد. با استفاده از مقادیرaic،r2، bic، aicc، aicwi و bicwiمهمترین متغیر محیطی تأثیرگذار در پراکنش گونه f. ovina مورد بررسی قرار گرفت. داده ها بوسیله نرم افزار rver. 3.0.2 آنالیز شدند. نتایج نشان دادند که پاسخ گونه f.ovina نسبت به ارتفاع روند هم نوا افزایشی داشت. مقدار اپتیمم ارتفاع جهت حضور این گونه 3037 و دامنه اکولوژیکی آن بین ارتفاع 2244 متر تا 3037 متر بوده است و این متغیر مهمترین متغیر در عکس¬العمل این گونه بوده و متغیر وزن مخصوص ظاهری خاک کم اهمیت¬ترین متغیر در توزیع این گونه بوده است. رفتار گونه f.ovina نسبت به ec، کربن آلی خاک، شن و شیب روند هم نوا افزایشی داشته، اما برای درصد رس روند هم نوا کاهشی نشان داد. آن بدین معنی است که f.ovina در خاک هایی که دارای حجم بالای رس باشند از حضور در آنجا اجتناب کرده است. رفتار f.ovina نسبت به ph در رابطه با فراوانی این گونه تک نمایی متقارن و در رابطه با تراکم و درصد پوشش تک نمایی نامتقارن بوده است، بنابراین با درنظر گرفتن فراوانی این گونه به عنوان متغیر پاسخ این گونه تنها به متغیر ph رفتار تک نمایی متقارن نشان داد، در حالی که با در نظر گرفتن تراکم و درصد تاج پوشش به عنوان متغیر پاسخ این گونه در هیچ یک از موارد منحنی پاسخ تک نمایی متقارن نشان نداد.
سعید شعبانی باریس مجنونیان
چوبکشی زمینی می تواند خاک و توده جنگلی را تحت فشار قرار دهد، که درجه تاثیر آن بستگی به متغیر های مدیریتی و شرایط محلی دارد. مطالعه حاضر، سطح و اندازه آسیب وارده به خاک و توده را با استفاده از داده های جمع آوری شده از 39 منطقه تحت چوبکشی، با استفاده از پنج تکنیک مدلسازی شامل مدل خطی تعمیم یافته، مدل جمعی تعمیم یافته، درخت رگرسیون و طبقه بندی، جنگل تصادفی و درخت رگرسیون تقویت شده در جنگل جمند نوشهر پیش بینی کرده است. در این تحقیق 351 پلات دایره ای شکل با سطحی معادل 314 متر مربع قبل از شروع بهره برداری در منطقه پیاده شد. شرایط محلی شامل مشخصات توده (تیپ جنگل، تعداد در هکتار)، عوارض محیطی (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، میزان ناهمواری، شکل زمین)، خصوصیات فیزیکی و مکانیکی خاک (درصد سنگ و سنگریزه، درصد رطوبت خاک، بافت خاک، شاخص مخروطی، مقاومت برشی) و متغیر های مدیریتی شامل ابزار چوبکشی (سنتی، اسکیدر) و حجم چوب آلات برداشت شده در هکتار به عنوان متغیر های پیشگو مورد ارزیابی قرار گرفتند. کوبیدگی، شیاری شدن و جابجایی عمودی خاک، صدمه به درختان سرپا و زادآوری نیز به عنوان متغیر های پاسخ بعد از چوبکشی ثبت شدند. مصادیق هر یک از آسیب ها مطابق پروتوکول اروپا در هر پلات ثبت شد. به منظور ارزیابی بهترین مدل از شاخص سطح زیر منحنی استفاده گردید. نتایج نشان داد مدل جنگل تصادفی بهترین عملکرد را برای پیش بینی هر پنج نوع آسیب دارد و بعد از آن مدل درخت رگرسیون تقویت شده قرار داشت. مطابق مدل جنگل تصادفی، متغیر های درصد رطوبت خاک، مقاومت برشی، شاخص مخروطی، درصد سنگ و سنگریزه به همراه حجم چوب آلات برداشت شده تاثیر زیادی بر آسیب خاک بر جا گذاشتند. بعلاوه شیب، تعداد در هکتار، ابزار چوبکشی و حجم چوب آلات برداشت شده بیشترین اثر را در پیش بینی وقوع صدمه به درختان باقیمانده و زادآوری داشتند. از نتایج مدل برگزیده تحقیق (جنگل تصادفی) برای مکان یابی صدمه به خاک و توده استفاده شد. در نهایت هر یک از آسیب های کوبیدگی، شیاری شدن، جابجایی خاک، و صدمه به درختان باقیمانده و زادآوری بصورت جداگانه در محیط gis مکان یابی گردید.