نام پژوهشگر: نرگس یافتیان
اعظم رضایی نرگس یافتیان
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش راهبرد رسم شکل به معلمان ریاضی پایهی هفتم بر عملکرد حل مسئلهی دانشآموزان آنها است. در این مطالعه 16 نفر از معلمان ریاضی پایهی هفتم استان همدان به روش نمونهگیری در دسترس به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه 8 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. هر یک از معلمان گروه آزمایش نیز به تصادف دو کلاس پایهی هفتم خود را یکی به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب نمودند. معلمان گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش راهبرد رسم شکل قرار گرفته و این آموزشها را به دانشآموزان گروه آزمایش خود ارائه نمودند. دانشآموزان گروه آزمایش و گروه گواه به ترتیب 207 و 216 نفر بودند. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر جمعآوری دادهها روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه بوده است. ابزار اندازهگیری در پیشآزمون، 4 سوال از سوالات فونگ و لی (2009) که در پژوهش خود استفاده نمودند، یک سوال از سوالات مطرح شده در کنفرانس آموزش ریاضی سمنان (ریحانی، 1391) و در پسآزمون ترکیبی از سوالات محقق ساخته و سوالات مسابقات ریاضی کانگورو بود. روایی محتوایی و صوری سوالات پیشآزمون و پسآزمون توسط چندین نفر از اساتید ریاضی و آموزش ریاضی و همچنین چند نفر از دبیران ریاضی استان همدان تأیید شد. برای تعیین پایایی، سوالات پیشآزمون و پسآزمون بر روی گروه 30 نفری به عنوان نمونه اجرا شد و آلفای کرونباخ سوالات پیشآزمون 81/0 و آلفای کرونباخ سوالات پسآزمون 77/0 به دست آمد که در سطح مطلوبی بود. نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان میدهند که معلمان و دانشآموزان برای حل مسائل ریاضی معمولاً از راهبردهایی به غیر از رسم شکل استفاده میکنند. اما پس از آموزش راهبرد رسم شکل احتمالاً استفاده از این راهبرد را نسبت به سایر راهبردهای حل مسئله ترجیح میدهند. همچنین در صورت استفاده از راهبرد رسم شکل، مدلهای متنوعی توسط حل کنندگان، رسم شد. ضمناً به کمک آزمون پارامتریک t، تفاوت عملکرد حل مسئلهی دانشآموزان گروه آزمایش و گواه در پیشآزمون و پسآزمون معنیدار شد. بدین معنی که آموزش راهبرد رسم شکل در این دوره، بر عملکرد حل مسئلهی دانشآموزان تأثیر مثبت گذاشته است. اما به کمک آزمون ناپارامتریک u- من ویتنی، تفاوت عملکرد حل مسئلهی معلمان گروه آزمایش و گواه در پیشآزمون و پسآزمون معنی دار نشد. در تفسیر این موضوع شاید بتوان عنوان نمود که معلمان ریاضی، در هر صورت یک راهبرد، برای حل مسئله خواهند یافت. همچنین، با استفاده از طیف 5 تایی لیکرت نظر دانشآموزان و معلمان گروه آزمایش راجع به کیفیت آموزشهای ارائه شده در این دوره سنجیده شد که اکثر آنان، اثر این آموزشها را مثبت ارزیابی کردند. به نظر میرسد اگر برنامهریزان آموزشی نیز در تدوین کتب درسی به جای آموزش راهبردهای متعدد، راهبردهای کمتر ولی با عمق و غنای بیشتری را مد نظر قرار دهند؛ توانایی حل مسئلهی دانشآموزان افزایش خواهد یافت.
سونا نادری بوانلو نرگس یافتیان
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی توانایی طرح مساله ریاضی دانش آموزان پایه هفتم و جستجوی مولفه های خلاقیت ریاضی در تکالیف طرح مساله شان می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پایه هفتم شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 93-92 است. در این مطالعه 521 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مناطق شهرستان بهارستان که در پایه هفتم مشغول به تحصیل بوده اند، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شده اند. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. بدین منظور پرسشنامه ای محقق ساخته براساس چارچوپ طرح مساله استویانوا(1996) طراحی گردید. همچنین برای بررسی اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه، چارچوب های محقق ساخته، مدل ویسترو-یو (2009)، مدل ضرب یپ بن هار(2002) و مدل جمع و تفریق گرنو و همکاران(1987) بکار برده شد. برای بررسی مولفه های خلاقیت ریاضی در پاسخ های دانش آموزان از روش کنترویچ و همکاران(2011) استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه، روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد داده ها) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط تعدادی از اساتید ریاضی و آموزش ریاضی تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه، 735/. به دست آمد که این مقدار وضعیت مناسبی را در مورد پایایی آن نشان می دهد. براساس نتایج به دست آمده معلوم شد که اکثر مسائل طرح شده توسط دانش آموزان، برگرفته از زندگی واقعی است. ولی متاسفانه برخی از دانش آموزان در مسائل طرح شده، به حل پذیری آنها توجه کافی ندارند و مسائل غیرقابل حل، طرح کرده بودند. همچنین، اکثر مسائل طرح شده، ساده و یا مطابق با مسائل کتب درسی بود و دانش آموزان تنوع و خلاقیت پایینی در برخی از سوالات آزمون طرح مساله از خود نشان دادند. نتایج این تحقیق بیان کننده ی این مطلب است که دانش آموزان شرکت کننده در طرح مسائل، عملکرد مناسبی نداشتند که شاید مهمترین عامل آن را بتوان درک نادرست و رویه ای آنان از مفاهیم ریاضی دانست. عملکرد دانش آموزان به تفکیک جنسیت نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر وجود ندارد.
آرزو بشیر نرگس یافتیان
هدف این پژوهش، ارزیابی محتوای کتاب ریاضی پایه هفتم از نظر فعال بودن محتوا با استفاده از تکنیک ویلیام رومی، توجه به خلاقیت از طریق انطباق با عوامل خلاقیت گیلفورد، بررسی بر اساس طبقه بندی حیطه شناختی اندرسون، توجه به حل مسئله و طرح مسئله و بالاخره تحلیل کتاب از نظر توزیع مسائل زمینه مدار می باشد. برای انجام پژوهش، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری، کتاب ریاضی پایه هفتم است که در سال 1394-1393 توسط وزارت آموزش و پرورش به چاپ رسیده است. جهت همسوسازی نتایج تحلیل، از نظرسنجی از دبیران ریاضی متوسطه اول استفاده شد. به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی پژوهش از نظرات و دیدگاه های صاحب-نظران و اساتید آموزش ریاضی استفاده شد.