نام پژوهشگر: سادات فیض نیا
صابره گیلک سادات فیض نیا
فرسایش و تولید رسوب تابع عامل های پیچیده ای است، بنابراین مشخص کردن این عوامل و شناخت اثر آن ها بر فرسایش و رسوب یک حوضه، به برنامه ریزی های بهتر برای کاهش خسارات ناشی از فرسایش و رسوب در یک حوضه کمک می کند. در مطالعات پیش رو، برای مشخص کردن عوامل موثر بر رسوبدهی حوضه آبخیز سیمینه رود به عنوان حوضه مورد مطالعه انتخاب شد. در این تحقیق، ابتدا حوضه آبخیز مذکور با توجه به شبکه آبراهه ها، به 8 زیرحوضه تقسیم و سپس 32 نمونه از مسیر رودخانه های متعدد که هر کدام در یک زیر حوضه جاری بودند برداشت گردید و پس از انجام دانه بندی و رسم نمودارهای مربوطه، پارامترهای آماری در هر زیر حوضه محاسبه شد. به منظور مطالعه فرسایش در حوضه آبخیز، از 4 روش مطالعات کانی شناسی و سنگ شناسی، برآورد وضعیت رسوبزائی با استفاده از دبی آب و رسوب، معادله جهانی فرسایش خاک (usle) و روش gis بهره گرفته شد. با مطالعات کانی شناسی و سنگ شناسی غربال های شاخص، پتانسیل رسوبزایی واحدهای سنگی در هر زیر حوضه محاسبه و در نهایت نقشه فرسایش پذیری واحدها تهیه گردید. طبق این روش نهشته های کواترنر فرسایش متوسط تا کمی را نشان دادند. سپس به منظور بررسی دقیق تر فرسایش، نقشه شدت فرسایش منطقه با استفاده از نرم افزار arc gis تهیه و با نقشه بدست آمده از روش کانی شناسی مقایسه شد. همچنین وضعیت رسوبزایی حوضه، با استفاده از دبی آب و رسوب برآورد شده است که این روش چون بیشتر مربوط به مناطق خروجی حوضه است نمی تواند به طور کامل ارتباط بین واحدها و رسوب را مشخص نماید. در روش usle نیز تعدادی نمونه از نهشته های منفصل حوضه آبخیز برداشت و سپس با اعمال عوامل موثر در فرسایش جهانی خاک در آن ها میزان هدر رفت خاک این قبیل نهشته ها محاسبه گردیده است. نتایج نشان داد که نهشته های کواترنر فرسایش، با شدت کم تا متوسط دارند. در نهایت با تهیه نقشه نهایی فرسایش در حوضه آبخیز سیمینه رود مشخص شد که واحدهای حساس به فرسایش غالباً در شرق و جنوب شرق حوضه قرار داشته و مساحت زیادی از این حوضه از واحدهای مقاومتری به فرسایش پوشیده شده است.
مهدی زمانی سادات فیض نیا
بخش بالایی سازند دالان توالی کربناته با سن پرمین بالایی است که در نواحی فارس و خلیج فارس به طور گسترده نهشته شده است. بخش بالایی سازند دالان در مقطع تحت الارضی چاه کیش 2 از میدان گازی جزیره کیش مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقطع بخش بالایی سازند دالان به صورت هم شیب بر روی بخش تبخیری نار و به صورت ناپیوسته در زیر آهکهای دولومیتی، شیل و انیدریتهای سازند کنگان قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافی و آنالیز رخساره ها منجر به شناسایی 12 میکروفاسیس گردید، این میکروفاسیس ها در یک رمپ کربناته تک شیب و در 4 محیط رسوبی شامل پهنه های جزرومدی، تالاب، سد و دریای باز نهشته شده اند. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی که سنگ های کربناته بخش بالایی سازند دالان را در منطقه مورد مطالعه تحت تاثیر قرار داده اند، شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، انیدریتی شدن، فشردگی، دولومیتی شدن و انحلال است که این فرآیندها در سه محیط دیاژنتیکی دریایی، متئوریکی و تدفینی صورت گرفته اند. تغییرات نسبی سطح آب دریا در حین تشکیل نهشته های دالان بالایی منجر به تشکیل دو سکانس رسوبی درجه سوم با مرزهای نوع دوم گردیده است، این سکانسها بر اساس آنالیز رخساره ها و شناسایی الگوی انباشتگی پیشرونده و پسرونده رسوبات شناسایی گردید.
مهناز امین زاده سادات فیض نیا
سازند ایلام یکی از واحدهای گروه بنگستان به سن سانتونین- کامپانین است، که در میدان پارس جنوبی مورد مطالعه قرار گرفت. این سازند در سه برش تحت الارضی (چاه های c,b,a ) در میدان پارس جنوبی که بر روی خط مرزی دریایی بین ایران و قطر در خلیج فارس قرار دارد از لحاظ چینه نگاری زیستی، رخساره های ذره بینی ، محیط رسوبی، فرآیندهای دیاژنزی و چینه نگاری سکانسی مورد بررسی قرار گرفته است. روند قرار گیری چاه ها به صورت جنوب غربی - شمال شرقی است. ضخامت سازند ایلام در چاه a ، 30 متر، در چاه b، 61 متر و در چاه c، 24 متر است که از نظر سنگ شناسی آهک دولومیتی تا دولومیت می باشد. در مجموع 81 مقطع نازک تهیه شده از خرده های حفاری سازند ایلام مطالعه شده است. بررسی های میکروسکوپی و تحلیل نمودار های اشعه گاما منجر به شناسایی 2 دسته رخساره کربناته شامل رخساره لاگون و رخساره دریای محدود گردید که در منطقه سکوی داخلی قرار گرفته اند. رخساره های مربوط به لاگون بیشترین گسترش و حداکثر ضخامت را دارند. بررسی رخساره ها و ترتیب توالی آنها در چاه های مورد مطالعه نمایانگر رسوبگذاری سازند ایلام در یک پلاتفرم کربناته نوع سکوی هم شیب است. این سازند در برش های تحت الارضی مورد مطالعه تنها دارای یکزون زیستی (biozone) شامل rotalia sp.22-alge assemblage zon است. فرآیندهای دیاژنزی در این سازند عبارتند از : دولومیتی شدن، استیلولیتی شدن، میکریتی شدن، تخلخل و نئومورفیسم نهایتاً این که در سازند ایلام در چاهa دارای یک دسته رخساره hst و در چاه b دارای یک سکانس درجه سوم و یک دسته رخساره lst و در چاه c دارای یک دسته رخساره lst می باشد.
سهیلا آقابیگی امین عبدالرسول تلوری
با توجه به اهمیت بررسی تغییرات زمانی رسوب معلق طی رگبارها در رودخانه ها و از طرفی نبود ایستگاه های رسوب سنجی کافی و مشکلات نمونه برداری رسوب معلق، ضرورت بررسی و ایجاد مدل هایی که به آسانی و درستی رسوب معلق را در طول مسیر رودخانه روندیابی نمایند دو چندان می کند. این در حالی ا ست که روندیابی رسوب نمود تا به حال بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس شبیه سازی رسوب نمود با استفاده از روش های روندیابی سیل (ماسکینگام و ماسکینگام کانژ)، منحنی سنجه رسوب و روش های ترکیبی ماسکینگام- منحنی سنجه و ماسکینگام-کانژ – منحنی سنجه رسوب در بخشی از رودخانه آبشینه مد نظر قرار گرفت. بدین منظور با انتخاب دو مقطع متوالی در مسیر اصلی رودخانه، نمونه برداری آب و رسوب معلق در فواصل زمانی نیم-ساعته از 13 رگبار طی فروردین 1390 تا اردیبهشت 1391 انجام گردید. برای تعیین پارامترهای روندیابی در روش ماسکینگام از روش ترسیمی و الگوریتم ژنتیک استفاده شد، که نتایج روش ترسیمی تأیید اما روش الگوریتم ژنتیک رد گردید. در روش ماسکینگام کانژ از دو روش پارامتر ثابت و متغیر استفاده شد. برای بررسی تاثیر گام مکانی، در روش ماسکینگام کانژ، بازه مورد مطالعه به ده گام مکانی نسبتاً همگن (زیربازه) تقسیم و سپس عملیات روندیابی با دو رویکرد در کل بازه و زیربازه ها اجرا گردید. مقادیر پارامترهایx و k در روش ماسکینگام به ترتیب 35/0 و 63/1، در روش ماسکینگام کانژ با پارامتر ثابت برای کل بازه به ترتیب 498/0 و 64/0 و برای رویکرد زیر بازه 46/0 و 86/0 بدست آمد. این پارامترها با روش پارامتر متغیر در کل بازه 498/0 و 87/0 و برای زیربازه 482/0 و 66/0 به دست آمد. بر اساس مقادیر پارامترهای روندیابی به دست آمده با استفاده از روش های مذکور، رسوب نمودهای مشاهداتی روندیابی گردیدند. به استثناء روش منحنی سنجه رسوب و روش های ترکیبی که نتایج غیر قابل قبولی ارائه نمودند، سایر روش ها همگی دارای میانگین ضریب کارایی بالاتر از 50 درصد، میانگین خطای نسبی غلظت حداکثر و وزن رسوب کمتر از 40 درصد بودند. افزایش تعداد گام مکانی نیز تاثیر معنی داری بر بهبود نتایج روندیابی رسوب نمود نداشته است.
حمزه سعیدیان حمید رضا مرادی
یکی از آثار و نتایج آلودگی هوا، پدیده باران اسیدی است. در دو دهه اخیر در برخی نواحی صنعتی بر اثر فعالیت کارخانه ها، میزان دی اکسید گوگرد و دی اکسید ازت در هوا افزایش یافته است. این دو ماده در اتمسفر با اکسیژن و بخار آب واکنش شیمیایی داده و به صورت اسید نیتریک و اسید سولفوریک منجر به کاهش ph کمتر از 6/5 و باران اسیدی می شوند. در دو سازند گچساران و آغاجاری صنایع عظیم نفتی، سالانه هزاران تن گوگرد و دی اکسید کربن وارد هوا می کنند و می تواند باعث تولید باران اسیدی شود. در این تحقیق به منظور بررسی فرسایش پذیری سازند های گچساران و آغاجاری به باران اسیدی، بخشی از حوزه آبخیز کوه گچ و مرغا شهرستان ایذه انتخاب گردید. بدین منظور از شبیه ساز باران در 16 نقطه و با 3 بار تکرار و در شدت های بارش 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه و مدت بارش 10 دقیقه و با غلظت های آب مقطر و 4=ph و 5=ph استفاده شد. هم چنین عوامل خاکی سازندهای گچساران و آغاجاری مانند درصد شن، ماسه، سیلت و رس، ph، شوری خاک، رطوبت، کربنات کلسیم، ماده آلی و میزان سدیم بررسی گردیدند. به منظور انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای17 spss وexcel 2007 استفاده گردید. در نهایت بیش ترین تأثیرگذاری عوامل خاکی در هر دو سازند نسبت به بارش های اسیدی مربوط به کربنات کلسیم بوده است. در مجموع در سازند های آغاجاری و گچساران به ترتیب میزان رسوب تولیدی در 5=ph و در شدت بارش 1 میلی متر در دقیقه 32/1 و 43/1 برابر بارش با آب مقطر و در 4=ph، 77/1 و 62/1 برابر بارش با آب مقطر و میزان رواناب در همین شدت در 5=ph، 59/1 و 29/1 برابر بارش با آب مقطر و در 4=ph، 72/1 و 39/1 برابر بارش با آب مقطر می باشد. ولی میزان رسوب تولیدی در سازند های مذکور به ترتیب در شدت بارش 25/1 میلی متر در دقیقه و در 5=ph، 43/1 و 49/1 برابر بارش با آب مقطر و در 4=ph، 61/1 و 60/1 برابر بارش با آب مقطر و میزان رواناب در همین شدت در 5=ph، 26/1 و 18/1 برابر بارش با آب مقطر و در 4=ph، 31/1 و 28/1 برابر بارش با آب مقطر می باشد.
مریم کریمی نظر سادات فیض نیا
چکیده ندارد.
نرگس گنجعلی اکبر فخیره
انواع فرسایش خاک از قبیل فرسایش های آبی و بادی که موجب تخریب خاک و کاهش و اضمحلال پتانسیل باروری خاک می گردد، باعث بیابانی شدن منطقه می شود. فرسایش خندقی از انواع فرسایش آبی است که با سرعت و شتاب زیاد از سویی باعث هدر رفت و تخریب خاک و از سوی دیگرتولید رسوب زیاد می گردد. شناسایی عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی و پهنه بندی آن یکی از ابزارهای اساسی و مهم جهت مدیریت و کنترل این پدیده و انتخاب مناسب ترین و کاربردی ترین گزینه موثر در مقابله با این پدیده می باشد. از این رو این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و تعیین مناطق با استعداد بالای فرسایش خندقی در منطقه نیزار قم با روش تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. بدین منظور ابتدا تعدادی از مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی در منطقه شامل: درصد شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، کاربری اراضی، منابع و قابلیت اراضی، شناسایی و در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی شدند. سپس نقشه محدوده خندق ها با استفاده از عکسهای هوایی با مقیاس 1:20000 مربوط به سال 1372، و انجام عملیات میدانی و با کمک gps تهیه گردید. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) عوامل موثر به صورت زوجی، با هم مقایسه و وزن هر یک از عوامل که نشان دهنده میزان تاثیر آنها است محاسبه شده است. آنگاه با توجه به مقادیر کمی، نقشه وزنی هر عامل تهیه ودر نهایت اقدام به پهنه بندی فرسایش خندقی با استفاده از لایه های وزنی و ضریب وزنی مربوط به هریک از عوامل گردیده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که از بین عوامل بررسی شده، فاکتور سنگ شناسی، با ضریب 0/4978، در درجه اول و عامل کاربری اراضی، با ضریب 0/2227، در درجه دوم اهمیت در ایجاد خندق های منطقه است. بررسی میزان صحت نقشه پهنه بندی شده با نقشه محدوده خندق های منطقه، مورد ارزیابی قرار گرفت ونتایج نشان دادکه در مدل تحلیل سلسله مراتبی حدود 91 درصد از محدوده خندقی درپهنه های با ریسک پذیری زیاد وخیلی زیاد منطقه قرار می گیرد. بنابراین روش تحلیل سلسله مراتبی به دلیل ا ستوار بودن برمبنای مقایسه زوجی موجب سهولت ودقت درانجام محاسبات لازم وارائه نتایج به دلیل دخیل کردن تعداد زیادی از عوامل به عنوان روشی مناسب وکارآمد جهت پهنه بندی فرسایش خندقی پیشنهاد می گردد.
افشین بقایی سادات فیض نیا
امروزه کمتر منطقه ای را در سطح زمین میتوان یافت که در معرض هوازدگی و فرسایش قرار نگرفته باشد و با وجود مطالعات و تحقیقات زیادی که در سالهای اخیر برروی مسئله فرسایش خاک و حمل رسوبات و ته نشست آنها انجام پذیرفته ولی هنوز تا درک کامل این پدیده راه طولانی در پیش است . یکی از عوامل اصلی هوازدگی و فرسایش زمینها افزایش جمعیت و استفاده بیش از حد از زمین و یا بهتر بگوییم استفاده نادرست از زمین میباشد، این فشار بیش از حد برمنابع طبیعی هر ساله خسارات جبران ناپذیری برمنابع طبیعی و کشاورزی ما وارد می کند، اگر به طور مثال آمار سیل را در طی یک دوره 42 ساله (1330-1372) مورد بررسی قرار دهیم مشاهده میشود 1238 مورد سیل مهم اتفاق افتاده که علاوه بر خسارات مالی و جانی موجب فرسایش میلیاردها تن خاک شده، بطوریکه در سال 1330 حدود 500 میلیون تن خاک و در سال 1340 حدود 750 میلیون تن خاک و در سال 1360 حدود 1/5 میلیارد تن خاک و بالاخره در سال 1372 بین 2 تا 2/2 میلیارد تن خاک فرسایش یافته و به اقیانوسها، دریاها، دریاچه ها و پشت سدها منتقل شده بطوری که از سال (1330-1370) افزایش حدود 440 درصد داشته "نقل از کتاب ژئومورفولوژی کاربردی تالیف دکتر حسن احمدی" که این روند نشان دهنده یک فاجعه عظیم در سرزمین ما است و مبارز با آن این مسئله مستلزم تحقیقات دامنه داری در کل کشور و استفاده از تجارب کشورهای موفق در امر کنترل فرسایش میباشد، لازم به توجه است که فرسایش خاک و تخریب اراضی باعث کاهش قدرت تولید اراضی و در نتیجه کاهش مواد غذایی که خود مسئله ای حاد در جامعه کنونی بشری میباشد همچنین حمل رسوبات فرسایش یافته به دریاچه های پشت سد، باعث پر شدن مخازن سطحی شده و نیز مشکلاتی را در تصفیه آبهای مشروب و صنعتی بوجود می آورد به هر حال شناخت عوامل موثر در فرایند فرسایش ، انواع و اشکال فرسایش و محاسبه حجم کل رسوب سالیانه در یک حوزه آبخیزه و بخششهای مختلف آن ما را در برنامه ریزی های مختلف صنعتی، کشاورزی، شهری و ... و حفظ تعادل اکولوژیکی حوزه های آبخیز کمک می کند. در پایان برای اینکه اهمیت حفظ منابع طبیعی بویژه خاک را بهتر درک کنیم توجه به این نکته لازم است که با وجود شرایط و محل مناسب برای تولید حدود 1 سانتی خاک حدود 800 سال وقت لازم است ، حال آنکه هر سال بالغ بر 20 میلیارد تن رسوب توسط رودخانه های جهان انتقال پیدا می کند.
احمد نگارستانی سادات فیض نیا
رسوبات تخریبی سازند شمشک دارای گسترش وسیعی در ایران بوده و با توجه به ذخایر زغال سنگ ، آب و ذخایر احتمالی گاز و نفت از نظر اقتصدی دارای اهمیت قابل توجهی می باشد. رخساره های سازند شمشک پس از حرکت کوهزائی و پسروی دریا در تریاس و فاز کششی بدنبال فاز کمپرسیونی در قاعده لیاس با ظهور محیطهای رودخانه ای و دلتایی تا لاگون شروع شده و تدریجا به آهک و مارن های سازند بادامو ختم می گردد. این رسوبات با سن رتین تا االنین در بیشتر نقاط با قاعده فرسایشی بر روی تریاس گذاشته شده اند. در بررسیهای انجام شده در سه مقطع باب نیزو، فیض آباد و باب هوتک محیطهای رسوبی زیر تشخیص داده شده است . در قاعده سازند شمشک افق هوازده با پیزولیت های آهن دار (لاتریتی) مربوط به محیط خشکی با رنگ قرمز وجود دارد. در روی این افق سیکلهای رسوبی محیط رودخانه ماندری که از کنگلومرا شروع و به سمت بالا به ماسه سنگ از نوع لیتیک آرنیت ، سیلتستون و شیل (در بعضی موارد با رگه های زغال) ختم می گردد قرار گرفته اند و در قاعده بسیاری از سیلکها لایه هوازده قرمز رنگ وجود دارد. از خصوصیات بارز رسوبات این بخش تغییرات جانبی و عمومی در ضخامت لایه ها، اندازه دانه ها و ساختمان رسوبی آنهاست . زیر محیطهای تشخیص داده شده از رودخانه ماندری شامل محیط رسوبگذاری کانال اصلی و نواحی خارج از کانال (لبه و دشت سیلابی) می باشند. رخساره های رودخانه ای به سمت بالا تدریجا به رخساره های محیط دلتایی تبدیل می شوند. رخساره ها در زیر محیطهای مختلف دلتایی عموما بصورت سیکلهایی بطرف بالا درشت شو بوده و تغییرات جانبی زیادی را نشان می دهند. شیلهای دریایی تدریجا به سمت بالا به سیتستون و ماسه سنگهای نوع لیتیک آرنیت ختم می شوند. ساختهای رسوبی چینه بنید متقاطع، لامیناسیون مورب ، لامیناسیون های موازی، دانه بندی تدریجی، ریپل مارکهای جریانی، موجی و مرکب ، آثار آشفتگی زیستی، کانالهای پر شده دشت دلتا، کانالهای زیرآبی و ندول های اکسید آهن (در ماسه سنگها و شیلها) فراوان هستند. فسیلها و خرده های گیاهی شامل خرده برگها، تنه و اثر ریشه درختان و از بقایای اسکلتی جانوری علیرغم وفور دوکفه ای ها و خرده های اسکلتی براکیوپود، دوکفه ای، گاستروپود، استراکو، خارپوست و جلبک در رخساره های دلتایی و بین دلتایی مشاهده شده اند. زیر محیطهای مختلف رسوبگذاری دلتایی خارج از آب شامل کانالهای اصلی و انشعابی و نواحی بین کانالها (مردابها، باتلاق ها، خلیج ها و رسوبات بریدیگها) می باشند. محیطهای زیر آب شامل پیشانی دلتا با برآمدگیهای دهانه ای و یا انگشتی و بخشهای انتهایی دلتا یا جلوی دلتا با آثار جانوران دریایی تشخیص داده شده اند. رسوبات دلتایی سازند شمشک با رخساره های دلتاهای نوع می سی سی پی یا دلتاهای در حال تشکیل تحت نفوذ رودخانه با شکل پای پرنده ای قابل مقایسه می باشد. توالی رسوبی سازند شمشک نشان دهنده یک پیشروی تدریجی است که با رسوبات رودخانه ماندری (خشکی) شروع می شود و سپس تدریجا به رسوبات دلتایی تبدیل شده و در نهایت به شیلها و آهکهای دریایی سازند بادامو ختم می گردد.
پرویز غضنفری سادات فیض نیا
حوضه میان قاره ای کپه داغ واقع در شمال خاوری ایران، که بعد از کوهزائی تریاس میانی تشکیل گردید، از دوره ژوراسیک تامیوسن محل ته نشینی نسبتا متداوم رسوبات بود. جهت بررسی میکروفاسیسها، محیطهای رسوبی و دیاژنتیک سنگهای کربناته - سیلیسی آواری سازندمزدوران (آکسفوردین - کیمریجین) حوضه کپه داغ از سه رخنمون زمین شناسی : یکی در حوالی روستاهای مزدوران (شرق مشهد)، دیگری زاوین (شمال شرق مشهد) و سومی حمام قلعه (شمال مشهد) نمونه برداری شد. از سه برش فوق حدود 600 نمونه عمود برامتداد لایه بندی واز سنگهای کربناته و سیلیسی آواری جمع آوری گردید. برای تفسیر محیط رسوبی لازم بود ستونهای سنگی هر برش به میکروفاسیسهای مختلف تفکیک گردد. جهت دستیابی به میکروفاسیسهای کربناته بررسیهای پتروگرافی دقیقی برروی مقاطع نازک صورت پذیرفت . که نهایتا منجر به تفکیک شش میکروفاسیس کربناته گردید. باتوجه به توالی عمودی و ارتباطات متقابل بین برشهای زمین شناسی و ضرایب همبستگی میکروفاسیسها، سکانس کاهش عمق حوضه مشخص گردید که با وارونه نمودن آن به حالت افقی مدل رسوبی سازند مزدوران شکل گرفته است . مدل بدست آمده شامل پلاتفرمی با محیط های فلات دریای باز و سداا لیتی (میکروفاسیسهای میکرایت ، بایومیکرایت ، انکومیکرایت ، اا میکرایت ، انکوبایواا اسپارایت)، همچنین محیط لاگون (میکروفاسیسهای انکومیکرایت ، میکرایت ، بایومیکرایت ، پل میکرایت) می گردد. تجزیه وتحلیل پتروگرافی سنگهای سیلیسی آواری منجر به تفکیک آنها به رخساره های گل سنگ ، کوارتز وکی و کوارتز آرنایت شد. محیطهای رسوبی رخساره های مذکور شامل بخشهای لاگون، خط ساحلی و دریای باز کم عمق می شود. کانیهای رسی موجود در میکروفاسیسهای کربناته وسیلیسی آواری عبارتست از : کلریت ، ایلیت ، کائولینیت و مونتموریونیت . محیط رسوبی کانیهای رسی با محیطهای تشکیل میکروفاسیسهای مربوطه کاملا انطباق دارد. بررسیهای مربوط به فرآیندهای دیاژنز نشانگر آنست که محیطهای دیاژنز به ترتیب رخداد شامل : محیط فراتیک دریائی، وادوز آب شیرین، فراتیک آب شیرین، فراتیک مخلوط، مدفونی و بالا آمدگی می گردد. تفسیرهای جغرافیای دیرینه نمایانگر این مطلب است که دراشکوب آکسفوردین بخش شرقی حوضه کپه داغ دریای کم عمق، درشمال مشهد فلات عمیق ودرگرگان خروج از آب حکمفرمابوده است . در اشکوب کیمریجین دریا کم عمق تر شده بطوریکه در کیمریجین پسین دریا بسمت شمال شروع به پسروی نمود. سرانجام درابتدای کرتاسه رسوبات سیلیسی آواری تقریبا کل حوضه را دربرگرفت .
مریم زارع خوش اقبال سادات فیض نیا
سالانه مقدار زیادی از آبهای سطحی به صورت سیلاب هدر می رود و در مسیر خود مقادیر متنابهی خاک را تخریب می کند. با توجه به اینکه دو منبع تجدید شونده آب و خاک نقش اساسی در توسعه اقتصادی کشور دارند، ضروری است برای حفظ این دو منبع تمهیدات خاصی اندیشیده شود. از میان روشهای متفاوت ذخیره آب به صورت طبیعی و مصنوعی، روش پخش سیلاب محاسن زیادی نسبت با سایر روشها دارد. البته این روش در اجرا با مشکلاتی روبروست که یکی از عمده ترین آنها رسوب ناشی از سیلاب است که نفوذپذیری عرصه و در واقع عمر مفید طرح را کاهش می دهد. منشایابی رسوبات موضوع این پایان نامه است . منشایابی رسوبات در نهایت به تهیه نقشه پتانسیل رسوبزایی و حساسیت به فرسایش منجر خواهد شد. برای تهیه نقشه پتانسیل رسوبزایی از روشهای رسوب شناسی و عموامل گوناگون مانند مساحت سازند مقدار مارن، سیستم زهکشی و k سازندها استفاده شده است . در نهایت مشخص شد که از میان سازندهای حوزه آبخیز مورد مطالعه بیشترین پتانسیل رسوبزایی به سازند قرمز فوقانی تعلق دارد. سازند قرمز تحتانی در مرتبه بعدی تولید رسوب قرار دارد و سازند هزاردره مقام بعدی در تولید رسوب را به اختصاص می دهد و سازندهای کرج و آبرفت تهران و پادگانهای آبرفتی کمترین سهم را در تولید رسوب دارند. با دخالت عامل توپوگرافی (شیب سازندها و وجه دامنه) نقشه حساسیت به فرسایش برای سازندهای مختلف حوزه آبخیز تهیه شد. در نهایت مشخص شد که از میان سازندهای حوزه آبخیز مورد مطالعه سازند قرمز فوقانی نسبت به فرسایش بسیار حساس است ، سازن قرمز تحتانی در مرتبه بعدبی حساسیت قرار دارد، سازند هزاردره و آبرفت تهران و پادگانه های آبرفتی در مقابل فرسایش مقاومت متوسطی دارند و سازند کرج در مقابل فرسایش نسبتا مقاوم می باشد.
محمدباقر صمدی حسن احمدی
فرآیند فرسایش و رسوب منجر به هدر رفت خاک حاصلخیز سطحی از یک سو، و کاهش حجم آبگیری سدهای بزرگ ذخیره ای و افت نفوذپذیری بندهای تغذیه آبهای زیرزمینی از سوی دیگر می شود. رسوبات همراه سیلهای طغیانی اراضی در معرض سیل را پوشش داده و از حیز انتفاع خارج می سازد. بنابراین بحث حفاظت خاک در مقابل پدیده فرسایش و رسوب همواره در کنار هیدرولوژی قرار داشته و واژه آبخیزداری نیز ناظر بر حفاظت آب و خاک بطور دائم می باشد. درک اهمیت فرسایش و رسوب سالهاست که توجه دست اندرکاران و صاحبنظران منابع طبیعی را به خود معطوف داشته است. بطوری که در حال حاضر مطالعه فرسایش و رسوب یکی از پارامترهای اصلی و جز تفکیک ناپذیر مطالعات آبخیزداری یک حوزه آبخیز بشمار میرود، و روشهای مبارزه با پدیده فرسایش و رسوب پیکره برنامه ریزی مدیریت حوزه آبخیز را تشکیل می دهد.بررسی و مطالعه دقیق فرسایش و رسوب مستلزم اندازه گیری های مستقیم و کسب اطلاعات لازم از طریق ایستگاههای رسوب سنجی است.