نام پژوهشگر: مصطفی رقیمی

بررسی خصوصیات میکرومورفولوژیکی و مینرالوژیکی خاک های شور و سدیک در استان گلستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  مرضیه محمدنژاد   فرهاد خرمالی

استان گلستان که به عنوان ناحیه ای با محوریت کشاورزی در نظر گرفته می شود، در نواحی شمالی دارای سطح وسیعی از خاک های شور و سدیک است که به دلیل نزدیک بودن سفره آب زیرزمینی و بالا بودن تبخیر و تعرق ایجاد شده اند. منطقه مورد مطالعه قسمتی از شمال حوزه گرگانرود و اترک است. به منظور به دست آوردن آگاهی های بهتر از نوع و شدت شوری خاک، 4 پروفیل تشریح شدند. خاک های مورد مطالعه جزء سری های اصلی خاک شور در این نواحی بودند و از نظر عمق آب زیرزمینی و فاصله تا دریای خزر متفاوت بودند. کلیه آزمایشات فیزیکوشیمیایی، ترکیب کاتیونی و آنیونی محلول خاک، کانی شناسی نمک و رس، میکرومورفولوژی و میکروسکوپ الکترونی روبشی و پراش اشعه ایکس انجام و خاک ها رده بندی شدند. نتایج نشان داد که ph خاک ها خنثی تا قلیایی می باشد. میزان هدایت الکتریکی و درصد سدیم تبادلی که به عنوان شاخص های خاک های شور و سدیمی هستند در پروفیل های 1 و 3 و 4 که در اراضی پست واقع شده اند، بسیار بالا است. ظرفیت تبادل کاتیونی نیز در این مناطق بالا است. سدیم، کلر، سولفات و منیزیم جزء یون های غالب در این پروفیل ها هستند. از سمت غرب به شرق خاک ها به ترتیب دارای رده بندی های آکویی سالید و هاپلوسالید هستند. فرایندهای بارز خاکسازی در آنها متأثر از توپوگرافی و عمق آب زیرزمینی شور است. مراحل تکامل خاک ها نشان داد که همه خاک ها در مرحله شور و سدیمی شدن هستند، بجز پروفیل 2 که در مرحله شوری زدایی است (به دلیل مجاورت با گرگانرود و زهکشی توسط آن). بر طبق مشاهدات میکرومورفولوژیکی، پوسته های صدفی فقط در پروفیل 1 دیده شدند که نشاندهنده وجود محیط رسوبی است. اکسیدهای آهن و منگنز نیز در خاک های با زهکشی ضعیف (پروفیل های 1و 3) وجود داشتند که مقدار آنها در پروفیل 1 فراوان تر بود. در پروفیل 3 که در اراضی پست واقع بود مقداری تجمع رس وجود داشت. بگونه ای که سبب ایجاد بی فابریک لکه ای در قسمت هایی از مقطع شده بود. گچ نیز در پروفیل ها از نظر مقدار، اندازه، نحوه پراکنش و آرایش متفاوت بود. در کانی شناسی نمک، وجود نمک های هگزاهیدریت، اپسومیت، میرابیلیت، گچ و هالیت در پروفیل 1، نمک های گچ، انیدریت و اپسومیت در پروفیل 3 و گچ در پروفیل 4 به میزان زیاد تشخیص داده شد. آنالیز اشعه ایکس بخش رس خاک های مطالعه شده نشان می دهد که کانی ها از لحاظ نوع مشابه می باشند. ایلیت کانی غالب پروفیل های 2 و 4 را تشکیل می دهد. تنها تفاوت در خاک ها، در مقدار اسمکتیت است که در افق های گلی در پروفیل های 1 و 3 بیشتر است. این کانی در اثر پدیده نوتشکیلی از محلول خاک در شرایط زهکشی ضعیف و فراهمی کاتیون های قلیایی بویژه منیزیم تشکیل می شود. ایلیت، کلریت و کائولینیت جزء اصلی کانی های مواد مادری این خاک ها می باشند که در افق c دیده می شوند. بنابراین منشأ ارثی این کانی ها در سلوم خاک دور از انتظار نیست.

پترولوژی و ژئوشیمی مجموعه سنگ های بازالتی خوش ییلاق(شرق استان گلستان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  شهروز بابازاده   مصطفی رقیمی

منطقه مورد مطالعه در 55 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان آزاد شهر و 60 کیلومتری شمال شرقی شهرستان شاهرود و در موقعیت جغرافیایی n 9 ?52? 36 و e22? 25? 55 تا n20/10 ?50? 36 وe10 /47 ?21 ?55 در حد فاصل بین دو روستای خوش ییلاق (درغربی منطقه) و روستای تیل آباد(در بخش شرقی منطقه) واقع شده است و از نظر تقسیمات زمین شناسی ایران بخشی از زون ساختاری البرز شرقی محسوب می شود. با توجه به مشاهدات بر روی زمین و نیز روش های معمولی سنگ شناسی مشخص شد که منطقه دارای دو گروه سنگ آذرین(بازالت،بازالت جریانی، بازالت ویتروفیری،آندزیت،تراکی آندزیت، آندزیت- بازالت، پیروکسن دلریت، ریولیت و آلکالی سینیت) و رسوبی(ماسه سنگ و کنگلومرا) می باشد. از نظر زمین شناسی ساختاری و تکتونیک، تکتونیک فعال در این منطقه با گسل اصلی معکوس با مولفه امتداد لغز چپگرد با روند شمال شرقی- جنوب غربی کنترل می شود. این توده های ولکانیکی به طور مشخص تحت تاثیر سیال های گرمابی دگرسان شده و دگرسانی پروپلیتی یکی از دگرسانی های گسترش یافته در این منطقه می باشد که بر پایه مطالعات صحرایی و پراش پرتو ایکس، چهار زون دگرسانی کلریتی، اپیدوتی، آلبیتی و هماتیتی در منطقه قابل تشخیص است. نتایج ریز پردازشی نشان می دهدکه کلریت های منطقه از نوع پنینیت، تالک کلریت و دیابانیت بوده ونشان دهنده این است که این کانیها در گستره دمایی180 تا 250 درجه سانتی گراد تشکیل شده اند. میانگین پیستاسیت در اپیدوت های مورد مطالعه 15/31 می باشد و نشان می دهد که از نوع ماگمایی بوده و بر این اساس اپیدوت ها از سوسوریتی شدن پلاژیوکلازها تشکیل شده اند. بررسی دیاگرام های ایزوکان نشان دهنده تحرک بالای برخی از عناصر غیرمتحرک در طی دگرسانی می باشد، به طوری که در زون دگرسانی آلبیتی با میانگین شیب ایزوکان 06/1و 09/1 بیشترین و در زون دگرسانی کلریتی با میانگین شیب 1 و 03/1 کمترین تغییرات جرم را در طی دگرسانی شاهد می باشیم. بر پایه محاسبات شاخص شیمیایی دگرسانی، زون دگرسانی اپیدوتی 26/46% تا 30/46%، زون دگرسانی آلبیتی 86/47% تا 49/51% ، زون دگرسانی کلریتی50/46% تا 33/47% و در زون دگرسانی هماتیتی 7/59 %تا 45/71% دستخوش دگرسانی شده اند. براساس رده بندی های مختلف، ترکیب شیمیایی سنگ های منطقه، بازالت، آندزیت- بازالت، آندزیت، ریولیت و آلکالی سینیت و محدوده ی متاآلومینیوم یا همان بازالت های معمولی می باشند. این سنگ ها از نظر سری های ماگمایی، در محدوده تولئیتی و طبیعت ماگمای سازنده این نوع بازالت ها، تولئیتی غنی از آهن می باشد. بر اساس دیاگرام های zr در برابرy، ba/nb در مقابل mgo، همچنین روندهای افزایشی اکسیدها و عناصر p2o5، tio2، feo(total)، cao، ni، v، co، cr در مقابل افزایش mgo و نیز افزایش zr، nb، rb و y در برابر افزایش th و نیز افزایش k، ba و sr در مقابل افزایش rb نیز نشان دهنده روند عادی تفریق و تبلور جزء به جزء در سنگ های منطقه می باشند. کلینوپیروکسن های موجود در سنگ های بازالتی و آندزیت- بازالتی از نوع اوژیت و در قلمرو fe-mg-caوca-na و در پائین خط fe3+=0 واقع شده اند این در حالی می باشد که کلینوپیروکسن های موجود در سنگ های و پیروکسن دلریتی منطقه از نوع پیژونیت و در محدوده fe-mg-ca و بالای خط fe3+=0 واقع شده اند و به عبارت دیگر کلینوپیروکسن های منطقه بیشتر از نوع کلسیک می باشند. بررسی ها حاکی از این می باشدکه کلینوپیروکسن های ناحیه اکثرا در محدوده تولئیتی و کالک آلکالن قرار دارند. کلینوپیروکسن های مورد مطالعه در سنگ های بازالتی و آندزیت- بازالتی در بالای خط aliv=3ti و کلینوپیروکسن های موجود در پیروکسن دلریت ها در زیر خط aliv=8ti قرار می گیرند که این مقادیر بیانگر بالا بودن میزان ti در کلینوپیروکسن های موجود در پیروکسن دلریت ها نسبت به بازالت و آندزیت- بازالت می باشد. بررسی شیمی کلینوپیروکسن های موجود در سنگ های منطقه نشان می دهد که درشت بلورهای کلینوپیروکسن موجود در بازالت و آندزیت- بازالت ها در فشار بالا و در حدود 10 کیلو بار و در محدوده دمایی 1080 تا 1258 و 1114 تا 1205 درجه سانتی گراد تشکیل شده اند. این در حالی می باشد که کلینوپیروکسن های موجود در پیروکسن دلریت ها در فشارهای متوسط و در حدود 5 کیلو بار و در محدوده دمایی 1245 تا 1343 درجه سانتی گراد متبلور شده اند. سنگ منشاء نمونه های بازالتی و آندزیتی مورد مطالعه منطقه در فشار 10 کیلوبار، اسپینل لرزولیت و نمونه-های پیروکسن دلریتی در فشار 5 کیلوبار در محدوده مذاب بازالتی می باشد. ترکیب پلاژیوکلازهای مورد مطالعه در سنگ های بازالتی آلبیت، الیگوکلاز و آندزین می باشد، در حالی که در سنگ های آندزیتی آلبیت و در سنگ های پیروکسن دلریت آلبیت و الیگوکلاز می باشند. ترکیب آنورتیت موجود در پلاژیوکلازها در محدوده های تقریبا یکنواختی قرار دارند و روندهای تقریبا یکنواختی را از خود نشان می دهند که این امر بیانگر عدم تغییر ترکیب ماگما در حال تبلور پلاژیوکلاز می-باشد. بررسی ها نشان می دهد که با افزایش آنورتیت مقدار آهن موجود در پلاژیوکلازها افزایش و با کاهش آن مقدار آهن نیز کاهش می یابد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که افزایش مقدار si4+ باعث می شود که جایگاه m کمتری برای جانشینی آهن موجود در پلاژیوکلاز همراه با کاهش درصد آنورتیت برجای بماند.

مطالعه کانی شناسی و ژئوشیمی در معدن زغال سنگ گلندرود و باطله های کارخانه زغال شویی وطنی (غرب استان مازندران) به منظور ارزیابی پتانسیل تولید زهاب اسیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم پایه 1389
  مسلم آقائی کریق   مصطفی رقیمی

معادن زغال سنگ گلندرود و کارخانه زغالشویی وطنی در استان مازندران یکی از مناطق تولید کننده زغال سنگ و کنسانتره زغال در حوزه زغالی البرز مرکزی است. بر اساس مطالعات کانی شناسی و ژئوشیمیایی، پیریت مهمترین کانی سولفیدی موجود در زغال سنگ گلندرود است . حضور فراوان کانی های کربناته و آواری، گوگرد پایین (35/0 درصد وزنی) و محتوای خاکستر بالا بیانگر تشکیل این زغال ها در محیط های مرتبط با پیت های توپوزنی آب شیرین است. بر اساس نتایج ماتریس همبستگی، آنالیز خوشه ای و آنالیز مولفه اصلی اکسیدهای k2o, na2o, al2o3, sio2 و tio2 با کانیهای آلومینوسیلیکاته، عناصر mgo, cao و mno با کانی های کربناته (کلسیتو دولومیت) و fe2o3 و so3 با پیریت های موجود در زغال سنگ گلندرود مرتبطند. همبستگی مبهم بین p2o5 با سایر اکسیدهای اصلی و گزارش شدن آپاتیت در زغال سنگ گلندرود می تواند نشانگر دو منشائی بودن آن باشد. همبستگی منفی بین tio2, k2o, na2o, al2o3, sio2 با cl بیانگر منشاء آلی کلر است. همچنین v و rb از کانیهای آلومینو سیلیکاته و y, ce, pb, cr, co , cu, ni و zn از کانیهای سولفیدی و ba، sr از کانی های کربناته و کانی های فسفات دار منشاء می گیرند. اکثر عناصر کمیاب در زغال سنگ گلندرود نسبت به زغال سنگ های چین، آمریکا و کلارک زغال سنگ ، غنی شدگی و عناصر nb و کلر تهی شدگی نشان می دهند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، درصد اکسیدهای fe2o3 ، so3 و cao در باطله های زغالی کارخانه زغالشویی وطنی در مقایسه با خوراک همگن کاهش یافته است. این امر بیانگر انجام فرایندهای اکسیداسیون کانی های سولفیدی به ویژه پیریت و افزایش غلظت سولفات در زهاب ها می باشد. همچنین باطله های زغالی در مقایسه با نمونه همگن کارخانه نسبت به ni, cu, ba, sr و zn تهی شدگی و y, v, rb و zr غنی شدگی نشان می دهد. براساس مدل کیبز منشاء شیمی آب در تمامی زهاب های نمونه برداری شده متاثر از سنگ مادر اولیه است. حضور سنگهای کربناته و کمبود کانی های سولفیدی و نیز زهکش شدن آب ها از تونل های معدنی در معدن گلندرود پیشنهاد دهنده یک سیستم بافر گننده در این معدن به استثناء تونل متروکه (gmw12) است که به دلیل طولانی مدت آب راکد با زغال سنگ مقادیر سولفات، tds و خاصیت خورندگی نسبت به سایر آب های زهکش شده از معدن افزایش نشان می دهد. بر اساس نتایج حاصل از نمودارهای هیدروژنوشیمیایی، مقادیر سولفات در آب های زهکش شده از باطله های کارخانه زغال شویی وطنی بالا بودن و در صورت عدم مدیریت صحیح و تماس طولانی مدت زهاب با کانیهای سولفیدی، پتانسیل تولید زهاب اسیدی را خواهد داشت. مدل هیدروژنوشیمی phreeqc i 206 (شاخص اشیاع شدگی (si)) بیانگر شرایط خنثی تا قلیایی حاکم بر آبهای زهکش شده از معدن گلندرود و انبارهای باطله است. در مناطق مورد مطالعه سولفات های دو ظرفیتی مانند هگزاهدریت، اپسومیت و ژیپس و کانی های آهن سه ظرفیتی چئن گوتیت و هماتیت مهم ترین کانی های زیست محیطی تشکیل شده هستند. کانی های زیست محیطی تشکیل شده در محل انبارهای باطله قدیمی در مقایسه با کانی های زیست محیطی موجود در انبارهای باطله جدیدتر از عناصر کالکوفیل غنی شده اند. این غنی شدگی مربوط به حضور کانی زیست محیطی ژاروسیت در دپوهای باطله قدیمی می باشد.

بررسی ارتباط ساختارها با مکان ظهور چشمه ها در ناحیه گرگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گلستان - دانشکده علوم پایه 1390
  زهرا عباس زاده   حجت اله صفری

امروزه تحقیقات بازاریابی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای شکل دهنده مبانی تصمیم مدیران، از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار گردیده است. به گونه ای که در سازمانهای آشنا با تفکر نوین بازاریابی، اتخاذ بسیاری از تصمیمات حیاتی سازمان منوط به نتایج حاصل از اجرای اینگونه تحقیقات می باشد. یکی از نکات بسیار مهم و اساسی در طراحی و اجرای تحقیقات بازاریابی، آشنایی با اصول، قوائد و فنون خاص مورد نیاز اینگونه از تحقیقات می باشد. در راستای توجه و اهمیت دادن به بازاریابی و بطور خاص وفاداری مشتریان بعنوان موتور رشد و توسعه سازمانها و شعب بانک وحدت گرگان بصورتی خاص، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر اجزای ترفیع تجاری بر وفاداری مشتریان شعب بانک وحدت شهرستان گرگان انجام شده است و به همین منظور در این تحقیق، ابتدا سعی شده تا مدلهای موجود در زمینه ترفیع تجاری و وفاداری مشتریان شناسایی گردد و سپس با توجه به آنها یک مدل نظری به عنوان مدل نظری تحقیق انتخاب گردید. سپس عوامل معرفی شده در مدل بر روی جامعه آماری مورد نظر و نمونه آماری که 288 نفر از مشتریان شعب بانک وحدت شهرستان گرگان در شش ماهه اول سال 1389 بودند مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت سپس با جمع آوری داده ها و اطلاعات (با استفاده از ابزارهای مراجعه به اسناد و مدارک و بویژه پرسشنامه) لازم در قالب روش تحقیق کتابخانه ای و میدانی، و نیز استفاده از نرم افزار spss جهت اجرای آزمونهای آماری مربوطه به بررسی اینکه کدام یک از این متغیرها بر وفاداری مشتریان شعب بانک وحدت شهرستان گرگان تاثیر می گذارد، پرداخته شده است . نتیجه تحقیق نشان داده است که همه این متغیرها تاثیر گذارند و میزان تاثیر گذاری هر یک از این متغیرها چشم گیر و مناسب بوده است. در پایان، ضمن جمع بندی و بیان نتایج تحقیق، پیشنهادات مرتبط با آن و نیز ادامه و پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است.