نام پژوهشگر: اصغر زارعی

پادگفتمان امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  اصغر زارعی   اصغر جعفری ولدانی

پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) که به حق عنوان معجزه دوران معاصر را به خود اختصاص داد، در شرایطی محقق گردید که کمتر کسی اعم از اندیشمندان حوزه سیاست و علوم اجتماعی یا تحلیل گران و دیپلماتهای برجسته دنیا تصور چنین تحولی را قابل درک نمی پنداشتند. پدیده ای غیرقابل تصور و غیرقابل پیش بینی و کنترل. انقلابی که ابتناء آن بر احیاء و شکل گیری مجدد گفتمانی قدرتمند و رو به توسعه را در پی داشت و آن گفتمانی دینی و الهی را بنیان نهاد. در شرایطی که نظام سلطه تحت سیطره و گفتمان غالب و هژمون ماتریالیستی شرق و غرب، اجازه بروز و ظهور گفتمان جدیدی را نمی داد و صاحبان قدرت در دو عرصه گفتمانی متعارض و به زعم خود توانسته بودند؛ خدا را از جامعه حذف و انسان را بر سرنوشت خویش حاکم سازند و اندیشه پیشینی جای خود را به تفکر و اندیشه پسینی داده بود و هرگونه تفکر در حوزه اندیشه های مابعدالطبیعی و متافیزیکی و حوزه دین، نوعی ارتجاع و واپسگرایی در عرصه مدرنیته و پست مدرن تلقی می گردید و صحبت از پایان تاریخ و رشد و کمال انسان مدرن در حوزه تمدن و فرهنگ لیبرال و ارزشها و آموزه های آن مطرح بود. انقلاب اسلامی با ابتناء بر تفکر و اندیشه دینی و الهی با هدف نجات انسان از انحراف و التقاط مدرنیته و بازگشت انسان به فطرت الهی خویش نوید دنیای جدیدی را فرا روی ملت ها قرار داد. گفتمان لیبرالیستی غرب با تمام آموزه های خود به عنوان یک نظام معنایی خاص در ادبیات سیاسی جهان غرب از یک روند نظام مند تاریخی و گسترده در شکل گیری تمدن جدید غرب، جایگاه ویژه ی را در سازوکارها و کاربست های اجتماعی سیاسی فرهنگی و امنیتی دنیای مدرن فراهم ساخت. نظام معنایی و گفتمان لیبرالیسم با تمرکز بر دال مرکزی آن مشتمل بر حقوق فردی، آزادی، دمکراسی، نظام سرمایه داری و بازار آزاد، هرگونه تخطی و انحراف از این دال مرکزی را غیرممکن ساخته و با هرگونه تلاش و اقدامی درجهت مقابله با این آموزه های بنیادین و از ناحیه هرجامعه یا ملتی را بر نتافته و با خشن ترین روشها با آن مقابله کرده است. در کنار نظام معنایی مسلط و گفتمان غالب لیبرالیستی غرب، نظام معنایی و نظام مند دیگری به عنوان گفتمان رقیب طی چند دهه اخیر و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، توانست نظام معنایی مستقل و یکپارچه دیگری را در تقابل با گفتمان لیبرالیستی غرب سازماندهی و در یک پهنه جغرافیایی گسترده، بسط و گسترش داده و آن را به یک گفتمان رقیب تبدیل نماید. گفتمانی که عنصری تهاجمی و رو به گسترش را در بطن خود تولید و صدور آن را به حوزه رقیب درپی داشت. گفتمانی که آن نیز از دل نگرش مادی و مبتنی بر آموزه های اومانیستی ولی با تکیه بر برساخته ای بنام کارگر و طبقه کارگر یا پرولتاریا تمرکز داشت. اما برخلاف نظام معنایی لیبرالیستی و دال مرکزی آن، این نظام گفتمانی متمرکز بر حقوق جمعی، اقتصاد دولتی، اشتراکات اجتماعی و آوانگاردی طبقه کارگر و نفی حقوق و آزادیهای لیبرالیستی بود. بنابراین پادگفتمان انقلاب اسلامی در شرایطی محقق و رشد و نمو پیدا می کند که اساساً با توجه به سلطه و سیطره گفتمانهای ضددینی و یا حداقل سکولار شرقی و غربی که برای چندین قرن اخیر، به ویژه گفتمان لیبرال دمکراسی با اقتدار و قوت مادی خود توانسته بود مانع بروز و ظهور تفکر و نظام معنایی مبتنی بر اندیشه دینی شود، اما انقلاب اسلامی ایران، این رابطه را دچار تحول و دگرگونی نمود. چنانچه با آغاز موج چهارم دمکراسی، نظم لیبرالیستی بین المللی را با چالش و بحران جدی مواجه ساخته است. به شکلی که بخش قابل توجهی از آموزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و به ویژه امنیتی نظم لیبرال دمکراسی غرب در بسیاری از مناطق و علی الخصوص در منطقه استراتژیک خاورمیانه را دگرگون و درحال فروپاشی قرار داده است. بنابراین برساخته جمهوری اسلامی ایران, مولود ساخت و بنیان نظام معنایی خاص خود یعنی پادگفتمان یا گفتمان جدیدی در حوزه نظام دوقطبی و اوج دوران جنگ سرد و جنگ بین گفتمانی غالب نظام بین المللی دهه 70 بود. شکست تمام استراتژیها، مداخلات و اهداف، قدرتهای مهاجم به ویژه امریکا با رهبری گفتمان لیبرالیستی، نتوانست خللی در مسیر پرشتاب انقلاب اسلامی ایجاد کند. در حقیقت امریکا و غرب با هزینه های سنگین مادی و انسانی در منطقه و جهان و با طرحهای پیشگیرانه و پیش دستانه و راهبردهایی چون خاورمیانه بزرگ تر و ... ، نتوانستند مانع رشد و پویایی الگوسازی و شکوفایی ناب انقلاب اسلامی گردیده و هزینه های بسیار سنگین حوادثی چون 11 سپتامبر و مداخله نظامی و حضور مستقیم و گسترده نظامیان غرب و متحدان آنها در منطقه، جنگ نرم و طرحهایی چون دیپلماسی عمومی و ... همگی جزء تحمیل هزینه های بیشتر و افزایش چالش های امنیتی برای آنان در منطقه حاصلی برای آنها نداشته است و نتوانست مشکلات و چالش های روزافزون آنها را متوقف و یا کاهش دهد. بنابراین باید گفت که نظام جمهوری اسلامی ایران بر ساخته ای در بستر خرده گفتمانی برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی است. از این رو جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت (ام القرایی ایران) و سایر دالهای شناور در یک رابطه مفصل بندانه با دال مرکزی و محوری در گفتمان انقلاب اسلامی امام (ره) معنا و مفهوم و نمود پیدا می کند. چنانچه عنصر مدرن جمهوریت در ادبیات سیاسی جهان معاصر در رابطه با عنصر اسلامیت (دال محوری) و محیط (فضا و مکان) ایران به عنوان ام القراء جهان اسلام مفهومی ترکیبی می سازد که خودمحصولی قابل قبول برای تأسیس نظام مدرنیته ایران اسلامی است تا بتواند تبدیل به الگو و مدلی از یک نظام سیاسی موفق برآمده و برساخته از دل گفتمانی قدرتمند و نوظهور بنام گفتمان انقلاب اسلامی برای حرکتی مستمر و نقشه راهی تمدن ساز در رقابت و مواجهه با گفتمان رقیب و رو به زوال، لکن هژمون خواه لیبرال دمکراسی غرب گردد.