نام پژوهشگر: مصطفی سعیدفر
زینب رفیعی سید حمید متین خواه
یکی از روش های مناسب جهت احیاء مناطق خشک و بیابانی شناسایی پتانسیل بالقوه این مناطق است تا با در نظر گرفتن استعدادهای بالقوه بتوان گونه های مناسب جهت احیاء در آن مناطق را معرفی نمود. جوامع گیاهی بومی بخشی از یک اکوسیستم پایدار منطقه محسوب می شوند. یکی از گونه های بومی مراتع کشور، گونه pteropyrum aucheri است. این درختچه کوچک در مناطق خشک و نیمه خشک کشور می روید. با توجه به این که تقریبا هیچ پژوهشی درباره آت اکولوژی گونه پرند در استان اصفهان صورت نگرفته است، تحقیق حاضر ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر شامل سه بخش است: 1- آزمایشات جوانه زنی، 2- مطالعه رویشگاه پرند، 3-مطالعات فنولوژی. در مطالعات جوانه زنی آزمایشات زیر انجام شد: 1-آزمایش شکستن خواب بذور پرند، در این آزمایش 16 تیمار برای شکستن خواب پرند اعمال شد و در نهایت روش مناسب برای شکستن خواب پرند مشخص شد، 2- آزمایش تعیین مقاومت به خشکی در هنگام جوانه زنی بذرها، در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف خشکی، اثر دو جمعیت بذری و اثر متقابل خشکی و دو جمعیت برصفات جوانه زنی بذور پرند بررسی شد، 3-آزمایش بررسی اثرات تنش شوری بر جوانه زنی و رشد گیاهچه پرند، که در این آزمایش اثر 10 سطح شوری بر جوانه زنی بذور پرند بررسی شد، 4-آزمایش تاثیر سن بذر بر جوانه زنی بذر پرند، 4-کشت بذور در سینی های کشت. مطالعه رویشگاه با ایجاد شبکه ای به روش سیستماتیک تصادفی، در رویشگاه آن در کوه سید محمد واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. مطالعات فنولوژی با ثبت داده ها به مدت یکسال انجام شد و درنهایت نتایجبه صورت کمی و توصیفی نشان داده شد. نتایج آزمایشات جوانه زنی نشان داد که الف)بذور پرند دارای خواب شیمیایی(بازدارندگی) است وبا قرار دادن بذور به مدت 48 ساعت در جریان آب، خواب بذر شکسته می شود، ب) بذوری با سن یکسال درصد جوانه زنی بیشتری نسبت به بذور نارس و تازه چیده شده دارند، ج) بذور پرند تا ec برابر با 9 دسی زیمنس بر متر نیز می توانند جوانه زنی کنند ولی شوری باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و طول ساقه چه و ریشه چه و کاهش ضریب آلومتری می شود.، د)بذور پرند تا خشکی 6- بار نیز توانایی جوانه زنی دارند، ولی خشکی باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و طول ساقه چه و ریشه چه و کاهش ضریب آلومتری می شود. ه) می توان برای کشت پرند در گلدان از ترکیب خاک+کود+شن به نسبت1:1:1 استفاده کرد، نهال های جوان پرند در ابتدای رشد به نوسانات دمایی در روز و شب احتیاج دارند و در این شرایط بذور پرند بهتر جوانه زدند و استقرار آنها موفق بود. نتایج مطالعات فنولوژیک نشان داد که بهترین زمان جمع آوری بذر مهرماه است، زیرا هرچه به پاییز نزدیکتر می شویم به علت خشکی هوا و بادهای پاییزی و سبک بودن بذر، بذرها ریزش بسیار زیادی دارند و توسط باد پراکنده می شوند، بنابراین بهتر است بذرها تا مهرماه جمع آوری شوند. همچنین در اواخر پاییز و اوایل زمستان به علت بارندگی بذرها خیس شده و احتمال ابتلای آنها به قارچ ها و یا از دست دادن قوه نامیه بالا می رود. نتایج حاصل از مطالعات رویشگاه نشان داد که حضور و عدم حضور پرند از بین پارامترهای فیزیوگرافی با وجود و عدم وجود آبراهه در پلات رابطه معنی دار داشت، از بین پارامترهای خاک حضور و عدم حضور پرند با درصد شن و ph رابطه معنی دار دارد. میانگین سطح تاج پوشش از بین پارامترهای خاک با ec، درصد رس و درصد شن رابطه معنادار دارد، رابطه میانگین تاج پوشش با ec غیر مستقیم است، با افزایش ec میانگین سطح تاج پوشش کاهش پیدا می کند، رابطه میانگین سطح تاج پوشش با درصد رس نیز به این شکل است که افزایش درصد رس باعث کاهش میانگین سطح تاج پوشش می شود، رابطه میانگین سطح تاج پوشش با میزان درصد شن رابطه مستقیم است با افزایش درصد شن میانگین سطح تاج پوشش نیز افزایش پیدا می کند.
الهام منوچهری حسین بشری
وضعیت مرتع نشان دهنده تاریخچه تاثیر عوامل زنده و غیر زنده بر روی پوشش گیاهی و خاک مرتع در گذشته و حال است و ارزیابی صحیح آن می تواند موفقیت و یا عدم موفقیت مدیریت مراتع را مشخص نماید. جهت ارزیابی وضعیت مراتع در مناطق مختلف رویشی از روش های مختلفی استفاده شده که در آن ها شاخص ها و معیارهای متفاوتی به کار رفته است. در این تحقیق 6 روش تعیین وضعیت مرتع چهار فاکتوری، چهارفاکتوری تعدیل شده، فرکانس، مقایسه با مرجع(روش پیشنهادی دکتر سعیدفر)، استرالیایی و استرالیایی تعدیل شده مورد ارزیابی قرار گرفت و مزایا و معایب این روش ها بررسی گردید. روش استرالیایی تعدیل شده با توجه به شرایط منطقه مطالعاتی ( درصد دامنه تولید حاصل شده در این تحقیق) ایجاد گردید. کلیه روش ها به دو صورت مورد مقایسه قرار گرفت. در حالت اول روش مقایسه با وضعیت شاهد بود بدین ترتیب که ابتدا یکسری از مناطق شاهد برای وضعیت های مختلف مرتع توسط کارشناسان خبره انتخاب و سپس بررسی شد که روش های مختلف اندازه گیری مراتع تا چه حد توانسته اند با طبقه وضعیت شاهد مطابقت داشته باشند. حالت دوم روش تشابه تعیین وضعیت بود با این فرض که اگر چندین روش طبقه وضعیت را به طور مشابه تعیین کنند این روش ها توانسته اند که وضعیت را صحیح تر نشان داده و سایر روش ها که از این اجماع پیروی نکرده اند کارایی کمتری در تعیین وضعیت داشته اند. در مرحله بعد معیارهای موثر برای ارزیابی کارایی روش ها ی تعیین وضعیت تعیین و با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) مورد مقایسه قرار گرفت. این معیارها به ترتیب اهمیت شامل صحت ، عینی بودن ، سرعت و سهولت و مناسب بودن دامنه امتیازات بود. نرم افزار expert choice برای انجام تحلیل سلسله مراتبی به کار رفت. در این مطالعه دو مکان مرتعی در رویشگاه استپی و دو مکان مرتعی در رویشگاه نیمه استپی استان اصفهان مربوط به 4 تیپ گیاهی انتخاب و اندازه گیری ها در این سایت ها انجام شد. نتایج نشان داد که به ترتیب روش های استرالیایی تعدیل شده، فرکانس و چهار فاکتوری برای رویشگاه نیمه استپی و روش فرکانس و مقایسه با مرجع برای رویشگاه استپی مناسب بودند. پس از تحلیل سلسله مراتبی نیز مشخص شد که روش فرکانس بهترین روش به لحاظ عینی بودن، سرعت و سهولت و روش استرالیایی تعدیل شده به لحاظ صحت روش ومناسب بودن دامنه امتیازات بود. با بررسی کلیه معیارها در روش های مطالعه شده، روش فرکانس به عنوان بهترین روش شناسایی شد.
رضا دهقانی بیدگلی محمد پسرک لی
چکیده دو گونهartemisia sieberi besser و artemisia aucheri boiss گونه های پایا از جنس درمنه هستند که غالباً به صورت خودرو در مراتع استپی و نیمه استپی ایران گسترش دارند. این تحقیق جهت شناسایی تاثیر برخی عوامل اکولوژیکی و چرای دام بر کمیت و کیفیت اسانس این دو گونه در مراتع استپی و نیمه استپی استان اصفهان انجام گرفت. نتایج شاخص های کمی و کیفی اسانس گونهartemisia sieberi نشان داد که تعداد ترکیبات اسانس این گونه در منطقه حسین آباد ?? ترکیب، منطقه گلچکان ?? ترکیب و در منطقه پل هنجن ?? ترکیب بود. بازده میزان در سه منطقه مورد مطالعه نیز از ?/? تا ?/? متغیر بود بنابراین تعداد ترکیبات اسانس، بازده اسانس و همچنین اثرات آنتی اکسیدانی اسانس در منطقه حسین آباد نسبت به دو منطقه دیگر بیشتر بود. مقادیر فاکتورهایی نظیر میانگین بارش سالانه و میزان ارتفاع از سطح دریا در منطقه حسین آباد نسبت به دو منطقه دیگر کمتر بود و نتایج تجزیه تحلیل آماری نشان داد که فاکتورهای کمی و کیفی اسانس این گونه با میزان بارش و ارتفاع همبستگی منفی دارد. در هر سه منطقه مورد مطالعه در بخش مورد چرای دام تعداد ترکیبات اسانس و اثرات آنتی اکسیدانی آن نسبت به بخش قرق بیشتر بود. سه ترکیب عمده و مشترک اسانس این گونه در هر سه منطقه عبارت بودند از: alpha-thujene،alpha-pinene ، camphene که در این میان میزان ترکیب alpha-thujene از همه ترکیبات بالاتر بود. نتایج فاکتورهای مورد بررسی در مورد اسانس گونه artemisia aucheri نشان داد که تعداد ترکیبات اسانس این گونه در منطقه قزآن ?? ترکیب، منطقه قمصر ?? ترکیب و در منطقه حفاظت شده کرکس ?? ترکیب بود و منطقه قزآن با بازده میزان اسانس ??/? درصد نسبت به دو منطقه قمصر با بازده اسانس ?/?? درصد و منطقه حفاظت شده کرکس با بازده ?/?? از درصد اسانس بیشتری برخوردار بود. همچنین خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس این گونه در منطقه قزآن نسبت به دو منطقه دیگر بیشتر بود. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بازده اسانس و خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس این گونه با میزان بارش و ارتفاع همبستگی مثبت دارد. سه ترکیب عمده و مشترک اسانس این گونه در هر سه منطقه عبارت بودند از: 1,8cineol، borneol، verbenol که میزان ترکیب verbenol از همه ترکیبات بالاتر بود. واژه های کلیدی: artemisia sieberi, artemisia aucher ،بازده اسانس، خاصیت آنتی اکسیدانی، چرای دام.
آتوسا مجیری عطاالله ابراهیمی
وضعیت مرتع نشان دهنده تاریخچه تأثیر عوامل زنده و غیر زنده بر روی پوشش گیاهی و خاک مرتع در گذشته و حال است و ارزیابی صحیح آن می تواند موفقیت و یا عدم موفقیت مدیریت اعمال شده در مراتع را مشخص نماید. در این تحقیق سه روش ارزیابی وضعیت مرتع شامل شش فاکتوره، مقایسه با مرجع و ارزیابی پایداری در سه مدیریت چرای خوب، متوسط و ضعیف در مراتع نیمه استپی منطقه کرسنک و بارده استان چهار محال و بختیاری مورد مقایسه قرار گرفت. در واقع روش شش فاکتوره به عنوان یکی از روش های قدیمی و رایج در ارزیابی وضعیت مراتع نیمه استپی با دو روش ذکر شده مورد مقایسه قرار گرفت تا بهترین و کارامدترین روش در ارزیابی وضعیت مرتع در مدیریت های چرایی مختلف در شرایط منطقه مورد مطالعه انتخاب گردد. بدین منظور بر اساس داده ها و اطلاعات بدست آمده از نمونه برداری ها و دستورالعمل های مربوط به روش ها، درجه وضعیت مرتع برای هریک از مدیریت ها در سه تکرار تعیین گردید. سپس با توجه به نتایج بدست آمده، میزان صحت و دقت روش ها محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد. صحت از میزان فاصله درجه وضعیت ارزیابی شده در هر یک از مدیریت ها، نسبت به وضعیت واقعی آن ها محاسبه شد. دقت بر اساس میزان شباهت درجه وضعیت های ارزیابی شده در تکرار های سه گانه در هر مدیریت مشخص گردید. در مرحله بعد نیز معیار های ارزیابی کارایی روش های تعیین وضعیت با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) مورد مقایسه قرار گرفت. این معیار ها به ترتیب اهمیت شامل صحت، دقت و سهولت کاربری است. جهت انجام تحلیل سلسله مراتبی از نرم افزار expert choice استفاده گردید. نتایج نشان داد که روش مقایسه با مرجع و روش ارزیابی پایداری از صحت بالایی در تعیین وضعیت مراتع تحت مدیریت های چرایی مختلف برخوردار می باشند و این دو روش توانستند به طور صحیح وضعیت را در این مدیریت ها از یکدیگر تفکیک نمایند اما روش شش فاکتوره دارای صحت پایینی در ارزیابی وضعیت ها بود و نتوانست وضعیت دو مدیریت خوب و ضعیف را به طور صحیح ارزیابی نماید. دقت هر سه روش با یکدیگر برابر بوده و هر سه روش از دقت خوبی در تعیین وضعیت ها برخوردار بودند. با بررسی های انجام شده و نتایج بدست آمده در این تحقیق مشخص شد که روش های مقایسه با مرجع و ارزیابی پایداری به عنوان بهترین روش ها به لحاظ صحت و دقت و روش شش فاکتوره به عنوان بهترین روش به لحاظ سهولت می باشند. با بررسی کلیه معیار های در نظر گرفته شده، روش مقایسه با مرجع به عنوان مناسب ترین روش در این تحقیق انتخاب گردید.
زینب منصوری مصطفی سعیدفر
این سوال که چرای حیوانات در چه شرایطی بیشترین تغییر را در ترکیب و تنوع (گونه ای و عملکرد) و گروه های عملکرد گیاهی جوامع مرتعی به وجود می آورد از جمله سوالات کلیدی است که به مدیران مرتع در مدیریت چرای حیوانات کمک شایان توجهی می کند. این تحقیق با هدف بررسی اثر چرای حیوانات بر ترکیب تنوع (گونه ای و عملکرد) و گروه های عملکرد جوامع گیاهی در طول شیب تغییرات بارش (از 250 تا 1442 میلی متر) در برخی مراتع خشک و نیمه خشک استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری، در پاسخ به سوالات فوق انجام گرفته است. در این تحقیق اطلاعات مربوط به درصد پوشش گیاهان 41 منطقه که در پلات های 1 تا 4 متر مربعی تخمین زده شده است جمع آوری گردید، و به دو صورت مدیریت چرایی سبک و چرای شدید طبقه بندی شد. به منظور بررسی تغییر در ترکیب گیاهی در اثر چرای حیوانات از روش رج بندی تحلیل تطبیقی قوس گیری (detrended coerspondnace analysis(dca)) شده استفاده شد. در بررسی تنوع گیاهی و تنوع عملکرد جوامع مرتعی ابتدا شاخص های تنوع (غنا، یکنواختی، سیمپسون، شانون) مربوط به همه مناطق از طریق نرم افزار pc-ord محاسبه و پس از محاسبه شاخص رائو (تنوع عملکرد) برای بررسی معنی دار بودن تأثیر تغییرات چرا و بارش و اثر متقابل چرا و بارش از تحلیل عمومی خطی (general linear model (glm)) در نرم افزار spss-17 استفاده شد و در نهایت همبستگی بین شاخص های تنوع (غنا، یکنواختی، سیمپسون، شانون) را با تنوع عملکرد (شاخص رائو) محاسبه و از طریق رگرسیون خطی ساده نشان داده شد و در بررسی گروه های عملکرد گیاهی، ویژگی های مربوط به هر گونه در قالب 6 گروه فرم رویشی، فرم زیستی، کلاس خوشخوراکی برای دام، نوع تکثیر، زمان گل دهی و زمان بذر دهی مشخص شد و به منظور بررسی تغییر در ترکیب گروه های عملکردی جوامع گیاهی در اثر چرای حیوانات از روش رج بندی تحلیل تطبیقی قوس گیری شده استفاده شد. نتایج حاصل از روش رج بندی نشان می دهد که چرای حیوانات، شیب تغییرات اصلی در منطقه بوده و نتایج تحلیل عمومی خطی نیز نشان داد که فقط چرای حیوانات، اثر معنی داری برای تغییرات ترکیب جوامع داشته است، و اثر متقابل بارش و چرا اثر معنی داری را نشان نداده است. نتایج glm در بررسی تغییرات تنوع گونه ای و تنوع عملکرد نشان داد که یکنواختی گیاهان توانسته به فاکتور تغییرات بارش واکنش نشان دهد (05/0>p) و غنای گونه ای تغییرات معنی داری نسبت به تغییرات شدت چرایی نشان داده است (05/0>p) و شاخص های تنوع عملکرد و شاخص شانون به ترتیب نسبت به اثر متقابل چرای دام و تغییرات بارش و شدت چرای دام رو به سمت معنی داری رفته است تا حدی توانسته تغییرات اعمال شده را توجیه سازد (06/0=p). از بین شاخص های تنوع گونه ای با تنوع عملکرد، تنها یکنواختی در جوامع گیاهی همبستگی معنی داری را با تنوع عملکرد داشته است (05/0>p). نتایج تحلیل عمومی خطی نیز نشان داد که فقط چرای حیوانات و تغییرات بارش، اثر معنی داری بر تغییرات ترکیب گروه های عملکردی جوامع داشته است، و اثر متقابل بارش و چرا، اثر معنی داری را نشان نداده است. نتایج glm نشان داد، تنها فورب چند ساله و کلاس خوشخوراکی ii تحت تأثیر اثر متقابل بارش و چرای حیوانات تغییر کرده اند (05/0>p). در کل نتایج نشان داد، نمی توان برای تفکیک ترکیب و تنوع و گروه های عملکردی جوامع گیاهی در مناطق خشک و نیمه خشک اثر متقابل بارش و چرای دام را در نظر گرفت و این فرضیه که تغییرات در ترکیب و تنوع و گروه های عملکردی، در مناطق خشک با چرای دام کم تر از مناطق مرطوب است، رد می شود و تنها تنوع عملکرد در مناطق خشک با چرای دام افزایش داشته است که با استراتژی استفاده از منابع غذایی متفاوت همخوانی دارد.
اکرم کریمیان شلمزاری مصطفی سعیدفر
مطالعه فنولوژی گیاهان مرتعی به منظور تنظیم برنامه بهره برداری از گیاهان، تعیین زمان ورود و خروج دام، جمع آوری بذر و شناخت ارزش غذایی گونه های گیاهی در مراحل مختلف رشد حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش فنولوژی دو گونه مهم مرتعی bromus tomentellus و astragalus cyclophyllon در دو منطقه با شرایط اکولوژیکی متفاوت در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش درجه-روز رشد(growing degree day) با هدف تشخیص بهترین زمان برداشت بذر مورد مطالعه قرارگرفت. داده های دما و بارندگی از نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی، به مناطق مورد مطالعه جمع آوری گردید. مراحل مختلف فنولوژیک در این گونه ها، هر هفته یکبار روی 20 پایه از هر گونه ثبت گردید. در زمان رسیدگی نسبی بذر از هر گونه به تعداد کافی بذر جهت انجام آزمون های بذری از جمله: تعیین درصد رطوبت، وزن هزار دانه و قوه نامیه و از همه مهم تر دمای پایه برداشت شد. یکی از مهم ترین گام ها در طراحی سیستم درجه-روز رشد، تعیین درجه حرارت پایه است. به این منظور بذر گونه ها درمحیطی کنترل شده در تیمار های حرارتی ثابت (10 ، 15 ، 20 و 25 درجه سانتی گراد) کشت شد و سرعت نمو به صورت تابعی از درجه حرارت تعیین گردید. بهترین خط حاکم بین درجه حرارت و سرعت نمو برازش شده و نقطه ای که از خط مذکور با محور درجه حرارت برخورد کرد را به عنوان درجه حرارت پایه در نظر می گیرند. دمای پایه برای گونه bromus tomentellusبرابر 5/4 و برای گونه astragalus cyclophyllon برابر 8/4 بدست آمد. تجزیه رگرسیون، رابطه خطی بسیار معنی داری بین سرعت نمو و دما برای گونه های مورد مطالعه نشان داد. درجه-روز رشد نیز از تفاضل میانگین درجه حرارت روزانه از دمای پایه محاسبه شد. با جمع درجه-روزهای حادث شده در طی یک دوره مشخص، مقدار درجه-روز رشد لازم برای رسیدن یک گیاه به هر مرحله ای از نمو فنولوژی مشخص گردید. با توجه به آزمون t جفت شده، اختلاف معنی داری بین درجه-روز رشد گونه های مورد مطالعه در هر دو منطقه وجود ندارند. با توجه به نتایج مربوط به درجه-روز رشد و نتایج آزمون های بذر، بهترین زمان برداشت بذر گونه bromus tomentellus زمانی است که میزان درجه روز رشد موثر برابر با 15/662 و میزان درجه-روز رشد فعال برابر با 33/1109 و برای گونه astragalus cyclophyllon زمانی است که میزان درجه روز رشد موثر برابر با 85/836 و میزان درجه-روز رشد فعال برابر با 45/1350 باشد. نتایج نشان می دهد که درجه حرارت یکی از عوامل مهم در تعیین زمان رسیدن بذر است. در نهایت درجه-روز رشد مدل ایده آلی جهت پیش بینی زمان مناسب برداشت بذر و مراحل فنولوژی گیاهان است.