نام پژوهشگر: علی جوینده
مسعود ذوالفقاریان آیت اله سعیدی زاده
شب پره پشت الماسی یا بید کلم، plutella xylostella (l.) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات کلم در دنیا است و در سال های اخیر خسارت بسیار زیادی به مزارع کلم ایران وارد کرده است. هدف از انجام این آزمایش ها بررسی و مقایسه کارایی نماتدهای h. bacteriophora و s. carpocapsae و s. feltiae در کنترل بیولوژیک شب پره پشت الماسی در دزهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی بود. آزمایش ها در دمای 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی صورت گرفت. هر سه گونه نماتد روی لارو سن آخر پروانه ی موم خوار زنبور عسل، galleria mellonella l. پرورش یافتند. در طی این بررسی، واکنش لاروهای آفت در دمای 2±25 درجه سلسیوس با استفاده از غلظت¬های 0، 50، 100، 200، 400، 800، 1600 و 3200 لارو سن سوم (مرحله آلوده کننده) در هر میلی¬لیتر آب مقطر (ijs/ml)، در داخل پتری¬دیش¬های 9 سانتی¬متری حاوی کاغذ صافی آغشته به 1 میلی¬لیتر سوسپانسیون از هر¬گونه نماتد انجام گرفت. حداکثر مرگ ¬و ¬میر ایجاد شده توسط نماتدهای s. carpocapsae، h. bacteriophora و s. feltiae در دمای فوق 100% بود. نتایج تجزیه واریانس اثر سطوح ij و et بر درصد مرگ¬ و ¬میر لاروهای آفت در تیمارهای مختلف نشان داد که سطوح جمعیت نماتد و مدت زمان در معرض بودن و اثر متقابل ij در et، تاثیر معنی¬داری بر مرگ¬ و ¬میر داشتند. با افزایش سطوح جمعیت نماتد و همچنین زمان در معرض بودن تلفات لاروهای آفت نیز افزایش یافت. براساس تجزیه پروبیت، lc50 نماتد s. carpocapsae در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 11/456، 23/120 و 92/45 ijs/ml گردید. lc50 نماتد h. bacteriophora در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 57/1484، 97/544 و 67/242 ijs/ml محاسبه گردید. همچنین lc50 نماتد s. feltiae در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 41/307، 96/70 و 86/28 ijs/ml محاسبه گردید. به این ترتیب گونه¬های s. feltiae و s. carpocapsae در مقایسه با گونه¬ی h. bacteriophora تاثیر بیشتری داشته و جهت بررسی¬های تکمیلی بعدی در شناسایی عوامل موثر کنترل زیستی آفت پیشنهاد می¬گردد.
نازنین بهرام پور غلامحسین مروج
آفت کش های گیاهی و زیستی از¬جمله قارچ¬های بیمارگر حشرات اثرات نا¬مطلوب زیست محیطی بسیار کمتر داشته و کاربرد آن ها در برنامه¬ریزی مدیریت تلفیقی آفات ((ipm مقرون به¬صرفه و در¬حال توسعه است. در پژوهش حاضر تأثیر عصاره¬های شاترهfumaria parviflora (lam.) ، کلپورهteucrium polium (l.) ، روناس rubia tinctorum (l.) و حنا lawsonia inermis (l.) و قارچ بیمارگر beauveria bassiana (bals.) vuill روی بید آرد ephestia kuehniell zeller مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر تماسی عصاره های گیاهی روی مرحله تخم به روش غوطه وری،و روی لاروهای سنین اول و آخر بید آرد به روش کاربرد موضعی مورد بررسی قرار گرفت. ثبت داده های مربوط به مرگ¬و¬میر در مرحله¬ی تخم یک روز پس از تفریخ و در مراحل لاروی 48 ساعت بعد از تیمار انجام شد. مقادیر lc50 عصاره های شاتره، کلپوره، روناس و حنا روی تخم به ترتیب 00/171، 90/318، 72/420 و 67/611 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر، روی لارو سن¬اول به-ترتیب 06/86، 27/104، 89/117 و 54/154 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر و روی لارو سن آخر به¬ترتیب 44/238، 52/360، 81/380 و 88/402 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر برآورد گردید. هم¬چنین حساسیت مراحل لارو سن¬اول و لارو سن¬آخر بید آرد به قارچ b. bassiana، مورد مطالعه قرار گرفت. مقادیر lc50 قارچ روی لاروهای سنین¬اول و آخر به¬ترتیب 102×08/7 و 106×04/1 اسپور بر میلی لیتر محاسبه گردید. در تحقیق حاضر کارآیی بیمارگری جدایه¬ی sbzn قارچ b. bassiana در اثر اختلاط با عصاره های گیاهی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد عصاره های آزمایش شده در سطوح مختلف رشد میسیلیوم و جوانه¬زنی اسپور قارچ بیمارگر را تحت تاثیر قرار داند. در بررس اثر تشدید¬کنندگی عصاره های گیاهی روی بیمارگری قارچ b. bassiana نتایج تفاوت معنی داری را در اثر اختلاط قارچ با عصاره های گیاهی روی مرگ و میر نشان نداد اما کاربرد عصاره شاتره در اختلاط با قارچ موثرتر از کاربرد عصاره به تنهایی بود. بنابراین، کاربرد توام عصاره شاتره با جدایه قارچ بیمارگر sbzn b. bassiana در کنترل لارو سن¬آخر بید آرد توصیه می شود.
مرتضی بری دیزج محمدحسن سرایلو
در این تحقیق تأثیر چهار غذای مختلف (تخم بید غلات، لاشهی حشرات کامل بید غلات، شتهی سبز پنبه و شپشک آردآلود مرکبات) در قالب یک طرح کاملا تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی بر برخی از شاخصهای زیستی بالتوری سبز مورد بررسی قرار گرفت. تخم های بالتوری سبز از مزارع گوجهفرنگی و کدوی اطراف گرگان جمع آوری شدند و بعد از تفریخ به منظور خالصسازی، 5 نسل متوالی روی تخم شبپرهی مدیترانه ای آرد پرورش یافتند. لاروهای به دست آمده به صورت انفرادی و در دمای 2 ± 26 درجهی سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی نگهداری و با طعمههای مورد نظر تغذیه شدند. حشرات کامل نیز به صورت یک نر و یک ماده در داخل لوله های پولیکا با غذای مصنوعی شامل مخلوطی از مخمر و ساکارز تغذیه گردیدند. نتایج نشان داد که تغذیه از تخم بید غلات و شتهی سبز پنبه در مقایسه با لاشهی حشرات کامل و شپشک آردآلود مرکبات باعث کاهش طول دورهی لاروی و شفیرگی، افزایش وزن لاروها و شفیره ها و نیز کاهش میزان مرگ و میر لاروها گردید و لذا، جهت پرورش بالتوری سبز مناسبتر تشخیص داده شدند. نوع طعمه ی مورد استفاده در دوره ی لاروی، بر شاخص های زیستی حشرات کامل تأثیر معنی داری نداشت. نامطلوب بودن حشرات کامل بید غلات از نظر فیزیکی (مانند وجود فلس روی بدن) و یا چسبناک بودن سطح بدن پوره های شپشک آردآلود مرکبات باعث عدم توانایی لاروها در تغذیه از آنها شد و در نتیجه، دورهی لاروی شکارگر طولانی تر گردید و میزان مرگ و میر آنها افزایش یافت و لذا به عنوان غذای مناسب برای پرورش انبوه شکارگر تشخیص داده نشد.