نام پژوهشگر: شهریار پروانه
سمانه علی محمد ستاره قهاری
هدف: تهیه و بومی سازی نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار و تعیین روایی و پایایی آن در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی از اهداف این مطالعه بودند. روش بررسی: ترجمه نسخه اصلی انگلیسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار طبق پروتکل ترجمه و معادل سازی iqola انجام شد. پس از بررسی روایی ظاهری و محتوایی آیتم های مقیاس کارایی صندلی چرخدار توسط 13 کاردرمانگر مجرب و صاحب نظر، مطالعه مقدماتی روی 8 فرد مبتلا به آسیب طناب نخاعی انجام شد. به منظور تعیین روایی ساختاری و پایایی بین ارزیاب ها 75 فرد مبتلا به آسیب طناب نخاعی وارد مطالعه شدند. پس از دو هفته مجددا مقیاس کارایی صندلی چرخدار به منظور پایایی بازآزمون تکمیل گردید. یافته ها: %100 آیتم ها دارای کیفیت ترجمه مطلوب بودند. روایی این مقیاس از سه جهت روایی ظاهری، محتوایی و ساختاری مورد بررسی واقع شد. طبق نظر % 80 از کاردرمانگران شرکت کننده در مطالعه، مقیاس کارایی صندلی چرخدار از روایی ظاهری مناسبی برخوردار بود. همه آیتم ها از حداقل ضریب روایی محتوایی برخوردار بودند و شاخص روایی محتوایی آیتم ها 8/0 بدست آمد. معنادار بودن بیش از نیمی از نتایج همبستگی ها تاییدی بر وجود روایی ساختاری قابل قبولی در نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار بود. ضریب همبستگی درون رده ای نمرات بین ارزیاب ها برای میانگین نمرات کل رضایت فعالیت های داخل و خارج منزل، میانگین نمرات کل اهمیت× رضایت فعالیت های داخل و خارج منزل و مجموع میانگین نمرات عملکرد بدنی 999/0 و برای نمرات بازآزمون به ترتیب 908/0، 938/0 و 831/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار دارای کیفیت مطلوب ترجمه، روایی و پایایی مناسب در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی می باشد. در مجموع مقیاسی معتبر به زبان فارسی در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی جهت بکارگیری درمانگران در امور پژوهشی و بالینی پس از تجویز صندلی چرخدار فراهم آورده شد.
عاطفه تقی زاده ستاره قهاری
هدف از این مطالعه برسی اثربخشی آموزش تکنیک های جابه جایی بر کاهش دردهای اسکلتی-عضلانی، افسردگی و اضطراب مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی بود. این مطالعه از یک روش مطالعه موردی به روش aba جهت ارزیابی اثربخشی آموزش تکنیک های جابه جایی بر دردهای اسکلتی-عضلانی، افسردگی و اضطراب هشت مراقب از مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی (6زن، 2مرد، سن 63-26) استفاده کرد. این مطالعه در 4 فاز که شامل ارزیابی های مرحله خط پایه (هفته اول و سوم)، مرحله آموزش (هفته سوم، پنجم و هفتم)، مرحله پس از آموزش (هفته نهم) و ارزیابی مرحله پیگیری (هفته 11) تکمیل گردید. در طی اولین هفته اطلاعات توصیفی و جمعیت شناختی مرتبط با افراد مبتلا به سکته مغزی (مانند سن، زمان سپری شده از تشخیص سکته مغزی، شناخت و استقلال زندگی روزمره) جمع آوری گردید. همچنین شدت درد های اسکلتی-عضلانی و سطوح اضطراب و افسردگی مراقبین نیز ارزیابی شد. در هفته های سوم، پنجم و هفتم آموزش جابه جایی ها صورت گرفت. بیماران در آموزش مراقبین تحت نظارت یک کاردرمانگر در منزل خود شرکت می کردند. اثربخشی آموزش ها با توجه به دردهای اسکلتی-عضلانی و سطوح اضطراب و افسردگی مراقبین در هفته های پنجم، نهم و یازدهم و هفته های نهم و یازدهم ارزیابی شد. یافته ها با استفاده از تحلیل چشمی سطح و تغییر پذیری آنالیز گردید. علاوه بر این، از آزمون های آماری ناپارامتریک (آزمون های فریدمن و ویلکاکسون) نیز استفاده شد و میزان معناداری از لحاظ آماری 0.05> در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج کاهش شدت درد را در همه شرکت کنندگان در طی مراحل آموزش و پس از آموزش در مقایسه با مراحل خط پایه نشان داد (این تغییرات در مرحله پیگیری نیز ادامه یافت بجز یک مشارکت کننده که بدون تغییر ماند). بطورکلی کاهش در شدت درد و سطوح اضطراب و افسردگی از لحاظ آماری معنادار بود. این مطالعه نتایج امیدبخشی در ارتباط با آموزش تکنیک های جابه جایی ارائه می دهد و انجام مطالعات بالینی بیشتری را توجیه می نماید. مطالعه بزرگتری در جهت تصدیق اثربخشی آموزش جابه جایی در بهبود درد های اسکلتی-عضلانی مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی مورد نیاز است.
ندا علیزاده تخته چوبی ستاره قهاری
مقدمه: بیش از دو و نیم میلیون نفر در سراسر دنیا و شصت هزار نفر در ایران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) هستند. ام اس عمدتاً در دههی دوم و سوم زندگی افراد (سنین اشتغال و باروری) بروز مینماید. پس از تشخیص بیماری، حدود دوسوم افراد دچار ام اس شغل خود را از دست می دهند. مواد و روش ها: در این مطالعه از روش کیفی دلفی در سه مرحله بهره برده شد. 35 نفر شامل افراد مبتلا به ام اس، درمانگران، اعضای خانواده افراد مبتلا به ام اس، سیاست گذاران و محققین در این مطالعه مشارکت نمودند. یافته ها: 9 مضمون و 50 زیر مضمون به دست آمد. مضامین اصلی شامل "مشکلات مرتبط با بیماری، عوامل دموگرافیک، سطح مهارت و دانش عمومی فرد، ویژگی های شخصیتی فرد، مشکلات مرتبط با خانواده، مشکلات محیط کار، مشکلات اجتماعی ـ فرهنگی، مشکلات اقتصادی و ضعف مدیریت و اجرای قوانین بودند. نتایج اولویت بندی بر اساس نظر مشارکت کنندگان به ترتیب مشکلات مرتبط با بیماری و عوامل دموگرافیک را به عنوان مهم ترین و کم اهمیت ترین عوامل در از دست دادن شغل نشان داد. بحث: در رابطه با عوامل از دست دادن شغل در ایرانیان مبتلا به ام اس تفاوت هایی وجود داشت. این تفاوت ها می تواند ناشی از تفاوت های محیطی، اجتماعی و فرهنگی کشور ایران با سایر کشور ها باشد. نتیجه گیری: مشکلات مرتبط با بیماری که قابل مدیریت توسط متخصصین سلامت است، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین متخصصین باید به تأثیر مداخلات درمانی خود بر افراد مبتلا به ام اس بیشتر توجه نمایند و اهداف درمانی خود را بیش تر بر درمان علائمی که به اشتغال مربوط می باشند قرار دهند. همچنین توجه به نیازهای افراد مبتلابه ام اس و جمع آوری اطلاعات لازم می تواند منجر به طراحی مداخلات مناسب جهت کاهش خطر از دست دادن شغل در افراد مبتلا به ام اس گردد.
فاطمه مطهری نژاد ستاره قهاری
سابقه و هدف: خستگی یکی از شایعترین علائم در مولتیپل اسکلروزیس می باشد. تمامی ابزارهای ارزیابی خستگی در زبان فارسی، تنها شدت و یا تاثیر خستگی را می سنجندکه هیچکدام از اینها قابلیت راهنمایی درمانگران در درمان و کنترل خستگی را ندارند. از اینرو در مطالعه حاضر به بررسی روایی صوری، محتوایی، ساختاری و سازگاری درونی نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی cfab-ms) ( در افراد مبتلا به ام اس در جامعه ایرانی پرداختیم. این پرسشنامه علاوه بر ارزیابی خستگی، فاکتورهای مرتبط با خستگی شامل خواب، درد، تحرک، استرس، اضطراب، خلق و مهارت مدیریت خستگی را نیز مورد ارزیابی قرار می دهد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، مشارکت کنندگان شامل 60 بیمار مبتلا به ام اس نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران ام اس (cfab-ms) را تکمیل نمودند. آنها همچنین، پرسشنامه کیفیت خواب (psqi)، معیار تاثیر خستگی(mfis)، پرسشنامه درد (sf-mpq)، آزمون وضعیت راه رفتن (walk-12)، معاینه مختصر وضعیت روانی (mmse) و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی (hads) را تکمیل نمودند. نهایتا داده های به دست آمده توسط نرم افزار نسخه 20spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: میانگین مدت زمانی که هر فرد مشارکت کننده صرف تکمیل پرسشنامه ها کردند، 64 دقیقه بود. بعد از انجام اصلاحات نهایی در فرایند ترجمه، نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس با کیفیت عالی به دست آمد. همه سوالات از نظر مشارکت کنندگان، قابل درک ارزیابی گردید و تا حد امکان پرسشنامه با فرهنگ ایرانی انطباق یافت. نتایج آماری شاخص روایی محتوایی کل آزمون عدد 95/0 را نشان داد. از نظر روایی ساختاری نیز همه آیتم ها همبستگی بالایی ( 470/0 تا 863/0 ، p<0/001) را نشان دادند. نهایتا، همخوانی درونی آیتم های ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ( دامنه 40/0 تا 80/0) حاصل گردید. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان می دهد که مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس از روایی ساختاری و سازگاری درونی مطلوب برای ارزیابی علل خستگی در بیماران ام اس برخوردار است و میتواند قابلیت کاربرد در محیط های درمانی و پژوهشی را در بحث توانبخشی خستگی در این دسته از بیماران داشته باشد. کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس، خستگی، روایی
الهام امینی شهریار پروانه
مقدمه خستگی یکی از علائم شایع در ام اس است که بین 50 تا 90 درصد افراد مبتلا به ام اس آن را تجربه می کنند. همچنین بین 40- 15 درصد مبتلایان آن را به عنوان ناتوان کننده ترین علامت ام اس گزارش می کنند. خستگی علامتی است که بیشترین تأثیر را روی دیگر علائم بیماری دارد و تأثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد مبتلا دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی خستگی بر خستگی افراد مبتلا به ام اس م باشد. روش در ابتدا 35 فرد مبتلا به ام اس به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. قبل از شروع مداخله شرکت کنندگان بوسیله مقیاس اصلاح شده تاثیر خستگی (mfis) و مقیاس کیفیت زندگی (sf-12) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن افراد شرکت کننده در گروه های 8-6 نفره در شش جلسه برنامه شرکت می کنند. پس از آن مجددا بوسیله آزمون های فوق الذکر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها در مطالعه ی حاضر از آزمون مقایسه زوجی به منظور ارزیابی تاثیر خستگی و کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله استفاده شد. با در نظر گرفتن سطح معنی داری، نتایج نشان می دهند برنامه خودمدیریتی خستگی باعث کاهش در سطح خستگی افراد مبتلا به ام اس و بهبود سطح کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می شود. نتیجه گیری برنامه خودمدیریتی خستگی، روش درمانی موثر به منظور کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می باشد.
داود فلاح حسین آبادی مجید محمدی مقدم
هدف از اکثر تحقیقات انجام شده در زمینه ی ربات های توان بخشی پا، مقایسه ی میان درمان معمولی و درمان به کمک ربات می باشد و مطالعاتی که منحصراً به بررسی کیفیت درمان به کمک ربات بر روی بیماران پرداخته باشند بسیار کم هستند. در مطالعات انجام شده تحلیل کاملی از جزئیات الگوی راه رفتن بیماران، ناهنجاری های حرکتی و تغییرات آنها بعد از دوره ی درمان به کمک ربات ارائه نشده است و معمولا به ارائه ی گزارش هایی از تغییرات حاصل شده در یک سری از تست های کلینیکی پر کاربرد بسنده شده است. از این رو در این تحقیق با پیاده سازی الگوریتم کنترلی امپدانس بر روی ربات توان بخشی آرمان و با انجام اصلاحات سخت افزاری لازم بر روی این ربات و فراهم نمودن بستر مورد نیاز، کیفیت درمان به کمک ربات بر روی اندام تحتانی دو بیمار سکته مغزی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
کریم ایوبی اواز ستاره قهاری
این پایان نامه مشارکت اجتماعی در سالمندان دارای وسیله کمک تحرکی و فاقد ان را در شهر تهران بررسی میکند
رضوان تهجدی حجت الله حق گو
افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) با مشکلات جسمی و روحی روانی متعددی مواجه می شوند و از روشهای متعددی برای کنترل و مدیریت این مشکلات و کاهش تأثیر آنها بر زندگی خویش بهره می برند. با توجه به تعاریف مطرح شده پیرامون مداخلات خودمدیریتی، به نظر می رسد این مداخلات به طور خاص برای بیماران مبتلا به ام اس مناسب باشند، چرا که این بیماران با مجموعه ای از نشانه ها مواجه می شوند که سالانه و یا حتی روزانه متفاوت است. از طرفی در نظر گرفتن شرایط ثانویه ناشی از بیماری به همراه علائم اولیه آن برای مدیریت موفق و مداخلات بالینی در بیماری ام اس ضروری است.
شهریار پروانه محمد جزایری
105 دانشجو شامل 50 دختر و 55 پسر با دامنه سنی 18 تا 35 سال (30/3+-88/21) در این تحقیق شرکت کردند. هدف از این تحقیق عبارت بود از: الف) تعیین هنجارهای سه تست بالینی واکنش تعادلی شامل tilt board tip (tbt) و flat board reach (fbr) و tilt board reach (tbr) ب) مقایسه واکنشهای تعادلی در دختران و پسران این سه تست بر روی آزمودنیهای انجام گرفت و چهار زاویه زیر اندازه گرفته شد: زاویه بین تخته تعادل و خط افق در تست tbt (زاویه tbt)، زوایه بین تحته تعادل و خط افق در تست tbr (زاویه tilt bord tbr)، زاویه بین سطح لگن و خط افق در تست tbr (زاویه pelvic tbr) و زاویه بین سطح لگن و خط افق در تست fbr (زاویه fbr). اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمونهای آماری stepwise discriminant analysis و multiple anova تجزیه و تحلیل گردید و نتایج حاصله تفاوت معنی داری را بین آزمودنیهای دختر و پسر (با برتری مردان) در تستهای fbr, tbt و pelvic tbr نشان داد. از سوی دیگر تفاوت معنی داری در زاویه tilt board tbr مشاهده نشد. این یافته ها، نتایج تحقیقات گذشته را مبنی بر وجود تفاوت بین آزمودنیهای دختر و پسر در انجام تستهای تعادلی، تائید نمود. بنابراین لازم است اطلاعات هنجار شده خاص هر جنس در ارزیابی واکنشهای تعادلی در دو جنس استفاده گردد. همچنین دلایل برتری مردان در زوایای fbr, tbt و pelvic tbr مورد بحث قرار گرفته است.