نام پژوهشگر: مهرداد قدرت دیزجی
رضا الوفی مهرداد قدرت دیزجی
چکیده: مورخان نظرات مختلفی در مورد علل ورود مسلمانان به ایران ارائه می کنند. با پیدایی اسلام و اتحاد عربستان در زمان حضرت محمد (ص) و تشکیل حکومت اسلام، به علل سیاسی و نظامی که ناشی از تهدید خارجی بود لزوم توجه به خارج عربستان احساس شد. در زمان ابوبکر و پیدایی بحران رده به این علل دو علت اقتصادی واجتماعی افزوده شد و مسلمین در تعقیب فراریان رده وارد بین النهرین شدند. با ورود مسلمانان به بین النهرین میان منافع ساسانیان و مسلمین تعارض ایجاد شده و به صورت اجتناب ناپذیر به برخورد طرفین منجر گردید، اما قبل از ورود مسلمانان به بین النهرین و سپس ایران، دولت ساسانی فروپاشیده بود. این فروپاشی که پس از اصلاحات خسرو یکم آغاز شده بود پس از خسرو دوم به فروپاشی اقتدار مرکزی و ایالتی ساسانیان انجامید، تا عهد یزدگرد سوم ادامه یافت و در طی آن حکومت ایران به دست سردارن متعدد و جاه طلبی افتاد که هر یک در پیِ منافع خود بودند. به این ترتیب، جنگ-های نخستین تنها زد و خوردهای پراکنده میان مسلمین و اهالی مناطق بین تیسفون تا قادسیه بود و جلولا تنها مقری دفاعی بود که به دست مسلمانان افتاد. پس از جلولا مسلمین به صورتی اجتناب ناپذیر از سمت خوزستان وارد ایران شدند و واقعه نهاوند نیز نه یک جنگ تمام عیار بلکه زد و خوردی بود برای ورود به دژ و قلعه ای محکم و استوار در منطقه ای کوهستانی؛ چنانکه در تنها برخوردی که به شکست مسلمانان منجر شد یعنی نبرد جسر نیز آنان نه با سپاه ساسانیان بلکه با سپاه ماد و آذربایجان و حاکم محلی آن روبرو بودند. اما روند ورود و تسلط مسلمانان بر ایران روندی مستمر و تدریجی بود که تا عهد امویان ادامه یافت. آنان که در تعقیب یزدگرد بودند پس از مرگ وی به دنبال بازماندگانش از خراسان وارد ماورءالنهر شدند.
زهره نوبهار محمد جعفر چمنکار
چکیده: مسلمانان تا اوایل قرن دوم هجری سرگرم جهاد و فتح مناطق مختلف و اشاعه دین اسلام بودند، و به همین علت فرصتی برای تدوین و بهره گیری ازعلم و دانش را نداشتند.اما بعد از تسلط مسلمانان بر سرزمینهای وسیع و ایجاد آرامش و امنیت و ثروتهای سرشاری که از فتح این مناطق به دست آورده بودند، زمینه برای پیشرفت دانش و فراگیری علوم گوناگون با توجه به آموزه های قرآنی و احادیث و روایات پیامبر و ائمه فراهم شد. جنبش ترجمه از قرن دوم تا قرن چهارم هجری قمری در دوره خلافت عباسی با تلاش وزیران ایرانی مانند برمکیان و با تشویق خلفایی چون هارون و مامون به اوج رشد و شکوفایی رسید. در این تحقیق به بررسی و نقش خاندان های ایرانی، مراکز علمی موجود در آن دوره،آثار و کتب نوشته شده درتمدن های گذشته، و کسانی که در شکل گیری جنبش ترجمه حضور موثری داشتند پرداخته شده است. نتیجه تحقیق حاضر با تکیه بر یافته های کتابخانه ای نشان می دهد که در دوره اموی به علت شرایط حاکم بر جامعه، علوم شرعی مانند کلام و فقه و اصول و حدیث مورد توجه بوده و علوم تجربی مانند طب و کیمیا در حد رفع نیاز مورد توجه بود ولی با این همه، پایه های اولیه جنبش ترجمه در دوره اموی و تلاش کسانی چون خالد بن یزید و عمر بن عبدالعزیز نهاده شد. در آن زمان نوشتن و کتابت در میان مسلمانان به صورت عمومی چندان رایج نبود اما افردای بودند که کتابت می کردند.اما به علت حافظه قوی که داشتند بیشتر مطالب را حفظ می کردند و به یادگیری قرآن بیشتر اهمیت می دادند. اما در دوره عباسی به علت نیاز جامعه به دانستن و آگاهی نسبت به مسائل اطراف و آشنایی با فرهنگ ها و دستاوردهای علمی کشور های فتح شده و توجه خلفا و وزرا، رشد هر چه بیشتر علوم و دانش های گوناگون و شگل گیری جنبش ترجمه در این دوره را فراهم شد. در این جنبش خاندان هایی چون برمکیان،بخت یشوع،بنی شاکر و.... و مراکزی چون بیت الحکمه و جندی شاپور نقش داشتند. واژگان کلیدی: جنبش ترجمه؛ دوره عباسی؛ مترجمان مسلمان.
آرام احمدپور مهرداد قدرت دیزجی
چکیده: نوشتن تاریخ ایران باستان یکی از موضوعات مورد علاقه مورخان مسلمان بوده است، از این رو مسلمانان از همان آغاز شروع به گردآوری اطلاعات درباره ایران باستان کرده و به نقل آن اطلاعات پرداختند. نحوه ارزیابی آنها از گذشته باستانی ایران، منابع اطلاعاتی آنها، چگونگی دست یافتن مسلمانان به آن اطلاعات و نحوه نقل آن روایت ها، همگی از جمله موضوعاتی است که مورخان مسلمان در تاریخ نگاری خود به آن پرداخته اند. در این پژوهش به بررسی نگاه مورخان مسلمان درباره تاریخ ایران باستان و منابع مورد استفاده ی آنها درباره تاریخ ایران در دوره هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان پرداخته شده است. روش تحقیق در پایان نامه پیش رو، به صورت کتابخانه ای و استفاده از کتب مورخان مسلمان پنج قرن اول هجری قمری بوده و سپس به نقد و بررسی آن کتاب ها پرداخته شده است . در این پژوهش نشان داده شده است که مطالب این مورخان درباره شاهنشاهی هخامنشی و اشکانی آغشته به افسانه و اسطوره است ولی درباره تاریخ ساسانی (البته از نظر سیاسی) مطالب آنها شایان توجه می باشد.
یاسر صادقی مهرداد قدرت دیزجی
فروپاشی دولت ساسانی که با حمله اعراب مسلمان و جایگزین شدن دین اسلام به جای آئین زرد شتیگری همراه بود، مهمترین واقعه تاریخ ایران محسوب می شود، زیرا بعد از واقعه فوق، هویت ملی ایران دچار تحول شدید شد و ایران به عنوان عضوی از جامعه مسلمانان در تمدن و فرهنگ اسلامی نقش آفرینی کرد. اهمیت واقعه فوق، به ویژه از این نظر که به لحاظ زبانی و نژادی میان اعراب و ایرانیان افتراق وجود دارد، در سده های اخیر رنگ سیاسی و ایدئولوژیکی یافته است. به همین منظور نویسندگان و صاحب نظران – اعم از متخصص و غیر متخصص- در باب نحوه اسلام پذیری ایرانیان، به ویژه از بعد اجباری یا اختیاری بودن آن، نظرات متناقض ابراز داشته اند. نگاهی بر اخبار و روایات تاریخی و تعمق در آن، نشان می دهد که اغلب نظرات ابراز شده در باب مساله مذکور، آمیخته به سیاست زدگی و جانبداری می باشد. این در حالی است که یک بررسی بی طرفانه ثابت می کند، ورود اسلام به ایران، هر چند تا حد زیادی همراه با قوه قهریه و بعد از غلبه نظامی صورت یافته است، اما پذیرش اسلام چندان مرهون جبر و اجبار اعراب فاتح نمی باشد. تمام ولایات تحت حاکمیت ساسانیان، به استثناء طبرستان و دیلمستان، تا عهدکوچ قبایل از عربستان و سکونت خانواده های عربی در میان جوامع ایرانی، گریز از محدودیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و یا شوق دستیابی به بر خی امتیازها، و مهمتر از همه، وعده های عدالت خواهانه و انسان گرایانه دین اسلام، مهمترین عوامل همگرایی میان ایرانیان و اسلام بوده است. شرایط اقتصادی و اجتماعی نا برابر در جامعه ساسانی نیز به عنوان مواردی شناخته می شود که پیش زمینه نفوذ اسلام را در ایران فراهم ساخت. در مقابل، برخی موانع نیز مانع اسلام پذیری و یا تاخیر در آن شدند. مثلاً ایرانیان در برخی ولایات به دلیل ستمگری های عمال خلفای اموی و عدم تحقق وعده های اسلام از سوی هیئت حاکمه، رغبت چندانی به دین اسلام نداشتند. همینطور پیشینه تاریخی ایالت فارس و شرایط جغرافیایی صعب العبور ولایات حوزه دریای مازندران، مقاومت طولانی مردمان آن سامان را در برابر آئین اسلام در پی داشت. از میان اقشار مختلف، افسران و نظامیان خرده پا و دهقانان و اشراف متوسط، جزء نخستین گروههایی بودند که با اعراب تماس یافته و به اسلام گرویدند. اعراب نیز با استفاده از ساختار اجتماعی جامعه ایران و آگاهی از نفوذ طبقات مذکور بر رعایای خویش، بیشتر در پی جذب آنها به اسلام بودند. در درجه بعدی، دیوانیان و رعایای کشاورز و پیشه وران و کارگران شهری، به تدریج به اقتضای شرایط اجتماعی خود با اسلام آشنایی یافته و مسلمان شدند. با این حال گرایش هر کدام از طبقات به اسلام انگیزه ها و محرکه های خاصی داشت و از این به آن طبقه و قشر متفاوت بود. همچنین جریان اسلامی شدن ولایات نیز متفاومت از یکدیگر بود و بسته به برخی عوامل سریع یا کند می شد. عدم همراهی ایرانیان با جنبشهای سیاسی – مذهبی غیر اسلامی که در نخستین سده از حاکمیت بنی عباس، به ویژه در ولایات شرقی ایران روی داد، نشانگر آن بود که ایران دیگر به عنوان بخشی از امپراطوری اسلام هویت اسلامی یافته است و هیچ گونه رغبتی از سوی عامه جهت بازگشت به ایران قبل از اسلام وجود ندارد.
نازنین تمری سنجی لک مهرداد قدرت دیزجی
با پیروزی اردشیر یکم ساسانی (240-224 م) بر اردوان چهارم اشکانی (224-213 م) در نبرد هرمزگان در 224 میلادی، شاهنشاهی ساسانی در تاریخ پدیدار شد. دو پادشاه نخستین ساسانی، اردشیر یکم و شاپور یکم (272 – 240 م)، که اکنون بر ایران و بین النهرین سیطره یافته بودند، بر آن شدند تا تصور و تصویری از پیدایی و پایداری این شاهنشاهی بزرگ را بر همگان ارائه کنند. جانشینان شاپور تا نرسی، این هدف را ادامه دادند که در پی آن، کتیبه ها، سکه ها و کنده کاری های بسیاری در سراسر ایران تهیه شدند تا تعریف قابل خواندن و قابل رویتی از اقتدار ساسانی را ارائه نمایند. اسناد و مدارک کتیبه شناختی ساسانی ارتباط نزدیکی با نقوش برجسته پادشاهان این دوره دارند. عبارت پردازی های دینی همراه با اهداف سیاسی، از بارزترین عناصر موجود در سنگ نبشته های ساسانی شمرده می شوند. این امر حاکی از تلاش شاهان این سلسله برای نشان دادن حقانیت و مشروعیت بخشی خاصی به حکومت خویش بوده است. این عناصر در نقوش برجسته سنگی این دوره انعکاس یافته است. از این روست که بررسی تاریخ این دوره، با بررسی این دو دسته از منابع بسیار ارزشمند و دست اول امکان پذیر است. با این همه، آن چه اکنون در دست داریم، گزارش های واقعی تاریخ نیستند، بلکه بدین جهت پدید آمده اند تا مردم را به پذیرفتن روایتی از رویدادها که پدید آورندگان آن ها در نظر داشتند راهنمایی کنند. در این پژوهش کوشش خواهد شد تا با مقایسه داده های تاریخی موجود در این منابع، به سوالات زیر پاسخ داده شود: چه آگاهی هایی در سنگ نوشته ها و سنگ نگاره های ساسانی نهفته است؟ تفاوت ها و شباهت های مضامین کتیبه ها و نگاره ها در چیست؟ آیا داده های موجود در سنگ نوشته ها با آن چه از سنگ نگاره ها استنباط می شود، تطابق و سازگاری دارند؟
فرزانه رحمتی پور مهرداد قدرت دیزجی
ارمنستان سرزمینی است که از دیرباز سرنوشتش با حوادثی که در ایران روی می داده گره خورده است. این نقش ارمنستان از دوران ماد آغاز می شود و در زمان هخامنشی یکی از ساتراپی های ایران می شود. اما نقش حیاتی این سرزمین برای ایران از دوران اشکانی شروع می شود در این زمان میان دولت اشکانی و امپراتوری روم برای دست یابی به این منطقه استراتژیکی درگیری آغاز می شود که هر دو قدرت تلاش می کند با سیاست یا با قدرت نظامی بر این منطقه تسلط یابند. این درگیری تا دوران ساسانی نیز ادامه پیدا می کند. در این پژوهش تلاش شده تا سیاست ها و اثر سیاست های دو قدرت ایران و روم را از اوایل ساسانی تا زمان نرسی مورد بررسی قرار دهد.
محمدحسن جمالی مهرداد قدرت دیزجی
سیاست مذهبی اشکانیان همانند هخامنشیان همراه با تسامح و تساهل بود و از جمله به این سبب در ایران اشکانی از سده دوم میلادی مسیحیت به آسانی نفوذ پیدا کرد. این سیاست مدارا با اقلیت ها در اوایل دوران ساسانی نیز به صورت گسسته ادامه یافت. شاپور اول بعد از پیروزی هایش در نبرد با رومیان، با اسکان اسیران جنگی در شهرهای تازه تاسیس خود موجب گسترش مسیحیت در ایران شد. با نیرو گرفتن روحانیان زرتشتی، سیاست های سخت گیرانه ای نسبت به اقلیت های مذهبی از سوی دولت ساسانی اتخاذ شد. با این حال تا روزگار هرمزد اول روحانیان نفوذ چندانی نداشتند و از این جاست که می بینیم شاپور اول به حمایت از مانی پرداخت. در دوران بهرام دوم روحانیان زرتشتی به اوج قدرت خود رسیدند. آنچه که مانع به تخت نشستن نرسه در سال 293م شد دخالت روحانیان در امر جانشینی بود که نمودی از قدرت یابی دستگاه روحانیت در این دوران شمرده می شود. هر چند درگیری های ایران و روم پیش از شاپور دوم نیز وجود داشت ولی مسیحی شدن ارمنستان و سپس روم بهانه ای شد تا شاپور دوم شکست نرسه از گردیانوس در 298م را جبران کند و ایالاتی را که در قرارداد نصیبین از ایران جدا شده بود به ایران باز گرداند. تا دوران شاپور دوم آنچه موجب تعقیب و آزار اقلیت های مذهبی می شد، تعصب روحانیان زرتشتی بود، اما بعد از رسمی شدن مسیحیت در روم، شاپور دوم مسیحیان ایران را ستون پنجم دشمن پنداشت و سخت گیری دولت نسبت به این اقلیت مذهبی رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. در زمان جانشینان شاپور دوم به ویژه در دوران حکومت یزدگرد اول، از میزان سخت گیری ها کاسته شد. این روند تا زمان نسطوری شدن کلیساهای ایران ادامه داشت. در این تحقیق، علاوه بر توجه به نکات ذکر شده، به ویژه به نقش مسیحیت در روابط ایران و روم دوران شاپور دوم و علل و نتایج آن پرداخته خواهد گرفت.
مریم ضیایی علیرضا ملایی توانی
چکیده ندارد.
مریم ضیایی علی رضا ملایی توانی
چکیده ندارد.