نام پژوهشگر: محمدرضا شادمنامن

بررسی چهره ی قلندریه در اشعار حافظ
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده ادبیات 1392
  زهرا عزیزی   محمدرضا شادمنامن

قلندر، شخصیّتی است که خود را از هر دو جهان آزاد کرده باشد. و در تخریب عادات و عبادات کوشد، یعنی اظهار هیچ معنی نکند و هیچ سرّی نپوشد. نخستین کاربرد قلندر در زبان فارسی، مصادف است با سال های آوازه ی فتح کالنجر به دست محمود غزنوی (392-416) و شهرت فتوحاتش. قلندری، آیین ایرانی گرای اسرارآمیز بوده است که، از قرن چهارم تا ششم در شکل پنهانی، به فعّالیت خود می پرداخته است. شعر قلندری، یکی از شاخه های عرفانی است که ظهور آن با شعر سنائی می باشد، و در اشعار حافظ به اوج خود می رسد. قلندر، شخصیّتی آرمانی و وارسته از تعلّقات دنیوی و در مسیرخویش، به کمال رسیده می باشد. «قلندریّه» در ابتدا، مفهومی بسیار پست و نازل دارد؛ امّا با تلاش شاعرانی چون سنائی و عطّار و حافظ، مفهوم متعالی به خود می گیرد. قلندر تا قرن هفتم در معنای مکان است و از آن به بعد در مفهوم شخص، مورد استفاده قرار می گیرد. حافظ با پذیرفتن اصول قلندری، شخصیّتی را خلق می کند که پایبند عُرف و رسوم جامعه نیست و با شناکردن برخلاف جهت جریانات مرسوم جامعه، رویکردی مقاومت در برابر پارسایی و تقوای دروغین، می سازد و ماهیّت اصلیشان را به منصّه ی نمایش می گذارد. انتقادهایی که وی خیلی جسورانه و متهوّرانه از عملکرد خدایان قدرت و ریا، در آن بحبوحه ی اوضاع حاکم برجامعه می کند، به حق که بسیار ستودنی و قابل شگفتی است. قلندر حافظ، بر دو جنبه ی فردمداری و جامعه مداری شکل گرفته، که هدف تهذیب نفس و تقویّت بُعد معرفت و روحانی نفس خویش و مبارزه با فساد اخلاقی و ریای زهد زاهدان دروغین است. قلندر حافظ، عیّار است و آشوب می کند و ارزش های موجود در جامعه را خیلی جسورانه زیر سوال می برد و معیارها را غارت و راهزنی می کند.

بررسی و تحلیل ساختارهای حقیقت¬گرایانه در شاهنامه فردوسی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده ادبیات 1392
  سارا ایزدی دمیرچی   محمدرضا شادمنامن

فردوسی ابَر مرد حماسه ساز ایران و جهان است که با سرودن شاهنامه بر بلندای قلّه ادب و هنر با افتخار ایستاده است. داستان های این اثر عظیم به روش های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از رونق مباحث مربوط به نقد ادبی، روش های نوینی برای تجزیه و تحلیل داستان ها به وجود آمد. تحلیل ساختاری به ویژه در آثار روایی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر به شمار می رود. در این شیوه، داستان ها را طبقه بندی کرده سپس به تحلیل آن ها پرداخته می شود. شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی و روایی قابلیت بررسی به شیوه ی ساختارشناسی را دارد. بخشی از ساختار داستان های شاهنامه، حقیقی و واقعی و بخشی، اساطیری و فراواقعی است در پژوهش حاضر بر آن شدیم تا ساختارهای حقیقت گرایانه ی شاهنامه را مطرح کرده، داستان ها را با توجه به ساختار و کردار شخصیت های آن بررسی کنیم. ساختارهای شاهنامه در این پژوهش در 9 گروه دسته بندی شده است که در هر گروه ، مصادیق و شاهد مثال هایی را ارائه کرده ایم. بزرگ ترین و مهم ترین ساختار حقیقت گرا در شاهنامه، جنگ می باشد که تعدادی از آن ها بدون دخالت سحر و جادو یا نیروهای اهریمنی به وقوع پیوسته اند. ساختارهای دینی و اعتقادی، اخلاقی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و امنیتی، نظامی و دفاعی، و پهلوانی از دیگر ساختارهای بررسی شده در این پژوهش است.

آزادی و آزاداندیشی در اشعار ناصر خسرو قبادیانی، پروین اعتصامی و ملک الشعرای بهار
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده ادبیات 1392
  میر کاظم موسوی عموقین   نورالله نوروزی داودخانی

پژوهش حاضر با هدف گردآوری یک مجموعه ی تحقیقی و پایان نامه در مورد آزادی و آزاداندیشی در اشعار ناصر خسرو قبادیانی بلخی، پروین اعتصامی، و ملک الشّعرای بهار به منظور بررسی و شناخت گوشه هایی از فرهنگ کهن ایران زمین و ارزیابی اشعار شاعران فوق در باب آزادی و آزاداندیشی و میزان تأثیرگذاری این اندیشه ها برجریانات سیاسی، اجتماعی و ادبی جامعه ی ایران حاضر، تدوین یافته است تا منبعی اصیل و قابل ارجاع جهت هویّت گیری دینی ـ ملّی برای جامعه و نسل کنونی کشور باشد. بدین منظور این پژوهش در یک مقدّمه و پنج فصل با روش پژوهشی توصیفی ـ تحقیقی بر پایه ی مطالعه ی کتابخانه ای ـ اسنادی تدوین و در آن از سطوح طبقه بندی توصیف و تحلیل محتوا در حوزه ی مفهوم آزادی و آزاداندیشی در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی استفاده شده است. نوع تحقیق این پژوهش نیز کیفی است. در قالب این پژوهش تلاش شده است تا نمادها و اوصاف آزادی و آزاداندیشی، در چهارچوب اشعار شاعران منتخب شناسایی و متناسب با شخصیت ادبی، اجتماعی و سیاسی آن ها مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که اشعار آزادی خواهانه ی ناصر خسرو بیشتر درباره ی آزادی از قید و بندهای نفسانی و رهایی از اسارت تن، نفس و قدرت سیاسی و با استفاده از قالب تشبیه و کنایه سروده شده است. اما در اشعار بهار نگاه روشنفکرمآبانه تری نسبت به مفهوم آزادی دیده می شود و بیشترمعانی دموکراسی نوین توأم با حس ملی گرایانه که با استفاده از زبان استعاره سروده شده است، مستفاد می گردد. در نزد پروین نیز آزادی مفـهومی اخـلاقی و اجتـماعی دارد و قالب بیان آن نیز مناظره و تمثیل است. در ضمن با تطبیق معانی طرح شده از آزادی با اوصاف و ویژگی های شخصیتی شاعران منتخب، آن ها به عنوان انسان های آزاداندیشی که ضمن ترویج آزادی خواهی، در مبارزه با جریانات سیاسی و اجتماعی حاکم هیچ وقت پا پس نکشیده اند، معرفی شده اند. واژگان کلیدی: آزادی، آزاداندیشی، ناصر خسرو، بهار، پروین اعتصامی، ادبیّات، شعر کلاسیک.

حسین (ع) حقیقت بی مجاز عشق در ساحت ادبیات فارسی «با تأکید بر گنجینه اسرار عمان سامانی»
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - پژوهشکده علوم اجتماعی 1392
  فرهنگ سعادتی   محمدرضا شادمنامن

لاجرم آن شاهد صبح ازل چون جمال بی مثال خود نمود عشق، ملک قابلیّت دید صاف لاجرم زد خیمه عشق بی قرین پـادشاه دلبران، عزّوَجَل ناظران را عقل و دل از کف ربود نزحت از قافش گرفته تا به قاف در فضای ملک آن عشق آفرین (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 273). معشوق به رسم عاشقی چون دل عشّاق را در کَمند خود درآورد با تجلّی خود از روی سرخوشی، به شیوه ی عاشق کُشی امتحانش نماید. در بیابان جنونش خوش دواند تا از دُرد دَردشان و لعل اشک و رخسار زردشان سَره از ناسَره باز نماید. دلشان چون زلف خویش پریشان سازد و سرو قامتشان را کمان و کمانی نماید «یعنی این قامت کمانی خوشتر است» و رنگشان را زرد، چون زعفران، «رنگ عاشقِِ زعفرانی خوشتر است». تا گریزد هر که او نالایق ست درد را منکر، طرب را شایق ست (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 253). و هر عاشقی را که ثابت قدم بیند از راه محبت به سوی خود کشد و در کوی خویش بارش دهد تا در شبستان وصالش نشاند. عشق مَجازی معراج و جرقه آتش عشق حقیقی است. در قاموس عشق حقیقی، برای سالک الی الله، عشق سرچشمه ی همه احوال و شالوده ی جمیع مقامات است، و با نردبان عشق حقیقی است که مراتب سلوک طی می شود. در عشق صوفیانه غیرمعصوم است که مرید را پا به پا طی مراحل خاصّ هدایت می کند در حالی که در عشق ولایی تنها معصوم که قطب گردونه کاینات است کلّ عالم ممکن را به مبدأ کمال رهنمون می گرداند. در این پژوهش، از عشق زمینی به عشق صوفیانه و از عشق حقیقی به عشق ولایی مورد بحث قرار داده ایم در گنجینه اسرار عمان سامانی کربلا، عرفانگاهی است که حضرت حق، مربی حسین (ع)، و سلطان عشقِ خونین، مَربوب حضرت محبوب است و یارانش تشنگان عشق ولایی و حقیقی اند. ما با تفسیر و توضیح عشق حقیقی و عشق مجازی و ارائه نمونه های از مصداق عشق حقیقی و مَجازی با استفاده از منابع معتبر گوناگون به این نتیجه رسیدیم که مصداق و عالی ترین مقام و مرتبه ی عشق حقیقی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بوده و او حقیقت بی مَجاز عشق است، به ویژه در این پژوهش که گنجینه اسرار عمان سامانی در عشق حقیقی مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.

نای حقیقت در نیزار عشق (بررسی و تحلیل مفهوم «نِیْ» در شعر مولوی و اشعار حماسی عاشورایی معاصر)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده ادبیات 1393
  علیرضا وحیدی   محمدرضا شادمنامن

از نظر مولانا، خداوند خیر محض است که با اوّلین تجلّی اش هر چه را آفرید، عاشق خود نمود. خدا از نیستان عدم نایی برید و نامش را انسان گذاشت. مولوی، خدامحور است و انسان را عالم کبیر و مجموعه ی هستی را عالم صغیر می داند. امام حسین (ع) مصداق بارز انسان کامل و حقیقت محمّدی است و در ابجد، حرف «سین» و «نَیْ» هم نماد انسان کاملند. موسیقی سنّتی، اساسی ترین رکن کیمیاست. مولانا دارای اندیشه و دانش موسیقایی است و 28 بار نی را موضوع تمثیل قرار داده که پیام آن، رهایی از خود است. وی با نی که از جهت خوش نوایی، زردی رخسار، درون تهی، حالات و ظواهر و دوری از اصل شبیه انسان است، شروع به سخن نموده و سلطان ولد با رباب. غرض نی و رباب، عاشقانند. مولانا نی را اسرار حضرت رسول (ص) و علی (ع) می داند. این سازها و سرودها، واسطه ی درک عشقند. «نی نامه»، تحمیدیّه ای عاشقانه و متعالی ترین شعر فلسفی است؛ و مثنوی، دکّان عشق و حماسه ای روحانی است که با حرف «ب» شروع شده که سخن گفتن مورد توجّه وی بوده است و تمامت آن بر محور عشق می¬گردد. عاشورا احسن القصص تاریخ اسلام؛ کربلا «مصارع العشّاق» و قهرمان هنرمند عاشورا، پلّه ای از نردبان هستی است که در این سلوک، احساس و ادراک و احساس زیبایی را به منصّه ی ظهور رسانید. روح دین و واقعه ی کربلا «محبّت و مودّت و ولایت» است و بدون آن، اسکلتی بی جان از دین می ماند. مولانا، سیّدالشّهدا (ع) را روح سلطانی، پاکْ روح، گوشواره ی عرش و جان مقدّس می داند: «قدر عشق گوش، عشق گوشوار.» و یزید را سیاه ترین و زشت ترین فرد می داند. در باور مولوی، امام (ع)، حقیقت ناب و مجسّمی است که تمام هستی اش را در راه معشوق نثار می¬کند. در ادبیّات عاشورایی نسبت به نی و نینوا و بوریای بی ریا، تعابیر عاطفی و عرفانی فراوانی ساخته اند. قداست محتوایی نی تا آن جا پیش می رود که در اندیشه ی شاعرانه به صورت بوریا و حصیری در می آید و لیاقت دربرگرفتن تن پاک اباعبداللّه (ع) را پیدا می کند. امام عاشقانه وآگاهانه، با نفاق مبارزه کرد ومنزل آخرش گودال قتلگاه شد. خوابگاهی به پهنای ابدیّت که غفلت سوز و بیداری افروز است. حکایت نای ها بر روی نی ها، چشمان به خواب رفته را بیدار می کند. عرفان عاشورایی، خدا محور بوده و دانشگاهی است که استادش، انسان کامل الهی و شاگردان ممتازش، زینب (س)، ابوالفضل (ع) و . . . هستند. شب عاشورا، شب رندان تشنه لب است. «نی» غربت و قربت، نوای فراق و وصال را در نینوا ساختند و پرداختند. پس «بشنو از نی چون حکایت می کند»، که اگر از نیزار دشت نینوا بریده شویم؛ مرد و زن از ناله ی ما امان نخواهند داشت. بنابراین در عاشورا روزگار وصل خویش را جست و جو کنیم. این حرکت هدفمند در اشعار شاعران معاصر، با تعابیری چون: قاری نیزه نشین، رقص زلف سَرِ نی، بوسه بر گلوی نی، و خورشید از پشت خیزران و . . . زیباترین نمود را به خود گرفته است.

بررسی ادبیات مقاومت در آثار شهدای پاسدار شهرستان خلخال
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  حسن نوروزی نیلق   محمدرضا شادمنامن

نخستین متن ادبیات مقاومت به مفهوم اسلامی آن، کتاب مقدس قرآن است که مهم ترین منبع اصول و مبانی عرفان حماسی است، که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ: خداوند آن مومنان را که در صف جهاد کافران، مانند سد آهنین پایدارند، بسیار دوست می دارد». پس از قرآن و نهج الفصاحه، نهج البلاغه حضرت امیر (ع) و سخنان آن حضرت که عشق و حماسه را به اوج می رساند که خطبه جهاد نمونه والایی است که هماره بر تارک ادبیات و معارف دینی می درخشد. «فَإِنَّ اَلْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَاب اَلْجَنَّهِ: پس به راستی جهاد دری از درهای بهشت است» . بعد از نهج البلاغه، خطبه ها و بیانات سیّد و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و رجزهای یاران آن حضرت در نبرد عاشورا، صحنه دیگری فراروی هنرمندان و ادبای مقاومت گشوده است. لذا روح ادبیات مقاومت در ایران و کشورهای اسلامی نشأت گرفته از اسلام و فرهنگ غنی آن و مکتب عاشورا است. ادبیات مقاومت زبان مردمی است که در برابر استبداد داخلی یا خارجی، حمله و هجوم بیگانگان، اشغال سرزمین به وسیله دولتی متجاوز و بیداد و ستم داخلی او به مبارزه برمی خیزد و در این هنگام ادب مقاومت سر بر می آورد و مردم را ترغیب و تهییج به مبارزه در برابر ظلم و بیداد و یا دفاع در برابر هجوم می کند. اما دوره ی اوج ادبیات مقاومت در دوران ولایت و امامت ائمه اطهار (ع) می باشد که در حقیقت عاشورا، حماسه ی بی بدیل تاریخ اسلام و جهان است که قلم ها از وصفش عاجزند و ادبیات مقاومت ایران اسلامی مان، امتداد خط سرخ کربلاست که با ایثار و فداکاری، رشادت و دلاوری و از جان گذشتگی شهدای گرانقدر هشت سال دفاع مقدس رقم خورده که با هیچ زبانی نمی توان توصیف نمود. شهدای دفاع مقدس ما نه تنها در صحنه ادبیات و نگارش، بلکه در میادین دفاع از کیان جمهوری اسلامی و میهن عزیز خود، مردانه ایستادند و مقاومت کرده و به شهادت رسیدند و آن چه گفته اند و نوشته اند با خون مقدس خود آن را امضاء نموده اند، به مصداق آن چه از دل برآید بر دل نشیند.

بررسی و تصحیح انتقادی تحفه الملوک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  محمدرضا شادمنامن   مهدی درخشان

موضوع مورد بحث دراین رساله بررسی و تصحیح انتقادی تحفه الملوک می باشد . ا کتاب در پانزده باب تدوین شده است . باب اول : در خرد - باب دوم : در دانش باب سوم : در نادانی - باب چهارم : در سخن - باب پنجم : در حکمت و امثال و باب ششم : در دوستی باب هفتم : در دشمنی - باب هشتم : در نصیحت فرزند - باب نهم : در پادشاهی و کیفیت او - باب دهم : در خدمت پادشاه - باب یازدهم : در صبر و شتاب - باب دوازدهم : در نیکی و بدی - باب سیزدهم : در خوی نیک و بد باب چهاردهم : در پنهان داشتن رازها - باب پانزدهم : در حرص دنیا و آز که ب تناسب موضوع هر باب ، به آیات و احادیث و اشعار و تمثیلات و حکایات و اقوا بزرگان استشهاد می کند و متضمن نوادر تاریخی و ادبی و اخلاقی و اجتماعی و نکته های دلنشین ارزنده دیگری می باشد که درخور توجه و ملاحظه است .