نام پژوهشگر: محمد ضرابیان
محمد ضرابیان محمد مهدی مجیدی
اسپرس از جمله گیاهان مرتعی و زراعی است که به دلیل ویژگی های مطلوب بویژه تحمل به تنش ها در کشور مورد توجه می-باشد. علی رغم اینکه اسپرس پراکنش جغرافیایی وسیعی در کشور دارد، مطالعات در زمینه بررسی تنوع ژنتیکی آن و تعیین قرابت نمونه های داخلی و خارجی اندک بوده و هیچ گزارشی در مورد کاربرد نشانگرهای مولکولی در این زمینه نیز وجود ندارد. این پژوهش با هدف بررسی جنبه های پایه به نژادی در اسپرس با بهره گیری از روش های کلاسیک، مولکولی و گیاهشناسی درقالب 3 آزمایش مجزا طی سال های 1389-1390 به اجرا درآمد. در مطالعه اول به بررسی تنوع ژنتیکی بین 56 نمونه ( 46 رقم داخلی و 10 رقم خارجی) اسپرس زراعی از طریق ویژگی های موفولوژیک و بهره گیری از روش های چند متغییره آماری پرداخته شد. نتایج حاکی از وجود تنوع بسیار بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه بود. نمونه های داخلی در مقایسه با ارقام خارجی از عملکرد بالاتری برخوردار بودند. صفات ارتفاع، تعداد ساقه در بوته، تعداد ساقه در واحد سطح، تعداد گرده درساقه از وراثت پذیر عمومی بالایی برخوردار بودند،که حاکی از نقش عمده ژن ها در کنترل این صفات می باشد. تجزیه خوشه ای توانست ارقام داخلی و خارجی را به خوبی از یکدیگر جدا کند و در بسیاری از موارد نمونه هایی با منشاء یکسان در کنار یکدیگر قرار گرفتند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای برای صفات عملکرد علوفه خشک و میزان خوش خوراکی علوفه نشان داد که تعداد ساقه و ارتفاع بیشترین تغییرات را برای این دو صفت توجیه می کنند. درآزمایش دوم با استفاده از 22 آغازگر issr به بررسی تنوع ژنتیکی 75 نمونه (شامل 41 رقم داخلی و 34 رقم خارجی)پرداخته شد. این آغازگرها در مجموع 239 باند چند شکل تولید نمودند. نتایج نشان داد که تنوع زیادی بین ارقام مورد مطالعه وجود دارد، با این وجود تنوع بین ارقام خارجی نسبت به ارقام داخلی کمتر بود. نتایج تجزیه خوشه ای توانست ارقام داخلی و خارجی را به خوبی از یکدیگر جدا کند و هر گروه را به 4 زیر گروه تفکیک نماید. نمودار خوشه ای تطابق بالایی با پراکنش جغرافیایی ارقام مورد مطالعه داشت به طوری که هرگروه عمدتا شامل نمونه هایی از مناطق جغرافیایی مشترک بود. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نیز گروهبندی نمونه ها را تایید کرد. نتایج تجزیه واریانس مولکولی (amova) بین نواحی جغرافیایی نشان داد که اکثر واریانس ژنتیکی بین ارقام و بخش کمتری بین نواحی جغرافیایی وجود داشت. نتایج این تحقیق حاکی از همبستگی متوسط(50 درصدی) بین نمودار خوشه ای حاصل از داده های مورفولوژیک با داده های نشانگر issr بود. با این وجود استفاده از نشانگر مولکولی issr در مقایسه با داده های مورفولوژی بهتر توانست قرابت بین ارقام اسپرس مورد بررسی را تعیین کند که حاکی از کارایی این نشانگر در تمایز بین نمون های اسپرس است.. در آزمایش سوم روابط بین 33 گونه از جنس اسپرس بر اساس ویژگی های لگوم و بذر بررسی شد. نتایج حاکی از شباهت بالا بین بخش های onobrychis، helionrychis و lophobrychis بود. از طرفی قرار گرفتن گونه o. pulchella در کنار بخش hymenobrychis حاکی از شباهت بیشتر این گونه به این بخش می باشد. نتایج گروهبندی 4 بخش مورد مطالعه در این تحقیق حاکی از عدم تایید زیر جنس های onobrychis و sisyrosema بود. علاوه بر آن نتایج حاکی از شباهت بالای گونه های o. montana، o. inermis و o. cyri-grossh به گونه زراعی جنس اسپرس (o. viciifolia) می باشد که می توان در اصلاح گونه زراعی با استفاده از تلاقی بین گونه ای مورد استفاده قرار گیرد.
منیره مویدنجفی داریوش ورشوی
چکیده ندارد.