نام پژوهشگر: ناصر باهنر
علیرضا قصری خوزانی ناصر باهنر
یکی از ابعاد اصلی هویت در کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران، هویت دینی است که نقش بسیار تعیین کننده ای در هویت یابی افراد یک جامعه بازی می کند و هویت دینی و سیاستگذاری صحیح نهادهای درگیر با آن، یکی از حوزه های اصلی و مهم تلاش دولت در حوزه فرهنگ را به خود اختصاص داده است. در واقع و از آن جا که هویت فرایندی پویا و سیال است، عدم همگرایی نهادهای دخیل در امر هویت یابی افراد، آن ها را با بحران های هویتی روبه رو خواهد کرد. برای بررسی همگرایی یا واگرایی میان ورودی های هویتی این نهادها انجام کارهای مقایسه ای رویکرد مناسبی به نظر می رسد؛ پژوهش هایی که بازنمایی های هویتی این نهادهای مختلف را برای دستیابی به استنباط هایی سیاستگذارانه بررسی کنند. این پایان نامه برای پیگیری چنین رویکردی، مضامین مرتبط با بازنمایی هویت دینی در دو نهاد رسانه های جمعی و نهاد رسمی آموزش و پرورش را، از گذر تحلیل محتوا و مقایسه یک برنامه تلویزیونی مخصوص نوجوانان (برنامه تلویزیونی معرکه) با راهنمای برنامه درسی دینی دوره راهنمایی، تطبیق داده است. برای این منظور هویت دینی با استفاده از تقسیم بندی شجاعی زند و طالبان از معارف اسلامی و ابعاد 3 گانه ای که هِنری تاجفل در نظریه هویت اجتماعی خویش برای هویت در نظر می گیرد، تعریف عملیاتی شده است. حاصل کار جدولی است مشتمل بر گزاره های شناختی، ارزشی و احساسی راجع به اعتقادیات، ایمانیات، عبادیات، اخلاقیات، شرعیات و نشانه ها و پیامدهای دینداری. با تحلیل محتوای کیفی برنامه تلویزیونی و برنامه درسی، مضامین مرتبط با بازنمایی هویت دینی از این دو برنامه استخراج شده و با جدول مفهوم سازی هویت دینی مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد در بعد ایمانی، اعتقادی و اخلاقی هویت دینی، می توان مدعی نوعی همگرایی میان این دو برنامه شد. در خصوص ابعاد شرعی هویت دینی و بعد ناظر به نشانه ها و پیامدهای دینداری چنین همگرایی وجود ندارد. به طور کلی از مقایسه تحلیل محتوای دو برنامه تلویزیونی و برنامه درسی دینی در خصوص مضامین مربوط به هویت دینی می توان نتیجه گرفت همگرایی کاملی میان مضامین این دو برنامه، به عنوان دو محصول رسانه ای تصویری و مکتوب، وجود ندارد.
محسن بدره ابراهیم فیاض
نظریه های علوم انسانی و اجتماعی به لحاظ چگونگی نگاه به هستی، انسان، معرفت بشری، و غایت نظریه پردازی بی طرف نیستند. هر نظریه پیش فرض های انسان شناختی، معرفت شناختی، هستی شناختی و نیز پیش فرض های دیگری مانند پیش فرض های اَکسیولوژیک (ارزش شناختی) و پراکسیولوژیک (رویه شناختی) دارد. این پیش فرض های فرانظری در نظام کلی فرانظریه هایی قرار دارند که خود منبعث از سنت های فلسفی غرب هستند. بر همین اساس، برای نظریه پردازی اسلامی در علوم اجتماعی و انسانی به طور کلی، و در ارتباطات انسانی به طور خاص، باید به مولفه های چندگانه فرانظری پرداخت و آن ها را از منابع معرفت دینی – ناظر به تولید نظریه در ارتباطات انسانی- استخراج کرد. در همین راستا، این پایان نامه تلاشی است برای مطالعه مقایسه ای مولفه های انسان شناختی فرانظریه های ارتباطات انسانی در آراء متفکرین غربی قرون 19 و 20 میلادی و مفسرین معاصر شیعی. این مقایسه با نشان دادن تفاوت های بنیادین در اندیشه های بنیادین انسان شناختی مرتبط با نظریه پردازی ارتباطات انسانی، ضرورت توجه به مبانی انسان شناختی اسلامی در نظریه پردازی ارتباطات را نشان می دهد. این پژوهش که به لحاظ ماهیّت فلسفی و نظری آن، از روش تحقیق کتابخانه ای- تحلیلی استفاده می کند، هدف مذکور را از رهگذر پاسخ به این سوال اصلی پی می گیرد: تفاوت ها و شباهت های میان آراء انسان شناختی مفسران معاصر شیعی و متفکران غربی قرون 19 و 20 میلادی در زمینه مولفه های انسان شناسی فرانظریه های ارتباطات انسانی، سبب چه تفاوت هایی در شناخت و نظریه پردازی ارتباطات انسانی می شوند؟
امین اسلامی حسن بشیر
مفهوم تذکر یکی از اصول تبلیغی قرآن کریم است که در این تحقق به عنوان یکی از اصول تبلیغی رسانه دینی در جامعه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس رسانه ی دینی که بر اساس تعالیم قرآنی و سیره ی پیامبر(ص)و امامان معصوم (ع) در جامعه اسلامی فعالیت می کند باید ویگی مذکِر بودن را داشته باشد و یادآوری کننده باشد. رسانه ای که این ویژگی را داشته باشد به رسانه ذکری نامیده شده است. این تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که آیا رسانه های جمعی فقط ابزار غفلت هستند یا می توان از آنها به عنوان ابزار تذکر و هدایت نیز استفاده کرد؟ برای رسیدن به رسانه ذکری از نظریه هنجاری استفاده شده و هنجارهای رسانه ذکری بر اساس آیات قرآن و با توجه به مفهوم تذکر از قرآن استخراج شده اند؛ زیرا تحقیق حاضر در پی آن است تا تذکر دادن بر اساس روش های قرآن را به عنوان یکی از هنجارهای رسانه دینی در جامعه اسلامی تعریف کند. برای معرفی و شناسایی هنجارهای رسانه ذکری، پس از تشکیل شبکه مفهومی مفهوم تذکر در قرآن، آیات مرتبط شناسایی و بررسی شدند. در مرحله بعد، روش های تبلیغی هر یک از آیات استخراج شده و باید های رسانه دینی بر اساس مفهوم قرآنی تذکر شناسایی شدند. پس از استخراج این بایدها، برای اثبات کارآمدی و عملی بودن آنها در تولیدات رسانه ای، فیلم آواز گنجشک ها با روش نشانه شناسی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت مدلی برای رسانه ذکری برائه شده است.
علی اسکندری ناصر باهنر
در دنیای معاصر رسانه های جمعی به عنصری اساسی در جامعه مبدل گشته و ایفاگر کارکردهای بسیاری در زندگی انسانی هستند. گسترش بسیار زیاد تولید در ژانرها، موضوعات و گروه های سنی مختلف در شبکه های تلویزیونی، بسیاری از سازمان ها و موسسات رسانه ای جهان را بر آن داشته تا کار تولید برنامه های نمایشی را به طور تخصصی دنبال کنند. صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران نیز از این امر مستثنی نبوده است، تاسیس شبکه تخصصی خبر و پس از آن شبکه تخصصی آموزش، حرکت به سوی تخصصی شدن شبکه ها در ایران را نوید می داد اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب تخصصی شدن حقیقی شبکه های تلویزیونی راه بسیاری در پیش است. اهمیت جایگاه تلویزیون آموزشی در سیر تحولات مربوط به ارتباطات توسعه در ایران و جهان، ما را بر آن داشت تا روند آموزش از راه دور کشورهای پیشرفته و حضور پا به پای رسانه ها و بخصوص تلویزیون در این عرصه را مورد مطالعه قرار دهیم. از این رو سیاست های آموزش از راه دور خصوصا تلویزیون آموزشی کشورهای پیشرو در این امر همچون انگلستان، آمریکا و هند تحلیل و در نهایت با تحلیل سیاست های شبکه آموزش سیما با استفاده از پژوهش اسنادی و همچنین مصاحبه عمیق با مدیران ارشد شبکه آموزش وضعیت موجود این برنامه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. آنچه از تحلیل سیاست ها و روند تولید برنامه ها برمی آید حجم عظیمی از برنامه های آموزش عمومی با مخاطبینی عام و عدم توجه کافی به دیگر حوزه ها چون آموزش پایه و آموزش عالی بوده است. بر این اساس می توان این شبکه را جزء شبکه های فرهنگی گنجاند با این تفاوت که بحث عدالت آموزشی یکی از مهمترین اهداف مد نظر مسئولین و سیاست گذاران این شبکه بوده است. در راستای رسیدن به وضعیت مطلوب زمانی این امر محقق خواهد شد که سه دایره(نیازها، منابع و راهبرد ها) کاملا بر هم منطبق باشند به عبارتی توسعه آموزشی و رسیدن به وضعیت مطلوب زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که ابتدا ماموریت تلویزیون در توسعه و بخصوص توسعه آموزشی در سه بعد مشخص گردد؛ نخستین بعد مساله شرایط کنونی است که مستلزم ارزیابی مادی و معنوی جامعه، امکانات و محدودیت هاست بعد دوم مساله حدود نیازها و آرمان ها را تعیین می کندو آنچه عامل قاطعی در رسیدن به این آرمان ها و تامین این نیازها است بعد سوم است که میزان آگاهی ما را از امکانات، محدودیت ها، نیازها و آرمان ها نشان می دهد. از این رو دایره سوم نماینده راهبرد ها و سیاست ها است و سطح برخورد آن با دو دایره دیگر تعیین کننده حوزه امکانات واقعی در آینده است. بدیهی است به هر میزان که درجه آگاهی ما بیشتر شود، این حوزه امکانات وسیعتر خواهد بود تا آنجا که در حوزه آرمانی ما این سه دایره کاملا بر یکدیگر منطبق خواهند شد. از دید اکثر مدیران شبکه آموزش وضعیت مطلوب در حوزه آموزش عالی زمانی محقق خواهد شد که شبکه بتواند برای تمامی اقشار فرهیخته اعم از طلاب، مهندسان، جامعه شناسان و... تولید برنامه کند. وضعیت مطلوب در زمینه آموزش پایه انتخاب یک قشر سنی خاص و تولید برنامه برای همان قشر است همچنین وضعیت مطلوب در زمینه آموزش عمومی زمانی محقق خواهد شد که بتوانیم مولفه ها و ویژگی های قالب میراث فرهنگی ایران اسلامی را به مخاطب بشناسانیم.
میثم اسماعیل زادگان ناصر باهنر
پژوهش پیش رو، بر محور مسأله «چیستی طنز منطبق با اهداف و موازین اسلامی» در پی کارکردها و هنجارهای اسلامی طنز در رسانه تلویزیون است که با سوال از مفهوم طنز آغاز می شود. ابتدائا درک این مفهوم، مستلزم واژه شناسی، تعریف شناسی و تبیین کارکردهای آن است و بر این مبنا، تحقیق به دنبال واکاوی معنای صحیح طنز و مشابهات آن، جایگاه آن در هنرها، تعریف دقیق و اَشکال و قالب های موجود آن بوده است. برای شناخت عمیقی از طنز، عناصر ذاتی آن از قبیل ماهیت، هدف، کارکرد و درونمایه، نیز مورد کنکاش قرار گرفته که منتج به ارائه تعریف مفهومی جدیدی شده است. نگاه اجتماعی به طنز، ضرورت توجه به کارکردهای آن را در جامعه اثبات می کند. با نظری به منابع، می توان سه کارکرد انتقاد، سرگرمی و سرکوبگری را در رابطه با مخاطب شناخت و آنها را بعنوان کارکردهای طنز تصویری با کارکردهای رسانه تلویزیون تطبیق داد. کارکردها با پشتوانه نظریه هنجاری منشا شکل گیری هنجارهای طنز در رسانه خواهند شد و همین امر، بازشناسی کارکرد و هنجار به همراه ادبیات ارتباطی حول آن دو را در این تحقیق ضروری می نماید. تحقیق برای کشف موضع دین اسلام در قبال کارکردهای طنز، به شیوه «موضوع شناسی» به بررسی تطبیقی در متون اسلامی دست زده و شواهدی برای این سه کارکرد و ضرورت آن برای جامعه اسلامی به عناوین ادخال سرور، تذکار عیوب و برائت یافته است و نتیجه می گیرد که می توان این کارکردها را با رعایت چارچوب هایی ایجابی و سلبی، در رسانه ای با اهداف دینی به کار گرفت. در ادامه، تحقیق ابتدا بر اساس مطالعات مشابه، با استمداد از آیات و روایات، هنجارهای اسلامی ای را عنوان و بر اساس آن، قواعد حاکم بر کارکردهای طنز را از متون اسلامی استخراج کرده است. این قواعد، با قرارگیری در دو دسته ایجابی (بایدها) و سلبی (نبایدها) هنجارهای اسلامی طنز را ایجاد می کند. سپس با بکارگیری بخشی از هنجارها، به تحلیل انتقادهای سریال تلویزیونی «مرد هزار چهره» پرداخته و پس از بررسی با استفاده از روش تحلیل گفتمان تصویری و تعیین شاخصه ها، آن را از نظر موضوعات انتقاد، مطلوب و از نظر کیفیت آنها تا حدی مطلوب ارزیابی کرده است.
فرزانه کوهی ناصر باهنر
تحقیق پیش رو با هدف بررسی میزان استفاده و رضامندی جوانان از برنامه های شبکه قرآن و معارف سیما با تاکید بر کارکرد های چهار گانه ارتباطی صورت گرفت این امر که تا چه حد برنامه های شبکه قرآن و معارف سیما توانسته رضایت مخاطبین جوان خود را جلب نماید عاملی بود که محقق را وا داشت تا دراین باره به تحقیق و پژوهش بپردازد .اهمیت این تحقیق ازآن جهت است که باتوجه به نقش ویژه تلویزیون درانتقال مفاهیم وتاثیرگذاری درهمه زمینه ها وازسوی دیگرباعنایت به اینکه قشروسیعی ازجمعیت کشورماراجوانان تشکیل می دهند،صداوسیما وبویژه شبکه قرآن ومعارف سیما به عنوان یک شبکه تخصصی دینی باید دربرنامه های خود جایگاه ویژه ای برای جذب وتامین نیازهای جوانان درنظربگیرد که این امر مستلزم شناسایی نیازها و علایق دینی آنهاست .به این منظور برای پاسخ به سئوالات تحقیق و بررسی فرضیه های دوازده گانه، این پژوهش بر روی جوانان ساکن شهرتهران انجام شد. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه بر مبنای طیف لیکرت می باشد. برای بررسی فرضیات از آزمون های توصیفی، تبینی و آزمون های استنباطی استفاده شد که نتایج بدست آمده از این قرار است :بین ویژگی های فردی پاسخگویان ( اشتغال ، میزان درآمد ، جنسیت ) ومیزان استفاده و رضایت جوانان از برنامه های شبکه قرآن و معارف سیما رابطه وجود داشته و به عبارت دیگر زنان خانه دار بیش از سایرین، افرادی که درآمد آنها بین 300 تا 500 هزار تومان بوده است بیش از سایرین و زنان بیشتر از مردان بیننده برنامه های این شبکه بوده اند. اما بین میزان تحصیلات وهمچنین محل سکونت ومیزان استفاده و رضامندی پاسخگویان رابطه ای وجود نداشته است و جوانانی که پایبندی بیشتری به دستورات دینی دارند بیشتر از سایرین از برنامه ها رضایت داشتند، زمان پخش برنامه ها نیز در میزان استفاده و رضایت پاسخگویان موثر بود و همچنین مشخص شد که هر چقدر جوانان نسبت به موضوعات معارفی بهره مندی بیشتری داشته باشند از برنامه های شبکه رضایت بیشتری دارند ودر آخراین که بیشتر افرادی که برنامه های شبکه قرآن ومعارف سیما راتماشا می کنند (4/49) از هر چهارکارکرد ارتباطی آن رضامندی دارند و این در حالی است که(1/49) درصد یعنی نزدیک به نیمی دیگر از مخاطبان، برنامه های این شبکه را تماشا نمی کنند که به نوعی می توان گفت با تماشای نکردن برنامه ها عدم رضایت خود را اعلام نموده اند.
مرتضی آخوندی ناصر باهنر
این پایاننامه با هدف بررسی قابلیتهای آموزشی رسانههای تعاملی و چگونگی دریافت کودکان از مفاهیم دینی ارائه شده بهواسطه آنها، با استفاده از روش مطالعه کتابخانهای و آزمایشگاهی انجام شده است. در مطالعه آزمایشگاهی دریافت یک نمونه از کودکان از مفاهیم ارائه شده در خصوص چرایی، چگونگی وآثار نماز توسط نرمافزار «شکوفه» ( از نمونههای ممتاز موجود در زمان انجام پژوهش)، بررسی شده است. مشاهدات مطالعه آزمایشگاهی، نشاندهنده تمایزاتی در دریافت نمونههاست که عدم دقت تقسیم بندی روانشناسانه رشد تفکر دینی برای دستیابی به الگوی درک دینی کودکان ازمفاهیم ارائه شده در نمونه مورد بررسی را بیان میکند؛ چرا که کودکانی در یک مرحله رشد تفکر دینی، رمزگشاییهای متفاوتی از متنی واحد ارائه مینمایند. در نهایت میتوان گفت در درک دریافت کودکان از پیام اسلامی ارائه شده در قالب یک رسانه تعاملی، یافتههای روانشناسی به تنهایی ناکافی بوده و نظریات رسانه نیز چندان راهگشا نیستند، و نیازمند مطالعاتی با رویکردهای چند- میانرشتهای برای رسیدن به الگوی نظری در حوزه درک کودکان از پیام رسانهای دینی هستیم. نگارنده در انتها با ارائه پیشنهاداتی، امیدوار است نکاتی راهگشا پیشروی سازندگان پیامهای دینی رسانههای تعاملی، قرار دهد. همچنین تلاش شده است تا برخی موضوعات حوزه سرگرمی آموزشی که نیازمند تحقیق بیشتر هستند، برای تحقیقات آتی پیشنهاد شود. با توجه به اینکه بازیهای رایانهای یکی از تعاملیترین رسانهها میباشند، بهرهمندی از این رسانهها در آموزش اسلامی به کودکان، موضوعی جدی برای تحقیقات آینده میتواند باشد.
رامین چابکی درزابی ناصر باهنر
با پیشرفت و توسعه رسانه ها، جهان به مرحل? جدیدی گام نهاد که در آن رسانه ها به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شدند. در این دوره گستره دسترسی مخاطبان به انواع رسانه، توانایی استفاده و در عین حال حفظ استقلال فکری و اندیشه ای، اجتناب از انفعال، بهره مندی از تفکر انتقادی و افزایش توانایی گزینش و نهایتا تولید پیام های ارتباطی از طریق تکوین و تکامل سواد رسانه ای قابل حصول تلقی گشت. با این تفاصیل، اگر سوادرسانه ای را علم تنظیم کننده روابط میان مخاطب و رسانه ها بر اساس هنجارهای درونی شده بدانیم نباید از جایگاه آن در سیاست های رسانه ای کشورها غافل شویم. برای تحلیل این سیاست ها، مدل های مختلفی ارائه شده که جامع ترین آنها مدل ec کمیسیون اروپا می باشد. این مدل چهار مولفه دسترسی، استفاده، درک انتقادی و تولید ارتباطی را در حوزه سواد رسانه ای مطرح می نماید. در این تحقیق در ابتدا برای تبیین وضعیت موجود سواد رسانه ای در ایران، اسناد و سیاست های چهار نهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما بر اساس مدل ec و مولفه های مطرح در آن و روش پژوهش اسنادی مورد تحلیل قرار گرفت و در ادامه برای ترسیم وضعیت مطلوب در این حوزه با چند تن از مدیران و صاحبنظران کشور در حوزه سواد رسانه ای مصاحبه صورت پذیرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که غالب سیاست های سازمان صدا و سیما در حوزه سواد رسانه ای، در ذیل سیاست های مقابله با تهاجم فرهنگی مطرح شده و به همین دلیل نوع سواد رسانه ای مورد توجه این سازمان، سواد رسانه ای انتقادی است. در سیاست های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مولفه دسترسی و استفاده از رسانه ها تنها محدود به رسانه های دیجیتال می گردد و رسانه های دیگر از جمله رسانه های چاپی و رسانه های الکترونیکی که زیر مجموعه این نهاد هستند را مورد توجه قرار نمی دهد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها حاکی از آن است که وضعیت مطلوب هنگامی محقق می گردد که در ابتدا مفهوم سواد رسانه ای با توجه به مقتضیات فرهنگی و اجتماعی تبیین گردد؛ در این رابطه می توان مفهوم تربیت رسانه ای را به عنوان جایگزینی مناسب برای مفهوم سواد رسانه ای در ایران دانست. از دید کارشناسان، برای سیاستگذاری در زمینه سواد رسانه ای باید پنج حوزه تدوین سیاست، برنامه ریزی، هماهنگی، اجرا و نظارت و پایش مورد توجه قرار گیرد و نهاد مرجع در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد.
مریم مستوفی پور ناصر باهنر
چکیده رادیو با ویژگی های منحصربه فرد خود از جمله: در دسترس بودن، وسعت و سرعت انتقال پیام، رسانه ای مهم و فراگیر، با نقش انتقال مفاهیم دینی تلقی می شود. باتوجه به اینکه اجرای برنامه های مناسبتی- مذهبی در اکثر ایام سال حضور پر رنگی دارد،اهمیت تولید برنامه های مناسبتی دینی روشن می شود. هدف اصلی این تحقیق هم شناسایی الگوی مطلوب برای برنامه های مناسبتی- مذهبی رادیو ایران است. تحقیق حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای، به مطالعه موضوع پرداخته است. مهم ترین نتیجه به دست آمده طی مطالعات و بررسی های کتابخانه ای تدوین یک الگوی کاربردی برای تولید برنامه های مناسبتی رادیویی بود. این الگو شش اصل مهم دارد که از این اصول می توان در تولید برنامه های مناسبتی در رادیو استفاده کرد: توجه به همگرایی کارکردی میان رسانه های سنتی و مدرن دینی، توجه به مزیت های نسبی رادیو در کارکردهای دینی، قالب های مناسب رادیو در برنامه های دینی، توجه به علایق و انتظارات مخاطبان رادیو، تأکید بر بصیرت گرایی در برنامه های دینی و توجه به مقتضیات فرهنگی- دینی کشور. برنامه ساز و تهیه کننده برنامه های مناسبتی بایستی با توجه به این اصول و استفاده از آنها در امر برنامه سازی، برنامه ای فاخر و جذاب برای مخاطب تولید کند. واژگان کلیدی: رادیو، دین، برنامه مناسبتی- مذهبی، ایران
سیدمحمدعلی شکیب ناصر باهنر
رشد و گسترش رسانه های جدید و تأثیراتشان بر فرآیند تربیتی دانش آموزان به دغدغه ای مهم برای خانواده ها و سیاست گذاران فرهنگی تربیتی کشور تبدیل شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی (سند پژوهی و مصاحبه عمیق با مدیران آموزش و پرورش) با سه هدف اصلی: چیستی سیاست های اعلامی آموزش و پرورش، استخراج سیاست های اجرایی آموزش و پرورش و همچنین مقایسه میان سیاست های اعلامی و سیاست های اجرایی آموزش و پرورش در مواجهه با رسانه های جدید شامل اینترنت، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و ماهواره به بررسی و توصیف وضعیت فعلی نحوه تعامل نهاد تعلیم و تربیت رسمی کشور با این رسانه ها پرداخته است. از جمع بندی و گزینش بندهای سیاستی اعلامی از اسناد مصوب و مرتبط، محورهای اصلی سیاستی شامل: تجهیز سخت افزاری، تولید نرم افزاری و تولید دانش، آموزش فناوری اطلاعات، فرهنگ سازی در زمینه رسانه های جدید، پژوهش و مطالعات در زمینه فناوری اطلاعات، همکاری آموزش و پرورش با سایر نهادها و رویکرد سیاست گذارانه به رسانه های جدید استخراج شد. سیاست های اجرایی نیز در سه محور کلی سیاستی، رویکردی- نگرشی، عملیاتی - اجرایی از مصاحبه عمیق با مدیران آموزش و پرورش استخراج شدند. در نهایت سیاست های اعلامی و اجرایی، بر اساس چهار رویکرد: محورهای اصلی سیاستی، محورهای کارکردی، اصول هنجاری و نحوه توجه به مصادیق رسانه های جدید مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس این مقایسه می توان نتیجه گرفت، شکاف های نگرشی و مفهومی عمیقی میان سیاست های اعلامی نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور و سیاست های اجرایی آن در مواجهه با رسانه های جدید وجود دارد.
حمید درویشی شاهکلائی ناصر باهنر
مساله تداوم انقلاب اسلامی با فرهنگ پایداری گره خورده است. تحقیق حاضر به توصیف آموزش فرهنگ پایداری به نوجوانان در کتاب های درسی علوم انسانی مقطع دبیرستان (سال تحصیلی 90-1389) پرداخته است. این تحقیق به کمک مطالعات کتاب خانه ای و فن تحلیل محتوا تلاش کرده است به دو سوال پاسخ دهد: شاخصه های فرهنگ پایداری کدام اند؟ وضعیت موجود آموزش این شاخصه ها در کتاب های درسی یاد شده چگونه است؟ برای دست یابی به شاخصه های فرهنگ پایداری، ضمن مرور پژوهش های مرتبط، اندیشه بنیان گذار انقلاب اسلامی، امام خمینی مبنا قرار گرفت. هم چنین علاوه بر مبانی فقهی و قرآنی فرهنگ پایداری، مفاهیم اسلامی نزدیک و مشابه آن نظیر دفاع، جهاد و شهادت نیز بررسی شدند. فرهنگ پایداری در اندیشه امام، لزوما به معنای جنگ و خون ریزی نیست؛ بلکه بر مبنای پایداری در حفظ نظام اسلامی معنا می یابد. پس از استخراج 12 شاخصه فرهنگ پایداری، به منظور پاسخ به سوال دوم، چهارچوب مفهومی پایان نامه با پرداختن به مفاهیم آموزش، نوجوانی و کتاب های درسی در نظام آموزش و پرورش تقویت شد. در این میان، همراه با استفاده از منابع غربی، نگاه اسلامی به موضوعات مورد بحث، مغفول واقع نشد. هم چنین با تکیه بر نظریه هنجاری رسانه های جمعی، بر لزوم آموزش فرهنگ پایداری در کتاب های درسی تاکید شد. در تحلیل محتوا، جمعیت آماری (متشکل از کتاب های تاریخ، آمادگی دفاعی، تعلیمات دینی و قرآن، جامعه شناسی و ادبیات فارسی) سرشماری شد. واحد ثبت در این پژوهش، مضمون و واحد زمینه، بند قرار گرفت. با کدگذاری 12 مقوله مستخرج از اندیشه امام خمینی، فروانی آن ها به کمک آمار توصیفی تحلیل شد. در نتایج مشخص شد که آموزش بیش تر مقوله های فرهنگ پایداری مورد غفلت و کم توجهی قرار گرفته است. ناگفته نماند مقوله های ناظر به اهمیت و وجوب فرهنگ پایداری فراوانی بیش تری داشتند. هم چنین برخی کتاب ها و درس ها نظیر جامعه شناسی و ادبیات فارسی، در مقایسه با آمادگی دفاعی سهم کم تری در پرداختن به آموزش فرهنگ پایداری داشته اند.
محمدکاظم طاهری آکردی ناصر باهنر
این پژوهش با رویکرد توجه به منابع اسلامی در علم ارتباطات، به بررسی قرآن و استخراج هنجار های ارتباطات میان فردی از قرآن می پردازد. قرآن هنجار های قابل توجهی در حوزه ارتباطات میان فردی بیان کرده است. به بسیاری از رفتار های ارتباطی در قرآن کریم امر شده و از بسیاری رفتار ها نهی شده است. به شهادت آیات قرآن، ایمان مفهومی است در مقابل کفر، و مومن در مقابل کافر بوده و ملزوماتی همچون اسلام، تقوا، هدایت و عمل صالح با آن همراه است. البته از مفهوم نفاق و منافق نیز به عنوان مفاهیم مقابل ایمان نباید غافل شد. مسئله این پژوهش این است که ادبیات موجود ارتباطات میان فردی فارغ از دیدگاه ها و هنجارهای دینی است و انبوه دستاورد های این حوزه نمی تواند در فرهنگ وارتباطات اسلامی- ایرانی راهگشای جامعه و آحاد جامعه اسلامی باشد. حال آنکه میراث عظیم فرهنگ و ارتباطات اسلامی پیش روی ما قرار دارد، ولی برای جامعه ایمانی هنوز هنجار های ارتباطی آن به درستی استخراج نشده است. لذا باید دید هنجار های ارتباطات میان فردی بین مومنان در قرآن کریم کدامند؟ و آیا می توان دسته بندی مناسبی از این هنجار ها ارائه داد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا نیاز به تعریفی عملیاتی از هنجار های ارتباطات میان فردی مومنان احساس می-شود. همچنین روش معنی شناسی ایزوتسو برای فهم معنای ایمان و مومن در قرآن به کار رفته است. پس از ارائه تعریف عملیاتی، استخراج و دسته بندی هنجار ها صورت گرفت. آنگاه پس از جمع بندی از فصول، نتیجه گیری و تحلیل یافته ها، در ضمن ارائه یافته ها به سوال پژوهش پاسخ داده شد که چه دسته بندی از هنجار های ارتباطات میان فردی مومنان در قرآن می توان ارائه داد. در دسته هنجار های گفتاری به هنجار های خاص ارتباط با رسول خدا و اولیاء الهی و نیز هنجار های گفتاری مرتبط با مومنان پرداخته شد. در مورد مومنان نیز دو دسته ی «هنجار های سخن نیکو» و «اجتناب از سوء کاربرد زبان» مد نظر قرار گرفت. اما در هنجار های رفتاری، پس از برشمردن آداب ارتباط با رسول خدا و اولیاء الهی، در ارتباط با مومنان دو دسته خانواده و جامعه شکل گرفت. در دسته خانواده، به هنجار های شکل گیری و انحلال خانواده (ازدواج و طلاق)، روابط با والدین، همسران و فرزندان، و نزدیکان اشاره شد. در دسته جامعه نیز هنجار های معاشرت با سایر مومنان، هنجار های ناظر به اجتماع و با غایت تعالی اجتماعی، هنجار های دوستی، حجاب و عفاف و هنجار های میهمان شدن آمد. سپس در انتها پیشنهاد هایی برای پژوهش های آتی مطرح می شود.
محبوبه پرتواعلم محمد حسین پناهی
«فاصله نسلی مذهبی» از جمله حوزه های مطالعاتی است که در عین ضرورت و احساس نیاز، کمتر بدان پرداخته شده؛ لذا زمینه مناسبی جهت انجام پژوهش است. بر این اساس، در تحقیق حاضر، فاصله نسلی دختران و مادران آن ها و عوامل مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف اصلی پژوهش، بررسی میزان و نوع فاصله نسلی مذهبی و نیز عوامل آن می باشد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه دگرگونی ارزش های رونالد اینگلهارت تدوین شده است. شیوه تحقیق حاضر پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این تحقیق، 223 نفر دانش آموزان دختر سال تحصیلی 90-89 دبیرستان و هنرستان اسلامی رفاه و مادران آن ها بوده که تمام شماری شده اند. یافته های توصیفی تحقیق حاضر نشان داد، تفاوت نمرات دینداری دختران دانش آموز و مادرانشان در ابعاد چهارگانه دینداری و نیز نمره کل آنها، در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. از نظر نوع دینداری نیز یافته ها نشان داد، فاصله نسلی مذهبی دختران و مادران، در سطح هنجاری است، نه در سطح ارزشی. آزمون فرضیه ها نشان داد، تفاوت سطح رفاه و کامیابی اجتماعی– اقتصادی دختران نسبت به مادران، با فاصله نسلی مذهبی آنها رابطه منفی دارد. همچنین تفاوت میزان استفاده دختران و مادرانشان از رسانه های جمعی، با فاصله نسلی مذهبی میان آنها رابطه دارد. سایر متغیرهای مستقل تحقیق شامل تحصیلات، اشتغال، فاصله سنی و سبک تربیتی مادران رابطه و تاثیری بر فاصله نسلی مذهبی میان آنان و دختران نشان نداد، که نشان دهنده اثر قابل توجه محیط و شرایط آموزشی یکسان دختران می باشد.
میثم فرخی ناصر باهنر
یکی از واقعیت هایی که در فضای کنونی نظام جهانی، فرهنگ و نهادهای فرهنگی (مانند مساجد) را به شدت تحت تاثیر قرار داده قدرت سیاسی یا حکومت می باشد. به عبارت دیگر امروزه گذشته از حرکت طبیعی و خودجوش موجود در حیات فرهنگی بخش وسیعی از تلاش ها و فعالیت های فرهنگی بر اساس برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های حکومت و بازوی اجرایی آن «دولت» صورت می گیرد. همین امر به نظر می رسد مساله اصلی است که مساجد از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون دست به گریبان آن بوده اند به عبارت دیگر چالش جدی در حوزه ی مساجد همانا فقدان سیاستگذاری واحد پیرامون این نهادهای دینی (تعیین حدود و ثغور مداخله ی حکومت در حوزه ی مسجد) می باشد. به همین دلیل در این پژوهش، محقق جهت سیاستگذاری فرهنگی مطلوب پیرامون حوزه ی مسجد مقدم بر هر چیز سیر سیاستی حکومت پیرامون مسجد در طول چهار دهه از جمهوری اسلامی ایران (1357-1392) مورد بررسی قرار داده است که در این راستا ابتدا اهم مسائل سیاستی مرتبط با حوزه ی مسجد که در ماهنامه ی مسجد (از شماره 1 تا شماره 170) منعکس یافته توسط نویسنده احصا شده و پس از آن سیاستهای اتخاذ شده ناظر به اهم مسائل مذکور شامل اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران و نیز اسناد وزارتخانه ها و سازمانهای مرتبط با حوزه ی مسجد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. در ادامه جهت حصول به الگوی مطلوب سیاستگذاری فرهنگی مسجد در جمهوری اسلامی ایران، داده های کیفی به دست آمده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با نخبگان حوزوی و علمی مرتبط با حوزه ی مساجد و نیز دیدگاه های رهبران جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی و مقام معظم رهبری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت محقق با طی کردن سه مرحله ی فرآیند تحلیل مضمون (thematic analysis)، الگوی مطلوب سیاستگذاری فرهنگی مسجد در جمهوری اسلامی ایران را طراحی نموده است که در آن «دیدگاه نظری دخالت حکومت در حوزه ی مسجد»، «رویکردهای دخالت حکومت در حوزه ی مسجد» و «حکومت و سازمانهای فرهنگی مرتبط با حوزه ی مسجد» به عنوان ابعاد اصلی الگوی مذکور تبیین و تشریح شده اند.
هدی بلندیان ناصر باهنر
پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی مطلوب برای برنامه سازی دینیِ کودکان به انجام رسیده است. در همین راستا این هدف از سه نظرگاه پی گرفته شده است، نظرگاه کارشناسان تعلیم وتربیت دینی، نظرگاه روانشناسان و نظرگاه عالمانِ علم ارتباطات. فصل نخستین این تحقیق بیان مساله این پژوهش و برشماری ضرورت پرداختن به چنین موضوعی است . مساله این پژوهش این پرسش است که آیا فرایند تحول مفاهیم اخلاقی و مذهبی در ذهن کودکان در برنامه سازی دینی مد نظر قرار میگیرد یا خیر؟ و معیارهای متناسب سازی ساختن برنامه های دینی تلویزیون برای کودکان کدام است؟ بخش آخر به تعاریف مفاهیمی اختصاص دارد که واژگان اصلی و تخصصی این تحقیق را تشکیل می دهند، مفاهیمی که نتیجه گیری مطلوب از این تحقیق منوط به داشتن برداشتی مشترک ازآنهاست. فصل دوم متشکل است از سه بخش، بخش اول مروری است بر برخی تحقیقاتی که پیشتر در حیطه موضوع این تحقیق به انجام رسیده اند. بخش دوم مختص نظریات مرتبط با حوزه های سه گانه تعلیم و تربیت، روان شناسی و ارتباطات است و بخش آخر به مرور نظریات مورد استفاده در این تحقیق می پردازد. فصل سوم فصل روش شناسی است. این تحقیق به روش کیفی به طور عام و به روش گروه اسمی به طورخاص به انجام رسیده است، روشی که اغلب برای تصمیم گیریها و مشگل گشاییها به کاربسته می شود روشی که نوعی روی هم ریزی ایده های فردیست برای دست یافتن به یک ایده مشترک. فصل چهارم درواقع فصل ارائه ایدههای گرد آوری شده از کارشناسان سه حیطه مذکور در فصل دوم است ، فصلی که ایدههای منتخب هر سه حوزهی مورد بررسی به تفکیک در آن نگاشته شده است. فصل پایانی نیز فصل نتیجه گیریست، دراین فصل با توسل یه یافته های فصل چهارم پیشنهاداتی در باب برنامه سازی های دینی برای کودکان در سه حیطه مورد بررسی ذکر شده و به برخی آسیب های مرتبط با برنامه سازی دینی پرداخته میشود. کارشناسان تربیت دینی دراین پژوهش به معرفی یک نظریه با عنوان نظریه عقلانی- اخلاقی تربیت دینی میپردازند، نظریهای که هدف نهاییِ تربیت را رساندن قوه ادراک کودک به حد اعتدال می داند و معتقد است برای رسیدن به هدف مذکور بایست در میان آموزه های دینی دست به انتخاب زد، انتخابی که مبتنیست بر بخش دوم الگوی مدنظر، یعنی اخلاقیات دینی. کارشناسان حیطه روانشناسی نیز با ترکیب نظریه رشد شناختی ژان پیاژه، رشد اخلاقی کلبرگ و نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا چهارچوبی را فراهم می سازند که با تعریف ویژگیهای کودک در سن 7 تا 12 سالگی می تواند یاری دهنده برنامه سازانی قرار گیرد که در صددند برای کودکان این محدوده سنی برنامهای دینی مبتنی بر الگوی نظریه عقلانی - اخلاقی بسازند. کارشناسان حوزه ارتباطات نیز بر رویکرد نوین دریافت تاکید دارند،این رویکرد بر نقش مخاطب در تفسیر و معناسازی پیام رسانه تاکید کرده و به جای تولید معنا بر تفسیر معنا تمرکز دارد کارشناسان این حوزه مخاطب کودک را سازنده معنا فرض می کنند و این سازندگی را نشات گرفته از عوامل غیر رسانهای میدانند و معتقد اند بایست علاوه بر محتوای یک برنامه متغیر های دیگری را نیز در نظر گرفت و با توجه به این مقدمات به آسیب شناسی برنامه های دینی کودک در تلویزیون می نشینند.
حامد سجادی احمد پاکتچی
مدراس سمپاد بعنوان یکی از محور های اصلی جریان سیاستگذاری تربیت آموزشی- فرهنگی نخبگان در عرصه آموزش و پرورش طی سه دهه ی اخیر به سرعت در سراسر کشور گسترش یافته و طیف وسیعی از دانش آموزان مستعد مناطق مختلف ایران را جذب نموده است. سوالات اصلی عبارتند از: 1. مولفه های متمایز فرهنگی و ارتباطی اجتماع دانش آموختگان سمپاد - با تاکید بر پیکره اطلاعاتی در فضای مجازی- چیست؟ 2. با تاکید بر پیکره اطلاعاتی در فضای مجازی، نسبت و جایگاه این مولفه ها به هم چگونه است و چگونه یک سپهر نشانه ای را می سازد؟
سید سعید کسایی ناصر باهنر
انتقال ارزش ها و هنجارهای اجتماعی از نسل گذشته به نسل جدید از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهادهای گوناگونی در جامعه کودکان را با فرهنگ آن جامعه آشنا می نمایند. (فرآیند فرهنگ پذیری) اما در این بین، نقش مدرسه قابل توجه و ویژه است. قسمتی از فرآیند فرهنگ پذیری در دوران کودکی و نوجوانی، در جریان بازی اتفاق می افتد. تحقیقات مختلف نشان داده است که بازی، واسطه و تسهیل کننده ی مهمی برای یادگیری و اجتماعی شدن در سرتاسر زندگی است. با توجه به اهمیت فرهنگ پذیری در جامعه، و نقش مهم مدرسه در این زمینه، و همچنین ظرفیت بازی در فرهنگ پذیر کردن کودکان و نوجوانان، این پژوهش به موضوع بازی و فرهنگ پذیری در مدرسه پرداخته است. هدف از انجام این پژوهش این است که ضمن مطالعه نظریات بازی و فرهنگ پذیری و مشخص شدن چارچوب این دو مفهوم، کارکردهای بازی در فرهنگ پذیری را تبیین نماید. همچنین، سیاست های آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران را در زمینه استفاده از بازی در مدارس جستجو کرده و ارائه نماید. و به منظور مطالعه یک نمونه در زمینه استفاده از بازی برای فرهنگ پذیری، مدرسه راهنمایی غیردولتی رویش کاشان را در مورد فعالیت ها و برنامه های بازی مطالعه نموده و نسبت آن فعالیت ها را با کارکردهای فرهنگ پذیری بازی و سیاســت های جمهوری اسلامی ایران مشخص نماید. به منظور دستیابی به چارچوب نظری در مورد بازی و فرهنگ پذیری، از روش کتابخانه ای استفاده شد. برای بررسی سیاست های آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در زمینه بازی، از روش اسنادی (سیاست پژوهی) استفاده گردید و در نهایت برای مطالعه موردی مدرسه رویش، روش مصاحبه و مشاهده به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش به طور خلاصه به این صورت بود که: بازی به عنوان یک نیازاصیل در دوره کودکی و نوجوانی، دارای کارکردهای زیادی در زمینه آشنا کردن آنان با فرهنگ جامعه خویش است. بررسی نمونه مطالعه شده نیز نشان داد که بازی می تواند در مدرسه و به منظور دستیابی به اهداف آموزشی و تربیتی در کنار سایر روش های آموزشی و تربیتی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین در نتیجه سندپژوهی محقق، سند، راهبرد و یا سیاست مشخص و مدوّنی در مورد بازی به شکل یک سند مجزا یافت نشد. اما در برخی جزوات و آیین نامه ها به بازی و کارکردهای آن توجه و اشاره شده بود.
محسن شاکری نژآد محمد علی هرمزی زاده
چکیده حجاب و عفاف از جمله ضروریات دینی هستند که هیچگونه اختلافی در مورد وجوب آنها بین علمای شیعه و سنی وجود ندارد. امروزه حجاب نه تنها به عنوان یکی از مولفه های فرهنگ اسلامی بلکه به عنوان نماد و شاخصه مسلمانی در آمده است. متأسفانه در سالهای اخیر بی توجهی به این مسئله و شیوع پدیده بدحجابی در جامعه، بخصوص در بین قشر جوان نگرانی هایی را در این زمینه بوجود آورده است. پر واضع است که این معضل راه حل موثری غیر از شیوه های فرهنگی ندارد. یکی از کارآمدترین ابزارهای فرهنگی در جوامع امروز وسایل ارتباط جمعی بویژه تلویزیون است که می تواند از طریق آموزش و الگو سازی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم در این زمینه موثر باشد. در بین کارکردهای مختلف وسایل ارتباط جمعی، کارکرد تفریح و سرگرمی بیشتر مورد توجه مخاطبان بویژه زنان و دختران جوان قرار می گیرد و در میان قالبهای مختلف این کارکرد، فیلمهای سینمایی و مجموعه های تلویزیونی بیشترین میزان مخاطب را در قشر یاد شده دارند. بنابراین بررسی محتوای این برنامه ها، به دلیل تأثیراتی که می توانند بر پوشش و رفتار مخاطبان داشته باشند، می تواند تا حدودی عملکرد رسانه ملی را در زمینه ترویج حجاب و عفاف از این طریق، مورد ارزیابی قرار دهد. در این پایان نامه مولفه های حجاب و عفاف در پربیننده ترین فیلمهای سینمایی ایرانی که در سال 1386 از شبکه های اول، دوم و سوم سیما پخش شده اند به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق ابتدا شاخصهای عفاف و حجاب شخصیتهای زن بر اساس معیارهای اسلامی و سیاستهای اجرایی رسانه ملی مورد بررسی قرار گرفته است و سپس شخصیتهای چادری به عنوان کسانی که صاحب حجاب برتر هستند، مورد تحلیل قرار گرفته اند و در کنار آن مولفه های حجاب و عفاف در شخصیتهایی که دارای تحصیلات دانشگاهی، زندگی سطح بالا، محبوبیت و زیبایی هستند و می توانند به عنوان الگو از سوی مخاطبان انتخاب شوند، بررسی شده است و در نهایت عملکرد رسانه ملی در زمینه ترویج حجاب و عفاف در دو حوزه تولید و تأمین فیلمهای سینمایی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد شاخصهای مشاهده شده در زمینه عفاف و حجاب در بسیاری از موارد با معیارهای اسلامی و نیز سیاستهای اجرایی افق رسانه در هر دو حوزه تولید و تامین فیلمهای سینمایی چندان تطابق ندارد. رسانه ملی در زمینه ترویج الگوی مناسب حجاب و عفاف موفق نبوده است. چهره مناسبی از شخصیتهای چادری ارائه نشده است. شبکه های مختلف سیما بیشتر مروج پوشش مانتو بوده اند تا چادر. نتایج این تحقیق نشان می دهد رسانه ملی در ارائه الگو به جامعه از طریق فیلمهای سینمایی، چندان عملکرد مناسبی نداشته است.
میثم مشایخ ناصر باهنر
چکیده تحقیق این تحقیق تلاش دارد میزان ارائه محتوای معارف اسلامی بر اساس تقسیمات پنج گانه اعتقادی، تاریخی، اخلاقی، احکام و مراسم عملی و اجتماعی را در پر بیننده ترین سریالهای ماه مبارک رمضان سال 1387 بررسی کند. سریالهای روز حسرت و مثل هیچ کس به ترتیب، با 2/81 درصد بیننده از شبکه 1 سیما و 2/71 درصد بیننده از شبکه 2 سیما پخش شدند. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا است و متغیرها عبارتند از: نوع رفتار، نام رفتار و شخصیت. همچنین، واحد ثبت و شمارش، رفتار در صحنه و واحد متن، قسمت سریال می باشند. نتایج نشان می دهد که این دو سریال بیشتر به معارف اخلاقی پرداخته اند و به چهار بخش دیگر از معارف اسلامی توجه کمتری کرده اند، به طوریکه معارف اخلاقی در سریال روز حسرت با 38/49 درصد و در سریال مثل هیچ کس با 04/64 درصد بیشترین معارف اسلامی را به تصویر کشیده بودند و معارف تاریخی با 49/0 درصد در سریال روز حسرت و معارف اجتماعی با 63/0 درصد در سریال مثل هیچ کس کمترین میزان را داشته اند. کلمات کلیدی: دین، اسلام، تلویزیون، ایران، رمضان، تحلیل محتوا