نام پژوهشگر: مهدی قاجارسپانلو

تأثیر پتاسیم و کود دامی بر عملکرد و جذب عناصر غذایی در گندم تحت مقادیر مختلف آب آبیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - پژوهشکده کشاورزی 1390
  الهه حسن زاده   مهدی قاجارسپانلو

در این آزمایش صفاتی همچون کلروفیل، محتوی نسبی آب (rwc)، عملکرد و اجزای عملکرد، کارایی مصرف آب و جذب عناصر ماکرو و میکرو در برگ پرچم و دانه گندم تعیین شد. نتایج نشان داد که میزان کلروفیل در دو مرحله ی گلدهی و پر شدن دانه در تیمار آبیاری پس از تخلیه 75 درصد آب قابل دسترس گیاه، به بیشترین مقدار رسید و در مرحله ظهور سنبله بیشترین مقدار کلروفیل در تیمار آبیاری پس از تخلیه 25 درصد آب قابل دسترس گیاه مشاهده شد. اثر متقابل کود دامی و پتاسیم بر میزان کلروفیل تنها در مرحله ظهور سنبله معنی دار شد. محتوی نسبی آب در برگ نیز با افزایش تنش کاهش یافت و مصرف کود دامی و سولفات پتاسیم موجب افزایش معنی دار آن گردید. عملکرد دانه، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، وزن هزاردانه، ارتفاع، تعداد پنجه، تعداد دانه پر و پوک، همگی تحت تأثیر میزان آب آبیاری قرار گرفت و با کاهش مقدار آب آبیاری مقدار آنها کاهش یافت. مصرف کود دامی موجب افزایش عملکرد دانه، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، تعداد دانه پر و تعداد پنجه شد. ولی ارتفاع گیاه با مصرف کود دامی کاهش یافت. کاربرد پتاسیم نیز بر هیچکدام از صفات عملکردی تأثیر معنی داری نداشت. کارایی مصرف آب تحت تأثیر هر سه تیمار آبیاری، کود دامی و پتاسیم قرار گرفت. بیشترین مقدار کارایی مصرف آب در تیمار آبیاری پس از تخلیه 50 درصد آب قابل دسترس گیاه و مصرف 40 تن کود دامی در هکتار بدست آمد. همچنین مصرف 600 کیلوگرم کود سولفات پتاسیم در هکتار موجب بهبود کارایی مصرف آب شد. اثر تیمار آبیاری بر غلظت عناصر ماکرو و میکرو در برگ پرچم گندم معنی دار شد. بیشترین غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم در تیمار آبیاری پس از تخلیه 75 درصد آب قابل دسترس گیاه مشاهده شد. کاربرد کود دامی موجب افزایش غلظت فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی و مس در برگ پرچم گردید. مصرف کود سولفات پتاسیم موجب افزایش غلظت کلسیم، منیزیم، مس و آهن در برگ پرچم گندم شد. مقادیر مختلف آب آبیاری بر غلظت عناصر ماکرو و میکرو در دانه گندم اثر معنی دار داشت. حداکثر نیتروژن و پتاسیم دانه در تیمار آبیاری پس از تخلیه 75 درصد آب قابل دسترس گیاه و حداکثر فسفر، کلسیم، منیزیم و آهن در تیمار آبیاری پس از تخلیه 50 درصد آب قابل دسترس گیاه و بیشترین مقدار روی و مس دانه گندم در تیمار آبیاری پس از تخلیه 25 درصد آب قابل دسترس گیاه مشاهده شد. کاربرد کود دامی نیز موجب افزایش غلظت فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس و منگنز در دانه گندم شد. تیمار پتاسیم نیز فقط بر عناصر پتاسیم و مس دانه گندم تأثیر داشت و بیشترین مقدار پتاسیم و مس دانه با کاربرد 300 کیلوگرم در هکتار کود سولفات پتاسیم حاصل شد.

تاثیر کاربرد 5 ساله کودهای آلی(کمپوست زباله شهری و ورمی کمپوست) با و بدون کودشیمیایی بر فراهمی عناصر غذایی در خاک و جذب آن در گیاه گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1390
  اکرم احمدپورسفیدکوهی   مهدی قاجارسپانلو

بمنظور بررسی اثرات کاربرد 5 ساله کودهای آلی (کمپوست زباله شهری و ورمی کمپوست) با و بدون کودشیمیایی بر فراهمی عناصر غذایی در خاک و جذب آن در گیاه گندم،، تحقیقی با طرح بلوک کامل تصادفی و در قالب اسپلیت پلات، در 4 تکرار در سال زراعی 1388، بصورت گلدانی در گلخانه پژوهشی گروه علوم خاک اجرا گردید. در این طرح فاکتور اصلی 10 سطح کودی شامل: شاهد (عدم مصرف کودهای آلی و شیمیایی)، کودشیمیایی طبق آزمون خاک (200 کیلوگرم اوره، 150 کیلوگرم سوپرفسفات تریپل و 100کیلوگرم سولفات پتاسیم درهکتار)، 4 سطح کمپوست زباله شهری (20 و40 تن در هکتار بدون کود-شیمیایی و همراه با نصف کودشیمیایی طبق آزمون خاک) و 4 سطح ورمی کمپوست (20 و40 تن در هکتار بدون کود شیمیایی و همراه با نصف کودشیمیایی طبق آزمون خاک) و فاکتور فرعی نیز دوره های کوددهی (3 دوره کوددهی طی سالهای 87-85 و 2 دوره عدم کوددهی بعد از آن و 5 دوره کوددهی متوالی طی سالهای 88-85) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که کاربرد کودهای آلی در کلیه سطوح، سبب افزایش هدایت الکتریکی، میزان کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم و عناصر کم مصرف (روی، آهن، منگنز و مس) قابل جذب خاک و افزایش تجمع عناصر مذکور در اندام های مختلف (برگ پرچم، کاه و کلش و دانه) گندم نسبت به تیمار شاهد گردید. مقایسه تعداد دفعات کوددهی نشان داد که با افزایش دوره های کوددهی از 3 به 5 دوره متوالی، غلظت روی قابل جذب خاک، میزان تجمع فسفر، آهن و مس در برگ پرچم، کاه و کلش و دانه، میزان تجمع روی و منگنز در برگ پرچم و دانه و میزان تجمع پتاسیم در برگ پرچم گندم بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافت (01/0 p ?). همچنین عکس العمل تیمارهای کودی در برابر دوره های کوددهی بر برخی از فاکتورها از قبیل پی هاش خاک و میزان فسفر جذب شده در کاه و کلش گیاه تحت کشت تأثیر معنی داری گذارده است (01/0 p ?). بیشترین میزان اسیدیته خاک با کاربرد 5 دوره متوالی 20 و 40 تن ورمی کمپوست در هکتار و بالاترین مقدار هدایت الکتریکی، کربن آلی و نیتروژن کل خاک در اثر کاربرد 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی تجمع یافت. ضمناً حداکثر غلظت فسفر قابل جذب خاک در اثر کاربرد 40 تن ورمی کمپوست در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی و بالاترین غلظت پتاسیم، روی، آهن، منگنز و مس قابل-جذب خاک در اثر کاربرد 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار حاصل شد که بترتیب نسبت به تیمار شاهد 6/1، 64/0، 4/5، 93/1، 2/3 و 24/4 برابر افزایش یافت. در برگ پرچم گندم بیشترین غلظت نیتروژن (61/4 درصد) در اثر کاربرد 40 تن ورمی-کمپوست در هکتار بهمراه نصف کود شیمیایی، فسفر (21/0 درصد)، پتاسیم (35/1 درصد)، روی (56/46 میلی گرم بر کیلوگرم)، آهن (84/1353 میلی گرم بر کیلوگرم) و مس (97/8 میلی گرم بر کیلوگرم) در اثر کاربرد 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی حاصل شد. علاوه بر آن کاربرد 5 دوره متوالی 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی بالاترین غلظت منگنز برگ پرچم (18/45 میلی گرم بر کیلوگرم) را حاصل نموده است. همچنین نتایج نشان داد که حداکثر جذب نیتروژن و فسفر کاه و کلش بترتیب با کاربرد 20 تن ورمی کمپوست در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی و کاربرد 5 دوره متوالی همین تیمار حاصل شد. بیشترین میزان پتاسیم و عناصر کم مصرف (روی، آهن، منگنز و مس) جذب شده توسط کاه و کلش نیز در تیمار 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی مشاهده شد. در دانه بیشترین جذب نیتروژن (1/586 میلی گرم در گلدان)، فسفر (6/43 میلی گرم در گلدان) و پتاسیم (2/125 میلی گرم در گلدان) با کاربرد 20 تن ورمی کمپوست در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی و نیز بیشترین جذب روی (16/1 میلی گرم در گلدان)، آهن (14/1 میلی گرم در گلدان)، منگنز (56/0 میلی گرم در گلدان) و مس (25/0 میلی گرم در گلدان) با کاربرد 40 تن کمپوست زباله شهری در هکتار همراه با نصف کود شیمیایی حاصل شد.

اثر تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی شیمیایی و بیولوژیکی خاک (مطالعه موردی شرق ساری)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  مهری برومند   مهدی قاجارسپانلو

در این مطالعه آثار تغییر کاربری اراضی جنگلی به زمین های زراعی دیم (کلزا)، شالیزار و باغ مرکبات بر برخی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در دو عمق سطحی و زیر سطحی در دو منطقه سمسکنده و زرین آباد از توابع شرقی شهرستان ساری، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 4 تکرار، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که تغییر کاربری سبب افزایش جرم مخصوص ظاهری و حقیقی و در نهایت کاهش تخلخل گردید. پایداری خاکدانه ها، ظرفیت نگهداشت آب و رطوبت باقیمانده در جنگل و شالیزار بیشتر از دو کاربری دیگر بود اما کاربری شالیزار مقدار رطوبت قبلی بالاتری داشت. بیشترین مقدار رس در کاربری های دیم و شالیزار مشاهده شد. کاربری های جنگل و باغ، به ترتیب دارای بیشترین مقدار سیلت و شن بودند. بالاترین میزان واکنش خاک (51/7) و هدایت الکتریکی ( 72/0 دسی زیمنس بر متر) مربوط به شالیزار بود. تغییر کاربری سبب کاهش مشهود کربن آلی، نیتروژن کل و پتاسیم قابل جذب گردید اما بر مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی اثری نداشت. کاربری باغ با 66/18 میلی گرم بر کیلوگرم، بالاترین میزان فسفر قابل جذب را دارا بود. تبدیل جنگل به اراضی زراعی سبب کاهش معنی دار کربن و نیتروژن بیومس میکروبی و همچنین شدت نیتریفیکاسیون خالص گردید. کمترین میزان تنفس (05/453میلی گرم کربن بر کیلوگرم خاک ) در کاربری دیم مشاهده شد. با افزایش عمق مقادیر جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی و درصد رس به ترتیب به میزان 29/4، 92/3 و 4/16 درصد افزایش یافت اما رطوبت قبلی، درصد شن و سیلت با افزایش عمق کاهش یافت. تمامی پارامترهای شیمیایی اندازه گیری شده از جمله کربن آلی، فسفر و پتاسیم قابل جذب، نیتروژن کل، هدایت الکتریکی و ظرفیت تبادل کاتیونی کاهش معنی داری را با افزایش عمق نشان دادند اگرچه این امر در مورد واکنش خاک صادق نبود. این نتیجه برای پارامترهای بیولوژیک نیز تکرار شد به گونه ای که مقادیر کربن بیومس میکروبی، نیتروژن بیومس میکروبی، شدت نیتریفیکاسیون خالص و تنفس میکروبی به ترتیب 31/53، 93/46، 85/39 و 72/18 درصد با افزایش عمق، کاهش یافتند. منطقه سمسکنده مقادیر بالاتری را نسبت به منطقه زرین آباد از نظر جرم مخصوص حقیقی، تخلخل، ظرفیت نگهداشت آب و ذرات شن نشان داد در حالی که از نظر مقادیر رطوبت قبلی، رطوبت باقیمانده و رس در سطح پایین تری قرار گرفت. از نظر پارامترهای شیمیایی نیز به غیر از کربن آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی، سایر پارامترها در منطقه سمسکنده مقادیر بالاتری را نسبت به زرین آباد نشان دادند. نیتروژن بیومس میکروبی و شدت نیتریفیکاسیون خالص نیز به ترتیب 54/17 و 59/19 درصد در منطقه سمسکنده بیشتر از زرین آباد بودند.

بررسی اثر کاربرد پساب صنعتی کارخانه بر میزان برخی عناصر سنگین در خاک و گیاهان زراعی (مطالعات موردی: پساب کارخانه آریا سینا ساری )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مسعود زالکانی اندرور   محمدعلی بهمنیار

برای بررسی اثر پساب صنعتی بر مقدار برخی عناصر سنگین (کروم، کادمیوم، نیکل و سرب) در آب، خاک و گیاه، اراضی تحت آبیاری با پساب کارخانه آرین سینا (15 کیلومتری شمال ساری) که پساب تولیدی از کارخانه بعد از اختلاط با آب رودخانه وارد زمین¬های کشاورزی می¬شود، انتخاب شد. با هدف بررسی اثر مسافت طی شده توسط پساب بر مقدار تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاه ابتدا زمین تحت تاثیر پساب کارخانه با توجه به محل ورود پساب به اراضی زراعی به 3 منطقه تقسیم ¬گردید. در مجاور مزرعه مورد نظر، زمین های زراعی که از نظر کشت، مشخصات خاک و مدیریت زراعی، مشابه اراضی مورد مطالعه بودند، اما تحت اثر پساب صنعتی قرار نگرفته به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. در اراضی یاد شده، در مکان هایی که نمونه¬های گیاهی (برنج و علوفه) برداشت شد و شاهد از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی¬متری، نمونه¬برداری از خاک نیز صورت گرفت. نمونه¬های آب و خاک بعد از برداشت به آزمایشگاه منتقل و مقدار عناصر کروم، کادمیوم، نیکل و سرب اندازه¬گیری شد. این مطالعه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به صورت آزمایش فاکتوریل (فاصله و عمق خاک) در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ترکیب پساب صنعتی با آب رودخانه موجب افزایش ec آب آبیاری گردید. زمان نمونه برداری بر روی ecآب اثر چندانی نداشت. مقدار کروم در پساب خروجی از کارخانه نسبت به غلظت کروم آب رودخانه 29% بیشتر بود و بعد از اختلاط با آب آبیاری مقدار کروم نیز 19% افزایش نشان داد. غلظت نیکل در پساب خروجی از کارخانه 53% بیشتر از غلظت نیکل در آب رودخانه بود که بعد از ترکیب شدن با آب رودخانه غلظت نیکل34% افزایش یافت. تجمع کروم کل در خاک سطحی مناطق تحت تاثیر پساب نسبت به شاهد(17، 22 و 24 درصد به ترتیب در مناطق اول تا سوم)افزایش یافت. مقدار نیکل قابل جذب در خاک سطحی به ترتیب 20، 45 و 42 درصد نسبت به خاک شاهد افزایش نشان داد. میزان سرب در خاک تحت¬الارض در مکان اول بیشترین مقدار را نسبت به شاهد داشت. میزان عناصر سنگین در گیاهان نیز تحت تاثیر پساب صنعتی قرار گرفت. در ریشه برنج کادمیوم تا 40% نسبت به شاهد افزایش داشت. در اندام هوایی برنج میزان کروم، کادمیوم، نیکل و سرب(به ترتیب 36%، 50%، 72% و 44% نسبت به شاهد)افزایش یافت. در دانه برنج بیشترین افزایش مربوط به کروم با 88% و در ریشه علف هرز 26% نسبت به شاهد بود. کادمیوم در اندام هوائی علوفه در شاهد از 4/5 1-mg kg به 06/6 mg kg-1 در مکان سوم افزایش یافت. در برنج شاخص انتقال عناصر سنگین از خاک به ریشه بیشتر از انتقال به اندام هوایی و انتقال به بذر بوده است.

اثر تنش آبی روی رشد و تولید گندم و مقایسه مقاومت لاینهای مختلف آن به خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  مهدی قاجارسپانلو   حمید سیادت

چکیده ندارد.