نام پژوهشگر: سمیه طهماسبی
سمیه طهماسبی غلامعلی قاسمی
چکیده زمینه: بیماری ms یکی از شایع ترین بیماری های مزمن سیستم اعصاب مرکزی است. یکی از شاخص های موفقیت مداخلات درمانی و مراقبتی در بیماری های مزمن، بهبود کیفیت زندگی است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر 8 هفته ماساژ درمانی بر کیفیت زندگی، خستگی و برخی شاخص های جسمانی و فیزیولوژیکی زنان مبتلا به ms انجام گرفت. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 20 نفر از زنان مبتلا به ms مراجعه کننده به انجمن ms اصفهان به روش در دسترس هدفمند انتخاب شدند. آنها به صورت تصادفی زوج شده در 2 گروه کنترل (10نفر) و تجربی (10نفر) قرار گرفتند. شرط ورود به مطالعه ابتلا به ms عودکننده_فروکش کننده با edss کمتر از 5/3بود. پس از یک جلسه توجیهی و گرفتن رضایت نامه، از آزمودنی ها پیش آزمون به عمل آمد. برنامه ماساژ درمانی منطبق بر روش بیریکوف به مدت 2ماه، 2 جلسه در هفته، و هر جلسه به مدت 30 دقیقه انجام گرفت. در پایان دوره، پس آزمون اجرا شد. موارد آزمونی به این قرار بود: پرسشنامه کیفیت زندگی qol-54، پرسشنامه خستگی اصلاح شده (mfis)، دامنه حرکتی و انعطاف پذیری و ضربان قلب. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس برای داده های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کیفیت زندگی در بیماران دارای تاثیرات درون گروهی معنادار بود (002/0=p و 86/12=(18و1)f). به این معنا که گروه تجربی دارای پیشرفت بیشتر و گروه کنترل دارای پیشرفت کمتری بود. خستگی، دامنه حرکتی، انعطاف پذیری و ضربان قلب در بیماران دارای تعامل معنادار بود (000/0p? و 46/11?(18و1)f). به این معنا که گروه تجربی دارای پیشرفت و گروه کنترل دارای پسرفت بود (05/0p?). بحث و نتیجه گیری: به دلیل فوایدی مانند تاثیراتی فیزیولوژیکی و تاثیرات روانی مانند کاهش اضطراب و استرس و ... که برای ماساژ درمانی به اثبات رسیده، طراحی و بکارگیری برنامه ماساژ درمانی به نظر می رسد بر کیفیت زندگی خستگی، دامنه حرکتی، انعطاف پذیری و ضربان قلب بیماران ms می تواند موثر باشد. این مداخله غیر تهاجمی، کم هزینه و مکمل مداخلات طبی می تواند مورد توجه مراکز حمایت کننده بیماران msقرار گرفته و بکار رود. واژه های کلیدی: ماساژ درمانی، کیفیت زندگی، خستگی، شاخص های جسمانی و فیزیولوژیکی ، ms.
سمیه طهماسبی علی مهرآفرین
در این پژوهش ساختار تشریحی اندامهای رویشی و زایشی و مراحل تکوین دانه گرده، تخمک و رویان دو گونه مرزنجوش با نامهای. l origanum vulgare وl. o.majorana با استفاده از روشهای متداول سلولی- بافتشناسی و به کارگیری میکروسکوپ نوری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. خصوصیات فراساختاری دانه گرده نیز با کمک میکروسکوپ الکترونی نگاره بررسی شد. کاریولوژی ریشهها با استفاده از روش اسکواش و رنگآمیزی با استواورسئین انجام شد. به منظور بررسی ترکیبات اسانس و مقدار آنها در مراحل تکوینی، اندامهای هوایی دو گونه از ابتدای فاز رویشی تا انتهای فاز گلدهی در پنج مرحله نموی مختلف (اوایل رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، اوایل گلدهی، اواسط گلدهی و اواخر گلدهی) برداشت شد. با استفاده از دستگاه کلونجر اسانسگیری از نمونههای خشک شده به عمل آمد و سپس برای بررسی اجزاء و درصد ترکیبات اسانسها، نمونهها به دستگاه گازکروماتوگرافی (gc) و گازکروماتوگرافی وابسته به طیف سنج جرمی(gc/ms) تزریق شدند. نتایج این پژوهشها نشان داد که ساختار تشریحی اندامهای رویشی و زایشی هر دو گیاه مشابه است و بیشترین تفاوتها مربوط به ساقه و برگ است. ساقه مرزنجوش وحشی دارای کلانشیم بیشتری در چهار گوشه است و برجستگی بیشتری دارد. برگهای مرزنجوش اروپایی از تراکم کرک بالاتری برخوردارند و تعداد لایههای پارانشیم نردبانی این گونه بیشتر است. انواع مختلفی از کرکهای محافظ و کرکهای ترشحی در هر دو گونه شناسایی شدند. مریستمهای رأس ساقه هر دو گونه ساختار معمول مریستم را دارد و از لایههای تونیکا، کورپوس و مریستم مغز تشکیل شدهاند. در مریستم رأس ریشه نیز بخشهای کلاهک، مرکز آرام و مریستم زمینه مشاهده شدند. تخمدانهای هر دو گونه از نوع فوقانی و چهار حجرهای میباشد. در هر حجره تخمدان یک تخمک واژگون قرار دارد و در کیسه رویانی نیز رویانهای کروی، قلبی، اژدری و لپهای مشاهده شد. برشگیری میکروتومی اندامهای زایشی هر دو گونه نشان داد که لایههای تشکیلدهنده دیواره بساک از خارج به داخل عبارتند از اپیدرم، لایه مکانیکی، لایه گذر و تاپتوم. تاپتوم در ابتدای تکوین دانه گرده از نوع ترشحی و در اواخر نمو دانه گرده از نوع پلاسمودیومی میباشد. تترادها در هر دو گونه از نوع چهاروجهی (تتراهدرال) است. پس از بررسی دانه گرده به روشهای وودهاوز، استولیز و مشاهده با میکروسکوپ الکترونی نگاره مشخص شد که دانه گرده هر دو گونه دارای منظره قطبی شش وجهی و منظره استوایی بیضیشکل هستند. دانه گردهها دارای شش شیاراند و تزئینات سطح دانه گردهها از نوع مشبک چالهدار است. نسبت طول محور قطبی بر طول محور استوایی (p/e) در مرزنجوش وحشی 13/1 و در مرزنجوش اروپایی 32/1 است. نتایج بررسیهای کاریولوژیکی نشان داد که هر دو گونه مورد بررسی دارای 30 کروموزوم هستند (30 =n 2). مقدار اسانس استخراجی گونه مرزنجوش اروپایی بیشتر از مرزنجوش وحشی بود و نتایج سنجشهای گازکروماتوگرافی و گازکروماتوگرافی وابسته به طیفنگار جرمی نشان داد که در مرزنجوش وحشی در مجموع 78 ترکیب شناسایی شد. بیشترین مقدار اسانس در اواخر مرحله گلدهی به دست آمد و مهمترین اجزای اسانس این گونه شامل جرماکرنd ، ترانسکاریوفیلن، ترپینولن-4-اُل، آلفا-ترپینن، گاما- ترپینن، بیسیکلوجرماکرن، 1-اُکتن-3-اُل و آلفا-هومولن بود. در مرزنجوش اروپایی در مجموع 39 ترکیب شناسایی شد. در این گونه نیز بیشترین مقدار اسانس در اواخر مرحله گلدهی به دست آمد. بیشترین اجزای این اسانس ترپینولن-4-اُل، گاما-ترپینن، آلفا-ترپینن، آلفا-ترپینئول، سابینن، لینالول و ترانسکاریوفیلن بود.
سمیه طهماسبی غلامرضا اعوانی
در این رساله ابتدا سیری از تاریخچهء مکتب توفیق عقل و وحی در ادیان و فلسفه های یهودیت و مسیحیت و متکلمین و فلاسفهء اسلامی بیان شده است تا اهمیت ... و نظر از دیدگاه ملاصدرا جایگاه واقعی خود را پیداکند و آنگاه بحث مستوفی در زمینهء روش تفسیری و فلسفی ملاصدرا بعمل امده و در نهایت چگونگی توفیق قرآن و برهان ازنظر ملاصدرا در مواردی خاص از بحث خداشناسی اسفار مورد کنکاش قرار گرفته است و در پایان داوریهایی انجام شده است .