نام پژوهشگر: پرویز مهاجرقمی

سبک شعر از دیدگاه زبانشناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1350
  پرویز مهاجرقمی   محمد مقدم

در این رساله نخست طرحی کلی ولی نه چندان جامع از نظریه دستور تراتاشی [دستور زایشی] و سپس دستور شعر در زبان فارسی تحت بررسی قرار گرفته است . در بحث از تشبیه و استعاره و مجاز نظر پیشینیان پذیرفته شده، اما هر یک براساس دست آوردهای دانش زبانشناسی تعریف گردیده است . محدودیت هایی را که شاعر بر خود تحمیل می کند و با آنها فکر خویش را انتظامی دلخواه می بخشد نیز به بحث گذاشته شده است . در این رساله وظیفه زبان بعنوان پیام معطوف به خود (seft oriented) موضوع اصلی است . در توصیف زبان شعر می بینیم که دو خصوصیت شعر را از نثر جدا می کند: اول، وجود جمله های غیردستوری که تعدادشان در شعر بسیار است و دیگر اینکه شعر بر خود محدودیتهایی را تحمیل می کند. این محدودیتها بر دو دسته اند. محدودیتهایی که به شعر وحدت ساختمانی می بخشند و دیگر محدودیتهایی سنتی . یکی از خصایص زبان شعر به اعتقاد زبانشناسان ترکیب واژه هایی است که در زبان عادی معمولا تلفیق پذیر نیستند مانند "گل از تاریکی می ترسد" . فرق اصلی زبان عادی با زبان شعر در این است که شاعر نه تنها هر چیز را که زبان عادی قادر به بیان آن است بازگو می کند بلکه توانایی بیان چیزهایی را دارد که زبان عادی از انتقال آنها عاجز است . مهمترین نکته در مورد دستور شعر این است که تفاوت زبان عادی با زبان شعر فقط در ژرفساخت است والا قواعد تراتاشی [گشتاری] که ژرفساخت را به زبرساخت [روساخت ] تبدیل می کنند در هر دو زبان یکی هستند. زیرا شعر معمولا تنها در قواعد گزینش با زبان عادی تفاوت دارد و این قواعد واژگان زبان را که بخشی از ژرفساخت است طبقه بندی می کنند. مهمترین ویژگی شعر وحدت ساختمانی آنست وحدت موضوع به عنوان شرط لازم همه آثار ادبی شرط کافی در شعر نمی تواند باشد. همچنانکه قبلا یادآور شدیم شعر پیامی معطوف بخود است . در شعر هر واژه ای نه فقط از قواعد دستوری خاصی پیروی می کند بلکه باید با واژه های قبل و بعد از خود نیز پیوندی داشته باشد که در زبان عادی وجودش ضروری نیست . نکته دیگر این است که شعر باید تاثیری واحد در ذهن بگذارد. لازمه برانگیختن تاثیر واحد وحدت شکل است و دست یافتن به وحدت ساختمانی فقط زمانی امکان دارد که هدف شاعر تنها ابلاغ مفهوم نباشد، بلکه تناسب اجزاء سازنده شعر را نیز مدنظر قرار دهد. حافظ و به تبع او شاعران بعد از او در ایجاد وحدت ساختمانی از سه منبع واژگانی، آوایی و نحوی سود می جویند. یعنی با تکرار خصایص واژگانی و آوایی سبب پیوند عناصر سازنده شعر و با تکرار الگوهای دستوری به وحدت ساختمانی و شعر کمک می کنند. اهمیت تکرار الگوهای نحوی به اندازه سایر انواع تکرار نیست ، بنابراین از آن استفاده چندانی در شعر فارسی نشده است . وزن و قافیه از محدودیتهای سنتی به شمار می روند.