نام پژوهشگر: مرتضی قرایی گرگانی

معرفت شناسی برتراند راسل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  مرتضی قرایی گرگانی   عبدالله نصری

در این پایاننامه پس از ارائهء تصویری از رویدادهای زندگی راسل، و تحوّلات فکری و فلسفی اش - در حوزه معرفتشناسی- تلاش شده است آراء و نظرات او را دربارهء اجزاء ذاتی معرفت، یعنی باور، صدق، و توجیه و موضع او در باب جزم اندیشی، رویکرد نقدی، و شکّاکیّت، با توجّه به فرآیند تحوّلات فلسفی و فکری اش، گرد آورده، تحلیل و نقد شود. تلاش شده است تا با طرح مسأله مورد نظر در معرفتشناسی، موضع راسل را درباره نظریّه هایی که تا زمان خود او مطرح بوده، و نظریّه هایی که احتمالاً، پس از او مطرح یا مدوّن شده، از آثار فراوان او در این پایاننامه پس از ارائهء تصویری از رویدادهای زندگی راسل، و تحوّلات فکری و فلسفی اش - در حوزه معرفتشناسی- تلاش شده است آراء و نظرات او را دربارهء اجزاء ذاتی معرفت، یعنی باور، صدق، و توجیه و موضع او در باب جزم اندیشی، رویکرد نقدی، و شکّاکیّت، با توجّه به فرآیند تحوّلات فلسفی و فکری اش، گرد آورده، تحلیل و نقد شود.استخراج و تحلیل و بررسی کنم. درباره هر یک از مباحث تعریف معرفت، باور، صدق، توجیه و شکّاکیّت نظر او را در پذیرش و یا وازنش نظریّه های مورد نظر آورده سپس رأی و نظر خودش را با توجّه به تحوّلاتی که در طول حیات خود داشته، پیش نهاده ام. راسل تعریف سه جزئی معرفت – باور صادق موجّه- را پذیرفته، در صدق، با همه تحوّلاتی که داشته، همچنان به نظریّه مطابقت وفادار می ماند. در توجیه نیز، هرچند در دوره های بعدی و پایانی زندگی، سخنی از بداهت نمی گوید، ولی به نظر می رسد باز در قالب قضایایی پایه، به گونه ای به مبناگروی می گرود. او را باید فیلسوفی نه جزم اندیش و نه شکّاک دانست؛ بلکه متفکّری است نقدی که با پذیرش امکان معرفت، از درون معرفت با بکار بردن شکّ دکارتی به نقد گسترهء معرفت و ارزیابی باورهای صواب از خطا می پردازد.