نام پژوهشگر: جعفر طالبیان شریف
الهه عابدینی بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امیددرمانی بر افزایش امید، کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام.اس بود. این پژوهش کاربردی و از نوع شبه آزمایشی و طرح گروه گواه نامعادل می باشد که دسته بندی شرکت کنندگان در آن به گروه های آزمایش و گواه تصادفی نبوده و هر دو گروه دارای پیش آزمون و پس آزمون هستند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم)، مقیاس امید اشنایدر و مقیاس کیفیت زندگی مخصوص بیماران ام.اس بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها بر روی دو گروه آزمودنی ها اجرا گردید. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های درنظر گرفته شده از بین جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام.اس که عضو انجمن حمایت از بیماران ام.اس شهر زاهدان بودند، تعداد 24 بیمار انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی دو ساعته که به صورت هفتگی برگزار می شد، تحت گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امیددرمانی قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امیددرمانی به طور معناداری موجب افزایش امید، کاهش افسردگی و بهبود بعد روانی کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام.اس در مقایسه با گروه گواه شده (001/0 >p)، ولی در بهبود بعد جسمانی کیفیت زندگی اثربخشی معناداری نداشته است. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امیددرمانی در افزایش امید، کاهش افسردگی و بهبود بعد روانی کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام.اس موثر است.
فرزانه رجب زاده شاهرخ مکوند حسینی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی نوین مبتنی بر نظریه انتخاب بر اضطراب اجتماعی دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه فردوسی مشهد در نیمسال اول تحصیلی 92 بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه 20 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه (هفته ای یک جلسه- 90 دقیقه ای) مداخله دریافت کردند. داده ها با پرسشنامه هراس اجتماعی (spin) گردآوری شد، و با روش آماری کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی نوین گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب موجب کاهش اضطراب اجتماعی و زیر مقیاس های آن از جمله ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیکی در دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
جعفر طالبیان شریف بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
لذت حاصل از رابطه جنسی همسران به احساس رضایتمندی جنسی، کاهش تاثیرات مخرب عوامل فشارزای زندگی و سازگاری زناشوئی کمک می کند. هدف تحقیق در مطالعه اول، بررسی میزان آگاهی جامعه از رفتار صحیح جنسی و منابع کسب اطلاع و در مطالعه دوم بررسی تاثیر آموزش رفتار جنسی بر سازگاری زناشوئی بود. مطالعه اول از حیث روش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مطالعه دوم از نوع نیمه آزمایشی است. در مطالعه اول 812 نفر مرد و زن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه رضایت جنسی، سازگاری زناشوئی و سوالات مربوط به منابع کسب اطلاع را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های مطالعه اول از آزمون های همبستگی و تی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین داده ها نشان می دهد که اکثر شرکت کنندگان این پژوهش در حوزه مسائل جنسی هیچگونه آموزش رسمی را دریافت نکرده اند. افراد مشاهده کننده فیلم های جنسی، کاهش معناداری را در رضامندی جنسی نشان داد. در مطالعه دوم 36 نفر مرد به صورت نمونه گیری در دسترس از شرکت کنندگان در مطالعه اول بطور داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا شرکت کنندگان پرسشنامه رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی را تکمیل کردند و سپس به صورت انفرادی در سه جلسه مشاوره شرکت نمودند و راهنمای آموزش رفتار جنسی در اختیار ایشان قرار گرفت تا به همراه همسرشان مطالعه و در رفتار جنسی مد نظر قرار دهند و پس از سه ماه مجدداً به پرسش نامه های اولیه پاسخ دادند. تعداد پایانی گروه به 22 نفر تقلیل یافت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آموزش رفتار جنسی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی تفاوت معناداری ایجاد نموده است.
بهاره روحی بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و افزایش کیفیت زنان خانه دار انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه: نمونه شامل 30 نفر از زنان خانه دار مراجعه کننده به مرکز خانه کارگرشهر مشهد که جهت مشاوره مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و، در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، 15 نفر در گروه آزمایش آموزش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر درگروه گواه قرار گرفتند. اعضای گروه تعداد 8 جلسه ی تحت آموزش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. ابزار: قبل و بعد از اجرای مداخله پرسشنامه های dass و کیفیت زندگی توسط گروه نمونه تکمیل شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که در پس آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب، استرس در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری داشته است و در پس آزمون، نمرات کیفیت زندگی در آزمودنی های گروه گواه افزایش معناداری داشته است. یافته ها: یافته های پژوهش موید این مهم است که آموزش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و افزایش کیفیت زندگی زنان خانه دار موثر است.
شیوا کریمی ترشیزی بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
هدف تحقیق حاضر مقایسه ی اثر بخشی گروه درمانی یکپارچه نگر توحیدی و گروه درمانی شناختی رفتاری بر روی جمعیت سایکوپات غیر بالینی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. نوع تحقیق حاضر با توجه به عدم انتخاب تصادفی آزمودنی ها، به صورت شبه تجربی در قالب طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های در نظر گرفته شده از بین جامعه آماری شامل تمام دانشجویان مبتلا به سایکوپاتی غیر بالینی تعداد 48 نفر انتخاب شدند که در دو گروه مداخله و یک گروه گواه تقسیم شدند(هر گروه 16 نفر). در گروه مداخله اول گروه درمانی با رویکرد یکپارچه نگر توحیدی در قالب 10 جلسه دو ساعته به صورت هفتگی، و در گروه مداخله دوم گروه درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری به همان صورت (10 جلسه دو ساعته به صورت هفتگی) اجرا گردید. اما در گروه گواه مداخله درمانی صورت نگرفته و در جلسات فاکتور های انتخاب همسر مورد بحث قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس خود گزارش دهی لوینسون بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها بر روی شرکت کنندگان گروه های مداخله و گروه گواه اجرا گردید. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هر دو شیوه گروه درمانی بکار گرفته شده نسبت به گروه گواه از اثر بخشی بیشتری برخوردار بوده اند علاوه بر اینکه گروه درمانی یکپارچه نگر توحیدی نسبت به گروه درمانی شناختی رفتاری از اثربخشی بیشتری برخورداربوده است. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که گروه درمانی یکپارچه نگر توحیدی نسبت به گروه درمانی شناختی رفتاری در کاهش علائم سایکوپاتی موثرتر است.
بهشته براتی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر کاهش تکانش گری و پرخاشگری زنان زندانی انجام شده است. روش بررسی: پژوهش مورد نظر از نوع شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل) بر روی 20 زن زندانی که در پرسشنامه های تکانش گری بارت ویرایش یازدهم و پرخاشگری باس و پری نمره بالاتری گرفته بودند، اجرا شد. آزمودنی ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش 9 جلسه درمان 90 دقیقه ای (در هر هفته 3 جلسه) بر اساس مدل مراحل تغییر اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد، در پایان، پرسشنامه های مذکور مجدداً به گروه آزمایش و کنترل ارائه شد و اطلاعات جمع آوری شد و داده ها با استفاده از کواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: تحلیل یافته ها با استفاده از کواریانس تک متغیره نشان داد که نمرات تکانش گری گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی درمان مبتنی بر مراحل تغییر، دارای تفاوت معنادار نمی باشند، هم چنین نشان داد که نمرات پرخاشگری گروه آزمایش و کنترل نیز بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی درمان مبتنی بر مراحل تغییر، دارای تفاوت معنادار نمی باشند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر مراحل تغییر منجر به کاهش معنادار تکانش گری و پرخاشگری زنان زندانی نمی شود و این ممکن است به دلیل پیچیدگی رفتار بزهکاران، ورود تحت فشار به درمان و یا ضعف این مدل درمانی در این حوزه باشد که برای تأیید آن، نیاز به مطالعات بیشتری است.
فائزه بخشی زاده بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
هدف:بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی در کاهش علائم شکست عاطفی دانشجویان روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه: نمونه پژوهش شامل 24 نفر بودند،که 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه گواه گمارش شدند. ابزار: قبل و بعد از اجرای مداخله پرسشنامه ضربه عشق ، مقیاس احساس تنهایی پرسشنامه داس-21 آزمون اضطراب وجودی لارنس گود، مقیاس پاسخهای نشخواری، مقیاس اشنایدر، بر روی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی اجرا شد. اعضای گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت پرتکل معنا درمانی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس(آنکوا) نشان دادن که در پس آزمون نمرات پرسشنامه ضربه عشق ، مقیاس احساس تنهایی،پرسشنامه داس-21 آزمون اضطراب وجودی لارنس گود مقیاس پاسخهای نشخواری و مقیاس امیدواری اشنایدر نسبت به آزمودنی های گروه گواه ، تفاوت معناداری داشته است.نتیجه: یافته های پژوهش موید این مهم است که معنا درمانی گروهی تاثیر معناداری بر کاهش افسردگی ،استرس ، احساس تنهایی و اضطراب وجودی و احساس امیدوارسی در دانشجویان دختر داشته است.