نام پژوهشگر: محمدرضا رضوانی
عاطفه معتمدی حسن ایزدی
پس از جنگ جهانی دوم، تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان در زمینه سهولت تحرک و جابجایی در رابطه با بهبود راههای ارتباطی و حمل و نقل، افزایش اوقات فراغت، گسترش شهرنشینی، افزایش آلودگی محیط زیست، بهبود رفاه اجتماعی و امکان تخصیص بخشی از درآمد برای امور غیر ضروری موجب رواج خانه های دوم ابتدا در غرب و سپس در بسیاری از کشورهای جهان شد. در ایران نیز بویژه در نواحی کوهستانی مجاور شهرهای بزرگ و همچنین در سواحل دریای خزر از چند دهه گذشته خانه های دوم یا خانه های تعطیلات با هدف گذراندن اوقات فراغت گسترش یافته است. همزمان با رشد جمعیت که خصوصاً در کشورهای پیشرفته همراه با هر چه بیشتر مرفه شدن این جوامع است، تغییر و تحول در کاربری اراضی اجتناب ناپذیر است. با این حال این تغییرات می تواند به گونه ای اتفاق بیفتد که کمترین اثرات سوء را برای اکوسیستم و جمعیت روستایی در مناطق حومه ای شهرها داشته باشد. تدارک و پیش بینی خانه های دوم در بسیاری از قسمت های توسعه جهان شاخه مهمی از کار بنگاه های معاملات ملکی را تشکیل می دهد. ناگل (2001) معتقد است که تقاضا برای خانه های دوم با افزایش استانداردهای زندگی و همچنین اوقات فراغت افراد افزایش می یابد. بر این اساس رشد مالکیت خانه های دوم با افزایش قابلیت دسترسی، تبلیغات روزافزون و در دسترس بودن خانه های مناسب و مطلوب تسهیل شده است. از سوی دیگر تقاضا برای خانه های دوم در حال حاضر بیشتر از سوی شهرنشینان بدون «ریشه های» روستایی منشأ می گیرد تا از وجود پیوندهای روستایی-شهری که از مهاجرت به سمت شهر نضج گرفته اند، همچنانکه در گذشته مصداق داشت. علاوه بر این خانه های دوم به منظورهای خاصی خریداری می شوند: نکات مثبت زندگی روستایی و زیبایی های طبیعت، سرمایه گذاری، خانه هایی برای دوران بازنشستگی و نیز به منظور گذران اوقات فراغت تغییرات در مد روز بودن نواحی که از تأثیر متفاوت تبلیغات و توزیع اطلاعات بین اشغال کنندگان خانه های دوم فعلی و آتی نتیجه می شود در آینده اهمیت بیشتری خواهد داشت. در ایران نیز، با توجه به رشد و گسترش سریع شهرهای بزرگ و مهم کشور در دهه های اخیر و رشد جمعیت شهری، همچنین با توجه به قابلیت ها و جاذبه های طبیعی اطراف شهرها در بیشتر نقاط ایران اعم از نواحی ساحلی شمال کشور و یا مناطق مرکزی، کوهستانی و حتی در جنوب کشور، در دهه گذشته تعدادی باغشهر در اطراف این کلانشهرها و یا در حواشی ساحلی کشور شکل گرفته است که موجب شکل گیری خانه های دوم در این مناطق و تشدید فعالیت های مربوط به گذران اوقات فراغت شده است. این باغشهرها که بستر توسعه خانه های دوم هستند، به مرور اقشار مختلفی از جمعیت شهرهای مادر را به خود جذب نموده اند. توسعه این باغشهرها، روند گسترش و رشد شهر اصلی را تحت تأثیر قرار داده است و با ادامه گسترش خانه های دوم در این مناطق در آینده این تأثیرات در مقیاس های بزرگتر، تغییرات اساسی در سیستم شهرهای کشور ایجاد خواهند نمود. چراکه به طور حتم این گسترش و رشد، نه تنها در وهله اول سبب تحرکات جمعیتی می گردد، بلکه در بستری که خود در حال گسترش است نیز، تغییرات اساسی در کاربری زمین ایجاد خواهد نمود.
محمدرضا رضوانی محمد شرعیات
در این پژوهش پودرهای نانو متری آلیاژ حافظه دار پایه مس با دو ترکیب مشخص cu-12.5%al-5%mn و cu-12.5%al-10%mn در زمان های متفاوت 2.5، 5، 10، 15 و 25 ساعت تولید گردیده اند. آزمایشات تفرق اشعه ایکس (xrd) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) تولید پودرهایی در مقیاس نانو را تایید می کنند. نتایج آزمایشات تفرق اشعه ایکس نشان می دهند که کمترین اندازه کیستالیت ها برای هر دو ترکیب شیمیایی در نمونه های تولیدی پس از 15 ساعت آسیاب کاری می باشند که این مقدار برای ترکیب شیمیایی با 5%منگنز،7 نانو متر و برای ترکیب شیمیایی با 10%منگنز، 11 نانو متر می باشد. همچنین تصاویر گرفته شده توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری نشان می دهند که اندازه دانه ها برای هر دو ترکیب مقداری از محدوده 15-20 نانومتر و با مورفولوژی ذره کروی شکل می باشند. همچنین به منظور بررسی رفتار استحاله ای پودرهای تولید شده، پس از انجام عملیات حرارتی مناسب بر روی پودرها، بر روی آن ها آزمون تفرق سنجی کالری متری روبشی (dsc) انجام گرفت و نتایج این آزمون نشان دادند که با افزایش سرعت سرد کردن، دماهای استحاله ای افزایش می یابند و با افزایش مقدار منگنز، این دماها کاهش می یابند.
اغل بخت کمی محمدرضا رضوانی
در این پژوهش اثر روغن های اسانسی نعناع، آویشن و ترخون بر عملکرد و تیتر آنتی بادی در جوجه های گوشتی بررسی شد. تعداد 240قطعه جوجه گوشتی سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار، 5 تکرار و 6 جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل: 1- جیره پایه (کنترل منفی)، 2- جیره پایه+200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین (کنترل مثبت)، 3- جیره پایه+150mg/kg روغن اسانسی نعناع،4- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی نعناع، 5- جیره پایه+150mg/kgروغن اسانسی آویشن، 6- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی آویشن، 7- جیره پایه+150mg/kg روغن اسانسی ترخون و 8- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی ترخون بود. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک در سن 7 تا 21، 21 تا 42 و 7 تا 42 روزگی، درصد لاشه و قطعات مختلف لاشه، درصد اندام های داخلی قابل خوردن، درصد اندام های ایمنی، درصد وزنی و طول بخش های مختلف روده در انتهای دوره و تیتر آنتی بادی بیماری های نیوکاسل، برونشیت عفونی و گامبورو در 21 و 42 روزگی اندازه گیری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که افزایش وزن روزانه در 21 تا 42 روزگی و کل دوره در پرندگان تغذیه شده با 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین و 200mg/kg روغن اسانسی آویشن به طور معنی داری بیشتر بود. ضریب تبدیل خوراک 21 تا 42 روزگی در پرندگانی که 200mg/kg روغن اسانسی نعناع و 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین دریافت کرده بودند به طور معنی داری بهبود یافت. در پرندگانی که 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین دریافت کرده بودند درصد وزنی ژژنوم و ایلیوم به طور معنی داری کمتر بود. تیتر آنتی بادی بیماری برونشیت عفونی و گامبورو (42 روزه) در گروهی که 200mg/kg روغن اسانسی نعناع دریافت کرده بودند به طور معنی داری بیشتر بود. درصد لاشه و قطعات مختلف لاشه، درصد اندام های داخلی قابل خوردن، درصد اندام های ایمنی، طول قطعات مختلف روده، درصد وزنی دئودنوم و سکوم، تیتر آنتی بادی نیوکاسل در 21 و 42 روزگی، تیتر آنتی بادی برونشیت عفونی و گامبورو در 21 روزگی بین تیمارهای خوراکی معنی دار نبود. با توجه با یافته های این آزمایش به نظر می رسد که روغن اسانسی نعناع و آویشن در سطح 200mg/kg جایگزین طبیعی مناسبی برای آنتی بیوتیک باشد.
فاطمه فراهانی محمدرضا رضوانی
گردشگری عشایری نوعی گردشگری است که در محیط های وابسته به قلمرو کوچندگی عشایر انجام می شود و بازدید از جاذبه های فرهنگی و اجتماعی مرتبط با زندگی عشایری و با جاذبه های طبیعی موجود در منطقه ییلاقی ـ قشلاقی عشایر مدنظر گردشگر باشد. توسعه این الگوی گردشگری نیازمند راهکارهای گوناگونی از جمله احداث دهکده های گردشگری در مناطق عشایری می باشد. این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی و از جنبه روش میدانی، اسنادی، تحلیلی است به تدوین راهبردهای توسعه دهکده های گردشگری در مناطق عشایری شهرستان سمیرم می پردازد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان گردشگری و مسئولین امور عشایری در استان اصفهان می باشد. در تحلیل برنامه ریزی راهبردی جهت ارایه ی راهکارهای مدیریتی از روش برنامه راهبردی swot که مبتنی بر شناسایی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی) می باشد بهره گیری شد و حاصل آن به صورت جداول خلاصه تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی ارایه گردید. این یافته ها برای تجزیه و تحلیل نهایی به صورت جدول ماتریس برنامه ریزی کمی استراتژیک مورد استفاده قرار گرفته و نتایج نهایی نشان می دهد که راهبردها محافظه کارانه (wo) و راهبرد تقویت و ارتقا سطح زیرساختار و خدمات گردشگری در راستای رفاه و توسعه گردشگری با امتیاز 10.64 به عنوان بهترین راهبرد شناخته شد.
شهین ثابت سروستانی محمد جواد ضمیری
در این پژوهش از 160 قطعه جوجه ی گوشتی سویه ی تجاری کاب 500 ( (cobb-500 برای بررسی اثر نانو اکسید مس و الیگوساکارید مانان به عنوان محرک های رشد طبیعی بر گوارش-پذیری مواد مغذی، فلور میکربی روده و عملکرد رشد استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل سطح های صفر و mg/kg 100 از مس و سطح های صفر و یک g/kg از مکمل الیگوساکارید مانان بود. جوجه های گوشتی به مدت دو هفته روی بستر پرورش داده شدند و سپس به طور تصادفی در 16 واحد آزمایشی قرار گرفتند. به ازای هر تیمار، چهار تکرار و در هر تکرار، 10 جوجه قرار گرفت. طول دوره ی پرورش 42 روز بود. داده ها با رویه یmixed از نرم افزار sas تجزیه و تحلیل شدند و میانگین تیمارها با آزمون میانگین حداقل مربعات و در سطح معنی داری 5 درصد بررسی شدند. اگر چه الیگوساکارید مانان در دوره ی رشد سبب بهبود نسبی در میانگین افزایش وزن روزانه و مصرف روزانه ی خوراک و در دوره ی پایانی سبب بهبود نسبی ضریب تبدیل غذایی شد، اما اثر مکمل الیگوساکارید مانان و نانو مس بر ویژگی های عملکرد معنی دار نبود. نانو مس به طور معنی داری جمعیت انتروباکتریاسه ها را در کلواک کاهش داد (05/0>p)، اما بر جمعیت باکتری های تولید کننده ی لاکتیک اسید اثر معنی داری نداشت. الیگوساکارید مانان اثر معنی داری بر جمعیت باکتری های تولید کننده ی لاکتیک اسید و خانواده ی انتروباکتریاسه نشان نداد (05/0p>). گوارش پذیری مواد مغذی (ماده ی خشک، پروتین خام، چربی خام، ماده ی آلی و خاکستر) به وسیله ی تیمارها تحت تاثیر قرار نگرفت.
کریم هوشیار محمدرضا رضوانی
هدف از این پژوهش بهبود گوارش پذیری سورگوم دانه ای با کاهش تانن سورگوم دانه ای و جیره نویسی به روش استاندارد آمینواسیدهای گوارش پذیر در جوجه های گوشتی cobb 500)) بر پایه سورگوم دانه ای و بررسی اثر جیره ها بر عملکرد، گوارشپذیری مواد خوراکی، وزن نسبی اندام ها و لاشه بود. در آغاز هفته ی دوم دوره پرورش، تعداد 320 قطعه جوجه ی به 8 تیمار (هر تیمار دارای 4 تکرار و هر تکرار دارای 10 قطعه جوجه) دسته بندی شدند و خوراک به صورت آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت. مصرف خوراک و افزایش وزن، اندازه گیری شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1: جیره ی پایه بدون فرآوری سورگوم و جیره نویسی بر پایه آمینواسیدهای کل ((total 2: جیره ی پایه ((total + 1% پلی وینیل پیرولیدون (pvp)، 3: جیره ی پایه ((total همراه با سورگوم اسیدی، 4: جیره ی پایه ((total همراه با سورگوم اسیدی+ 1% pvp، 5: جیره ی پایه بدون فرآوری سورگوم و جیره نویسی بر پایه آمینواسیدهای گوارش پذیر ((digest، 6: جیره ی پایه ((digest + 1% pvp، 7: جیره ی پایه ((digest همراه با سورگوم اسیدی، 8: جیره ی پایه ((digest همراه با سورگوم اسیدی+ 1% pvp بودند. اثر اصلی pvp، اسید و روش جیره نویسی در دوره ی پایانی و کل دوره بر ضریب تبدیل خوراک و افزایش وزن روزانه و گوارش پذیری پروتین جیره، معنی دار بود ((p<0.05. اثر افزودن pvp و فرآوری سبب کاهش وزن پانکراس شد ((p<0.05. بر هم کنش pvp، اسید و روش جیره نویسی در هیچ یک از دوره های پرورش بر ویژگی های عملکرد و همچنین گوارش پذیری مواد خوراکی و فراسنجههای لاشه معنی دار نبود. از این رو می توان نتیجه گرفت فرمولاسیون جیره هنگام استفاده از سورگوم دانه ای در جیره های جوجه های گوشتی، با روش آمینو اسیدهای گوارشپذیر ((digest انجام شود و برای کاهش آثار ضدتغذیه ای سورگوم دانه ای (تانن) از روش افزودن pvp یا اسیدی کردن سورگوم بهره گرفت؛ در نتیجه می توان از سورگوم دانه ای به عنوان جایگزین مناسبی برای ذرت، به ویژه هنگام افزایش قیمت ذرت، استفاده کرد.
گوهر سعادتمنش محمدرضا رضوانی
هدف این پژوهش، اثر دو نوع اسیدی کننده ی خوراکی گلوباسید (globacid®)، گرین کب (greencab®) و استفاده ی همزمان آنها بر گوارش پذیری مواد مغذی، فلور میکروبی روده، عملکرد و خصوصیات لاشه ی جوجه-های گوشتی بود. در ابتدای هفته دوم دوره ی زندگی، تعداد 128 جوجه ی یک روزه، به چهار تیمار (هر تیمار شامل چهار تکرار و هر تکرار شامل هشت جوجه) گروه بندی شدند و جیره های آزمایشی به صورت آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل، 1: جیره ی شاهد بر پایه ی ذرت و کنجاله ی سویا، 2: جیره ی پایه +g/kg 85 /0 گلوباسید، 3: جیره ی پایه +g/kg 35/0 گرین کب، 4: جیره ی مخلوط شامل جیره ی پایه + g/kg 85/0 گلوباسید وg/kg 15/0 گرین کب بودند. مصرف خوراک و افزایش وزن به صورت هفتگی محاسبه شد. اثر گلوباسید، گرین کب و استفاده ی همزمان آنها بر پارامترهای افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل خوراک معنی دار نبود. ولی اثر آنها بر مصرف خوراک روزانه نزدیک به معنی داری بود (069/0p=) و تا حدودی باعث کاهش مصرف خوراک شد. همچنین اثر این تیمارها بر تعداد باکتری کلستریدیوم پرفرنژنس (clostridium perfriengens) و لاکتوباسیلوس ها (lactobacilus) و بر عیار آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل نیز معنی دار نبود. اثر تیمارها بر گوارش پذیری ماده ی خشک، ماده ی آلی و پروتین خام معنی دار بود (05/0>p)، بیشترین مقدار گوارش پذیری در تیمار 4 که تیمار آمیخته ی گلوباسید و گرین کب بود مشاهده شد. تاثیر اسیدی کنندهای گلوباسید و گرین کب بر وزن لاشه، قلب، جگر، چینه دان، سنگدان، طحال، بورس فابرسیوس، پانکراس، چربی شکمی و کیسه ی صفرا معنی دار نبود.
آزاد هدایت حسن دلو مهدی پورطاهری
توسعه روستایی به عنوان یکی از زیرشاخه های توسعه همواره جزء مهمترین مسائل دولت ها در کشورهای مختلف من جمله در کشور عراق بوده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام توسعه روستایی بر اساس الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای در استان کرکوک کشور عراق می باشد. در این تحقیق در راستای تبیین مساله تحقیق، سه فرضیه اصلی به شرح زیر تدوین گردیده است: • نظام توسعه روستایی در محدوده مورد مطالعه فاقد الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و ارگانیکی است. • عدم شکل گیری الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای موجب محرومیت روستاها در محدوده مورد مطالعه شده است. • الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای ارگانیکی قادر است موجب کاهش محرومیت (توسعه روستایی) در روستاهای مورد مطالعه می گردد. برای آزمون فرضیات فوق، از روش شناسی توصیفی- تحلیلی استفاده گردید. جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و پیمایش از نوع پرسشنامه صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را 79096 خانوار روستایی و 894 روستا تشکیل داده که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 400 نفر سرپرست خانوار و 27 روستا به عنوان نمونه بصورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدهاند. نتایج این تحقیق به تفکیک فرضیات به صورت زیر می باشد: در خصوص فرضیه اول، پس از بررسی وضعیت جریانات فضایی روستاهای نمونه در استان کرکوک، نتایج تحقیق نشان داد که روستاها در سه طبقه ارگانیک، نیمه ارگانیک و غیرارگانیک قابل طبقه بندی هستند. نتایج نشان داد که از مجموع 27 روستای نمونه، 7 روستا در طبقه ارگانیک، 8 روستا در طبقه نیمه ارگانیک و 12 روستا در طبقه غیرارگانیک قرار می گیرند. بنابراین توزیع فضایی روستاهای مورد مطالعه گرایش معناداری به سمت روستاهای با روابط غیرارگانیک دارد. بطوریکه بیش از 74 درصد روستاهای مورد مطالعه در طبقه غیرارگانیک تا نیمه ارگانیک قرار می گیرند که دالّ بر صحت فرضیه نخست می باشد. در خصوص فرضیه دوم که بر اساس 10 شاخص کیفیت مسکن، کیفیت درآمد، کیفیت اشتغال، کیفیت محیط، امید به زندگی و آینده، احساس تعلق مکانی، محرومیت نسبی، مشارکت عمومی و تعصب روستایی با 6 گویه در هر یک از شاخص ها در روستاهای مورد مطالعه مورد آزمون قرار گرفت، نتایج نشان داد که بر اساس طیف لیکرت و نیز آزمون t برای گروه های تک نمونه ای، در 7 شاخص وضعیت خانوارهای نمونه کمتر از حد متوسط و تنها در سه شاخص سطح بالاتر از حد متوسط را داشته است. این در حالی است که نتایج نشان داد همزمان در کلیه شاخص های برخورداری با جریانات فضایی رابطه معناداری وجود دارد. بدین ترتیب که سنجه های پیوند، وجود رابطه معنادار را میان سطح برخورداری خانوارها و نیز میزان تعاملات آنان با شهرها را نشان می دهند. بنابراین این نتیجه حاصل شد که سطح محرومیت یا برخورداری روستاها با میزان تعامل خانوارها با شهرها از رابطه معنادار آماری برخوردار است. بدین منظور می توان استنباط نمود که سطح محرومیت روستاها با غیرارگانیک بودن روابط خانوارهای روستایی با شهرها دارای رابطه معنادار آماری است که این امر دالّ بر صحت فرضیه دوم می باشد. در خصوص فرضیه سوم نیز نتایج در خصوص تحلیل فضایی روستاهای مورد مطالعه نشان داد که با طبقه بندی سطح برخورداری روستاها از برخوردار تا محروم در سه گزینه محروم، تا حدودی برخوردار و برخوردار و برقراری رابطه آن با نوع روابط روستاها با شهرها که در سه طبقه ارگانیک، نیمه ارگانیک و ارگانیک طبقه بندی شده بود نتایج نشان داد که در سطح خطای (05/0) و سطح اطمینان (95/0) درصد چون سطح معناداری محاسبه شده کوچکتر از 05/0 می باشد، می توان پذیرفت که بر اساس ضریب اسپیرمن، همبستگی معناداری بین سطح برخورداری روستاها و میزان تعامل آنان با شهرها در قالب روابط ارگانیک وجود دارد. بنابراین این استنباط حاصل شد که فقدان شکل گیری الگوی یکپارچه مبتنی بر مدل های ارگانیکی موجب افزایش سطح محرومیت در روستاهای مورد مطالعه و بالعکس توسعه تعاملات موجب کاهش سطح محرومیت در این روستاها شده است که این امر دالّ بر صحت فرضیه سوم می باشد. بدین سان بر اساس نتایج به دست آمده و آزمون فرضیات این نتیجه حاصل شده است که در صورت فقدان الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و سیاستگذاری در چارچوب مدل های غیرارگانیکی، پیامدها در توسعه روستایی به شکل ظاهر شدن محرومیت روستاها و گسیختگی در روابط شهر و روستا بروز خواهد نمود و برعکس، انجام سیاستگذاری در چارچوب الگوی شبکه یکپارچه منطقه ای و مبتنی بر مدل های ارگانیکی، پیامدها در توسعه روستایی به شکل کاهش سطح محرومیت و افزایش سطح برخورداری روستاها و همچنین تقویت پیوند و روابط شهر و روستا نمود خواهد یافت.
محمدعلی احمدی شاپورآبادی احمد تقدیسی
نواحی روستایی کارکردهای مختلفی را در فرایند توسعه ملی بر عهده دارند. با این وجود فضاهای روستایی کشور در سطوح مختلف و تحت تاثیر فرایندهایی مانند گسترش روابط و پیوندهای شهر و روستا ، جهانی شدن و ... با مسائل و چالشهایی در فرایند توسعه روبرو بوده که وجود و تداوم آنها، برنامه ریزی جهت ساماندهی و توسعه کارکرد نواحی روستاییاز جمله نواحی روستایی استان قم را ضروری می سازد. روش تحقیق پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – تحلیلی است برای جمع آوری اطلاعات ترکیبی از روشهای اسنادی و میدانی استفاده شده است. نمونه آماری این تحقیق شامل 58 روستای بالای20خانوار و 145 نفر ازکارشناسان و مدیران مرتبط با توسعه روستایی شاغل به کار در استان قم بوده است. برخی از یافته ها نشان می دهد نواحی روستایی استان قم دارای تنوع کارکردی بوده و با توجه به تحولات اخیر کارکردهای جدید علاوه بر کارکردهای سنتی در نواحی روستایی به وجود آمده است. از دیدگاه کارشناسان و مدیران تغییرات کارکردی در نواحی روستایی استان قم از عوامل مختلفی نشأت می گیرد.که بر اساس نتایج تحلیل عاملی این عوامل در 8 گروه قرار گرفته و در حدود 55/66 درصد واریانس را تبیین می نماید. در تحلیل عاملی متغیرهای موثر بر تغییرات کارکردی، عامل اول به نام محدویت های توسعه کشاورزی و اشتغال روستایی با تبیین بیش از 46/14 درصد واریانس به عنوان اثربخش ترین عامل معرفی شد. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که از دیدگاه جامعه آماری پژوهش در حدود 62 درصد از تغییرپذیری(یا واریانس) توسعه استان قم توسط هفت کارکرد روستایی تبیین می شود. هم چنین آثارکلی (مستقیم و غیر مستقیم) هریک از کارکردهای روستایی در توسعه استان قم متفاوت بوده است. بر این اساس کارکرد خدماتی – تدارکاتی بیشترین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم (با ضریب تاثیر737.) بر توسعه استان داشته است.نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داده است که بین میانگین گروه های مورد مطالعه(کارکردهای هفت گانه روستایی)تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون فریدمن نیز متفاوت بودن میانگین رتبه های کارکردها در توسعه را تایید می نماید. نتایج تحلیل swot در مجموع تعداد 50 نقطه قوت و فرصت به عنوان جنبه های مثبت و 57 ضعف داخلی و تهدید خارجی فراروی عرصه های کارکردی روستایی استان قم مورد شناسایی قرار داده است. نتایج حاصل از آزمون t تک جامعه ای نشان می دهد که هم مولفه های محیط بیرونی و هم محیط درونی در ساماندهی و توسعه کارکرد نواحی روستایی به میزان زیادی تاثیرگذارمی باشندکه متناسب با محتوای تحلیل، راهبردهای (استراتژی های)رهگشا استخراج و رتبه بندی گردید و در نهایت راهبردهای wt در اولویت اول و راهبردهای wo در اولویت دوم برنامه ریزی قرار گرفتند.
محمد مهدی امتی امیر اخلاقی
هدف این پژوهش، بررسی اثر عصاره مریم گلی، بر برخی فرآسنجه های منی (حجم منی، غلظت اسپرم، شمار کل اسپرم، درصد اسپرم های زنده، جنبایی، شمار کل اسپرم های زنده، درصد اسپرم های نابهنجار و شمار کل اسپرم های نابهنجار، بهبود سلامت غشای اسپرم (host) و مالون دای آلدهاید (mda)) و غلظت تستوسترون پلاسما بود. شصت خروس بومی فارس پنج ماهه، به پنج تیمار (هر تیمار شامل سه تکرار و هر تکرار چهار پرنده) گروه بندی شدند. خروس ها، برای دو هفته به اسپرم گیری با روش مالش شکمی عادت دهی شدند. هر روز به گروه شاهد (t1 ) آب، و به گروه های، 2t، 3t، 4t و 5t به ترتیب، 110، 210، 320 یا 420 میلی گرم عصاره خشک مریم گلی به ازای هر کیلوگرم وزن زنده از راه دهان خورانده شد. عصاره مریم گلی از هفته بیستم تا هفته سی و دوم به خروس ها خورانده شد و منی در فاصله های یک هفته ای از هفته بیست و دوم به مدت 10 هفته جمع آوری شد. پس از دو هفته سازش پذیری به جیره، برای 8 هفته اسپرم گیری ادامه یافت. غلظت، جنبایی،host و شمار کل اسپرم زنده در گروه 4t دیده شد.
راضیه ایران پرست محمدرضا رضوانی
این آزمایش با هدف بررسی اثر افزودن ناتوزایم پلاس و مولتی بهزیم با دو روش جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل و گوارش پذیر در جیره های دارای گندم انجام شد. در این آزمایش از 256 قطعه جوجه ی گوشتی سویه تجاری راس 308 در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2×2 دارای دو شیوه جیره نویسی (بر پایه آمینواسید کل و آمینواسید گوارش پذیر)، با آنزیم های ناتوزایم پلاس (صفر و 035/0 درصد) و مولتی بهزیم (صفر و 02/0 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار و چهار تکرار (هر تکرار شامل 8 پرنده) استفاده شد. جوجه های گوشتی به مدت 11 روز روی بستر پرورش داده شدند و سپس به طور تصادفی به 32 جایگاه نگهداری منتقل شدند. داده ها با رویه ی glm نرم افزار sas واکاوای، و میانگین حداقل مربعات گروه ها در سطح معنی داری 5 درصد مقایسه شدند. جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل نسبت به جیره نویسی بر اساس آمینواسید گوارش پذیر، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک را در هر سه دوره ی رشد، پایانی و کل دوره بهبود داد و میزان مصرف خوراک روزانه را کاهش داد (05/0≥ p). هم چنین جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل سبب افزایش گوارش پذیری ماده خشک، درصد لاشه، طول روده و کاهش گوارش پذیری چربی و میانگین وزن نسبی کبد شد (05/0≥ p). ناتوزایم پلاس سبب افزایش گوارش پذیری ماده خشک، پروتین خام، چربی و کاهش جمعیت باکتری اشرشیا کلای در روده ی کور شد (05/0≥ p). مولتی بهزیم میانگین افزایش وزن روزانه در دوره ی رشد، ضریب تبدیل خوراک در دوره ی پایانی و کل دوره، گوارش پذیری ماده خشک و چربی را بهبود بخشید (05/0≥ p). به طور کلی این پژوهش نشان داد که، مولتی بهزیم ممکن است، به دلیل دارا بودن بنتونیت، زئولیت و آنزیم سیکلودکسترین گلیکوزیل ترانسفراز سبب بهبود ضریب تبدیل خوراک در دوره ی پایانی و کل دوره شده است. بنابراین، به نظر می رسد که قابل رقابت و جایگزینی با آنزیم ناتوزایم پلاس باشد و علاوه بر این استفاده ی هم زمان آنزیم در جیره های گوارش پذیر می تواند اثر نامطلوب استفاده از این جیره ها را بهبود دهد.
نرگس صیادپور محمدرضا رضوانی
در این آزمایش از 320 قطعه جوجه¬ی گوشتی سویه¬ی راس 308 در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2×2 بر پایه¬ی طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار استفاده شد. تیمارها شامل عصاره¬ی هسته¬ی انار (در دو سطح 0 و2 درصد جیره)، آنتی¬اکسیدان تجاری nutriad® (در دو سطح 0 و 0/01 درصد جیره) و روغن سویا فاقد آنتی اکسیدان (در دو سطح صفر و 6 درصد جیره در دوره¬ی رشد و صفر و 8 درصد جیره در دوره¬ی پایانی) بودند. جوجه¬ها از یک تا 11 روزگی روی بستر پرورش یافتند. سپس به صورت تصادفی 10 جوجه به هر قفس اختصاص داده شد. داده¬ها با رویه¬ی glm نرم افزار آماری sas در سطح 5 درصد بررسی شدند و میانگین حداقل مربعات بعد از تصحیح توکی براساس آزمون چند دامنه¬ای مقایسه شد. آنتی¬اکسیدان تجاری باعث بهبود گوارش¬پذیری چربی و کاهش جمعیت لاکتوباسیلوس روده¬ی کور شد. عصاره¬ی هسته¬ی انار باعث بهبود گوارش ¬پذیری چربی و افزایش جمعیت لاکتوباسیلوس روده¬ی کور و کاهش گوارش¬پذیری ماده¬ی خشک و پروتین شد. بر هم¬کنش روغن سویا، آنتی¬اکسیدان و عصاره¬ی هسته¬ی انار بر گوارش¬پذیری ماده¬ی خشک معنی¬دار بود (p ≤0/05 ). بالاترین گوارش¬پذیری ماده¬ی خشک مربوط به زمانی بود که پرندگان جیره¬ی پایه دریافت کردند و پایین¬ترین گوارش¬پذیری ماده¬ی خشک مربوط به زمانی بود که پرندگان فقط عصاره¬ی هسته¬ی انار دریافت کردند. برهم¬کنش روغن سویا، آنتی¬اکسیدان و عصاره¬ی هسته¬ی انار بر جمعیت باکتری اشرشیا کولای ایلئوم جوجه¬های گوشتی معنی¬دار بود (p ≤0/05). بیشترین جمعیت اشرشیا کولای مربوط به گروهی بود که جیره¬ی حاوی روغن سویا و عصاره¬ی هسته¬ی انار را دریافت کرده بود و کم¬ترین جمعیت اشرشیا کولای مربوط به گروهی بود که فقط عصاره¬ی هسته¬ی انار دریافت کرده بود. با توجه به اثر مثبت استفاده از عصاره ی هسته ی انار در جیره های دارای چربی بر گوارش پذیری چربی و جمعیت باکتری های لاکتوباسیلوس سکوم، می توان نتیجه گرفت استفاده از عصاره ی هسته ی انار در جیره های دارای چربی قابل قبول است اما در زمینه ی روش های فرآوری عصاره و مقدار مصرف آن نیازبه تحقیقات بیشتری می باشد.
محمدرضا رضوانی پرویز کردوانی
دراین رساله مطالعه درباره بسطام از توابع شهرستان شاهرود در دوبخش و ده فصل صورت گرفته است ، بخش اول به مطالعات طبیعی و بخش دوم به مطالعات انسانی (اقتصادی - اجتماعی) اختصاص دارد .
محمدرضا رضوانی ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثر نیمچه و سطوح انرژی و چربی جیره تخمگذاری بر عملکرد مرغ تخمگذار، آزمایشی در دو مرحله 14-20 و 20-40 هفتگی انجام شد. نیمچه های لگهورن سفید "های لاین" در مرحله اول با 2 رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 و 3200 کلیوکالری انرژی متابولیسمی در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغهای تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی بطور جداگانه در دوره تخمگذاری (مرحله دوم) با 6 رژیم غذایی شامل 3 سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی متابولیسمی در کیلوگرم) تغذیه شدند. همه جیره ها حداقل احتیاجات اسیدهای آمینه و پروتئین توصیه شده توسط nrc (1994) را تامین کردند. این آزمایش در قالب طرحهای بلوکهای کامل تصادفی و با 5 تکرار انجام شد. سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخمگذاری تاثیری نداشت ، در صورتیکه نیمچه های تغذیه شده با جیره پرانرژی در شروع تخمگذاری وزن بیشتری را نسبت به جیره کم انرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری با استفاده از 2 درصد چربی مکمل در جیره، بطور قابل ملاحضه ای بهبود یافت ، اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تاثیر چربی مکمل قرار نگرفت . میانگین های ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری، در جیره کم انرژی بیشتر از پرانرژی بود. اما وزن تخم مرغ تحت تاثیر سطح انرژی جیره قرار نگرفت . با توجه به اینکه نسبت مصرف انرژی به مصرف پروتئین در جیره کم انرژی نسبت به جیره پرانرژی بطور معنی داری کمتر بود، این امر می تواند دلیلی برای بیشتر بودن تولید در جیره های کم انرژی نسبت به جیره های پر انرژی باشد.
ناصر هاشمی مطلق محمدرضا رضوانی
چکیده ندارد.