نام پژوهشگر: عبدالعلی شجاعیان
سمیه فهیم عبدالعلی شجاعیان
چکیده اسفناج spinacia oleraceae گیاهی یک ساله و دو پایه متعلق به خانواده چغندرسانان می باشد که سایقه کشت آن در ایران به دو هزار سال می رسد. اسفناج از نظر اقتصادی یکی از مهمترین سبزی های برگی در سراسر جهان می باشد و سالانه بیش از 800000 هکتار از این گیاه کشت می شود. srap یک تکنیک نشانگر مولکولی جدید مبتنی بر دو ترکیب آغازگری می باشد که جهت تکثیر مناطق چهارچوب قرائت باز طراحی شده است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیک توده های بومی اسفناج ایرانی، 10 توده از نقاط مختلف کشور جمع آوری شد. در مجموع 8 ترکیب آغازگری srap، 88 آلل قابل امتیازدهی در محدوده ی 50 تا 1000 جفت باز تکثیر نمودند که 73 آلل از آن ها چندشکل بودند، میانگین آلل های چندشکل 9/82 و میانگین میزان اطلاعات چندشکل 35/0 به دست آمد. تجزیه خوشه ای بر اساس الگوریتم upgma و ضریب عدم تشابه دایس با استفاده از داده های مولکولی، توده های مورد مطالعه را در فاصله ژنتیک 05/0 به دو گروه تقسیم کرد. گروه بندی توده های ایرانی در دسته های مختلف کلاستربندی نشان داد که تطابق خوبی بین تنوع ژنتیک و تنوع جغرافیایی وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که نشانگر srap به عنوان یک نشانگر قوی قادر است تنوع ژنتیک موجود بین ژنوتیپ ها و توده های اسفناج را آشکار کند. واژه های کلیدی: srap، تنوع ژنتیک، اسفناج
خدیجه قنبری عبدالعلی شجاعیان
چکیده: گشنیز با نام علمی (coriandrum sativum l.) یک گیاه علفی یک ساله متعلق به خانواده ی چترسانان است که به خاطر میوه و برگ های معطرش پرورش داده می شود و بومی نواحی شرق مدیترانه و جنوب اروپا می باشد. گشنیز هزاران سال به عنوان دارو استفاده می شده است و دارای لیست طولانی ازخواص دارویی است، آن یکی از قدیمی ترین محصولات ادویه ای در جهان است. با این وجود کاربرد نشانگرهای مولکولی در گشنیز نسبت به دیگر محصولات سبزی تا حد زیادی عقب افتاده است. در این مطالعه نشانگر srap برای ارزیابی تنوع ژنتیک در یک مجموعه از 10 توده ی گشنیز از ایران به کار رفت. 8 ترکیب آغاز گر srap، 95 باند تکثیر شده ی قابل امتیازدهی در محدوده ی 75 تا 800 جفت باز تولید نمودند که در این میان 8 باند (42/8 درصد) یک شکل بودند و 87 باند (57/91 درصد) چندشکل بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیر شده و باندهای چندشکل به ازای هر ترکیب آغازگر به ترتیب 87/11 و 87/10 بود. بیشترین و کمترین تعداد باند های چندشکل تشکیل شده به ترتیب 22 (em4 , me1) و 8 (me2, em4) و (me4, em3) بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکل (pic) 34/0 بود. یک ماتریس عدم تشابه با استفاده از داده های srap مبتنی بر ضریب دایس ایجاد شد. تشابهات ژنتیک میان همه ی توده ها از 829/0 تا 955/0 متغییر بود و میانگین تشابه به دست آمده 892/0بود. بیشترین تشابه بین توده های کرج و ورامین و کمترین تشابه بین توده های ورامین و صحنه کرمانشاه بود. سپس ماتریس عدم تشابه برای ایجاد یک دندروگرام با استفاده از آنالیز خوشه ای neighbor- joining استفاده شد تا روابط ژنتیک میان توده های مورد مطالعه را نشان دهد. ضریب کوفنتیک بین تشابهات درخت و ماتریس عدم تشابه 0001/0, p < 93/0 r= بود. در دندروگرام neighbor- joining مبتنی بر ضریب دایس توده های گشنیز به 2 گروه اصلی خوشه بندی شدند. در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تنوع ژنتیک زیادی میان توده های جمع آوری شده از چند منطقه ی ایران وجود دارد و این مطالعه سودمندی نشانگر srap را در تعیین تنوع ژنتیک بین توده های گشنیز نشان داد. واژه های کلیدی: گشنیز- تنوع ژنتیک- srap
مرضیه امیریان عباس یداللهی
شنبلیله با نام علمی trigonella foenum-graceum گیاهی یکساله، دولپه متعلق به تیره legouminosae که سابقه کاشت طولانی درایران دارد. تحقیقات اخیر شنبلیله را بهعنوان یک گیاه دارویی ارزشمند با پتانسیلی برای استفاده های چندمنظوره، همچنین به عنوان یک منبع برای آماده سازی مواد اولیه صنعت داروسازی به خصوص هورمون استروئیدی شناخته است. srap یک تکنیک نشانگر مولکولی جدید مبتنی بر دو ترکیب آغازگری میباشد که جهت تکثیر مناطق چهارچوب قرائت باز طراحی شده است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیک تودههای بومی شنبلیله ایران 8 توده از نقاط مختلف کشور جمعآوری شد. 6 ترکیب آغازگر srap، 72 باند تکثیر شده ی قابل امتیازدهی در محدوده ی 1400-8/70 جفت باز تولید نمودند که در این میان 15 باند (89/19 درصد) یک شکل بودند و 56 باند (11/80 درصد) چندشکل بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیر شده و باندهای چندشکل به ازای هر ترکیب آغازگر به ترتیب 12 و 5/9 بود. بیشترین و کمترین تعداد باند های چندشکل تشکیل شده به ترتیب 15 (me4- em4) و 5 (me1- em4) بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکل (pic) 36/0 بود. از بین 8 توده شنبلیله، توده کرمان با درصد مکان ژنی چندشکل 93/83 و شاخص تنوع ژنی 320/0 و شاخص اطلاعات شانون 467/0 تنوع بیشتری را نشان داد. بنابراین ژنوتیپهای مختلف این توده به علت داشتن تنوع بالا میتوانند در برنامههای آینده مواد اصلاحی خوبی به شمار آیند. یک ماتریس عدم تشابه با استفاده از داده های srap مبتنی بر ضریب دایس ایجاد شد. تشابهات ژنتیک میان همه ی توده ها از816/0 تا 964/0 متغیر بود. بیشترین تشابه بین توده های محلات و ورامین و کمترین تشابه بین توده های همدان و یزد بود. سپس ماتریس عدم تشابه برای ایجاد یک دندروگرام با استفاده از آنالیز خوشه ایneighbor- joining استفاده شد تا روابط ژنتیک میان توده های مورد مطالعه را نشان دهد. ضریب کوفنتیک بین تشابهات درخت و ماتریس عدم تشابه 0001/0>p-value، 935/0=r بود. در دندروگرام رسم شده بر اساس ضریب دایس، توده های شنبلیله به 4 گروه اصلی خوشه بندی شدند. در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تنوع ژنتیک زیادی میان توده های جمع آوری شده از چند منطقه ی ایران وجود دارد و این مطالعه سودمندی نشانگر srap را در تعیین تنوع ژنتیک بین توده های شنبلیله نشان داد.
خدیجه نصیری عباس یداللهی
جعفری با نام علمی (petroselinum crispum mill.) یک گیاه علفی دوساله متعلق به خانوادهی چترسانان است که به خاطر میوه و برگهای معطرش پرورش داده میشود. این گیاه بصورت خودرو از زمانهای خیلی قدیم (بیش از 2000 سال پیش) در سواحل دریای مدیترانه (احتمالا جنوب شرقی اروپا و غرب آسیا) میروییده است. جعفری هزاران سال به عنوان دارو استفاده میشده است و دارای لیست طولانی از خواص دارویی است. در این مطالعه نشانگر srap برای ارزیابی تنوع ژنتیک در یک مجموعه از 15 تودهی جعفری از ایران به کار رفت. 4 ترکیب آغازگر srap، 37 باند تکثیر شدهی قابل امتیازدهی در محدودهی 130 تا 900 جفت باز تولید نمودند که در این میان 3 باند (11/8 درصد) یکشکل بودند و 34 باند (89/91 درصد) چندشکل بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیر شده و باندهای چندشکل به ازای هر ترکیب آغازگر به ترتیب 25/9 و 25/8 بود. بیشترین تعداد باندهای چندشکل تشکیل شده مربوط به ترکیب آغازگرهای ( me5-em2) و (me3- em2) و کمترین آن (me4- em1) بود. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل (pic) 25/0 بود. یک ماتریس عدم تشابه با استفاده از دادههای srap مبتنی بر ضریب جاکارد ایجاد شد. تشابهات ژنتیک میان همهی تودهها از 840/0 تا 996/0 متغیر بود. بیشترین تشابه بین تودههای شاهرود و یزد، کمترین تشابه بین جیرفت و کردستان بود. سپس ماتریس عدم تشابه برای ایجاد یک دندروگرام با استفاده از آنالیز خوشهای neighbor- joining استفاده شد تا روابط ژنتیک میان تودههای مورد مطالعه را نشان دهد. ضریب کوفنتیک بین تشابهات درخت و ماتریس عدم تشابه 0001/0, p < 93/0 r = بود. در دندروگرام neighbor- joining مبتنی بر ضریب جاکارد تودههای جعفری به 5 گروه اصلی خوشهبندی شدند. در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تنوع ژنتیک زیادی میان تودههای جمعآوری شده از چند منطقهی ایران وجود دارد و این مطالعه سودمندی نشانگر srap را در تعیین تنوع ژنتیک بین تودههای جعفری نشان داد.
اعظم نیک زاد قره آغاجی حمید عبداللهی
گلابی pyrus communis l. از مهمترین میوههای دانهدار در جهان است. علاوه بر این، وجود سایر گونههای متعلق به جنس pyrus نظیر گلابی ژاپنی p. pyrifolia, syn. p. serotina سبب گستردگی و تنوع بیشتر این میوه شده است. در کشور ایران، نقاطی نظیر استانهای ساحلی دریای خزر بهویژه استان گیلان، استانهای غربی، نظیر استان کردستان و استانهای واقع در رشته کوههای البرز و زاگرس، مراکز تنوع قابل توجه برای گون? p. communis میباشند. هم? گونههای pyrus دارای سیستم خودناسازگاری گامتوفیتی هستند. بنابراین با توجه به اینکه هیچ مانع ناسازگاری برای دورگگیری بینگونهای در این جنس وجود ندارد، گلابیها به آسانی با یکدیگر تلاقی یافته و تلاقیهای بهدست آمده در موقعیتهای تاکسونومی متنوعی قرار میگیرند. با وجود این تنوع، تاکنون تعیین دقیق تنوع ژنتیک گلابی و گونههای آن بهطور کامل انجام نگرفته است. کشور ایران با دارا بودن بیش از ده گونه از جنس pyrus بهعنوان یکی از مراکز تنوع ژنتیک گلابی در دنیا شناخته شده است؛ بنابراین، شناسایی و مطالعه ژنوتیپهای موجود در مناطق مختلف امری ضروری و مهم است. در این تحقیق با توجه به ضرورتهای ذکر شده ارقام و ژنوتیپهای گونههای مختلف گلابی ایرانی و اروپایی در استان های مختلف کشور مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتند. به منظور استفاده آگاهانه از این ژنوتیپ ها برای انجام آزمایشهای بهنژادی و سایر مطالعات باغبانی، وضعیت خودناسازگاری و شناسایی دقیق و علمی این ژنوتیپ ها با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیک، ریزماهوار? هستهای و کلروپلاستی انجام گرفت. نتایج کاربرد نه جفت ریزماهوار? هستهای نشان داد که همبستگی بین میزان هتروزیگوسیتی و ماهیت گردهافشانی وجود دارد، به گونهای که بالا بودن میزان هتروزیگوسیتی میتواند به دلیل ماهیت خودنابارور و یا دگربارور بودن گلابی باشد. از طرفی، تعداد زیاد آللهای تولید شده توسط نشانگرهای ریزماهوار? مورد مطالعه، نشان دهند? هتروزیگوسیتی بالا، فراوانی مکانژنی و چندشکل بودن ریزماهوارهها است. نتایج نشانگرهای ریزماهواره نشان میدهد که ارقام و ژنوتیپهای ایرانی دارای تنوع ژنتیک بالایی هستند که در برنامههای بهنژادی مورد استفاده قرار نگرفته است. نشانگر کلروپلاستی caps ارقام و ژنوتیپهای مورد بررسی در این مطالعه را به پنج گروه جداگانه تقسیم کرد. تمامی گونههای pyrus دگرسازگار هستند، بنابراین انتظار میرود که دورگگیری گلابیهای کشت شد? آسیای شرقی و جریان ژنی از گونههای وحشی به اهلی، ردپای ژنتیک در ژرمپلاسم گلابیهای ایرانی داشته باشد. نتایج حاصل از این پژوهش، با توجه به اینکه، ارقام و ژنوتیپهای ایران را در گروههای گوناگون ژنوتیپهای اروپایی و ژاپنی قرار داد، این فرضیه را تقویت نمود. از طرفی، اطلاعات ژنتیکی بهدست آمده از بررسی آللهای خودناسازگاری در ژنوتیپها و ارقام ایران، فرضی? دورگگیری را به عنوان مکانیزم کلیدی در ایجاد ترکیب ژنتیک متفاوت در ارقام و ژنوتیپهای گلابی ایرانی بیان میکند. این تحقیق علاوه بر فراهم کردن اطلاعات لازم برای پرورشدهندگان و اصلاحکنندگان، مدل قابل توجهی برای کشف جریان ژنی بین گونههای وحشی و اهلی را آشکار میسازد. بهنظر میرسد که موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی ایران موجب پیدایش ژرمپلاسمی است که در غنیسازی ژنوم گلابی اروپایی توسط ترکیب گلابیهای اهلی آسیای شرقی و گونههای وحشی آسیای مرکزی موثر بوده است. به لحاظ تنوع ژنتیک بالا و شناسایی سه آلل s-rnase جدید، ژرمپلاسم ایران از جهت متنوع بودن دارای ارزش فراوانی برای برنامههای بهنژادی است.
حسینعلی اسدی قارنه کاظم ارزانی
توت فرنگی حدود صد سال قبل از کشور فرانسه وارد ایران شد و اکنون ارقام زیادی از آن در مزارع و گلخانه ها در مناطق مختلف کشور کشت و کار می شوند. برای انجام برنامه های به نژادی این گیاه در ایران، شناسایی ارقام برتر با توجه به ویژگی های آن ها مورد نیاز است. به منظور ارزیابی صفات مورفولوژیک و بیوشیمایی ارقام توت فرنگی موجود در کشور، گیاه چه های دختری 15 رقم مختلف توت فرنگی در اسفند ماه سال 1389 در گلدان های پلاستیکی 4 لیتری در گلخانه با شرایط کنترل شده و سیستم کشت هیدروپونیک در قالب طرح آزمایشی بلوک کامل تصادفی، در 3 تکرار کشت شدند. پس از استقرار کامل بوته ها، ارزیابی صفات رویشی بر اساس توصیف گر بین المللی توت فرنگی انجام شد. برای القاء گل دهی، ارقام مذکور به مدت 21 شبانه روز در شرایط روز کوتاهی قرار گرفتند و صفات زایشی آن ها پس از گل دهی و میوه دهی ارزیابی شدند. همچنین برخی صفات بیوشیمیایی میوه مانند اسید قابل تیتر، مواد جامد محلول، شاخص طعم، ویتامین ث، اسید سیتریک و مالیک، مقدار ترکیبات فنولیک کل، میزان آنتوسیانین کل و عناصر معدنی ارقام نیز اندازه گیری شدند. نتایج تجزیه واریانس بیانگر اختلاف معنی دار بین ارقام از نظر تمامی صفات مورد مطالعه بود. میانگین برخی صفات مورفولوژیک مانند تعداد برگ، تعداد طوقه جانبی، تعداد روندک و تعداد خوشه گل در هر بوته به ترتیب 18/11، 81/4، 9 و 89/2 عدد بودند. دامنه عملکرد ارقام در دوره شش ماهه آزمایش بین 83/45 تا 9/322 گرم میوه در هر بوته متفاوت بود. عملکرد 4 رقم آلیسو، سلوا، پاروس و گاویوتا بیش از 250 گرم در هر بوته بود، در حالی که ارقام بلاک مور، فرزنو و کردستان کمتر از 100 گرم میوه در هر بوته تولید کردند. مقدار سفتی بافت میوه نیز نشان داد که میوه ارقام کاماروزا و کردستان به ترتیب از بیشترین و کمترین مقدار سفتی بافت میوه برخوردارند. تجزیه خوشه ای ارقام بر اساس صفات مورفولوژیک نیز آن ها را در 7 گروه مجزا قرار داد که گروه چهارم از لحاظ میانگین برخی صفات اندازه گیری شده بالاتر از میانگین کل قرار گرفت و ارقام کردستان و سکویا نیز هر کدام در یک گروه مجزا قرار گرفتند. تجزیه واریانس صفات بیوشیمیایی نیز بیانگر اختلاف معنی دار بین ارقام مورد مطالعه بود. ارقام فرزنو و آلیسو به ترتیب دارای بیشترین میزان مواد جامد محلول و شاخص طعم در بین ارقام مورد مطالعه بودند. میزان آنتوسیانین در ارقام مورد مطالعه بین 74/11 (رقم پاروس) تا 55/85 (رقم چندلر) میلی گرم در 100 گرم وزن تر متفاوت بود. رقم چندلر دارای بیشترین مقدار اسید قابل تیتر و ترکیبات فنولیک کل بود. بیشترین و کمترین میزان ویتامین ث به ترتیب مربوط به ارقام پاجرو (73/79) و کردستان (26/30) میلی گرم در 100 گرم وزن تر بود. رقم بلاک مور دارای بیشترین مقدار اسید سیتریک (1/1204) و اسید مالیک (6/179) میلی گرم در 100 گرم وزن تر در بین ارقام مورد بررسی بود. همچنین بررسی عناصر معدنی ارقام مورد مطالعه نیز نشان داد که میوه توت فرنگی منبع خوبی از عناصر معدنی پتاسیم، منیزیم و کلسیم می باشد. ارقام پاجرو، پاروس و سلوا به ترتیب دارای بیشترین مقدار عناصر معدنی سدیم، فسفر و روی بودند. رقم محلی کردستان دارای بالاترین مقدار ماده خشک میوه و بیشترین میزان عناصر معدنی پتاسیم، کلسیم، منگنز، منیزیم، آهن و مس در بین ارقام مورد مطالعه بود. دامنه وسیع تغییرات در صفات و فاکتورهای اندازه گیری شده، حاکی از وجود تنوع زیاد و مطلوب از جنبه های مختلف مورفولوژیک و بیوشیمیایی در ارقام توت فرنگی مورد مطالعه می باشد. این تنوع زیاد دسترسی به مواد گیاهی شناخته شده و مطلوب جهت برنامه های به نژادی توت فرنگی در ایران را فراهم می کند.
زینب بهاری عبدالعلی شجاعیان
آگاهی از میزان تنوع ژنتیک و درک روابط موجود بین گونهها و تودههای بومی کشور گام موثری در راستای حفظ ژرمپلاسم گیاهان میباشد. این پژوهش اولین گزارش از کاربرد نشانگرissr در بررسی سطح تنوع ژنتیک درون و بین گونه هفده توده بومی شوید (anethum graveolens l.)، مناطق مختلف ایران میباشد. در این مطالعه 5 نشانگر issr به کار گرفته شد که در کل 29 باند چندشکل ایجاد نمودند. میانگین کلی چندشکل 7/54% برآورد شد. بیشترین و کمترین میزان محتوای اطلاعات چندشکل، به ترتیب 46/0 در آغازگر ca8g و 4/0 در آغازگر ag8t و میانگین کلی 43/0 بود. بر اساس شاخص درصد مکانهای ژنی چندشکل، هتروزیگوسیتی موردانتظار، شاخص اطلاعات شانون و تعداد اللهای موثر، بیشترین تنوع ژنتیک در بین تمام جمعیتها در توده اردبیل و کمترین تنوع ژنتیک در توده آذرشهر، مشاهده شد. ماتریس عدم تشابه نشان داد که جمعیتهای ساری و کرمان بیشترین و جمعیتهای اهواز و نهاوند کمترین فاصله ژنتیک را داشتند. تقسیمبندی تغییرات درون و بین جمعیتها با استفاده از تجزیه واریانس مولکولی، نشان داد که 88% کل تغییرات ژنتیک در رویشگاه وجود داشته است. درختواره upgma ارتباط ضعیف بین تنوع مولکولی و گروهبندی جغرافیایی را در بین تودههای مطالعه شده گیاه شوید نشان داد.
مسعود ملکی عبدالعلی شجاعیان
ملون (.cucumis melo l) یکی از مهم ترین محصولات سبزی ایران با 4/1 میلیون تن تولید در سال است. این محصول به دلیل سابقه کشت طولانی و تغییرات اقلیمی دارای تنوع بالایی است و با وجود ذخایر ژنتیک بسیار عظیم خربزه- طالبی در ایران و وجود بیش از 700 جمعیت خربزه-طالبی در بانک ژن تاکنون تحقیقات اندکی در این زمینه صورت گرفته که این امر باعث عدم آگاهی از میزان تنوع موجود در کشور و در معرض تهدید قرار گرفتن ذخایر ژنتیک آن شده است. این مطالعه با هدف شناسایی، جمع¬آوری و بررسی تنوع ژنتیک برخی از توده های بومی خربزه- طالبی کشور به وسیله نشانگرهای مورفولوژیک و مولکولی انجام شد. تجزیه خوشه ای بر اساس صفات کمی به خوبی نتوانست تفکیک مناسبی از گروه¬های باغبانی خربزه-طالبی داشته باشد. جهت بررسی مولکولی از آغازگرهای issr استفاده شد. محتوای اطلاعات چند شکل و شاخص نشانگر برای ارزیابی قدرت تفکیک نشانگرها محاسبه شد. تجزیه خوشه¬ای داده¬ها با استفاده از نرم افزار ntsys و الگوریتم upgma انجام گرفت که بر این اساس تفکیک گروه¬های باغبانی inodorus، cantalupensis، reticulates و dudaim به خوبی صورت گرفت. جهت ارزیابی ساختار ژنتیکی جمعیت از نرم افراز genalex استفاده شد. به منظور ارزیابی درصد سهم تنوع ژنتیک درون و بین جمعیتی در سطح مولکولی، تجزیه واریانس مولکولی انجام گرفت.تنوع بین جمعیت کمتر از تنوع درون جمعیت ها بود. علت این تنوع کم در بین جمعیت ها را می توان ناشی از هتروزیگوت بودن این گیاه دانست زیرا با تلاقی بین این توده ها میزان تفاوت ژنوم آن ها در طی زمان کم خواهد شد ولی با این حال تنوع درون توده به علت افتراق افراد درون جمعیت بالا است. در کل استفاده از نشانگر issr در بررسی تنوع ژنتیک توده¬های بومی خربزه- طالبی موجود در این پژوهش را می توان خوب توصیف کرد با این حال استفاده همزمان از نشانگرهای مورفولوژیک و مولکولی اختصاصی تر می تواند در تفکیک توده های بسیار نزدیک مفیدتر باشد.
اکبر پورجعفری عبدالعلی شجاعیان
این تحقیق به منظور ارزیابی و استفاده صحیح از انواع مختلف ضایعات پوست پسته و به کارگیری آن ها در تولید قارچ دکمه ای، به عنوان جزئی از بستر و اثرات آن ها بر روی کمیت و کیفیت انجام گرفت.
نجمه هادی بیداخویدی فاطمه سفیدکن
بر اساس ترکیب (های) غالب اسانس، در توده هایn. kotschyi ، سه کموتایپ اصلی a: حاوی a4-آلفا، 7-آلفا، a7-آلفا نپتالاکتون، b: حاوی a4-آلفا، 7-آلفا، a7-بتا نپتالاکتون و کوبنول و c: حاوی ژرانیل استات و کوبنول، شناسایی شدند. n. kotschyi و n. menthoides پروفایل های ترکیبات فنولی منحصر به فردی را نشان دادند و به ترتیب محتوی بیشترین سطح اسیدهای فنولیک یا فلاونوئیدها بودند. بررسی تنوع ژنتیک بین- و درون توده ای در n. kotschyi با استفاده از 11 آغازگر رپید، توده های واریته کوتسچی از توده های واریته پرسیکا در این گونه را جدا کرد. در کل، n. kotschyi با در نظر گرفتن کمیت و کیفیت اسانس و ترکیبات فنولی، اولویت اول اصلاحی را در بین گونه های مورد مطالعه دارد.
مریم میرزایی فاطمه سفیدکن
گل محمدی (rosa damascena mill.) از گونه های مهم اقتصادی خانواده گل سرخیان است که برای تولید اسانس و گلاب به کار می رود. به دلیل حجم زیاد گل های برداشت شده در زمان گلدهی و انباشت شدن آن ها در کارخانه ها و کارگاه های استحصال اسانس، از زمان برداشت تا استخراج اسانس به طور معمول مدت زمان زیادی طول می کشد. به منظور مطالعه تاثیر شرایط متفاوت نگهداری پس از برداشت گل ها بر میزان و ترکیبات اسانس، گلبرگ ها در 3 شرایط نگهداری کوتاه مدت (1، 2 و 3 روز) شامل نگهداری در ظرف آب، کیسه پلاستیک پلی اتیلن سبک (ldpe)، کیسه پلی فیلمpet/evoh/ldpe، در دو دمای اتاق (c°2±25) و یخچال(c°1±4) قرار داده شدند. در نگهداری بلند مدت گلبرگ ها، از روش های نگهداری در اتمسفر تغییریافته فعال و غیر فعال و نگهداری در فریزرc°20- به مدت زمان های 7، 14 و 21 روز استفاده شد. همچنین تاثیر مدت زمان های متفاوت فرآیند تقطیر بر میزان و کیفیت اسانس مورد بررسی قرار گرفت.