نام پژوهشگر: محمدباقر باقریه نجار

نقش بیوکنترل تریکودرما هارزیانوم در افزایش مقاومت گیاه گندم به اثر بیماریزایی فوزاریوم سودگرامینه آروم با تاثیر بر برخی آنزیم های مسئول سنتز لیگنین نظیر فنیل آلانین آمونیالیاز و فرولیک اسید پراکسیداز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم 1390
  فرح بنی هاشم   غلامرضا حدادچی

گونه های فوزاریون پاتوژن های قارچی در همه ی مناطق جهان هستند که طیف وسیعی از محصولات شامل : غلات، میوه ها ، سبزیجات و گل ها را تحت تاثیر قرار می دهد. پوسیدگی ریشه ی گندم (تریتیکوم ایستیوو) توسط فوزاریوم سودوگرامینه آروم ایجاد می شود که در گذشته به عنوان گروه 1 فوزاریوم گرامینه آروم، شناخته می شد. فوزاریوم سودوگرامینه آروم علت مهم کاهش محصولات غلات در نواحی استرالیا، آسیا، آفریقا و آمریکا است. ثابت شده است که استفاده از قارچ کش ها برای کنترل بیماری پوسیدگی طوقه موثر نمی باشد زیرا فوزاریوم سودو گرامینه آروم پاتوژن خاکزی بوده و می تواند گیاهان را از لحظه خروج گیاه جوان تا مرحله ی بلوغ آلوده نماید. تریکودرما هارزیانوم یک قارچ خاکزی است که به عنوان یک عامل بیوکنترل برای طیف وسیعی از پاتوژن های گیاهی خاکزی و هوازی مهم از نظر بومی عمل می کند. فعالیت همزیست انگلی این ارگانیسم به ترکیبی از رقابت غذایی موفق، تولید آنزیم های تجزیه کننده دیواره ی سلولی ، آنتی بیوزیز و القاء پروتئین های مرتبط با بیماری زایی، نسبت داده می شود. نقش کلیدی پراکسیداز دیواره ی سلولی و فنیل آلانین آمونیالیاز، در استحکام دیواره ی سلولی مشخص شده است که این عمل از طریق پل های بی فنیل بین پلیمرهای دیواره، انجام می گیرد. در مطالعه ی ما فعالیت تعدادی از آنزیم های مسئول سنتز لیگنین شامل فنیل آلانین آمونیالیاز و فرولیک اسید پراکسیداز در گندم (رقم فلات)، بررسی شد. سه نوع کشت انجام گرفت : در کشت اول چهار تیمار به کار گرفته شد، (1) کشت های پیش تیمار شده با تریکودرما هارزیانوم (2) کشت های پیش تیمار شده با تریکودرما هارزیانوم که به پاتوژن فورزاریوم سودوگرامینه آروم نیز آلوده شدند (3) گیاهان آلوده شده به پاتوژن فوزاریوم سودوگرامینه آروم و (4) گیاهان کنترل که به هیچ قارچی آلوده نشده اند، سنجش آنزیم 35 روز بعد از آلودگی در برگ ها صورت گرفت. در کشت دوم آلودگی در سطح خاک، توسط کاه گندم آلده به فوزاریوم سدودگرامینه آروم و پوسته ی برنج آلوده شده با تریکودرما هارزیانوم انجام شد و فعالیت آنزیم ها 21 روز پس از هر تیمار در برگ ها و ریشه ها اندازه گیری گردید. در کشت پایانی آلودگی با فوزاریوم سودوگرامینه آروم بر روی دانه های پیش تیمار شده با تریکودرما هارزیانوم انجام شد و سنجش آنزیم نیز 35 روز پس از هر تیمار در برگ ها و ریشه ها انجام گرفت. فعالیت فرولیک اسید پراکسیداز محلول و دیواره ای، همچنین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز در نمونه های آلوده به هر دو قارچ فوزاریوم سودوگرامینه آروم و تریکودرماهارزیانوم، افزایش نشان داد ضمن اینکه تیمار با تریکودرما هارزیانوم سبب تقویت رشد ریشه و افزایش وزن تر نمونه ها گردید. این مطالعه نقش بیوکنترل تریکودرما هارزیانوم علیه فوزاریوم سودگرامینه آروم را نشان می دهد زیرا افزایش فعالیت فرولیک اسید پراکسیداز و فنیل آلانین آمونیالیاز در نمونه های آلوده به هر دو قارچ فوزاریوم سودوگرامینه آروم و تریکودرماهارزیانوم، به ویژه در ریشه سبب افزایش مقاومت دیواره ی سلولی در برابر نفوذ و گسترش پاتوژن می شود.

بررسی نقش trr14 در مقاومت به تنش در گیاه آرابیدوپسیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم پایه 1389
  فریبا افضلی   مهناز اقدسی

گسترش روز افزون زمین های شور و کویری شدن اراضی مناطق خشک پدیده ای بسیار نگران کننده است. به طوری که تنش شوری و خشکی یکی از مهمترین عوامل کاهش عملکرد بسیاری از گیاهان زراعی محسوب می شوند. بنابراین در دهه های اخیر تلاش جدی برای بهره برداری از پتانسیل ژنتیکی ارقام گیاهان زراعی از طریق برنامه های به نژادی صورت گرفته است. پروتئین trr14 یک عضو کوچک از خانواده ی چند ژنی در آرابیدوپسیس بوده و دارای دومین کیوپین منفرد با ساختار سوم است. این پروتئین نخستین بار در غربالگری گیاهچه های آرابیدوپسیس مقاوم به قند ترهالوز (trehalose resistance) یافت شد و از این رو trr14 نامیده شد. این پروتئین در کلروپلاست وجود دارد. نقش پروتئین trr14 در گیاه آرابیدوپسیس بدرستی شناخته نشده است. اما آنالیز ژنتیکی و بیان ژن نشان داد که بیان بالای trr14سبب مقاومت به ترهالوز می شود. افزودن ترهالوز به محیط کشت گیاه آرابیدوپسیس (غلظت 100 میلی مولار) سبب کاهش رشد و عدم ظهور برگ های اولیه و نیز تجمع نشاسته در لپه های آن می شود. همچنین اور اکسپرس کردن گیاه آرابیدوبسیس با ژن trr14 سبب تغییرات قابل ملاحظه در گیاه از جمله کاهش تنفس نوری می شود. بنابراین به نظر می رسد که trr14 به نوعی در مقاوم نمودن گیاهان به تنش نقش داشته باشد. در این تحقیق نقش trr14 بر میزان جوانه زنی و رشد، میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت و میزان بیان ژن در گیاهچه های آرابیدوپسیس تالیانا در تنش شوری و خشکی مطالعه شد. بدین منظور گیاهچه های وحشی clo.0 را به عنوان شاهد و گیاهچه های جهش یافته trr14 (از کلکسیون salk) و گیاهچه های اوراکسپرس شده با ژن trr14 re17, re12, re7)) استفاده شد. بذور این گیاهچه ها در محیط کشت ms حاوی غلظت های مختلف 0، 75، 100 و 150 میلی مولار کلرید سدیم و یا 200 و 300 میلی مولار مانیتول کشت داده شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش غلظت نمک میزان جوانه زنی، رشد و ماندگاری گیاهچه ها و میزان کلروفیل در گیاهچه های clo.0 و salk کاهش یافت. اما در گیاهچه های اوراکسپرس شده با ژن trr14، نسبت به نمونه وحشی این پارامترها کاهش کمتری نشان می دهد. علاوه بر این، میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت نیز در گیاهچه های اوراکسپرس شده با ژن trr14 در محیط کشت ms حاوی غلظت های مختلف 0، 75 و100 میلی مولار کلرید سدیم نسبت به نمونه وحشی افزایش می یابد. همچنین آنالیز بیان ژن trr14، در شرایط تنش شوری نشان داد که با افزایش غلظت کلرید سدیم در محیط کشت بیان ژن trr14 در گیاهچه های clo.0 و اوراکسپرس شده با ژن trr14 افزایش می یابد. افزایش غلظت مانیتول در محیط کشت نیز اثر مشابه غلظت های مختلف نمک بر گیاهچه های اوراکسپرس شده با ژن trr14 نسبت به گیاه وحشی نشان داد. این نتایج به وضوح نشان می دهد که فقدان ژن trr14 سبب کاهش جوانه زنی دانه، اندازه طول ریشه و همچنین کاهش تحمل گیاه تحت شرایط تنش های محیطی می-شود. بعلاوه این نتایج نشان می دهد که پروتئین trr14 می تواند با اثر بر مکانیسم های فیزیولوژیکی مهم گیاه نظیر سیستم ریشه ایی گسترده برای جذب آب و موادغذایی و میزان کلروفیل مناسب برای حفظ فتوسنتز، در بقا و افزایش ماندگاری گیاه در شرایط تنش نقش داشته باشد.

بهینه سازی کشت بافت گیاه نخود (cicer arientinum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه ابراهیمی   محمدباقر باقریه نجار

گیاه نخود با نام علمیarientinum cicer گیاهی از خانواده ی fabaceae از اعضای مهم خانواده حبوبات است که دارای اهمیت اقتصادی قابل توجهی در تغذیه انسان می باشد. دانه این گیاه با داشتن ارزش های غذایی شامل: 67 – 48%کربوهیدرات، 5/31 –4/12% پروتئین، 50 -41% نشاسته، 6% چربی و مواد معدنی مفید مثل فسفر، آهن و ویتامینهای محلول در آب مورد استفاده ی وسیع بسیاری از کشورهای منطقه ی آسیایی و اروپایی می باشد.باززایی از طریق کشت بافت یکی از روشهای مناسب و موثر برای حفظ و تکثیر گیاهان به شمار می رود. در این تحقیق وضعیت کالوس دهی، ساقه زایی و ریشه زایی گونهarientinum cicer تحت اثر هورمون های بنزیل آمینو پورین (bap)، نفتالین استیک اسید (naa ) و ایندول 3-بوتیریک اسید (iba ) بررسی گردید. ابتدا بذر ها استریل سطحی شدند و برای به دست آوردن گیاهچه استریل به محیط کشت ms که با آگار 8% جامد شده بود منتقل گردیدند. پس از 10-7 روز ریز نمونه هایی از گیاهچه استریل به محیط کشت ms حاوی ساکارز و 30 سطح هورمونی مختلف شامل (mg/lit 5، 2، 5/1، 1، 5/0، 0) از هورمون بنزیل آمینو پورین ( bap ) به همراه (mg/lit 0، .05/0 ،1/0، 2/0، 4/0) از هورمون naa از طرح کاملا تصادفی با تکرار 3 مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر هورمون bap در شاخه زایی بسیار بالا و بهترین غلظت برای شاخه زایی mg/lit bap 5/1 +naa mg/lit 4/0 می باشد. به منظور بررسی اثرات هورمون های ریشه زایی و تعیین بهترین غلظت برای ریشه زایی گیاه نخود، تیمارهای مختلف هورمونی شامل (mg/lit 5/1، 1، 5/0،0) از هورمون iba ( ایندول بوتیریک اسید) به همراه naa در غلظتهای ( 5/0 و 0) با تکرار 3 مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از تست دانکن بررسی گردید. بهترین غلظت ها برای ریشه دار شدن ریز نمونه ها غلظت mg/lit 5/1 از هورمون iba+ mg/lit 5/0از هورمون naa می باشد. در نهایت گیاه کامل توسط تکنیک کشت بافت ایجاد شد.

بهینه سازی کشت بافت لوبیا جهت انتقال ژن atdreb1a
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم پایه 1390
  مهناز کرمی   محمدباقر باقریه نجار

لوبیا از تیره fabaceae و از تیره ی lotoideae یا پروانه واران مهم ترین عضو خانواده حبوبات است که دارای اهمیت اقتصادی قابل توجهی در تغذیه انسان می باشد. باززایی از طریق کشت بافت یکی از روش های مناسب و موثر برای حفظ و تکثیر گیاهان به شمار می رود. در این تحقیق وضعیت کالوس دهی، ساقه زایی و ریشه زایی گونه ی phaseolus vulgaris تحت اثر هورمون های bap (بنزیل آمینوپورین ) و naa (a – نفتالین استیک اسید) بررسی گردیده است. ابتدا بذرها استریل سطحی شدند و برای بدست آوردن گیاهچه ی استریل به داخل محیط کشت حاوی آب و آگار 8/0% انتقال یافتند. بعد از 10 روز قطعات جداکشت (هیپوکوتیل، ریشه و برگ) به دست آمده از گیاهچه ی استریل در 25 تیمار هورمونی مختلف مورد آزمون قرار گرفتند. برای انجام فرایندهای بازایی قطعات جداکشت به محیط کشت موراشیک و اسکوگ جامد متشکل از دو هورمون naa(با سطوح 0، 1/0 ، 2/0 ، 4/0 و 8/0 میلی گرم در لیتر) و bap( با سطوح 0، 5/0 ، 1 ، 2 و 4 میلی گرم در لیتر ) انتقال یافتند. طبق نتایج بدست آمده بهترین غلظت برای کالوس دهی در ترکیبی از این دو هورمون بدست آمد (4/0 میلی گرم در لیتر هورمون naa و 2 میلی گرم در لیتر هورمون bap). در فرایند ساقه زایی نیز با افزایش غلظت bap افزایش ساقه زایی تا غلظت 2 میلی گرم در لیتر هورمون bap مشاهده گردید و بعد از آن کاهش ساقه زایی به وقوع پیوست. در فرایند ریشه زایی نیز با افزایش غلظت naa ریشه زایی افزایش یافت. بعد از مراحل بالا گیاهچه ی کامل تشکیل و به خاک انتقال یافت. atdreb1a یک فاکتور رونویسی است که بیان بسیاری از ژن های قابل القاء تحت تنش را تنظیم می نماید. کشت باکتری آگروباکتریوم حاوی ژن در محیط کشت lb حاوی آنتی بیوتیک کانامایسین و ریفامپیسین با غلظت 50 میکروگرم بر میلی لیتر انجام گرفت . غلظت های 1/0 ، 2/0 و 3/0 از سوسپانسیون باکتری در لاندار مساوی 600 نانومتر تهیه گردید. آلودگی قطعات جداکشت با 2 روش float و drop انجام گرفت. سپس، قطعات جداکشت آلوده شده توسط باکتری آگروباکتریوم حاوی ژن atdreb1a برای انجام مراحل باززایی به محیط کشت ms جامد حاوی ویتامین، 30 گرم در لیتر ساکاروز، 500 میلی گرم درلیتر آنتی بیوتیک سفوتاکسین و غلظت بهینه از هورمون های naa و bap انتقال یافتند . فرایند تشکیل کالوس بعد از 15 روز مشاهده گردید.

بررسی برخی از ژن های دخیل در نو ترکیبی dna در گیاه آرابیدوپسیس تالیانا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1386
  محمدرضا کیامقدم   محمدباقر باقریه نجار

چکیده ندارد.

افزایش بیان ژن rrcql4a در گیاه آرابیدوپسیس (arabidopsis thaliana)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم پایه 1386
  سمیه نجفی نودیجه   محمدباقر باقریه نجار

چکیده ندارد.

ارزیابی مقاومت ژنوتیپ های گندم بهاره به بلایت فوزاریومی سنبله در محیط کشت و مزرعه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1388
  سیاوش سلیمیان ریزی   محمدباقر باقریه نجار

چکیده ندارد.

ارزیابی مقاومت ژنوتیپ های گندم بهاره به بلایت فوزاریومی سنبله در محیط کشت و مزرعه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1388
  سیاوش سلیمیان ریزی   سعید نواب پور

بلایت فوزاریومی سنبله از بیماری های مهم گندم در سراسر جهان است که علاوه برکاهش عملکرد باعث کاهش کیفیت دانه ها و آلودگی آنها به مایکوتوکسین ها می شود. اصلاح برای ایجاد واریته های مقاوم از موثرترین روش های کنترل این بیماری محسوب می شود. سی ژنوتیپ گندم بهاره در قالب یک طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور مطالعه عملکرد، یک بخش سالم به عنوان شاهد در مقابل بخش آلوده مورد ارزیابی عملکرد قرار گرفت. درصد وقوع بیماری، شدت بیماری، درصد دانه های آلوده و شاخص حساسیت به تنش برای کاهش عملکرد (ssi) به ترتیب به عنوان شاخص های نوع اول تا چهارم بیماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص بیماری و شاخص isk به عنوان شاخص هایی مرکب از انواع مقاومتی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. همبستگی مثبت معنی داری بین تمامی شاخص های مورد ارزیابی برای مقاومت مشاهده شد. دیاگرام دوبعدی شاخص های درصد وقوع بیماری، شدت بیماری و درصد دانه های آلوده دو به دو در مقابل یکدیگر رسم شد و واکنش ژنوتیپ های از نظر مقاومت های نوع اول تا سوم با یکدیگر مقایسه شد. تجزیه به مولفه های اصلی به منظور رسیدن به یک شاخص خلاصه شده از چهار نوع مقاومتی انجام شد و مولفه ی اول که حدود 79 درصد تغییرات حساسیت ژنوتیپ ها را توجیه می کرد به عنوان مولفه ی حساسیت نام گذاری شد. شاخص isk به عنوان شاخص مناسب تری برای ارزیابی مقاومت در مزرعه تشخیص داده شد. در این پژوهش همبستگی منفی معنی داری بین صفات مورفولوژیک ارتفاع بوته و طول پدانکل با مقاومت به بلایت فوزاریومی سنبله مشاهده شد. با وجود عدم مشاهده همبستگی معنی دار بین مقاومت و تراکم سنبلچه، دیاگرام دوبعدی مولفه ی حساسیت در مقابل تراکم سنبلچه نشان داد که ژنوتیپ های با کمترین تراکم سنبلچه در این پژوهش از ژنوتیپ های مقاوم به این بیماری هستند. شاخص های ارزیابی مقاومت به توکسین دی اکسی نیوالنول (don) در محیط کشت حاوی توکسین شامل دو شاخص جوانه زنی و طول کولئوپتیل با شاخص های ارزیابی مقاومت در مزرعه مورد بررسی قرار گرفتند و همبستگی مثبت و معنی داری بین شاخص های مقاومت در مزرعه و محیط کشت مشاهده شد. دیاگرام دوبعدی مولفه ی حساسیت در برابر دو شاخص مقاومت در محیط کشت رسم شد و مشخص شد واکنش تعدادی از ژنوتیپ ها از نظر هر یک از شاخص های مورد ارزیابی در محیط کشت با واکنش آنها در برابر بلایت فوزاریومی سنبله در مزرعه مشابه است و برخی از ژنوتیپ ها با وجود واکنش مقاومت در محیط کشت در برابر توکسین don، در مزرعه به عنوان ژنوتیپ های حساس طبقه بندی شدند. شاخص طول کولئوپتیل به عنوان شاخص مناسب تری برای ارزیابی مقاومت به بلایت فوزاریومی سنبله تشخیص داده شد.