نام پژوهشگر: منصور زرانژاد
منا قنواتی منصور زرانژاد
حامل های انرژی یکی از مهمترین نهادههای تولیدی به شمار می روند، بنابراین، افزایش قیمت این نهادهها منجر به افزایش هزینههای تولیدی تولید کنندگان خواهد شد. بنابراین تاثیر آزادسازی یارانه حاملهای انرژی بر بخش های تولیدی و صنعتی بیشتر ملموس خواهد بود، چرا که حذف یارانه های بخش تولید و واقعی شدن قیمت حامل های انرژی، قیمت تمام شده کالاها و خدمات در بخش صنعت را افزایش میدهد. صنعت فولاد در سال 1386 بر اساس آمار کارگاههای بزرگ صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر، 21 درصد از ارزش سوخت مصرف شده کل بخش صنایع ایران را از آن خود نموده است. لذا افزایش قیمت حاملهای انرژی خواه ناخواه داری آثار تورمی بر هزینه تولید فولاد میباشد. بر این اساس در این پایاننامه با استفاده از دو روش آمار کارگاههای بزرگ صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر منتشر شده در سال 1387، و ماتریس حسابداری اجتماعی (sam) آثار افزایش قیمت حاملهای انرژی بر هزینه تولید فولاد در ایران بررسی شده است. اهمیت استفاده از روش (sam) در این است که علاوه بر بدست آوردن اثرات کل می توان اثرات مستقیم و غیر مستقیم را تفکیک نمود. نتایج بدست آمده از روش آمار کارگاههای بزرگ صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر منتشر شده در سال 1387، نشان میدهد که هزینه انرژی صنعت تولید محصولات اولیه آهن و فولاد پس از آزادسازی قیمتها به 17 درصد افزایش مواجه خواهد شد، و در نتیجه هزینه تولید صنعت فولاد 21 درصد افزایش مستقیم را تجربه خواهد کرد. همچنین نتایج حاصل از ماتریس حسابداری اجتماعی، افزایش هزینه تولید در صنعت فولاد ایران را بر افزایش قیمت حاملهای انرژی تأئید نموده است. محاسبات انجام شده در روش sam نشان میدهند که اثرات غیرمستقیم آزادسازی یارانه حاملهای انرژی بیشتر از اثرات مستقیم در صنعت فولاد ایران میباشد.
ابراهیم انواری عنایت فخرایی
هدایت و کنترل بهینه سیستم اقتصادی در راستای اهداف معین و مطلوب از مهمترین وظایف سیاست گذاران اقتصادی است. در دهه های اخیر نبود انظباط پولی و مالی در کنار وجود انواع نااطمینانی در مدل سازی و تجزیه و تحلیل داده های آماری، عدم دست یابی به اهداف مشخص را در پی داشته است. یکی از راه های نزدیکی به اهداف اقتصادی، تعیین مسیرهای بهینه برای متغیرهای سیاستی و هدف با در نظر گرفتن احتمالات رخ دادن انواع شوک ها و نوسانات و اثرگذاری آنها بر پارامترهای مدل استخراجی است. در این تحقیق ضمن تشریح مدل تعادل عمومی تصادفی کینزینی جدید، اجزای مدل و توابع نهایی برای اقتصاد ایران استخراج شده است. سپس از نتایج برآورد پارامترهای مدل برای بررسی نااطمینانی با استفاده از روش بیزینی استفاده شده است. این مدل برای اقتصاد ایران با وابستگی به درآمدهای نفتی تنظیم شده است. به دلیل انطباق با شرایط وابسته به نفت اقتصاد ایران، بخش مالی به صورت بخش دولت، شوک مخارج و اثرات تغییر منابع درآمدهای دولت شامل مالیات و درآمدهای نفتی در نظر گرفته شده است. برای ساده شدن مدل با فرض کوچک بودن کشور در بازار نفت، قیمت نفت برای اقتصاد داخل به صورت برون زا در نظر گرفته شده است. با توجه به تبدیل درآمد حاصل از فروش نفت خام به پول داخلی، نوسانات دلارهای نفتی و نرخ ارز بر اساس تغییرات حجم پول داخلی بررسی شده است. نتایج توابع عکس العمل آنی متغیرهای تولید غیرنفتی و تورم نشانگر مطابق انتظار بودن مدل تئوری با مشاهدات واقعی است. بر اساس نتایج تابع سیاستی با افزایش تورم، شکاف تولید و حجم نقدینگی، افزایش نرخ بهره یکی از بهترین راه ها برای کاهش بی ثباتی است. بر اساس نتایج نااطمینانی مدل، سیاست های بهینه پولی و مالی برای دستیابی به اهداف غیر قابل اجتناب است. همچنین با استفاده از مدل سوم عملکرد سیاستی با بهبود همراه بوده است. نااطمینانی مدل در تصریح قواعد سیاستی منطبق با شرایط تعهدی بوده است. همچنین در حالت وجود دوره های ماندگاری تورم در اقتصاد ایران پاسخ های با وزن بیشتر در دوره اول، پاسخ های بهینه نسبت به حالت پارامترهای مطمئن بوده است.
رضا یوسفی حاجی آباد ناصر خیابانی
در مجموع نتایج تحقیق نشان می دهد که سطح تمرکز اثرات معناداری بر سطح نوآوری و تحقیق و توسعه در صنایع کارخانه ای ایران داشته و رابطه معکوس میان سطح تمرکز و نوآوری و تحقیق و توسعه برقرار است. همچنین، با افزایش سودآوری، از سطح تحقیق و توسعه این صنایع کاسته شده است. بررسی عوامل موثر بر ساختار صنایع کارخانه ای نشان می دهد که اگر چه سطح نوآوری و تحقیق و توسعه بر ساختار این صنایع موثر نبوده است، اما سودآوری و عملکرد برتر بنگاه ها عاملی موثر بر سطح تمرکز آنها بوده است. تبلیغات از دیگر پارامترهای موثر بر این ساختار بوده است. برآورد پارامترهای اثر گذار بر سودآوری رشته فعالیت های صنعتی، نشان از عدم تاثیرگذاری پارامتر ساختاری تمرکز و رفتار نوآورانه و تحقیق و توسعه بر عملکرد صنایع دارد. نتایج تخمین معادله تبلیغات نیز نشان می دهد که افزایش تمرکز بازاری باعث کاهش سطح تبلیغات شده، اما رفتار نوآورانه بنگاه ها سطح تبلیغات آنها را افزایش داده است. برآورد رابطه همجمعی با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری، میان عناصر مختلف بازاری صنایع کارخانه ای ایران نشان می دهد که نوآوری و تحقیق و توسعه در صنایع کارخانه ای ایران با سطح تمرکز و سودآوری صنایع در بلندمدت ارتباط دارد. همچنین، همانگونه که ساختار و عملکرد بازار بر تحقیق و توسعه اثر بلندمدت دارند، از این عنصر نیز در بلندمدت اثرپذیر خواهند بود. در بلندمدت عنصر عملکرد بیشترین سهم در توضیح تغییرات عنصر رفتاری بازار را دارد.
کوثر جابری منصور زرانژاد
قاچاق دارای اثرات مخرب بر تولید، تجارت، سرمایه¬گذاری و اشتغال است. افزایش قاچاق ضمن کاهش انگیزه سرمایه¬گذاری مولد اقتصادی، کاهش اشتغال را در پی خواهد داشت. همچنین گسترش فعالیت-های سودآور قاچاق به دلیل فزایش درآمد برخی از افراد موجب رشد نابرابری درآمد می¬شود. در این رساله با استفاده از روش برآورد مدل خود توضیح برداری با وقفه¬های گسترده (ardl) به بررسی رابطه بین درآمد سرانه و قاچاق کالا برای کشور ایران بر اساس فرضیات منحنی کوزنتس، طی دوره زمانی 90-1352 پرداخته شده است. مطابق نتایج این تحقیق در سطوح پایین درآمد سرانه، با افزایش درآمد سرانه قاچاق افزایش داشته است. در سطوح بالاتر درآمدی، با افزایش درآمد سرانه از شدت قاچاق کالا کاسته شده است. این نتیجه به معنای تایید فرضیه کوزنتس در کشور ایران است. همچنین با افزایش تورم، بیکاری و نوسانات نرخ ارز در کشور ایران فعالیت قاچاق افزایش داشته است.
زهرا علی اولاد منصور زرانژاد
شناسایی و تبیین ارتباط بین دو پدیده تورم و بیکاری در اقتصاد کشور، به لحاظ تصمیم گیری های اقتصادی از جایگاه خاصی برخوردار است تحقیق حاضر کوششی در جهت شناسایی روابط پدیده های فوق در کوتاه مدت و بلند مدت در اقتصاد ایران طی دوره 1385-1354 می باشد. در این تحقیق برای برآورد رابطه بین نرخ تورم و نرخ بیکاری از روش ardl و مدل فیلیپس استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مدل خطی منحنی فیلیپس برتر از مدل غیر خطی آن است. همچنین، در کوتاه مدت بین نرخ تورم و بیکاری رابطه ای معکوس وجود دارد؛ در حالی که در بلند مدت رابطه معناداری بین نرخ تورم و نرخ بیکاری وجود ندارد.