نام پژوهشگر: عیسی حجت

آفرینش فطری مسکن وبازگرداندن حیات به زندگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1388
  سوسن جنگی   عیسی حجت

اگر بخواهیم به جوهره معماری سنتی ایران اشاره کنیم به جرأت می توان از حضور بی بدیل «حیاط» در این معماری نام برد.تصور عام از حیاط به عنوان فضایی بدون سقف، دو ویژگی کلی باز بودن به سوی طبیعت و خالی بودن نسبی آن از حجم ساختمان را پیش روی می نهد. باز بودن حیاط امکان حضور منظومه ای کامل از طبیعت را درون آن ایجاد می نماید و خالی بودن حیاط در تناظر با نساختن و سکوت هنرمند در میان ساخته ها است.با این تعریف مختصر است که حیاط اهمیت خاصی می یابد و در واقع " حیات در حیاط" مطرح می گردد. حذف حیاط از معماری خانه های مسکونی و ایجاد ارتباط بدون وقفه بین فضاهای درون و بیرون در طرح های جدید آپارتمانی و نادیده گرفتن مراتب عبور از فضاهای گوناگون را که ضمن تقلیل خستگی ها و نگرانی های روزانه، تلطیف روحیه و روان را بلافاصله در بدو ورود به حیاط ایجاد می کرد به مخاطره انداخت و گذشته از آن که انسان رابی توجه به طبیعت و پیرامون خود کرد، حرمت خانه را نیز دستخوش ناامنی های روانی و مشکلات بیرون از خانه کرد. همچنین باعث به وجود آمدن احساس عدم تعلق در ساکن گردید. همه چیز تحت تأثیر مدرنیسم قرار گرفت و با از بین بردن حیاط های سنتی ، حیات شخصی نیز آسیب دید و پی آمدش به حیاط جامعه کشانده شد. حال این سوال برای ما پیش می آید که آیا انسان به موازات تحولات تکنولوژی، از جهت فطری هم تغییر کرده است؟! یا تکنولوژی فقط یک تحول بیرونی است و انسان همان انسان با همان نیازهای روانی و هیجانات درونی در درون خویش است؟ در این دنیای مدرن ما فراموش کردیم که برای جایگزینی آن حیاط های دلگشای سنتی حتی لحظه ای درنگ کنیم و بیاندیشیم. بی شک اگر به پشت سر خود نگاهی بیندازیم و افق های دیدمان را به گذشته بیاراییم، چشم اندازی زیباتر را در پیش روی خود ترسیم خواهیم کرد. در جستجوی گمگشته دنیای امروز ـ حیات ـ بوده چرا که همه دست در دست هم داده اند تا ارزش های پاک را محو گردانند. این رساله شامل هفت منزل است تا خود را خانه حقیقی خویش برسانیم. منزل اول، اذن دخول است. داخل شدن امکان ندارد مگر با شناخت صاحبخانه، شناخت انسان. منزل دوم، بیان خصوصیات خانه هم در صورت و هم در سیرت، خانه ای که خانه است. منزل سوم، تعامل بین روان انسان و طبیعت و یافتن حیات در حیاط . منزل چهارم، تبیین وجودی فضاهای باز در معماری سنتی ایران و قرابت بدون حائل. منزل پنجم، فرصت دادن به خانه ها برای سخن گفتن و گوش دادن به رازهای درونشان. منزل ششم، معرفی شهر مشهد به عنوان سایت طراحی. و منزل هفتم، رمز گشایی و پرده از رخ یار انداختن. آن چه در خیال پرورانده ایم در این جا به عینیت می رسد تا به آشنایی برسیم. هفت منزل نمادی از هفت آسمان ، تا رسیدن به مقصود است. امید آن که به حقیقت دست یابیم. به قول سپهری :" کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن پی آواز حقیقت بدویم."

بومی گرائی در طراحی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی در مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  سید علی جاوید   عیسی حجت

آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه را قطعا می توان سمبل معماری و شهر سازی جدید دانست.بدون آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه و بدون ابداعات تکنولوژیکی که آنها را ممکن می ساخت ، اغلب مفاهیم نوینی که در دهه های اول این قرن بوجود آمد، بی معنی خواهد بود.کشور ما نیز از ظهور این پدیده جدید بی بهره نماند و شرایط جامعه ،وجود محدودیت سطوح قابل ساخت وساز ،بالا رفتن قیمت زمین،افزایش تقاضا برای نقاط خاصی از شهر و نیز نوآوریهای فنی منجر به رشد سریع این پدیده درشهرها شد.احداث این ساختمان ها اگر مطابق با اصول علمی در زمینه های شهرسازی و معماری انجام نگیرد،آثار سوء بسیار و جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت.لذا ضرورت طراحی و احداث آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه با کیفیت مطلوب و منطبق با شرایط زمینه و بوم منطقه مورد نظر ،تحقیقات بسیار در جنبه های مختلف این پدیده را الزامی می سازد.طراحی معماری ساختمان های بلند مرتبه مسکونی از جمله موارد حائز اهمیت می باشد که خود متاثر از عوامل بسیاری است،لذا باید از دیدگاهای مختلف مد نظر قرار بگیرد.توجه به بافت و زمینه طراحی،ریشه های فرهنگی و رفتاری ساکنین از دیدگاه های بسیار مهم و قابل توجه در طراحی معماری این ساختمان هاست.در کشور ما طراحی این پدیده بیشتر از دیدگاه ضوابط و مقرارت بلند مرتبه سازی بطور عام در مباحثی نظیر سازه ،اطفاء حریق و....مطرح گردیده است.اما متاسفانه شناخت صحیحی از پدیده بلند مرتبه سازی در زمینه ریشهای فرهنگی و رفتاری ساکنین وجود ندارد. اهداف اولیه از انتخاب رساله،توجه به ریشه های فرهنگی و بومی منطقه ای در طراحی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی و دستیابی و تدوین اصول و رهنمودهایی برای طراحی بومی این ساختمان هاست.لذا در فصل اول ابتدا به شناخت و منشاء شکل گیری پدیده بلند مرتبه سازی می پردازیم و سپس به بررسی تاثیر این پدیده در مقیاس3 شهری،همسایگی و مسکن پرداخته و سعی در تعریف و شناخت این مفاهیم در ساختمان های بلند مرتبه مسکونی داریم. در ادامه نیز با تعریف مفهوم بوم و بومی گرائی سعی می شود تا مدل جدیدی از بومی گرائی در طراحی را در قرن 21 را ارائه دهیم تا مطابق با این تعریف به تحلیل و شناخت ریشه های بومی و فرهنگی ساکنین در مقیاس های مختلف طراحی بپردازیم.پس از شناسایی این ریشه ها و الگوهای بومی سعی در طراحی ساختمان بلندمرتبه مسکونی منطبق با این الگوهای بومی داریم

ارائه الگوی مکانی سکونت در جلفا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  امین مجتهدی   عیسی حجت

reserches show that relationship between human and residential places is based upo both emotional and identity structures. in other words, habitat place is not only the creator of a part of humanistic identity but also form a kind of sentimental and emotional bond that may result in tendency to maintain closeness to a specific place. therefor, formaton of emotional and identity relationship with residential places may require insertion of those factors in design process that gives meanings to these places in a particular context. the aim of studying habitat place patterns in the present research is to introduce a habitat place in a neighborhood complex that is considered to be protector and supporter of socio-cultural relationships, connections and attachments, memories, feelings and the neighborhood identity.

الگوی مسکن در توسعه اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  لیلا فرشادفر   عیسی حجت

مسکن به عنوان محل سکونت وآسایش یکی از نیاز های اولیه بشر و ازنخستین مسائلی است که انسان ها همواره در تلاش برای یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن هستند. مسئله مسکن یکی از مسائل حاد کشور های در حال توسعه است، افزایش شتابان جمعیت شهرنشین از یکسو و فقدان منابع کافی و ضعف مدیریت، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و غیره ،از سوی دیگر تامین سر پناه در این کشور ها را به شکل غامض و چند بعدی در آورده است بدین منظور کوششهای فراوان در ساختن واحدهای مسکونی وتوسعه مجتمع های مسکونی، صورت گرفته، اما، واحد های مسکونی ساخته شده، پاسخگوی نیاز های فیزیکی و روحی ساکنان نیست و بازار مسکن با آشفتگی های فراوان خود، هر روز آسیب های فراوانی را بر جسم و روح انسان معاصر میگزارد ، می توان گفت مصیبت واقعی سکونت که دلیل بی سرپناهی انسان معاصر است هنوز به درستی درک نشده است. انسان امروزی شناختی از مفهوم و آیین سکونت ندارد .مسکن باید محلی برای آسایش انسان در ابعاد عینی و ذهنی باشد ، جایی که تن و جان انسان در آن آرام گیرد. از این منظر توجه ویژه به مسئله مسکن، با نگاهی نو و کشف الگو هایی که معماران و سایر گروه های مرتبط با امر ساخت مسکن را از آشفتگی کنونی رها کرده، و نیاز سکونت انسان معاصر را از جنبه های مختلف بر آورد، به شدت حس می شود. این الگوها جهت استفاده باید زنده باشند و برای زنده بودن و داشتن کارایی نباید محدود کننده باشند و به مانند قواعد زبان عمل کنند یعنی پایه ساخت جملات گوناگون و مورد نیاز را فراهم کنند. در این پژوهش ابتدا به خانه به طور عام،پرداخته ایم که شامل عرصه شناخت تاریخی، مفاهیم خانه و سکونت ،انواع و الگوهای سکونت است، و سپس،هویت و خصوصیات شهروند ایرانی اصفهانی را بررسی می کنیم. همچنین به مطالعاتی درباره «طراحی الگوی خانه»، شامل، نیاز، ضرورت و امکان الگو و چگونگی کشف آن پرداخته ایم. در این مسیر با نگاهی به نیاز ها و ویژگی های اقلیمی و فرهنگی خانه های معاصر قدم در راه کشف الگو می گزاریم وبا کمک داده های بدست آمده به جستجوی یافتن الگوی زنده هستیم. در این راستا به آسایش تن و جان یعنی نیاز های مادی و معنوی ساکنان خانه توجه ویژه داشته ایم.

در جستجوی الگوی خانه ایرانی (نمونه موردی تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  فربد هاشمی آذروند   عیسی حجت

خانه به عنوان جامع ترین گونه معماری از لحاظ پیوند با انسان و دربرگیری زندگی او، اهمیت فراوانی در زندگی آدمی دارد. خانه به معنای واقعی ظرف زندگی انسان است. از سوی دیگر سرعت بالای تغییرات و تحولات زندگی، کثرت اندیشه و قله های کثیر پیش رو در زندگی و جامعه امروزی و در کنار آن بسیاری برخوردهای غیر مسئولانه و نیز شرایط و اضطرارهای خاص بیرونی (چون شرایط اجتماعی، اقتصادی و...)، موجب می شود تا وقتی نگاهی به وضعیت امروز معماری خانه ها و شهرهایمان می اندازیم، با نوعی آشفتگی و هرج ومرج روبرو باشیم که در سخن بسیاری از صاحبنظران از آن به بی هویتی معماری امروز و ناسازگاری فضای زندگی مان تعبیر می شود. لذا با اهمیتی که خانه در سکون یافتن، آسودن، رجوع به خود و رشد و حرکت رو به جلوی آدمی دارد، از یک سو، و شرایط کنونی حاکم بر فضاهای زندگی مان، از سوی دیگر، ما را برآن می دارد تا مکثی کرده و به تأمل و تعمقی در این باب بپردازیم. آن چه به عنوان یک فرض اولیه به ذهن می رسد این است که علت این گونه گونی اندیشه و رفتار در معماری امروز (و به طور خاص مقوله مسکن) را می توان نبود نوعی نگاه الگویی به مقوله ی معماری (و مسکن) دانست. نگاهی که در آن معمار به جای برخوردهای شخصی و سلیقه ای، به دنبال کشف و شناخت الگوی زندگی و سپس ارائه الگوی معماری بر مبنای آن باشد. درواقع باید به دنبال روشی جامع بود که به دنبال کشف جوهره ها و حقیقت و ماهیت زندگی و پدیدهای مرتبط با آن است و نه طراحی بر مبنای سلیقه ی شخصی... (که البته به نظر می رسد فضاهای شکل گرفته در معماری سنتی ما نیز حاصل چنان نگرشی بوده است.) در واقع آن چه به عنوان یک فرض کلی و اولیه به ذهن می رسد را می توان در یک جمع بندی این گونه بیان کرد: 1. زندگی انسان دارای الگویی است. 2. پس در مقابل آن فضای زندگی نیز الگویی خواهد داشت. 3. لذا در گام اول باید الگوی زندگی انسان و مطلوب آن را شناخت تا در گام دوم بتوان الگوی فضای زندگی انسان را بر مبنای آن طراحی نمود. (آن الگوی زندگی را ترجمان معمارانه و کالبدی نمود.) که البته امّاهای بسیاری (به خصوص از نظر شرایط بیرونی و شرایط زندگی و جوامع امروزی) پیش روی این فرض و امکان پذیری آن می باشد. لذا هدف این پژوهش واکاوی ایست بر این بحث (هر چند کلی و به اجمال) و اینکه اساساً چنین فرض و رویکردی (به خصوص در شرایط کنونی) می تواند درست و در عمل ممکن باشد؟ ... ... خانه کجاست؟ کدام مکان با کدام ویژگی ها را می توان خانه دانست؟ خانه ایرانی چیست؟ آیا اساساً خانه ایرانی معنا دارد؟ الگو چیست؟ الگوها چگونه شکل می یابند؟ آیا اساساً معماری خانه الگو پذیر است؟ آیا خانه گذشته ما الگو داشته و الگو پذیر بوده است؟ آیا زندگی و خانه امروزی ما الگو دارد و الگوپذیر است؟ آیا می توان برای خانه امروز الگویی ارائه داد؟ ... لذا لازم است تا ابتدا به مروری بر پاره ای مفاهیم مرتبط با این بحث از جمله مفاهیمی چون هویت، سنت، مفهوم خانه و مفاهیم مرتبط با آن، مفهوم الگو و فرآیند شکل گیری آن، خانه های سنتی و الگوپذیری آن و ... پرداخته و در کنار آن به شناخت مختصری بر بستر پی گیری موضوع (تهران) و نیز مروری بر شرایط و واقعیات بیرونی حاکم بر زندگی های امروزی بپردازیم تا با محک مصداق پذیری ایده آل های تئوری مان با این واقعیات، با رسیدن به نتایجی (هر چند موقتی و نه الزاما قطعی)، در انتها بتوانیم طراحی نمونه ای از خانه را نیز تجربه کنیم. تجربه ای که شاید در آینده و پس از اصلاح شدن ها و تکامل یافتن بتواند به یک الگو تبدیل شود.

بازیابی الگوی معماری مسکن در روستای بنیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  صغری ظروفچی بنیس   عیسی حجت

در گذشته های دور شهرها به معنایی که امروز می شناسیم توسعه نیافته بودند و بسیاری از آنها در حد روستاهای بزرگ امروزین بودند. بخش قابل توجهی از میراث به جای مانده از گذشته را سکونتگاه های سنتی تشکیل داده اند و از این میان جوامع سنتی روستایی دارای سهم خاص خود می باشند. روزگاری اهالی روستاها شهر را ساخته شهر ها داستان روستاها را بازگو می کردند اما دیر زمانی است که معماری اکثر روستاهای کشور به لهجه نه چندان آشنای شهری سخن می گویند که خود راوی داستان غربت است . حتی تلاش های سازمان هایی چون بنیاد مسکن نیز چون همه با تفکرات شهری و تنها به دید سازه ای و عمرانی انجام شده است هیچ کدام نتوانسته به بهبود در وضع روستا ها منجر شود زیرا آنچه در این میان نادیده گرفته شد ساکنین روستایی ، خواست ها و هویتشان بود . در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی خصیصه ها و الگوهای منظر و معماری روستای بنیس تلاشی صورت گیرد جهت آغاز نمودن راهی برای دست یافتن به مبانی و اصول نانوشته ، ولی موجود و حقیقی که در این نوع از معماری نهفته است . در این پژوهش با بهره گیری از دانسته های پیشین و مطرح نمودن دیدگاه هایی از زوایای جدید نسبت به موضوع مسکن روستایی ، سعی در بازشناخت مفاهیم و مبانی نهفته در این میراث به جهت استفاده های آتی از آن نموده ایم. این پایان نامه با نگاه به هویت های بومی و منطقه ای و بر اساس اصول ثابت معماری روستایی در نظر دارد معماری به مخاطره افتاده روستای بنیس را بازیابی کند .این نه به مفهوم مرمت یا حتی بازگشت به معماری گذشته است بلکه سامان دهی بافت روستا بر اساس نیازهای جدید در تلفیق با اصول ثابت به جا مانده از گذشته است . اصولی که به عمد یا از روی سهو به فراموشی سپرده شد تا روستا مجالی باشد برای سودجویان و شهری هایی که تمکن خود را این بار در محیط روستا به رخ بکشندو برای این امر شیوه یافتن الگوی مسکن را راه حلی مناسب دانسته است . فصول این پایان نامه بر اساس نیازها و عملکردهایی است که در نهایت به طراحی و رسیدن به الگوی مسکن در روستای بنیس می انجامد . ساختار این پژوهش با مقدمه و بیان مساله و کلیات تحقیق آغاز گردیده و بعددر فصل دوم به شناخت مفاهیم و بستر طرح پرداخته شده است . در دو بخش بعدی -که هدف اصلی پژوهش به شمار می روند - به تحلیل منظر و معماری روستای بنیس پرداخته شده و برخی از مهمترین ویژگی های آن ها به بوته نقد گذاشته است. همچنین در این فصول به ارائه الگوها در مسکن روستای بنیس پرداخته شده است ، الگوهایی که از گذشته تا حال به عنوان جزئی ثابت در کنار الگوهای متغیر با زمان حفظ و حراست شده اند . در بخش پایانی نیز بر اساس الگوهای ارائه شده طرح هایی برای مسکن در روستای بنیس در غالب الگوهای متفاوت برای دو نوع ساکن دائم و موقت ارائه شده است . نکته ای که در نهایت به آن اشاره می رود این است که این پژوهش می تواند سرآغازی باشد برای پژوهش های بعدی که با تامل وتدقیق بیشتر و صرف زمان طولانی تر، به نتایجی ارزشمند دست یابند.

مرکز فرهنگی شهر طراحی در مجاورت بافت تاریخی محله سرجوب شهر دولت آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  محمد رضا کمالی دولت آبادی   عیسی حجت

امروزه بسیاری از شهرها از بی هویتی رنج می برند و این در حالی است که بناهای تاریخی شهر ها که در بردارنده بخشی از هویت شهر هستند، در حال تخریب است. بافت های تاریخی شهرها که می توانند به عنوان توجیه افتخارات گذشته، احراز هویت ملی و مردمی، ارضای احساسات خاطره برانگیز و حفاظت از افتخارات غیرقابل تکرار، مورد توجه قرار گیرند، به مکانهای فرسوده ای تبدیل شده اند. شهر دولت آباد، باقدمتی چهار صد ساله از زمان شاه عباس اول تا به امروز، نیز همچون بسیاری از شهرهای امروز از بی هویتی رنج می برد و این در حالی است که بناهای تاریخی شهر یکی پس از دیگری در حال تخریب است. سوالی که در این جا مطرح است آن است که برای حفظ و باززنده سازی محیط های تاریخی شهر چه باید کرد؟ در کشور ما در پاسخ به این پرسش، شاهد آن هستیم که سازمان های مسئول در این باب ضوابط و مقررابی را وضع کرده اند که در آن برای ساخت بناهای جدید در جوار بنای تاریخی و یا دخل و تصرف در محیط تاریخی قوانینی در نظر گرفته شده است، این قوانین معمولا برای همه شهرها (با اقلیم مشابه) یکسان می باشد. به عبارت دیگر برای محیط های تاریخی بدون در نظر گرفتن شرایط و ویژگی های محل، ضوابط ازپیش تعیین شده برای مصالح، نما، ارتفاع و غیره در نظر گرفته شده است که حاصل آن ایجاد محیط های بی کیفیت و راکد، در جوار بناهای تاریخی می باشد. آیا افزایش پویایی و تحرک در محیط های تاریخی موجب افزایش کیفیت محیط و احیاء بناهای تاریخی می گردد؟ باتوجه به بررسی های انجام شده در این باب، درکشورهایی که در این امر پیشگام هستند، در مکان های مختلف شاهد بکار رفتن روش های مختلف ساخت بناهای میان افزا و پویا کردن محیط های تاریخی به بهانه های مختلف هستیم. بنابراین در ساخت بناهای میان افزا، به کارگیری و استفاده از روشی واحد برای مکان ها و زمینه های مختلف سطحی نگری است، بلکه باید با توجه به شرایط محیط و زمینه ی مورد نظر، از روشی مناسب برای ایجاد بناهای میان افزا استفاده کرد و به هر ترتیب شرایط احیای زندگی در جوار بناهای تاریخی و به خصوص بافت تاریخی را فراهم آورد.

پایداری فرهنگی خانه( ظهور عماصر پایدار فرهنگی جهت ارتقاء کیفی خانه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  پریسا هاشم پور   محمد علی کی نژاد

چکیده: خانه مکان و بستر سکونت انسان است. خانه چیزی فراتر از کالبد است هر چند که در کالبد عینیت یافته است. خانه در حین اینکه شکل گرفته از نیازها، خواست ها و ارزش های انسانی است بر آن تاثیر گذاشته و این تاثیر آنقدر زیاد است که می توان گفت خانه نقشی حیاتی در زندگی انسان دارد. تحقیق حاضر با تاملی در اوضاع کنونی مسکن، کرامت انسانی را فراتر از زیستن در خانه هایی می داند که فرسنگ ها با خواست ها و نیازهای انسانی فاصله دارد. رسیدن به ارتقاء کیفی خانه از طریق تجلی عناصر پایدار فرهنگی در خانه هدف اصلی این رساله است. در پس تحولات فرهنگی، عناصر پایداری وجود دارد که جاودانگی خود را از ریشه دواندن در حقیقت و ماهیت انسان اخذ کرده است. پس از تفحص در تعاریف فرهنگ، تعریف فرهنگ با تاکید بر نقش هدایتگری آن در زندگی انسان ها و اصول ثابت و مشترک در شکل ساختاری آن ارائه می شود. دیدگاه نظریه های فرهنگ ،اندیشمندان و دیدگاه اسلام نسبت به عناصر پایدار بررسی شده و عناصر پایدار فرهنگی، در چهار عنصر خیرخواهی، حقیقت جویی، خلاقیت و زیبایی و عشق و پرستش تبیین گردیده است. ارتقاء کیفی خانه با شناسایی وجوه کیفی خانه ممکن می گردد. پس از شناخت مفهوم سکونت، نیازها و ارزش های سکونتی و بررسی تعاریف خانه، تعریف خانه ارائه گردید. وجوه کیفی خانه با توجه به تعریف خانه و انتظاراتی که می توان از خانه داشت به وجه معنوی، فرهنگی، اجتماعی، روانی و فیزیکی تفکیک و تبیین گردید. پایدار فرهنگی خانه از طریق ظهور عناصر پایدار فرهنگی در خانه الگوهایی را برای ارتقاء کیفی خانه نمایان می سازد. ظهور عنصر خیرخواهی در خانه، خانه متصف به ارزش های اخلاقی چون فروتنی، قناعت، احسان و نیکوکاری، الفت و دوستی، وقار و طمانینه، کرامت نفس، درستکاری، احترام و رعایت حرمت، مدارا و نرم خویی را شکل می دهد. ظهور عنصر حقیقت جویی در خانه، خانه واقعی را در شکل خانه مستحکم و بهینه بیان می کند و خانه حقیقی را خانه ای می داند که امکان تفکر و سیر در طبیعت را مهیا می کند. ظهور عنصر خلاقیت و زیبایی در خانه، به زیبارویی و زیبندگی با استفاده از هندسه پنهان و نور و رنگ می انجامد. ظهور عنصر عشق و پرستش در خانه، دلبستگی و دلدادگی را از طریق رمز و تمثیل تفسیر می کند. تجلی عناصر پایدار به خانه خیر، خانه حقیقی، خانه زیبا و خانه عشق منجر می گردد که در نهایت خانه کمال را شکل می دهد. پایداری فرهنگی در خانه با به فعلیت درآوردن عناصر پایدار فرهنگی، در خانه کمال خلاصه می شود. یقیناً تا رسیدن به پایداری فرهنگی خانه راه درازی باقی است، لکن به امید اینکه تدوین و تالیف این رساله در کوتاه نمودن این مسیر مفید و موثر باشد.

طراحی مسکن بر اساس الگوهای سکونتی بخش بیرم لارستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  زینب رحیمی اشتیانی   عیسی حجت

ورود مدرنیته به ایران همراه با تحولات اجتماعی دهه 30 شمسی به بعد، تغییر در ساختار شهرها و بالطبع تغییر در ساختار خانه را در ایران به دنبال داشته است. این تغییرات که با سراسیمگی و شتاب به دنبال پاسخگویی به اهداف توسعه متجدد اتفاق افتاد سکونت ایرانی را با چالش هایی چون بحران هویت، افت کیفیت فضای زیستی و مسائلی از این دست مواجه کرده است. این رساله با هدف شناخت و ثبت معماری بومی بخش بیرم لارستان که به دلیل قرارگرفتن در مسیراجتناب ناپذیر تحول معماری مسکن در معرض هجوم معماری بی هویت و فراموشی سنت خانه سازی بومی قرار گرفته است، ساماندهی و انجام شده است. شناخت و ثبت معماری این منطقه خود به منظور دستیابی به راهبرد های طراحی مسکن مناسب این بوم و فرهنگ آن بوده است. مسکنی که از طرفی از دل معماری این منطقه بیرون آمده باشد و از طرفی به منظورپاسخگویی به شیوه زندگی جاری با نیازهای روز مردم هماهنگ شده باشد و ارتقاء سطح کیفی زندگی را با خود به همراه آورد. روش انجام این پژوهش کیفی است و در دو بخش مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است. ابزارهای انجام پژوهش در مرحله مطالعات کتابخانه ای شامل مطالعه منابع موجود از جمله کتب، مقالات، پایان نامه ها و پایگاه های اینترنتی بوده است. مرحله دوم شامل مطالعات میدانی است که در سه گام اصلی 1- شناخت و برداشت، 2- تحلیل اطلاعات و 3- استخراج نتایج و راهبردها انجام گرفته است. ابزار تحقیق در این بخش مشاهده (عموماً مشارکتی)، مصاحبه(ضبط صدا) و ثبت تصاویر(فیلم و عکس) بوده است. در این مرحله از 40 خانه از اقشار مختلف اجتماعی در بخش بیرم وروستاهای اطراف بازدید به عمل آمد که 19 نمونه خانه به عنوان نمونه های موردی انتخاب و در این رساله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. مصاحبه ها عموماً به صورت آزاد و درراستای اهداف پژوهش انجام شده اند. تحلیل اطلاعات به صورت کیفی با دسته بندی اطلاعات جمع آوری شده در قالب ترسیم جداول و نقشه ها آغاز و با تحلیل و تطبیق تصاویر، نقشه ها و ماحصل مصاحبه ها به انجام رسیده است. نتایج مستخرج از پژوهش حاضر به شرح زیر می باشد: الف- شناسایی سه دسته کلی مسکن در بخش بیرم شامل 1- کپر2- خانه صحرایی 3- خانه های معمول ب- دسته بندی خانه های معمول(مسکن دائم مردم بیرم) به چهار گروه اصلی شامل : 1- خانه های دوران قدیم 2- خانه های دوران میانه 3- خانه های دوران جدید (شامل 1- دوران جدید اولیه 2- دوران جدید متأخر) 4- خانه های التقاطی ج-استخراج 21 عنصر تعریف کننده خانه در بیرم از قدیم تا به امروز د- ارائه راهبردهای طراحی و دیگرام پیشنهادی روابط فضایی خانه

معنای فضای شهری با رویکرد واقع گرایانه اسلامی (مورد مطالعه: میدان مرکزی همدان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  حسن سجادزاده   عیسی حجت

جستجوی سرچشمه ها و نارسایی های رویکردها و راهکارهای تجربی و ذهنی مبتنی بر نگرش های غربی و اسلامی در ارتباط با فضای شهری، و اتخاذ رویکرد و روش شناسی پژوهشی جدید و مبتنی بر فلسفه و حکمت اسلامی در رابطه با مفهوم فضای شهری اسلامی به طور عام و میدان های شهری به طور خاص، مسئله اساسی این پژوهش است. بدین منظور، با استعانت از رویکرد «واقع گرایانه اسلامی» که در آن با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی حس، عقل و وحی قائل است و با اسلوبی «استنباط گرایانه و اجتهادی»، معنای فضای شهری در شهر اسلامی مبتنی بر ارتباط بنیادین و وثیق ابعادی «وجودی» و «ماهیتی» فضا می باشد. براین اساس، فرایند استنباط مفاهیم فضای شهری اسلامی، بواسطه دو راهبرد و روش «فراتجربی» و «تجربی» در فضا، میسر است. در سطح فراتجربی به تعاملات «درون گرایانه» و «واقع گرایانه» ناشی از حضور وجودی «ذهن» و «اجتماع» در فضا می پردازد. در سطح تجربی نیز به تحلیل نظرسنجی ها، مشاهده ها، مصاحبه ها، پرسش نامه ها و سازمان فضایی و کالبدی میدان مرکزی همدان، پرداخته شد. در بخش پرسش نامه ها، افراد پاسخ دهنده به صورت تصادفی، از کلیه اقشار اجتماعی و جنسیتی و مجموعا 219 نفر، انتخاب گردیدند و داده ها در نرم افزار آماری spss، به وسیله روابط معنادار بین متغیرهای دخیل، مورد استنباط قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد تعاملات ذهنی(درون گرایانه) با فضای شهری، مفاهیمی نظیر: تقدم خلوت درونی بر خلوت شخصی، تقدم تعلق به فضای خصوصی(درونی) نسبت به فضای شهری، تقدم حضور روزانه در فضای شهری نسبت به حضور شبانه، تقدم حرکت در فضای شهری نسبت به حس توقف و درنگ در آن و کم رنگ بودن حس مالکیت فضایی در فضای شهری قابل تببین و تفسیر می باشد. در بعد «تعاملات اجتماعی» نیز، مفاهیمی چون: تقدم بعد کاری بر بعد تفریحی در فضای شهری، تقدم خاطرات اجتماعی بر خاطرات فردی، نفی قشربندی اجتماعی در فضا، تقدم شلوغی و ازدحام بر خلوت های شخصی و دوطرفه، تقدم تعاملات مردان نسبت به زنان و تقلیل امنیت روانی در فضای شهری، مورد استنتاج و استنباط قرار گرفت.

طراحی بخش بستری بیمارستان عمومی در یزد نگاهی به نیازخای روانی و اجتماعی بیمار به منظور ارتقاءکیفیت درمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  لادن اوحدی   عیسی حجت

بیمارستانها نهادهای بزرگ و پیچیده ای هستند که در آنجا برای خیلی از مردم مهمترین وقایع جسمی ‏زندگی نظیرتشخیص بیماری، بهبودی، مرگ و زندگیِ دوباره رخ می دهد. بیمارستان مکانی است که فرد با دلی ‏سرشار از نگرانی از وضعیت خود و اینکه چه پیش خواهد آمد در آن پای می گذارد و بالاجبار وبسته به شرایط ‏بیماری چند روزی را در آنجا اقامت دارد. متأسفانه در برخی بیمارستانها پیچیدگی عملکردها و نیاز به دقت، سرعت ‏و نظم چنان بر معماری فضاهای آن حاکم می شودکه عملاً بیمارستانها را از یک فضای انسانی به فضایی صرفاً ‏عملکردی وگاه غیرانسانی تبدیل می کند. ‏ علم امروز به این نتیجه رسیده است که با تأثیرگذاری در روح و روان بیمار می توان در روند درمان مداخله کرد ‏و سبب بهبودی سریعتر و حتی پیشگیری شد. دردرمان هنگام نجات جان مردم علاوه بر زوال فیزیکی و جسمی باید ‏شرایط روانی و اجتماعی آنان را نیز در نظر داشت و به عنوان بخشی از درمان مورد توجه قرار داد. محیط نیز به ‏عنوان یک عضو جدایی ناپذیر سیستم درمان از این امر مستثنی نخواهد بود. امروزه بسیاری از متخصصان علم ‏پزشکی بر اهمیت محیط در ارتقاء نتایج درمانی تأکیدکرده اند. دراین رابطه تحقیقات بسیاری نیز نشان داده اند که ‏طراحی ضعیف در لحظات معین اثرات منفی روی شاخصهای فیزیولوژیکی تندرستی دارد.‏ شرایط روانی و اجتماعی بیمارتأثیر بسیاری در روند درمان و بهبودی اش دارد. این پژوهش به دنبال شناسایی و ‏نیازهای روانی و اجتماعی بیمارو پاسخگویی به آنها ازطریق راهکارهای معمارانه است. این پژوهش با رویکرد ‏کیفی و از روش مطالعه ی کتابخانه ای و میدانی به دنبال بیان دیدگاه هایی در معیارهای طراحی فضاهای درمانی است ‏که شاید تا به حال کمتر مورد توجه بوده است. به عبارتی نگاه این پژوهش به محیطهای درمانی فراتر از نگاه ‏عملکردی صرف خواهد بود. با توجه به گستره ی تحقیق و محدودیت زمان، این تحقیق بر فضاهای بخش بستری ‏متمرکزشده است. بخشهای بستری دربیمارستانها مکانهایی هستندکه بیمار بیشترین زمان را در طول دوران بستری ‏بدون آنکه کار خاصی انجام دهد در آنجا سپری می کند. بنابراین در مجموع محیط بخشهای بستری می تواند ‏بیشترین تأثیرگذاری را در روان بیمار داشته باشد. نتیجه ی تحقیق نشان داد که محیط به عنوان جزء لاینفک سیستم ‏درمانی نقش مهمی در روند درمان بیمار دارد و از طریق راهکارهای معمارانه محیط مطلوب بیمار ارتقاء می یابد.‏

بهسازی برای ماندگاری بافت قدیم اصفهان از طرق بررسی مولفه ها و دیدگاه های زیبایی شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1392
  شهریار ناسخیان   عیسی حجت

این پژوهش با هدف ماندگار نمودن بافت،سعی در بازآفرینی مفاهیم مرمت، با نگاهی نو دارد. برای نیل به این هدف تجزیه وتحلیل مفاهیم زیبـایی شناختی از طریق بررسی آرای شماری از اندیشمندان عصر باستان تاکنون، در حوزههایی مانند روانشناسی،علوم رفتاری و مفاهیم مرتبط با علوم شهرسازی مورد مطالعه قرار گرفت .این رساله در فرضیه خود، سعی در ارائه مولفه های کارآمد در خصوص رسیدن به یک بهسازی زیبا با رویکردی ذهنی- عینی وبافتی ماندگار، منوط به حرکت در دو راستای زیر دارد: اول: حفظ هماهنگی وپیوستگی کلی در بافت. دوم: ارتقاء مفاهیم حس مکان و تعلق خاطر ساکنان در آن. اثبات فرضیه به استناد نتایج نمونه های موردی بهسازی شده در تجربیات داخلی و خارجی همچنین جامعه اماری یک نمونه ی موردی بافت قدیم، میباشد. برای این نمونه، بافت قدیم محله جلفای اصفهان انتخاب شده که با ارائه پرسشنامه و بررسی نتایج بدست آمده از آمار آن، میتوان مستندات را کامل نمود.با توجه به اینکه این گونه بررسیها از نوع کیفی محسوب میشوند مطالعات این رساله به روش فرا تحلیل و با مدل تطبیقی - مقایسهای انجام میگیرد. اما این رساله پس از به چالش کشیدن مفهوم ماندگاری از طریق طرح نگرش های مختلف زیبایی و رابطه آن با کیفی کردن فضای بافت نتایجی را عنوان میکند که پیکره اصلی آن استفاده از استخوان بندی مبانی ، ادبیات طراحی و مرمت شهری بومیو سنتی هر منطقه مخصوص به خود میباشد.اگر بخواهیم فضای شهری را در محلات قدیمِ خود پایدار و ماندگار کنیم، زنده کردن مولفه های ذهنی و عینی زیبایی شناختی آن منطقه با رویکرد رفتاری- اجتماعی از بهترین روش ها میباشد. پایدار کردن و ماندگار کردن بافت به عنوان یک ارزش به واسطه همراهی و همسویی معماران با نیاز و خواست مردم میتواند بهترین گزینه برای این حکایت باشد.لذا با استعانت از این فرآیند میتوان پاسخگوی نیازهای محلات مسکونی بافت قدیم در راستای یک بهسازی مطلوب و زیبا بود.

فضاهای جمعی با رویکرد گذران اوقات فراغت در معماری دوره پهلوی (مطالعات موردی: کافه نادری تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  فائزه خونمری   محمد مسعود

ایران از اواخر قاجاریه و در آستان? ورود به دوران پهلوی در معرض تحولات فرهنگی بزرگی قرار گرفت که بیش از آنکه این تحولات درونزا باشد مأخوذ از فرهنگ غربی بود، به عبارت بهتر دچار تهاجم فرهنگی شد.نفوذ فرهنگ غربی و تحولات ناشی از آن تأثیرات انکارناپذیری درعرصه های گوناگون به جا گذاشت که ازجمل? آنها تأثیرپذیری معماری ایرانی از فرهنگ معماری غربی قابل اشاره است. به جرأت می توان گفت که فضاهای جمعی و عمومی جدید همچون هتل، سینما، تماشاخان? جدید یا همان تئاتر، باشگاه و کافه از اولین مکانهایی هستند که متأثر از غرب و تفکر روشنفکری و برای گذران اوقات فراغت بازرگانان، سیاسیون و یا تحصیل کرده های مدارس جدید یا دانشگاه های اروپا ساخته شد که در بسیاری اوقات به عنوان پاتوق از آنها استفاده می شد. کافه ها به مثابه فضاهایی عمومی و یا پاتوق اجتماعی برای تعامل افراد و رشد قابلیت همزیستی به ویژه در شهرهای بزرگ امروز، ضرورتی حیاتی دارند. گاهی این کافه ها به لحاظ محتوایی، شبیه قهوه خانه ها می باشند و به لحاظ شکل مانند کافه های روشنفکری غربی (اروپایی) هستند. این تحقیق، رواج کافه ها درآغازعصر پهلوی و تأثیر سبک معماری آنها بر فرهنگ معماری ایران را مورد مطالعه قرار می دهد، و با بررسی فضاهای عمومی با رویکرد گذران اوقات فراغت، به طور ویژه به سراغ کاف? نادری می رود و جدا از کارکرد تفریحی آن، و بعد از بررسی مفهوم کافه و تاریخچه آن، به معرفی و نقش کافه نادری به عنوان یکی از پاتوق های روشنفکری و تاثیرگذار بر فرهنگ و خاصه ادبیات معاصر پرداخته و موقعیت این مکان را از منظر تاریخی-فرهنگی و خاصه هنر معماری و نقش آن در تحولات به وجود آمده در عرصه های یاد شده، مورد مطالعه قرار می دهد. پرسشهای این پژوهش عبارتند از: ?) تعریف فضای جمعی با انگیزه ی گذران اوقات فراغت در تاریخ معماری ایران در دوره پهلوی چیست؟ ?) شکل کالبدی فضاهای جمعی در ایجاد فضای مناسب گفتمان برای بحث و تبادلات اجتماعی در دوره پهلوی چه بوده است؟ ?) تاثیر متقابل کافه ها و کافه سازی و رویدادهای فرهنگی چه بوده است؟ اهداف پژوهش نیز عبارتند از: 1) بررسی کالبد فضاهای جمعی برای گذراندن اوقات فراغت در دوران پهلوی. 2) بررسی و شناخت معماری کافه ها در صد سال اخیر. 3) بررسی نقش کافه و کافه سازی در تحولات فرهنگی و ورود مدرنیته و تفکر مدرن به ایران. روش تحقیق از نظر هدف: پژوهش کاربردی و روش تحقیق از نظر روش: توصیفی–تحلیلی و همچنین روش یافته اندوزی: روش کتابخانه ای و میدانی، مشاهده، مصاحبه (نیمه سازمان یافته و سازمان نیافته). و روش تجزیه و تحلیل: روش تجزیه و تحلیل کیفی می باشد. از جمله نتایج این پژوهش می توان گفت: 1) کافه هایی که در دوران پهلوی در ایران ساخته شدند در تحولات فرهنگی و ورود تفکر مدرن و مدرنیته به ایران نقش اساسی داشتند. 2) عامل اصلی در ساخت کافه ها در دوران پهلوی، عامل فرهنگی بوده است.

اصفهان در اصفهان/طراحی مرکز اصفهان شناسی با تاکید بر اعطای کاربری به ابنیه و بسترهای تاریخی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  آزاده صدری سوادجانی   عیسی حجت

اصفهان در طول تاریخ چند هزارساله ی خود، پس از ورود آریاییان به ایران تا به امروز، تاریخ پرفراز و نشیبی را از سر گذرانده است. تاریخی که به گواهی مدنیت انسجام یافته ی آن در عرصه های تاریخ، اقتصاد، مذهب، فلسفه، هنر، ادبیات، معماری و شهرسازی دارای غنای شگرف است. بی شک صدها سال تجربه، تحقیق و دانش مکتوب و شفاهی مردمان این دیار، در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و فنی، نیازمند فضایی است که در قالب فعالیت های جمعی و با استفاده از فن آوری های روز و حضور متخصصان و استادان هر رشته، جمع آوری، دسته بندی و نتیجه گیری شود و در فضای مناسب بایگانی شده و به انتشار و نمایش درآید، فضایی که در یک کلام حافظ مکتوب و شفاهی شهر اصفهان باشد.رسالت مرکز اصفهان شناسی تنها در زمینه ی گردآوری مستندات و فعالیت پژوهشگران این عرصه نبوده و در بعد دیگر، بستری است جهت معرفی ابعاد مختلف شهرموزه اصفهان برای ساکنان و گردشگران، که از طریق ارتباط مردم و محققین بر پایه ی نشست های فرهنگی و جلسات آموزشی و بازدید از اماکن تاریخی صورت می گیرد و میزان آگاهی از نیازها و چالش ها در زمینه ی شهرموزه ی اصفهان فزونی می یابد. تحقق این امر منجر به پرورش نسلی خودآگاه شده که با مشارکت و شناخت اصفهان، در تعیین سرنوشت این شهر، از بار مسئولیتی دستگاه های دولتی کاسته و از این رهگذر، تداوم حیات کلان شهر اصفهان محقق می شود. در این رساله رویکرد اصلی، باززنده سازی بنا و باغ تاریخی در بستر پژوهشی کیفی مطرح شده است و در نهایت با ارایه الگویی برای طرح مرکز اصفهان شناسی در سایت تاریخی باغ دریاچه بر پایه ی ضوابط و اصول مرمتی پرداخته است. برای این منظور در ابتدا با شناخت و بررسی ضرورت طراحی مرکز اصفهان شناسی و ضوابط مکان یابی مجموعه فرهنگی، سایت مورد نظر در محل کنونی کارخانه دخانیات و بنیاد جانبازان(در جوار پل جویی صفوی و محور طبیعی زاینده رود) انتخاب شد. با توجه به عناصر تاریخی موجود در سایت از جمله پل جویی، باغ دریاچه، کارخانه نخ تاب و مادی نیاصرم، محور اصلی مبانی نظری بر اساس مستندسازی بستر طراحی و ضوابط و نحوه ی اعطای کاربری به ابنیه و باغ های تاریخی تبیین شد. در گام آتی عملکردهای مورد نیاز مرکز اصفهان شناسی و ظرفیت باغ تاریخی در تدوین برنامه فضایی این مرکز به کار برده شده است و در پایان مرکز اصفهان شناسی در قالب 4 فعالیت عمده طراحی شکل گرفت که عبارتند از:شکل گیری بخش های پژوهشی در قالب کوشک امروزین در محدوده ی باغ صفوی، اعطا عملکرد کتابخانه و مرکز اسناد در کارخانه نخ تاب، حذف عناصر فاقد ارزش تاریخی و بازیافت زمین آن به منظور تامین سایر فضاهای مورد نیاز، توجه به فضای فعال روز و شب و توسعه پایدار اقتصادی در طراحی فضاهای جانبی مرکز اصفهان شناسی.

مرکز تعاملات شهری با تکیه بر نقش کالبد در تقویت روابط اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  زینب مشهور   بهادر زمانی

توجه به فضاهای عمومی شهری تحت عنوان مکان سوم ها، از دغدغه های معماران و شهرسازان معاصر محسوب می گردد. این فضاها به عنوان محیط هایی غیر رسمی که زمینه تعامل مردم را فراهم می نمایند، نقش مهمی در حیات و سرزندگی شهرها ایفا می کنند. در زمینه طراحی فضاهای عمومی، نظریه پردازان مختلف، رویکردهای متفاوتی را مطرح نموده اند که در این میان رویکرد محیطی- رفتاری به عنوان رویکردی مطرح، به مطالعه رابطه محیط و رفتار و نقش طراحی در بروز رفتارهای فردی و اجتماعی و تقویت تعاملات اجتماعی می پردازد. این این راستا پایان نامه حاضر در بخش نظری، مفهوم تعامل پذیری فضا را مورد کنکاش قرار داده و با اتخاذ رویکرد محیطی- رفتاری به تبیین عوامل محیطی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی می پردازد و با گونه بندی فضاهای شهری تعامل گرا، یکی از این گونه ها تحت عنوان کنار آب ها را مورد مطالعه قرار می دهد. کنارآب ها با توان بالقوه تعامل پذیری نقش مهمی در شکل دهی هویت کالبدی- اجتماعی شهرهای رودکناری ایفا می نمایند. لذا توجه به ضوابط و معیارهای طراحی این فضاها، در سرزندگی هرچه بیشتر آن ها موثر خواهد بود. در این راستا، به عوامل تأثیرگذار بر کیفیت، سرزندگی و حیات اجتماعی کناره رودها پرداخته شده و معیارهای طراحی استخراج گردیده است. در ادامه شهر اهواز و رودخانه کارون به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیده و باشناخت بستر طرح، ارائه چشم انداز، تعیین اهداف، راهبردها و سیاست های اجرایی به کاربست نتایج حاصل، در طراحی می پردازد.

الگوی سکونت خارج از مسکن طراحی نمونه موردی:محله جلفا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  سیاوش فولادی دهقی   مهدی معینی

واژه سکونت مفهوم گسترده ای دارد که منظور از آن مجموعه فعالیت های زیستی بشر اعم از فعالیت های فردی اجتماعی و اقتصادی است و به یک باور کلی می توان گفت که مراد از سکونت همان زندگی است. با توجه به سکونت و مکان هایی که این سکونت در آن ها تحقق می پذیرد ، طراحی مسکن ها تنها وسیله ای برای رسیدن به سکونت خواهد بود ؛ نه اینکه به خودی خود یک هدف باشد. ما برای نیل به مفهوم سکونت نه تنها نیازمند مسکنیم بلکه به فضاهای پیرامونی و خارج از آن برای برطرف کردن نیازهای خود وابسته ایم. در واقع سکونت در فضای میان مسکن ها بعد دیگری از معماری است که مستلزم بذل توجه بیشتری است . سکونت خارج از مسکن ، تنها فعالیت های تفریحی ، اجتماعی یا فعالیت های مربوط به عبور و مرور افراد پیاده نیست؛ بلکه در بر گیرنده ی طیف گسترده ای از فعالیت هاست که فضاهای همگانی محلات و مناطق مسکونی را با معنا و جذاب می سازد. بدون توجه به عرصه های سکونتی خارج از مسکن ما یا در مسکن خود در کنار خانواده و دوستان صمیمی هستیم و یا در شهر میان غریبه ها. حال آنکه بسیاری از خاطرات ما در فضایی مابین خانه و شهر شکل گرفته است. این نگاه فضاهای درون محله را مورد مداقه قرار می دهد و در پی آن است که به کیفیت سکونت خارج از مسکن و زندگی درون محله برسد. در واقع این مطالعه در پی طراحی فضای سکونتی خارج از مسکن به گونه ای است که در عین حالی که پاسخگوی نیازهای رفتاری و روانی مخاطب فضا باشد، عدم یکپارچگی و شکاف فضایی بین مسکن و محیط مسکونی را کمرنگ کند و احساس وابستگی به فضا را در مخاطب تقویت کند. در این میان و برای رسیدن به چنین کیفیتی ابتدا سکونت خارج از مسکن از دیدگاه پدیدارشناسی و روانشناسی مورد پرسش قرار می گیرد و سپس ابعاد مختلف طراحی(اعم از ریختی،ادراکی، اجتماعی،دیداری- شنیداری و عملکردی) برای رسیدن به مولفه های کیفی چنین سکونتی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف نهایی این رساله رسیدن به الگوی فضایی سکونت خارج از مسکن در جلفاست. برای رسیدن به این الگو ابتدا الگوهای رایج رفتاری در محله جلفا و خصوصیات کالبدی این محیط در ارتباط با مقوله سکونت خارج از مسکن واکاوی شده اند، در مرحله بعدی ویژگی های سایت به طور اخص مورد پرسش قرار گرفته است و در گام آخر با عنایت به این یافته های میدانی و مرور ادبیات موضوع راهکارهایی برای رسیدن به کیفیت فضایی مناسب جهت سکونت خارج از مسکن ارائه گردیده است. در مرحله نهایی طراحی در این محله با رویکرد ارائه الگوی فضایی جهت تسهیل سکونت خارج از مسکن انجام شده است.

طراحی خانه در راستای ارتقاء خلاقیت کودک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  عاطفه کاردان   مینو شفایی

از مهمترین نیازهای هر جامعه، تعلیم و تربیت افرادی است که با اتکا به نیروی اراده و تعقل خویش، خلاقانه بیندیشند و به جای وابستگی واستفاده از دستاوردهای دیگران، خود مولد دانش، فناوری و فرهنگ مناسب برای زندگی مستقل در عصر دانایی باشند. یکی از ویژگی های انسان که پرورش آن می تواند در پیشرفت فرد در جامعه موثر باشد خلاقیت است. از آنجا که بهترین زمان برای تربیت و شکوفا کردن استعدادها دوره کودکی است، چگونگی رشد و پرورش نیروی خلاقیت در کودکان به عنوان یک نیاز بشری در تمام ابعاد زندگی آینده آنان مطرح است. بسیاری از تئوری های مربوط به خلاقیت بر رابطه کودک و خانواده تاکید دارند. از آنجا که بستر رابطه کودک با افراد خانواده در خانه اتفاق می افتد این پژوهش برانست تا با ارائه رهیافت هایی در طراحی خانه جهت ارتقاء خلاقیت کودکان گامی موثر در طراحی مناسب کالبد خانه بردارد. بر اساس پژوهش انجام شده از جمله عوامل موثر در ارتقاء خلاقیت کودکان خیال پردازی، کنجکاوی، بازی و مشارکت می باشدکه نتایج تحقیق نشان می دهد ارتباط فضاهای طراحی شده با طبیعت، طراحی فضاهای گردهم آورنده و طراحی کنج در خانه می تواند در جهت ارتقاء عوامل فوق و در نتیجه پرورش خلاقیت موثر باشد. روش تحقیق کمی-کیفی بوده است و از روشهای مستقیم از جمله مصاحبه و مشاهده و روش های غیرمستقیم جمع آوری اطلاعات از جمله مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. در آخر در این پروژه سعی شده تا با توجه به رهیافت های ارائه شده خانه ای با این رویکرد طراحی گردد. کلید واژه ها: طراحی خانه، ارتقاءخلاقیت، کودک

تمنای وجودی فرم در مسجد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  بنت الهدی رحیمی   عیسی حجت

مسجد در میان فضاها ی اسلامی اساسی ترین نقطه عطف محسوب می شود واین ویژگی به دلیل تمایز میان معماری قدسی اسلامی با معماری سنتی اسلامی می باشد. هنر قدسی، قلب هنر سنتی است و با اعمال اصلی دین و زندگی معنوی رابطه ای مستقیم دارد. در متن اندیشه جمال گرای اسلامی که آیینی مبتنی و متکی بر کلمه دارد، معماری قدسی در تمدن اسلامی نیز، اتکای مطلق بر معنا دارد و به صریح ترین بیان ممکن جلوه گاه تجسمی آن است. لذا انتظاری که از معماری قدسی (مسجد) می رود، معماری ایست فرازمان و فرامکان، شکل گرفته بر اساس اصول و حقایق وحدت بخش، با منشاء قدسی و منطبق بر شاکله عالم خلقت. اما با گذر زمان و گم کردن آن جوهر معنوی الگوی ثابت، مساجد مدرن از کیفیت مطلوب فضای نیایش و ذکر به ندرت برخوردارند و آن هویت واحد و الهی متمایز با طاغوت به مرور کم رنگ تر می گردد. ازاینرو هدف از این رساله رسیدن به اس و اساس مسجد می باشد و برای نیل به این هدف و طراحی مسجدی کامل، از میان عوامل به وجودآورنده یک صورت معماری، جهت محدود نمودن گستره تحقیق و عمق بخشیدن به جنبه کیفی آن، به بررسی تمنای وجودی فرم در مسجد، براساس نظرات متفکران اسلامی(چون اخوان الصفا) می پردازیم. در نهایت بر اساس ویژگی هایی چون سادگی، خلوص و صداقت، پاکی، جهت قبله، اهمیت زمین مسجد، اجتماع، تذکار، مواجهه انسان با خداوند، سعی بر طراحی مسجدی با صحیح ترین و کامل ترین فرم در مرکزیت سایت دانشگاه فردوسی مشهد نمودیم.

بازیابی الگوی سکونت امروزی در شهرضا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  راحیل ناظم   عیسی حجت

این پژوهش دارای چندین بعد است که همگی در پی پاسخ گویی به این پرسش است که در شهرهایی با پیشینه فرهنگی دیرین مانند شهرضا، فضاهای مسکونی را چگونه باید طراحی کرد؟ آیا می توان برای خانه ها الگوی خاصی در نظر گرفت؟ چگونه می توان الگویی برای سکونت در نظر گرفت که منطبق با چهار چوب های رفتاری امروز مردم شهر باشد؟ چگونه می توان سکونت در شهرضا را با حفظ هویتش بازیابی کرد و مسکنی منطبق با نیاز های امروز و با امکانات نوین طراحی کرد که شیوه زندگی مردم را مخدوش نکرده و با آن سازگار باشد؟ با توجه به این که محله های جدید ساخته شده زیر نظر شهرسازان بدون توجه به مسائل بوم شناختی، اقلیمی و نیز مولفه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی قشری که در آن سکنی گزیده اند، از نظر بسیاری از صاحب نظران بی هویت وناسازگار با زندگی روزمره مردم هستند و در بهترین حالت می توانند نقش خوابگاهی بزرگ را ایفا کنندکه هیچ گونه تعلقی در ساکنین به وجود نمی آورد.(معلمی 1386) هم چنین با توجه به مهاجر پذیری شهر، افزایش جمعیت، تغییر الگوی اقتصادی (از کشاورزی و باغ داری به خدماتی و آموزشی) و ارتقاء سطح رفاهی و اقتصادی مردم، طی مشاهده های انجام شده به نظر می رسد، خانه های سنتی و بزرگ قبل و آپارتمان های شهری جدید جوابگوی نیاز امروزین ساکنان نمی باشند. اگر فرض شود زندگی انسان الگویی دارد پس فضای زندگی اش نیز از الگویی پیروی می کند. این مسئله لزوم تامل در مورد الگوی سکونتی مردم شهر را مشخص می نماید. بنابراین اهداف این پژوهش موارد زیر در نظر گرفته شد : - دستیابی به الگوی سکونتی مناسب که آسایش مادی (برآورده شدن نیاز های فیزیکی ) و معنوی (مهم ترین آن طبق بحث های بالا نیاز به حس تعلق به مکان است) ساکنین را فراهم کند. - استفاده از پتانسیل بالقوه فرهنگ بومی برای خلق فضاهایی جهت حفظ تعاملات اجتماعی موجود در منطقه. - برآورده ساختن توقعات مردم از مکان زندگی روزمره شان با حفظ هویت بومی لذا در این تحقیق ابتدا به مرور مفاهیمی چون سکونت، هویت، احساس تعلق و موارد مرتبط پرداخته شده است. در کنار آن با شناخت واقعیت ها و شرایط بیرونی حاکم بر زندگی روزمره مردم، واحد همسایگی ای بر اساس الگو پیشنهادی طراحی شده است. البته نتایج ارائه شده مبنی بر مطالعات این پژوهش می باشد و امید است در آینده با اصلاح وتکمیل آن به الگویی مناسب تبدیل شود. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی، به وسیله جمع آوری اطلاعات مرتبط با معماری بومی منطقه و تحلیل محتوا و مورد کاوی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و روش های میدانی (مشاهده، تصویربرداری) استفاده شده است.

طراحی غرفه ی ایران در اکسپوی 2015 میلان - با رویکرد معماری و فناوری بومی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  سیده زهرا مردانی   عیسی حجت

اکسپو ها محل ارائه محصولاتی هستند که در هر دوره وابسته به تعریف موضوعی آن، هدف مشخصی را دنبال می کنند. این نوع نمایشگاه ها که به صورت موقتی و در دوره زمانی معینی برگزار می شوند، جوامع و کشور های مختلف را به یکدیگر معرفی می کنند. آنچه در اکسپو ها مهم جلوه می کند، توجه هم زمان به معماری غرفه و ارائه محصولات متناسب با موضوع اکسپو است. بازدیدکنندگان ابتدا با کالبد و معماری موضوعات هر غرفه، مواجه می شوند و سپس به ورود ترغیب می شوند. از این رو معماری غرفه مانند یک تابلوی تبلیغاتی، می تواند معرف فرهنگ، تمدن، هنر و معماری کشور مورد نظر باشد. لذا پرداختن به طراحی غرفه نمایشگاهی مانند نمایش محصولات درون آن حائز اهمیت است. کشور ایران تا کنون با حضور متعدد خود در اکسپو های متفاوت، تلاش کرده فرهنگ و دستاورد های ملی و بین المللی خود را در سطح جهانی معرفی کند. اما متأسفانه آن طور که باید، ایرانی بودن و ویژگی های آن در این نمایشگاه ها معرفی نشده است. کشور ایران با فرهنگ، تمدن ، هنر و معماری چند هزار ساله می بایست بسیار موفق تر در این عرصه حضور پیدا کند. پژوهش حاضر در ابتدا با بررسی نمونه های موفق طراحی غرفه های اکسپو در دوره های گذشته به استخراج هندسه غالب بر آن ها پرداخته است. سپس با تأمل بر روی هندسه ی مرتبط با تعریف ایرانی بودن و انتخاب موضوع شناخته شده در سطح بین الملل نتایجی را دریافت می کند. در ادامه، نتایج حاصل از این پژوهش، برای طراحی غرفه ای در خور هویت ایرانی در اکسپوی 2015 میلان مورد استفاده قرار می گیرد. کلید واژگان: اکسپو، غرفه، ایرانی بودن، معماری ایرانی.

طراحی مسکن در منطقه حاشیه نشین دارک اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  محمد مهدی جعفری   مهران قرائتی

حاشیه نشینی و مسکن حاشیه نشینان موضوعی است که همواره از جانب متخصصان در حیطه های مختلف از جمله جعرافیا و برنامه ریزی شهری، شهرسازی، جامعه شناسی، اقتصاد و علوم اجتماعی مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد. اما خلا مطالعات راهبردی باعث شده این مطالعات تئوری کمتر به راهکاری عملی در جهت بهبود وضعیت مسکن حاشیه نشینان مبدل شود. از طرف دیگر تهیه مسکن با استاندارد های شهری از توان این قشر خارج خواهد بود. استفاده از بودجه عمومی برای این کار نیز علاوه بر اینکه فشار اقتصادی بالایی را بر شهر وارد خواهد کرد باعث رشد و گسترش حاشیه نشینی خواهد بود. از طرفی بی توجهی به آن نیز نمی تواند مسائل و مشکلات ناشی از وجود چنین مناطقی را رفع نماید. در این میان استفاده از راهکارهایی که خود حاشیه نشینان برای دستیابی به سرپناه مورد استفاده قرار داده اند می تواند به عنوان راهبردی در تهیه یا اصلاح مسکن برای این قشر مورد توجه قرار گیرد. ساخت تدریجی خانه، کاهش سطح خانه به طرق مختلف، استفاده از مصالح دست دوم برای ساخت مسکن نمونه ای از این راهکار هاست که قشر حاشیه نشین برای تامین سرپناه ارزان قیمت به آن دست یافته است. این در حالی ست که استفاده از بودجه های دولتی نیازمند منابع مالی بسیار زیاد است. همچنین روزانه حجم بالایی از مصالح کهنه ساختمانی به زباله دآنهای شهری وارد می شوند که مسائل و مشکلات زیست محیطی را برای شهر به همراه دارد. هدف این پژوهش دستیابی به راهکار هایی جهت ساخت خانه در منطقه حاشیه نشین دارک اصفهان متناسب با شرایط و امکانات موجود در آن. این خانه می بایست منطبق بر ساختار اقتصادی ساکنان این مناطق بوده و همچنین به وسیله امکانات محدود ساخت و ساز نظیر نیروی انسانی، ابزار و مصالح موجود امکان اجرای آن وجود داشته باشد. در واقع این پژوهش سعی دارد راهکارهای بهبود وضعیت مسکن حاشیه نشینان را در خود مناطق حاشیه نشین جست و جو نماید. به عبارت دیگر سعی می شود با استفاده از توانمندی های موجود در سکونتگاه های غیر رسمی بدون نیاز به سرمایه های دولتی در راستای بهبود وضعیت مسکن در این مناطق حرکت کرد. در این میان با دیدی مثبت گرا می توان فرصت هایی را یافت که هم شهر و هم حاشیه نشینان از آنها سود برند. برای مثال استفاده از مصالح دست دوم حاصل از تخریب های شهری در ساخت خانه های حاشیه نشینان از این گونه فرصت ها است. به عبارت دیگر با تمرکز بر این دو جریان شهری و بررسی موانع و مشکلات هریک از آنها، این مقاله سعی دارد ایجاد سازو کاری شهری را در جهت استفاده از مصالح ساختمانی دست دوم در ساخت خانه های حاشیه ای مورد بررسی و امکان سنجی قرار دهد. برای نیل به این اهداف پاسخ به این سوال الزامی است که چگونه میتوان برای منطقه حاشیه نشین دارک اصفهان خانه ای طراحی کرد که با شرایط اقتصادی و امکانات موجود ساخت وساز به راحتی قابل اجرا باشد؟ بدین منظور پاسخ به این سوال ضروری است که: الف) شرایط اقتصادی و امکانات موجود در این منطقه چگونه است؟ ب) این خانه چگونه می تواند بر شرایط اقتصادی موجود این منطقه منطبق شود. در این راستا به واسطه مطالعات کتابخانه ای علل شکل گیری مناطق حاشیه نشین، همچنین شرایط اقتصادی حاکم برآن و تاثیرآن بر مسکن این مناطق مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین سیاست های اتخاذ شده توسط دیگر کشورها مورد بررسی قرار می گیرد و نتایج مثبت یا منفی آن و دلایل هریک گرد آوری خواهد شد. از آنجا که موضوع تعریف شده در پژوهش تا حد زیادی وابسته به شرایط محل مورد نظر است، برای حصول نتیجه مناسب مطالعات میدانی گسترده ای نیاز است. در این مرحله از مطالعات می بایست مراحل ساخت خانه ها در این مناطق، مصالح مورد استفاده، ابزار ها و نیروی فنی موجود، شناسایی شود. مطالعات میدانی در کنار مطالعات کتابخانه ای تصویر روشنی از وضعیت ساخت و ساز و شرایط حاکم برآن به دست خواهد داد که بر اساس آن می توان اولویت ها، امکانات و محدودیت ها را شناسایی کرده و از این طریق به هدف پژوهش نزدیک شد.

طراحی مجموعه ورزشی در اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  پرستو کاکانژادیان   مهدی سعدوندی

ورزش و فعالیت های ورزشی تفریحی به مثابه تحرکی فردی – اجتماعی همواره بخشی از زندگی آدمیان را به خود اختصاص داده است. در جامعه کنونی بشری ورزش از جایگاه پیشین خود پا فراتر نهاده و به دغدغه ای همگانی تبدیل شده است. در تحول بنیادی جامعه جهانی، تمامی اقشار و گروه های سنی و جنسی مختلف، ضمن بهره مندی از مزایای جامعه صنعتی از تبعات آن هم بی بهره نمی مانند. بی تردید نیازهای اقشار مختلف جامعه از جهات گوناگون درخور توجه است و پرداختن به این نیازها از ضروریات برنامه ریزی های اجتماعی است. جایگاه پر اهمیت ورزش در میان فعالیت های روزمره گرچه جغرافیا نمی شناسد، ولی بی تردید میزان کنش پذیری و جذابیت آن در برابر قابلیت های محیطی یکسان نیست. از مصادیق چنین مکان هایی شهر اصفهان است که توانمدنی های اقتصادی، صنعتی، تاریخی، توریستی و تفریحی و طیف گسترده مخاطبین بومی، ملی و فراملی هویتی ویژه به آن می بخشد. کمبود محسوس فضاهای ورزشی با کیفیت مطلوب، معطوف به نیاز اقشار و گروه های سنی و جنسی مختلف جامعه، توجه به آن را در صدر برنامه های عمرانی منطقه قرار داده است. این پروژه ضمن پای بندی به مسائل و قوانین عرفی کشور از یک سو و رعایت استانداردهای بین المللی از دیگر سو، تلاشی در راستای طراحی فضایی پاسخگو به فعالیت های گوناگون ورزشی و تفریحی است. پروژه حاضر با رویکرد برنامه ریزی و طراحی سعی در پاسخگویی به اهداف زیر دارد: - خلق معماری متناسب با کیفیت فضایی معماری گذران اوقات فراغت. - خلق فضاهای مناسب و در خور ورزش های موجود در داخل مجموعه چه از لحاظ معماری و چه از لحاظ قوانین و استانداردهای ورزشی. - خلق فضاهایی در خور و متناسب با شخصیات، علائق و روحیات گروه های سنی و جنسی مختلف جامعه. روند تحقیقاتی مربوط به پروژه با مطالعات کتابخانه ای آغاز و پیامد آن با توسعه مطالعات میدانی، پیگیری شد. اطلاعات گردآوری شده در بخش های کلیات طرح، مقدمات برنامه ریزی، مبانی نظری معماری، ضوابط و استانداردهای برنامه ریزی و تحلیل های موردی، نمونه ها و بستر طراحی تدوین شده است. در بخش آخر نیز به برنامه ریزی طراحی می پردازد که مبنای طراحی مجموعه بوده است و در انتها طرح مورد نظر مجموعه ارائه شده است. امید دارد پروژه حاضر گامی مفید در جهت پرکردن اوقات فراغت خانواده ها به شکلی مناسب و ارزشمند باشد.

خانه ادبیات ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده معماری 1392
  مریم حدادی   عیسی حجت

شعر و ادبیات یکی از ذخایر غنی فرهنگ ایرانیان به شمار می آید و منشاء هویت وبقای ملت است. تاکید بر اهمیت ارزش والا و حفظ و اشاعه آن به عنوان میراث فرهنگی لازم و ضروری است. از این رو خلق مکانی با هدف شناساندن بزرگان شعر و ادب و آثار آنان و بزرگداشت نام و یادشان نیاز است و ایجاد فضایی شاعرانه در برانگیختن احساس و قوه خیال در صاحبان ذوق و دوستداران هنر، دارای ضرورت است. از آنجا که یافتن خاستگاه طراحی یا ایده ی طرح، مهمترین عامل در شروع طراحی است به جاست که نقطه ی شروع یا ایده، ریشه در مفاهیم و مضامین فرهنگی داشته باشد و یکی از بهترین صنایع فرهنگی هر ملت، شعر و ادبیات آن است که گویای اندیشه و تفکر اصیل آن مردم است. همان طور که شعر ، کوشش شاعر است تا درک او را از انسان و طبیعت در قالب کلام و سخن به نمایش گذارد، معماری نیز حاصل تلاش معمار در جهت خلق فضایی بر پایه ی همان درک و شناخت است و «خیال» عامل برقراری پیوند میان انسان و طبیعت است که هم در زبان شعر و هم در زبان معماری مشترک است. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که ضمن ارائه تعاریفی از شعر و معماری و ارتباط آنها از طریق «صورخیال» کانسبپت اصلی را خلق کنیم ، در اینجا سعی شده است تا روح شاعرانه و جوهره شعر که همان صورخیال است را در کالبد معماری بدمیم و صورخیال خود معماری را دریابیم .وقتی با عینک شعری در قلب معماری بنگریم ، خواهیم دید که شعرها در دولایه معماری ممکن است اتفاق بیفتند ، یکی فضای معماری که عناصر کیفی معماری را شامل می شوند و دیگری رفتارها که به سناریوی حضور انسان ها در داستان معماری بر می گردد . به عبارت دیگر ، صورخیال در معماری در دو بعد « شعر فضا » و « شعر رفتار انسان » قابل بررسی خواهند بود . بنابر این برای ایده پردازی به بررسی صور خیال در این دو لایه اهتمام ورزیدیم . به منظور مکان یابی طراحی «خانه ادبیات ایران»، سایت مجاور آرامگاه ظهیر الدوله که مدفن جمعی از شاعران بلند پایه ی این مرزوبوم است انتخاب شده و سپس با پرداختن به موضوع ، با رویکردی شاعرانه و بوطیقایی ، سعی در پیمایش نسبتا فراگیری شده است . به طور خلاصه، گفتارهای این مسیر به قرار زیر است: نخستین گام معرفی این پروژه ، به بیان انگیزه های گرایش به موضوع می پردازد. در گام بعد، مهمترین رکن پیمایش کتابخانه ای پروژه که همان موضوع شاعرانگی و آفرینشگری است، مورد بررسی قرار می گیرد. نمود آن در معماری و نحوه تجلی آن ، موضوع گفتار سوم و چهارم است. سپس در گفتار پنجم به تحلیل سایت برگزیده خواهیم پرداخت. گفتار ششم، سعی در معرفی نمونه های موردی مشابه به لحاظ عملکردی و چه به لحاظ ساختار تشکیلاتی چنین خانه های ادبی در ایران و جهان دارد. درگفتار هفتم به تبیین برنامه ریزی محتوایی پروژه و نیز برنامه ریزی فیزیکی طرح پرداخته شده است. آخرین گفتار رساله نیز به معرفی ایده ها و کانسپت های طراحی، و در نهایت طرح پیشنهادی که سادگی و خلوص مهمترین و اصلی ترین ویژگی آن است ، خواهیم پرداخت.

خانه کودکان بی سرپرست (با رویکرد پایداری فرهنگی - اجتماعی )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  فاطمه محمدزاده کاشانی   مازیار آصفی

امروزه پدیده کودکان بی سرپرست به عنوان یک معضل اجتماعی واضح می نماید و در سراسر دنیا با افزایش بی روند کودکان بی سرپرست روبرو هستیم؛ کودکانی که بی آنکه خود خواسته باشند قدم در جامعه- ای می نهند که به آنها به چشم سربار می نگرد و پذیرای آنها نیست . آنچه در تدوین یک استراتژی حمایتی و رفاهی برای کودکان بی سرپرست و فرزندان خانواده های نیازمند می باید مورد توجه قرار گیرد در درجه اول امکانات ، مقدورات و ابزار مورد نیاز برای این جمعیت می باشد. تا بتوانند آمادگی های لازم در برخوردها و آسیبهای اجتماعی از خود نشان داده و همچون سایر کودکان از زمینه های رشد و پیشرفت بهره مند شوند. اقدامات لازم این است که تا اندازه ی ممکن جامعه به داخل زندگی این بچه ها کشیده شود و حصار شبانه روزی برداشته شود. به این منظور ایجاد واحد های مسکونی مجزا که درآن ها تعداد کمی کودک به همراه یک مادریار حضور داشته باشند و درعین حال کل واحد ها در یک مجموعه قرار گیرند، مناسب است . همچنین برای ارتباط بیشتر و بهتر بچه های ساکن مجموعه و افراد محله، فضاهای عمومی ویژه کودکان و نوجوانان در جوار مجموعه مسکونی پیشنهاد می شود که باعث ارتباط بیشتر افراد محله و بچه های ساکن مجموعه می گردد. لذا در طراحی حاضر سعی شده است مجموعه مکانی برای آمد و رفت های آزاد کودکان شهر و کودکان بی سرپرست و تبادلات فرهنگی و اجتماعی؛ مکانی برای رشد و شکوفایی استعداد های کودکان و مشارکت فعال آنها در اجتماع به منزله روشی برای بهتر زیستن این کودکان فراخم گردد.

داستان زندگی؛ «بررسی الگوهای رویداد در خانه برای ایجاد هویت واحد به واسطه ی معماری» طراحی یک واحد همسایگی در محله ی عباس آباد اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  راضیه آقایی فروشانی   عیسی حجت

فراوانی خاطرات در زمینه ی کیفیت رویدادها در راه و رسم زندگی پیشین چنان است که نشان می دهد نسل های قبل داستان زندگی ای را در خانه های ایرانی تجربه کرده اند که مملو از رویدادهای متنوع و ضروری یک زندگی طبیعی (سالم و سلامت) و از این رو ملازم با فطرت انسانی است؛ به عبارت دیگر زندگی اصیل ایرانی کلیتی در هم پیچیده از نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه است و نقش اساسی در پاسخ گویی به این نیازها به عهده ی خانه های اصیل ایرانی بوده است به نحوی که فضاهای کالبدی خانه برای این راه و رسم زندگی در سنین و جنسیت های گوناگون خانواده در شبانه روز، هفته، فصل و سال برنامه هایی را ممکن می کرده است. این خانه ها تحت سیطره ی بینش سنتی و آداب و رسوم آن و متأثر از محدودیت های اقلیمی و فنی شکل گرفته و لاجرم دارای هویتی واحد و وحدت و هم آوایی بوده است ولیکن آن راه و رسم زندگی که ملازم فطرت طبیعی و انسانی و ممد حیات است امروز به کلی فراموش شده و خانه های جدید قوطی های کاملأ بسته ایست بدون ارتباط با آسمان و زمین (طبیعت)؛ زیرا هر خانه به سبک و سلیقه ای و به پشتوانه ی توان فنی پیشرفته شکل گرفته و به ناچار شهر امروز پاره پاره و هزار چهره است. در حالیکه روز به روز به گونه گونی بناها و به ویژه نماهای شهر افزوده می گردد، اندیشمندان و خیرخواهان و دست اندر کاران محیط شهری خواهان «هویت واحد» برای شهر می باشند. نخستین مشخصه ی هویت، الگوهایی است که در آن نهفته است چرا که هویت هر مکان از تکرار مستمر الگوهای خاصی از رویدادها در آن مکان حاصل می شود و هر الگوی فضایی الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است ؛ اما هر شهر، هر محله و هر بنا مطابق فرهنگ غالب خود مجموعه ی خاصی از این الگوی رویدادها دارد. هر فرهنگ همواره الگوی رویدادهای خود را با نام عناصر کالبدی مکان(دیوارها، پنجره ها، درها، اتاق ها، سقف ها، کنج ها، پلکان ها، دستگیره های در، سکوها، گلدان ها و ...) که در آن فرهنگ متداولند مشخص می کند. حال این پژوهش می کوشد با فرض بر اینکه در خانه های سنتی ایران، مکان ها الگوی رویدادهایشان را به نحوی طبیعی ایجاد می کردند آنچنان که الگوی رویدادها و مکان آنها در قالبی واحد بوده اند و همجنین معماری خانه بر الگو ی رویدادهای جاری در آن تأثیر گذاشته و شیوه ی زندگی ساکنان آن خانه را تغییر می دهد به این پرسش ها پاسخ دهد: الگوهای رویداد و زبان (قواعد) آنها در خانه های سنتی اصفهان کدامند و این رویدادها چگونه با مکانشان در ارتباط بوده اند؟ الگوهای رویداد در خانه های شهر اصفهان کدامند و قواعد هر کدام از این الگوها چیست؟ راهکارهای معمارانه ی امروز در طراحی خانه چه تأثیری بر الگوهای رویداد جاری در آن دارد؟ و در این راستا به اهداف پژوهش که ارائه ی رهیافت هایی برای بازگرداندن «هویت واحد» به خانه های اصفهان و به تبع آن شهر اصفهان از طریق طراحی خانه ها بر مبنای زبان (قواعد) الگوهای رویداد مشابه و شناساندن تأثیرات معماری خانه بر رویدادهای جاری در آن به معماران و مخاطبین است به وسیله ی مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده دست پیدا کند.

طراحی موزه دریا و دریانوردی (تجلی گاه عرفان مولانا)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  پویا مولائی   عیسی حجت

با رشد گستره¬ی تفکر انسان¬ها در طی چند قرن اخیر و با پیشرفت قوه¬ی درک و تخیل انسانی در سال¬های اخیر، بخصوص در عصر جدید که طراحی و معماری با حضور برنامه¬های مختلف رایانه-ای، جهش عظیمی کرده است، هر ساله شاهد بروز و نمو مکان¬ها و بناهایی هستیم که کارکردهای جدیدی را شامل شده است و فضاهایی با کیفیت¬هایی جدید و گاهی¬اوقات نامتعارف به استفاده¬کنندگان ارائه می¬دهد. انسان سیری¬ناپذیر است و همواره در پی گسترش مصنوعات بشری، نیازهای جدیدی را نیز احساس می¬کند. در پی این امر ساختمان¬هایی با فرم¬های مفهومی شکل گرفت و آرام آرام این نوع تفکر در طراحی محیط¬ها و فضاهای داخلی بناها نیز توسعه یافت. از آن جمله می¬توان به بناهای فرهنگی و اجتماعی اشاره کرد مانند موزه¬ها، سالن¬های اجتماعات، مراکز تئاتر و موسیقی و سایر مراکز تجمعی در سطح شهرها اشاره کرد که در کنار عملکرد خود، سعی در القای کیفیت و حسی خاص به بینندگان و ایجاد محیطی متفاوت و جذاب است. با اوصاف ذکر شده، سلیقه¬ی مردم عادی به سمت سویی رفته است که برای برانگیختن توجه و حس کنجکاوی آنها، نیاز به بناهایی با کارکردی جدید و خاص است که خلاقیت و ایده¬های متفاوت و جدید در معماری را به¬همراه داشته باشد. همانگونه که معماران بزرگی چون دانیل لیبسکیند، زاها حدید، تادائو آندو، نورمن فاستر، فرانک گری و ... با خلق پروژه¬هایی نوآورانه مانند موزه یهود برلین، مرکز ملی ژرژپمپیدو پاریس، موزه چیکاتسو ژاپن، موزه گوگنهایم بیلبائو و... به اهمیت این موضوع پی برده-اند که معماری تنها با جسم مردم سروکار ندارد بلکه ارتباط و تاثیر اصلی آن بر ذهن و تخیل آنهاست. لذا با کمک مفاهیمی خاص، و ایجاد فضاهایی پیچیده و گیرا، حس کنجکاوی و تفکر استفاده¬کنندگان از این بناها را برانگیخته¬اند.

تاثیر وتاثر منظر فرهنگی مذهبی شهر مشهد در طراحی خانه زائر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  فهیمه شهیری مهراباد   محمد تقی پیربابایی

مقدمه شهر مشهد به عنوان یکی از پر اهمیت ترین شهرهای زیارتی دنیا، به ویژه در جهان اسلام، و اولین شهر زیارتی ایران، شناخته میشود. پذیرش حجم بالای گردشگر در سال، سبب میشود تا ایجاد نگاهی ویژه در طراحی های شهری و طراحی معماری در این شهر ضروری به نظر برسد. تاثیر گذاری نحوه ی زندگی، آداب زیارت خاصی که در حرم امام رضا بیشتر به چشم میخورد، الگوهای عرفی و سنت های جاری در زندگی مردم شهر مشهد بر زائران و کسانی که به این شهر سفر میکند- به واسطه ی رفت و آمد زائران از نقاط مختلف دنیا و ایران به آن و تکرار و تناوب این سفرها در بازه زمانی چند ساله و تاثیر زیاد این سفرها به دلیل اهمیت و خاص بودن این سفر در ذهن زائران- همچنین تاثیر پذیری فرهنگ و زندگی مردم شهر مشهد از این مسافر پذیری همیشگی، نوع نگاه این شهر به پدیده ی ورود زائران که به صورت عمده در فصولی خاص و مناسبت های خاص رخ میدهد در این پژوهش مورد توجه قرار میگیرد. وقوف به این مطلب که غالب گردشگران و مسافران این شهر را زائران حرم امام رضا(ع) تشکیل می دهند، توجه به طراحی فضاهای مناسب با نیاز زائران با توجه و نگاه به این تاثیر پذیری و تاثیر گذاری ها ضروری است. آنچه در طراحی غالب این فضاها به چشم میخورد استفاده از الگوهایی مشخص است که در دیگر فضاهای اقامتی (مسافرخانه ها، مهمانپذیرها، متل ها، خانه معلم ها،...) نیز به کارگرفته میشود. اما در مکان های اسکان موجود زائران ، توجه به نیازهای ویژه ی زائر،(نیازهای رفاهی و عبادی خاص زائران)و همچنین بار معنایی و خاطره ی شکل گرفته در ذهن استفاده کنندگان از فضای اقامتی و تجربه ی این فضا، به عنوان بخشی از منظر فرهنگی-مذهبی شهر زیارتی و انتقال این الگوی فضایی توسط زائران به دیگر شهرها، کمتر مورد توجه طراحان و برنامه ریزان قرار گرفته است و بیشترین تلاش در جهت ایجاد فضایی برای اسکان توام با آسایش می باشد، نگارنده اعتقاد دارد می توان با طراحی مکان های مبتنی بر منظر فرهنگی، علاوه بر تامین آسایش و در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی، از ظرفیت های مکان اسکان زائران، برای تاثیر گذاری فرهنگی بهره جست. بنابراین در پژوهش کنونی توجه به منظر فرهنگی و مذهبی شهر مشهد و رابطه ی دو طرفه ی زائرسرا با آن مورد توجه است. با شناخت تعاریف موجود درباره ی منظر فرهنگی و ارائه ی تعریفی از منظر فرهنگی-مذهبی شهر مشهد، عوامل تاثیرگذار بر آن باز شمرده شده و زائرسراها به عنوان یکی از موارد تاثیرگذار بر منظر فرهنگی مذهبی شهر مشهد، مورد مطالعه قرار میگیرد. در این پژوهش طراحی فضایی خاص اقامت "زائر" با در نظر گرفتن نیازهای ویژه ی زائر و اقتضائات زیارت، مد نظر است، لذا عنوان "خانه ی زائر" برای این فضای خاص انتخاب شده است که تفاوت این شکل الگوهای فضایی، با دیگر فضاهای موجود اقامت زائر مورد تاکید قرار گیرد. به نظر می رسد مابین شهر و معماری رابطه ای دو سویه و تاثیر گذار می باشد و می توان در کنار ظرفیت های فرهنگی-مذهبی شهری مانند مشهد مقدس، معماری را طراحی نمود که بتواند در ذهن و روان زائران تاثیر گذار باشند.

طراحی خانه معاصر با تاکید بر سیر تحول نوع سکونت در زنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی 1393
  مینا دشتی   محمد باقری

با شرایطی که پس از انقلاب صنعتی پیش آمد، نحوه نگرش به خانه تغییر یافت و در بسیاری موارد خانه به یک سرپناه تنزل پیدا کرد. غافل شدن از کیفیت ها و نیازهای روانی و معنوی انسان در زبان الگوی خانه و توجه صرف به کمیت ها در بسیاری از خانه های امروز، از یک سو و گسترش الگوهای سبک بین الملل که فاقد ارزشهای ملی، بومی، هویتی و معنایی است از دیگر سو نمود بحرانی است که ارزشهای خانه و خانواده ایرانی را تهدید می کند. پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که الگوی مناسب مسکن امروز در شهر زنجان چیست؟ و ساختارهای بومی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان شهر در گذشته و امروز و انتظاراتشان از آینده چه تاثیری بر الگوی مسکن خواهد گذاشت؟ هدف از طرح مسئله رسیدن به زبانی مشترک در مسکن امروز مبتنی بر ارزش ها و نیازهای مشترک انسانی در قالب الگویی است که ضمن ایجاد وحدت بین خانه ها پاسخگوی هویت فردی افراد نیز باشد. الگویی که ارزشهای بومی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی مردم را در برداشته باشد. بر اساس فرضیه، در خانه هایی که زبان الگوی قوی دارند، الگوهای کالبدی خانه در ارتباط تنگاتنگ با هم و با الگوهای رفتاری و طبیعی قرار دارند. پژوهش با مطالعه کیفی در مورد خانه آغاز می شود و سپس با جمع آوری اطلاعات به روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای به کشف الگوهای بومی خانه های زنجان و بررسی سیر تحول زبان الگو در خانه های زنجان خواهد پرداخت. پس از شناخت خانه های بومی به منظور شناخت هرچه بهتر نیازها و خواسته های مردم، احساس رضایت مردم از خانه تک واحدی و آپارتمان مسکونی مورد مقایسه قرار می گیرد. نهایتا الگوهایی برای سکونت در سه مقیاس کلان، میانه و خرد ارائه شده و مجموعه ای از خانه ها، مطابق با نوع سکونت امروز و ساختارهای زبان الگوی پیشنهادی، طراحی می شود. یافته پژوهش نشان می دهد که عناصر زبان الگوی خانه های متداول امروز از هم گسیخته اند و الگوهای فضایی- رویدادی از هم جدا شده اند. با غلبه نگرش فرم گرا و کالبدی در خانه های معاصر، سازمان اجتماعی-ادراکی مسکن مورد غفلت واقع شده و نقش زبان الگوی رویداد ها (طبیعت، احساس ،رفتار و عاطفه انسان) به فراموشی سپرده شده است. شناسایی الگوهای فضایی-رویدادی، نشان می دهد که طراحی خانه با توجه به الگوی رویداد های طبیعی و انسانی برای خلق خانه هایی پایدار و سازگار با نیازها و انگیزه های ساکنان اجتناب ناپذیر است. احیای الگوی رویدادهای طبیعی (ارتباط و استفاده از طبیعت) و الگوی رویدادهای فیزیکی-حسی (به کار گیری حواس بینایی، بویایی ولامسه)، ادراکی (تقویت حس تشخص، تنوع، انعطاف پذیری)، الگوی رویداد های رفتاری (پاسخ گویی به نیاز های مشترک همسایگی و بین فردی درون خانواده) و الگوی رویداد های عاطفی (احترام به حس دلبستگی ،عزت نفس وخاطره ساکنان) از طریق باز آفرینی سازمان فضایی مناسب، تنوع بخشی به فضاهای سکونتی و پرداختن به جزئیات طراحی مسکن امکان پذیر است. به این ترتیب زبان الگوی رفتاری- فضایی احیا شده و سکونتگاه ها به مرور زمان توسط مردم، نیازها وانگیزه هایشان تکامل یافته و رشد می کنند؛ سکونتگاه هایی که زبان ساخت آن را خود ساکنان فهم کرده و قادر به تحول و توسعه آن باشند.

طراحی کانون اجتماعی محله با رویکرد احترام به سالمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1383
  سحر رخ   مجید صالحی نیا

سالمندی دوره ای از زندگی است توام با دگرگونی در عملکرد و ساختار بدن که منجر به تغییرات در ظاهرو توانایی افراد در کار می شود. اما این تغییرات نباید مانع ادامه زندگی و شادابی این قشر باشد. آرامش روحی و فکری، برقراری ارتباط با هم سن و سالان و حضور در جمع، نیازی است غیر قابل انکار برای تمامی افراد در تمامی گروه های سنی، افراد سالمند نیز از این قاعده مستثنا نمی باشند. دراین پژوهش و طراحی هدف آن است که مکانی جهت گذراندن اوقات فراغت، تقویت تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای ساکنین یک محله ریشه دار و با قدمت در شهر کرمان طراحی شود. به نحوی که در تمامی گام های پژوهش و طراحی، نیازها و شرایط سالمندان در نظر گرفته شود تا موقعیت هایی جهت فعالیت و حضور در جمع با هدف افزایش آرامش و نشاط، حمایت از استقلال آن ها و نیز تشویق ایشان به حضور فعال در خانواده وجامعه ایجاد شود. روش گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد.به این صورت که ابتدا منابع و مآخذ مرتبط مطالعه شده و طرح هایی برگرفته از داده های به دست آمده از مطالعات ـ در ارتباط با وضعیت موجود سالمندان ـ تهیه شده است. همچنین رفتارهای سالمندان به صورت نامحسوس تصویربرداری و ثبت شده است و در نهایت با دسته بندی داده ها، راه کارهای طراحی ارائه می شود . یافته های پژوهش، حاکی ازآن است که سالمندان با حضور در جمع گروه های سنی مختلف و ارتباط با هم سن و سالان خود و نیز انجام فعالیت هایی بر گرفته از تجربیات و مهارت هایشان، در جواب علایق و نیازهایشان، اوقاتی را توام با آرامش ونشاط سپری خواهند کرد. در عین حال، حضور ارزشمند ایشان سبب افزایش پویایی جامعه، حفظ ارزش ها و انتقال تجربه ها خواهد شد. در نتیجه با طراحی مکانی با احترام به نیازهای سالمندان و حفظ استقلال ایشان می توان موجبات حضور همراه با نشاط ایشان را در جامعه فراهم آورد و از دریای بیکران معرفت آن ها سود جست .

طراحی مجموعه مسکونی در سبزوار با توجه به مفهوم امروز واحد همسایگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  سمیرا سادات حسینی   عیسی حجت

مساله آن است که ساختار محلات در دوران معاصر ایران، به واسطه تغییر در شکل شهر سازی معاصر از جمله شبکه ها و شریان های حمل ونقل و غیره دست خوش تییر شده است و شکل گیری واحدها ی مسکونی در کنار یکدیگر را با مشکلاتی مواجه کرده است، که طراحان معاصر را بر آن داشته تا این گروه های اجتماعی را در قالب مقوله جدیدی با نام واحد همسایگی احیاء کنند. از این رو ضرورت دارد ، در طراحی مجموعه مسکونی به شکل دهی یک واحد همسایگی که ارتقاء دهنده ی تعاملات اجتماعی و سر زندگی و غیره، که در نهایت به آرامش و آسایش ساکنان منجر شود توجه کافی به ابعاد کالبدی_ فضایی آن شود. هدف اصلی در این پژوهش طراحی الگویی نوین از تجمع در مقیاس واحد همسایگی است، که بتواند پاسخگوی تغییرات ارتباطات انسانی در زندگی امروزباشد و باعث هر چه بیشتر شدن تعاملات اجتماعی شود. و نیز در صدد پاسخ به این که یک معمار چگونه می تواند برای هر چه ییشتر کردن روابط اجتماعی با توجه به تغییرات ارتباطات انسانی در زندگی امروز، الگوهای نوینی در مجموعه های مسکونی ارائه دهد؟ با استفاده از چه راهکار هایی می توان به خلق یک واحد همسایگی مطلوب و رضایت بخش برای ساکنین دست یافت؟ روش پژوهش و طرح به این صورت بوده است که در ابتدا مفهوم مسکن و معیار های کیفی مطلوب مسکن و همچنین و عوامل موثر بر کیفیت مجموعه های مسکونی بررسی شده است و در ادامه به روند شکل گیری واحد های همسایگی در کشورهای غربی و تاثیرات آن بر نظام شهر سازی ایران پرداخته شده است. نتایج در قالب اصول و معیار هایی برای طراحی محیطهای مسکونی با هدف تقویت روابط اجتماعی و انسانی مطرح می شودکه جمع آوری مطالعات با روش توصیفی - تحلیلی و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. در پایان، معیارهای در نظر گرفته شده از عوامل اجتماعی در کنار عوامل فضایی کالبدی ترکیب گردیده اند، که شامل راه کار های همچون مرکزگرایی ؛ توجه بیشتر به عرصه نیمه عمومی( فضای سبز و فضاهای جمعی مناسب از جمله تراس های همسایگی در آپارتمان ها) می باشد، و در آخر عوامل مذکور در قالب ایده های برای طراحی مجتمع مسکونی در شهرستان سبزوار به کار رفته است. تا بتواند به عنوان یکی از راه حل های پیشنهادی برای ارتقای کیفیت زندگی و مطلوبیت بخشی و پویایی زندگی در شهرستان سبزوار بیان شود.

طراحی محله فرهنگی فتح آباد(اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  مریم بندرریگیان   محمود قلعه نویی

ایجاد محله فرهنگی اغلب بعنوان راهی برای بهسازی شهری پیشنهاد می شود. محله های فرهنگی بعنوان بخشی از استراتژی بزرگتری که خواهان توسعه فرهنگی و اقتصادی است، دیده می شوند. آنها معمولا با توسعه مجدد یا به بهسازی ناحیه انتخاب شده درون شهری ارتباط می یابند که درآن توسعه شهری ازطریق استفاده چند عملکردی مورد تشویق قرار می گیرد و قلمرو عمومی باید مجددا سازمان دهی شود. خیابان چهارباغ معرف اصفهان و نقال تاریخ کهن این شهر، ازدیر باز مورد توجه مردم اصفهان، ایرانیان و توریست ها بوده است. باغ فتح آباد در راستای خیابان چهارباغ بخشی از هویت شهررا بازگو می کند. در حال حاضر فعالیت های تعریف شده در این ناحیه گویای این غنای فرهنگی نیست. محله فرهنگی فتح آباد درجای پیشین این باغ طراحی شده است تا با جذب مردم شهر به این ناحیه فعالیت هایی را در راستای معرفی اصفهان و فرهنگ ایرانی شکل بخشد. در راستای دستیابی به فضای زنده شهری، فعالیت های مختلف تجاری- فرهنگی در مقیاس های کوچک و بزرگ و متناسب با گروه های مختلف سنی و فرهنگی تعریف شد. جهت تقویت پاتوق های شهری، فضای کارهنری برای هنرمندان و دوستداران هنر، کافه کتاب، کافه روباز و شهر کتاب و میدانی با کاربری های متنوع طراحی شد. جهت جذب مردم و فعال نمودن بدنه مجموعه سلطانی وایجاد مکانی شهری، گشودگی هایی در بدنه مجموعه سلطانی ایجاد شد که امکان دید به مغازه های داخل مجموعه را فراهم می ساخت و رونق مجموعه و امنیت مسیر را به همراه داشت. طراحی مکان های مذکور با رویکرد بهسازی بخشی از بافت انجام شده است. از طرفی وجود نشانه های شهری در طرح تاثیر گذار و جهت دهنده بوده است.

تصوری از محله ایرانی در ارتفاع نمونه موردی: طراحی مجتمع زیستی بلند مرتبه در شهر همدان با توجه به ویژگی های مفهومی موجود در معماری ایرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  احسان فتوحی   افسانه زرکش

چکیده ندارد.

طراحی دانشکده معماری با توجه به نیازهای آموزش معماری مطالعه موردی: دانشکده معماری همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  کورش مومنی   افسانه زرکش

چکیده ندارد.

درس هایی از کودکان، ارائه پیشنهادهایی جهت طراحی خانه با توجه به شرایط و ویژگیهای کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1387
  شعری اولیاء   محمدرضا اولیاء

چکیده ندارد.

مسکن سازمانی آبادان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  مجید هوشمندمطلق   عیسی حجت

موضوع انتخابی در این رساله تحت عناوینی بدین شرح مورد بحث و بررسی قرار گرفت است :ابعاد اجتماعی در زمینه اهداف و نیازهای مسکن - ابعاد اقتصادی در مسکن - سیاستها و استراتژیها در مقیاس کلان و خرد- مطالعات محیطی - طرحهای پیشنهادی.

سامان دهی جلوخان مسجد جامع یزد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  علی علوی راد   عیسی حجت

مطالب مورد بحث و بررسی دراین رساله عبارت است از :شرح وضع موجود - شاخص معماری محیط اطراف - نتایجی از تاریخچه - فلسفه و روش طراحی - تحلیل ها- نقشه و تصاویر - شرح طرح پیشنهادی .

الگوی بازسازی مسکن خرمشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  صدیقه مسایلی   عیسی حجت

این رساله از شش فصل تشکیل یافته که عناوین فصول آن عبارت است از:بررسی روش بازسازی پس از جنگ - شناخت وضع موجود شهر- روش برخورد با بازسازی شهر خرمشه ایده های کلی طراحی - تجزیه و تحلیل مسکن - طراحی الگوئی مسکن .

سنت و بدعت در آموزش معماری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1379
  عیسی حجت   هادی ندیمی

این رساله مشتمل بر چهار فصل است: فصل اول تحت عنوان در ( چند و چون سنت و بدعت ) ابتدا تشریح وجوه گوناگون سنت و بدعت پرداخته و سپس جامعه سنتی و جامعه مدرن را به عنوان بستر شکل گیری آموزش سنتی و آموزش جدید معماری مورد تحلیل قرار می دهد.فصل دوم با عنوان مدرسه معماری آوردگاه سنت و بدعت پس از تحلیل سیر تطور معماری از تشکل تا تحول و مقایسه تطبیقی دودستگاه آموزش سنتی معماری و آموزش معماری دانشکده هنرهای زیبا به این مرز و بوم و کمرنگ شدن تدریجی شیوه سنتی آموزش معماری در ایران می پردازد.هدف اصلی این فصل روشن نمودن ریشه های بحران آموزش در مدرسه های معماری است. فصل سوم با( عنوان معماری همه اندیشه) بر آنست تا معماری را به مثابه محصولی فرهنگی که زاده اندیشه و حامل اندیشه و تجلی اندیشه است مورد بحث قرار دهد.هدف اصلی این فصل مقایسه ریشه ای دو شیوه سنتی و جدید آموزش معماری است . در فصل چهارم تحت عنوان (از آموزش معماری تا تربیت معمار )به بیان نقطه نظرهای رساله در باب آموزش معماری اختصاص دارد.در این فصل ابتدا فرایند آموزش معماری از آن گاه که شاگرد با نشان دادن قابلیت هایی وارد میدان شده تا آنگاه که با احراز مقبولیت هایی پا به عرصه اجتماع میگذارد تحلیل شده و سپس اصول پنج گانه رساله در باب آموزش معماری و سپس منازل سه گانه تزکیه ، تعلم و حکمت به عنوان سه منزل بایسته برای سیر از آموزش معماری تا تربیت معمار مورد شرح و بسط قرار گرفت.