نام پژوهشگر: پرویز شکاری
نحله آذری کیانوش چقامیرزا
در این بررسی اثر تنش شوری و خشکی بر نخود زراعی (cicer aritenium) در 3 مرحله مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. مرحله اول شامل ارزیابی اثرات شوری بر جوانه زنی ارقام نخود بود. در مرحله دوم، بررسی اثرات شوری بر رشد رویشی ارقام نخود در شرایط هیدروپونیک صورت گرفت. مرحله سوم نیز شامل بررسی اثر تنش خشکی فیزیولوژیک بر ارقام نخود زراعی در مرحله جوانه زنی بود. کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. عامل اول شش رقم مختلف نخود (آرمان، جم، بیونیج، هاشم، آزاد و ilc482) و عامل دوم شامل سطوح مختلف پتانسیل اسمزی که با استفاده از nacl (0، 40، 80 و 120 میلی مولار) در مرحله جوانه زنی و رشد رویشی و نیز به کمک peg با پتانسیل هایی مشابه پتانسیل های ایجاد شده با نمک در بررسی تنش خشکی می باشد. البته جهت اندازه گیری عناصر غذایی در بررسی تنش شوری در مرحله رویشی، آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی مختلف اجرا گردید. فاکتورها شامل ارقام مختلف (آرمان، جم، بیونیج، هاشم، آزاد و ilc482)، سطوح شوری(0، 40، 80 و 120 میلی مولار) و اندام های مختلف گیاهی (برگ، ریشه و ساقه) بودند. در طی این مراحل ارقام از نظر صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی بررسی شدند که شامل درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، ماده خشک ریشه چه و ساقه چه، بیوماس کل و نسبت ماده خشک ساقه چه به ریشه چه در مرحله جوانه زنی و میزان ماده خشک ریشه، ساقه و برگ، کلروفیل فلورسنس، مقاومت روزنه ای، میزان عناصر غذایی ماکرو (na، k، ca، p، n) و میکرو (mn، fe، zn، cu) بودند. تجزیه واریانس ساده برای همه صفات انجام شد و بین ارقام و همچنین سطوح مختلف شوری اختلاف معنی داری از نظر اکثر صفات مشاهده شد. نتایج بررسی تنش شوری نشان داد که با کاهش پتانسیل اسمزی تمامی صفات به غیر از مقاومت روزنه ای، غلظت سدیم و fo در مرحله رویشی و جوانه زنی کاهش معنی داری نشان دادند. بررسی همبستگی بین صفات نشان داد که درصد و سرعت جوانه زنی مناسب ترین پارامترها برای ارزیابی ارقام به تنش می باشند. با توجه به نتایج حاصل ژنوتیپ آرمان و ilc482 متحمل ترین ژنوتیپ به تنش شوری در مرحله جوانه زنی و هاشم و بیونیج در مرحله رویشی در شرایط آزمایشگاه بودند. در بررسی تنش خشکی فیزیولوژیک در مرحله جوانه زنی حتی در سطوح پایین تنش، جوانه زنی در هیچ کدام از ارقام به جز سطح شاهد مشاهده نشد.
غلامعلی سبعه رسول قبادیان
ضریب آبگذری یا هدایت هیدرولیکی اشباع خاک ضریبی است که نشان دهنده سرعت وضعیت حرکت آب در خاک می باشد و یکی از خصوصیات بسیار مهم فیزیکی خاک است که کاربردهای وسیعی در علوم خاک و آب دارد. در تعیین ضریب آبگذری اشباع خاک، مشکل زمانی پیش می آید که سطح ایستابی موجود نباشد. روش هایی که در چند سال گذشته در این مورد انجام شده یا از لحاظ تئوری و یا از لحاظ عملی دارای مشکلاتی بودند. برای رفع این نقیصه مطالعات زیادی انجام گرفته و روشهای معرفی شده اند.از جمله این روش ها روش پرمامترگلف می باشد. روش پرمامترگلف یک روش ساده بوده و در عین حال از پایه تئوری بسیار قوی برخوردار است که به تنهایی توسط یک نفر و در مدت زمان کوتاهی آزمایش انجام پذیر می باشد. البته در ابتدا که محیط غیر اشباع چاهک در محاسبات منظور نمی گردید، نتایج خوبی حاصل نمی شد که پس از رفع این نقیصه این مشکل نیز حل شده است. در حال حاضر تنها مشکل روش گلف، در آزمایشات دو عمقی می باشد که به علت ناهمگونی در حل معادلات، باعث ایجاد جواب های منفی و پوچ در بعضی از مقادیر kfs می گردد که این مشکل هم با آنالیزهای تک عمقی دستگاه گلف قابل حل است. این مطالعه بر مبنای نتایج به دست آمده حاصل از آنالیزهای تک عمقی روش گلف و آنایز چند عمقی و مقایسه آنها با نتایج حاصل از روش چاهک معکوس در سه عمق مختلف می باشد. در این تحقیق همچنین تغییرات عمقی هدایت هیدرولیکی خاک با هر دو روش چاهک معکوس و پرمامترگلف مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت انجام آزمایش ها تعداد 30 چاهک و در سه عمق مختلف 60، 90 و 120 سانتی متر حفر شد. همزمان با حفر چاهک ها نمونه گیری از محل حفر چاهک ها جهت انجام آزمایش های شناسایی انجام شد. آزمایش های شناسایی عبارتند از محاسبه وزن مخصوص ظاهری، تعیین حدود اتربرگ، تعیین بافت خاک و اندازه گیری مقدار مواد آلی، کلسیم و سدیم خاک. نتایج آزمایشات نشان داد که آنالیزهای پرمامتر گلف مقدار هدایت هیدرولیکی را به میزان سه برابر در عمق 60 سانتی متر و 5 برابر در اعماق 90 و 120 سانتی متری کمتر از نتایج به دست آمده از روش چاهک معکوس محاسبه می کند. همچنین در میان آنالیزهای مختلف پرمامترگلف، آنالیز لاپلاس بزرگترین مقادیر را به دست می دهد و نتایج به دست آمده از آنالیز رگرسیون پایه ای ریچاردز دارای کمترین میزان تغییرات بوده و به آنالیز دو عمقی بسیار نزدیک است. در اراضی مورد مطالعه تغییرات هدایت هیدرولیکی با عمق روندی نزولی دارد. اما این تغییرات ثابت نبوده و گرادیان این تغییرات نیز با افزایش عمق کاهش می یابد.
فردین مو’منی مختار قبادی
به منظور بررسی اثرآبیاری تکمیلی و کاربردمقادیرمختلف روی و پتاسیم برخصوصیات زراعی، فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی نخود(cicer arietinum l.) در شرایط مزرعه، آزمایشی درسال زراعی 88-1387 در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه بصورت اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش فاکتور آبیاری در دو سطح (عدم آبیاری= w1وآ بیاری تکمیلی= w2) بعنوان کرت اصلی و ترکیب چهار سطح فاکتور روی ازمنبع سولفات روی (صفر=zn3=40 ، zn2=20 ، zn1 و zn4=60kg/ha ) همراه با فاکتور پتاسیم از منبع سولفات پتاسیم در سه سطح(صفر=k2=50 ،k1 وk3=100kg/ha)درکرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تأثیر معنی دار بر صفات زراعی و فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی موجود در دانه داشت بطوری که موجب کاهش عملکرد و اجزاء آن (بجز وزن صد دانه)، میزان کلروفیل اسپد، کلروفیل ب و کل، rwc، غلظت روی موجود در دانه نخود، شاخص های رشد (tdm، lai، cgr، nar، lar) و باعث افزایش میزان پرولین، پروتئین های ذخیره ای دانه و rwd شد. سطوح مختلف روی نیز تأثیر معنی دار بر صفات زراعی، فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی موجود در دانه داشت بطوری که بیشترین عملکرد و اجزاء آن و غلظت روی موجود در دانه مربوط به مصرف 40kg/ha روی بود. بیشترین میزان پرولین، کلروفیل آ و کل، rwd و rwlمربوط به مصرف 20kg/ha روی و بیشترین میزان پروتئین مربوط به مصرف 20، 40 و 60kg/ha روی و بیشترین میزان کلروفیل ب مربوط به مصرف 20 و 40kg/ha روی و بیشترین میزان کلروفیل اسپد و rwc مربوط به مصرف 60kg/ha روی بود. همچنین سطوح مختلف پتاسیم نیز تأثیر معنی دار بر صفات مورفولوژیکی، زراعی، فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی و پتاسیم موجود در دانه داشت بطوری که بیشترین تعداد شاخه ثالثیه در بوته مربوط به عدم مصرف پتاسیم و بیشترین میزان عملکرد و شاخص برداشت مربوط به مصرف 50 و 100kg/ha پتاسیم و بیشترین تعداد غلاف در بوته، دانه در بوته مربوط به مصرف 100kg/ha پتاسیم و بیشترین میزان پرولین مربوط به عدم مصرف و مصرف 50kg/ha پتاسیم و بیشترین میزان پروتئین، کلروفیل آ، کلروفیل ب و کل، rwc وrwl و غلظت روی موجود در دانه مربوط به عدم مصرف پتاسیم بود، بیشترین میزان rwd و غلظت پتاسیم موجود در دانه نیز مربوط به مصرف 50kg/ha پتاسیم بود. روند تغییرات شاخص های رشد (tdm، lai، cgr، nar، lar) در روزهای پس از کاشت بین تیمارهای مصرف و عدم مصرف روی و پتاسیم تقریبا مشابه بود. اثرات متقابل دوگانه و سه گانه در ارتباط با برخی صفات معنی دار و برخی دیگر غیرمعنی دار بود بطوری که بیشترین عملکرد دانه به میزان kg/ha 1856 در تیمار آبیاری تکمیلی، مصرف 40kg/ha کود سولفات روی و 100kg/ha کود سولفات پتاسیم، بیشترین میزان غلظت روی موجود در دانه به میزان 56.160kg/mg با انجام آبیاری تکمیلی و به ترتیب مصرف مقادیر 60 و50kg/ha کود سولفات روی و پتاسیم و بیشترین میزان غلظت پتاسیم موجود در دانه به میزان 92/1 درصد با مصرف100kg/ha کود سولفات پتاسیم و عدم مصرف کود سولفات روی بدست آمد.
سمانه عبداللهی پرویز شکاری
روند کنونی آلودگی خاک ها با فلزات سنگین در پژوهش های خاک شناختی اهمیت خاصی دارد. هدف از انجام این تحقیق پهنه بندی توزیع مکانی فلزات سنگین در خاک سطحی (صفر تا 10 سانتی متر)، با استفاده از 315 نمونه برداشت شده از منطقه انگوران استان زنجان است. نمونه خاک با فاصله 500 متر در یک الگوی شبکه بندی منظم جمع آوری شد. مقادیر کل و قابل جذب سرب، روی، کادمیم، مس و نیکل برای هر نمونه خاک اندازه گیری شدند. داده ها دارای توزیع چولگی مثبت و مقادیر پرت و دور از مرکز بودند. رویکرد box-cox و ln برای نرمال سازی داده ها استفاده شد. همبستگی مثبت قوی بین فلزات سنگین مشاهده شد. الگوی مکانی متغیرها توسط محاسبه تغییرنماهای تجربی و مدل های برازش داده شده زمین آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل کروی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییر پذیری مکانی سرب، روی، کادمیم و واکنش خاک داشته است. نتایج نقشه های کریجینگ نشان داد که غلظت فلزات سنگین در اطراف کارخانه های تولیدی افزایش یافته و با افزایش فاصله غلظت آن ها کاهش می یابد. بر اساس نقشه های کریجینگ غلظت کل فلزات سنگین یک الگوی مکانی قوی در جنوب شرق، مرکز و شمال شرق منطقه مورد مطالعه را نشان داد. خوشه بندی داده ها از طریق کمینه سازی یک تابع عضویت در قالب الگوریتم fuzzy c-means with extragrades در نمای فازی 3/1 انجام شد. بر اساس توابع شاخص عملکرد فازی، آنتروپی نرمالیزه شده و شاخص جداشدگی مناسب ترین خوشه بندی با تعداد 8 کلاس تعیین شد. بررسی مراکز کلاس ها و مقادیر عضویت نشان داد که به رغم تعداد کم متغیرها الگوریتم به خوبی قادر به خوشه بندی داده ها بوده است. اگر چه مقادیر حدی در کلاس نامعمول قرار داشتند اما مراکز سایر کلاس ها نیز آلودگی بالایی نشان می داد. کلاس های c، e، f و h با آلودگی بالا در مرکز تا جنوب شرق و کلاس های a، b، d و g در شمال و غرب منطقه قرار داشتند. کلاس نامعمول در بخش بزرگی از منطقه پراکنده بود و عمدتاً با محل معدن و کارخانجات فرآوری انطباق داشت. این نقشه ها اطلاعات با ارزشی د رخصوص ارزیابی آلودگی فراهم می سازد.
مهسا نوریان پرویز شکاری
چکیده مطالعه حاضر با هدف شناخت الگوی پراکنش و شدت آلودگی خاک در اطراف مجتمع کارخانجات شرکت ملی سرب و روی ایران در منطقه دیزج آباد استان زنجان انجام شد. برای این منظور تعداد 308 نمونه خاک سطحی از عمق صفر تا 10 سانتی متری در قالب یک شبکه با فواصل 250 و 500 متر برداشت و پس از عصاره گیری با اسید نیتریک غلظت عناصر سرب، روی و کادمیم در نمونه ها تعیین شد. میانگین غلظت کل سرب، روی و کادمیم به ترتیب 03/181، 28/182 و 48/1 میلی گرم بر کیلوگرم بود. از تبدیل گر باکس -کوکس برای نرمال سازی داده ها استفاده شد. الگوی مکانی متغیرها توسط محاسبه تغییرنماهای تجربی و مدل های برازش داده شده زمین آماری مورد بررسی قرار گرفت. مدل نمایی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییرپذیری مکانی این عناصر نشان داد. دامنه تأثیر برای تغییرنماهای سرب، روی و کادمیم به ترتیب 1131، 1073 و 1026 متر بود. روش کریجینگ معمولی نتایج قابل قبولی برای برآورد غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونه برداری نشده نشان داد. برای بررسی داده های ماهواره ای در این تحقیق پس از تعیین همبسته ترین باندها از میان باندهای اصلی و ترکیبی ساخته شده به دلیل وجود کثزت باندها و ارزش رقومی بیشتر به منظور جلوگیری از بروز خطا در ایجاد مدل باندها، ترکیب مناسب باندی شناسایی و برای ایجاد همبستگی و شرکت در مدل استفاده شد.. مناسب ترین باندها شامل باندهای2، 3، 5 و 7 بود. در بررسی همبستگی بین مقادیر کل روی، سرب و کادمیم و ارزش های رقومی بهترین باندهای شناسایی شده با این ویژگی ها همبستگی معنی داری در سطوح یک و پنج درصد آماری وجود داشت. باند 5 برای عنصر روی و باند. 7 برای عنصر سرب بهترین نتایج همبستگی را داشت. غلظت کادمیم همبستگی معنی داری با داده های سنجنده etm+ نشان نداد، دلیل این عدم همبستگی ارتباط ضعیف بین باندهای اصلی و ترکیبی با این متغیر بود. دلیل عدم وجود تغییرات زیاد در مقادیر غلظت کل عنصر کادمیم دلیل این عدم همبستگی ذکر گردید نقشه پهنه بندی تصاویر ماهواره ای برای عنصر سرب و روی نشان داد ارتباط نزدیکی بین مقادیر کل غلظت سرب و روی با منابع آلودگی در منطقه وجود دارد که این اطلاعات با نتایج به دست آمده از فعالیت های زمین آماری هماهنگ بود. کلمات کلیدی: آلودگی خاک، تغییرات مکانی، ، کریجینگ معمولی،پهنه بندی تصاویر ماهواره ای
جواد یلوه پرویز شکاری
یکی از رویکردهای نوین شناسایی خاک مدل solim است که با بهکارگیری متغیرهای محیطی و با توجه به رابطه خاک-محیط، می تواند نوع خاک یا ویژگیهای آنرا پیش بینی کند. پژوهش حاضر می کوشد با هدف تهیه نقشه خاک بخشی از دشت میاندربند استان کرمانشاه توسط مدل solim و بهکارگیری ویژگیهای dem ، گامی در راستای تهیه نقشه های خاک بردارد. به این منظور، 6 ویژگی مهم dem انتخاب شدند و به همراه نقشه مواد مادری خاکهای منطقه و 7 زیرگروه شناسایی شده در سامانه جامع و 16 گروه مرجع شناسایی شده در سامانه مرجع جهانی در منطقه مطالعاتی، داده های ورودی به مدل solim را تشکیل دادند. سپس پراکنش پیش بینی شده خاکها در منطقه در قالب نقشه هایی پهنه بندی گردید. در مرحله ارزیابی عملکرد، پیش بینی های solim در پراکنش خاک ها در منطقه برای سامانه رده بندی جامع از نظر صحت عمومی نقشه و نمایه کاپا به ترتیب 78 و 64 درصد محاسبه شد. همین معیارها برای سامانه مرجع جهانی 67 و 61/5 درصد بدست آمد. بر این اساس به نظر می رسد solim توانایی نسبتا خوبی در برآورد الگوی پراکنش خاک ها در منطقه مطالعاتی دارد.
نسرین مرآتی فش ایرج جباری
چکیده ندارد.