نام پژوهشگر: ناصر نوروززاده چگینی
شبنم فتحی سوگلی تپه ناصر نوروززاده چگینی
هدف اصلی پژوهش، اثبات تأثیرات جهانی هنر ایران زمین بخصوص معماری می باشد. پژوهشگر با رویکردی باستان شناسانه به وقایع تاریخی، روند انتقال هنر و معماری ایران را به سایر سرزمینها بررسی می کند. فاصله زمانی حدود 8 قرن از پایان دوره ساسانی تا آغاز دوره رنسانس در اروپا با اتفاقات تاریخی زیادی از جمله جنگ، دیپلماسی، تجارت، دین و ایدئولوژی، همراه بوده که در انتقال هنر و معماری ایران دخیل بوده اند. پژوهشگر به پییشینه معماری ایران و تأثیر آن بر یونان و نیز جریانهای فکری و هنری قبل از ساسانیان و دامنه نفوذ آنها درغرب پرداخته تا سابقه تأثیرات را قبل از دوره ساسانی نیز نشان دهد. مسیحیت به عنوان عامل مهمی در روند روابط شرق و غرب به بحث گذاشته شده است. تأثیرات، گاه مستقیم بوده از طریق جنگ و تجارت و ... و گاه غیرمستقیم از طریق ملل همسایه همچون ارمنستان و بیزانس و یا از طریق تمدن اسلامی. محقق با تبیین و تشریح مختصات و مولفه های هنر و معماری ساسانی به مدلی جامع از این معماری دست می یابد و با بررسی معماری روم از آغاز تا رنسانس و با توجه به رویدادهای تاریخی، اثرات معماری ساسانی را در روم با شواهد باستان شناسی اثبات می کند. در این میان نقش تمدن اسلامی به عنوان شاخصی که هنرهای سرزمینهای تحت لوای اسلام را اخذ کرده و در دنیا از طریق فتوحات مسلمانان پراکنده می کند بسیار قابل توجه است بخصوص اینکه عمده هنر اسلامی ریشه در هنر ایرانی (ساسانی) دارد. در فصلی جداگانه چگونگی انتقال هنرهای دوره ساسانی به دوره اسلامی در ایران و سایر سرزمینها به بحث گذاشته شده است. زمینه های شکل گیری نهضت رنسانس و وام گیری آن از شرق و پایان قرون تاریک وسطی در اروپا بیان شده و در نهایت با ارائه شواهدی، تأثیرات فیزیکی معماری ساسانی را در کلیساهای رنسانس ایتالیا مشاهده می کنیم.
زهره عباسی شهرستانکی ناصر نوروززاده چگینی
چکیده: باتوجه به اهمیت مهرهای ساسانی که جزء اسناد و مدارک اصیل و دست اول محسوب می شوند، مطالعه ی جامع درمورد آنها امری ضروری و اجتناب ناپذیراست. هنر دوره ی ساسانی ازهرمنظری که بررسی شود دریچه ی تازه ای برگستره ی دانش باستان-شناسی می گشاید و جنبه های مختلف زندگی این دوره را نشان می دهد. هنر مهرسازی و حکاکی نقوش روی مهرها که هنری قدیمی محسوب می شود در دوران ساسانیان اهمیت ویژه ای یافت. نقوشی که براین سنگ ها حک شده، برخاسته از باور مردم آن روزگاراست و اعتقادات مذهبی و اسطوره ای و باورهای عامیانه ساسانیان را منعکس می کند. همین طور کاربرد این مهرها به عنوان تضمین سندهای اقتصادی و اداری و احکام حکومتی ازطریق گل مهرهای کشف شده از برخی محوطه ها به اثبات رسیده است.این مهرها توسط اقشار وسیعی از مردم ازجمله درباریان، کارگزاران دولتی، روحانیون، بازرگانان وغیره استفاده می شدند و اطلاعاتی درمورد شیوه ی روابط اجتماعی و اقتصادی بین مراکز گوناگون شاهنشاهی به دست می دهدند.هم چنین این نقوش که سبک های متفاوتی را در کنده کاری نشان می دهند- نشان دهنده ی پیشرفت هنر و فن آوری این دوره در زمینه ی تراش سنگ ها و حکاکی روی آنهاست. مهرهای ساسانی اگر دارای کتیبه ای با نام و عنوان صاحب مهر باشند تاحدودی رابطه نقش با جایگاه اجتماعی فرد را مشخص می کنند. روش های گوناگونی مانند، بررسی جنس و شکل مهر، کتیبه شناسی، خط شناسی و مطالعه نقوش به ویژه نقوش حیوانی، جهت مطالعه و پژوهش درمورد مهرهای این دوره وجوددارد. تحقیق پیش رو به روش مطالعه تطبیقی و کتابخانه ای با استفاده از عکس تعدادی از نقوش مهرهای مجموعه نیری انجام گرفته است. بااینکه هیچ منبع مستند هم زمان، درمورد معانی مرتبط با نقوش روی مهرها مدرکی ارائه نمی کند، اما جنبه ی اعتقادی و معانی دینی و اسطوره ای اکثر نقوش حیوانی کاملاً روشن و آشکاراست.
مرضیه سلیمیان ریزی ناصر نوروززاده چگینی
متاسفانه امروزه علی رغم پیشرفت های فنی بسیار در زمینه ساخت جواهرات، با نوعی بی هویتی و کمرنگ شدن اصالت ها و ارزش های فرهنگی در جواهر سازی معاصر روبرو هستیم که با فرهنگ و هنر ایران زمین بیگانه است. وجود کالاهای خارجی و طرح های تقلیدی و تکراری در بازار طلا و جواهر از جمله آسیب هایی است که لازمه رفع آن پرداختن به طرح ها و نقوش اصیل ایرانی است تا توسط هنرمندان امروز، احیاء شده و با اعمال تغییرات مناسب و اصولی در جواهرسازی کاربردی شود. یکی از تمدن های عظیم با آثار فراوان که می تواند منبع الهام بسیار خوبی برای ساخت زیورآلات به شمار رود تمدن جیرفت است که از مهم ترین تمدن-های شرق ایران محسوب می شود. آثار کشف شده از مواد مختلفی چون سنگ صابون، سنگ مرمر، سفال، مفرغ و ... بوده که عمدتا منقوش می باشد. از جمله عمده ترین این آثار، اشیاء سنگ صابونی جیرفت است ( ظروف، صفحه بازی، اشیایی با کاربردهای ناشناخته، ... ) که دارای تزئیناتی با نقوش برجسته و گاه کنده کاری به جهت ترصیع می باشد. نقشمایه های تزئینی این اشیاء را انواع خاصی از جانوارن (مار، پلنگ، شیر، عقاب، عقرب، بز، گاو، گاو کوهاندار)، موجودات هیولایی و افسانه ای، انسان و نیز گونه های چند از گیاهان (نخل، سرو و نباتات ناشناخته) و نمای باروی دور شهرها در بر می گیرد. آنچه در این تحقیق مدنظر است شناخت تمدنی است که باستان شناسان آن را هم ارز بین-النهرین می دانند و بررسی نقوش گیاهی و حیوانی در اشیاء سنگ صابونی آن و آشکار نمودن قابلیت هایی نقوش اصیل ایرانی در طراحی و تولید زیورآلاتی که امروزه نیز با سلیقه ما همخوانی دارد.
طاهره شکری مرتضی حصاری
از دوره های تاریخی سرزمین ایران دوره ایلام است؛ این دوره در قسمتهای جنوبی و مرکزی این سرزمین به خصوص در جنوب غرب گسترش داشته است که در میان پژوهشهای باستانی و تاریخی به نسبت دیگر ادوار تاریخی ایران کمتر بدان پرداخته شده و در این میان به دوره ایلام جدید کمتر از همه توجه نشان داده شده است. دوره ایلام جدید تقریبا همزمان با عصر آهن در نجد این سرزمین و بر اساس منابع نوشتاری تاریخی با حکومتهای بزرگی چون ماد ویا شاهکنشینی چون الیپی ودر خارج از مرزهای فلات ایران با آشورنو وبابل در میان رودان ، همزمان است و به نظر می رسد این دوره در حدود اواسط قرن 6 ق م همزمان با ظهور امپراتوری هخامنشی ، دراین امپراتوری مستحیل شده است. هرچند اطلاعات ایلامی از این دوره زمانی بسیارمحدود است، اما آن را می توان از کتیبه های همسایگان و در واقع رقبای هزار ساله این حکومت یعنی بابل نو و آشورنو بیشتر شناسایی کرد. با توجه به کاوشهای بسیار محدود در ارتباط با این دوره در نواحی چون شوش ورامهرمز و اطلاعات جزیی منتشر شده در این ارتباط ، آنچه که بیشتر تا کنون شناسایی شده ،تدفینهایی از این دوره است که البته خوشبختانه با بدست آمدن دو تدفین شاخص و عمده از این دوره (ارجان و جوبجی) طی عملیاتهای عمرانی ، می توان به آگاهی بیشتری در ارتباط با شیوه تدفین و آیینهای خاکسپاری در این برهه از تاریخ دست یافت. در این پژوهش سعی خواهیم نمود به مساله تدفین در دوره ایلام نو با معرفی قبوری که تا کنون از این دوره بدست آمده بپردازیم وبا وجود محدودیت اطلاعات در این زمینه ، با مقایسه تطبیقی آنها ، با این معرفی زمینه ای را برای شناخت بیشتر شیوه های تدفینی وارزیابی آنها در این دوره زمانی فراهم کرده باشیم وبه این پرسشها پاسخ دهیم که آیا این تدفین ها بیانگر تعدد و تفاوتهای حاکمیتی در مناطق مختلف خوزستان در دوره ایلام نو بوده است؟ آیا طبقات اجتماعی و جایگاه آنها در تنوع امر تدفینی موثر بوده است و گروه های اجتماعی دارای شکل تدفینی متفاوت بوده اند؟ آیا گورنهاده ها (اشیا یا ظروف تدفینی) بیانگر ارتباطات فرهنگی با سایر مناطق می باشند؟ در کار ارائه شده که به روش کتابخانه ای – موزه ای انجام پذیرفته است ، تلاش گردیده با نگاهی جدید در این زمینه به یک مجموع کلی در ارتباط با تدفینهای دوره ایلام نو رسیده شود وسپس با طبقه بندی معماری وآثار این مجموع الگو یا الگوهای تدفینی این دوره زمانی تا حدودی مشخص گردد.
کاظم کامیاب فرشید ایروانی قدیم
مهر از جمله داده های باستان شناسی است که حاوی اطلاعات مفید و ارزشمندی از گذشته است. صحنه های شکار حکاکی شده بر روی مهرهای هخامنشی از لحاظ جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارای اهمیت بسیار است و با مطالعه این نقوش اطلاعات گرانبهایی درباره ابعاد مختلف تمدنی دوران هخامنشی بر ما آشکار می شود. در این تحقیق سبک شناسی مهرهای هخامنشی با تأکید بر صحنه های شکار مورد بررسی قرار گرفته که با هدف بررسی تأثیر و تأثر هخامنشیان بر مناطق همجوار و بررسی الگوی های هنری هخامنشی و نیز اختصاص این مهرها به گروه خاصی از جامعه هخامنشی انجام شده است. بنابراین 100 مهر و اثر مهر هخامنشی، از منابع مکتوب و موزه های مختلف، شناسایی، طبقه بندی و کاتالوگ نویسی شدند. بررسی و مطالعه این گونه از مهرها نشان می دهد که صحنه های شکار به عنوان یکی از صحنه های اصلی بر روی مهرهای هخامنشی است که ریشه در سنن کهن باستان دارد و توانسته به عنوان یک سبک به سایر مناطق امپراطوری هخامنشی راه پیدا کند.کشف اینگونه صحنه های شکار در سارد، گوردیون، داسکیلیون، وادی الدالیه، بابل و مصر نشان می دهد که هخامنشیان بر روی صحنه های شکار مهرهای این مناطق تأثیر گذاشته اند. صحنه های شکار ابزاری نمادین در جهت نمایش پرشور قدرت و تسلط (شاه) بر نیروهای طبیعی و حتی مافوق طبیعی بودند که در قالب حیواناتی قدرتمند چون شیر و حیوانات اسطوره ای تصویر می شدند. همچنین نقوش صحنه های شکار بر روی مهرها، غالباً به پادشاهان و بزرگان هخامنشی اختصاص یافته است.
هادی نریمانی ناصر نوروززاده چگینی
چکیده شیوه تدفین اموات در هر منطقه در نزد هر قومی از ویژگی های خاصی برخوردار است و از آنجائیکه شیوه تدفین برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ هر جامعه است، بنابراین با بررسی این شیوه ها می توان به شناسایی و بازسازی بیشتر فرهنگ جوامع باستان کمک کرد. تدفین در گورستان نخل ابراهیمی به دو صورت گورخمره و گور گودالی انجام گرفته است. اکثر گورخمره های این گورستان، به جزء در یک مورد، از روی کف درون چاله تدفینی به شکل ایستاده قرار داده شده اند. چهره توپوگرافی طبیعی منطقه ای که گورستان نخل ابراهیمی در آن واقع شده است در شکل گیری الگوهای تدفینی در این گورستان تأثیر مستقیم گذاشته است. دور بودن این گورستان از مناطق کوهستانی باعث شد که از خمره برای جلوگیری از آلودگی خاک توسط جسد استفاده شود. شأن و پایگاه اجتماعی – اقتصادی متوفی، در فرهنگ تدفینی نخل ابراهیمی با کیفیت و کمیت اشیاء تدفینی و هدایای قبور، مرتبط بوده است. بعضی از گورخمره به دلیل ازدیاد اشیاء قبور، متعلق به افرادی بوده که از نظر ثروت از بقیه غنی تر و دارای پایگاه اجتماعی بالاتر بوده است. از جمله تفاوت هایی که میان تدفین گورخمره ای در این گورستان با دیگر تدفین های گورخمره در دوره پارتی است می توان به ایستاده بودن خمره های تدفین، استفاده از خمره های ویژه ذخیره مواد غذایی جهت دفن مردگان و تعبیه کردن یک منفذ مدور در انتهای بدنه در نزدیک کف جهت خروج خون آبه جسد اشاره کرد. علاوه بر تفاوت، شباهت هایی نیز بین تدفین گورخمره ای این گورستان با سایر تدفین های گورخمره ای دوره اشکانی وجود دارد که شامل استفاده از نقش مایه چلیپا به صورت برجسته بر روی گورخمره، استفاده از دو خمره برای تدفین و استفاده از درپوش های سفالی می شود. در گورستان نخل ابراهیمی فقط از درپوش های سفالی استفاده شده، این در حالی است که در سایر تدفین های گورخمره در دوره پارتی از درپوش های سنگی در کنار درپوش های سفالی استفاده شده است.
مجید توانگر مروستی ناصر نوروززاده چگینی
منطقه هرات و مروست با وسعتی حدود 7931 کیلومتر مربع در جنوب غربی استان یزد واقع شده است، این منطقه با داشتن شرایط زیستی مناسب از جمله رودخانه ها، قنوات و خاک حاصلخیز باعث شکل گیری استقرارگا هها و قلعه روستاهای متعددی در دوره افشاریه، زندیه و قاجاریه شده است. این رساله سعی دارد که وضعیت زیستی و اقتصادی جوامع بازه زمانی مورد بحث بعد از دوره صفوی تا پایان قاجاری را با بررسی باستان شناختی محوطه ها، قلعه ها استقرارگاههای عمدتاً متروک، با جمع آوری سفال ها و دیگر مواد فرهنگی سطحی، بقایای آثار معماری، و مجموعه دیگر عواملی که باعث رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه بوده است بررسی کند. هدف از این تحقیق ثبت، مستند نگاری و بررسی باستان شناسی قلعه روستاهای متروک و ارتباط دادن این روستاها با اطلاعات برآمده از امکانات زیستی، فرهنگی و تاریخی و تحلیل فضاهای معماری قلعه روستاها است. تحلیل اطلاعات به دست آمده از بررسی کالبدی بقایای قلعه روستاهای مورد اشاره(36 مورد) ما را در شناخت ارتباطات و سلسله مراتب اجتماعی و چگونگی فعالیت های معیشتی دستاوردهای فناورانه ساکنان آنها در بازه زمانی مورد بحث کمک می کند. بنابراین برای شناخت ابعاد مختلف حیات روستایی منطقه هرات و مروست با توجه به محیط طبیعی و روند رویدادهای تاریخی ، با استفاده از روش تفسیری تاریخی و تحقیق کیفی به همراه تصاویر و مستندات کافی، بررسی باستان شناختی آثار مورد اشاره و ویژگی های آن امکان پذیر شده است و با رویکرد استنتاجی به جستجوی دلایل شکل گیری، زمان ساخت و نحوه توسعه و تحول قلعه روستاها پرداخته شده است. همچنین با شناخت کالبدی قلعه روستاها و مصاحبه با ساکنان قدیم آن در خصوص نحوه زندگی اهالی آنها اطلاعاتی به دست آمد که با کنار هم قرار گرفتن و انطباقشان با هم جوهره زندگی جاری در محیط قلعه روستاها قابل مشاهده شد. نتایج این تحقیق بوضوح نشان داده است که امکانات زیستی مناسب در منطقه و روند روز افزون توسعه حیات مادی و فرهنگی جوامع ساکن در منطقه هرات و مروست در بازه زمانی بعد از صفوی تا پایان دوره قاجار عامل شکل گیری مجموعه ای گسترده از استقرارگاههای روستایی و رونق حیات مادی و فرهنگی ساکنان آن بوده است.
زهرا آورکیش مرتضی حصاری
یکی از کارآمدترین روش های شناخت و بازسازی جوامع باستانی، مطالعه و بررسی قبر و بقایای موجود در آن است. از این طریق می توان با جنبه های گوناگون زندگی متوفیان آشنا شد و در نتیجه به بازسازی اجتماعی که در آن می زیسته اند، پرداخت. با بررسی این اشیاء نه تنها برخی از اشکال زندگی مادی افراد یک جامعه باستانی روشن می شود، بلکه گوشه هایی از اعتقادات، باورها و وضعیت زندگانی معنوی آن ها نیز بر ما و آیندگان معلوم می گردد. در فصل نخست با طرح پرسش ها، فرضیه و اهداف، ساختار و روند پژوهش بر آن اساس پایه ریزی گردید. در فصل دوم ابتدا شرحی در ارتباط با دوره فرهنگی مورد نظر و پراکندگی جغرافیایی آن انجام خواهد گرفت تا زمینه مناسبی را برای ورود به مبحث اصلی فراهم کرده باشیم. به منظور داشتن چارچوبی مناسب برای بررسی تدفین های این دوره، مناطق گسترش جغرافیایی این دوره، بر اساس منطقه بندی حوزه های فرهنگی باستان شناسی، تفکیک شده اند. از آنجا که فرهنگ انسان ادامه فرهنگ گذشته است، در فصل دوم نخست به صورت خلاصه تدفین، گونه های مختلف آن و در نهایت تدفین در دوره پیش از آن معرفی می شوند. سپس در فصل سوم تدفین های آغاز ایلامی هر محوطه متناسب با گونه و ساختار توضیح داده خواهند شد. پس از تهیه بانک اطلاعاتی و بررسی تدفین های آغاز ایلامی نشان از یک سنت تدفین یکسان در جوامع آغاز ایلامی تشخیص داده شد؛ در این سنت بیشتر کودکان و نوزادان درون خمره یا کوزه دفن می شد. این امر متناسب با رتبه اجتماعی اشخاص و خانواده ی آن ها ارزیابی می گردد. بخشی از تدفین ها دارای اشیایی هستند که در کنار جسد قرار گرفته اند. با توجه به اینکه دفن اجساد در زیر فضای معماری نیز بدست آمد، باید به این نکته نیز اشاره شود که این سنت، بعد از دوره نوسنگی به طور کامل از بین نرفت و در کنار تدفین در قبرستان، اجساد در فضای معماری در این دوره نیز دفن می شدند. این امر می تواند نشان دهنده ی اهمیت شخص متوفی برای خانواده او و بازگو کننده این واقعیت باشد که اشخاص متوفی می توانستند در کنار خانواده خود و همراه با متعلقات خود به خاک سپرده شوندبرخی از محوطه ها دارای قبرستان هستند در حالیکه از برخی دیگر ،قبرستانی بدست نیامده است.عدم دستیابی به قبرستان در محوطه های دیگر ممکن است به این دلیل باشد که این جوامع اجساد خود را در جای دیگر دفن می کردند که کاوش های باستان شناسی هنوز نتوانسته است به آن ها دست یابد و یا به دلیل وجود سنت تدفین دیگری باشد که هنوز بر ما شناخته نشده است. در فصل بعدی تمامی تدفین ها بر اساس گونه های مختلف تدفین در این دوره طبقه بندی و مورد بررسی قرار می گیرند و در این بررسی گور نهاده ها بر اساس شناخت جنس آن ها، کاربرد های احتمالی آن ها نیز پیشنهاد گردید. در فصل پایانی نتایج بدست آمده از گونه های مختلف تدفین افق آغاز ایلامی در ایران بررسی و جمع بندی نهایی ارائه گردید.
سامر نظری ناصر نوروززاده چگینی
محوطه های باستان شناختی بسیار اندکی مربوط به دوره ی اشکانی در غرب ایران کاوش شده، بنابراین مجموعه ی سفالی با تاریخ گذاری مطمئن اشکانی در این ناحیه معرفی نشده است. به همین دلیل شناسایی محوطه های اشکانی غرب ایران مشکل است. بدین ترتیب مجموعه سفال تاریخ گذاری شده ی دقیق از این دوره برای درک دوره ی اشکانی این منطقه لازم است. یکی از مهمترین محوطه های اشکانی غرب ایران که اخیراً کاوش شده قلعه یزدگرد است. مجموعه ی قلعه یزدگرد با وسعت حدود چهل کیلومتر مربع در غرب استان کرمانشاه قرار دارد. هدف این پایان نامه پرداختن به این مسأله و معرفی سفال اشکانی غرب ایران براساس سفال های به دست آمده از کاوشهای این محوطه است. با توجه به موقعیت استراتژیکی خاص این مجموعه که مشرف برمسیر موسوم به جاده ابریشم است شناخت و معرفی یافته های فرهنگی آن می تواند ما را در درک بهتر وضعیت فرهنگی این حوزه و غرب زاگرس مرکزی یاری دهد. براساس کاوش های انجام گرفته و سفال به دست آمده از این کاوشها، به همراه دیگر یافته¬ها از جمله سکه، به نظر می رسد این محوطه مربوط به اواخر دوره ی اشکانی است. از گونه های سفالی بدست آمده می توان به گونه های لعابدار، منقوش، کلینکی و ساده اشاره کرد. شکل بیشتر این سفال ها را انواع کاسه ها، تغار ها، کوزه ها، خمره ها و دیگ ها تشکیل می دهد. مطالعه سفالهای به دست آمده از کاوش نشان می دهد که بیشتر سفال های محوطه در محل ساخته شده اند ولی شماری از سفال ها نیز احتمالاً مربوط به دیگر نقاط و نشان دهنده ی ارتباط فرهنگی و تجاری بین این محوطه با محوطه های همزمان خود است. برای مثال گونه لعاب دار اشکانی قلعه یزدگرد شباهت زیادی با گونه لعابدار محوطه های خوزستان و جنوب بین النهرین دارد. سفال کلینکی و منقوش آن نیز مشابه سفال غرب و شمال غرب ایران است. گونه ی ساده نیز شباهت هایی با سفال مناطق غرب، شمال غرب ایران و تا حدی بین النهرین دارد.
حسام الدین احمدی احمد صالحی کاخکی
دشت فیروزآباد (اردشیرخوره، گور) نمونه ای از نظام منسجم و دقیق بهره برداری از منابع آب، از شکل گیری تا شکوفایی در مناطق نیمه خشک فلات ایران است که تا 18 قرن پس از اردشیر، بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی، به عنوان شاهرگی حیاتی، دشت فیروزآباد را برای سکونت اجتماع های انسانی زنده نگه داشته است. در این پژوهش به ثبت و شناسایی شیوه های انتقال آب در دوران ساسانی و اسلامی در دشت فیروزآباد پرداخته شده و به نقش مدیریت منابع آب در دسترس می پردازد. همچنین به شیوه های انقال آب بناهای مهم اوایل دوره ساسانی در دشت فیروزآباد می پردازد.
فرشاد میری ناصر نوروززاده چگینی
دشت رومشگان واقع در جنوب غرب استان لرستان، با وجود قابلیت های زیست بوم شناختی مناسب به جز در کاوش ها و بازدیدهای سطحی مورد مطالعه قرار نگرفته است. به همین منظور این دشت در سال 1393 توسط نگارنده مورد بررسی بیمایشی قرار گرفت. مجموعاً تعداد 31 محوطه ی باستانی شناسایی شد که قدیم ترین آن ها مربوط به دوره ی مس و سنگ و جدیدترین آن ها مربوط به قرون میانه ی اسلامی است. از این تعداد 21 محوطه بقایای استقراری مربوط به دوره ی اشکانی دارند