نام پژوهشگر: حسین غدیری
سارا زارع مهذبیه حسین غدیری
به منظور بررسی اثر کاربرد علف کش ها و تاریخ کاشت روی کنترل علف های هرز، ویژگی- های رویشی و زراعی ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704، آزمایشی به صورت کرت های یکبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1386 و 1387 انجام شد. در این مطالعه فاکتور اصلی سه تاریخ کاشت 15 اردیبهشت ماه، 15 خرداد ماه و 15 تیرماه و فاکتور فرعی شامل کاربرد علف کش های فورام سولفورن به میزان 0/06 و0/03، ریمسولفورن0/02 و0/04، تو، فور- دی + ام سی پی آ به میزان 0/36 +0/31 و0/54 +0/46، آترازین + آلاکلر به میزان 1+2/44 و 1/5+1/92 کیلوگرم ماده موثر در هکتار و شاهد با و بدون علف هرز بود. نتایج هر دو سال نشان داد که کاربرد فورام سولفورن 06/0 ماده موثر در هکتار قادر به کنترل 100% تاج خروس، 95 تا 100% عروسک پشت پرده و 79 تا 82% پیچک می باشد. فورام سولفورن 0/03 ماده موثر در هکتار و آترازین + الاکلر در هر دو سطح بکار رفته نیز علف های هرز را بخوبی کنترل کردند. تو، فور- دی + ام سی پی آ در هر دو سطح بکار رفته تنها در کنترل پیچک صحرایی به میزان 89 تا 100% موفق بود. ریمسولفورن در هر دوسطح بکار رفته موفق به کنترل مناسب هیچ یک از علف های هرز نشد. بیشترین تعداد و وزن خشک علف های هرز از تاریخ کاشت اول و تیمارهای ریمسولفورن در هر دوسطح بکار رفته و تو، فور- دی + ام سی پی آ به میزان 0/36 +0/31 کیلوگرم ماده موثر در هکتار و کمترین آن ها از تاریخ کاشت سوم و تیمار فورام سولفورن در هر دو سطح بکار رفته بدست آمد. بیشترین مقدار عملکرد دانه ذرت از شاهد بدون علف هرز در تاریخ کاشت دوم بترتیب در سال اول به میزان 11/3 و در سال دوم به میزان 16/8 تن در هکتار بدست آمد. پس از آن فورام سولفورن 0/06 و آترازین + الاکلر 1/5 + 1/92 ماده موثر در هکتار در تاریخ کاشت دوم بترتیب در سال اول با 6/9 و 6/6 و در سال دوم با 13/8 و 14/4 تن دانه در هکتار دارای حداکثر عملکرد دانه ذرت بودند.
بتول نجفی حسین غدیری
به منظور بررسی اثر کاربرد علف کش های مختلف و سطوح نیتروژن روی کنترل علف های هرز و ویژگی های زراعی ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704، دو آزمایش مزرعه ای به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1386 و 1387 در مرکز تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه کوشکک اجرا شد. در این مطالعه فاکتور اصلی شامل نیتروژن در چهار سطح 50، 100، 150 و 200 کیلو گرم نیتروژن خالص در هکتار و فاکتور فرعی شامل کاربرد علف کش های آترازین با آلاکلر به میزان 2/44+1 و 1/92+1/5، تو، فورـ دی با ام سی پی آ 0/31+0/36 و 0/46+0/54، ریم سولفورن 0/02 و 0/04 و فورام سولفورن 0/03 و 0/06 کیلوگرم ماده موثر درهکتار بود. دو تیمار شاهد بدون علف هرز و با علف هرز نیز در آزمایش قرار داده شد. نتایج بیان داشتند که با افزایش میزان نیتروژن وزن خشک کل علف های هرز به طور معنی داری(0/05>p) افزایش یافت. فورام سولفورون در دو سطح به کار رفته دارای کمترین وزن خشک کل علف های هرز در بین تیمارهای علف کشی بود. علف کش های فورام سولفورون و تو، فور- دی باام سی پی آ در دو سطح به کار رفته کنترل خوبی روی علف هرز پیچک در هر دو سال داشتند. کمترین درصد کنترل پیچک در ریم سولفورون و آترازین با آلاکلر در دو سطح به کار رفته مشاهده شد. علف کش فورام سولفورون در دو سطح به کار رفته کنترل خوبی روی تاج خروس در هر دو سال داشت. بیشترین وزن خشک تاج خروس در ریم سولفورون و تو، فورـ دی با ام سی پی آ در دو سطح به کار رفته مشاهده شد، این علف کش ها در مقایسه با پیچک صحرایی و تاج خروس، علف هرز عروسک پشت پرده را با کارایی کمتری کنترل کردند. با افزایش نیتروژن رشد ذرت در اوایل فصل بهبود یافته و منجر به افزایش توانایی رقابت ذرت در مقابل علف های هرز و افزایش عملکرد دانه شد. نتایج دو سال نشان داد که نوع علف کش تأثیر معنی داری بر عملکرد دانه ذرت داشت. علف کش فورام سولفورون علف های هرز را به صورت موثری کنترل نمود و این امر منجر به افزایش عملکرد دانه ذرت بین 44 تا 66% بیشتر از شاهد دارای علف هرز در طی دو سال متوالی شد.
عباس حق شناس یحیی امام
در سال زراعی 87-1386 دو آزمایش (مزرعه ای و گلخانه ای) با هدف ارزیابی رقابت در کشت درهم (مخلوط) ارقام زودرس و دیررس گندم زمستانه و نیز بررسی مختصر سامانه ی ریشه ی آن ها، در مزرعه و گلخانه ی تحقیقاتی بخش زراعت و اصلاح نباتات دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. آزمایش مزرعه ای با رویکرد بررسی گزینه ی ایجاد ناهمگونی زمانی در مراحل رشد و نمو گیاهان سایه انداز به منظور کاهش رقابت درون گونه ای در طول مدت تنش رطوبتی پس از گلدهی طراحی شد. تیمارهای این آزمایش، یک سری جایگزینی شامل پنج نسبت ترکیبی دو رقم گندم زودرس (فلات) و دیررس (شیراز)، و نیز دو سطح رطوبتی در دوره ی پس از گلدهی بود. همچنین در آزمایش گلخانه ای نیز این ارقام با نسبت های متفاوت در کنار یکدیگر کاشته شده و توزیع وزن خشک ریشه در عمق های مختلف ستون خاک در این نسبت های ترکیبی بررسی گردید. در آزمایش مزرعه ای، بیشترین عملکرد دانه در هر دو شرایط رطوبتی از نسبت ترکیب 1:1 بدست آمد، که بیشترین نقش را در این افزایش عملکرد، تعداد سنبله در واحد سطح داشت. به نظر می رسد که کشت درهم ارقام زودرس و دیررس گندم زمستانه می تواند رقابت فشرده ی پس از گلدهی را در شرایط کم آبیاری کاهش دهد. از این گذشته، ویژگی های زراعی مانند نسبت برابری زمین (ler) و کارآیی نسبی مصرف آب در دوره ی پس از گلدهی (rpwue) در تیمارهای مخلوط، بویژه مخلوط 1:1 در هر دو شرایط آبیاری مطلوب و کم آبیاری بهبود یافت. مقایسه ی سامانه ی ریشه ی ارقام در آزمایش گلخانه ای نشان داد که در همه ی تیمارهای ترکیبی، بیشترین وزن خشک ریشه در لایه های بالایی ستون خاک قرار داشته و با افزایش عمق کاهش می یابد. بیشترین وزن خشک ریشه به ترتیب از نسبت ترکیبی 2:2 و 3:0 رقم های شیراز و فلات بدست آمد. همچنین به نظر می رسد که وزن خشک ریشه تا اندازه ای در تراکم های 4 بوته بیشتر از تراکم 3 بوته و نیز در رقم شیراز بیشتر از رقم فلات بوده است. در کل به نظر می رسد که کشت ترکیب مناسب ارقام بتواند جایگزین مطلوبی برای سامانه های تک کشتی حتی در کشت های پر نهاده باشد. پژوهش های بیشتر برای تعیین بهترین گزینه های ارقام، نسبت های ترکیبی، تاریخ کاشت، و مقادیر نهاده ها در سامانه های کشت درهم ارقام مورد توصیه می باشد.
بهاره کلیددارمحمدی حسین غدیری
به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف پسمان گندم و کاربرد علف کش های رایج و جدید در رشد و عملکرد ذرت دانه ای و کنترل علف های هرز ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704، آزمایشی در سال 1388 و 1389 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد.آزمایش در قالب طرح اسپیلت پلات با سه تکرار انجام شد. مقادیر مختلف پسمان گندم (25%، 50%، 75% و 100% ) و شاهد بدون پسمان و علف کش های ترکیبی آترازین+ آلاکلر به میزان 5+ 1 و 6 + 5/1 لیتر در هکتار و علف کش جدید فورام سولفورون (اکوئیپ) به میزان 5/2 و 3 لیتر در هکتار و یک تیمار شاهد وجین کامل و دیگری بدون وجین و بدون علف کش مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد تیمار آترازین + آلاکلر در هر دو میزان مصرفی پس از شاهد بدون علف هرز کمترین میزان کل وزن خشک علف های هرز در 6 و 12 هفته پس از کاشت نشان داد و بیشترین عملکرد دانه از این تیمارها مشاهده گردید. با افزایش درصد وزنی پسمان گندم، وزن خشک کل علف های هرز کاهش یافت، اما با افزایش درصد وزنی پسمان گندم، عملکرد دانه ذرت کاهش یافت.به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف پسمان گندم و کاربرد علف کش های رایج و جدید در رشد و عملکرد ذرت دانه ای و کنترل علف های هرز ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704، آزمایشی در سال 1388 و 1389 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد.آزمایش در قالب طرح اسپیلت پلات با سه تکرار انجام شد. مقادیر مختلف پسمان گندم (25%، 50%، 75% و 100% ) و شاهد بدون پسمان و علف کش های ترکیبی آترازین+ آلاکلر به میزان 5+ 1 و 6 + 5/1 لیتر در هکتار و علف کش جدید فورام سولفورون (اکوئیپ) به میزان 5/2 و 3 لیتر در هکتار و یک تیمار شاهد وجین کامل و دیگری بدون وجین و بدون علف کش مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد تیمار آترازین + آلاکلر در هر دو میزان مصرفی پس از شاهد بدون علف هرز کمترین میزان کل وزن خشک علف های هرز در 6 و 12 هفته پس از کاشت نشان داد و بیشترین عملکرد دانه از این تیمارها مشاهده گردید. با افزایش درصد وزنی پسمان گندم، وزن خشک کل علف های هرز کاهش یافت، اما با افزایش درصد وزنی پسمان گندم، عملکرد دانه ذرت کاهش یافت.
فرزانه نوروزی حسین غدیری
تداخل به هر نوع کاهش در رشد یا تولید بذر گیاهان زراعی توسط علف های هرز گفته می شود و شامل اللوپاتی و رقابت است. اللوپاتی به اثرات مستقیم یا غیر مستقیم بیوشیمیایی بین همه گونه-های گیاهی و میکروارگانیسم ها اتلاق می شود. پتانسیل اللوپاتیک اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک آویشن برگ باریک در گلخانه و آزمایشگاه در غلظت های صفر، 300، 600، 900 و 1200 میکرولیتر در لیتر بر روی گندم، چاودار و ماشک مورد بررسی قرار گرفت. طرح آزمایشی مورد استفاده، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بود. نتایج نشان دادند، گیاهان تحت تیمار اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک، جوانه زنی و در نتیجه رشد ضعیف تری داشتند. هر سه گیاه گندم، چاودار و ماشک، در گلخانه و آزمایشگاه، با افزایش غلظت تمامی صفات اندازه-گیری شده به غیر از آنزیم pod کاهش یافتند. بیشترین اثرهای کاهشی در دو غلظت 900 و 1200 میکرولیتر در لیتر مشاهده شد. آزمایش تعیین غلظت بازدارنده اسانس، نشان داد که اسانس آویشن برگ باریک به ترتیب در سه غلظت 600، 950 و 1150 میکرولیتر در لیتر مانع از جوانه زنی گندم، چاودار و ماشک شد. به علاوه تیمار مخلوط با خاک و تیمار اسانس به ترتیب بیشترین اثر های کاهندگی را در گلخانه و آزمایشگاه داشتند. فشار اسمزی تمامی تیمارهای مورد استفاده تفاوتی با آب مقطر نداشتند، و اثر بازدارندگی ایجاد شده در رشد و نمو به دلیل تأثیر مواد موثر موجود در تیمارهای اسانس، عصاره آبی و مخلوط با خاک بود.
ایوب نیکنام حقیقی سید عبدالرضا کاظمینی
چکیده اثر سطوح نیتروژن، میزان بذر و علف های هرز بر رشد و عملکرد گندم به کوشش ایوب نیکنام حقیقی علف های هرز یکی از عمده ترین عوامل کاهش عملکرد گندم در مزارع می باشد. نحوه عمل علف های هرز در شرایط متفاوت کوددهی نیتروژن و تراکم مختلف بذر می تواند متفاوت باشد. به منظور بررسی اثر نیتروژن و تراکم گندم بر رشد و عملکرد گندم در شرایط علف هرز، آزمایشی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در دو سال زراعی 89-1388 و 90-1389 بصورت کرت های دوبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمار ها شامل با و بدون علف هرز به عنوان کرت اصلی، نیتروژن (50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار ) به عنوان کرت فرعی و تراکم گندم (180، 225، 270 و 315 کیلوگرم در هکتار) به عنوان کرت فرعی فرعی بودند. علف های هرز با تاثیر بر رشد و اجزای عملکرد دانه گندم) وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله وتعداد سنبله در متر مربع) بطور معنی داری عملکرد دانه گندم را تا 07/43 درصدکاهش دادند. با افزایش نیتروژن عملکرد دانه بطور معنی داری افزایش یافت ولی در برهمکنش با علف هرز، باعث افزایش وزن خشک علف های هرز بطور معنی داری شد و به نظر می رسد نیتروژن اضافی قادر به جبران خسارت ناشی از حضور علف هرز نباشد. با افزایش میزان بذر، عملکرد به طور معنی داری افزایش و رقابت بین علف هرز با گندم کاهش یافت به گونه ای که کمترین وزن خشک علف های هرز در میزان 315 کیلوگرم بذر در هکتار بدست آمد. بطور کلی به نظر می رسد افزایش میزان بذر مصرفی در مقایسه با نیتروژن به عنوان یک راهکار زراعی نقش مهمتری در جبران خسارت علف های هرز بر عملکرد دانه داشته باشد. لذا برای دستیابی به عملکرد بهینه در شرایط حضور علف هرز مصرف 270 کیلوگرم بذر گندم در هکتار و 150 کیلوگرم نیتروژن توصیه می شود.
سهیلا رضوی محمد صادق تقی زاده
جهت بررسی اثرات رقابت گندم (triticum aestivum l.)- جودره( hordeum spontaneum c.koch) و نیتروژن بر رشد و نمو و پراکنش بذر جودره آزمایشی به صورت طرح اسپلیت پلات در سه تکرار در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش شامل 5 سطح تراکم گندم ( صفر، 70، 140، 210 و280 کیلوگرم در هکتار ) و 4 سطح نیتروژن ( صفر، 80 ، 160 و 240 کیلوگرم در هکتار ) بودند. کود نیتروژن در سه مرحله رشد محصول (کاشت، پنجه زنی و ساقه رفتن) و در هر مرحله به صورت یک سوم به کرتهای آزمایشی اضافه شد. بذرهای جودره با الگوی مربع و فاصله 60 × 60 سانتی متر بین آنها کاشته شدند. با افزایش تراکم بوته گندم از صفر به 280 کیلوگرم در هکتار، ارتفاع بوته، تعداد پنجه، تعداد بذر در هر بوته، وزن بذر در هر بوته، وزن ستبله، وزن خشک جودره به طور معنی داری کاهش یافت. با افزایش رقابت زمان رسیدگی و پراکنش بذر جودره افزایش یافت. نتایج نشان داد که با افزایش نیتروژن از صفر تا 240 کیلوگرم در هکتار ارتفاع بوته، تعداد پنجه، تعداد بذر در هر بوته، وزن بذر در هر بوته، وزن سنبله، وزن خشک جودره به طور معنی داری افزایش یافت. با افزایش سطح نیتروژن زمان رسیدگی و پراکنش بذر جودره به طور معنی داری به تعویق افتاد. علاوه بر این، با افزایش سطح نیتروژن، محتوای نیتروژن در کاه و کلش و بذر جودره به طور معنی داری افزایش یافت. یافته های این مطالعه دانش ما را در خصوص تغییرات بالقوه ای که زارعین می توانند با دستکاری در مدیریت زراعی نظیر رقابت گیاهان زراعی و سطوح نیتروژن بر خصوصیات علف های هرز اعمال نمایید، افزایش می دهد. این یافته ها برای مدیریت پایدار علف های هرز در سیستم های زراعی کاربرد دارند.
علی نصیری سیده زهرا حسینی سیسی
به منظور بررسی تاثیر برهمکنش کود نیتروژن و علفکش اولتیما در کنترل علف های هرز ذرت دانه ای هیبرید سینگل کراس 704، آزمایشی به صورت طرح نواری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه اجرا شد. تیمارها شامل کود نیتروژن در 4 سطح (صفر، 180، 270 و 360 کیلوگرم در هکتار) و علفکش اولتیما در 4 دز (صفر، یک سوم، یک دوم و معادل دز توصیه شده) می باشد. نتایج تجزیه برهمکنش ها نشان داد بیشترین وزن خشک علف های هرز در تیمار بدون علفکش با کود نیتروژن 360 کیلوگرم در هکتار به دست آمد، که با تیمار دز توصیه شده علفکش در تمام سطوح کودی اختلاف معنی داری داشت. کمترین وزن خشک علف های هرز در تیمار دز توصیه شده علفکش با تیمار کود نیتروژن 270 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که با تیمار کودی 360 کیلوگرم در هکتار اختلاف معنی داری نداشت. تیمارهای سطوح کودنیتروژن 270 و 360 کیلوگرم در هکتار، در تیمار دز توصیه شده علفکش (175 گرم ماده موثر در هکتار) اختلاف معنی داری از نظر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت نداشتند. بنابراین برای دستیابی به بیشترین عملکرد دانه و بهترین کنترل علف های هرز بایستی از دز توصیه شده و کود نیتروژن 270 کیلوگرم در هکتار برای کنترل علف های هرز ذرت استفاده شود.
امرالله سبزیان حسین غدیری
به منظور بررسی مقاومت علفهای هرز سلمه تره ، پیر گیاه و ترشک به علف کش های کلریدازون (پیرامین)، متامیترون (گلتیکس ) ،فن مدیفام (بتانال ) و دس مدیفام (بتانال آ-ام)، آزمایشهای گلخانه ای در سال 1390 درگلخانه بخش زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه شیراز انجام شد. آزمایشهای غربال کردن به صورت طرح کاملآ تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. در این آزمایشها بیوتیپ های علف های هرز سلمه تره، پیر گیاه و ترشک در مرحله 3 تا4 برگی با دز های 0، 5/. و 1 برابر دز های توصیه شده علف کش سمپاشی شدند. چهار هفته بعد از سمپاشی درصد وزن خشک بیوتیپ ها و درصد گیاهان زنده مانده هر بیو تیپ نسبت به شاهد (بدون علف کش ) محاسبه شد. نتایج حاصل از کلیه آزمایشهای گلخانه ای نشان داد که در علف های هرز سلمه تره و ترشک اختلاف بسیار معنی داری بین علف کش های مصرفی و دز های علف کش ها و همچنین احتمال بروز مقاومت در بیوتیپ های سلمه تره و ترشک وجود دارد.
نیوشا ولایی محمود عالیچی
به منظور شناسایی و ارزیابی بندپایان مفید در کنترل بیولوژیک علف هرز پیچک صحرایی (convolvulus arvensis l.)، پژوهش هایی طی دو سال 1389 و 139? در زیستگاه های غیر زراعی در دو منطقه باجگاه و زرقان واقع در استان فارس در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی اجرا گردید. در بررسی های انجام شده، چهار گونه حشره متفاوت به عنوان عوامل کنترل بیولوژیک نوید بخش برای کنترل علف هرز پیچک صحرایی شناسایی و به عنوان گونه جدید برای فون ایران گزارش گردیده اند. این چهار گونه عبارتند از: سرخرطومی بذر خوار alcidodes chaudoiri (chevrolat)، سوسک بذر خوارspermophagus sericeus (geoffroy) ، زنبور pteromalus sp. و سوسک actenodia near peyroni (reiche) . از بین این گونه ها بیشترین درصد خسارت زایی به بذر پیچک مربوط به سرخرطومی بذر خوار بود که لاروها و حشرات بالغ آن از محتویات بذر تازه تغذیه می کنند. این خسارت برای منطقه باجگاه به ترتیب 8? و 2/94 درصد و برای منطقه زرقان به ترتیب 4/38 و 28/23 درصد در سال های 1389 و 1390 برآورد گردید. نتایج به دست آمده همچنین نشان داد که این سرخرطومی دارای یک نسل در سال بوده و سیکل زندگی آن 21- 18 روز به طول می انجامد.
علی شرفی حسین غدیری
مطالعه حاضر در قالب دو پژوهش گلخانه ای با هدف بررسی اثر شوری (شاهد، 5، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر) بر رشد، عملکرد و قدرت رقابتی دو رقم گندم (triticum aestivum l.) قدس و بم در برابر دو علف هرز یولاف وحشی (avena fatua l.) و خردل وحشی (sinapis arvensis l.) در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال های 1391 و 1392 اجرا گردید. نتایج آزمایش اول نشان داد که با افزایش سطوح شوری سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن تر، وزن خشک، تعداددانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در هر دو رقم گندم کاهش یافت. رقابت با یولاف وحشی باعث کاهش معنی دار سطح برگ، ارتفاع بوته، تعداد دانه و عملکرد دانه در هر دو رقم گندم نسبت به کشت خالص شد. اما رقابت با خردل وحشی کاهش معنی دار در این صفات نسبت به کشت خالص ایجاد نکرد. شوری بسته به شدت تنش باعث کاهش رشد خردل وحشی و یولاف وحشی شد. به طور کلی رقم بم از لحاظ سطح برگ، تعداد دانه و عملکرد دانه نسبت به رقم قدس برتری داشت؛ در حالی که ارتفاع بوته، وزن تر و وزن خشک در رقم قدس بیشتر بود. رقم قدس نسبت به رقم بم موجب کاهش بیشتر رشد علف های هرز گردید نتایج آزمایش دوم نیز نشان دادکه افزایش سطح شوری باعث کاهش سطح برگ، ارتفاع، طول پدانکل،طول سنبله، وزن خشک، تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و پتاسیم و افزایش میزان سدیم شد. رقابت با یولاف وحشی باعث کاهش معنی دار ارتفاع بوته، سطح برگ پرچم، طول پدانکل، تعداد دانه، عملکرد دانه و وزن هزاردانه گندم نسبت به کشت خالص شد. وزن خشک، ارتفاع بوته و میزان پتاسیم یولاف وحشی با افزایش سطوح شوری کاهش و میزان سدیم افزایش یافت. به طور کلی نتایج این آزمایش بیان کرد که رقم بم رقابت کننده بهتری در هر دو حالت شور و غیرشور بود، همچنین شوری موجب کاهش قدرت رقابتی گندم در برابر با علف های هرز شد. مطالعات بیشتر در زمینه بررسی تاثیر شوری بر قدرت رقابتی گندم در تراکم های متفاوت علف های هرز توصیه می شود.
طاهره جلالی حسین غدیری
توسعه سامانه های کاراتر مدیریت علف هرز نیازمند تسهیل انطباق سامانه های تلفیقی مدیریت علف هرز با کشاورزان می باشد. گندم به عنوان یکی از گیاهان مهم اقتصادی در کشاورزی ایران، با علف های هرز خطرناکی مانند جودره و خاکشیر طبی آلوده شده است. مطالعه ی گلخانه ای در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز برای تعیین اثرات علف کش ها (سولفوسولفورون، متسولفورون متیل+ سولفوسولفورون، کلودینافوپ پروپارژیل+ تری بنورون متیل و مزوسولفورون متیل+ یدوسولفورون متیل سدیم) و زمان کاربرد علف کش ها (کاربرد در مرحله دو برگی، چهار برگی و شش برگی علف های هرز) بر رشد علف های هرز و عملکرد گیاه زراعی انجام شد. آزمایش های فاکتوریل انجام شده نشان داد که رقابت بین گونه ای کمتر، اثر مثبتی بر افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت گندم داشت. کنترل علف هرز جودره با علف کش متسولفورون متیل+ سولفوسولفورون در مقایسه با سایر علف کش ها، پیوسته عالی بود. در حالی که کنترل این علف هرز با علف کش سولفوسولفورون متوسط بود، ولی علف کش های مزوسولفورون متیل+ یدوسولفورون متیل سدیم و کلودینافوپ پروپارژیل کنترل قابل قبولی برای این علف هرز نداشته اند. تمام علف کش های به کار برده شده کنترل قابل ملاحظه ای از علف هرز خاکشیر طبی نشان دادند. زمان کاربرد علف کش، به عنوان یک عامل بحرانی در کنترل علف هرز، اثر زیادی بر عملکرد گندم و ویژگی های علف های هرز داشت. کاربرد زود هنگام علف کش منجر به رقابت کمتر گیاه زراعی- علف هرز و همچنین کاهش زیست توده علف هرز شد. کاربرد علف کش ها در مرحله چهار برگی موثرترین کنترل علف هرز و بیشترین عملکرد گندم را فراهم کرد.
محبوبه ملایی حسین غدیری
جهت بررسی پاسخ اجتماعات میکروبی به دزهای مختلف علف کش های گلیفوسیت و سولفوسولفورن، مطالعه ای به صورت فاکتوریل بر اساس طرح پایه کاملا تصادفی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا شد. فاکتورها شامل دزهای مختلف علف کش های گلیفوسیت (شاهد، نصف دز توصیه شده، دز توصیه شده و 4 برابر دز توصیه شده ) و سولفوسولفورون (شاهد، نصف دز توصیه شده، دز توصیه شده ، 2 برابر دز توصیه شده ) و زما ن اندازه گیری (4، 15، 45 و 65 روز بعد از کاربرد علف کش ها) بود. در این مطالعه شاخص هایی چون تنفس میکروبی، کربن بیوماس میکروبی، ضریب متابولیک، فعالیت آنزیم دهیدروژناز و تعداد باکتری های هتروتروفیک هوازی قابل کشت اندازه گیری شد. بررسی روند تغییرات دزهای اعمال شده ی علف کش گلیفوسیت در زمان های مختلف نشان داد که فاکتور تنفس میکروبی، کربن بیوماس میکروبی و ضریب متابولیک دارای بیشترین مقدار خود در دز توصیه شده ی گلیفوسیت در اندازه گیری 4روز پس از کاربرد علف کش بودند. همچنین میزان همه ی صفات اندازه گیری شده در تمامی تیمارهای این علف کش با افزایش زمان، به طور چشمگیری کاهش یافت. میزان آنزیم دهیدروژناز با گذشت زمان کاهش یافت، در حالی که تیمار شاهد دارای روند متغیری برای این صفت بود به طوری که بیشترین میزان آن در 15 روز بعد از اعمال علف کش مشاهده گردید. اثر علف کش سولفوسولفورون بر فاکتور تنفس میکروبی و شاخص ضریب متابولیکی معنی دار نبود ولی اثر زمان و اثر متقابل زمان در علف کش معنی دار شد. همچنین هر سه عامل علف کش، زمان و اثر متقابل آن ها برای سایر صفات اندازه گیری شده در این علف کش معنی دار بودند. به طور کلی، با گذشت زمان مقدار همه صفات اندازه گیری شده برای این علف کش نیز کاهش نشان داد. تیمارهای دز توصیه شده و کمتر از توصیه شده ی سولفوسولفورن بیشترین مقدار را در فاکتور کربن بیوماس میکروبی و تعداد باکتری های هتروتروفیک هوازی نشان دادند در حالی که تیمار شاهد برای بقیه صفات دارای بیشترین مقدار بود. تغییرات آنزیم دهیدروژناز در تیمارهای علف کش سولفوسولفورن مشابه با تیمارهای علف کش گلیفوسیت بود.
فاطمه باقری زهرا حسینی سیسی
درخت پردیس (ailanthus altissima) درختی مهاجم است. عصاره های اندام های مختلف این درخت برای تعیین اثرات کشنده گیاهی آن تحت شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای ارزیابی گردید. اجزای گیاه در بهار و پاییز جمع آوری شدند. در اولین آزمایش سطح سمیت بر جوانه زنی بذرها و رشد ریشه چه علف هرز lepidium sativum بررسی شد. جوانه زنی تحت تاثیر عصاره هایa. altissima قرار نگرفت اما طول ریشه چه به طور معنی داری کاهش یافت. در دومین آزمایش سطح فعالیت و انتخابی بودن عصاره های a. altissima بر گیاهان زراعی و علف های هرز مختلف بررسی گردید. عصاره ها در نسبت های 0، 10، 20، 30 و 40 پی پی ام بر گیاهان جوان در حال رشد در گلخانه اسپری شدند. عصاره پوست درخت پردیس سمیت شدیدی داشت. amaranthus retroflexus و carthamus tinctorius به طور معنی داری به تمامی نسبت های عصاره های اسپری شده حساس بودند. از سوی دیگر، گیاهچه های echinochola crusgalli و abutilon theophrasti به هیچ یک از نسبت های عصاره ها حساس نبودند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که این درخت مهاجم می تواند یک علف کش زیستی بالقوه برای کنترل علف های هرز باشد.
روزبه زنگویی نژاد حسین غدیری
یکی از عوامل موثر بر تولید بهتر و بیشتر محصولات کشاورزی کنترل علف های هرز است. از جمله محصولات کشاورزی بسیار با اهمیتی که تولید آن تحت تاثیر علف های هرز قرار می گیرد، محصول گوجه فرنگی می باشد. گوجه فرنگی به شدت در ابتدای فصل رشد تحت تاثیر رقابت با علف های هرز قرار می گیرد و همین آسیب اولیه می تواند تاثیر به سزایی بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی داشته باشد. در مزارع تولید گوجه فرنگی در حال حاضر به طور گسترده از انواع علف کش های پیش کاشت، پس کاشت و پس رویشی جهت مهار علف های هرز استفاده میشود،که البته این استفاده گسترده از علف کش ها منجر به ایجاد مشکلاتی در ارتباط با محیط زیست، ایجاد علف های هرز مقاوم به علف کش ها و همچنین بروز جراحتی در بوته های گوجه فرنگی شده است. به همین دلایل استفاده از مالچ های ارگانیک غیرزنده و غیرارگانیک می تواند روش مناسبی جهت کنترل علف های هرز، بدون ایجاد اثرات منفی ذکر شده باشد. به منظور مقایسه اثرات شش نمونه مالچ شامل مالچ پلاستیک شفاف، پلاستیک مشکی، کاه و کلش گندم، خاک اره،کوکوپیت و پیت ماس با علفکش متریبوزین بر روی کنترل علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی رقم "ch" آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با نه تیمار در سه تکرار در قطعه ای از زمین های ایستگاه زراعی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال 1391 صورت پذیرفت. در این آزمایش ازکرت های بدون مالچ شامل کرت های بدون کنترل علف هرز و بدون علف هرز به عنوان کرت های شاهد استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که مالچ های غیر ارگانیک پلاستیک مشکی و شفاف هم از لحاظ تاثیر مثبت بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی و هم از نظر اثرات سرکوب کنندگی علف های هرز به مراتب نسبت به مالچ های ارگانیک غیرزنده موثرتر بودند. اما نکته ای که پژوهش حاضر آن را دنبال می کرد، مقایسه اثر انواع مالچ های غیر زنده (ارگانیک و غیر ارگانیک)وکنترل شیمیایی بر مهار علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی بود. بر اساس نتایج بدست آمده عملکرد گوجه فرنگی در تیمار مالچ پلاستیک مشکی و پلاستیک شفاف به ترتیب 93/20kg/m2 و 31/8kg/m2 و در کرت های تحت تیمار علف کش متریبوزین 06/6 kg/m2 بود که دو تیمار مالچ ذکر شده در سطح آماری5% با استفاده از آزمون توکی با تیمار علف کش دارای اختلاف معنی دار بودند. در زمینه مهار علف های هرز نیز تراکم علف های هرز در کرت های تیمار شده با علف کش متریبوزین و مالچ پلاستیک شفاف و مشکی به ترتیب 33/8، 66/7 و 17 بود که در سطح آماری5% با استفاده از آزمون توکی دارای اختلاف معنی دار بودند که در این مورد مالچ پلاستیک شفاف بهترین کارایی را نسبت به تیمار علف کش بروز داد و مالچ پلاستیک مشکی نیز کنترل ضعیف تری نسبت به تیمار علف کش بر علف های هرز نشان دادند. نتایج حاصل شده نشان دادند که از نظر توان کنترل علف های هرز و تاثیر مثبت بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی مالچ های غیرارگانیک مشکی و شفاف در بسیاری از موارد کارآیی بهتری را نسبت به علف کش متریبوزین بروز دادند و در مواردی نیز این تیمارها کارآیی در سطح علف کش متریبوزین و در موارد اندکی نیز ضعیف تر عمل کردند. بنابراین به نظر می رسد که کاربرد مالچ های غیرارگانیک می تواند منجر به عملکرد بالاتر و با کیفیت مطلوب تر، در محصول گوجه فرنگی شود.
طیبه زارعی عبدالرضا کاظمینی
به منظور بررسی اثرکاربرد غلظت های علف کش هالوکسی فوپ- آر- متیل استر در مراحل مختلف رشد علف-های هرز برگ باریک درگلرنگ، آزمایش مزرعه ای در سال زراعی 91-90 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در منطقه باجگاه به صورت اسپلیت اسپلیت پلات در زمان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد . فاکتور اصلی دز علف کش سوپرگالانت در سه سطح1، 8/0 و 6/0 لیتر در هکتار، فاکتور فرعی با و بدون مویان و فاکتور فرعی فرعی زمان اعمال علف کش درسه سطح2 برگی، 6 برگی و پنجه زنی علف های هرز برگ باریک بود . با تأخیر در زمان کاربرد علف کش و همچنین کاهش دز علف کش عملکرد دانه و اجزای آن کاهش یافت و بیشترین کاهش عملکرد دانه (82/66 درصد) با کاربرد 6/ لیتر علفکش سوپرگالانت در مرحله پنجه زنی علف های هرز بدست آمد . بطور کلی کاربرد مویان در مقایسه با عدم استفاده از مویان توانست تراکم علف های هرز را تا 74 درصد کاهش دهد و در تمام دز های مصرفی علفکش باعث افزایش کارایی کنترل علف هرز شد و میزان کاهش وزن خشک علف های هرز در تیمار دز 6/0 لیتر در هکتار همراه با مویان در مقایسه با دز1 لیتر در هکتار و بدون استفاده از مویان تفاوت معنی داری نشان نداد. با اعمال علف کش در مراحل اولیه رشد علف های هرز(2برگی) بیشترین درصد کنترل علف های هرز یولاف وحشی و دم روباهی مشاهده شد و استفاده از دز یک لیتر در هکتار سوپرگالانت وزن خشک یولاف وحشی و دم روباهی را به ترتیب به میزان 45/48 و 99/38 درصد نسبت به شاهد با علف هرز کاهش داد . بطور کلی بهترین درصدکنترل علف های هرز باریک برگ گلرنگ با کاربرد 1 لیتر علفکش سوپر گالانت در هکتار همراه با مویان در مرحله 2 برگی علف های هرز بدست آمد.
معصومه قاسمی حسین غدیری
به منظور ارزیابی اثرات مالچ زنده لوبیا چشم بلبلی بر وزن خشک علف های هرز و عملکرد آفتابگردان، پژوهشی مزرعه ای در سال زراعی 1391 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل تراکم-های مالچ زنده لوبیا چشم بلبلی در پنج سطح همراه با شاهد بدون مالچ و بدون علف هرز و فاکتور فرعی شامل زمان حذف مالچ در سه سطح بود. کمترین وزن خشک علف های هرز و بیشترین عملکرد دانه آفتابگردان در تیمار100 درصد مالچ زنده به دست آمد. کمترین وزن خشک علف های هرز و بیشترین عملکرد دانه آفتابگردان در زمان حذف مالچ در مرحله 12 برگی آفتابگردان به دست آمد. برای دستیابی به بهترین عملکرد دانه آفتابگردان، اجزاء عملکرد دانه و سرکوبی رشد علف های هرز، تراکم 100 درصد مالچ زنده لوبیا و حذف آن در مرحله 12 برگی آفتابگردان توصیه می شود.
حسین شیخ متقی حسین غدیری
در سال های اخیر هزینه ی کود شیمیایی (اوره) در ایران افزایش یافته و متأسفانه با وجود افزایش قیمت، هدرروی کود از راه های مختلف همچنان یکی از دلایل اصلی کاهش درآمد کشاورزان و تخریب محیط زیست می باشد. حضور علف های هرز نیز از قدیم به عنوان یکی از شایع ترین عوامل کاهش کمیت و کیفیت محصول مطرح بوده است. به منظور بررسی تأثیر روش قرار دادن کود نیتروژن و علف های هرز بر رشد و رقابت علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت، آزمایشی مزرعه ای در دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شیراز در دو سال زراعی 1389 و 90 انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل روش های قرار دادن کود به صورت نواری و تزریقی در عمق و فاصله ی 5 سانتی متری از ردیف بذر و پاشش یکنواخت کود در سطح خاک به همراه یک شاهد بدون کود بود. فاکتور فرعی شامل تیمار حضور علف های هرز در 30 روز اول، کنترل علف های هرز در 30 روز اول همراه با 2 شاهد حضور علف هرز و بدون علف هرز بود. بیشترین عملکرد ذرت در تیمار روش نواری بدست آمد و بین روش نواری، تزریقی و پاشش یکنواخت در سطح خاک اختلاف معنی داری (p<0.05) مشاهده نشد. بیشترین عملکرد فاکتور فرعی در تیمار شاهد بدون علف هرز بدست آمد. تیمارهای نواری و تزریقی باعث افزایش شدید قدرت رقابتی علف های هرز نسبت به تیمار پاشش یکنواخت کود شدند. در کل می توان نتیجه گیری کرد که روش های نواری و تزریقی به تنهایی باعث افزایش عملکرد گیاه ذرت نسبت به روش پاشش یکنواخت می شوند ولی در صورت حضور علف های هرز در تراکم های بالا و کنترل نکردن آن ها در اوایل فصل رشد، علاوه بر افزایش شدید رقابت با گیاه ذرت و کاهش اثرات مثبت کود و عملکرد، بذر زیادی تولید کرده و در سال های بعد مشکلات جدی را به وجود خواهند آورد. در نتیجه تغییر روش قرار دادن کود از روش پاشش یکنواخت به روش های نواری و تزریقی در تلفیق با کنترل موثر و به موقع علف های هرز قابل توصیه می باشد.
سمیرا قانعی بافقی حسین غدیری
به منظور بررسی اثر شوری و نیتروژن بر خصوصیات رویشی و عملکرد منداب، آزمایشی در ایستگاه تحقیقات شوری واقع در شهرستان صدوق متعلق به مرکز ملی تحقیقات شوری یزد به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح شوری آب آبیاری (2، 7 و 14 دسی زیمنس بر متر) به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح نیتروژن (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتورفرعی در نظرگرفته شد. نتایج نشان داد که با افزایش شوری آب آبیاری شاخص سطح برگ، ارتفاع و تعداد شاخه های فرعی، عملکرد دانه و اجزای آن (تعداد خورجین در ساقه ی اصلی، تعداد خورجین در شاخه های فرعی، تعداد دانه در خورجین و وزن هزاردانه)، عملکرد بیولوژیک، عملکرد روغن و محتوای پتاسیم اندام هوایی به طور معنیداری کاهش یافت. محتوای سدیم اندام هوایی و نسبت سدیم به پتاسیم به طور معنی داری تحت شرایط شوری افزایش یافت. خصوصیات رویشی، عملکرد دانه و اجزای آن، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد روغن و محتوای پتاسیم با افزایش نیتروژن به طور معنی داری افزایش یافت. در مقابل محتوای سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم با افزایش نیتروژن کاهش یافت. بالاترین عملکرد بیولوژیک ( 43/4200 کیلوگرم در هکتار) در تیمار شوری 2 دسی زیمنس بر متر و تیمار 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد و همچنین کمترین آن ( 21/1637 کیلوگرم در هکتار) در تیمار شوری 14 دسی زیمنس بر متر و تیمار عدم کاربرد نیتروژن مشاهده شد. بالاترین (33/1255 کیلوگرم درهکتار) و کمترین (46/276 کیلوگرم در هکتار) عملکرد دانه به ترتیب در تیمارهای شوری آب آبیاری 2 دسی زیمنس بر متر و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و شوری 14 دسی زیمنس بر متر و عدم کاربرد نیتروژن به دست آمد. نتیجه گیری می شود که نیتروژن می تواند به عنوان یک فاکتور مهم جهت کاهش برخی اثرات سوء شوری در نظر گرفته شود.
غلامحسن رنجبر حسین غدیری
در شرایط شور مشابه شرایط غیر شور، علف¬های هرز تولید گیاهان زراعی را با رقابت برای منابع ضروری کاهش می¬دهند. جهت تعیین تاثیر تراکم علف هرز kochia indica و شوری آب آبیاری بر عملکرد ماده خشک، ارتفاع و ترکیبات شیمیمایی و بیوشیمیایی سورگوم و k. indica، یک آزمایش دوساله انجام شد. تیمارها شامل سطوح شوری آب آبیاری: 2 (شاهد)، 6، 10 و 14 دسی¬زیمنس بر متر و تراکم مختلف k. indica شامل 0/0، 5/2، 3/3/ و 0/5 بوته در متر مربع بودند. همچنین به منظور پیش¬بینی عملکرد ماده خشک سورگوم، شوری خاک و رطوبت خاک تحت شرایط شور و غیر شور، داده¬ها در مدل saltmed ارزیابی شدند. علاوه بر این، یک آزمایش کنترل شده جهت ارزیابی میزان سبزشدن بوته¬های k. indica تحت رژیم¬های مختلف حرارتی، شوری و عمق کاشت انجام شد. تیمارها شامل 5 رژیم حرارتی روز/شب: 20/10، 25/15، 30/20، 35/25 و 40/30 درجه سانتی¬گراد با طول دوره روز 12 ساعت، 5 سطح شوری: 2، 6، 10، 14 و 18 دسی¬زیمنس بر متر و قرار دادن بذر بر روی سطح خاک (0 میلی¬متر) و عمق¬های 5، 10 و 15 میلی¬متر بودند. نتایج نشان داد که در هر سطح شوری، افزایش تراکم علف هرز k. indica،با کاهش در عملکرد ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول سورگوم همراه بود. میزان آستانه تحمل به شوری سورگوم از نظر عملکرد ماده خشک در 1/4 دسی¬زیمنس بر متر بدست آمد. افزایش هر واحد شوری بیشتر از این میزان، عملکرد ماده خشک را به مقدار 5/10% کاهش داد. عملکرد ماده k. indica خشک تحت تاثیر سطوح شوری آب آبیاری قرار نگرفت. غلظت نیتروژن، پتاسیم، فسفر، کلسیم، سدیم و کلر برگ به میزان معنی¬داری بیشتر از مقادیر اندازه¬گیری شده در سورگوم بود. شاخص محتوی کلروفیل در سطوح شوری 6، 10 و 14 دسی¬زیمنس بر متر 23، 32 و 40% کمتر از شاهد بودند. افزایش در شوری آب آبیاری با افزایش در دمای سایه¬انداز همراه بود. دمای سایه¬انداز در شوری 14 دسی¬زیمنس بر متر 6/13% بیشتر از شاهد بود. شوری آب آبیاری به میزان معنی¬داری فعالیت آنزیمی را هم در سورگوم و هم k. indica افزایش داد.تفاوت معنی¬داری بین میزان عملکرد ماده خشک و دانه اندازه گیری شده و پیش¬بینی شده مشاهده شد: اگرچه تفاوت بین میزان عملکرد دانه اندازه¬گیری شده و مشاهده شده در شوری 6 دسی¬زیمنس بر متر معنی¬دار نبود. اختلاف میانگین مطلق بین مقادیر ماده خشک اندازه گیری شده و پیش-بینی شده سورگوم در سطوح شوری 2، 6، 10 و 14 دسی¬زیمنس بر متر به ترتیب 7/0، 7/0، 3/0 و 9/0 تن در هکتار بود. محتوی آب خاک در عمق¬های مختلف خاک بیشتر از میزان¬های اندازه¬گیری شده پیش¬بینی شد. اختلاف بین میانگین مقادیر اندازه¬گیری شده و پیش¬بینی شده محتوی آب خاک در 0/0-3/0، 30/-6/0،6/0-9/0 و 0/0-9/0 متر عمق خاک به ترتیب 02/0، 04/0، 02/0 و 03/0 مترمکعب بر متر مکعب بودند. همچنانکه شوری افزایش یافت اختلاف بین میانگین مقادیر اندازه¬گیری شده و پیش¬بینی شده محتوی آب خاک افزایش یافت. اختلاف بین مقادیر اندازه¬گیری شده و پیش¬بینی شده شوری خاک در عمق¬های 0/0-3/0، 30/-6/0،6/0-9/0 و 0/0-9/0 متر معنی¬دار نبود. شاخص تطابق ویلموت (willmott) برای مقادیر اندازه¬گیری شده و مشاهده¬شده شوری خاک در عمق¬های مختلف خاک بین 92/0 تا 96/0 بود. مقادیر خطای میانگین مربعات استاندارد شده نیز بین 18/0 تا 23/0 بود. این نتیجه-گیری می¬شود که با واسنجی درست، مدل saltmed به ترتیب توانایی پیش¬بینی خوب و نسبتا خوب شوری و محتوی آب خاک در سطوح مختلف شوری آب آبیاری دارد. اگرچه مدل saltmed شوری خاک را در عمق¬های مختلف خاک به خوبی پیش¬بینی کرد، لیکن تطابق ضعیفی بین مقادیر اندازه¬گیری شده و پیش¬بینی شده محتوی آب خاک در عمق¬های مختلف خاک مشاهده شد. تطابق ضعیفی بین مقادیر عملکرد ماده خشک و دانه اندازه¬گیری شده با پیش¬بینی شده در سطوح مختلف شوری مشاهده شد. بیشترین و کمترین میزان سبز گیاهچه¬ها به ترتیب در دمای روز/شب 25/15 و 40/30 درجه سانتی¬گراد مشاهده شد. شوری باعث کاهش درصد سبز نهایی به میزان 9، 22، 36 و 57% در شوری¬های 6، 10، 14 و 18 دسی¬زیمنس بر متر در مقایسه با تیمار 2 دسی¬زیمنس بر متر شد. سبزشدن به میزان 30، 44 و 72% با کاشت بذر در عمق¬های 5، 10 و 15 میلی¬متر در مقایسه با قراردادن بذر در سطح خاک کاهش یافت. نتیجه¬گیری می¬گردد که k. indica می¬تواند به عنوان یک علف هرز مشکل¬زا حتی در شرایط با شوری بالا، جاییکه توان رقابتی سورگوم کاهش می¬یابد، محسوب گردد.
بابک ملکیان حسین غدیری
به منظور بررسی کارایی علف کش های آپیروس، توتال، آتلانتیس و شوالیه در گندم زمستانه، یک آزمایش مزرعه ای دو ساله در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه ی باجگاه در دو سال زراعی 91-1390 و 92-1391 انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار بود. تیمارها عبارت بودند از علف کش آپیروس با غلظت های 24، 26 و 30 گرم در هکتار، توتال با غلظت های 35، 40 و 45 گرم در هکتار، آتلانتیس با غلظت های 2/1، 5/1 و 8/1 لیتر در هکتار، شوالیه با غلظت های 300، 400 و 500 گرم در هکتار و دو تیمار شاهد بدون علف هرز و علف هرزی. نتایج نشان داد، اعمال علف کش در مقایسه با شاهد علف هرزی در هر دو سال زراعی، زیست توده ، سطح برگ و تراکم بوته های علف های هرز را کاهش داد. در میان تیمارهای علف کش، توتال با غلظت های 35، 40 و 45 گرم در هکتار موجب حصول بیشترین عملکرد بیولوژیک و دانه ی گندم شد و در مقایسه با شاهد علف هرزی نسبت به سایر علف کش ها، اجزای عملکرد گندم را به میزان بیشتری افزایش داد. همچنین کمینه ی تراکم بوته ای علف های هرز جودره، دم روباهی، خاکشیر طبی و غربیلک در تیمارهای علف کش توتال به خصوص در تیمار مربوط به غلظت 45 گرم در هکتار این علف کش مشاهده شد. اعمال علف کش شوالیه با هر سه غلظت (به ویژه با غلظت 300 گرم در هکتار)، عملکرد و اجزای عملکرد گندم را نسبت به شاهد بدون علف هرز کاهش داد و نتوانست در تمام طول فصل رشد علف های هرز را به طور قابل قبولی کنترل کند. اگرچه علف کش های آپیروس و آتلانتیس زیست توده ی علف های هرز را کاهش دادند و در مقایسه با شاهد علف هرزی موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد گندم شدند، ولی میزان عملکرد بیولوژیک و دانه ی گندم در این تیمارها کمتر از تیمارهای علف کش توتال بود. مطالعه ی حاضر نشان داد، علف-کش توتال از منظر کنترل علف های هرز، حتی در غلظت های کمتر نیز نسبت به سایر علف کش ها از کارایی بیشتری برخوردار بود و استفاده از این علف کش در شرایط آب و هوایی منطقه ی باجگاه به کشاورزان توصیه می گردد. به علاوه، مطالعات بیشتر در زمینه ی بررسی کارایی این علف کش ها درگندم در تراکم های مختلف علف های هرز توصیه می شود.
اعظم محتجب حسین غدیری
مطالعه ای در فصلهای تابستان، پاییز و زمستان در سال 1392 و بهار سال 1393 باغ ارم شیراز، سه قطعه رزستان، بوتانیک و باغ صخره ای انجام شد تا علف های هرز باغ، شناسایی، تراکم و پراکنش آنها تعیین شود. در مجموع 34 گونه علف هرز از 19خانواده گیاهی، 76/61% گونه یکساله و 24/38% گونه چندساله و 52/73% پهن برگ و 47/26% گونه باریک برگ در قطعات موردبررسی شناسایی شد. 30گونه در رزستان و 17گونه در باغ بوتانیک و 25 گونه در باغ صخره ای حضور داشتند. از 34 گونه شناسایی شده، 15 گونه (12/44%) به سه خانواده گرامینه، کاسنی و شب بو تعلق داشتند. این سه خانواده به ترتیب با 6، 5 و 4 گونه بیشترین تنوع در قطعات مورد بررسی در باغ ارم در این مطالعه را داشتند. تجزیه خوشه ای از نظر شاخص شانون-وینر (h?) قطعات رزستان و باغ صخره ای به ترتیب 37/2 و 25/2 دارای بیشترین تنوع گونه ای و قطعه بوتانیک با 02/2 دارای کمترین تنوع گونه ای بود. تجزیه خوشه ای از نظر یکنواختی گونه ای، رزستان و باغ صخره ای به ترتیب با عدد یکنواختی 91/0 و 96/0 در یک خوشه و باغ بوتانیک با عدد یکنواختی 89/0 در یک خوشه جداگانه قرار گرفت. بذرهای تاج خروس و خرفه در قطعات مختلف باغ ارم بیشترین تعداد بذر در بانک بذر را داشتند. همچنین بیشترین تعداد بانک بذر در مترمربع را گونه های دولپه نسبت به تک لپه ایها به خود اختصاص داده اند. تراکم علف هرز تاج خروس در مناطقی که محتوای پتاسیم بالاتر بود همبستگی بیشتری نسبت به نیتروژن و فسفر داشت. سایر گونه های غالب ارتباط معنی داری با نیتروژن و فسفر و پتاسیم خاک نداشتند.
نجمه قدمی حسین غدیری
به منظور شناسایی و تعیین غالبیت علف های هرز در 3 قسمت باغ ازگیل، انارستان و نارنجستان باغ ارم مطالعه ای در سال های 93- 1392 انجام گرفت. مشخصات گونه های مختلف علف هرز به تفکیک جنس و گونه مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام مطالعات میدانی، تراکم، فراوانی، یکنواختی و میانگین تراکم هر گونه و شاخص تنوع شانون- وینر ارزیابی شد. درهر قسمت طول و عرض جغرافیایی مکان های مورد اندازه گیری توسط دستگاه gps ثبت شد. با استفاده از این اطلاعات نقشه پراکنش گونه های مختلف علف های هرز هر قسمت در محیط gis تولید گردید. پهن برگ های غالب این 3 قسمت به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: شبدرترش (oxalis corniculata l.) غازیاغی (falcaria vulgaris l.) شاهتره (fumaria parviflora lam. ) تاج خروس (amaranthus retroflexus l.) و گندمک (stellaria media l) . و باریک برگهای غالب نیز به ترتیب اهمیت شامل: یولاف (avena fatua l.)، قیاق (sorghoum halepens l.)، پوآ (poa annua l.) و چسبک (setaria viridis l.) بود. شاخص تنوع شانون-وینر نیز نشان داد که بیشترین تنوع گونه ای مربوط به انارستان و باغ ازگیل بوده است. نتایج حاصل از آنالیز چند متغیره همبستگی معنی داری را بین تاثیر برخی ویژگی های خاک (اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی، بافت خاک، ماده آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم) بر شاخص تنوع گونه ای و تراکم علف های هرز نشان نداد.
احمدرضا شاکری محمدصادق تقی زاده
به منظور بررسی تاثیرات زمان و روش کاربرد کود نیتروژن بر رشد و نمو، پراکنش بذر و رقابت علف-پشمکی (bromus tectorum l.) با گندم زمستانه(triticum aestivum l.)، یک آزمایش مزرعهایی در سال زراعی 91-92 در مزعهایی واقع در شهرستان خرمبید در استان فارس انجام شد. آزمایش با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی و بصورت فاکتوریل و با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل روش کاربرد کود نیتروژن به دو روش( پخش سطحی و کودآبیاری) و تقسط کود به پنج صورت((0، 0، 0)،(0، 1، 0)،(0، 2/1، 2/1)،(3/1، 3/1، 3/1)،(2/1، 2/1، 0)) بود. نتایج حاصل نشان داد که تاثیر تقسیط کود نیتروژن بر گیاه علف پشمکی معنیدار بود. بدین صورت که بیشترین ارتفاع ، تعداد بذر و وزن خشک در تیمار تقسیط به صورت(0، 1، 0) آمد اما در مورد صفت تعداد پنجه بیشترین تعداد در تیمار(0، 2/1، 2/1) ثبت شد و همین تیمار نیز بر زمان پراکنش بذر علفپشمکی تاثیرگذار بود و بر اساس سیستم واحد حرارتی(gdd) زمان پراکنش را نسبت به تیمار شاهد4/59 درجه روز به تعویق انداخت. در مورد گندم تیمار تقسیط به صورت(0، 2/1، 2/1) اثر معنی داری بر وزن بذر و عملکرد بیولوژیک و همچنین غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم داشت و باعث افزایش این خصوصیات در گندم شد. اما شاخص برداشت گندم در تیمار تقسیط(0،1،0) به بیشترین حد خود در این آزمایش رسید. روش کاربرد کود نیتروژن تنها بر تعداد پنجه در علفپشمکی و همچنین غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم اثر معنی داری داشت. بدین صورت که تیمار کودآبیاری باعث افزایش غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم و پخش سطحی تعداد پنجه را در علف پشمکی افزایش دادند
سحر شیبانی حسین غدیری
چکیده ندارد.
رسول کاظمیان حسین غدیری
به منظور بررسی رقابت یولاف وحشی با گندم و چگونگی تاثیر آن بر عملکرد گندم در سطوح مختلف کود ازته تحقیقی در سال 75-76 در دو منطقه، مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) و ایستگاه تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (کوشکک) انجام شد. در این آزمایش تاثیر 5 سطح تراکم علف هرز یولاف وحشی (صفر، 15، 30، 45 و 60 بوته در مترمربع) بر گندم رقم نیک نژاد در چهار سطح مصرف کود ازته (صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار کود نیترات آمونیوم) بصورت دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کرتهای خرد شده انجام شد و نتایج بصورت تجزیه مرکب مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت . نتایج بدست آمده نشان داد که اجزای عملکرد گندم با افزایش تراکم یولاف وحشی در واحد سطح کاهش یافت . یعنی رقابت یولاف وحشی موجب کاهش بهره وری از ازت اضافی در گندم شد. با افزایش تراکم یولاف وحشی در هریک از سطوح مصرف کود ازته عملکرد دانه گندم کاهش یافت . افزایش مصرف کود ازته تا 100 کیلوگرم در هکتار در همه تیمارهای تراکم یولاف وحشی موجب افزایش معنی دار عملکرد دانه گندم گردید. ولی هنگامی که مصرف کود ازته از 100 به 150 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت ، عملکرد دانه گندم در تیمارهای آلوده به علف هرز یولاف وحشی بطور معنی داری در هر دو منطقه کاهش یافت . شاخص برداشت با افزایش تراکم یولاف وحشی از 15 تا 60 بوته در مترمربع در سطوح مصرف کود ازته صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت ، ولی در سطح کاربرد کود ازته 150 کیلوگرم در هکتار شاخص برداشت با افزایش تراکم یولاف وحشی از 15 تا 60 بوته در مترمربع افزایش یافت . بنابراین در مصرف اضافی کود ازته تاثیر منفی افزایش تراکم یولاف وحشی بر عملکرد بیولوژیکی بیش از تاثیر آن بر عملکرد اقتصادی بوده است .
رضا سخاوت حسین غدیری
به منظور یافتن دوره بحرانی کنترل علف های هرز و یازمان مناسب استفاده از علف کشها در کشت مستقیم و نشایی پیاز رقم آذرشهر آزمایش مزرعه ای در کوشکک (ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز) انجام گردید. آزمایش بصورت طرح کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در سال 1377 اجرا گردید. نوع کشت به عنوان فاکترو اصلی در دو سطح (شکت مستقیم بذر، کشت نشا) و دو گروه وجین علف های هرز بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. گروه اول، به مدت 2، 4، 8، 10، 12 و 14 هفته پس از کشت بذر و یا انتقال نشا به زمین اصلی به علف های هرز اجازه رشد داده شد. این گروه از تیمارها با شاهد بدون علف هرز(حذف کامل علف های هرز در تمم فصل رشد) مقایسه شدند. در گروه دوم، به مدت 2، 4، 8، 10، 12 و 14 هفته پس از کشت بذر و یا انتقال نشا به زمین اصلی، علف های هرز به طور کامل وجین شدند. این تیمارها با شاهد دارای علف هرز (دارای علف هرز در تمام فصل رشد) مقایسه شدند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در کشت مستقیم 2 تا 14 هفته پس از کشت بذر و در کشت نشا 6 تا 8 هفته پس از انتقال آن به زمین اصلی تعیین شد. در این آزمایش کشت نشایی بطور معنی داری برتر از کشت مستقیم بود، بطوریکه عملکرد سوخ، میانگین وزن سوخ و وزن خشک اندامهای هوایی آن به ترتیب 29، 31، 36 درصد بیشتر و وزن خشک علف های هرز 35درصد کمتر از کشت مستقیم بود. است ، شاخص برداشت در هر نوع کشت یکسان شد. همچنین اثر گروه اول تیمارها (داشت علف های هرز برای مدتی از فصل رشد و سپس حذف آن ها در بقیه دوره رشد) و در گروه دوم تیمارها (حذف علف های هرز برای مدتی از فصل رشد و سپس داشت آنها در بقیه دوره رشد) روی عملکرد نهایی سوخ، میانگین وزن سوخ، ارتقاع گیاه، وزن خشک اندامهای هوایی، شاخص برداشت و وزن خشک علف های هرز معنی دار شد. برهمکنش بین نوع کشت و تیمارهای گروه اول و دوم روی عملکرد نهایی سوخ، میانگین وزن سوخ، ارتفاع گیاه و وزن خشک اندامهای هوایی و همچنین وزن خشک علف های هرز وجود داشت . عملکرد تیمار بدون علف هرز برای تمام دوره رشد در کشت مستقیم و نشایی به ترتیب 70 و 25 درصد بیشتر از عملکرد آنها در تیمار دارای علف هرز در تمام دوره رشد بود. علت کاهش عملکرد سوخ در تیمار دارای علف هرز در تمام دوره رشد نسبت به تیمار بدون علف هرز طی فصل رشد را می توان به کاهش وزن خشک اندامهای هوایی گیاه نسبت داد. وزن خشک علف های هرز در کشت نشایی 35 درصد کمتر از کشت مستقیم برآورده شده است . علف های هرز چیره در طول دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای دو نوع کشت ، خردل وحشی (sinapis qrvensis) و آفتاب پرست (heliotropium iasiocarpum) تعیین شدند.
محسن زواره حسین غدیری
این مطالعه برای ارزیابی ویژگیهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک ، عملکرد و اجزای عملکرد 8 ژنوتیپ از b. napqusl. و b. campestris l. و با هدف تعیین نقش نسبی هر یک از صفات اندازه گیری شده در عملکرد و نیز تعیین همبستگی صفات با یکدیگر و مشخص نمودن مهمترین صفت از نظر تاثیر مثبت و مستقیم بر عملکرد دانه در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار طراحی و در سال زراعی 1376-77 در دانشکده کشاورزی دانشگاه کشاورزی دانشگاه شیراز (طول جغرافیایی 52 درجه و 46 دقیقه شرق و عرض جغرافیای 29 درجه و 50 دقیقه شمالی و ارتفاع 1810 متر از سطح دریا) اجرا شد. در هر بار نمونه برداری از 8 نمونه گیری انجام شده به فاصله زمانی یک هفته، 5 گیاه از سطح زمین برداشت گردیده و از روی آنها ویژگیهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک اندازه گیری شد. تعدادی از شاخصهای فیزیولوژیک مانند hi, cgr, nar, rgr, lai, lad, bmd, sla, slw, lwr, lar, stem cgr در مقایس درجه روز رشد و به دو روش کلاسیک و تابعی محاسبه شدند و در نهایت نتایج بدست آمده از روش تابعی انتخاب شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که ژنوتپهای مورد مطالعه از نظر تعداد میانگره، ارتفاع شاخه دهی از زمین، تعداد دانه در غلافهای محور اصلی و فرعی، وزن خشک محور گل دهنده اصلی و فرعی سطح برگ یک گیاه با یکدیگر اختلاف معنی دار نشان دادند. در این مطالعه مشاهده شد که بین ژنوتیپها از نظر کل تعداد غلافها اختلاف معنی داری وجود ندارد ولی با بررسی جداگانه غلافهای محورهای اصلی و فرعی، تعداد غلاف محور اصلی اختلاف معنی داری را نشان نداد. تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپها از نظر cgr و nar در نمونه گیریهای دوم و پنجم اختلاف معنی دار نشان دادند. ولی از نظر rgr در نمونه گیری پنجم اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در این آزمایش بین ژنوتیپها از نظر rgr در نمونه گیری دوم اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در این آزمایش بین ژنوتیپها از نظر وزن هزار دانه و طول غلافهای محور فرعی و درصد پروتئین و نیز عملکرد دانه اختلاف معنی دار نشان دادند. در بین ژنوتیپهای مورد استفاده مایداس (b. napus l.) بیشترین و کووا (b. campestris l.) کمترین عملکرد دانه را داشتند. نتایج بررسی همبستگی ها و تجزیه ضرایب مسیر نشان داد که از بین فاکتورهای مورد بررسی به ترتیب تعداد غلاف محورهای فرعی، تعداد غلاف محور اصلی، تعداد شاخه فرعی گل دهنده، سطح برگهای بوته و تعداد برگ ساقه اصلی بیشترین اثر مثبت را داشتند. نتایج بررسی همبستگی ها و آزمایش نشان داد که دوام سطح برگ بعد از گل دهی یا نمو غلافها، میزان rgr و cgr، زمان رسیدن به حداکثر سطح برگ و حفظ برگها بصورت فعال بعد از حداکثر سطح برگ و حفظ برگها بصورت فعال بعد از حداکثر سطح برگ و الگوی تجمع ماده خشک در گیاه و اندامهای آن و زمان لازم تا رسیدن می تواند به عنوان معیارهایی برای اصلاح ژنوتیپهای با عملکرد بالاتر مورد استفاده قرار گیرد.
رضا سخاوت حسین غدیری
به منظور یافتن دوره بحرانی کنترل علف های هرز و یا زمان مناسب استفاده از علف کشها در کشت مستقیم و نشایی پیاز رقم آذرشهر آزمایش مزرعه ای در کوشکک (ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز) انجام گردید. آزمایش بصورت طرح کزرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی باسه تکرار، در سال 1377 اجرا گردید. نوع کشت به عنوان فاکتور اصلی در دو سطح (کشت مستقیم بذر، کشت نشاء) و دو گروه وجین علف های هرز بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. گروه اول، به مدت 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14، هفته پس از کشت بذر و یا انتقال نشا به زمین اصلی به علف های هرز اجازه رشد داده شد. این گروه از تیمارها با شاهد بدون علف هرز (حذف کامل علف های هرز در تمام فصل رشد) مقایسه شدند. در گروه دوم، به مدت 2، 4، 6، 8، 10، 12 و 14 هفته پس از کشت بذر و یا انتقال نشاء به زمین اصلی، علف های هرز به طور کامل وجین شدند. این تیمارها با شاهد دارای علف هرز (دارای علف هرز در تمام فصل رشد) مقایسه شدند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در کشت مستقیم 2 تا 14 هفته پس از کشت بذر و در کشت نشاء 6 تا 8 هفته پس از انتقال آن به زمین اصلی تعیین شد. در این آزمایش کشت نشایی بطور معنی داری برتر از کشت مستقیم بود، بطوریکه عملکرد سوخ، میانگین وزن سوخ و وزن خشک اندامهای هوایی آن به ترتیب 29، 31، 36 درصد بیشتر، و وزن خشک علف های هرز 35 درصد کمتر از کشت مستقیم بوده است . شاخص برداشت در هر نوع کشت یکسان شد. همچنین اثر گروه اول تیمارها (داشت علف های هرز برای مدتی از فصل رشد و سپس حذف آنها در بقیه دوره رشد) و گروه دوم تیمارها (حذف علف های هرز برای مدتی از فصل رشد و سپس ذاشت آنها در یقیه دوره رشد) روی عملکرد نهایی سوخ، میانگین وزن سوخ، ارتفاع گیاه، وززن خشک اندامهای هوایی، شاخص برداشت و وزن خشک علف های هرز معنی دار شد. بر همکنش بین نوع کشت و تیمارهای گروه اول و دوم روی عملکرد نهایی سوخ، میانگین وزن سوخ، ارتفاع گیاه و وزن خشک اندامهای هوایی و همچنین وزن خشک علف های هرز وجود داشت . عملکرد تیمار بدون علف هرز برای تمام دوره رشد در کشت مستقیم و نشایی به ترتیب 70 و 25 درصد بیشتر از عملکرد آنها در تیمار دارای علف هرز در تمام دوره رشد بود. علت کاهش سوخ در تیمار دارای علف هرز در تمام دوره رشد نسبت به تیمار بدون علف هرز طی فصل رشد را می توان به کاهش وزن خشک اندامهای هوایی گیاه نسبت داد. وزن خشک علف های هرز در کشت نشایی 35 درصد کمتر از کشت مستقیم برآورد شده است . علف های هرز چیره در طول دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای دو نوع کشت ، خردل وحشی (sinapis arvensis) و آفتاب پرست (heliotropium iasiocarpum) تعیین شدند.
حسین عسکری حسین غدیری
بمنظور بررسی ویژگیهای آگرونومیک و ترکیب شیمیایی ذرت (zea mays l.) sc301، آفتابگردان هیبرید آذرگل (gelianthus annus l.)، سورگوم (sorghum bicolor l. moench cv. kimia) و کنجد (sesamum indicum l. cv. zarghan) آزمایشی در تابستان 1377 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در کوشکک اجرا شد. شوری بعنوان فاکتور اصلی با چهار سطح 0، 3، 6 و 9 دسی زیمنس بر متر در کرتهای اصلی قرار گرفت . کود ازته در 3 سطح 0، 200 و 400 کیلوگرم نیترات آمونیوم در هکتار به کرتهای فرعی اختصاص یافت . نتایج این پژوهش نشان داد که شوری باعث افزایش غلظت های برگی سدیم و کلر و کاهش میزان پتاسیم، کلسیم، نسبت به سدیم و نسبت کلسیم به سدیم گردید. افزایش کود ازته باعث کاهش میزان سدیم و کلر و همچنین کاهش تاثیر شوری بر پتاسیم، کلسیم، نسبت پتاسیم به سدیم و نسبت کلسیم به سدیم شد. سورگوم تنها گیاهی بود که ویژگیهای گیاهان مقاوم به شوری را از خود بروز داد. افزایش شوری باعث کاهش تجمع کل ماده خشک گیاه در تمام گونه ها گردید، بطوریکه این روند توسط شاخص های فیزیولوژیک lai و cgr نشان داده شد. این در حالیست که با افزایش شوری سرعت جذب و تحلیل خالص مواد افزایش یافت ، چنانکه میزان این افزایش در گیاه کنجد از دیگر گیاهان بیشتر بود. افزایش حاصلخیزی ازتی در تمام سطوح شوری بویژه در سطوح پایین آن باعث کاهش اثرات مخرب شوری بر رشد گیاهان مورد مطالعه شد. تنش شوری کاهش معنی داری را در عملکرد دانه ذرت ، آفتابگردان و کنجد ایجاد کرد، بطوریکه تعداد دانه یکی از حساس ترین اجزا عملکرد به تنش شوری بود. نیترات آمونیم بطور معنی داری باعث افزایش عملکرد دانه و همچنین کاهش اثرات زیانبار شوری بر عملکرد و اجزا عملکرد گیاهان زراعی شد. بررسی ضرایب همبستگی ترکیب شیمیایی، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه نشان داد که ضرایب همبستگی سدیم و کلر با رشد و عملکرد گیاهان زراعی منفی بود، بنحویکه در مورد ذرت و آفتابگردان این ضرایب در سطح اطمینان 99 درصد و در مورد کنجد در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نبود، در حالیکه ضریب همبستگی منفی کلر با عملکرد بیولوژیک سورگوم معنی دار نبود، در حالیکه ضریب همبستگی منفی سدیم با عملکرد بیولوژیک در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار بود. نتایج بدست آمده از تجزیه علیت نشان داد که عمده ترین عامل افزایش رشد و عملکرد در شرایط تنش شوری در ذرت نسبت پتاسیم به سدیم و در گیاهان دیگر مورد مطالعه نسبت کلسیم به سدینم پهنک برگ بود.
سپیده سلمان پور حسین غدیری
یولاف وحشی ، جو وحشی وخردل وحشی از جمله علفهای هرز مهم مزارع گندم ایران، از جمله استان فارس می باشند. به منظور دستیابی به روشهای بهتر زیست محیطی برای مهار علفهای هرز، یک مطالعه ازمایشگاهی - گلخانه ای در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز برای بررسی تاثیرات احتمالی اللوپاتیک ارقام گندم روی یولاف وحشی، جو وحشی و خردل وحشی صورت گرفت.
علیرضا عمادی حسین غدیری
چغندر قند مهمترین گیاه برای تولید شکر در مناطق معتدله است. در زراعت چغندرقند علاوه بر عملکرد ریشه، کیفیت آن به خصوص میزان قند و میزان ناحالصی های ریشه نیز باید مد نظر قرار گیرد. نیتروژن و تراکم بوته دو عامل مهم هستند که هم عملکرد ریشه و هم کیفیت محصول را تحت تاثیر قرار می دهند. به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و مقادیر نیتروژن روی صفات آگرونومیک چغندر قند یک آزمایش فاکتوریل در ساال 1378، در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در کوشکک انجام شد. طرح آزمایش، بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی عبارت بودند از فاکتور اول فاصله ردیف های کاشت در سه سطح 50، 60 و 70 سانتی متر
محسن بذرافشان حسین غدیری
تاج خروس (amaranthus retroflexus l.) و سلمه تره (chenopodium album l.) علف های هرز پهن برگ یکساله ای هستند که در مناطق چغندر کاری ایران از جمله استان فارس غالبیت دارند. یک مطالعه مزرعه ای در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه کوشکک جهت بررسی مداخله تراکم های مختلف این دو علف هرز در رشد و عملکرد چغندرقند در سه تاریخ کاشت در دو سال 1378 و 1379 اجرا گردید. آزمایش بصورت طرح کرت خرد دشه با پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. عامل اصلی، تاریخ کاشت در سه زمان 21 فروردین، 11 اردیبهشت و 1 خرداد و عامل فرعی، تراکم های 0، 1 و 2 بوته تاج خروس و سلمه تره در هر متر طول ردیف به صورت جداگانه و مخلوط در تام ترکیب های ممکنه اعمال گردید. نتایج بدست امده نشان داد که چغندرقند در بین سه گونه مورد مطالعه و در تمامی تاریخ های کاشت، اولین گیاهی بود که سبز شد. در زودترین تاریخ کاشت، فاصله زمانی بین رویش چغندرقند و علف های هرز در مقایسه با تاریخ های کاشت دیرتر، بیشتر بود. با افزایش تراکم علف های هرز در تمامی تاریخ های کاشت، اندام هوایی چغندرقند کاهش یافت. تمامی تراکم های این دو علف هرز به صورت جدا و مخلوط، عملکرد ریشه چغندرقند را در مقایسه با تیمار بدون علف هرز کاهش دادند. در هر دو سال در تاریخ های کاشت 21 فروردین و 11 اردیبهشت، کاهش عملکرد ناشی از مداخله سلمه تره نسبت به تاج خروس بطور قابل ملاحظه ای بیشتر بود، اما در تاریخ کاشت 1 خرداد مداخله تاج خروس کاهش عملکرد بیشتری را موجب شد. در تمامی تاریخ های کاشت بیشترین کاهش عملکرد در تمیار مخلوط 2 تاج خروس و 2 سلمه تره در هر متر طول ردیف دو سال بدست آمد. با افزایش تراکم هر دو علف هرز به صورت جدا و مخلوط، کل بیوماس تولیدی گیاهان کاهش یافت. در تمامی تراکم های علف های هرز، میانگین میزان قند در دیرترین تاریخ کاشت بیشتر از دیگر تاریخ های کاشت بود. در تمامی تراکم های علف های هرز، تاخیر در تاریخ کاشت موبج افزایش میزان قند قابل استحصال گردید. با افزایش شدت مداخله علف های هرز در تمامی تاریخ های کاشت، عملکرد قند و عملکرد قند سفید کاهش یافت. اثر سال برای بیشتر صفات اندازه گیری شده معنی دار بود.
لیلا جعفری حسین غدیری
دژگال یکی از بدترین علفهای هرز درمزارع برنج ایران است . یک راه برای کاهش وابستگی به علف کش، کاربرد اثرات اللوپاتیک است که ممکن است برنج روی علفهای هرز خاصی داشته باشد.
مرضیه نیازی حسین غدیری
نتایج این مطالعه که بر روی علفهای هرز مانند تاج خروس ، سلمه تره، سس، ترشک، ماستونک و تلخه بیان انجام شده است نشان می دهد که ترشک و سلمه تره نسبت به نور دارای واکنش مثبت هستند ، بنابراین هر عاملی که بتواند نیاز نوری آنها را برآورده سازد می تواند رکود این بذرها را از بین ببرد. روشهای موثر برای شکستن رکود بذر تاج خروس سرمادهی به مدت 8 هفته بود. تنها روشی که بطور موثر جوانه زنی بذر سس را تحریک کرد خراش دهی با اسیدسولفوریک 98درصد به مدت طولانی (حداقل 30دقیقه ) بود. موثرترین تیمار برای شکستن رکود بذرهای تلخه بیان خراش بذر با اسیدسولفوریک به مدت 30 دقیقه بود.