نام پژوهشگر: رضا مامقانی
رسمیه حمید رضا مامقانی
شناخت تنوع ژنتیکی در گیاه خارمریم کمک بزرگی برای تحقیقات به نژادی در مورد این گیاه می نماید. هدف از این مطاالعه بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از داده های مورفولوژیکی و نشانگر rapd بود. به این منظورآزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. در این مطالعه صفات مورفولوژیک شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه های فرعی، تعداد کاپیتول های فرعی، قطر کاپیتول اصلی، تعداد دانه در کاپیتول اصلی، طول دانه، عرض دانه و ضخامت دانه، وزن دانه در کاپیتول اصلی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت، صفات فنولوژیک شامل تعداد روز تا شروع گلدهی(تعداد روز تا 10% گلدهی)، تعداد روز تا پایان گلدهی (تعداد روز تا 75 % گلدهی)، و صفات فیتوشیمیایی شامل تعیین ظرفیت آنتی اکسیدانی، تعیین میزان فنل و فلاونوئید و تعیین میزان سیلیمارین گیاه مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس دادهها تفاوت معنی داری (01/0??) را برای کلیه صفات نشان داد. در بخش مولکولی پروژه از 30 آغازگر 10 نوکلئوتیدی با توالی تصادفی از سری آغازگرهای opa و timb استفاده شد. از بین30 آغازگر مورد استفاده، پس از بررسی براساس میزان تشکیل باند، چند شکلی و نیز تکرار پذیری باندها تعداد 26 آغازگر انتخاب شد. 26 آغازگر منتخب، تعداد 351 باند قابل تشخیص و تکرار پذیر ایجاد نمودند که %80 آنها (281 باند) در بین جمعیت های مختلف چند شکلی نشان دادند. تعداد متوسط باندهای پلیمورف برای هر آغازگر 2/11 بود. تجزیه کلاستر با استفاده از الگوریتم upgma، اکوتیپ های مختلف خارمریم را در 3 گروه اصلی تقسیم بندی نمود. نتایج این پژوهش مبین وجود تنوع مولکولی، مورفولوژیک و فیتوشیمیایی در بین اکوتیپ های خارمریم و همینطور بیانگر کارآمدی نشانگر rapd در تعیین تنوع ژنتیکی اکوتیپ های خارمریم مورد مطالعه می باشد.
سارا هاشمی عباس عالم زاده
نام خانوادگی: هاشمی نام: سارا شماره دانشجویی: 8736803 عنوان پایان نامه: شناسایی و جداسازی سومین ایزوفرم رمز کننده پمپ پروتونی غشای پلاسمایی از aeluropus littoralis استاد / اساتید راهنما: دکتر محمد رضا سیاهپوش- دکتر عباس عالم زاده استاد / اساتید مشاور: دکتر رضا مامقانی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: مهندسی کشاورزی گرایش: اصلاح نباتات دانشگاه: شهید چمران دانشکده: کشاورزی گروه: زراعت و اصلاح نباتات تاریخ فارغ التحصیلی: 15/12/1390 تعداد صفحات: 106 کلید واژ ه ها: پمپ پروتونی غشای پلاسمایی- aeluropus littoralis- h+-atpase- جداسازی ژن با استفاده از تکنیک پیسیآر قطعاتی از دو ایزوفرم جدید رمز کننده پمپ پروتونی غشای پلاسمائی از گیاه هالوفیت aeluropus littoralis جداسازی، همسانهسازی و توالییابی شد. با استفاده از توالی نوکلئوتیدی ژنهای رمز کننده h+-atpase غشای پلاسمایی در سایر گیاهان یک جفت آغازگر دجنره برای جداسازی ایزوفرم دوم رمز کننده پمپ پروتونی غشای پلاسمایی از ژنوم گیاه مذکور طراحی شد. آغازگرها برای نواحی حفاظت شده توالی پمپهای پروتونی طراحی شدند و با استفاده از آنها یک قطعه 1261 جفت بازی، f10r10، از ایزوفرم دوم، از ژنوم a. littorali جداسازی، همسانهسازی و توالییابی شد. با آنالیزهای بیوانفورماتیکی مشخص شد این ایزوفرم حدود 8/71 درصد با توالی ایزوفرم اول، alha1، شباهت دارد. با استفاده از یک آغازگر ثابت بر اساس توالی ژن رمز کننده پمپ پروتونی در گندم و یک آغازگر دجنره برای دامنه حفاظت شده mtgdgvnd یک قطعه حدود 1300 جفت بازی، pmhh74، از ژنوم a. littorali جداسازی، همسانهسازی و توالییابی شد که پس از توالی یابی مشخص شد متعلق به ایزوفرم سوم رمز کننده پمپ پروتونی غشای پلاسمائی است. این قطعه با توالی متناظر در alha1 حدود 94 درصد شباهت داشت که نشان میدهد این دو ایزوفرم در ابتدا یک ایزوفرم بودهاند و به مرور در اثر مضاعف شدن ایزوفرم اولیه و یا در اثر جدایی جغرافیایی و سپس رخ دادن جهشهای مختلف در آنها از هم متفاوت شدهاند و انتظار میرود در آینده این دو ایزوفرم بیشتر از هم متمایز شوند.
مهیار امیدی رضا مامقانی
به منظور بررسی اثر گرما بر خصوصیات فیزیولوژیک و سیتوژنتیک دانه گرده و هم چنین عملکرد و صفات مربوط به عملکرد گندم، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در دو شرایط نرمال (تاریخ کاشت نرمال) و تنش (تاریخ کاشت تاخیری) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در هر شرایط، بر روی 11 رقم گندم، در شرایط آب و هوایی اهواز اجرا شد. در این مطالعه صفات فیزیولوژیک شامل هدایت روزنه ای، محتوای کلروفیل و پایداری غشای سلولی، صفات مورفولوژیک شامل ارتفاع بوته، طول پدانکل، طول سنبله (با ریشک و بدون ریشک)، عملکرد بیولوژیک، صفات فنولوژیک شامل تعداد روز تا خوشه دهی و تعداد روز تا رسیدگی، عملکرد و اجزای عملکرد، صفات مرتبط با فیزیولوژی دانه گرده شامل جوانه زنی دانه گرده، طول لوله گرده و مورفولوژی دانه گرده (با استفاده از میکروسکوپ الکترنی نگاره (sem))، خصوصیات سیتوژنتیکی مرتبط با تقسیمات میوزی میکروسپورهای مادری دانه گرده و هم-چنین شاخص های sti، hm، mp، gmp، ssi و tol، yi و ysi براساس عملکرد دانه مورد بررسی قرار گرفتند. در این آزمایش محیط بهینه کشت دانه گرده در گندم، محیط مایع حاوی 18% ساکارز، 9% پلی اتیلن گلیکول، 2 گرم در لیتر نیترات کلسیم و 60 میلی گرم در لیتر اسید بوریک تعیین گردید. نتایج تفاوت معنیداری (01/0?p) در بین ارقام برای تمامی صفات نشان دادند. در شرایط تنش گرما کلیه صفات مورفولوژیک، فنولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد در مقایسه با شرایط نرمال به طور معنیداری کاهش یافتند. افزایش معنی دار (01/0?p) هدایت روزنه ای تحت تأثیر گرما نشان دهنده اهمیت این صفت در سازگاری ارقام به تنش گرما بود. علیرغم وجود تفاوت معنی دار (01/0?p) برای پایداری غشاء سلولی، این صفت در ارزیابی تحمل به گرما ارقام مناسب تشخیص داده نشد. تفاوت معنی داری از نظر محتوای کلروفیل بین دو شرایط نرمال و تنش مشاهده نگردید. نتایج بررسی تاثیر تنش گرما در شرایط دمایی 25 (شاهد)، 30، 35، 40 و 50 درجه سانتیگراد بر جوانهزنی و طول لوله گرده حاکی از واکنش های متفاوت ژنوتیپ ها در پاسخ به دماهای بالا بود. به طوری که ارقام کاز، چمران، الوند و یاواروس بالاترین درصد جوانه زنی و طول لوله گرده را در شرایط استرس گرمایی نشان دادند. نتایج بررسی مورفولوژی دانه گرده نشان داد که در شرایط دمایی بالا بسیاری از دانه های گرده در مقایسه با شرایط نرمال ساختار منظم خود را از دست داده و چروکیده شدند، به طوری که روزنه ی جوانه زنی لوله گرده در دماهای بالای 40 درجه سانتیگراد در سطح دانه های گرده تخریب شد. همچنین نتایج نشان داد که در شرایط کشت تاخیری به دلیل مصادف شدن مرحله گلدهی ارقام با دمای بالا میزان ناهنجاری در تقسیمات میوزی به طور معنیداری (01/0?p) افزایش یافت. ناهنجاری های میوزی از قبیل کروموزوم های پیشتاز، کروموزوم های تنبل، ریزهسته، سیتوکینز غیرنرمال، عدم همزمانی تقسیم میوز ii و عدم وجود صفحه متافازی و در نتیجه کروموزوم-های پراکنده شده در سیتوپلاسم در سلولهای مادری گرده ژنوتیپهای مورد مطالعه مشاهده شدند. لازم به ذکر است که ارقام مختلف از نظر درصد این ناهنجاری ها اختلاف معنیداری (05/0?p) در شرایط نرمال و تنش گرما با یکدیگر داشتند. در نهایت ارقام کاز، چمران و الوند توانستند با اتخاذ راهکارهای مناسب، تحمل بالایی نسبت به تنش گرما داشته و در نتیجه عملکرد خود را در مواجه با تنش گرما در حد مطلوبی حفظ کنند. هم چنین این ارقام جزو ژنوتیپهای برتر از طریق شاخص های sti، mp، gmp و hm تشخیص داده شدند. این ارقام مناسب برای کشت در مناطق گرم و بکارگیری در برنامه های اصلاحی می باشند.
فرهاد نریمانی رضا مامقانی
مجموع عملکرد گیاهان زراعی در کشت مخلوط به دلیل استفاده بهینه از منابع رشد، معمولاً بیشتر از عملکرد هر یک از گیاهان در روش تک کشتی می باشد. بر این اساس به منظور بررسی اثر روش و نسبتهای کاشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه در کشت مخلوط جو و ماشک برگ پهن، آزمایشی در سال زراعی 1387- 1386 در مزرعه تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. این تحقیق به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در3 تکرار انجام شد. روش کاشت در 3 سطح(ردیفی، درهم و مخلوط روی ردیف) به عنوان فاکتور اصلی و نسبت کاشت در 4 سطح(تک کشتی جو و ماشک، مخلوط 2 به 1 جو با ماشک و مخلوط 1 به 2 جو با ماشک) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. کشت مخلوط به روش جایگزینی انجام شد. صفات عملکرد علوفه تر و خشک جو، عملکرد علوفه تر و خشک ماشک، مجموع عملکرد علوفه تر و خشک، ارتفاع بوته ماشک و جو، تعداد پنجه و تعداد پنجه بارور در جو، تعداد ساقه ماشک، درصد پروتئین و درصد فیبر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از نظر عملکرد علوفه خشک، روش کاشت و نسبت کاشت و اثر متقابل آنها در سطح پنج درصد اختلاف معنی داری با هم داشتند. نسبت 1 به 2 جو با ماشک در کشت مخلوط روی ردیف با تولید 35/18 تن در هکتار دارای بیشترین عملکرد علوفه خشک بود که نسبت به سایر تیمارها برتری داشت. همچنین محاسبه نسبت برابری زمین از نظر عملکرد علوفه خشک نشان داد که نسبت 1 به 2 جو با ماشک در کشت مخلوط روی ردیف دارای بیشترین نسبت برابری زمین (63/1 ler=) بود، لذا نسبت 1 به 2 جو با ماشک در کشت مخلوط روی ردیف از نظر تولید علوفه و بهره برداری از منابع برتری خود را نسبت به سایر تیمار ها نشان داد. به علاوه نتایج نشان داد که بین روشهای کاشت از نظر درصد فیبر خام اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی درصد پروتئین خام در روش کشت درهم نسبت به روش های دیگر بیشتر بود. همچنین در نسبتهای مختلف کاشت با کاهش نسبت جو درصد فیبر خام کاهش و درصد پروتئین خام افزایش یافت.
امین ییلاق چغاخور رضا مامقانی
نخود یکی از حبوبات عمده است که با داشتن درصد بالای پروتئین، به عنوان یکی از منابع مهم پروتئین گیاهی در تغذیه انسان به حساب می آید. به علاوه شناخت برخی عوامل به زراعی می تواند گام مهمی در جهت افزایش تولید باشد. برای این منظور آزمایشی جهت بررسی تاثیر فاصله ردیف و تراکم بوته بر روی برخی فاکتورهای مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، پروتئین دانه و راندمان مصرف نور در دو رقم نخود، در سال 1386 در اهواز به اجرا در آمد. این آزمایش در قالب طرح اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاصله ردیف در سه سطح (40 ، 50 و 60 سانتی متر) به عنوان کرت های اصلی و تراکم بوته با دو سطح (25 و 35 بوته در متر مربع ) و دو رقم (آرمان و هاشم ) به عنوان کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که فاصله ردیف تاثیر معنی داری بر صفات مورد بررسی مربوط به عملکرد نداشت. به هر حال وزن دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی و تعداد نیام در واحد سطح، در فاصله ردیف 60 سانتی متر به طور نسبی کمتر بود. تراکم بوته برتعداد نیام در واحد سطح، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه تاثیر معنی دار داشت، به عبارت دیگر تراکم بوته بیشتر (35 بوته درمترمربع)، عملکرد بیشتری تولید نمود. همچنین تعداد انشعاب تحت تاثیر تراکم بوته قرار گرفت و تراکم 25 بوته تعداد شاخه بیشتری تولید نمود. تاثیر رقم بر ارتفاع بوته، ارتفاع تشکیل اولین نیام و عملکرد بیولوژیکی معنی دار بود، به طوری که رقم هاشم مقادیر بالاتری را نشان داد. در صورتی که شاخص برداشت در رقم آرمان به طور معنی داری بیشتر بود. اثرات متقابل تاثیر معنی داری بر بیشتر صفات مورد بررسی نداشتند. در مورد پارامترهای مربوط به نور، نتایج حاصل نشان داد که فاصله ردیف تاثیر معنی داری بر صفات مورد بررسی نداشت. در حالی که تراکم بوته بیشترین تاثیر را بر صفات مورد بررسی داشت، یعنی تراکم 35 بوته در متر مربع دارای بیشترین مقدار شاخص سطح برگ، کسر تشعشع فعال فتوسنتزی، تجمع ماده خشک و راندمان مصرف نور به ویژه درهنگام آغاز تشکیل نیام (115 روز پس از کاشت) داشت. همچنین رقم هاشم بیشترین شاخص سطح برگ، تولید ماده خشک و کسر تشعشع فعال فتوسنتزی را در مراحل زایشی، به ویژه 115 روز پس ازکاشت داشت. در این تحقیق استفاده از تیمار فاصله ردیف نزدیک ( فاصله 40 و یا 50 سانتی متر) و تراکم بوته بالا(35 بوته درمترمربع) بیشترین عملکرد را در هر دو رقم تولید نمود .
برمک جعفری حقیقی رضا مامقانی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف تراکم بر روی خصوصیات فیزیولوژیک ، فنولوژیک ، مورفولوژیک و همچنین عملکرد دانه و اجزاء آن و نیز برخی خواص کیفی پنج ژنوتیپ گندم دوروم در سال زراعی 1376-77 این آزمایش در مزرعه آزمایشی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به اجرا درآمد. این آزمایش بصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. سطوح مختلف تراکم عبارت بودند از 200، 300، 400، 500 بوته در مترمربع و ژنوتیپ هایchen/altar، gediz، aconchi، shwa/mald و altar84 به عنوان فاکتور دوم بودند. اندازه گیری ها شامل روند تجمع ماده خشک در اجزای گیاه، شاخص سطح برگ ، روند پنجه زنی، سطح برگ پرچم، ارتفاع گیاه، قطر ساقه اصلی، اجزای عملکرد در ساقه اصلی و پنجه ها، تعداد سنبله در مترمربع، طول ریشک و پنجه ها، درصد ازت دانه و کاه و خواص کیفی دانه شامل درصد پروتئین، درصد لکه آردی و کیفیت پروتئین بود. تجزیه های آماری براساس موازین طرح آزمایشی بلوک کاملا تصادفی و مقایسه میانگین، به روش دانکن در سطح 5 درصد صورت گرفت . همچنین، ضرایب همبستگی ساده بین 17 صنف مهم، محاسبه شد و تجزیه به منظور تعیین اثرات مستقیم و غیرمستقیم صفات عمده بر عملکرد دانه به روش دوی ولو انجام گرفت . نتایج نشان داد که تجمع ماده خشک و شاخص سطح برگ با افزایش تراکم، افزایش می یابد ولی پنجه زنی با افزایش تراکم کاهش یافته و علی رغم این کاهش به علت خاصیت پنجه زنی ضعیف گندم دوروم در تراکم های بالاتر، تعداد سنبله در مترمربع افزایش می یابد. با افزایش تراکم، تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در سنبلچه کاهش می یابد. بهترین عملکرد در تراکم 500 بوته در مترمربع حاصل شد. اثر ژنوتیپ های مختلف از حیث روز از کاشت تا رسیدگی، سطح برگ پرچم، ارتفاع بوته، وزن هر دانه، تعداد دانه در سنبله و سنبلچه، عملکرد دانه، تعداد سنبله در مترمربع، شاخص سطح برگ و عملکرد بیولوژیک ، معنی دار بود. بهترین ژنوتیپ ، از لحاظ عملکرد دانه chen/altar بود. بین ژنوتیپ ها و همچنین تراکم ها، از حیث خواص کیفی دانه، اختلاف وجود داشت . بهترین خواص کیفی دانه، مربوط به ژنوتیپ shwa بود و نیز تراکم های پائین تر، کیفیت دانه بهتری داشتند. تعداد دانه در سنبله و همچنین تعداد خوشه در مترمربع در بین اجزای عملکرد، بالاترین همبستگی را با آن داشتند.
مختار قبادی علی کاشانی
به منظور مطالعه روند پنجه زنی و ارتباط آن با عملکرد و اجزاء عملکرد و همچنین بررسی سودمندی پنجه زنی در شرایط خوزستان، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 1376-77 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی اهواز انجام شد. در این آزمایش ، دو فاکتور رقم در چهار سطح (فلات ، اترک ، ویناک و مارون) و تراکم بوته در پنج سطح (200، 300، 400، 500 و 600 بوته در مترمربع) بکار رفت . براساس نتایج آزمایش اثرات رقم و تراکم بوته در واحد سطح بر ضریب تولید پنجه معنی دار بود (1 درصد) ولی اثر متقابل آن معنی دار نشد و ضریب تولید پنجه رقمهای فلات ، اترک ، ویناک و مارون به ترتیب 2/798، 2/740، 2/20 و 0/620 بدست آمد. همچنین با افزایش تراکم بوته در واحد سطح ضریب تولید پنجه کاهش یافت . اثر رقم و تراکم بوته و اثر متقابل آنها بر روی ضریب تولید پنجه بارور نیز معنی دار شد و رقمهای فلات و اترک به ترتیب با 0/759 و 0/740 پنجه بارور در سطح بالاتری نسبت به ویناک و مارون (بترتیب با 0/673 و 0/334 پنجه بارور در بوته) قرار گرفتند. اثر رقم بر روی ارتفاع بوته، عملکرد کل، دانه، کاه و شاخص برداشت معنی دار شد (1 درصد). اثر تراکم نیز بر روی این صفات (به استثنای عملکرد کاه) معنی دار شد ولی اثر متقابل آنها معنی دار نشد. رقم اترک با 5728/7 و مارون با 4315/5 کیلوگرم در هکتار به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عملکرد دانه بودند. همچنین با افزایش تراکم بوته، عملکرد کل افزایش یافت ، اما تفاوت بین 500 و 600 بوته در مترمربع معنی دار نشد. بیشترین عملکرد دانه در رقمهای فلات و اترک در تراکم 500 بوته و در رقمهای ویناک و مارون در تراکم 600 بوته حاصل گردید. در اجزاء عملکرد نیز مشخص شد که اثرات رقم و تراکم بوته بر روی تعداد سنبله در مترمربع، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه معنی دار (1 درصد) بود ولی فقط اثر متفابل تعداد سنبله در مترمربع و وزن هزار دانه معنی دار شدند و بیشترین تعداد سنبله در مترمربع در رقم ویناک ، بیشترین سنبلچه در سنبله و تعداد در سنبله در رقم اترک و بیشترین وزن هزار دانه مربوط به مارون بود. همبستگی بین صفات مختلف نیز نشان داد که شاخص برداشت ، تعداد سنبله در واحد سطح بیوماس و تعداد دانه در سنبله به ترتیب بیشترین همبستگی معنی دار را با عملکرد دانه داشته اند ولی وزن هزار دانه، همبستگی منفی معنی دار (1 درصد) داشت . همچنین بین ضریب تولید پنجه و ضریب تولید پنجه بارور، همبستگی مثبت بسیار معنی دار مشاهده گردید. نتایج آزمایش مشخص ساخت که از ساقه اصلی بطرف پنجه های آخر، عملکرد کل، دانه، کاه و شاخص برداشت و کلیه اجزاء عملکرد شامل تعداد ساقه بارور در جامعه گیاهی، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه کاهش نشان دادند.