نام پژوهشگر: محمدابراهیم موحدی
علیرضا تاجداری حسن سرایی
چکیده ایرانِ معاصر تقریباً در همه ی حوزه ها شاهد انواعی از تعامل عناصر مدرن و سنتی بوده است. در یک قرن گذشته دو انقلاب در ایران اتفاق افتاده است که به نظر می رسد گفتمان های نسبتاً متفاوتی را از این لحاظ مطرح کرده اند. گفتمان های هر انقلاب بیشتر از روی گفتمان های نیروهای سیاسی شریک در آن انقلاب ها قابل شناسایی است. سوال این تحقیق این است که نیروهای سیاسی در انقلاب های مشروطه و اسلامی بیشتر چه گفتمان هایی داشته اند و چرا ؟ به عبارت دیگر، شناسایی گفتمان های این نیروها، و فهم خاستگاه های اجتماعی ظهور این گفتمان ها در سطح نظری، هدف این رساله است. جامعه ی ایران پس از روبرویی با دنیای مدرن آن چنان از آن تأثیر گرفت که می توان تاریخ ایران را به دو دوره ی پیش و پس از تأثیرپذیری تقسیم کرد......
اصغر کاظمی محمدابراهیم موحدی
تحقیق حاضر به بررسی عوامل موثر بر ارتکاب جرم در بین زندانیان استان قم پرداخته است. این تحقیق در بین دو گروه مجرم و غیرمجرم با حجم نمونه برابر در بین 384 نفر و با استفاده از پرسشنامه و به شیوه مصاحبه اجرا گردیده است. جهت بررسی عوامل موثر بر ارتکاب جرم از نظریات رویکرد کنش متقابل نمادین، کارکردگرایی استفاده شده و در نهایت با انتخاب نظریات جاافتاده کجروی (نظریه کنترل هیرشی، آنومی مرتون، یپوند افتراقی ساترلند) به آزمون فرضیات تحقیق پرداخته شده است.نتایج فرضیات اصلی تحقیق نشان داد که، تفاوت معناداری بین «میزان دینداری»، «کنترل و نظارت والدین» و «ارتباط با بزهکاران» وجود دارد. اما متغیر «پایگاه اجتماعی و اقتصادی» رابطه معناداری با ارتکاب جرم ندارد. بین «نوع جرم ارتکابی» و «جنسیت» و «شدت جرایم» و «میزان دینداری» رابطه وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد، بیشترین تأثیرگذاری در پیش بینی ارتکاب جرم، متغیر میزان دینداری (beta=0/54) و سپس ارتباط با بزهکاران (beta=-0/271) دارد. همچنین نتایج رگرسیون جزئی نشان داد که، میزان دینداری 44 درصد از تغییرات متغیر ارتکاب جرم را تبیین نموده است. متغیر ارتباط با بزهکاران 26/8 درصد، متغیر کنترل و نظارت والدین 1/6 درصد و متغیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی 0/9 درصد از تغییرات متغیر ارتکاب جرم را تبیین می نماید. در متغیرهای ابعاد دینداری بیشترین میزان پیش بینی را بعد تجربی (0/426) و سپس بعد پیامدی (0/302) دارند.با توجه به این نتایج می توان بیان داشت، دین در جامعه ما از اهمیت بالایی در پیشگیری از جرم برخوردار است. همچنین بزهکاران از عوامل بازتولید بروز جرایم می باشند.
ابوذر رحیمی رستم آبادی محمدحسین پناهی
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه هویت ملی با مشارکت سیاسی دانشجویان است. حجم نمونه این تحقیق 357 نفر از دانشجویان دانشگاه قم بوده که با روش نمونه گیری طبفه ای تصادفی ساده انتخاب شده و داده ها از آنها گردآوری شده است. در این پایان نامه ابتدا به بررسی مفهوم مشارکت، مشارکت سیاسی و انواع آن، مفهوم هویت و انواع آن پرداخته و سپس مدل سلسله مراتبی لستر میلبراث را به لحاظ کلی و مفید بودن آن جهت سنجش میزان مشارکت سیاسی، انتخاب کردیم. پس از بررسی نظریه های نظریه پردازان حوزه مشارکت سیاسی و هویت ملی و فرهنگ سیاسی در نهایت نظریه بحران های لوسین پای به عنوان چارچوب نظری مناسب این تحقیق انتخاب گردید، و بر اساس آن فرضیه های تحقیق مطرح شد. به علاوه، متغیرهای فرهنگ سیاسی، مشروعیت سیاسی، طبقه اجتماعی و رضایت از عملکرد نظام به عنوان متغیر کنترل انتخاب شدند تا تآثیر آن را بر رابطه بین هویت ملی و مشارکت سیاسی سنجیده شود. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات بیانگر این است که بین دو متغیر هویت ملی و مشارکت سیاسی رابطه معناداری وجود دارد و شدت آن در حد متوسط به بالا می باشد. برای هویت ملی ابعاد سرزمینی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و دینی در نظر گرفته شد، و رابطه هر یک با مشارکت سیاسی، به عنوان فرضیات فرعی مورد آزمون قرار گرفت، که از بین آنها تنها ابعاد تاریخی و فرهنگی دارای رابطه معنی داری با مشارکت سیاسی نبودند. از بین متغیرهای کنترل، متغیرهای مشروعیت سیاسی و طبقه اجتماعی در رابطه بین و هویت ملی و مشارکت سیاسی تأثیر گذار بودند.
خدیجه محمدی سید سعید وصالی
شهروندی از مهم ترین ایده های اجتماعی است که به منظور کمک به شناخت جامعه، روابط درونی آن و هدایت کنش ها و رفتارها به وجود آمده است. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم شهروندی در خطبه-های نهج البلاغه است تا از این طریق دستیابی به این امر محقق شود که در متون دینی همچون نهج البلاغه تا چه اندازه این مفهوم مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور در فصل دوم تحقیق تلاشی در جهت دستیابی به چارچوب نظری مناسب در مورد شهروندی صورت گرفته است. در این راستا و پس از بررسی آراء اندیشمندان مختلف نظرات و دیدگاه های مارشال، ترنر، هابرماس و فالکس به عنوان پایه ی نظری کار در نظر گرفته شد. روش تحقیق در این پژوهش کیفی می باشد و به منظور جمع آوری داده ها از تکنیک تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نحوه ی مقوله بندی در این پژوهش به دو روش استقرایی و قیاسی انجام گرفته است و در پایان دو مقوله ی اصلی حقوق شهروندی و وظایف شهروندی و شش زیر مقوله ی حقوق مدنی، حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی، وظایف مدنی، وظایف سیاسی و وظایف اجتماعی با توجه به نظریات جامعه شناختی و بازخوانی خطبه های نهج البلاغه حاصل گردید. در واقع با استفاده از حلقه های بازخورد و بازنگری های لازم، تطابق مقوله ها در رابطه با نظریه و شیوه های تحلیل، تضمین شد و دسته بندی منسجمی به دست آمد. در فصل چهارم به بررسی و یافتن مضامین خطبه های نهج البلاغه در مورد شهروندی و تفسیر و تحلیل آن ها پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شهروندی در خطبه های نهج البلاغه در ابعاد حقوق و ظایف مدنی، سیاسی و اجتماعی به خوبی ترسیم گشته است و در بسیاری از موارد تناسب بین نظریات جامعه شناسی شهروندی و دیدگاه های سیاسی -اجتماعی علی علیه السلام در این باب وجود دارد. محتوای اجتماعی شهروندی در خطبه های نهج البلاغه ناظر بر حقوق و امتیازات شهروندی است. در بعد حقوق شهروندی، زیرمقوله ی حقوق اجتماعی و در بعد وظایف شهروندی زیرمقوله ی وظایف سیاسی از توجه و تاکید بیشتری در دیدگاه علی علیه السلام برخوردار هستند. واژگان کلیدی: شهروندی، حقوق مدنی، حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی، وظایف مدنی، وظایف سیاسی، وظایف اجتماعی.
محمدرضا تهمک محمدابراهیم موحدی
منطقه ی تاریخی بیرم، از مناطق حاکم نشین لارستان در جنوب ایالت فارس بوده است. وقتی گذشته تاریخی منطقه را بررسی می کنیم، هم در سطح منطقه و هم روستاهای زیر مجموعه آن گروه های استراتژیک حکام محلی ای حاکم بوده اند. اکنون نیز، در سطح شهرها و روستاهای این محدوده تاریخی، در سطح شوراهای اسلامی شهری و روستایی و تصمیم گیری های مدیریتی آنها با افرادی مواجه می شویم که مورد حمایت گروه خویشاوندان خود بوده، و کنش گران اجتماعی ـ سیاسی فعال در این سطح اند. وقتی عقبه ی تاریخی آنها را پی می گیریم، تبار خانوادگی بسیاری از آنها به حکام محلی گذشته و گروه های استراتژیک دوره پیشادولت مدرن ایران می رسد. چگونگی و عوامل تداوم این گروه ها علیرغم تغییر و تحولات صورت گرفته در جامعه پس از پیدایش ساز و کار و مناسبات قدرت و تحولات اجتماعی ـ فرهنگی ناشی از آمدن دولت مدرن در ایران، پرسشی بود که ما را به انجام پژوهش پیرامون وضعیت این گروه ها و فراز و فرودشان راغب ساخت. این تحقیق که با مبنای نظری رویکرد منحصر به فرد نگری به پدیده اجتماعی ـ تاریخی در معنای خاص بودگی تاریخی اش، و با روش ترکیبی تاریخ شفاهی و نظریه مبنایی در بستر اجتماعی ـ تاریخی تطور آن صورت گرفت، نشان می دهد، با پیدایش دولت مدرن تمرکزگرای قدرت در ایران سطح منطقه ای حاکمیت محلی به کلی برچیده شده و برای همیشه کنار رفته است. اما سطح روستایی به عنوان عرصه قدرت حکام محلی تا سال 1354 خورشیدی همچنان رسمیت داشته است، و برخی حکام محلی سطح منطقه ای نیز به این سطح عقب نشسته، و از این طریق تداوم یافته اند. پس از انقلاب اسلامی نیز، این گروه ها همچنان در شهرها و روستاهای منطقه فعال بوده و توانسته اند در قالب شورا های شهری و روستایی فعالیت کرده و تداوم یابند. نتایج این تحقیق که به کشف و مفهوم سازی از پدیده های تا کنون مورد غفلت واقع شده "گروه های استراتژیک خویشاوند ـ مبنا"، "جمهوری نهادهای خویشاوندی"، "فدرالیسم درون منطقه ای روستایی" در عرصه مطالعات جامعه شناسی سیاسی مربوط به ایران پیشادولت مدرن و نظریه مبنایی "تداوم گروه های استراتژیک خویشاوند مبنای حکام محلی به درون سازمان دولت مدرن در ایران (منطقه بیرم)" انجامیده است، نشان می دهد سه عامل 1) امکانات و منافذ ساختار سیاسی دولت مدرن، 2) تداوم روابط و مناسبات قدرت نسبتاً متوازن و حاکمیت (حکمروایی) اجماعی و شورایی میان گروه های استراتژیک خویشاوند ـ مبنا در قالب جمهوری نهادهای خویشاوندی مبتنی بر فدرالیسم درون منطقه ای روستایی در دوره پیشادولت مدرن در سطح روستاها و شهرهای منطقه و تداوم این روابط و حکمروایی و مدیریت شورایی در دوره دولت مدرن، و 3) کنش همسازانه گروه های استراتژیک با نظام های حاکمیت نوپدید در کشور، در مجموع به پدید آمدن برساختی انجامیده که سبب تداوم حیات سیاسی ـ اجتماعی این گروه ها در منطقه بیرم پیش از مشروطیت تا کنون، علیرغم کاهش حوزه قدرت و اختیارشان و قدرت گیری گروه های استراتژیک نوپدید خویشاوند ـ مبنا در کنار آنان شده است؛ و شیرازه اصلی این نوع تداوم، شکل گیری پدیده های مکشوفه و مفهوم سازی شده و نوع مناسبات قدرت و روابط سیاسی میان گروه های استراتژیک در این منطقه مشارکت سیاسی در سطح بالا در جامعه روستایی ایران (محدوده مکانی پژوهش: منطقه بیرم) در قالب نهادهای خویشاوندی، حاکمیت و کدخدایی روستایی و حاکمیت منطقه ای بوده است.
صابر جعفری کافی آباد محمدحسین پناهی
در هر جامعه فرهنگ های سیاسی مختلفی در بین توده مردم و نخبگان وجود دارد، که نوع نگرش مردم و نخبگان سیاسی را نسبت به نظام سیاسی و نهادها و فرایندهای آن نشان می دهد. این مطالعه درصدد شناسایی انواع فرهنگ سیاسی نخبگان دوران مشروطه می باشد. برای تدوین چارچوب مفهومی این پژوهش از الگویی ترکیبی با اقتباس از الگوی آلموند و پاول استفاده شده است، ولی از دستاوردهای مطالعات صاحب نظرانی چون وربا، لوسین پای، رونالد اینگلهارت، و دیگران نیز بهره برده شده است. این چارچوب مفهومی زمینه ی ارزیابی مولفه های ارزشی، شناختی و احساسیِ مفهوم فرهنگ سیاسی را نسبت به ابعاد چهارگانه ی کلیت نظام سیاسی، نخبگان سیاسی، سیاست ها و برنامه ها، و وضعیت سیاسی مردم فراهم کرده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش تحلیل محتوای مضمونی می باشد. نمونه ی مورد بررسی 14 اثر مکتوب (رساله، کتاب، مجموعه روزنامه) متعلق به نخبگان دوران مشروطه است که به صورت هدفمند، از میان پنج جریان عمده ی سیاسیِ شناسایی شده در میان نخبگان دوران مشروطه، انتخاب گردیده اند. نتایج حاکی از آن است که پنج گونه ی عمده ی فرهنگ سیاسی، متناظر با جریان های سیاسی موجود در میان نخبگان دوران مشروطه، قابل تشخیص است: در یک دسته بندی کلی، فرهنگ سیاسی «علمای سنتی» و «علمای مشروعه خواه» هردو «اقتداری-انحصارگرا-اعتراضی» می باشد. فرهنگ سیاسی «علمای مشروطه خواه»، «مشارکتی-اصول گرا-اعتراضی»؛ فرهنگ سیاسی «روشنفکران سازگار»، «مشارکتی-مصلحت اندیش-اعتراضی»؛ و فرهنگ سیاسی «روشنفکران ناسازگار»، «مشارکتی-عرفی-اعتراضی» می باشد. مولفه ی مشترک میان تمامی انواع فرهنگ سیاسی نخبگان دوران مشروطه «اعتراضی بودن» آن هاست که حاکی از نارضایتی همه نخبگان از وضع نظام سیاسی موجود است؛ با این تفاوت که با توجه به «خاستگاه ارزشی اعتراضات»، «تفسیر و درک معترض از وضعیت سیاسی» و «چشم انداز عملی اعتراض» در فرهنگ های سیاسیِ مختلف، می توان «استراتژی های عملیِ» مختلفی را در درون این فرهنگ ها مورد شناسایی قرار داد. «علمای سنتی» استراتژیِ اعتراضی «واپس گرایانه»، «علمای مشروعه خواه» استراتژیِ اعتراضی «بازاندیشانه (بیرونی)»، «علمای مشروطه خواه» استراتژیِ اعتراضی «بازاندیشانه (درونی)»، «روشنفکران سازگار» استراتژیِ اعتراضی «توجیه گرایانه» و «روشنفکران ناسازگار» استراتژیِ اعتراضی «رادیکال» را اتخاذ کرده اند.
فاطمه ژیان پناه محمدابراهیم موحدی
چکیده ندارد.
سعیده امینی محمد عبداللهی
چکیده ندارد.
فیروز راد محمدابراهیم موحدی
چکیده ندارد.