نام پژوهشگر: اصغر دادبه

تصحیح،مقابله و بازنویسی نسخه خطی "توضیح الاخلاق" تحریر خلیفه سلطان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده علوم انسانی 1390
  زهرا قرقی   اصغر دادبه

کتاب «اخلاق ناصری» از معتبرترین کتب فارسی است که در علم اخلاق و حکمت عملی در دوره ی اسلامی نوشته شده است. توجه به این کتاب و شرح آن از دیرباز از جمله فعالیت های اهل حکمت و سیاست بوده است، از جمله شروحی که بر کتاب «اخلاق ناصری» نگاشته شده است، «توضیح الاخلاق» تألیف خلیفه سلطان است که به فرمان شاه صفی صفوی در سال 1051 ق. به انجام رسیده است. خلیفه سلطان اثر خواجه نصیرالدین را با این هدف که برای مردم کتاب خوان آن دوره قابل فهم باشد، با عبارات روشن تر و ساده تری آورده است. به دلیل دشواری نثر اخلاق ناصری، بسیاری از افراد از مطالعه ی آن صرف نظر کرده، از مطالب ارزشمند این کتاب بی بهره می مانند. با تصحیح و چاپ «توضیح الاخلاق»، به دلیل سهولت نسبی آن، در راه آشنایی هر چه بیشتر دانش دوستان با اندیشه ی حکمای اسلامی گامی موثر برداشته می شود. این رساله، علاوه بر متن مصحَّح، دربردارنده ی مقدمه ای مشروح است که در آن به مطالب ذیل پرداخته شده است: - معرّفی شروح اخلاق ناصری - تحقیق در باره ی احوال و آثار خلیفه سلطان - بررسی جایگاه علمی و سیاسی خلیفه سلطان - تحقیق در باره ی ویژگی های سبکی و ساختاری نثر «توضیح الاخلاق» برای متن توضیح الاخلاق، تعلیقات جامعی نیز نگاشته شده است. پس از تعلیقات، بخش «دگرگونی ها» قرار دارد که مربوط به تبیین مواردی است که خلیفه سلطان کلمات و عبارات یا جمله های اخلاق ناصری را تغییر داده و آن ها را به زبان ساده تری بیان کرده است. بعد از آن، مجموعه ای از واژگان و ترکیب های نسبتاً دشوار متن به همراه معنی آن ها در بخش «فرهنگ لغات و ترکیبات فارسی و عربی» جمع آوری شده است. در بخش انتهایی رساله فهرست های راهنما قرار گرفته است.

مدخل های ویژه در فرهنگ های عمومی فارسی /
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسن قریبی   اصغر دادبه

شیوه فرهنگ نویسی در ایران، بیش از آنکه بر پایه استخراج مداخل از «متون» باشد بر مبنای استفاده از فرهنگ های پیشین، و لاجرم تکرار واژه ها و شواهد مندرج در آنها و سپس افزودن واژه های متأخر بوده است. این شیوه نامه که لغت نامه ها را در زمره متون فارسی به شمار آورده است ـ با استناد به دیباچه اکثر فرهنگ های قدیم ـ باعث شد تا بسیاری از مداخل «کهن» بدون ذکر شواهد متنوع و یا تنها با ذکر «یک شاهد»، که بعضاً دستخوش تصحیف نیز شده اند، مسیر طولانی لغت نامه نویسی را طی کنند. اما روش «رونویسی» که به نظر نگارنده حجم قابل توجهی از«فرهنگ های عمومی» را دربرمی گیرد. مدخل گزینی واژگان و ترکیب ها بر اساس یک شاهد و راه یافتن این مداخل به فرهنگ های عمومی، سوالات بنیادی زیر را به ذهن متبادر می کند: الف: آیا شاهد ذکر شده در این گونه فرهنگی، تنها شاهد موجود در متون و فرهنگ ها بوده است؟ ب: آیا شاهد مذکور، گویاترین شاهد موجود در متون بوده است؟ ج: آیا کاربرد واژه در همان یک شاهد متوقف شده است؟ د: آیا مبنای انتخاب شواهد، متون فارسی است یا لغت نامه ها؟ رعایت اصل فراوانی یا بسامد یکی از اصول مدخل گزینی در فرهنگ های عمومی است، اصلی که فرهنگ های تخصصی اجباری به مراعات آن ندارند. در این پایان نامه که بر مبنای فرهنگ های «بسامدی» تهیه شده است؛ نگارنده با نگاهی انتقادی به مدخل های تک شاهدی شعری، بانکی از این مدخل های ویژه را از فرهنگ های معتبر عمومی فارسی به صورت مقایسه ای گردآوری کرده است.

علل توجه شاهان صفوی به شاهنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1386
  محسن رستمی   اصغر دادبه

چکیده ندارد.

شرح گنجینه الاسرار عمان سامانی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم انسانی 1383
  پریسا شریعتی   اصغر دادبه

چکیده ندارد.

دیدگاه مشائیان در باب تعریف و انتقاد سهروردی بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  عسگر محمودی   اصغر دادبه

چکیده ندارد.

تصحیح و تحشیه «دستورالعمل»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور 1387
  فریبا کرمی   اصغر دادبه

چکیده ندارد.

بررسی و نقد شیوه شرح نویسی در شرحهای چاپی دیوان حافظ(از آغاز تا سال 1375 ه. ش )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  بهادر باقری   اصغر دادبه

حافظ یکی از معدود شاعرانی است که شرح نویسی بر شعر وی، از چند سال پس از وفاتش - قرن نهم - آغاز شده و تاکنون با تغییر رویکردهای فراوانی ادامه یافته است . در این پایان نامه به این مهم پرداخته است .

عدل الهی (از دیدگاه مولوی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1379
  حاتمی تاجیک   اصغر دادبه

در میان مسائل کلامی، مسئله ؛عدل الهی؛ از دیرباز دارای اهمیت خاصی بوده است، تا جایی که حجم بالای از مناقشات علمی متکلمان دینی، حول این موضوع بوده است. از طرفی در عرفان نیز، از آن جهت که عرفا، افرادی دیندار و متشرع می باشند، بطور ناخودآگاه به این مسئله، توجه خاصی را معطوف نموده اند. بر همین اساس بر آنیم تا دیدگاه یک متفکر و عارف بزرگ اسلامی یعنی ؛جلال الدین محمد بلخی؛ مشهور به مولوی را در مواجهه با این مسئله بررسی نماییم. مولانا عدالت را به دو قسم ؛عدالت تکوینی؛ و عدالت تشریعی؛ تقسیم می نماید و با توجه به دیدگاه خاص عرفانی خود آنها را توجیه و تفسیر می نماید. وی چنین نتیجه می گیرد که عدالت تکوینی، پایه و اساس عدالت تشریعی می باشد. در خصوص مسئله ؛جبر و اختیار؛ که از مهمترین مسائل فرعی بحث عدل الهی می باشد، آیه شریفه ؛مارمیت اذریت...؛ را محور بحث قرار داده و خیر تام و اختیار را رد می کند، و جبر را به دو قسم ؛جبر خاصگان؛ که جبری ممدوح و ؛جبر عامگان؛ که جبری مذموم و ناپسند است، تقسیم می نماید، و در خاتمه مسئله را به گونه ای توجیه می نماید که به نظریه شیعه که ؛لاجبرو لاتفویض بل امر بین الامرین؛، می رسد. وی بطور کلی در تمام مسائل فرعی مربوط به عدل الهی (نظیر قضا و قدر، تضاد و مرگ) اظهار نظر کرده و تمامی آنها را به نحوی که بدور از افراط و تفریط جهال متصوفه می باشد توجیه می نماید. از خصوصیات قابل توجه مولوی در مواجهه با بحث های کلامی این است وی علیرغم حفظ نگرش ذوقی و عرفانی خود در مسائل و بحث های مربوط به علم کلام، سعی نموده است پا را از حریم شریعت فراتر نگذاشته و حدود آن را رعایت کند. این مطلب، در سرتا سر کتاب شرک مثنوی و معنوی که در حقیقت تفسیری از قرآن و احادیث نبوی می باشد، کاملا مشهود است، چرا که اشعار وی همگی بر گرفته، از متون مقدس اسلامی یعنی قرآن و احادیث می باشد.