نام پژوهشگر: رسول روغنیان
مرضیه رضایی رسول روغنیان
monascus purpureus, قارچ میکروسکوپی از رده آسکومایست ها است که بر روی مواد حاوی نشاسته رشد می کند و دارای خواص کاربردی وسیع از جمله رنگ دهنده ، طعم دهنده، نگهدارنده مواد غذایی و کاهنده کلسترول است. رنگ دانه حاوی چندین ترکیب است که در مجموع به عنوان موناکولین ها شناخته شده اند, یکی از این ترکیبات موناکولین kاست که مهارکننده قوی آنزیم ? – هیدروکسی?-متیل گلوتاریل کوآنزیم a ردوکتار, آنزیم سنتز کننده کلسترول, می باشد و می توان به عنوان داروی ضد هایپرکلسترولمی استفاده کرد. به طور کلی هدف از انجام این تحقیق در ابتدا کشت و تولید رنگ دانه دو سویه بومی (جداسازی شده از کلکسیون میکروبی دانشگاه اصفهان) و سویه استاندارد (m.purpureus dsm1603 ) به روش تخمیر غوطه ور میکروارگانیسم m.purpureus و سپس بررسی و مقایسه تأثیر رنگ دانه دو سویه بر روی متابولیسم چربی های سرم خون رات (کلسترول تام, تری گلیسیرید, hdl و ldl) می باشد . همچنین تأثیر عوامل محیطی و غذایی بر میزان رشد و تولید رنگ دانه توسط این قارچ نیز مورد بررسی قرار گرفت. به طور کلی این تحقیق در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول تولید رنگ دانه با تهیه کشت غوطه ور از دو سویه بومی و استاندارد انجام شد. در مرحله دوم برای تعیین شرایط بهینه رشد و تولید رنگ دانه ، عواملی مانند دما، هوادهی، منبع کربن، منبع نیتروژن، ph و عناصر معدنی انتخاب و تغییرات آنها بر روی تولید رنگ دانه و بیوماس توسط m.purpureus مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله سوم سوسپانسیون حاوی رنگ دانه تولید شده به روش تخمیر غوطه ور به جای آب آشامیدنی در رژیم غذایی رات مورد استفاده قرار گرفت و تاثیر آن بر متابولیسم چربی سرم (کلسترول, تری گلیسیرید, ldl و hdl) رات مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از این رنگ دانه قارچ monascus purpureus در رژیم غذایی رت ها در مقایسه با گروه کنترل تأثیر بسزایی در کاهش میزان کلسترول,تری گلیسیرید و ldl دارد. نتایج حاصل از مقایسه تأثیر رنگ دانه دو سویه بومی و استاندارد قارچ m.purpureus نشان داد که هر دو سویه در کاهش تری گلیسیرید و ldl و افزایش hdl تأثیر یکسان داشته اند ولی سویه بومی در کاهش کلسترول موثر تر بوده است.
افروزالسادات حسینی ابری رسول روغنیان
با توجه به افزایش روزافزون آلاینده های محیطی و با توجه به این که هیدروکربنهای آروماتیک مشتقات نفتی جزء آلاینده های محیط زیست طبقهبندی می شوند، تجزیه زیستی این آلاینده ها توسط میکروارگانیسم ها در صنعت تصفیه زیستی بسیار حائز اهمیت است. این آلاینده ها از طرق مختلف مثل نشت تانکرهای مخصوص حمل و نقل مواد نفتی محیط زیست را آلوده می کنند. تیمار این ترکیبات با روش های فیزیکی و شیمیایی گران قیمت است اما تصفیه زیستی علاوه بر آن که ارزان تر است، امکان معدنی شدن کامل این ترکیبات را فراهم می کند. در بین این هیدروکربن های آروماتیک تولوئن به دلیل سمیت و خاصیت سرطانزایی اش نگرانی زیادی ایجاد کرده است. تولوئن به میزان زیادی در نفت و مشتقات آن وجود دارد. این ترکیب به میزان زیادی تولید و به عنوان سوخت، حلال و پیش ساز موادی مثل پلاستیک ها، فیبرهای سنتزی و آفت کش ها استفاده می شود. با وجود سمیت این ترکیب تجزیه زیستی آن در محیط های مختلف دیده شده است. سویه های بومی هر ناحیه به دلیل سازگاری شان به شرایط آن ناحیه مثل دما، شوری و ph جهت تجزیه مناسب ترند. هدف از این تحقیق آگاهی از عوامل موثر در تجزیه این ترکیب است، که به ما در اصلاح تصفیه زیستی این آلاینده کمک خواهد کرد. در این تحقیق نمونه ها از نواحلی ساحلی دریا و فاضلاب شهری جمع آوری، پس از غنی سازی پنج سویه تجزیه کننده تولوئن جداسازی و با استفاده از تست های بیوشیمیایی و توالی یابی srrna16 شناسایی شدند. میزان تجزیه تولوئن با استفاده از اسپکتروفتومتر uv و کروماتوگرافی گازی اندازه گیری و در بین سویه ها مقایسه شد. سپس نقش اگزوپلی ساکارید و آنزیم های پراکسیدازی (لاکاز و کاتالاز) به عنوان عوامل موثر در تجزیه زیستی تولوئن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در این تحقیق فعالیت آنزیم لاکاز و کاتالاز در اسپور و لاشه اسپور به عنوان نانوپارتیکل های آنزیمی موثر در تصفیه زیستی تولوئن مطالعه و با سویه استاندارد باسیلوس اسفریکوس(atcc: ccm2177) مورد مقایسه قرار گرفت. ساختار این ذرات نیز با میکروسکوپ نیروی اتمی(afm) بررسی گردید. باسیلوس xjt-7 ، باسیلوس فیرموس، باسیلوس آمیلولیکویی فسینس و اسپوروسارسینا هالوفیلا به عنوان سویه های تجزیه کننده تولوئن در آب دریا و آنکالچردباکتریوم کلون a1-e3_m13r از پسآب شهری جداسازی شد و برای اولین بار در این تحقیق کشت داده شد. تجزیه تولوئن در آنکالچردباکتریوم کلون a1-e3_m13r بیشتر از سایر سویه ها بود و کدورت قابل ملاحظه ای در تولوئن به عنوان تنها منبع کربن ایجاد کرد. این سویه تا غلظت 15% حجم به حجم تولوئن را تحمل می کند در حالی که سویه های دریایی تا غلظت 1% حجم به حجم تولوئن قادر به رشد هستند. فعالیت لاکاز در اسپورهای باسیلوس xjt-7، که برای اولین بار گزارش می شود، بیشتر از فعالیت لاکاز در اسپورهای سویه استاندارد باسیلوس اسفریکوس بود. براساس نتایج حاصل، تولید اگزوپلی ساکارید، بیوسورفکتانت، لاکاز، کاتالاز و سیتوکروم p450 از عوامل موثر در تجزیه زیستی تولوئن محسوب می شوند. همچنین در این تحقیق برای نخستین بار نانوپارتیکل های لاشه اسپور با فعالیت لاکازی و کاتالازی و بدون خاصیت ژرمیناسیون تهیه شد. لاشه های اسپور با فعالیت لاکازی مقاوم به حرارت، قابلیت استفاده در تصفیه زیستی، تولید دارو، نانوتکنولوژی و کاربردهای بیوتکنولوژیک متنوعی را دارند. تصاویر afm از لاشه اسپور منافذی را در سطح آن نشان می دهد که می تواند جهت حمل دارو و dna مورد استفاده قرار بگیرد.
مریم میسمی رسول روغنیان
بیماری هپاتیت میلیون ها انسان را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد. شدت و پیامد بیماری به عامل ایجاد کننده آن بستگی دارد. بیشتر موارد هپاتیت از طریق آلودگی با یکی از ویروس های هپاتیت ایجاد می شوند. ویروس های هپاتیت به دو گروه بزرگ تقسیم می شوند.گروه اول ویروس هایی که شیوع خونی دارند و شامل:hbv ، hcv وhdv می باشند. گروه دوم ویروس هایی که شیوع روده ای دارند و شامل:hav و hev می باشند. با این حال هنوز موارد متعددی از هپاتیت وجود دارد که عامل ایجاد کننده آنها ناشناخته است. همزمان با تلاش جهت شناسایی این عوامل ناشناخته، برای نخستین بار در سال 1997، torque teno virus (ttv) ازسرم یک بیمار ژاپنی مبتلا به هپاتیت بعد از انتقال خون با منشا نامشخص که سطوح افزایش یافته آنزیم کبدی، آلانین آمینو ترانسفراز (alt)، را نشان می داد، شناسایی شد. ttv ویروسی کوچک، بدون پوشش با ژنوم dna تک رشته ای حلقوی است که طول ژنوم آن حدوداً 8/3 کیلوباز و قطر آن 32-30 نانومتر است. بررسی ها حاکی از شیوع بالای ttv در سراسر جهان می باشند. به علت تشخیص این ویروس در نمونه های بیولوژیکی مختلف نظیر پلاسما، مدفوع، بزاق، ترشحات گردن رحم، مایع آمنیوتیک، ترشحات بینی و گلو، منی، شیر، پوست، ناخن، اشک و غیره احتمال می رود که راه های مختلفی برای انتشار آن وجود داشته باشد. در حال حاضر، ttv و جدایه های وابسته به آن، در جنس شناور آنلوویروس طبقه بندی می شوند. علی رغم اینکه ttv یک ویروس dna دار است، دامنه وسیعی از تغییرپذیری ژنتیکی را نشان می دهد. امروزه ttv به حدود 40 ژنوتایپ تقسیم می شود، که در پنج گروه ژنتیکی یا شاخه فیلو ژنتیکی مجزا دسته بندی شده و به صورت g1 تا g5 نشان داده می شوند. گروه 1 که نماینده شاخص آن پروتوتایپ ttv ژنوتایپ1 (ta278) می باشد، شامل ژنوتایپ های 6-1 است. گروه 2 ژنوتایپ های 7، 8، 17، 22 و 23 را شامل می شود. گروه 3 شامل ژنوتایپ های 16-9 و 20-18 (11ژنوتایپ) می باشد. گروه 4 شامل 9 ژنوتایپ و گروه 5 شامل 3 ژنوتایپ می باشد. با توجه به اینکه پیشنهاد شده است بعضی از ژنوتایپ های ttv در ایجاد بیماری یا تقویت اثر عوامل عفونی دیگر موثر می باشند، هدف از این تحقیق بررسی ژنوتایپ های موجود در جمعیت مورد مطالعه بود. بدین منظور سه گروه مختلف مربوط به اهداکنندگان خون سالم، بیماران آلوده به ویروس هپاتیت b و بیماران آلوده به ویروس هپاتیت c مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا dna از سرم افراد استخراج شد و با استفاده از پرایمرهای ng059، ng061 و ng063که برای منطقه ای محفاظت شده در orf1 (n22) و جهت تکثیر یک قطعه bp271 طراحی شده بودند، در معرض pcr نیمه آشیانه ای (semi-nested pcr) قرار گرفت. این پرایمرها عمدتاً قادر به شناسائی ژنوتایپ های گروه 1 و ژنوتایپ های 7و8 از گروه 2 می باشند. سپس محصول pcr نیمه آشیانه ای تمام نمونه های مثبت از ژل آگارز استخراج و توالی آنها تعیین گردید. به منظور تعیین ژنوتایپ توالی های نوکلئوتیدی حاصل از pcr، از نرم افزار ttv genotyping tool و رسم درخت فیلوژنتیک با استفاده از نرم افزار (version4)mega، بر اساس روش neighbour-joining استفاده گردید. نتایج حاصل از آنالیز فیلوژنتیک نشان داد که 8 توالی گزارش شده در این مطالعه متعلق به گروه 1 می باشند و ژنوتایپ 2 بدون هیچ اختلاف قابل توجهی بین اهداکنندگان خون سالم و اهداکنندگان آلوده به ویروس هپاتیت b، ژنوتایپ غالب است. البته ژنوتایپ های 1 و3 هم در اهداکننده گان خون سالم شناسایی شدند. همانند اکثر مطالعات انجام شده در سراسر جهان، ژنوتایپ های شناسایی شده در این مطالعه، ژنوتایپ های 1، 2 و 3 بودند. همچنین با توجه به اینکه پرایمرهای مورد استفاده قادر به شناسایی ژنوتایپ های دیگر (4، 5، 6، 7 و 8) نیز می باشند، لذا در جمعیت های مورد مطالعه ژنوتایپ های مذکور وجود نداشته اند. مطالعه برای شناسایی ژنوتایپ های دیگر پیشنهاد می گردد.
منا یعقوبی رسول روغنیان
آهن یک عنصر حیاتی تقریباً برای تمام ارگانیسم های زنده می باشد که به عنوان یک فاکتور مهم در بسیاری از فرایند های حیاتی و در ساختار بسیاری از آنزیم ها شرکت دارد. این عنصر اگرچه چهارمین عنصر فراوان پوسته زمین است اما تحت شرایط هوازی و ph فیزیولوژیک( شرایط غالب بر اکثر اکوسیستم های کره زمین) به صورت هیدروکسید های نامحلول تبدیل می شود که برای میکروارگانیسم ها قابل دسترس نیست. برای مقابله با این محدودیت باکتری ها همانند سایر موجودات، مکانیسم های فعالی را برای کسب آهن از محیط توسعه داده اند. در مقابل شرایط محدودیت آهن که شرایط غالب در اکثر اکوسیستم های کره زمین می باشد و با توجه به سمیت بالقوه آهن، مطالعه رفتار میکروارگانیسم ها در غلظت بالای آهن جهت شناسایی مکانسیم احتمالی مقاومت نیز می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. یکی از قدرتمند ترین استراتژی های مورد استفاده میکروارگانیسم ها برای کسب آهن در شرایط محدودیت آن، تولید ترکیباتی به نام سیدروفور می باشد. سیدروفور ها ترکیباتی با وزن مولکولی پایین ولی با میل ترکیبی بالا برای fe+3 هستند. این ترکیبات بخشی از یک سیستم چند جزئی بوده که کمپلکس سیدروفور- fe+3را به شکل فعال از عرض غشا عبور داده و وارد سیتوپلاسم می کند. با توجه به اینکه قابلیت کلاته شدن آهن توسط سیدروفور مرتبط به گروه های عاملی فعال در ساختار این ترکیبات است و با علم بر این که انتقال سیدروفور ها به صورت اختصاصی و وابسته به گیرنده انجام می شود، امروزه این ترکیبات به عنوان گزینه قدرتمندی برای انتقال هدفمند دارو و کنترل زیستی مورد توجه قرارگرفته اند. از این رو در این پژوهش در راستای جداسازی باکتری های تولید کننده سیدروفور، سویه ای ازagrobacterium tumefaciens با قابلیت تولید سیدروفوری با ساختار کاتکولاتی جدا گردید. با توجه به اینکه سیستم های کسب آهن در باکتری های مربوط به جنس آگروباکتریوم به خصوص باکتری agrobacterium tumefaciens به عنوان یک پاتوژن مهم گیاهی چندان مطالعه نشده است نتایج به دست آمده می-تواند قدم مهمی در شناخت هرچه بهتر متابولیسم آهن در این باکتری و یافتن راهی برای بیوکنترل آن در محیط( با توجه به کاربرد های بالقوه سیدروفور ها در بیوکنترل عوامل پاتوژن گیاهی) باشد. ازطرفی مطالعه رفتار میکروارگانیسم ها در غلظت بالای آهن منجر به شناسایی نوع جدیدی از مقاومت احتمالی به صورت تولید نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن شد. در دهه اخیر نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن با خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، گرمایی و مکانیکی سطحی بی نظیر به صورت تجربی برای کاربرد های زیستی مثل هدفگیری مغناطیسی (انتقال دارو و رادیونوکلوئید تراپی)، درمان، ایمونواسی، جداسازی و خالص سازی سلولی به طور گسترده ای به کار گرفته شده اند. علاوه بر روش های شیمیایی سنتز نانوذرات فلزی، مشخص شده است که بسیاری از میکروارگانیسم ها از جمله باکتری ها توانایی تولید این نانوذرات را دارند. روش های شیمیایی سنتز نانوذرات آهن از نظر انرژی گران بوده و از مواد شیمیایی سمی استفاده می شود و گاهی محصول در محلول های آلی غیر قطبی می باشد که همه این عوامل مانع از استفاده از آن ها در کاربرد های زیستی و پزشکی می شود. درمقابل، روش بیولوژیک در دمای اتاق ، در آب و در ph نزدیک به خنثی انجام می شود. سنتز بیولوژیک نانوذرات آهن تاکنون صرفاً محدود به باکتری های مگنتوتاکتیت و باکتری های احیا کننده آهن بوده است اما در این گزارش علاوه بر استفاده از یک روش ساده شیمیایی به وسیله فشار هیدروترمال اتوکلاو، دو سویه از acinetobacter جدا شد که قادر هستند این نانوذرات را در شرایط کاملاً هوازی تولید کنند. بررسی با میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان داد که این نانوذرات دارای ابعادی در حدود 104 نانومتر و کمتر هستند. همچنین آنالیز با دستگاه edx نشان دهنده ماهیت اکسید آهن این ذرات بود که این نتیجه با طیف نگاری مادون قرمز ftir اثبات گردید چرا که در طیف به دست آمده به وضوح می توان پیک مربوط باند fe-o (بر طبق استاندارد های موجود) رادر ناحیه cm-1 604 مشاهده کرد. بررسی ساختار کریستالی این نانوذرات با دستگاه xrd هیچ پیک مشخص مربوط به اکسید های آهن را نشان نداد که این نتیجه گویای حالت آمورف این نانوذرات بود. از آن جا که یکی از مهمترین نگرانی ها در استفاده نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن در حوزه علوم زیستی و پزشکی در رابطه با ایمنی آن ها می باشد در این تحقیق اثر نانوذرات آهن تجاری و باکتریایی و همچنین سیدروفور تولید شده بر روی گلبول های قرمز (مدل یوکاریوتیک) و باکتری ها (مدل پروکاریوتیک) مورد بررسی شد و نتایج نشان داد که نانوذرات تجاری برای گلبول های قرمز و سایر سلول های خونی دارای سمیت هستند در حالیکه هیچ اثری روی باکتری ها ندارند. از طرفی در رابطه با سیدروفور و نانوذرات آهن باکتریایی سمیتی دیده نشد که با توجه به قابلیت سیدروفور برای تبدیل شدن به ذرات نانو و سازگاری زیستی هر دو ترکیب، سیدروفور و نانوذرات آهن باکتریایی می توانند جایگزین بسیار مناسبی برای نانوذرات آهن تجاری در کاربرد های زیستی و پزشکی باشند.
منصوره سادات میرهندی رسول روغنیان
چکیده: نانوذرّه برابر با یک میلیاردم متر از یک ماده می باشد. روشهای فیزیکی سنتز نانوذرّات، معمولاً نیاز به دما یا فشار عملیاتی بالا دارند. در روشهای شیمیائی سنتز نانوذرّات، آلودگی حاصل از مواد شیمیائی ایجاد مشکل میکند و نیاز به پایدارکننده-هائی برای جلوگیری از ترکیب شدن نانوذرّات می باشد. بنابراین نیاز به روشهای بیولوژیک ارزان، تمیز، غیرسمّی و سازگار با محیط زیست (شیمی سبز) جهت سنتز نانوذرّات می باشد. استفاده از میکروارگانیسم ها برای سنتز نانوذرّات، در حال توسعه است و مزیت های زیادی دارد از جمله اینکه احتیاج به استفاده از ترکیبات پایدارکننده برای جلوگیری از ترکیب شدن نانوذرات و تبدیل شدن به ماکروذرات را ندارند، سنتز در دمای پائین حتی در دمای اتاق ممکن میشود، سمّی نیستند، کارکردن با میکروارگانیسمها راحت است، هزینه کمتری دارد و میکروارگانیسمها قادرند نانوذرات فلزی را در سایز 1 تا 200 نانومتر با استفاده از عوامل احیاکننده ارزان و تجدیدپذیر مانند لاکتات یا استات سنتز کنند. میکروارگانیسمها برای سوخت وساز و انجام فرایندهای حیاتی و تأمین انرژی، تأمین فلزات ساختاری و کاهش سموم محیط زندگی خود فلزات را به اندازه نانو در داخل سلول، جداره و یا خارج آن رسوب می-دهند. بدون شک، کاربرد نانوذرّات آهن، روی و مس پراهمیت می باشد. اخیرا تولید نانواکسید آهن، سولفات روی، فریت روی و نانوذرّات مس، تنها توسط تعداد بسیار کمی از باکتریها گزارش شده است. در این پژوهش، برای اولین بار یک روش جدید و راحت، شامل قرار دادن قطعات فلز در محیط کشت باکتری خالص مقاوم، گزارش داده شد. باکتری های مقاوم جدا سازی و شناسایی شده و برای تولید نانوذرّات آهن، روی و مس بررسی و با یکدیگر مقایسه شدند. از میان باکتری ها، پنج باکتری به عنوان کارخانجات زنده برای تولید نانوذرّات کریستالی آهن، روی و مس به صورتهای مختلف نانوذرّات صفرظرفیتی، اکسید و یا سولفید، انتخاب و مورد شناسایی قرار گرفت. در این پژوهش برای اولین بار، باکتری bacillus atrophaeus توانست از قطعه ی آهن، نانوذرّات مگنتیت به اندازه ی 38 نانومتر تولید کند. کشت های خالص باکتری pseudomonas stutzeri و brevundimonas diminuta توانست در حضور قطعه ی روی، نانوذرّات روی در فرم نانو )znoاندازه ی 14، 22 و 35/ 16نانومتر) ، نانو zns(اندازه ی 12 نانومتر)، نانو? )znاندازه ی 33، 8/44 و 29/48 نانومتر) و شکلهایی دیگر از نانوذرّات روی، تولید نماید. کشت های خالص باکتری cupriavidus necator و stenotrophomonas maltiphora قادرند در حضور قطعه ی مس نانوذرّات مس در فرم نانو )cu? اندازه ی 24 و30 نانومتر) و نانو )cu2o42 نانومتر)، را تولید نمایند. شرایط بهینه ( مانند فاکتورهای محیطی شامل ph، دما ونور) برای تولید نانوذرّات مورد بررسی قرار گرفت. همچنین خصوصیات نانوذرّات تولید شده و سمّیت آنها بر روی سایر باکتری ها مطالعه شد. به منظور بررسی کاربرد نانوذرّات، خاصیت فلورسنت نانو zns توسط p.stutzeri، و نانو cu? سنتز شده توسط c.necator به عنوان کاتالیزور در واکنش تولید متان، مورد بررسی قرار گرفت و حضور ذرّات فلورسنت حاصل از نانو zns و تسریع تولید متان در اثر نانو cu? مورد تأیید قرار گرفت. در پایان، علاوه بر تشخیص باکتری های جدا شده توسط پرایمر عمومی، حضور ژن اختصاصی czccدر p. stutzeri و b. diminuta و نیز ژن اختصاصی copb در c.necator مورد تأیید قرار گرفت که احتمالا در سنتز مواد نانو دخالت دارند.
آریانه فرزان نیا سید حمید زرکش اصفهانی
آنتی بادی ها یا ایمنوگلوبولین ها، گلیکوپروتئین هایی هستند که بطور اختصاصی مولکول های آنتی ژن را شناسایی می کنند. بعد از ابداع فناوری تولید آنتی بادی های تک دودمانی توسط kohler و milstein در سال ????، تهیه و جداسازی انواع مختلفی از آنتی بادی ها بدست آمد. سپس این مولکول های منحصر به فرد به آرامی به حیطه پزشکی وارد شد ولی استفاده از آن در درمان و تحقیقات به سرعت رو به افزایش گذاشت. یکی از کاربردهای آنتی بادی ها استفاده از آن ها در ردیابی آنتی ژن ها می باشد. به این منظور آنتی بادی ها را می توان با انواع مختلفی از مواد نشاندار متصل کرد و پس از اتصال آن ها به آنتی ژن موردنظر از آن ها عکسبرداری کرد. مواد نشاندار متعددی برای اتصال به آنتی بادی ها و نشاندار کردن آن ها وجود دارد که از جمله می توان از مواد رادیو اکتیو، فلوروکروم، کوانتوم دات ها و آنزیم های متعدد نام برد. در بین تمام مواد نشاندار استفاده از آنزیم ها با توجه به قابلیت دستورزی زیاد و افزایش بازدهی مورد توجه قرار گرفته است. آنزیم های متعددی برای نشاندار کردن آنتی بادی ها بکار می رود که از جمله می توان به آنزیم های لوسیفراز اشاره کرد. آنزیم های لوسیفراز آنزیم های نورافشانی هستند که در پدیده بیولومینسانس نقش دارند. با در اختیار گذاشتن سوبسترای اختصاصی آن ها، لوسیفرین، این آنزیم ها آن را اکسید کرده و تولید نور می کند. انواع متعددی از این آنزیم ها در طبیعت یافت شده است. یکی از معروف ترین آن ها که کاربرد وسیعی در عکسبرداری برداری زیستی دارد، آنزیم لوسیفراز بنفشه دریایی می باشدکه به عنوان گزارشگر درزمینه های متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این تحقیق طراحی و کلون-سازی توالی یک گزارشگر لوسیفرازی از لوسیفراز گونه renilla reniformis می باشد که بتواند به آنتی بادی متصل شود و در تشخیص سریع آنتی ژن ها بکار برده شود. توالی کدکننده پپتید متصل شونده به fc آنتی بادی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و روش pcr به توالی orf آنزیم لوسیفراز بنفشه دریایی متصل شد و به درون ناقل pet21a کلون شد. سپس ساختار حاصل به درون باکتری e.coli bl21 ترانسفورم شد و سپس بیان انجام گرفت. در نهایت فعالیت آنزیمی پروتئین بدست آمده سنجیده شد. نتایج بدست آمده نشان دهنده آنست که توالی bp???? کلون شده قادر به کد کردن گزارشگر ?? کیلودالتونی مبتنی بر لوسیفراز بنفشه دریایی می باشد و این گزارشگر تولید شده دارای فعالیت می باشد. انتظار می رود که این گزارشگر بتواند به آنتی بادی متصل شود و در تشخیص های اختصاصی مبتنی بر بیولومینسانس آنتی ژن ها بکار برده شود.
مریم رحیمی حمید زرکش
مالتیپل اسکلروزیس (ms) یک بیماری التهابی تخریب کنندهء میلین سیستم اعصاب مرکزی است که به ناتوانی حرکتی و اختلال در عملکرد حواس منجر می شود. این بیماری معمولا بین 20 تا 40 سالگی بروز می کند و میزان ابتلای زنان 2 برابر بیشتر از مردان است. در بین عوامل عفونی نقش ویروس و باکتری بخصوص ویروس اپشتین بار و باکتری pneumonia chlamydia در القای خود ایمنی و بروز ms مورد مطالعه قرار گرفته است. pneumonia chlamydia یک باکتری گرم منفی و انگل داخل سلولی است که به دلیل نقصان تولید انرژی به سلول میزبان وابسته است. سلول های th17 رده جدیدی از سلول های th می باشد که il-17 و il-22 را ترشح می کنند. سلول های th17 در کموتاکسی نوتروفیل ها و پاکسازی باکتری خارج سلولی نقش دارد. بعلاوه، سلول های th17 نقش مهمی در بیماری های خود ایمن دارد. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط احتمالی عفونت pneumonia chlamydia بر سلول های th17 در آزاد سازی il-17 در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و همچنین بررسی تاثیر ویتامین d بر روی میزان igg و il-17 می باشد. در این پژوهش، 121 نمونه سرم شامل 50 نمونه از بیماران مبتلا به ms، 50 نمونه از افراد مبتلا به سایر بیماریهای عصبی (ond) و 21 نمونه از افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط بیماری ms و سابقه عفونت با pneumonia chlamydia میزان igg و igm علیه آنتی ژنهای این باکتری و همچنین بررسی سطح il-17 در سرم از طریق آزمون الایزا مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام محاسبات آماری از آزمونهای mann-whitney و اسپیرمن استفاده شد. نتایج بدست آمده از آزمون الایزا با آزمون mann-whitney نشان دهنده تفاوت معناداری در میزان il-17a بین افراد بیمار و افراد سالم بود (05/0= <, ?03/0= p value) ولی از نظر میزان igg علیه chlamydia در افراد بیمار و ond تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0=?,<7/0=p value). سطح igm بصورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که تنها 1 بیمار از 50 بیمار دارای igm مثبت بود. ارتباط بین سطح il-17a و میزان igg علیه pneumonia chlamydia با آزمون اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که هیچ رابطه معناداری بین il-17 و igg وجود ندارد. از نظر آماری با توجه به معنادار بودن نتایج بدست آمده از ارتباط بین سطح il-17a در افراد مبتلا به ms و افراد سالم، می توان میزان il-17a بعنوان یک عامل تشدید کننده در علائم کلینیکی بیماران مبتلا به ms تلقی کرد. نتایج بدست آمده از آزمون الایزا با آزمون wilcoxon مورد بررسی قرار گرفت و تفاوت معناداری از نظر تاثیر ویتامین d بر روی میزان igg بر روی افراد بیمار مشاهده شد (05/0= <, ?0= p value) و نیز از نظر il-17 تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0= <, ?04/0= p value). با توجه به معنادار بودن نتایج، پی می بریم که تجویز ویتامین d بعنوان مکمل به بیماران می تواند در کم کردن شدت پاتوژنز و درمان بیماریهای خود ایمنی مطرح باشد. همچنین ویتامین d قابلیت متعادل کردن پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی را نیز دارد.
عادله نجفی پور حمید زرکش اصفهانی
مالتیپل اسکلروزیس (ms) یک بیماری خودایمن تخریب¬کننده سیستم عصبی مرکزی با سبب¬شناسی چند عاملی است. هرچند علت دقیق این بیماری هنوز نامشخص است، اما عوامل مختلف ژنتیکی و محیطی ممکن است بر روی استعداد ابتلا به این بیماری موثر باشند. از بین عوامل محیطی، کمبود ویتامین d و عفونت پایدار ویروس اپشتین بار (ebv) از مهمترین فاکتورهای خطر این بیماری گزارش شده¬اند. در حالی¬که ممکن است ویتامین d و ebv خطر ابتلا به ms را از طریق مکانیسم¬های مستقل تحت تاثیر قرار دهند، این فرضیه نیز قابل قبول است که واکنش بین این دو عامل از نظر بیولوژیکی ممکن است خطر ابتلا به ms را افزایش دهد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر احتمالی ویتامین d بر روی ویروس اپشتین بار است که در بیماران مبتلا به ms سطح افزایش یابنده دارد. در این تحقیق، 50 بیمار مبتلا به ms در اولین حمله بیماری، از نظر سطح سرمی igg ضد آنتی ژن های ebna1 و vca با روش الایزا مورد بررسی، و با سطح این آنتی بادی ها در 40 فرد سالم مقایسه شدند. علاوه بر این، در بیماران ms سطح سرمی 25-hydroxyvitamin d (25ohd) با روش الایزا اندازه گیری شد. پس از آن بیماران ms بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه (27 نفر) به مدت 6 ماه با iu/week 50,000 ویتامین d3 درمان شده و گروه دیگر (13 نفر) در این مدت ویتامین d3 دریافت نکردند. پس از 6 ماه، از هر دو گروه نمونه¬گیری دوم به عمل آمد و مجددا از نظر سطح آنتی¬بادی¬های مذکور و سطح 25ohd مورد ارزیابی قرار گرفتند. آنالیزهای آماری با استفاده از آزمون¬های mann-whitney، independent t test، chi-square، anova و ancova انجام شد. نتایج نشان می¬دهد که همه بیماران مبتلا به ms از نظر آنتی¬بادی¬های مذکور مثبت بوده¬اند، در حالیکه در افراد سالم 5/72% از نظر ebna1-igg و 82/5% از نظر vca-igg مثبت بوده¬اند. نتایج آزمون mann-whitney نشان می¬دهد که برای هر دو آنتی¬بادی از نظر مثبت و منفی بودن تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دار(0/05=). از طرف دیگر، در بین 50 بیمار مبتلا به ms در اولین نمونه گیری، 20% افراد دارای کمبود، 54% دارای سطح ناکافی و 26% دارای سطح کافی ویتامینd بودند. بررسی بیماران در هر دو گروه کنترل و درمان قبل و بعد از 6 ماه از نظر تغییر سطح آنتی¬بادی¬ها نشان می¬دهد که افزایش سطح آنتی¬بادی¬ها ضد ebv در اکثر بیماران وجود دارد، اما این افزایش در گروه تحت درمان کمتر از گروه کنترل می¬باشد. به علاوه، 15% از افراد در گروه درمان برای هر یک از آنتی¬بادی¬ها کاهش نشان دادند. نتایج آزمون ancova نشان می¬دهد که بین دو گروه درمان و کنترل از نظر تغییر سطح هر دو آنتی¬بادی پس از 6 ماه، اختلاف معنی¬داری وجود دارد (05/0꞊α >007/0꞊p value ebna1 ;05/0꞊α >000/0꞊vca p value ). بطورکلی می¬توان نتیجه گرفت که تجویز ویتامین d برای بیماران مبتلا به ms در جلوگیری از فعالسازی و تکثیر مجدد ویروس ebv در این بیماران نقش موثری دارد که می¬تواند باعث ممانعت از پیشرفت بیماری شود
آتوسا علی احمدی گیتی امتیازی
در پژوهش حاضر با بررسی عصاره های متانولی، هگزانی و پروتئینی تعدادی از گیاهان، به وجود پپتیدها و مواد آلی ضد میکروبی در برخی از آن ها پی برده شد. به منظور امکان سنجی معرفی مواد موٍثره ی موجود در این گیاهان آزمایشات سمیت سلولی و اثر بر روی دو سایتوکاین سیستم ایمنی بدن در مطالعلت in vitro انجام شد. خواص آنتی اکسیدانتی عصاره های گیاهی نیر به دو روش بررسی شد.
رسول روغنیان
چکیده ندارد.