نام پژوهشگر: فرحناز محمدی

تبیین فرآیند مشارکت اجتماعی زنان در قالب عضویت در شرکت تعاونی استان سمنان در سال 1387
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  پروین پاکزادمنش   مریم شریفیان ثانی

این مطالعه به تبیین فرایند مشارکت اجتماعی زنان روستایی در قالب عضویت در شرکت های تعاونی از طریق کشف تجربه زنان عضو در شرکت های تعاونی روستایی انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش مطالعات پایه ای با رویکرد استراوس و کوربین انجام شده است. محیط مورد مطالعه، آن دسته از روستاهای استان سمنان بود که در سال 1387در آنها شرکت تعاونی زنان روستایی تأسیس شده بود. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه باز و انجام بحث گروهی متمرکز بود. در مجموع 18مصاحبه با 14 زن روستایی و دو نفر از افراد گروه پشتیبان انجام شد و جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور 6 نفر از اعضای یکی از شرکت تعاونی ها برگزار شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که 6 عنصر اصلی در فرایند مشارکت اجتماعی زنان روستایی در قالب عضویت در شرکت های تعاونی تأثیر دارند که عبارتند از: تبدیل نیاز به توسعه فردی و اجتماعی به یک تقاضا برای توسعه فردی و اجتماعی، پذیرش نقش عضویت در گروه، برنامه ریزی برای مدیریت نقش ها و مقابله با محدودیت های فرهنگی مبتنی بر جنسیت در روستا، یادگیری دانش و مهارت های جدید و آگاهی نسبت به ارزش های خود و محیط زندگی، جستجوی توسعه فردی و اجتماعی، توانمندی و منشأ اثر شدن در اجتماع محلی و منطقه و تجربه عوامل مداخله گر تسهیل کننده و بازدارنده. مهمترین بخشی که سایر عناصر فرایند، حول محور آن، معنا و مفهوم می یابند، جستجوی توسعه فردی و اجتماعی است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که توانمندی زنان، توسعه محلی و مشارکت اجتماعی مقوله هایی هستند که در فرایند عضویت زنان روستایی در شرکت های تعاونی شکل می گیرند و به نتیجه می رسند. برایند این فرایندها، غلبه زنان روستایی بر موانع و تبدیل شدن ایشان به منشأ اثر و تغییر در روستاهاست.

تاثیر برنامه توانبخشی بر بهبود ادم لنفاوی دست در زنان بعد از ماستکتومی مراجعه کننده به مرکز بیماری های پستان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  طاهره السادات خوب بین خوش نظر   فرحناز محمدی

مقدمه: ادم لنفاوی اندام فوقانی یکی از شایعترین عوارض درمان سرطان پستان می باشد که ‏معمولا با درد، اختلال خواب و انجام کامل فعالیت های روزانه، ناراحتی های جسمی ونقصان ‏کیفیت زندگی همراه است.این مطالعه با هدف بررسی تاثیر برنامه توانبخشی مبتنی بر منزل بر ‏بهبود ادم لنفاوی در زنان بعد از ماستکتومی مراجعه کننده به مرکز بیماری های پستان وابسته به ‏جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران در سال88-1388 انجام شد.‏ مواد و روش ها : پژوهش حاضریک مطالعه نیمه تجربی تک گروهی از نوع قبل و بعد می باشد ‏که، بر روی 16 نفراز زنان مبتلا به ادم لنفاوی خفیف (ادم کمتر از 200 سی سی ) انجام گرفته ‏است .ابزار جمع آوری داده ها شامل اندازه گیری حجم ادم دست از طریق حجم سنجی ، میزان ‏درد با مقیاس بررسی دیداری درد، فعالیت دست مبتلا با استفاده ازپرسشنامه سنجش فعالیت دست ‏مبتلا و رعایت رفتار های پیشگیری کننده از ادم لنفاوی از طریق فرم بررسی رفتار های پیشگیری ‏کننده از خطر ادم لنفاوی، قبل، یک ماه و دوماه بعداز انجام مداخله، بود. مداخله شامل یک جلسه ‏آموزش و اجرای برنامه ورزشی مدون دست ، انجام ماساژ تخلیه لنف توسط فرد مبتلا ( ‏sld‏) در ‏منزل و رعایت رفتار های پیشگیری کننده از خطر ادم لنفاوی بود که به مدت 2 ماه مستمر انجام ‏پذیرفت . در طول اجرای مداخله، پیگیری تلفنی وحضوری با مراجعه به مرکز انجام شد. تحلیل داده ‏ها با استفاده از آزمون آنالیز برای داده های تکراری محاسبه گردید.‏ یافته ها : یافته های مطالعه نشان داد انجام برنامه توانبخشی مشتمل بر آموزش و اجرای برنامه ‏ورزشی مدون دست ، انجام ماساژ تخلیه لنف توسط فرد مبتلا ( ‏sld‏) در منزل و رعایت رفتار های ‏پیشگیری کننده از خطر ادم لنفاوی، منجر به کاهش میانگین درد (001/0>‏p‏)، میانگین حجم ادم ‏لنفاوی (001/0>‏p‏)، میانگین فعالیت های دست مبتلا (001/0>‏p‏)، میانگین رفتارهای پیشگیری ‏کننده از ادم لنفاوی (001/0>‏p‏) طی 2 ماه اجرای برنامه توانبخشی شده است.‏ بحث ونتیجه گیری : نتایج نشان داد اجرای برنامه توانبخشی با کاهش عوارض ادم لنفاوی منجر به‎ ‎‏ بهبود عوارض ادم لنفاوی می شود که در نهایت سبب ارتقاء کیفیت زندگی در بیماران تحت ‏ماستکتومی می گردد. لذا ارتقاء آگاهی مددجویان و اعضائ تیم سلامت در انجام برنامه ‏‏"توانبخشی مبتنی بر منزل" می تواند به عنوان راهبردی جهت ارتقاء کیفیت زندگی همراه با ‏سرطان ، بکار گرفته شود.‏

تأثیردرمان محدودیت خواب بر کیفیت خواب سالمندان عضو کانون جهاندیدگان شیراز در سال 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  شکوفه احمدی   حمیدرضا خانکه

جمعیت سالمندان جهان رو به افزایش است و امروزه افزایش جمعیت سالمندی یکی از مسایل مهم در آستانه ورود به سده 21 است واز آنجا که خواب با کیفیت ضعیف بعد از سردرد و اختلالات گوارشی در رتبه سوم مشکلات سالمندان قرار دارد و یکی از مشکلات شایع و دلیل مراجعه افراد سالمند به پزشکان است ومعمول ترین راه حل درمانی برای این مشکل، مصرف داروهای خواب آور است،که مشکلات زیادی به همراه دارد لذا انجام مداخلات رفتاری که مشکلات مربوط به داروها و همچنین وابستگی ومقاومت نسبت به دارو را نداردمفید به نظر میرسد. از جمله درمانهای رفتاری،درمان محدودیت خواب است که این درمان ، می تواند سبب بهبود محسوس و معنادار کیفیت خواب( خصوصاًدر گروه سالمندان )و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی آنها شود.

تأثیر توانبخشی قلبی مبتنی بر بیمارستان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته قلبی بیمارستان بقیه ا.... شهر تهران در سال 1389
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  مهدی اسدی   اصغر مکارم

چکیده: سکته قلبی از شایع ترین علل مرگ و میر در سراسر دنیا می باشد و باعث ایجاد اثرات منفی بر وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی افراد می گردد. اجرای برنامه توانبخشی قلبی در بیمارستان باعث دستیابی به بهترین شرایط جسمی، روحی، روانی و اجتماعی ممکن در بیمار می گردد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تأثیر برنامه توانبخشی قلبی مبتنی بر بیمارستان بر روی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته قلبی بیمارستان بقیه ا.... در سال 1389 بود. روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی 50 بیمار مبتلا به سکته قلبی بر اساس شرایط ورود به مطالعه انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش برای گروه مداخله به صورت پشت سر هم و برای گروه کنترل به صورت تصادفی جور شده با اعضای گروه آزمایش(بر اساس سن، جنس و سطح تحصیلات) انجام گرفت . اطلاعات با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک، کیفیت زندگی مک نیو و مصاحبه جمع آوری گردید. گروه مداخله طی 20 جلسه تحت آموزش نظری و عملی برنامه توانبخشی قلبی در بیمارستان مشتمل برتمرینات ورزشی، آشنایی با سکته قلبی، عوارض و درمان آن، عوامل خطر زای بیماری و کنترل آنها قرار گرفت. . برای بیماران گروه کنترل نیز مداخله ای صورت نگرفت. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی نرمال یا غیر نرمال بودن توزیع نمرات از آزمون کالموگراف اسمیرنوف استفاده شد. جهت بررسی همگنی نمرات بیماران در متغیرهای جورشده از آزمون کای دو استفاده شد. همچنین جهت بررسی تفاوت نمرات گروه آزمایش و کنترل آزمون تی زوجی و تی مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران گروه مداخله پس از انجام توانبخشی قلبی در بیمارستان می باشد. می توان تفاوت میانگین قبل و بعد کیفیت زندگی در ابعاد جسمی(p=0/00)، روحی روانی(p=0/00)، اجتماعی(p=0/00) و کل(p=0/00) در گروه مداخله را به اجرای برنامه توانبخشی قلبی مبتنی بر بیمارستان نسبت داد. نتیجه گیری: نتیجه گیری می شود که برنامه توانبخشی قلبی مبتنی بر بیمارستان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته قلبی موثر است. کلید واژه ها: توانبخشی مبتنی بر بیمارستان/ کیفیت زندگی/ انفارکتوس میوکارد

بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزش شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  اکرم فرهادی   مهشید فروغان

هدف : امروزه دغدغه اصلی محققان و پژوهشگران صرفاً یافتن راه های افزایش طول عمر نیست بلکه با نگاهی به آمار و ارقام می توان دریافت که اگر چالش اصلی در قرن بیستم فقط "زنده ماندن" بوده، چالش قرن جدید، "زندگی با کیفیت برتر " می باشد. هدف این پژوهش تعیین تأثیراجرای برنامه آموزشی شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی در سال 1388 بود. روش بررسی : طرح این مطالعه نیمه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش حاضر را تمامی سالمندان روستایی شهرستان دشتی تشکیل می دهدکه به صورت تمام شماری 69 سالمندساکن روستاهای بادوله و تلخو از بخش کاکی را که شرایط ورود به مطالعه را دارا بودند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه سنجش دانش شیوه زندگی سالم و پرسشنامه sf36 استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس مکرر، تحلیل کوواریانس، آزمون تعقیبی بنفرونی و آزمون کای دو موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آگاهی نسبت به شیوه زندگی سالم، همچنین کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی پایین بوده. علاوه براین، مشخص گردید آموزش شیوه زندگی سالم باعث ارتقاء سطح آگاهی نسبت به شیوه زندگی سالم و بهبود کیفیت زندگی سالمندن گروه مداخله شده است (05/0p<)، در حالی که در گروه کنترل کیفیت زندگی کاهش یافته و دانش شیوه زندگی سالم آنها تغییر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: نتیجه اینکه اجرای برنامه آموزشی شیوه زندگی سالم باعث بهبود کیفیت زندگی وابسته به سلامت، سالمندان روستایی شهرستان دشتی گردید.

شناسایی فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان محله دروازه غار به سوء مصرف مواد1390
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1390
  صلاح الدین کریمی   مریم شریفیان ثانی

طرح مساله : این مطالعه به شناسایی فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان محله دروازه غار تهران از طریق تحلیل تجارب زیسته آنها پرداخته است. روش : این مطالعه کیفی بوده به روش مطالعه پایه ای با رویکرد استراوس و کوربین 1998-1990 انجام شده است. محیط مطالعه، محله دروازه غارشهر تهران سال 1390 بود. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه عمیق و انجام بحث گروهی متمرکز استفاده شد. در مجموع14 مصاحبه با12 نفر انجام شد و بحث گروهی متمرکز با حضور 7 نفر برگزار گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که 5 عنصر اصلی فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان را شرح می دهند که عبارتند از: 1- تلاش هدفمند و امید به آینده جهت کسب هویت 2- به کارگیری استراتژی های حفظ خود، برای غلبه بر 3- عوامل فرهنگی و جامعه انگ زننده، توسعه نیافتگی، محیط پر خطر و موضوعات نگران کننده آن 4- کسب هویت و 5 - تجربه عوامل تسهیل کننده و مداخله گر. مهمترین عاملی که سایر عناصر، حول محور آن معنا و مفهوم می یابد و نظریه بر آمده از مطالعه را شکل میدهد، کسب هویت است. نتایج: نتایج مطالعه حاکی از آن است که تائید شدن، به معنای زندگی رسیدن و کسب موفقیت، عمده ترین مقوله هایی هستند که در فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان محله دروازه غار شکل می گیرند. فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان محله دروازه غار از آموزشهای دوران کودکی آغاز می شود و با تلاش ایشان برای غلبه بر موانع و کسب هویت، تداوم می یابد. کلید واژه ها: تاب آوری، سوء مصرف مواد، کسب هویت، مطالعه پایه ای

تاثیر آموزش مقابله با زلزله به دانش آموزان دبیرستانی پسر بر میزان آمادگی خانوارها در شهر اشتهارد در سال 1390-1389
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  نصیر امانت   محمد علی حسینی

مقدمه و اهداف: زلزله از ترسناک ترین و مخرب ترین، پدیده های طبیعت است. 93% از خاک ایران در معرض خطر زلزله بوده، از آنجا که آموزش عمومی یکی از مهمترین عناصر برای آمادگی در برابر زلزله می باشد، در این مطالعه، تاثیر اجرای برنامه آمادگی مقابله با زلزله در دانش آموزان بر میزان آمادگی خانواده هایشان برای پاسخ گویی به زلزله احتمالی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. نمونه گیری به روش تمام شماری انجام شد، ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای بوده، که پس ازتعیین روایی محتوایی و صوری، ابزار در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 18 استفاده شد. همچنین از شاخص های آماری توصیفی و آزمون های آماری (کای اسکوئر، آزمون دقیق فیشر، t زوجی و t مستقل و کلموگروف اسمیرونف و آنالیز واریانس ترکیبی) در سطح معناداری 95% استفاده شد. نتایج: از 117 نفر شرکت کننده در پژوهش 64(6/40%) نفر در گروه کنترل و 53(3/45%) نفر در گروه مداخله قرار داشتند. نتایج نشان داد که میانگین آگاهی (007/0p=) و مهارت (011/0p=) گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. و در پس آزمون و پیگیری، میانگین شاخص نگرانی، دانش و مهارت گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از میانگین شاخص نگرانی گروه کنترل است(05/0p<). در نهایت مداخله باعث افزایش میزان اکثر شاخص های مورد بررسی در مطالعه شده است. نتیجه گیری: مطابق با نتایج تحقیق مشخص شد که خانواده ها؛ دانش، نگرش و مهارت پایینی نسبت به زلزله دارند که دلالت بر عدم آمادگی خانواده ها جهت مقابله با زلزله احتمالی می باشد. با توجه به افزایش سطح آمادگی خانواده ها بوسیله آموزش های منتقل شده توسط دانش آموزان و کاهش ماندگاری آن در طول زمان، توصیه می شود که جهت اثربخش بودن، این آموزش ها تداوم داشته باشند. پیشنهاد می شود که مطالعه در جامعه دختران نیز انجام شود، همچنین در صورت امکان آموزش ها بصورت مستقیم به خانواده ها ارائه شود. واژگان کلیدی: زلزله، آمادگی خانواده ها، دانش آموزان دبیرستانی

بررسی تاثیر کتاب درمانی بر میزان توانایی های خودمدیریتی سالمندان کانون جهاندیدگان منطقه 4 شهرتهران در سال 1389
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1390
  صغری قلی زاده   حمید رضا خانکه

هدف: هدف اصلی این مطالعه، تعیین تاثیر کتاب درمانی بر میزان توانایی های خودمدیریتی سالمندان بود. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. جامعه پژوهش شامل کل سالمندان 60 سال به بالا و عضو کانون جهاندیدگان منطقه چهار بودند. نمونه شامل 60 نفر سالمند بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. اعضای نمونه به روش تصادفی در دو گروه مداخله(n=30) و گروه شاهد (n=30)قرارگرفتند. پنج جلسه کتاب درمانی در طول ده هفته، برای گروه مداخله انجام شد. توانایی خودمدیریتی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اندازه گیری شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه smsa-30بود )8/0 =?(. برای تجزیه و تحلیل داده ها از spss18 استفاده شد. داده ها با کمک آزمون های آماری کای اسکوئر، کلموگروف اسمیرنوف، دقیق فیشر، تی زوجی و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین نمرات توانایی خودمدیریتی قبل از مداخله، در گروه آزمون 77/70 و در گروه شاهد 46/68 بود. پس از مداخله میانگین نمره توانایی خودمدیریتی در گروه آزمون25/73 و در گروه شاهد 53/69 بود. نتایج در سطح 95% از لحاظ آماری معنادار بود. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که پس از انجام مداخله، نمره کلی توانایی های خود مدیریتی پس مداخله در دو گروه آزمون و شاهد، تفاوت معناداری از لحاظ آماری دارد (p=0.03)، بطوری که میانگین توانایی های خودمدیریتی، در گروه آزمون از شاهد بالاتر است که نشان دهنده بالاتر بودن توانایی های خودمدیریتی در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد، پس از مداخله است. همچنین با توجه به یافته های مطالعه حاضر مشخص می شود که نمرات گروه آزمون در خرده مقیاس های سرمایه گذاری رفتاری، تنوع رفتاری و مثبت اندیشی بطور معناداری بالاتر از گروه شاهد است که نشان دهنده بهبود این خرده مقیاس ها در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد است (p<0/05) نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر، ضمن حمایت از فرضیه تحقیق نشان داد که کتاب درمانی، موجب بهبود شاخص های توانایی های خودمدیریتی می شود که این امر بدان معنی است که این مداخله، می تواند سبب بهبود محسوس و معنادار توانایی های خودمدیریتی سالمندان و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی آنها شود. لذا انجام مداخلات غیرتهاجمی نظیر کتاب درمانی و سایر درمانهای شناختی-رفتاری، توسط پرستاران می تواند ضمن بهبود توانایی های خودمدیریتی سالمندان، زمینه را جهت ارتقاء کیفیت زندگی و حضور فعال تر آنها در جامعه فراهم کند، ضمنا این مطالعه یک فیلد جدید جهت پژوهش ها و خدمات پرستاری ایجاد کرده است.

بررسی میزان رضایت از تغییر ردیف شغلی پرستاران بیمارستان شهید دکتر فیاض بخش تهران و عوامل مرتبط با آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - پردیس آموزشهای نیمه حضوری 1390
  علیرضا آوریده   فرحناز محمدی

این تحقیق با هدف کسب شناخت بیشتر نسبت به تمایل و میل به تغییر ردیف شغلی پرستاران بیمارستان شهید دکتر فیاض بخش تهران و عوامل مرتبط با آن در پاییز سال 1390 انجام شده است که علت اصلی این تمایل نارضایتی شغلی است.در چهارچوب نظری تحقیق از نظریه های (( سلسله مراتب نیازهای مازلو)) و نظریه های رضایت شغلی و نظریه ( انگیزشی و بهداشتی هرزبرگ)) بهره گرفته شد. در این تحقیق از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده , جامعه آماری این تحقیق کل پرسنل پرستاری بیمارستان شهید دکتر فیاض بخش و حجم نمونه 232 نفر، که به شیوه احتمالی متناسب با حجم از میان بخشهای مختلف انتخاب شده اند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه19 استفاده شد . که نتایج حاصل از آزمون فرضیه های اصلی نشان داد که بین رضایت شغلی و شرایط محیط کار، ارتقاء و ترفیع، سیاست گذاری مدیریتی،تنش و استرس کاری ، احساس پوچی و فرسودگی ، امنیت شغلی ، حقوق و مزایا، ترک حرفه پرستاری(تغییر ردیف) ، رابطه معنا داری وجود دارد. که با افزایش میزان رضایت شغلی تمایل به تغییر ردیف نیز کاهش می یابد بنابراین باید بدنبال راهنمای افزایش رضایت شغلی در این قشر باشیم تا نظام سلامت بیش از این زیان نبیند وتمایل به تغییر ردیف کاهش یابد

الگوی تجویز دارو برای سالمندان مقیم آسایشگاه های شهر تهران در سال1390
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1390
  ملیحه صبور   مهشید فروغان

چکیده فارسی هدف: افراد سالمند در قیاس با دیگر گروه های سنی، بیشتر به بیماری مبتلا شده و دارو مصرف می کنند. با توجه به آسیب پذیری سالمندان مقیم آسایشگاه، مصرف دارو در آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند. این مطالعه با هدف بررسی تعیین الگوی تجویز دارو در سالمندان مقیم آسایشگاه های شهر تهران انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، اطلاعات دارویی170 نفر سالمند مقیم آسایشگاه، که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو مرحله ای انتخاب شده بودند، استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرونده بیماران و مصاحبه با پرستار و پزشک و تکمیل پرسشنامه مورد نظر استفاده گردید. داده های حاصل با استفاده از شاخص های میانگین و پراکندگی توصیف و با استفاده از آزمون های مجذور خی، تی تست و فیشر تحلیل شد. برای این منظور نرم افزار آماری spss نسخه 16 به کار گرفته شد. یافته ها: میانگین سنی سالمندان نمونه گیری شده 2/4±75/79 سال و 7/64% آنها مونث بودند . 4/62 درصد بیش از 5 قلم دارو دریافت می کردند. میانگین اقلام دارویی تجویز شده 55/7 بوده و دامنه اقلام از 1 تا 19گسترده بود . قرص ها با 2/98 درصد، داروهای تزریقی با 6/20 درصد، قطره ها با 5/13درصد، شربت با 8/8 درصد، اسپری با 5/6 درصد و پماد و شیاف با 9/2 درصد بیشترین اشکال دارویی مصرف شده بودند. گروه دارویی سیستم اعصاب مرکزی بالاترین درصد فراوانی مصرف را داشت و پس از آن ویتامین ها، داروهای قلبی- عروقی، داروهای خونی(ضد انعقادها) و داروهای گوارشی قرار داشتند. پرمصرف ترین داروها عبارت بودند از ویتامین ها (2/81?)، آسپرین (64/37%)، و آلپرازولام (35/22%) . بین گذراندن دوره های آموزشی سلامت سالمندان و میانگین اقلام دارویی تجویز شده رابطه معنی داری وجود نداشت.( p = 0.054) دارا بودن تخصص پزشکی در میانگین اقلام دارویی تجویز شده تفاوتی را ایجاد نمی کردp=0.068) ) ولی ارتباط معنی داری بین داشتن و نداشتن بیمه و تعداد اقلام دارویی تجویز شده وجود داشت. (p =0.05) نتیجه گیری: تدوین و برگزاری برنامه های آموزشی داروشناسی سالمندی برای پزشکان و نظارت بیشتر بر روی مراکز مراقبت از سالمندان می تواند تاثیر مناسبی در اصلاح فرهنگ تجویز دارو داشته باشد. واژگان کلیدی: الگوی تجویز دارو، سالمند، آسایشگاه .

مقایسه هوش هیجانی، هیجان خواهی و سبک های هویت دختران فراری و دختران عادی 12-18 ساله استان کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  فرحناز محمدی   کاظم نیسی

در این پژوهش، مقایسه هوش هیجانی، هیجان خواهی و سبک های هویت در دختران فراری و دختران عادی استان کرمانشاه صورت گرفته است. آزمودنی های این پژوهش، دو گروه دختر فراری و دختر عادی است که دختران فراری به روش نمونه گیری در دسترس و دختران عادی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها ، از آزمون 90سوالی هوش هیجانی بار-آن، آزمون 40 سوالی هیجان خواهی زاکرمن و آزمون 40 سوالی سبک های هویت برزونسکی استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون ماآنوا و آزمون نسبت انجام گرفته است. یافته های به دست آمده نشان داد که بین میزان هیجان خواهی دختران عادی و میزان هیجان خواهی دختران فراری تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین مشخص شد که هوش هیجانی دختران فراری از هوش هیجانی دختران عادی کمتر است. به علاوه یافته ها نشان داد که نسبت دختران فراری که به هویت اطلاعاتی و هنجاری رسیده اند و نسبت دختران عادی که به این هویت ها دست یافته اند یکسان است. همچنین نسبت دختران فراری دارای پایگاه هویت سردرگم-اجتنابی از نسبت دختران عادی دارای پایگاه هویت سردرگم-اجتنابی بیشتر است. ضمنأ مشخص شد نسبت دختران عادی که به تعهد دست یافته اند از نسبت دختران فراری که به تعهد رسیده اند بیشتر است.

تبیین عوامل تسهیل کننده و بازدارنده مراقبت از کودکان فلج مغزی، حین اجرای برنامه آموزشی مراقبت ویژه درمنزل توسط
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  مریم قشقایی   فرحناز محمدی

هدف: برنامه آموزشی مراقبت ویژه کودکان فلج مغزی، یکی از راه های مراقبتی- درمانی کودکان است. این برنامه با استفاده از اصول رویکرد عصبی- رشدی، قصددارد والدین را درجهت مراقبت و استقلال کودک خود توانمند سازد. به منظور اجرای موفقیت آمیزتر برنامه، کاردرمانگران باید عواملی که بر تجربه پیروی والدین در منزل اثر می گذارد را بررسی کنند. این مطالعه باهدف تبیین عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ارائه برنامه آموزشی (شرکت در یک کارگاه، دریافت کتابچه راهنما و پیگیری تلفنی در طول 3ماه) که براجرای والدین در منزل تاثیر گذاربوده، انجام گردید. روش بررسی: این مطالعه از نوع تحلیل محتوایی کیفی بود. 15مصاحبه عمیق با مادران کودکان فلج مغزی شرکت کننده در برنامه آموزشی مراقبت ویژه که سه ماه آن را درمنزل اجراکرده بودند، انجام شد. مصاحبه ها ضبط شد و عینا به صورت دست نوشته هایی درآمد و به طریق استقرایی با رویکرد تحلیل محتوایی کانونشنال آنالیز شد. یافته ها: عوامل تسهیل کننده ی مستخرجه ازتجارب والدین، در سه طبقه اصلی "عوامل مربوط به کارگاه" ، "عوامل مربوط به کتابچه" و "ارتباط مداوم والدین با درمانگر کودک" و"عوامل مربوط به آموزش گیرندگان" جای گرفتند. عوامل بازدارنده ی مستخرجه ازتجارب والدین، در سه طبقه اصلی "عوامل مربوط به کارگاه" ، "عوامل مربوط به کتابچه" و"نبود ارتباط چهره به چهره با آموزش دهندگان" و "عوامل مربوط به آموزش گیرندگان" جای گرفتند. نتیجه گیری: عوامل متعددی استخراج شد که نشان می دهد، کاردرمانگران قبل از ارائه برنامه آموزشی مراقبت ویژه از کودکان فلج مغزی و درحین اجرای والدین درمنزل باید به آنها توجه کرده تا درصورت لزوم خانواده را در اجرای برنامه مراقبت ویژه درمنزل حمایت کنند

بررسی مقایسه ای الگوی استفاده از خدمات بستری در بیماران سالمند و میانسال بستری در بیمارستان میلاد سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده پرستاری و مامایی زنجان 1392
  اکبر پوررحیمی   کیان نوروزی تبریزی

زمینه و هدف : امروزه در اکثر جوامع سالمندی به عنوان یک مساله مهم مطرح است و با افزایش طول عمر انسانها و بروز بیش از پیش بیماریهای مزمن، هزینه های درمان و مدت اقامت سالمندان ، تعداد مشاوره ها و عوارض بستری در بیمارستانها مورد توجه می باشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی مقایسه ای الگوی استفاده از خدمات بستری در سالمندان و میانسالان بستری در بیمارستان میلاد تهران سال 1391 انجام شده است مواد و روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به روش مقطعی انجام گرفته، جامعه پژوهش شامل 36327 نفر سالمند و میانسال بوده که به صورت تصادفی منظم پرونده 400 نفر از آنان انتخاب و موارد مورد نظر طبق چک لیست از پرونده بیماران استخراج شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss16استفاده گردید یافته ها: نمونه ها شامل پرونده 231 نفر میانسال و 169 نفر سالمند بود. یافته های پژوهش نشان داد که بین هزینه های بستری سالمندان و میانسالان و همچنین مشاوره های پزشکی، نوع اعمال جراحی و عوارض بستری و بین مدت اقامت ایشان در بیمارستان اختلاف معنی داری وجود دارد (p value< 0.05 نتیجه: باتوجه به نتایج مطالعه و نیز افزایش تعداد سالمندان در دهه های آتی، ضروری است سیاست گذاری های امور سلامت همسو با افزایش هزینه ها و مدت اقامت سالمندان و مشاوره های پزشکی و عوارض بستری تغییرات اساسی جهت برطرف نمودن مشکلات پیش رو تغییراتی داشته باشد

ارائه مدل مناسب جهت مداخلات اجتماع محور سلامت روان در زنان شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1392
  منیر برادران افتخاری   آرش میراب زاده

مقدمه : با توجه به اینکه سلامت روان به عنوان یک تعیین کننده اجتماعی موثر بر سلامتی قادر است در تعاملی چشمگیر با بهزیستی و بهره وری در جامعه ، نه تنها سلامتی را تبیین نموده بلکه به عنوان یک واسط ، اثرات سایر تعیین کننده ها را بر سلامت تسهیل نماید ، و از طرفی هیچ وضعیت بهداشتی دیگری از لحاظ شیوع ، تداوم و وسعت مانند مشکلات روانی به خصوص در زنان مطرح نمی باشد لذا ما در این مطالعه بر آن شدیم تا با ارائه مدل مداخله ای اجتماع محور ، گامی در جهت ارتقاء سلامت روان در زنان برداریم . روش انجام تحقیق : این مطالعه از نوع مداخله ای و با رویکرد اجتماع محور مشارکتی در طی چهار فاز (کیفی -کمی ) طراحی شده است . جامعه هدف ، زنان متاهل 18 تا 65 ساله ساکن در منطقه 22 شهرداری تهران می باشند . در این مطالعه ، ابتدا فرآیند ارتقاء سلامت روان زنان ، تبیین و بر اساس آن ، نیازسنجی ، اولویت بندی ، طراحی و اجرای مداخلات به صورت مشارکتی انجام شده و در انتها نیز اثر بخشی مداخلات تعیین شد . نتایج : جستجوی آرامش ، طبقه مرکزی در تبیین فرآیند ارتقاء سلامت روان ، نام گرفت . اولویت مداخله، آموزش شیوه های سازگار مقابله با استرس بوده و طراحی و اجرای مداخلات نیز به صورت مشارکتی انجام شد . نتایج تعیین اثر بخشی نیز بیانگر بکارگیری بیشترشیوه های مبتنی بر حل مسئله و افزایش امتیاز حیطه های مختلف کیفیت زندگی در زنان نسبت به گروه مقایسه بوده است . نتیجه گیری : بکار گیری رویکرد اجتماع محور مشارکتی در ارتقاء تعیین کننده های اجتماعی سلامت از جمله سلامت روان زنان موثر است. کلمات کلیدی : تعیین کننده های اجتماعی سلامت، رویکرد اجتماع محور مشارکتی، فرآیند سلامت روان، زنان

بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی بر قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انجمن دیابت رشت در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده پرستاری و مامایی 1392
  شفیقه پوروردی   فرحناز محمدی

انواع دیابت، گروهی ناهمگن از بیماریها ی متابولیکی است که مشخصه اصلی آن افزایش قند خون و اختلال در سوخت و ساز کربوهیدرات ، چربی و پروتئین است، و در نتیجه وجود نقایصی در ترشح انسولین و یا عمل انسولین ایجاد می شوند . طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی تخمین زده می شود که تعداد کل بیماران مبتلا به دیابت از 150 میلیون نفر در سال 2000 به 221 میلیون نفر در سال 2010 و 366 میلیون نفر در سال 2030 خواهد رسید، که 85 تا 90 در صد آن مربوط به دیابت نوع 2 می باشد دیابت در ایران 6درصد جمعیت و به بیش از 4 میلیون نفر برآورد می شود . افزایش شیوع دیابت نیز منجر به هزینه گسترده ای از درمان در فرد مبتلا به دیابت می شود بطوریکه در دنیا هزینه مستقیم و غیرمستقیم بیماری دیابت 174 بیلیون دلار در سال گزارش شده است . خطر مرگ و میر زودرس، بیماری های قلبی، کلیوی، عصبی و نابینایی در افراد دیابتی دو برابر افراد غیردیابتی است . از جمله اهداف درمانی مهم در بیماران دیابتی، کنترل متابولیک و ارزیابی مراقبت ها و درمان در آن ها است. هدف از هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی بر قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است که در سال 1391 در انجمن دیابت رشت بر روی 80 مددجوی مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 انجام شد. نمونه ها به به صورت تصادفی و با استفاده از روش جدول اعداد تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، برگه ثبت اطلاعات جهت قندخون طی 8 هفته و هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماری دیابت و چک لیست کنترل رفتار می باشد.مداخله شامل آموزش برنامه خودمدیریتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مشتمل بر: ارائه اطلاعاتی در زمینه بیماری،تشخیص،درمان وعوارض بیماری(به زبان ساده) ، مهارتهای حل مسئله، برنامه رژیم غذایی، ورزش و کنترل استرس که به صورت بحث گروهی و با مشارکت گروه ها برگزار می شد.کیفیت زندگی، هموگلوبین در دو مرحله قبل و بعد و قندخون قبل و 8 هفته بعد مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری کای دو، فیشر، تی مستقل، تی زوجی و آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در تجزیه وتحلیل داه ها، تفاوت معنی داری بین میانگین قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی قبل از مداخله، بین دو گروه کنترل و مداخله مشاهده نشد (05/0p>). این در حالی است که بعد ازمداخله میانگین قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی در دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معنی داری دیده شد (05/0p≤). آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر نیز تفاوت معنی داری را در میانگین قندخون در8 بار اندازه گیری بین دو گروه نشان می دهد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی در بهبود وضعیت قندخون، کاهش هموگلوبین و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 موثر می باشد، لذا به کار گیری این روش غیر دارویی وحمایتی می تواند مفید بوده و به عنوان یک روش موثر، جهت مدیریت عوارض و مشکلات ناشی از بیماری دیابت نوع 2 و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.

بررسی تأثیر راهبردهای مقابله ای بر کیفیت زندگی و بار مراقبتی در مراقبین خانوادگی بیمار مبتلا به سکته مغزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده پرستاری و پیراپزشکی 1392
  دستان نریمانی   اصغر دالوندی

سکته مغزی اولین اختلال عروقی مغزی و به عنوان سومین علت مرگ در جهان مطرح می باشد. سکته مغزی موجب کاهش کیفیت زندگی و افزایش بار مراقبین خانوادگی می شود. در اثر مراقبت از این بیماران به مراقبین فشار مراقبتی وارد می شود. پژوهش حاضر به منظور تعیین آموزش راهبردهای مقابله ای بر کیفیت زندگی و بار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیمار مبتلا به سکته مغزی انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهه بود. جامعه پژوهش شامل مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری شده در بیمارستان های تامین اجتماعی و شهید زاده بهبهان بود. نمونه ها شامل 30 نفر مراقب خانوادگی بیمار مبتلا به سکته مغزی که با توجه به معیارهای ورود و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک مراقب، ، پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی(qol- brife who) و بار مراقبت زاریت(zarit) بود. مداخله پژوهش از زمان پایدار شدن وضعیت بیمار و حداقل یک ماه مدت مراقبت به مدت 8 هفته ادامه داشت. قبل و بعد از مداخله میزان بار مراقبتی و کیفیت زندگی اندازه گیری مراقبین مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی و کای دو، t مستقل، t زوجی، تحلیل مانکوا و تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین بار مراقبتی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری کمتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p) و نشان دهنده کاهش میزان بار مراقبتی مراقبین در پس آزمون می باشد. مقایسه کیفیت زندگی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان کیفیت زندگی در پس آزمون می باشد. نتیجه گیری: اجرای آموزش راهبردهای مقابله ای می تواند باعث ارتقای کیفیت زندگی و کاهش بار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سکته مغزی شود.

بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی بر خودکارآمدی و وضعیت سلامت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام.اس ایران.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  فاطمه کفعمی لادانی   فرحناز محمدی

هدف :.این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی بر خودکارآمدی و وضعیت سلامت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه تجربی دو گروهه ، قبل و بعد است که در سال1387 - 1388 در انجمن ام.اس ایران بر روی 82 مددجوی مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه شاهد و آزمون تخصیص داده شدند. به مدت دو ماه نیز پیگیری انجام شد.ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه سنجش خودکارآمدی(با ابعاد:ورزش،کنترل علایم،کنترل بیماری،کمک گرفتن از دیگران،کسب اطلاعات، ارتباط با پزشک، فعالیتهای روزمره، فعالیتهای سرگرمی-تفریحی،کنترل افسردگی) پرسشنامه وضعیت سلامت (با با ابعاد سلامت عمومی، فعالیتهای روزمره، فعالیتهای روزمره در ارتباط بامشکلات جسمی، فعالیتهای روزمره درارتباط با مشکلات روحی،درد،انرژی،عملکرد اجتماعی،رفاه عاطفی و درک ازسلامت) بود .مداخله شامل آموزش برنامه خودمدیریتی در بیماری ام.اس مشتمل بر: ارائه اطلاعاتی در زمینه بیماری،تشخیص،درمان وعوارض بیماری(به زبان ساده) ، مهارتهای حل مسئله، کنترل خستگی،درد،کنترل علایم روانی(اضطراب و افسردگی با استفاده از تکنیک انبساط عضلانی و تنفس عمیق)، ورزشهای هماهنگی وتعادل، نحوه ارتباط با تیم درمانی ومراقبت بود که به صورت بحث گروهی و با مشارکت واحدها برگزار می شد.خودکارآمدی و وضعیت سلامت در سه مرحله قبل،بعد و دو ماه پس از مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری کای دو،من ویتنی،t مستقل و آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : در تجزیه وتحلیل داه ها ، تفاوت معنی داری بین میانگین امتیاز کل خود کارآمدی و زیر مقیاسهای آن ، و زیر مقیاسهای وضعیت سلامت قبل از مداخله ،بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده نشد(05/0p> ).این در حالی است که بعد ازمداخله و دوماه بعد، در خودکارآمدی کل وزیرمقیاسهای آن (به جز کمک گرفتن از دیگران و ارتباط با پزشک) و زیر مقیاسهای وضعیت سلامت (به جز درد و عملکرد اجتماعی) در دو گروه ، دیده شد(05/0p? ).آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر نیز تفاوت معنی داری را بین میانگین امتیاز خودکارآمدی و زیر مقیاسهای آن (به جز کمک گرفتن از دیگران و ارتباط با پزشک ) و وضعیت سلامت(به غیر از درد وعملکرد اجتماعی) درسه بار اندازه گیری بین دو گروه نشان می دهد(05/0p< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی در افزایش خودکارآمدی و بهبود وضعیت سلامت بیماران مولتیپل اسکلروزیس موثر می باشد، لذا به کار گیری این روش غیر دارویی وحمایتی می تواند مفید بوده و به عنوان یک روش موثر، جهت مدیریت مسائل و مشکلات ناشی از بیماری ام.اس و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.