نام پژوهشگر: حسین ارزانی
ابراهیم گویلی محمدرضا وهابی
در تعیین شایستگی مرتع، برای هر نوع کاربری بایستی به قابلیت ها و ظرفیت های موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیت ها و استعدادهای مراتع حوضه آبخیز سرداب-سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفندمی باشد. برای این منظور، مدل شایستگی استفاده چرائی دام (گوسفند) با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) تعیین گردید و جهت تلفیق لایه های اطلاعاتی در کلیه مراحل این تحقیق از محیط gis استفاده شد. در این تحقیق، سه معیار حساسیت خاک به فرسایش، منابع آب و تولید علوفه، برای تعیین شایستگی نهایی مرتع در نظر گرفته شد. برای تعیین شایستگی از نظر حساسیت خاک به فرسایش از مدل mpsiac استفاده شد. جهت بررسی منابع آب پارامترهای کمیت، کیفیت و دسترسی به منابع آب، استفاده شد. از نظر مدل تولید علوفه نیز، شاخص نسبت علوفه قابل دسترس دام از کل علوفه تولیدی در هر تیپ گیاهی بررسی شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که 17/86 درصد مراتع منطقه با توجه به معیار حساسیت خاک به فرسایش در طبقه شایستگی متوسط (2s) و 13/83 درصد در طبقه شایستگی کم (3s) قرار گرفت. تمامی مراتع منطقه از نظر کمیت و کیفیت منابع آبی در طبقه شایستگی خوب (1s)، اما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و شیب زیاد،25/53 درصد مراتع منطقه به لحاظ دسترسی به منابع آبی در طبقه شایستگی متوسط (2s) و 2/81 درصد در طبقه غیر شایسته (n) (به دلیل شیب بالای 60 درصد) و بقیه (71/64 درصد) در طبقه شایستگی خوب (1s) قرار گرفت. در مدل تولید علوفه، 96 درصد مراتع منطقه در طبقه شایستگی کم (3s) و تنها 4 درصد در طبقه شایستگی متوسط (2s) واقع شد. بر اساس این بررسی مهم ترین عامل موثر در کاهش شایستگی مراتع منطقه کم بودن میزان علوفه قابل دسترس دام به دلایلی از قبیل، تولید ناچیز گیاهان کلاس های i وii، پایین بودن درصد خوشخوراکی و حد بهره برداری مجاز می باشد. با توجه به جمعیت دام موجود در مراتع منطقه (22170 واحد دامی) و 15989 واحد دامی ظرفیت چرا و همچنین با توجه به روند تخریب شدید در اثر چرای مفرط، استفاده از روشی که محدودیت بیشتری برای علوفه ایجاد می کند، می تواند در صورت عملیاتی شدن به بهبود وضعیت مراتع منطقه کمک کند
منوچهر سرداری حسین ارزانی
سازمان متولی امر منابع طبیعی کشور، واگذاری مراتع در قالب طرحهای مرتعداری را در دستور کار قرار داده و این سیاست را با شدت نیز دنبال می کند، در این زمینه صاحب نظران دیدگاههای متفاوتی را ارائه می نمایند، برخی واگذاری مراتع به بخش خصوصی را بهترین راه نجات مراتع و بعضی دیگر حتی این امر را مشکل ساز هم می دانند. برای پی بردن به میزان موفقیت و قابلیت اجرائی طرحهای مرتعداری در استان چهارمحال و بختیاری، تولید، وصعیت و گرایش مراتع، در دو تیمار مدیریت یعنی مراتع دارای طرح مرتعداری و مراتع و مراتعداری بدون طرح مرتعداری (ممیزی شده) در دو اقلیم متفاوت استان در قالب طرح بلوکهای کامل تصائفی و ازمون دانکن مورد مقایسه قرار گرفت . همچنین اثر دو شیوه مدیریت مذکور، یکبار با سه سطح بهره بردار و بار دیگر با سه سطح مساحت در دو آزمایش فاکتوریل 3×2 بر پایه بلوکهای کامل تصادفی، هم بر روی فاکتورهای فوق در مراتع استیپی سرد استان مورد بررسی قرار گرفت . نتایج مقایسه های آماری حاکی از آن بود که جز گرایش مراتع دارای طرح مرتعداری با مساحت زیاد و مراتع بدون طرح مرتعداری و مساحت متوسط که با گرایش مراتع بدون طرح مرتعداری و مساحت کم در اقلیم استپی سرد استان در سطح 5 درصد معنی دار بودند، هیچگونه تفاوت معنی دار دیگری از نظر آماری بین تولید، وضعیت و گرایش مراتع دارای طرح مرتعداری با مراتع بدون طرح مرتعداری (ممیزی شده) در هر دو اقلیم مورد مطالعه و در شرایط این بررسی وجود نداشت و نتیجه گیری شده است که طرحهای مرتعداری به دلائلی که بعضا اشاره گردیده، در این استان کارائی پیش بینی شده را نداشته و نتوانسته اند اهداف مورد نظر را برآورد سازند و بطور کلی موفق نبوده اند.
عطاءالله ابراهیمی حسین ارزانی
مراتع وسعتی معادل 54/8 درصد از مساحت کل کشور را شامل می شود. این اراضی به دلایل متعددی از جمله عدم تطابق چرا با تعداد دام چراکننده شدیدا در حال تخریب می باشند. محاسبه اصولی و دقیق ظرفیت چرا مستلزم در نظر گرفتن کلیه عوامل موثر بر آن است . هم اکنون در غالب طرحهای مرتعداری در حال واگذاری به دامداران، محاسبه ظرفیت مرتع تنها با اندازه گیری تولید، ضریب برداشت مجاز 50 درصد، نیاز روزانه هر واحد دامی 1/5 تا 2 کیلوگرم علوفه و طول دوره چرا صورت می گیرد و این در حالیست که فاکتورهای متعددی از جمله ضریب برداشت مجاز (که تابعی از شیب ، وضعیت مرتع، گرایش مرتع، پایداری خاک ، ترکیب و کلاس گیاهی می باشد)، خوشخوراکی گیاهان، تولید علوفه، محدوده تیپهای گیاهی، محدوده مناطق عرفی، فاصله منابع آب ، کیفیت علوفه (که تابعی از درصد پروتئین خام، انرژی متابولیسمی و هضم پذیری بوده)، همچنین طول دوره چرا، نیاز غذایی هر واحد دامی (که تابعی از شرایط فیزیولوژیکی، شرایط محیطی تغذیه و وزن واحد دامی است)، فصل چرا و تعداد حیات وحش در محاسبه ظرفیت مرتع موثرند. جهت تعیین تاثیر عوامل فوق در میزان ظرفیت مرتع به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)و نرم افزار ilwis مدلی تحت عنوان مدل اندازه گیری ظرفیت کوتاه مدت مرتع ابداع گردید که کلیه عوامل فوق در اندازه گیری ظرفیت مرتع به کار گرفته شد. این مدل خود شامل زیرمدلهایی تحت عنوان مدل قابلیت دسترسی به علوفه، مدل نیاز غذایی دام و مدل کیفیت علوفه می باشد. عوامل فوق در منطقه ای از شهرستان بروجن اندازه گیری و ظرفیت مرتع بر این اساس در دو حالت نیاز غذایی دام به پروتئین خام و نیاز غذایی دام به انرژی متابولیسمی محاسبه شد. مقایسه آماری ظرفیت مرتع براساس انرژی متابولیسمی و پروتئین خام مورد نیاز دام و روش معمول اندازه گیری بیانگر تفاوت معنی داری بین ظرفیت براساس انرژی متابولیسمی و روش معمول، در سطح 95 درصد می باشد بنابراین ضرورت محاسبه ظرفیت مرتع براساس انرژی متابولیسمی جهت نیل به اهداف مرتعداری ضروری به نظر می رسد. قابل ذکر است که چنانچه ظرفیت مرتع براساس انرژی متابولیسمی محاسبه گردد، مقداری از پروتئین خام موجود در علوفه هدر خواهد رفت بنابراین از نظر اقتصادی منطقی به نظر می رسد که ظرفیت مرتع هم براساس پروتئین خام و هم براساس انرژی متابولیسمی محاسبه و مقدار کمبود هریک از آنها از طریق تغذیه دستی تامین گردد. پس از آن جهت تست مدل اطلاعاتی از چند سایت مرتعی استان لرستان اخذ و محاسبه ظرفیت براساس آن صورت گرفت و تاثیر هریک از عوامل موثر بر ظرفیت مرتع مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. از آنجا که برخی از عوامل فوق در طول یک دوره چرا ممکن است تغییر کند محاسبه ظرفیت به روش فوق کوتاه مدت می شود که می تواند جهت اندازه گیری بلندمدت ظرفیت بکار گرفته شود.
علی روتیوندغیاثوند حسین ارزانی
مراتع یکی از منابع تجدیدشونده جهت تامین علوفه دام می باشند. جهت جلوگیری از تخریب آنها می بایست تعداد دام متناسب با ظرفیت با ظرفیت مراتع باشد. یکی از عوامل مهم در تعیین ظریفیت مراتع، تولید مرتع می باشد. روشهای متفاوتی برای تعیین تولید مرتع وجود دارد که یکی از آنها روش نمونه گیری مضاعف است . این روش ترکیبی از روش تخمینی و روش قطع و توزین بوده که هر کدام دارای معایب و محاسنی می باشند. در روش نمونه گیری مضاعف در تعدادی از پلاتها علاوه بر تخمین، قطع و توزین نیز انجام می شود. بین پلاتهایی که هم قطع و توزین شده اند و هم تخمین زده شده اند یک ارتباط رگرسیونی برقرار می گردد و معادله ای محاسبه می شود (ya+bx) که می توان با استفاده از آن آمار پلاتهای تخمینی را اصلاح نمود. یکی از مشکلات این روش تعیین تعداد پلات مناسب از کل نمونه ها جهت تشکیل معادله ای می باشد که هم از لحاظ دقت و هم هزینه قابل قبول باشد. جهت تعیین تعداد پلات مناسب سه رویشگاه (بوته زار، علفزار و گراسلند) در نظر گرفته شد. داده های حاصل از این سه رویشگاه به طور جداگانه ابتدا با استفاده از آنالیز رگرسیون (آزمون t) مورد پردازش قرار گرفته شد و حداقل تعداد پلات مناسب مشخص گردید. آنگاه با استفاده از نمودار دقت هزینه حداکثر آن نیز بدست آمد، حداکثر تعداد پلات مناسب در محلی قرار دارد که نمودار دقت در اوج خود و در عین حال در همان نقطه نمودار هزینه در کمترین مقدار باشد به عبارتی دیگر بین نمودار دقت و هزینه بیشترین فاصله وجود داشته باشد. در مرحله دوم آنالیز محدوده تعداد پلاتهای مناسب بدست آمده از مرحله اول مورد آزمون قرار گرفتند، در این مرحله آزمون برابری شیبهای دو خط رگرسیون بطور جایگشتنی همراه با جای گزینی انجام شد. این آزمون نمایان می سازد که در محدوده تعداد پلات مناسب بدست آمده از مرحله اول، هر گروه از جفت پلات بکار گرتفه شده جهت تشکیل معادله، تفاوتی از لحاظ دقت و هزینه بوجود خواهند آورد یا خیر. نیتجه این تحقیق مشخص نمود که در رویشگاه علفزار بین 18 تا 26/6، درصد از کل تعداد پلاتها را می توان قطع و توزین نمود و معادله مناسب را بدست آورد. در رویشگاه گراسلند این مقدار بین 14 تا 30/6 درصد و در رویشگاه بوته زار بین 14 تا 35/2 درصد از کل تعداد پلاتها را جهت تشکیل معادله مناسب می توان قطع و توزین نمود. مرحله دوم آنالیز در این سه رویشگاه انجام گرفت و در تمامی موارد اختلاف معنی داری ملاحظه نشد، و این بدان مفهوم است که هر تعداد جفت پلاتی که واقع در محدوده مورد نظر است ، جهت بوجود آوردن معادله بکار رود، تفاوتی در تشکیل معادله مناسب نمی کند.
مجید صادقی نیا حسین ارزانی
اندازه گیری تولید مراتع، یکی از موارد اساسی و مهم در مرتعداری است . چه تعیین مناسب و مکرر آن برای تعیین مدیریت مستمر و پایدار مرتع لازم است . اما برای اندازه گیری تولید، باید روشهایی را در نظر گرفت که با محدودیتهایی همچون بودجه و امکانات سازگار بوده و در ضمن از دقت قابل قبولی برخوردار باشند. از زمانی که مشخص شد که روش قطع و توزین روش وقت گیری می باشد، محققین در تلاش برای جایگزینی روشی برای اندازه گیری تولید بوده اند. در کشور ایران نیز به دلیل وسعت مراتع بوته زار، ضرورت جایگزینی روشی مناسب برای برآورد تولید گیاهان بوته ای احساس می شود. تحقیق حاضر به مقایسه چهار روش اندازه گیری تولید در گیاهان بوته ای شامل بر روشهای آدلاید، نمونه گیری مضاعف با استفاده از درصد تاج پوشش با 20 و 25 درصد نمونه گیری مستقیم و روش قطع و توزین می پردازد. که روش قطع و توزین به عنوان شاهد مد نظر قرار گرفته است . بدین منظور دو قرق ندوشن و نیز در استان یزد به عنوان منطقه خشک و قرق حنا در استان اصفهان به عنوان منطقه نیمه خشک انتخاب گردیدند. در قرق ندوشن گونه های artemisia sieberi و eurotia ceratoides، در قرق نیز گونه های salsola rigida, artemisia sieberi و aellenia subaphylla و در قرق حناگونه eurotia ceratoides با چهار روش تولید مورد مقایسه قرار گرفتند. دقت برآورد تولید و مدت زمان اندازه گیری روشها از طریق تجزیه واریانس یکطرفه، آزمون دانکن و درصد همبستگی بین روشها مقایسه شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که بهترین روش برآورد تولید گیاهان بوته ای (به جز گونه aellenia subaphylla) روش نمونه گیری مضاعف (با استفاده از درصد تاج پوشش) با 20 درصد نمونه گیری مستقیم می باشد. و روش آدلاید فقط در مورد گونه aellenia subaphylla، به علت بزرگی و دارا بودن پوشش باز از دقت مناسبی برخوردار است . بنابراین طبق نتایج تحقیق بهترین روش برآورد تولید در مراتع بوته زاری نظیر استان یزد استفاده از اطلاعات پوشش در قالب نمونه گیری مضاعف با 20 درصد نمونه گیری مستقیم می باشد.
ناصر باغستانی میبدی حسین ارزانی
به منظور دستیابی به مناسب ترین شدت دام گذاری بز در مراتع استپی یزد، تغییرات کمی و کیفی علوفه مراتع، ذخایر کربوهیدراتهای محلول در گونه های مرتعی، اثر شدتهای چرا بر پوشش گیاهی، میزان مصرف علوفه و عملکرد بز بومی یزدی در محدوده ایستگاه تحقیقات دام و مرتع نیز طی سالهای 80-1378 مورد مطالعه قرار گرفته است..
مسعود برهانی مهدی بصیری
به منظور مقایسه روشهای برآورد پوشش و تراکم از نظر صحت و زمان مورد نیاز ، سه عرصه مطالعاتی در مناطق موته ، علویجه و در واقع در منطقه استپی اصفهان با پوشش درمنه دشتی انتخاب گردید. در این تحقیق سعی برآن شد تا ضمن مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه اندازه گیری برآورد دو کمیت مهم پوشش گیاهی یعنی تراکم و پوشش متداول ترین روشهای مورد استفاده ارزیابی و مورد مقایسه قرار گیرند. با شناخت عوامل تاثیر گذار بر کارایی هر یک از این روشها قادر خواهیم بود تا در شرایط متفاوت مناسبترین روش را انتخاب نمائیم تا هم با دقت قابل قبول نائل گردیم و هم با کاهش زمان و هزینه های اندازه گیری عرصه های مورد مطالعه را گسترش بخشیم..
اسماعیل فیله کش حسین ارزانی
برای مدیریت بهتر مراتع تهیه نقشه پوشش گیاهی از موارد اساسی می باشد، زیرا جوامع گیاهی واحدهای برنامه ریزی برای مدیریت مراتع می باشند. نقشه پوشش گیاهی نشاندهنده وضع موجود جوامع گیاهی است که با مقایسه با نقشه پوشش گیاهی قدیمی می تواند تعیین کننده تغییرات رخ داده شده جوامع گیاهی باشد. این تحقیق در سبزوار به عنوان منطقه ای خشک، به وسعت حدود 250000 هکتار انجام گرفت، و در آن از داده های رقومی ماهواره لندست tm سال 1998 و برای پردازش از نرم افزار ilwis استفاده شد. نتایج حاصله با نقشه تهیه شده با روش زمینی مورد مقایسه قرار گرفت. کلاسهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت عبارت بود از: مناطق عاری از پوشش و شهرها، مراتع فقیر، مراتع خوب و اراضی زراعی (کشت آبی)، اراضی دیم و باغات.شاخص های مورد استفاده عبارت بودند از: ndvi 1, ndvi 2, rvi, gvi, ipvi, savi. بررسی انجام گرفته براساس مقایسه پیکسل به پیکسل داده ها نشان داد که هیچ یک از این شاخص ها صحت طبقه بندی مناسبی برای انجام طبقه بندی در منطقه مورد مطالعه ندارند. ولی نتایج آماری حاصله از سطح پوشش (وسعت کلاسها) که با نرم افزار spss انجام گرفت، نشان می دهد که با اطمینان 95%، بین نقشه تهیه شده با شاخص ndvi 1 ونقشه پوشش زمینی-که در آن عوارض به صورت کلان دیده شود-مطابقت وجود دارد. عدم تناسب زمانی داده های اخذ شده در منطقه مورد مطالعه و نزدیکی dn این کلاسها به یکدیگر سبب می شود که نتوان طبقه بندی را به صورت مطلوب انجام داد. این موضوع نشاندهنده آن است که برای طبقه بندی مناسب بهتر است که زمان اخذ داده ها با دوره رویشی مطابقت داشته باشد.