نام پژوهشگر: اسماعیل فیله کش
الهام گنجی محمدرضا قنبرپور
نام و نام خانوادگی: الهام گنجی درجه علمی: کارشناسی ارشد تاریخ: 90-89 محدوده مطالعه: اثرات سد روی آب زیرزمینی پایان نامه: بررسی اثرات احداث سد مخزنی سنگرد بر وضعیت کمی و کیفی آبهای زیرزمینی دشت عطائیه سبزوار با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی اساتید راهنما: دکتر محمود حبیب نزاد – دکتر محمدرضا قنبرپور استاد مشاور: مهندس اسماعیل فیله کش چکیده سدمخزنی سنگرد سدی خاکی سنگریزه ای با هسته رسی است. این سد بر روی رودخانه سنگرد از سرشاخه-های کالشور واقع در حوضه کویر مرکزی و در75 کیلومتری جنوب شرقی شهر سبزوار احداث گردیده تا نیازهای منطقه را در زمینه آبیاری و آبرسانی مرتفع سازد. با این وجود اجرای این پروژه ها شرایط طبیعی و زیست محیطی را تحت تاثیر قرار داده؛ یکی از این آثار، تغییرات کمی و کیفی آبهای زیرزمینی در پایین دست سدهاست. برای بررسی تغییرات کمی و کیفی آبهای زیرزمینی، میزان این تغییرات و مقایسه آنها در قبل، بعد و حین احداث سد از پارامتر سطح ایستابی مربوط به 34 چاه پیزومتری و پارامترهای کیفی کلسیم، منیزیم، سدیم، کل موادمحلول، سختی کل، کلر،سولفات، بی کربنات، هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم مربوط به 14 چاه نمونه ای همچنین هیدروگراف واحد، نقشه های gis، طبقه بندی های شولر و ویلکوکس استفاده شد. ترسیم نقشه ها در سالهای آماری 78-77(ابتدای دوره آماری)، 82-81(سه سال قبل از احداث سد)، 85-84(حین احداث سد) و 88-87(سه سال بعد از احداث سد) انجام گرفت. نتایج نشان داد که بعد از احداث سد پارامترهای سطح ایستابی(81/0 متر) ، کلسیم(11/1- میلی اکی والانت برلیتر)، بی کربنات(1/0- میلی اکی-والانت برلیتر) روند کاهشی و پارامترهای منیزیم(7/2 میلی اکی والانت برلیتر) ، سدیم(37/5 میلی اکی والانت -برلیتر)، کل موادمحلول(599 میلی گرم برلیتر)، سختی کل(177 میلی گرم برلیتر)، کلر(07/7 میلی اکی والانت -برلیتر) ، سولفات(82/2 میلی اکی والانت برلیتر)، نسبت جذب سدیم(46/1)، هدایت-الکتریکی(935میکروزیمنس برسانتیمتر) روند افزایشی داشته اند.
مرتضی کریم آبادی محمد رضا اختصاصی
نتایج به دست آمده نشان داد که از بین سه معیار مورد بررسی به ترتیب معیارهای آب،کشاورزی و خاک در اولویت تشدید شرایط بیابانی قرار دارند. در این میان شاخص های سیستم های آبیاری و افت آب های زیرزمینی با ارزش عددی 4 و 1/3 بیشترین سهم را در معیار آب و شاخص کاربرد ماشین آلات و نهاده ها با ارزش عددی 3 بیشترین ارزش عددی را در معیار کشاورزی و شاخص بافت خاک با ارزش عددی 8/2 بیشترین سهم را در معیار خاک داشته اند. با توجه به میانگین هندسی معیارها، ارزش کمی وضعیت فعلی بیابان زایی کل منطقه بر اساس سه معیار مورد بررسی 33/2 به دست آمد که بر اساس طبقه بندی مدل مذکور در کلاس متوسط قرار می گیرد. در پایان پیشنهاد می گردد برای کنترل شرایط بیابان زایی در منطقه با نگاه ویژه به مسائل بهره برداری از منابع آب و سیستم آبیاری به صرفه جویی و تغییر در الگوی کشت و نهاده های کشاورزی اقدام شود. همچنین پیشنهاد می شود مدل مذکور برای هر نوع کاربری معیارها و شاخص های جداگانه ای را تعریف نماید تا خطای کارشناسی در امتیاز دهی کاهش یابد.
سید مهدی دلبری نادر بیرودیان
کشف رابطه بین عوامل خاکی و گیاهی گونه های شاخص مناطق بیابانی از مطالعات کاربردی در جهت شناخت بیشتر عوامل ادافیکی و اکولوژیکی موثر بر پوشش گیاهی و مدیریت این مناطق محسوب می شود. گونه s. pennata به دلیل داشتن ساقه ها و اندام هوایی فشرده و ریشه هایی افشان و گسترده، خاک ماسه ای رویشگاه خود را در برابر طوفان ها و فرسایش بادی حفاظت نموده و علوفه نسبتا مناسبی نیز برای دام های این مناطق تولید می کند. در این تحقیق رابطه خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک های مناطق خشک و بیابانی دشت سبزوار با ویژگی های رویشی گونه s. pennata (شامل تراکم، تاج پوشش، ارتفاع و تولید علوفه ) بررسی گردیده است. در منطقه مورد مطالعه واقع در 75 کیلومتری جنوب غربی سبزوار و دارای اقلیم خشک بیابانی سرد، طرح بصورت سیستماتیک-تصادفی در 4 سایت مطالعاتی a ، b ، c و d در این رویشگاه اجرا و نمونه برداری از خاک در دو عمق (0 تا 30 ) و (30 تا 60) سانتیمتر انجام پذیرفت و نسبت به تعیین درصد رس، سیلت و ماسه و مقادیر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، سدیم، منیزیم، کربن آلی و نیز میزان ec، esp، sarو phدر آزمایشگاه خاک اقدام گردید. داده های فاکتورهای فیزیکوشیمیایی خاک و فاکتور های رویشی گیاه، با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای آنالیز داده ها از نرم افزار spss و excelاستفاده گردید. با توجه به نتایج بدست آمده، خاک رویشگاه دارای بافت ماسه ای با بیش از 91 درصد ماسه می باشد؛ بنابراین از نظر شرایط فیزیکی خاک، با وجود اینکه ماسه بیش از این مقدار تاثیری بر ویژگی های رویشی گیاه نداشته است، اما وجود ماسه بیشتر از 91 درصد، لازمه حضور و رویش این گیاه در این رویشگاه می باشد. سایر نتایج بیانگر این بود که ویژگی های رویشی گیاه s. pennata اعم از تراکم، تاج پوشش، ارتفاع و تولید علوفه ای بستگی چندانی با خصوصیات شیمیایی خاک ندارد و بیشتر تحت تاثیر عوامل اکولوژیکی است؛ هرچند که افزایش تاج پوشش گیاه در سایت b به دلیل افزایش کلسیم خاک در این سایت نسبت به سایر سایت ها می باشد که حاکی از معنی دار بودن رابطه تاج پوشش گیاه با عنصر ca است. ارتفاع گیاه در تمام سایت ها تقریبا مساوی بوده و کمتر بودن تراکم گیاه در سایت های c و d نسبت به سایت های a و b بیشتر به دلیل تاثیر عوامل اکولوژیکی از جمله حضور انواع زیاد ترگونه های همراه و رقابت بیشتر درون گونه ای در سایت های c و d می باشد. کلمات کلیدی: ماسه زارهای دشت سبزوار، گونه s. pennata، ویژگیهای رویشی سبد، خصوصیات فیزیکو- شیمیایی خاک.
ربابه قارزی علی نجفی نژاد
این تحقیق به منظور ارزیابی و تعیین مکان های مناسب احداث سد زیرزمینی با هدف کنترل و ذخیره سازی رواناب سطحی و جریان زیرقشری در آبخیز بفره سبزوار به منظور تامین آب مورد نیاز کشاورزی و باغات منطقه صورت گرفت. این پژوهش بر پایه اسناد و منابع موجود، بازدیدها و پیمایش صحرایی، اندازه گیری نفوذپذیری، نمونه برداری از رسوبات بستر رودخانه و انجام آزمایش تخلخل انجام شد. جهت احداث سد زیرزمینی نیاز به بررسی شرایط و معیارهای موثر و مناسب می باشد. مهم ترین فاکتورهایی که در این تحقیق مدنظر قرار داشتند عبارتند از: هیدرولوژیکی، اقلیم، توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، انتخاب دره مناسب، فاصله تا محل مصرف آب و فاصله از گسل ها می باشد. این معیارها توسط کارشناسان و متخصصان امتیازدهی گردید. سپس به کمک نرم افزار expertchoice 2000 وزن نسبی معیارها محاسبه شد و اهمیت و اولویت هر کدام در مکان یابی سد زیرزمینی مشخص گردید. برطبق نتایج این تحقیق پذیرش مردمی بیشترین وزن 0.214 را به خود اختصاص داد. وزن نسبی فاصله از گسل، رواناب و افزایش درآمد به ترتیب 0.185، 0.175 و 0.163 می باشد. بقیه معیارها با کمی اختلاف در رده های بعدی قرار می گیرند. در نهایت نقشه معیارها در محیط arcgis 9.3 با هم جمع شده و نقشه مکان یابی نهایی تهیه گردید. مخروط افکنه ها، کنگلومرا و قسمت هایی از بستر رودخانه که فرصت تجمع رسوبات درشت دانه را داشتند به عنوان بهترین نقاط به منظور احداث سد زیرزمینی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل از مطالعات اقتصادی و اجتماعی سدهای زیرزمینی در آبخیز بفره سبزوار نشان داد 68 درصد سطح پذیرش بالا و 32 درصد سطح پذیرش متوسط برآورد گردید. همچنین با افزایش میزان آب موجود میزان تولیدات محصولات زراعی و باغی نیز افزایش داشته که منجر به افزایش 25 درصدی درآمد روستائیان می گردد.بر اساس نتایج حاصل از تعیین ابعاد سد زیرزمینی ارتفاع سد 17.60 متر و ضخامت آن 0.914 متر می باشد. همچنین بیشترین طول مخزن 300 متر و عرض متوسط آن 20 متر برآورد شد. میزان آب قابل ذخیره در مخزن سد زیرزمینی 34320 مترمکعب در سال است که با در نظر گرفتن پنج بار سیل به طور متوسط در سال حجم ذخیره تجمعی171600 متر مکعب خواهد بود. سدهای زیرزمینی نسبت به سدهای ذخیره سطحی مزایای زیادی دارند که عبارتند از: هزینه پایین، تبخیر کم، تکنولوژی آسان، آلودگی کم، با توجه به مزایای زیاد و معایب کم احداث سد زیرزمینی در مدیریت جامع آبخیز می تواند جایگزین روش های قدیمی، هزینه بر و وقت گیر شود.
طیبه فاطمی محمدعلی بهدانی
یکی ازابزارهای مناسب که میتواند امکانات لازم را در زمینه مدیریت اثرات حاصلخیزی خاک و وضعیت آب و هوا بر عملکرد گیاهان فراهم آورد نقشههای پهنه بندی میباشند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی وضعیت آب و هوا و شرایط خاک بر عملکرد زیره سبز و تهیه نقشههای پهنه بندی شده با استفاده از gis و تکنیک آماری می باشد. در این تحقیق تعداد 20 مزرعه زیره سبز با مساحت حداقل 500 متر مربع از بخش خوشاب سبزوار انتخاب و اطلاعات کلی آنها در پرسشنامه ثبت گردید. سپس از هر یک از مزارع 2 نمونه خاک قبل از کاشت گیاه و 2 نمونه بعد از برداشت به صورت نامنظم و کاملاً تصادفی از عمق 30-0سانتی متری تهیه و پس از انتقال به آزمایشگاه خصوصیاتی شامل بافت خاک، هدایت الکتریکی عصاره اشباع (ece)، ph، نیتروژن، پتاسیم و فسفر قابل جذب خاک و همچنین از آب آبیاری شاملec و ph اندازه گیری شد. همزمان با نمونه برداری مختصات جغرافیایی مزارع مذکوربا استفاده از gps ثبت شد. به علت عدم وجود ایستگاه هواشناسی در بخش خوشاب با استفاده از دادههای آب و هوایی شهرهای قوچان، سبزوار، کاشمر و نیشابور نقشه پهنه بندی آب و هوایی خوشاب تهیه گردید و سپس با استفاده از روش فازی نقشههای پهنه بندی پارامترهای موثر را بدون بعد و بین صفر و یک کرده و در نهایت در محیط gis نقشههای فازی را روی هم انداخته تا نقشه نهایی که مشخص کننده بهترین مکان برای کشت زیره در منطقه مورد مطالعه میباشد بدست آید نتایج نشان داد بهترین منطقه برای کشت زیره سبز مناطق شمالی میباشند و نواحی مرکزی و شرق عملکرد متوسط داشته و نواحی غربی، نواحی نامناسب برای کشت زیره سبز است. برا ساس نقشههای آب و هوا نیز مشخص گردید عملکردهای بالاتر مربوط به مناطق شمالی بخش خوشاب است که دارای دمای کمتر و بارش بیشتر در طی فصل رشد زیره سبز میباشند.
جواد کلاته اقامحمدی مختار کرمی
قرار گرفتن ایران در گروه کشورهای با بارندگی کم باعث شده که آب حیاتی ترین عنصر برای زندگی در کشور و نواحی آن مورد مطالعه قرار گیرد ، چون تمام امور مردم از جمله معیشت،صنعت و کشاورزی را در گیر خود کرده است. هدف از تحقیق حاضر استفاده از پارامتر های اقلیمی و کشاورزی از جمله بارش های موثر،توزیع زمانی ، شدت و مدت بارش ها و برآورد شروع و خاتمه نزولات ، توجه به دمای حداکثر و حداقل ، تعیین مراحل رشد و نحوه کاشت محصولات زراعی از جمله گندم ،آبی و دیم در منطقه جوین بوده که از نظر منابع آبهای منابع زیر زمینی و نزولات آسمانی در طول دهه اخیر با افت آبهای زیر زمینی و کاهش بارش ها همرا بوده است . مطالعات در طی این تحقیق نشان داد که میتوان با شناخت پارامتر های اقلیم کشاورزی در صورت وجود نا بهنجاری های بارش و دما به عملکرد بالا و ثابتی دست یافت . در این تحقیق مشخص شده که دمای پایه و یا صفر بیو لوژیک منطقه جوین در حدود چهار الی پنج درجه می باشد که رشد گندم منطقه در این مرحله به حداقل می رسد و حدود دو ماه از سال زراعی را به خود اختصاص می دهد ،که با شروع تاریخ مناسب کشت گندم میتوان به درجه حرارت لازم(درجه –روز)در این دوره دست یافت. در طی این تحقیق مشخص شد که برای دست یابی به محصول مطلوب ارتباط هرچه بیشتر کشاورزی با پارامتر های اقلیمی مورد نیاز می باشد.توجه هر چه بیشتر به اقلیم کشاورزی عامل مهمی در افزایش تولید ملی و جلوگیری از اتلاف فرصت ها و سرمایه ها می باشد. در این تحقیق نیز مراحل رشد محصول در نه مرحله متناسب با اقلیم منطقه محاسبه شد و همراه این مراحل رشد نیاز های اقلیمی از جمله دمای متناسب با شروع دوره ، دمای مطلوب برای خواب گذرانی ، دمای حداکثر در انتهای فصل زراعی و بارش های موثر دریافتی برای محصول گندم در طی کلیه مراحل رشد استخراج گردید.
اسماعیل سیلاخوری مجید اونق
بیابانزایی خطر جدی برای بسیاری از کشورهای جهان و به ویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران می باشد. مناسب ترین روش برای تعیین شدت خطر بیابانزایی، استفاده از مدل های تجربی است. در این تحقیق برای منطقه سبزوار ابتدا خطر بیابانزایی با 2 مدل ایرانی micd و imdpa ارزیابی و سپس با انتخاب مدل برتر، خسارت و برنامه مدیریتی خطر بیابانزایی تعیین گردید. برای این منظور، ابتدا نقشه واحدهای کاری (رخساره های ژئومورفولوژی) با استفاده از نقشه های شیب، زمین شناسی، پوشش گیاهی، کاربری، تصاویر ماهواره ای لندست 5 و گوگل ارث در 4 واحد، 10 تیپ و 96 رخساره تهیه گردید. پس از ارزش دهی به شاخص های بیابانزایی هر مدل در واحدهای کاری، نقشه خطر تهیه و با مقایسه با حقایق زمینی و آزمون آماری مربع کای، شاخص تطابق کاپا و آزمون همبستگی اسپیرمن مدل برتر انتخاب گردید. نتایج مدل micd نشان داد که در کاربری مرتعی شاخص های «تداوم وزش باد بیش از 6 متر بر ثانیه به عنوان سرعت آستانه» و «تراکم پوشش گیاهی موثر در خاک» در اراضی بدون کاربری «تداوم وزش باد بیش از سرعت آستانه» و «آثار انباشت خاک» و در کاربری کشاورزی «مدیریت بقایای گیاهی» و «وضعیت بادشکن در اطراف مزارع» شاخص های موثر در بیابانزایی بودند. نقشه بیابانزایی در چهار کلاس کم (ii)، متوسط (iii)، زیاد (iv) و خیلی زیاد (v) بدست آمد که بیشترین سطح منطقه را کلاس متوسط (45/46 درصد) به خود اختصاص داد. نتایج حاصل از ارزیابی مدل imdpa نشان داد که معیارهای آب و آبیاری و فرسایش با میانگین وزنی 94/2 و 72/2 بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه داشتند. منطقه سبزوار با استفاده از این مدل به دو کلاس متوسط (ii) و شدید (iv) تقسیم شد که بیشترین سطح منطقه را کلاس متوسط (07/85 درصد) پوشش می داد. از مقایسه مدل ها با حقایق زمینی، مدل micd به عنوان مدل برتر انتخاب و مبنای ارزیابی خسارت و برنامه مدیریت بیابانزایی قرار گرفت. جهت تعیین خسارت بیابانزایی، ابتدا عناصر در معرض خطر شناسایی و کلاس بندی شدند. پس از تعیین درجه آسیب پذیری آنها نقشه آسیب پذیری تهیه شد. بیشترین و کمترین عناصر به ترتیب در کلاس زیاد (v) و خیلی کم (i) آسیب پذیری قرار گرفتند. نقشه ریسک بیابانزایی در پنج کلاس بدست آمد که بیشترین سطح منطقه را کلاس زیاد (77/46 درصد) و کمترین سطح منطقه را کلاس خیلی کم (16/9 درصد) به خود اختصاص داد. همچنین نقشه خسارت ریالی نیز در چهار کلاس تهیه شد که بیشترین سطح منطقه (73/42 درصد) را کلاس iii به خود اختصاص داد. کل خسارت پتانسیل سالانه در منطقه 7552298 تومان به ازای هر هکتار برآورد گردید. در نهایت با استفاده از کلاس ریسک، شرایط منطقه و شاخص های موثر بیابانزایی، 12 برنامه مدیریتی در قالب 5 اولویت پیشنهاد شد.
فرزانه روانشناس علی نجفی نژاد
هدف برآورد میزان رسوب توسط مدل swat در سد سنگرد سبزوار و ارائه سناریوهای حفاظتی بود تا به کاهش میزان رسوب منجر شده. برای اجرای مدل ابتدا مدل رقومی ارتفاع به نرم افزار معرفی شد و مرز حوضه ها و زیر حوضه ها تعیین گردید. با تعیین آستانه مساحتی برای زیر حوضه ها و تعیین محل ایستگاه هیدرومتری به عنوان خروجی حوضه، 22 زیرحوضه به دست آمد. در گام بعدی نقشه شیب، طبقه بندی شد و به منظور تعیین واحد های پاسخ هیدرولوژیک با نقشه-های کاربری اراضی و خاک تلفیق و 385 واحد پاسخ هیدرولوژیک تعیین گردید.از تفاوت های مشاهده شده بین مقادیر شبیه سازی شده و مشاهداتی توسط مدل مشخص شد بایستی عمل واسنجی انجام شود که این عمل توسط الگوریتم sufi2 در 300 شبیه سازی و 300 نمونه برداری به روش لاتین هایپر کیوب انجام پذیرفت. نتایج نشان داد مقادیر ناش و ساتکلیف برای دبی 66% و برای رسوب 42% می باشد که بر اساس نتایج تحقیقات قبلی رضایت بخش است و در برآورد میزان رسوب کارایی لازم را دارد. برای مقایسه نتایج اجرای سناریوهای مدیریتی با وضع موجود از روش anova و آزمون تعقیبی توکی در محیط spss استفاده شد. نتایج نشان داد زمانی که فقط از یک اقدام مدیریتی استفاده می شود تفاوت بین سناریو مدیریتی و وضع موجود معنادار نیست ولی در سناریوهایی که دو یا سه اقدام مدیریتی بطور همزمان بکار گرفته می شوند تفاوت ها معنادار می گردد.
زهرا افتخاری یزدی مصطفی اسدی
چکیده ندارد.
رویا ایمانی مصطفی اسدی
چکیده ندارد.
زری نکونام داریوش مهرشاهی
چکیده ندارد.
مریم حیدریان آقاخانی قاسمعلی دیانتی تیلکی
چکیده ندارد.
مریم حیدریان آقاخانی قاسمعلی دیانتی تیلکی
تعیین کیفیت علوفه گونه های موجود در مراتع یکی از مهمترین عواملی است که جهت محاسبه ظرفیت چرایی و مدیریت صحیح مراتع لازم و ضروری می باشد. گونه های مرتعی در مکان ها و زمان های مختلف کیفیت علوفه متفاوتی دارند. در این تحقیق کیفیت علوفه و عناصر معدنی چهار گونه شورپسند مراتع سبزوار salsola arbuscula،salsola richteri، seidlitzia rosmarinus و halothamnus glauca در سه مرحله فنولوژیکی، رشد اندام های روینده، گلدهی و بذردهی در ایستگاه تحقیقاتی پشته عباس سبزوار مورد بررسی قرار گرفت. طی این تحقیق از هر چهار گونه در سه مرحله فنولوژیکی نمونه برداری و فاکتورهای کیفی، درصد دیواره سلولی عاری از همی سلولز، درصد فیبر خام، درصد پروتئین خام، انرژی متابولیسمی و درصد فیبر خام، درصد هضم پذیری ماده خشک و هیدرات های کربن محلول اندازه گیری شد. همچنین خاکستر و عناصر معدنی، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و فسفر نمونه ها در سه مرحله فنولوژی اندازه گیری شد. داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد کیفیت علوفه هر چهار گونه در مرحله رشد اندام های روینده بیشتر از مراحل دیگر بود. از لحاظ آماری بین مراحل مختلف رشد و بین گونه ها برای فاکتورهای کیفیت علوفه، هیدرات های کربن محلول، خاکستر و عناصر معدنی تفاوت معنی دار در سطح 5 درصد وجود داشت. در بین گونه ها seidlitzia rosmarinus بالاترین کیفیت و گونه salsola arbuscula پایین ترین کیفیت را داشت. همچنین بیشترین مقدار هیدرات های کربن محلول در مرحله بذردهی بود. برقراری رابطه همبستگی و رگرسیون گام به گام بین فاکتورهای کیفیت علوفه و عناصر معدنی نشان داد که عناصر معدنی همبستگی مثبتی با فاکتورهایی داشتند که با افزایش کیفیت علوفه افزایش می یابند. مقایسه مقدار عناصر معدنی با حد نیاز نشخوارکنندگان نشان داد که مقدار فسفر در هر چهار گونه در هر سه مرحله فنولوژی پایین تر از حد مورد نیاز دام ها بود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می توان ابتدای گلدهی را مناسب ترین زمان چرا در نظر گرفت. زیرا در این زمان گیاه هم از نظر هیدرات های کربن محلول و هم از نظر کیفیت علوفه و عناصر معدنی در حد مطلوبی قرار دارد و در اثر چرا کمتر خسارت به آنها وارد می شود.
اسماعیل فیله کش حسین ارزانی
برای مدیریت بهتر مراتع تهیه نقشه پوشش گیاهی از موارد اساسی می باشد، زیرا جوامع گیاهی واحدهای برنامه ریزی برای مدیریت مراتع می باشند. نقشه پوشش گیاهی نشاندهنده وضع موجود جوامع گیاهی است که با مقایسه با نقشه پوشش گیاهی قدیمی می تواند تعیین کننده تغییرات رخ داده شده جوامع گیاهی باشد. این تحقیق در سبزوار به عنوان منطقه ای خشک، به وسعت حدود 250000 هکتار انجام گرفت، و در آن از داده های رقومی ماهواره لندست tm سال 1998 و برای پردازش از نرم افزار ilwis استفاده شد. نتایج حاصله با نقشه تهیه شده با روش زمینی مورد مقایسه قرار گرفت. کلاسهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت عبارت بود از: مناطق عاری از پوشش و شهرها، مراتع فقیر، مراتع خوب و اراضی زراعی (کشت آبی)، اراضی دیم و باغات.شاخص های مورد استفاده عبارت بودند از: ndvi 1, ndvi 2, rvi, gvi, ipvi, savi. بررسی انجام گرفته براساس مقایسه پیکسل به پیکسل داده ها نشان داد که هیچ یک از این شاخص ها صحت طبقه بندی مناسبی برای انجام طبقه بندی در منطقه مورد مطالعه ندارند. ولی نتایج آماری حاصله از سطح پوشش (وسعت کلاسها) که با نرم افزار spss انجام گرفت، نشان می دهد که با اطمینان 95%، بین نقشه تهیه شده با شاخص ndvi 1 ونقشه پوشش زمینی-که در آن عوارض به صورت کلان دیده شود-مطابقت وجود دارد. عدم تناسب زمانی داده های اخذ شده در منطقه مورد مطالعه و نزدیکی dn این کلاسها به یکدیگر سبب می شود که نتوان طبقه بندی را به صورت مطلوب انجام داد. این موضوع نشاندهنده آن است که برای طبقه بندی مناسب بهتر است که زمان اخذ داده ها با دوره رویشی مطابقت داشته باشد.