نام پژوهشگر: عزت اله فروغی

تبیین کارکرد اسطوره ها در ارتباطات بینافرهنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  عزت اله فروغی   رویا لطافتی

پژوهش حاضر به تبیین کارکرد اسطوره ها در ارتباطات بینافرهنگی در تمدن های گذشته اجتماعات بشری و اقوام انسانی می پردازد. اسطوره یکی از مباحث مطرح در ادبیات تطبیقی است. پیوند اسطوره و فرهنگ با توجه به اینکه هر دو در گستره باورها و دستآوردهای انسانی هستند از منطق یکسانی پیروی می کنند . شواهد تاریخی، گمانه های باستان شناختی، ادبی و نوشتاری مبنی بر تعاملات فرهنگی اساطیر، احتمال انشعاب بسیاری از آنها را از یک خاستگاه تاریخی- فرهنگی مشترک تقویت می کند.با مطالعه ی اساطیر ملل گوناگون، زمینه های مشترک زیادی در اساطیر این ملل مشاهده می شود که این خود می تواند بیانگر انگیزه ها و اهداف مشترک جوامع کهن یا تأثیر پذیری آنها از یکدیگر و حاکی از وجود یک مکالمه آگاهانه فرهنگی باشد. مستندات پرشمار دال بر وجود اشتراکات در اسطوره های کهن طی اعصار گذشته از جهت مشابهت های صوری و مضمونی بر فرضیات مطرح شده در این پژوهش صحه می گذارند. براین اساس می توان گفت اساطیر- این سازه های مهم فرهنگ بشری که یکی از عوامل انسجام اجتماعی هر قوم است - به حکم مراودات بینافرهنگی مستتر در آنها که خود از سرچشمه های تاریخی آن نشات می گیرد قادر هستند به عنوان عاملی با ظرفیت بالقوه بسیار در جهت همسو ساختن فرهنگ ها گام بردارند؛کما اینکه نمونه های ذکر شده در متن این پژوهش موید این ادعا هستند چرا که پویایی فرهنگی محصول ارتباطات و تعاملات بینافرهنگی است و این خودموجب می شود فرهنگها بر غنای یکدیگر بیافزایند . در این پژوهش سعی شده است به پرسش هایی که به هدف شناخت خاستگاه اسطوره و جایگاه آن در نزد ملل و اقوام گذشته با رویکردی تاریخی و فرهنگی مطرح می شوند، پاسخ داده شود. بنابراین در دامنه این مبحث با ذکرنمونه هایی از اسطوره های کهن ملل و فرهنگ های مختلف همچون اساطیر ایرانی در شکلی کهن در فرهنگ مشترک هندواروپایی و هند وایرانی یعنی از آن طیف اسطوره های تاریخی که زمان آغازینی نمی توان برای آنها متصور شد سخن به میان خواهد آمد . در پایان به این نتیجه می رسیم که انسان ها و به تبع آن فرهنگ ها در همه جا در کنار تفاوت ها و فواصل جغرافیایی، از اشتراکات فرهنگی بسیاری برخوردارند و پیشینیان ما قرابت های زیادی با هم داشته و شباهت های جالبی میان اساطیر در فرهنگ های کاملا جدا از یکدیگر به لحاظ جغرافیایی و حتا زمانی وجود دارد آنچنانکه گویی همگی در یک سپهر فرهنگی زیسته اند . در خوانش اساطیر ملل، شکاف میان فرهنگ ها باریک می شود تا جنبه های ثابت و جهانشمول تجربیات مشترک بشری معرفی شوند. درست به همان شکل که زبان ها به یکدیگر ترجمه پذیرند، اساطیر نیز افق جهانشمولی دارند که به آنها امکان می دهد تا از سوی فرهنگ های دیگر فهمیده شوند . هدف از این پژوهش تبیین ظرفیت اسطوره در جهت تعمیق ارتباطات بینافرهنگی جوامع است. این پژوهش در پی اثبات این فرضیه است که چگونه اساطیر می توانند به عنوان یک ذخیره فرهنگی در جهت همسویی و همگرایی فرهنگ های مختلف ایفای نقش کنند ؛ چیزی که شاید در ابتدای امر قدری شبهه ناک و مبهم به نظر برسد چرا که هر آنچه به انسان و درون وی باز می گردد بغرنج و غامض و برخوردار از سویه های رازآمیز و هزارتو است . اما غرض اینست که در این قلمرو بی انتها ازمنظری دیگر در این جلوه وزین فرهنگ ملل قدری درنگ و تامل شود هر چند که دشواری انجام آن با عنایت به فهرست بی شمار اساطیر پر رمز و راز واضح است . در این پژوهش سعی شده است به منظور اثبات فرضیات و پاسخ به پرسشهای مطرح شده , با رویکردی تطبیقی به مقوله اسطوره و کارکردهای بینافرهنگی آن پرداخته شود.

رتیکولوزها
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1332
  عزت اله فروغی

چکیده ندارد.