عصر حاضر را باید تلفیقی از ارتباطات و اطلاعات دانست، عصری که بشر در آن بیش از گذشته خود را نیازمند به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات مورد نیاز خود می داند. این نیازمندی ها علاوه بر پویا ساختن محیط اقتصادی، تغییرات بنیادی در نظام های آموزشی ایجاد کرده و موجب ظهور یادگیری الکترونیکی در عرصه آموزش کارکنان سازمان ها شده اند. افزایش تقاضا برای کسب علم، محدودیت های نظام های سنتی آموزشی و تحول خواهی در روش های فراگیری، جهان را به سوی روش هایی سوق داده است که در آن زمان و مکان ارزش ذاتی خود را از دست داده اند و به همین جهت آموزش مجازی یا الکترونیکی را می توان مهم ترین عامل جهش علمی و فرهنگی در جهان معاصر دانست و به زودی به عنوان یکی از شاخص های اصلی جامعه اطلاعاتی برشمرده خواهد شد. از این رو این روش آموزشی برای یادگیری مادام العمر نیروهای شاغل در سازمان ها مورد توجه ویژه قرار گرفته است و این در حالی است که نهادهای بین المللی همچون: سازمان بین المللی کار، سازمان یونسکو و بانک جهانی به منظور تأمین نیروی انسانی ماهر و روزآمد برای رشد و توسعه کشورها بر «آموزش قبل از کار»، «آموزش ضمن کار» و «آموزش مادام العمر» افراد با هدف کسب شایستگی های دانش، مهارت، نگرش و رفتار آنها تأکید دارند. تحقق این امر مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبه های مختلف است که از دید سیستمی به آن آمادگی الکترونیکی می گویند. در این تحقیق با ارزیابی مدل های مختلف و با اتکا بر مطالعات تطبیقی و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات ملی و نیز نتایج نظرسنجی از خبرگان، یک چهارچوب بومی شده ای متشکل از هفت بعد آمادگی شامل: «آمادگی فناوری»، «آمادگی مالی»، «آمادگی منابع انسانی»، «آمادگی کسب وکار»، «آمادگی محتوا»، «آمادگی فرایندآموزشی» و «آمادگی فرهنگ» انتخاب شده است که هر کدام از این ابعاد نیز خود به چندین مولفه تقسیم شده اند و همچنین برای اندازه گیری هر کدام از این مولفه ها از چندین شاخص منتخب استفاده شده است. سپس براساس نظر خبرگان میزان اهمیت و ضریب تاثیر گذاری این ابعاد بر آمادگی یادگیری الکترونیکی در سازمانها و موسسات مالی کشورمان مشخص شد. در ادامه میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی بانک ملی با استفاده از این مدل، سنجیده شده است که امتیاز کسب شده این بانک برابر با 78/3 از 10 امتیاز ممکن می باشد، که در کل بیانگر عدم آمادگی این سازمان برای ورود به این عرصه می باشد و به همین دلیل توصیه هایی برای ارتقای سطح آمادگی بانک و حضور توانمند در این عرصه ارائه شده است.

هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان اهواز در برداشت های درست مفاهیم هندسی و روش آموزش برای بهبود این سوء برداشت ها می باشد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر اول دبیرستان و سال سوم راهنمایی شهرستان اهواز در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 160 نفر بودند. که به صورت تصادفی، برگزیده شد. در این پژوهش سعی شده است که برخی از مشکلات یادگیری در هندسه و راه حل هایی برای آموزش آن ارائه شود روش تحقیق به صورت آزمایشی – میدانی بود که با استفاده از پس آزمون و پیش آزمون شامل دو مرحله ? مرحله اول 100 نفر از دانش آموزان اول دبیرستان از سطح شهر اهواز به صورت تصادفی جهت شناسایی بدفهمی ها و مرحله بعدی شامل دو گروه 30 نفره که به دو صورت آموزش به روش سنتی و آموزش مبتنی بر بدفهمی در سال تحصیلی 93-92 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند . سپس برای آزمودن متغیر های وابسته از پرسشنامه ها و آزمون ریاضی محقق ساخته استفاده شد . نتایج به دست آمده از دو گروه با استفاده از نرم افزار spss و excel مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.