نام پژوهشگر: روح الله هادی
آزاده مولایی زهرا پارساپور
تصوف سفری است از پایین ترین مراتب نفسانی تا بالاترین آن . صوفی در واقع سالکی است که در هر قدم از مراحل سلوک ، گامی از خویشتن خویش و خودبینی جدا می شود و به من برتر یا جان الهی خود ، نزدیک تر می گردد . انسان در تعبیر دینی ، نسخه و نمودار جهان هستی است . به طوریکه هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد ، در وجود انسان نیز نهفته است . در نظر گرفتن جهان هستی به عنوان عالم کبیر و وجود انسان به عنوان عالم صغیر ، راز پیوستگی تصوف با سفر و سیر را آشکار می سازد . تصوف به انسان یاری می کند تا در درون خویش سفر کند و خود را بشناسد . آنگاه با غلبه بر موانع و پستی و بلندی های درون ، به جایگاه حقیقی خویش در عالم هستی دست یابد . سیر در عالم کبیر و سفر بیرونی نیز که بسیاری از صوفیان بدان التزام داشته انددر واقع جلو? ظاهری این سفر درونی است ؛ گردنه ها و راه های صعب العبوری باید پشت سر گذاشته شود تا در نهایت سالک به آرزوی دیرینه ی خود که همان پیوستن به پاکی و حقیقت مطلق است ؛ دست یابد . بر این اساس ، از زمان پیدایش تصوف این اصطلاح همواره با سفر ، سیر و سلوک و طی طریق ، آمیخته و عجین بوده است . در شرح احوال و سرگذشت بسیاری از بزرگان تصوف این سیر و سفر درونی با سیر در آفاق و عالم بیرون نیز همراه گشته است . از سوی دیگر ، سفر ظاهری با ویژگی های خاص خود ، سالک را در کور? سختی ها و مشقات آبدیده می کرد و زمین? سفر درونی را برای وی مهیا می ساخت . در واقع ، ریاضت و سختی های فراوانی که سالک در جریان این سفرها _ البته با رعایت آداب و شرایط خاص _ تجربه می کرد و آگاهی یافتن از نقاط قوت و ضعف روح ، او را برای سفر دشوار درون و تاب آوردن در برابر سختی های راه و وسوسه های نفسانی و شیطانی آماده می ساخت . با توجه به اهمیت و جایگاه خاص این سفرها در تصوف است که اولین فصل این رساله تحت عنوان « سیر آفاق » را به بررسی آن اختصاص داده ایم . در بخش های ابتدایی این فصل ابتدا به تبیین مسئل? سیر آفاق در تصوف پرداخته ایم و اینکه مقصود از سیر آفاق در میان اهل تصوف چه بوده است ؟ چرا صوفیان به سفر و سیر آفاق می پرداختند ؟ چرا برای سیر آفاق تا این حد ارزش قائل بوده اند و سیر آفاق چگونه آنان را برای سفر و سیر درونی آماده می ساخت ؟ در منابع تصوف ، برخی سفرها به برخی دیگر ترجیح داده شده است و سالک از انجام برخی سفرها منع شده است . به عنوان مثال بهترین سفرها ، سفری است که به قصد زیارت خان? خدا ، جهاد ، زیارت بزرگان و مشایخ وقت و ... انجام شود ، اما آیا تمام سفرهای ظاهری صوفیان را می توان از نمونه های سیر آفاق برشمرد ؟ پاسخ این پرسش در بخشی تحت عنوان « انواع سفرهای صوفیان » آمده است . در کتب تصوف با استناد به آیات قرآن ، احادیث پیامبر گرامی اسلام (ص ) و اقوال بزرگان و مشایخ صوفیه ، آداب و شرایطی خاص برای سفر ذکر شده است . از نیت کردن و اذن خواستن از پیر گرفته تا نحو? سوار شدن بر مرکب ، وسایل مورد نیاز ، نحو? وارد شدن به شهرها و ده های جدید و خروج از آنها ، طرز سلوک و رفتار با همسفران و ... . تنها در صورت پایبندی به این آداب است که سفر ، سالک را به حق نزدیک تر می کند و در غیر این صورت به غربت وی از حق و تباهی او منجر می شود . بخش مربوط به « آداب سفر » را به بررسی این موارد اختصاص داده ایم . در میان روایات به جا مانده از سفر صوفیان در دوران مختلف ماجراهای جالب و شگفت انگیزی به چشم می خورد . از دیدار با خضر گرفته تا افتادن در چاه و گرفتاری به دست دزدان و حرامیان . بخش مربوط به « ماجراهای سفر » به بررسی و دسته بندی این ماجراها و رویدادها اختصاص دارد که خوانندگان را با فضای کلی و شرایط سفر در دوران مورد بحث آشنا خواهد ساخت . به علاوه با توجه به اهمیت و نقش « خانقاه ها » در بحث سفر ، بخشی را نیز به بررسی این نهادها ، تاریخچ? آنها ، نحو? اداره ، کسب درآمد و آداب اقامت و ورود به آنها اختصاص داده ایم . در دو بخش پایانی فصل اول نیز ، با معرفی صوفیان موافق و مخالف سیر آفاق ؛ به جمع بندی و تحلیلی نهایی بر اساس داده های موجود ، پرداخته ایم . فصل دوم رساله به بررسی سیر انفس اختصاص دارد . در اولین بخش این فصل ، با استناد به روایات و اقوال صوفیان ، به بررسی معنی لغوی و اصطلاحی سیر انفس پرداخته ایم . دومین بخش این فصل ، به بررسی احوال و مقامات راه اختصاص دارد . در طریق وصول به حق و کمال حقیقی ، سالک باید مقاماتی را طی کند و حالاتی را که در درون او وارد می شود دریابد و از آنها بهره گیرد . در مورد تعداد دقیق این مقامات در امهات کتب صوفیه اختلاف نظر وجود دارد . بنابر مشهورترین روایات ، این مقامات هفت عدد هستند اما روایاتی نیز وجود دارد که بر وجود چهار ، پنج ، ده ، چهارده ، چهل ، صد و حتی هزار مقام نیز دلالت می کند . همچنین صوفیه در مورد برخی اصطلاحات و اینکه آیا جزو احوال محسوب می شوند و یا مقامات اختلاف نظر دارند که این بخش از رساله به بررسی و نقل این موارد اختصاص دارد . با طی مقامات و درک احوال است که سالک رفته رفته از مرتب? نفس اماره به مرتب? نفس مطمئنه ارتقا می یابد و دید? حقیقت بینش به نور حقیقت بینا می گردد . در این هنگام است که مرحله ای دیگر از سلوک آغاز می گردد که از آن تحت عنوان « سیر الی الله » یاد می کنند . در این مرحله است که جان سالک به مراتب عالم هستی آگاه می شود و به عروج و سیر در افلاک می پردازد . در جریان این عروج است که مشاهدات غریب و مکاشفات شگفت برای وی حاصل می شود که درک آنان تنها به وسیل? دل سالک که مُدرِک حقایق است میسر خواهد شد . سومین بخش از فصل دوم رساله به بررسی کیفیت و ماهیت این مکاشفات و مشاهدات از رهگذر ارائ? نمونه هایی چند از آنها اختصاص دارد . از آنجا که عروج و درک شگفتی ها و مراتب عالم هستی تجربه ای است مافوق بشری که از راه حواس و عقل انسانی قابل درک نمی باشد ، صوفیان برای انتقال این تجارب روحانی از زبان رمز و تمثیل استفاده می کنند . بخش پایانی این رساله به بررسی آن دسته از آثار تمثیلی و رمزی اختصاص دارد که سفر روح به عالم معنا و درک لذات روحانی آن عالم را در قالب داستان به تصویر کشیده اند . در برخی از این آثار همچون منطق الطیر عطار مقامات و منازلی که سالک برای وصول به حق باید پشت سر گذارد در قالب داستانی شیرین و نمادین گنجانده شده است. در برخی دیگر همچون سیر العباد الی المعاد سنایی سالک در جریان سفری خیالی به سیر در عالم معنی می پردازد و از احوال عالم هستی آگاه می گردد . در این بخش از رساله به بررسی این دسته از آثار و تحلیل ساختار روایی و بن مایه های آنان و چگونگی انطباق آنان با اصول و مبانی تصوف ، پرداخته ایم . این رساله گامی است در جهت بررسی یکی از اصول لاینفک عرفان و تصوف که پیش از این بررسی دقیق و موشکافانه ای در مورد آن صورت نگرفته است . گستردگی دامن? تحقیق و مشکل دسترسی به منابع دست اول بارها و بارها مراحل تحقیق را با وقفه و تأخیر مواجه ساخت و تنوع زیاد مطالب ، دقت نظر خاصی را در تنظیم چارچوب کلی رساله طلب می کرد . با این حال به یاری خداوند منّان و به لطف پشتیبانی های دلسوزان? استادان محترم ؛ سرانجام طرح کلی رساله به شکل کنونی درآمد . امید است که مورد قبول اهل فن و فرهیختگان این حوزه واقع شود .
مهدی هادی ابوالقاسم رادفر
تصحیح متون و کوشش در فهم و اصلاح آن شریک شدن در تجربه و دانش گذشتگان، خدمت به آیندگان و تلاش در جهت حفظ میرات زبان و ادب فارسی است. زبانی که روزگاری از کرانه های دریای سیاه تا حدود هند و سند بدان سخن می گفتند و دانستنش را فضل و فضیلت تلقی می کردند. عیار دانش یکی از این سرمایه های گرانبهاست که در اوایل قرن یازدهم در سرزمین هند از قلم توانای ابوالفضل علامی وزیر نامدار اکبر پادشاه بابری هند پدید آمده است. این کتاب روایت ساده انوار سهیلی است که ملاحسین واعظی کاشی در قرن نهم از کلیله و دمنه نصرالله منشی آفریده است. عیار دانش که بی شک یکی از نمونه های عالی نگارش فارسی در هند است تا کنون تصحیح انتقادی نشده است. نگارنده بر اساس چهار نسخه خطی، یک نسخه چاپی و یک نسخه که به شکل سنگی در تاجیکستان منتشر شده است، به تصحیح این اثر پرداخته است. قدیمی ترین نسخه که در این چاپ اساس قرار گرفته است، مورخ 1028 ه. ق. است که تنها با سال تألیف کتاب (996ه.ق.) 32 سال فاصله دارد. روش ما در این تصحیح اعتماد بر نسخه اساس و استفاده از نسخه های دیگر در حد ضرورت بوده است. تنها زمانی از نسخه اساس عدول کرده ایم که متن را غلط دانسته ایم و زمانی نکته ای را با نهادن در کروشه به متن افزوده ایم که در بیش از دو نسخه دیگر یافته ایم. فصل نخستین کتاب نیز به اهمیت کلیله و دمنه، بازنویسی های آن، زندگی،آثار و سبک علامی پرداخته است.
روح الله هادی محمدرضا شفیعی کدکنی
این فرهنگواره در دو بخش تهیه گردیده است که دراین رساله بخش اول آن به م عزیزان پیشکش می شود.این بخش 11 فصل دارد . فصل اول : آیات قرآن نشانگر آن قسمتی از یک آیه است که در متن آمده است . بعد از هر آیه نام سوره و شماره آ ذکر شده است . در بعضی از آیات کلمه ای تغییر یافته است و پس از ذکر آن کلمه صورت صحیح قرآنی آن در کروشه نوشته شده . آیات براساس حرف اول آن الفبائی ش است . در منتهی الیه سمت چپ صفحه شماره سطر، صفحه و جلدی که آن آیه درآنجا آمده است ذکر شده است . فصل دوم احادیث : دراین فصل احادیث کتاب بصورت الفبائی ذکر می شود.تلقی نگار از حدیث جبری است که کتاب یا در منابع دیگر باین نام شهرت یافته است . در احادیث ترجمه احادیثی که در تذکره آمده است نیز الفبائی و نوشته شده است . فصل سوم عبارات عربی : دراین فصل تمام عبارات و اقوال عربی مشایخ الفبائی نوشته شده است ، حتی الامکان نام گوینده آن نیز در داخل پرانتز ذکر شده است . فصل چهارم اشعار عربی : دراین فصل اشعار عربی تذکره الاولیاء براساس حرف روی (قافیه) مرتب و نوشته شده است . فصل پنجم اشعار فارسی : این فصل نشانگر اشعار فارسی تذکره است که براساس قافی مرتب شده است . علاوه بر اشعار فارسی چند شعر نیز به لهجه کازرونی از ابواسحق شهریار کازرونی نقل شده است که صورت صحیح این اشعار و ترجمه آن از مقدمه فردو المرشد به تصحیح (فرتیس مایر) در پاورقی آمده است . فصل ششم، مثلها و تمثیلها دراین فصل ضرب المثل ها و تمثیلهای تذکره ذکر میشود . در حوزه تمثیلها یادآوری این نکته ضروری است که گاه تمثیلها به تشبیه ماننده است و تشبیه نیز می تواند نامیده شود . فصل هفتم، لغات و ترکیبات : این فصل حاوی لغات و ترکیبات کتا است . در مقابل لغات یا ترکیبات تکراری معنی آنها نیز ذکر شده است . فصل هشت حکایات : درهریک از بابهای تذکره الاولیاء حکایاتی آمده است که این فصل بدان اختصاص یافته است . حکایات هرباب در ذیل صاحب آن باب ذکر شده است . فصل ن تعاریف : این فصل از دوبخش تشکیل شده است . در بخش اول در زیر نام هریک از مشایخ الفبائی شده مفاهیمی آمده است که وی آنها را تعریف کرده است . در بخش معرف (تعریف شده) اساس قرار گرفته و نام مشایخی که آنرا تعریف کرده اند به ترتیب الفباء در زیر آن نوشته شده است . فصل دهم، ارتباط مشایخ : این بخش نشان میدهد که هریک از مشایخ کتاب با کدامیک از مشایخ دیگر که نام آنها در کتاب آمده است ارتباط و یا برخورد داشته است . فصل یازدهم، ابواب : این بخ فهرست الفبائی شده مشایخ تذکره الاولیاء است که در مقابل هریک شماره باب آن سطر، صفحه و جلدی که ذکر آنها در آنجا آمده و تاریخ تقریبی وفات آنها داده شده است تا امکان مطالعه تطبیقی در تعاریف و ... میسر باشد .