نام پژوهشگر: زهرا صفوی
زهرا صفوی محمد رضا دادگر
در میان ادبیات غنی شرقی و به طور اخص ادبیات فارسی، گونه ای از روایت گویی و داستان پردازی وجود دارد که می توان از آن تحت عنوان روایت تو در توی شرقی یاد کرد. روشی که در آن یک مجموعه داستان به صورت جداگانه ارائه و بیان نمی شود، بلکه به صورت مجموعه ای از داستان ها که هر یک از دل دیگری سر بر می آورند و همگی آنها در دل یک هسته اصلی قرار دارند، مطرح می شود. این گونه داستان پردازی قابلیت بسیار بالایی برای گسترش و اضافه شدن دارد. در این میان خصوصیت منحصر به فرد تصویرسازی یعنی قابلیت سیر در زمان و مکان و ارائه تصویری واحد از رویدادهایی که ممکن است در یک زمان رخ نداده باشند، حلقه ارتباطی روایت و تصویر است. در این تحقیق سعی شده است با ارائه تعریفی از روایت، روایت شرقی و تصویر سازی، تاثیر این گونه روایت گویی بر تصویر سازی بررسی شود.
زهرا صفوی عباس نظیفی
فرار به معنای ترک خانه یا محل اقامت ،یا گذراندن یک شب خارج از محل زندگی ،بدون اجازه قیم قانونی است. اصولاً فرار به معنای اجتماعی و جرم شناسی آن امری است که درباره نوجوانان و بالغان صادق است. فرار این آسیب ها اجتماعی دارای زمینه ها و ابعاد مختلفی است و عوامل گوناگونی از جمله عوامل روانی، زیستی و فردی و اجتماعی و تربیت در شکل گیری آن موثر می باشد. عوامل روانی فرار ، بلوغ و بیماریهای روانی (پارائونیا و هیستری «تعدّد شخصیت» )را در بر می گیرد. گاهی علل زیستی که شامل مشکلات و معلومیت جسمی است یا علل فردی که ازدواج اجباری را در بر می گیرد علل فرار می شود. درمورد علل اجتماعی می توان به شکست های خانوادگی که طلاق،مرگ والدین، زندگی با ناپدری یا نامادری است،اشاره کرد. اعتیاد والدین یا خود نوجوان نیز یکی از علل فرار است. فرزند در هر سن روحیات و نیاز های مخصوص به خودش دارد. که اگر والدین به آن آگاهی داشته باشند راحت تر در راه تربیت صحیح فرزندان گام برمی دارند و در آینده دچار مشکل نمی شوند. دوره های تربیت را به سه مرحله تقسیم کرده اند. مرحله اول 7-1 سالگی، مرحله دوم 14-7 سالگی مرحله سوم 21-14 سالگی را در بر می گیرد. با توجه به یافته های پژوهشی به نظر می رسد عوامل خانوادگی از مهم ترین علل موثربر فرار باشد. محیط فرهنگی خانواده عامل مهمی در چگونگی تربیت فرزندان می باشد. والدین که از شیوه های تربیتی آگاهی نداشته باشند. و در خانواده ای که از محبت و تفاهم اثری نباشد و به خواسته های مادی و معنوی فرزندان توجهی نشود. فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی،تحقیر،تنفر و سرخوردگی می کنند. لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره می برند. و در صدد هستند با فرار از خانه از این محدودیت رهایی یابند. در مرحله اول که سن سیادت است باید به فرزند میدان داد تا رشد کند و علائق و تفکر او رشد کند. در مرحله دوم سن اطاعت است. یعنی فرزند در این مرحله بقدری آمادگی دارد که بهترین تربیت را از والدین دریافت نماید که آنان نباید برای او کم بگذارند و نباید مرحله را به سستی برگزار کنند. مرحله سوم مرحله وزارت است که در این مرحله وزارت است که در این مرحله باید با فرزندان از ابتدای پانزده سالگی مسوولیت های زندگی واگذار شود و بتدریج سختی های زندگی را لمس کند تا بینش او با لا رود و پختگی پیدا کند و از فکر خام خارج گردد و در برابر مشکلات نهراسد و آلوده به انحرافات نگردد. با توجه به یافته های پژوهی نتیجه گرفته شد که عوامل خانوادگی از مهم ترین علل بوده، لذا والدینی که از شیوه های تربیتی آگاهی نداشته و در خانواده ای که از محبت و تفاهم اثری نباشد و از طرف دیگر به خواسته های مادی و معنوی فرزندان توجهی نشده باشد طبیعی است که فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی، تحقیر، تنفر و سرخوردگی کرده و معمولاً دچار بیماری روانی از جمله هیستری و ... شده، از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خود از خانواده و مخالفت با سنن و شعائر خانوادگی و اعتقادی بهره نموده، با فرار خود از خانواده دنبال خوشبختی کاذب خود می روند که معمولاً دچار انحرافات و صدمات روحی عدیده ای می شوند. لذا هشداری است به خانواده ها که بر مراقبت خود نسبت به فرزندان بیفزایند.
سیده مریم طاهرزاده زهرا صفوی
چکیده ندارد.