نام پژوهشگر: کاظم ملازاده
معصومه طاهری کاظم ملازاده
در اکثر کتاب های تاریخی، در فصل های نخستین خود اشاره ای کوتاه به دوره ماد در تاریخ ایران باستان دارند، ولی معمولا از چند سطر بیشتر تجاوز نمی کند. حال سوالی پیش می آید، آیا جایگاه ماد در تاریخ ایران در همین چند سطر ارائه شده است؟ شناخت ماد چه تاثیری در شناخت فرهنگ و تمدن ایران دارد؟... مادی ها بی شک نقش بسیار مهمی در تاریخ سیاسی سرزمین ایران و بین النهرین بر عهده داشتند. در سطح منطقه ای موفق شدند اقوام و دولت های کوچک محلی را در قالب قدرتی بزرگ متحد و زمینه را برای شکل گیری امپراتوری هخامنشی و تحولات گسترده ای که بعد از آن در تاریخ و تمدن ایران بوقوع پیوست را، فراهم سازند. در قرن هفتم قدرت خود را تثبیت کردند و از خود آثار معماری در محوطه های نوشیجان، باباجان و گودین، ازبکی، سیلک و ... بر جای گذاشتند. باید دانست که همین دوران کوتاه تأثیر زیادی در تاریخ ایران دارد که ایجاد حکومت ایرانی نمونه ای از آن است. وضعیت ماد به ویژه در حدود سال های 612-550 پ م درپرده ابهام قرار دارد و با توجه به اطلاعات گردآوری شده از منابع مکتوب و داده های باستان شناسی، باز هم ابهامات و جنبه-های مختلفی در ارتباط با آنان ناشتاخته باقی مانده است. آشوریان از جمله پیشگامانی بودند که در طی حملات خود به مناطق زاگرس مطالب جامعی از مادها را بیان نموده اند. علی رغم اشارات مکرر متون آشوری به مادها، از یک ساختار سیاسی بزرگ خبری نیست، بلکه به ساختارهای پراکنده و ایالت های مختلفی اشاره شده است. از حدود 650 تا 614 پ.م دوباره مادها ظاهر می شوند. متاسفانه اطلاعات تاریخی چندانی از این دوره زمانی نداریم و تنها اشاره به مادها در منابع بابلی است. در دیگر متون نیز اطلاعات جسته و گریخته ای از ماد آمده است که اشاره ای به یک قدرت بزرگ سیاسی نیست ولی همه منابع به نوعی قدرت ماد را نشان داده اند. از حدود 612 تا 550 پ.م که اوج قدرت ماد است اطلاعات باستان شناسی تا کنون چیزی را ثابت نکرده اند که میتواند دلیل آن ضعف فعالیت های باستان شناسی باشد یا اینکه مادها تازه قدرت را در دست گرفته اند و با مشکلات زیادی روبه رو بوده اند، بنابراین نتوانستند آثاری از خود بر جای بگذارند. کمبود همین کاوش های باستان شناسی خود، آغاز کننده مشکلات در زمینه شناخت ماد است. مادها مسلما دارای پایتختی بوده اند که این تکته را هم منابع بابلی و هم یونانی ثابت کرده اند. با توجه به اینکه هنوز کاوش های باستان شناسی هگمتانه هیچ داده ای را از دوره ماد نشان نداده است باید به دنبال پایتخت ماد در مکان دیگری بود که با توجه به نظریات مختلف بهترین گزینه تپه مصلی است. قلمرو مادها در دو دوره قابل بررسی است؛ دوره اول قبل از سقوط آشور و دوره بعد از آن. در دوره نخست مادی ها از منطقه کنگاور و همدان در غرب تا منطقه خراسان در شرق، از رشته کوه البرز در شمال تا منطقه کاشان در جنوب گسترده بودند و در دوره دوم این قلمرو به ویژه در جهت غرب و شمال غرب گسترش یافته است. تحقیق حاضر تلاشی است، برای راه گشایی بخشی از مشکلات بیان شده در ارتباط با ماد است.
زهرا زنگنه رحیم فرخ نیا
چکیده: مردم شناسان در مطالعه فرهنگ، اجزا گوناگونی را مد نظر قرار می دهند، یکی از این اجزا هنر می باشد که حاوی اطلاعات غنی جامعه شناختی و مردم شناختی است. هنر هر جامعه ای بازتاب همان جامعه ای است که در آن تولید شده است. در این مطالعه پژوهشگر سعی داشته با مطالعه ی آثار هنری به جا مانده از دوره ی هخامنشی، اشکانی و ساسانی چگونگی بازنمایی زنان در هنر را نشان داده و امکان تحولات ساختاری را در هنر در طی تکوین تاریخ بررسی نماید. برای این کار با استفاده از روش کیفی و رهیافت تطبیقی و به کمک نظریه ی ساختارگرایی تکوینی ابتدا جایگاه زنان مورد مطالعه قرار گرفت تا چارچوب کلی برای شناخت ویژگی های زنان به دست آید. پس از تطبیق جایگاه زنان در سه دوره ی فوق الذکر، نقوش زنان مورد مطالعه قرار گرفتند، بر این اساس در هر دوره ای ویژگی خاصی مد نظر هنرمندان بوده است به طوری که در دوره ی هخامنشیان زنان درباری بیشترین نقوش را به خود اختصاص داده اند، اما در دوره ی اشکانیان تنوع نقوش بیشتر شده و تصاویر خدایان زن در هنر بیشتر خودنمایی می کنند. در دوره ی ساسانیان، طبقات گوناگونی از زنان در هنر راه یافته اند و به جنبه-های زیبایی شناختی و جسمانی زنان توجه خاصی شده است
محسن حاج حسینی کاظم ملازاده
با توجه به فعالیت های باستان شناسی و داده های موجود، فرهنگهای مختلفی در غرب ایران شکل گرفته است. این ناحیه به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و طبیعت ممتازی که دارد، از دیرباز سکونت گاه انسان بوده است. بی شک عصر آهن iiiیکی از مهم ترین دوره های اعتلای هنری در دوران تاریخی به حساب می آید که پیش زمینه و پایه گذار هنر امپراتوری بزرگ هخامنشی بوده است. اما در عین حال، این عصر یکی از مبهم ترین ادوار تاریخی ایران نیز به شمار می رود. یکی از چالش های مهم باستان شناسی عصر آهن iii در غرب ایران کمبود مواد و مدارک فرهنگی در ارتباط با استقرارهای این دوره است. اما در این میان، داده های معماری که به واسطه ی اهمیت کمی و کیفی آن در میان باستان شناسان از جایگاه رفیعی برخوردار است ما را در جهت شناخت فرهنگ این دوره یاری می رساند. امنیت و دفاع از حریم، همواره از دغدغه های اصلی انسان محسوب می شده است. ساختار معماری، با توجه به شرایطی که در عصر آهن iii بر غرب ایران مستولی بوده و مردم بیش از هر چیز درگیر جنگ و گریز بودند، اهمیت ویژه ای می یابد. بهترین موضوعی که می تواند ما را در شناخت بیشتر از این دوره یاری نماید، همانا نقش مهم تأسیسات دفاعی موجود در فرهنگ شان است. با استناد به متون آشوری و نوشته های یونانیان و همین طور حفاری ها و کشفیات باستان شناسی در محوطه های منتسب به ماد، مثل تپه نوشیجان، گودین تپه، باباجان تپه، گوشه ای از تمدن ماد آشکار می گردد. منابع اطلاعاتی از اوضاع تاریخی مادها بیشتر مبتنی بر آثار آشوری، به ویژه نقش برجسته های آن هاست که ضمن ارائه جنبه هایی از روابط اجتماعی و اقتصادی، پاره ای از ویژگی های معماری آن دوره را نیز بیان می کنند. با توجه به این منابع، می توان تصویری از استحکامات این دوره به دست آورد. در این پژوهش، معماری دفاعی منطقه غرب ایران در عصر آهن iii بررسی و تحلیل شده و هم چنین مقایسه آن با تأسیسات دفاعی مناطق هم جوار صورت گرفته است. به این ترتیب، پژوهشی به منظور ارزیابی سیستم معماری دفاعی غرب ایران در عصر آهنiii که هدف عمده ی این رساله است، صورت می گیرد تا نسبت به رفع کمبود پژوهش های تطبیقی در رابطه با شناخت و تحلیل معماری دفاعی در تحقیقات باستان شناسی عصر آهن iii گامی برداشته شود.
راحله نیک پیام یعقوب محمدی فر
یکی از ادوار مهم تاریخی ایران که کمتر مورد نظر پژوهشگران قرار گرفته مربوط به دوران حکومت اسکندر و جانشینان پس از وی در ایران تحت عنوان سلوکیان بوده که تنها با ماهیتی تاریخی و سیاسی شناخته شده است در حالی که با بررسی باستان شناسی سلوکی در ایران می توان به درک بهتری از باستان شناسی اشکانی به عنوان ادامه ی دوره هلنیسم دست یافت و بسیاری از مضامین تازه را در آن توجیه نمود زیرا سلوکیان همانند دیگر فرمانرایان هلنی به عنوان حامیان هنر یونان ظاهر گشته اند. در ابتدای پژوهش، گریزی به هنر یونان داریم تا شاید بتوان برخی بن مایه های هلنی یونان را در سرزمین های مفتوحه در دوران سلوکیان مشاهده نمود. در این پژوهش ساختارهای سیاسی، فرهنگی و هنری دوران سلوکی مبتنی بر مکتوبات تاریخی و داده های باستان شناسی در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است چرا که باستان شناسی سلوکی بیشتر در فرآیندی تاریخی- سیاسی معرفی شده است. محوطه های مختلفی در ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته اند که بسیاری از آنان مرتبط به دوران پس از سلوکیان است، اما نفوذ هنر هلنی در آنان بسته به وضعیت جغرافیایی و ارتباط پیشین با یونان به صورت متفاوت ظاهر گشته است. در این میان گریزی به چند محوطه اشکانی و یونانی- باختری در آسیای مرکزی در باب مقایسه زده شده که نفوذ هنر هلنی به خاطر مهاجرت های یونانیان بیشتر قابل مشاهده است و در نهایت در قالب سبک شناسی، هنر سلوکی مورد مطالعه اجمالی واقع گشته است. این بررسی نتایجی در بردارد که از این میان می توان به هم زمانی فرهنگی و هنری حکومت سلوکی و اشکانی اشاره نمود. به نظر می رسد حوزه نفوذ یونان در سرزمین های شرق فلات ایران بیشتر بوده که این موضوع نیز نشان گر حضور مهاجران یونانی در این مناطق است در حالی که در ایران به علت کمبود داده های باستان شناسی سلوکی درک درستی از ماهیت سلوکیان وجود ندارد و به نظر می رسد که در سرزمین ایران فرهنگ بومی شدت بیشتری داشته است. شاید پیامد حضور سلوکیان در ایران تسریع روند آشنایی ایرانیان با فرهنگ هلنی و معرفی برخی مضامین فکری و هنری تازه در دوران بعد بوده باشد.
پیمان منصوری یعقوب محمدی فر
چکیده محوطه ی کُلَه شگ به فاصله خط مستقیم 6 کیلومتری جنوب شرقی شهر گیلان غرب واقع شده است. کُلَه شگ در حد فاصلِ دو کوه میه خِش و تق توق، با کشیدگی شرقی ـ غربی قرار دارد که رودخانه کُلَه شگ از میان آن عبور می کند. این محوطه بعلت قرارگرفتن در حوزه آبگیر سد کُلَه شگ در سال 1383 خورشیدی طی یک فصل، توسط پژوهشکده باستان شناسی کشور، کاوش نجات بخشی شد. محوطه متشکل از دو بخش مسکونی و گورستان است. گورستان آن در بخش شمالی بر دامنه کوه میه خِش واقع شده است. این گورستان بر روی مصطبه ایجاد شده است. بخش مسکونی در قسمت پایین دست، از سمت شمال به گورستان، و در بخش جنوبی به رودخانه ی کُلَه شگ منتهی می شود. بعلت وسعت محوطه و محدودیت زمان، تمام محوطه کاوش نشد؛ بخصوص بخش گورستان آن تقریباً دست نخورده باقی ماند. عملیات کاوش به صورت ارگانیک انجام شد، و طی آن بقایای سازه های معماری به شکل گسترده آشکار شد. معماری محوطه سنگی، و از شالوده تا بخش بالای دیوارها با سنگ ساخته شده است. در طی کاوش ها، شمار قابل توجهی اشیاء تزیینی، جنگ افزارها، تکه هایِ سفال، و قطعات شیشه به دست آمد. از جمله اشیاء مهم؛ سنجاق های قفلی و یک عدد مُهراستوانه ای است که در تاریخ گذاری محوطه موثر بوده اند. مطالعه تطبیقی بر روی اشیاء و سفال های یافت شده نشان می دهد که کُلَه شگ در عصر آهن ii دارای استقرار بوده، و در عصرآهنِ iii مسکونی بوده است. در عصر آهن iii نشانه هایی از حضور آشوریان یافت شده است. بخش مسکونی با آبگیری سد به طور کامل به زیر آب رفت. تنها بخش گورستان آن سالم است، که با افزایش سطح آب این بخش هم غرق می شود.
فرهاد قاچیانی کاظم ملازاده
با مقایسه ی متون مختلف پادشاهان آشوری که شرح لشگرکشی های خود به سرزمین ماد را در آن ثبت نموده اند، حقایق بسیاری در مورد جغرافیای تاریخی و همچنین ساختارهای سیاسی و اجتماعی مادها آشکار می گردد. یکی از متون با ارزش در خصوص جغرافیای ماد، کتیبه ی استل نجف آباد سارگن است که تاکنون به طرز شایسته ای مورد بررسی قرار نگرفته است. در تحقیق حاضر متن این استل با کمک قرینه های موجود در دیگر متون آشوری مورد بررسی قرار گرفته و براساس آن بخش زیادی از جغرافیای ماد به طور قابل قبولی مشخص گردیده است. بر این اساس بخش اصلی سرزمین ماد که تمرکز استقرارهای مادی در آن بیشتر است در مثلث شهرهای کرمانشاه-همدان-اراک قرار گرفته است. البته قسمت های دیگری از قلمرو ماد در بخش های شمالی غربی همدان به سمت شرق تا بخشی از استان زنجان گسترده بوده است. لازم به ذکر است که این فقط آن قسمت از سرزمین ماد است که آشوریان به آن رسیده اند و قطعاً قلمرو مادها بسیار گسترده تر از آن بوده است. در این تحقیق، بیابان نمک ذکر شده در متون، در کویر میقان واقع در شمال شرق اراک، و کوه بیکنی یکی از کوه های نزدیک این بیابان شناسایی شد. در خصوص ساختار سیاسی-حکومتی ماد، براساس متون آشوری مادها دارای حاکم نشین هایی مستقل و بوده اند که هرکدام توسط یک شهرسالار اداره می شد. این شهرسالاران گاه با هم اتحادهایی تشکیل می دادند که بارزترین آن قیام کشتریته و اتحاد آن با دیگر اقوام و حاکمیت های زاگرس است. گمان می رود این اتحاد سرانجام منجر به تأسیس پادشاهی ماد شده باشد؛ به هرحال در متون به این پادشاهی هیچ اشاره ای نشده است. اساس اقتصاد مردم ماد را دامپروری، فروش اسب، تجارت و تاحدودی کشاورزی تشکیل می داد. از میان دام های پرورش یافته در این ناحیه، اسب دارای بیشترین اهمیت بود و بخش اصلی خراج این مناطق مادی را تشکیل می داد. گاو، گوسفند، و شتر دوکوهانه از دیگر تولیدات دامی بودند. به دلیل قرار گرفتن بخش مهمی از سرزمین ماد در امتداد جاده ی بزرگ خراسان، مردم و شهرهای مادی به طرق مختلف درگیر فعالیت های تجاری، از جمله ترانزیت کالا و نگهبانی از کاروان های تجاری نیز بودند.
سمیه قراخانی بهار محمد بهرام زاده
در سالهای ما بین 1959 و 1964 در مجموعه تخت سلیمان بر روی محلی به نام زندان سلیمان که تقریباً 3 کیلومتر از تخت سلیمان فاصله دارد، بقایای وسیعی از یک معبد مانایی از قرن هشتم ق.م از دل خاک بیرون کشیده شده است. بر اساس کاوشهای باستانشناسی، سفالهای به دست آمده از حفریات و بررسی های باستانشناختی زندان سلیمان امکان تاریخگذاری را فراهم می سازند و ثابت می کنند که این ناحیه در آن زمان، متعلق به قلمرو مانایی ها بوده است و از 830 تا 660 قبل از میلاد آباد بوده است. زندان سلیمان ازجمله محوطه های باستانی شمالغرب ایران و در جنوب دریاچه ارومیه واقع است. این محوطه مهم باستانی عصر آهن ایران، از محوطه شاخص و مهم مربوط به مانا است که بین سالهای 1959و1964 مورد کاوش قرار گرفته است. ویژگیهای عمومی سفالهای عصر آهن این محوطه به روش تحلیل کمی انجام شده است. در این روش به ویژگیهای تکنولوژیک سفال از جمله تمپر (temper) حرارت پخت، طیف رنگ های سفال ها و روش ساخت به عنوان متغیرها توجه شده است. و درصد فراوانی (frequeney) آنها با استفاده از روشهای آماری مشخص شده است. افزون بر این اشکال مختلف ظروف سفالی عمدتاً بر اساس شکل لبه ظروف مشخص شده است. امروزه بسیاری از محققان اذعان دارند که مهمترین مدرک برای بررسی سیر مهاجرت و شناخت و تغییر شیوه زندگی اقوام پیش از تاریخ، در درجه اول سفال و سپس سایر مصنوعات آنهاست. این امر بیش از هر چیز به شناسایی سفالهای پراکنده در سطح مکانهای باستانی بستگی دارد. بنابراین شناخت و تاریخگذاری سفال از مهمترین گامهای اولیه در بازسازی های منطقه ای در باستانشناسی محسوب می شود. بررسی و گونه شناسی سفالینه های زندان سلیمان این امکان را داد تا جایگاه فرهنگ مانا (عصر آهن iii) را در این منطقه مشخص نماید و با مقایسه و مطالعه تطبیقی آن با محوطه های همعصر و کلیدی در شمال غرب ایران از جمله حسنلو iii، زیویه، قلایچی، کول تاریکه؛ بتوان یک تبادل فرهنگی بین این محوطه ها برقرار کرد. در این پایان نامه، ضمن توصیف محوطه های همعصر در شمال غرب ایران، موارد مشابه در طبقه بندی گونه های شاخص سفالین و آمار نوع سفال و طیف رنگ به طور نسبی مشخص گردیده است؛ نیز مجموعه سفالهای بدست آمده از بررسی سطحی زندان سلیمان (عصر آهن iii) با روش تحلیل کیفی و توجه به دو متغیر عمده در زمینه سفالگری (تکنولوژی، فرم و شکل ظروف سفالی) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. همچنین سفالهایی که توسط دیگران نیز مطالعه شده در این پایان نامه درج گردیده است. سپس نتایج به دست آمده با سفالگری همعصر شمال غرب ایران مقایسه شده است. واژه های کلیدی: محوطه زندان سلیمان، فرهنگ مانایی و محوطه های همعصر در شمال غرب ایران، عصر آهن iii، گونه شناسی سفالینه های زندان سلیمان