نام پژوهشگر: سعید بکایی

ارزیابی اثرات ایمنی زایی واکسن ایمنوکمپلکس ( (transmune با تزریق زیر جلدی به جوجه های یکروزه و مقایسه آن با روش رایج واکسیناسیون در مزارع پرورش جوجه گوشتی در شمال ایران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار - دانشکده دامپزشکی 1390
  علی کاظمی   سعید بکایی

این مطالعه در 12 مزرعه ، که هر مزرعه دارای 2 سالن به ظرفیت 23500 قطعه جوجه گوشتی نژاد (ross-308) صورت گرفته است. یکی از این سالنها، سالن ترانسمیون نام گرفت و سالن بعدی سالنd78 نامیده شد. همه جوجه ها در همه سالن ها از یک منشاء مادری بوده اند. جوجه های سالن ترانسمیون به محض ورود به سالن با (یک دهم سی سی) واکسن ترانسمیون به صورت زیر پوستی با استفاده از دستگاه مخصوص واکسینه شدند وجوجه های سالن d78 در حدود سن 4 روزگی واکسن کشته دو گانه nd-ibd را به میزان یک دوز کامل به شکل زیر جلدی دریافت کردند ، سپس در روزهای 13، 18 و 24، واکسن d78 را به شکل آشامیدنی دریافت نمودند. تعداد 100 قطعه جوجه هم به عنوان دیده بان هیچ گونه واکسن ضد ibd دریافت ننمودند و در یک پن جداگانه درهمان سالن نگهداری می شدند. سایر واکسن های مربوط به برنامه واکسیناسیون جوجه های گوشتی در هر دو سالن یکسان بود. نمونه برداری های سرمی در روزهای (42، 35، 28، 21، 14،7، 1) در جهت انجام آزمون (الایزا- بایو چک ) صورت گرفت .

کارآزمایی میدانی مقایسه ی سه نوع واکسن دوگانه نیوکاسل-آنفلوانزا کشته ی روغنی جهت ایمن سازی گله های گوشتی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار - دانشکده دامپزشکی 1390
  مهدی سربندی فراهانی   سعید بکایی

مطابق اعلام نظر سازمان دامپزشکی کل کشور، یکی از دلایل اصلی ایجاد بیماری در بسیاری از گله های کشور، در سندرم تنفسی در حال حاضر حضور همزمان سویه های ولوژن ویروس نیوکاسل و سویه هایی از ویروس آنفلوانزا به صورت کمپلکس است که هم اکنون در کشور ما در حال گسترش است. از این رو استفاده از واکسنهای کشته ی دوگانه ای که بتوانند ایمنی سریع تر و با دوام تری را علیه هر دو ویروس نیوکاسل و آنفلوانزا در گله های طیور در کنار استفاده از واکسن های زنده ایجاد نمایند، عقلانی تر به نظر می رسد. در تحقیق حاضر مقایسه ای بین واکسن های پسوک، مریال و لوهمن از نظر دوام و میزان تیتر انجام شده است. در ادامه این واکسن ها با شماره های 3-1 آمده اند. (در شماره گذاری ترتیب رعایت نشده است) واکسن دوگانه ی نیوکاسل- آنفلوانزا در یکروزگی و در جوجه کشی به روش sc در ناحیه گردن تلقیح گردید و سپس جوجه های هر گروه و همچنین گروه کنترل هر کدام به تعداد 25000 قطعه به سالن های مربوطه انتقال یافتند. در روزهای 3، 8، 15، 19، 24، 29، 36 و 42 خونگیری از جوجه ها انجام شده و نمونه ها به آزمایشگاه ارسال شد. پس از انجام بررسی های آماری و آنالیز داده ها، میانگین تیتر هر گروه در هفته های متفاوت تعیین شد و همچنین معنی دار بودن یا نبودن این تفاوت در بین گروه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در پایان این بررسی نتایج استخراج شده از جداول به این شرح بود که در مورد نیوکاسل واکسن های شماره ی 1 و 2 از نظر تیتر hi در هفته های پایانی تقریبا مقادیر میانگین مشابهی داشتند که این تیتر با تیتر حاصله از واکسن شماره ی 3 تفاوت معنی داری (p<0.05) داشت. در مورد ai تنها واکسن شماره ی 2 توانست تیتر پروتکتیو را ایجاد کند. واکسن شماره ی 3، تیتری در حد پروتکتیو نداشت و واکسن شماره ی 1 هم تیتری پایین تر از بقیه داشت. این تفاوت در میزان تیتر بین واکسن شماره 2 با دیگر واکسن ها معنی دار(p<0.05) بود. می توان اینگونه نتیجه گرفت که واکسن های موجود در بازار از نظر سرعت تیتر گیری و همچنین دوام تیتر با هم متفاوتند که البته این تفاوت معنی دار می باشد. بنابراین باید در هر فارم تحقیقی در این زمین صورت گیرد تا واکسنی انتخاب شود که بتواند گله را در برابر بیماری حفاظت کند.

بررسی میزان شیوع نوچه لینگواتولاسراتا در گاوهای کشتار شده در کشتارگاه های شهر تهران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار - دانشکده دامپزشکی 1390
  میثم ترابی کلاکی   سعید بکایی

چکیده فارسی: لینگواتولاسراتا یکی از انگل های مشترک بین انسان و حیوان بوده و از شاخه بندپایان می باشد که فرم بالغ آن در بینی و مجاری تنفسی سگ و سایر سگ سانان زندگی می کند. میزبانان واسط علفخوار با بلعیدن تخم انگل آلوده شده و مراحل نوزادی در احشا و اندام های داخلی آن ها بویژه عقده های لنفاوی روده، کبد، ریه، طحال و کلیه ادامه می یابد.خوردن عضو آلوده به نوچه لینگواتولاسراتا سبب ایجاد سندروم حلزون(نوعی تورم حاد حلق و بینی) در انسان می شود.در بررسی حاضر برای اولین بار در شهر تهران بر اساس روش نمونه گیری احتمالی سیستماتیک، میزان شیوع و شدت آلودگی به لینگواتولاسراتا و ارتباط آن با متغیرهای زمینه ای نظیر سن، جنس، فصل و وضعیت ظاهری عقده های لنفاوی مزانتریک مورد کنکاش قرار گرفته است. بدین منظور عقده های لنفاوی مزانتریک و طحال 800 راس گاو، در طول چهار فصل، به صورت نمونه گیری تصادفی منظم، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. جستجو و شمارش نوچه ها با قطعه قطعه کردن عقده های لنفاوی مزانتریک و قرار دادن آن ها در آب ولرم انجام می شد. نمونه های طحال نیز به قطعات 5-4 میلیمتری برش داده شده و در محلول هضمی (5 گرم از آنزیم پپسین را در 25 میلی لیتر اسید هیدروکلریک حل نموده و با آب مقطر به حجم یک لیتر می رسانیم) به مدت 24 ساعت انکوبه گردید.نتایج بیانگر شیوع بالای آلودگی به لینگولتولاسراتا در گاوهای تحت مطالعه بود. میزان آلودگی در عقده های لنفاوی مزانتریک گاو 3/32 درصد بوده است. اختلاف معنی داری بین دو گروه سنی نر و ماده مشاهده نشده است(p=0/956). اگرچه اختلاف ظاهری در گروه های سنی مختلف دیده شده است، اما میزان شیوع آلودگی با افزایش سن، ارتباط معنی داری را نشان نداد(p=0/089). بیشترین میزان شیوع آلودگی در فصل زمستان(6/45 درصد) وکمترین میزان شیوع آلودگی در فصل تابستان(25درصد) بوده و ارتباط معنی داری بین میزان شیوع آلودگی و فصل های مختلف مشاهده شده است(p<0/001). از نظر شاخص های مربوط به وضعیت ظاهری عقده های لنفاوی نیز بیشترین میزان شیوع آلودگی در عقده هایی که رنگ آن ها کاملا تیره(5/38 درصد) و همچنین عقده هایی که قوام آن ها کاملا نرم(5/48 درصد) بوده است، مشاهده شده و ارتباط معنی داری بین میزان شیوع آلودگی با رنگ و قوام عقده های لنفاوی مزانتریک دیده شده است(p<0/001)، اما ارتباط معنی داری بین میزان شیوع آلودگی با خونریزی در عقده های لنفاوی مزانتریک مشاهده نشد(p=0/438). با توجه به شیوع بالای آلودگی به نوچه های لینگواتولاسراتا در گاوهای کشتار شده در کشتارگاه های شهر تهران، امکان بروز لینگواتولوزیس حلقی بینی در مردم، به دلیل مصرف خام یا کم پخته کبد دام های آلوده وجود دارد.