نام پژوهشگر: محسن کیانپور
مریم بهزادی نیا محسن کیانپور
هدف از این مطالعه تعیین شیوع علائم تجزیه ای در بین دانشجویان دو دانشگاه زابل و سیستان و بلوچستان می باشد. تجزیه یکی از مکانیزمهای دفاعی از نوع نوروتیک است که تغییری موقت اما جدی در ماهیت احساس و هویت شخصی به منظور اجتناب از ناراحتی های هیجانی است و به عنوان دفاعی در مقابل ضربه، حوادث یا استرس های آسیب رسان ظهور می کند. در این مطالعه 341 نفر از دانشجویان دو دانشگاه زابل و سیستان و بلوچستان که از سه شاخه علوم پایه، فنی و مهندسی و علوم انسانی که از این تعداد نیمی دختر و نیمی پسر بودند شرکت داشتند. تمامی دانشجویان پرسشنامه des را پر کردند. des پرسشنامه ای است که در جوامع مختلف برای بررسی میزان تجربیات تجزیه ای در جوانان طی مطالعات مختلفی از اعتبار و اعتماد قابل قبولی برخوردار است و بالاتر بودن میانگین نمره des ارتباط مستقیمی با افزایش ضربات روانشناختی دارد. نتایج حاصل از جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه des نشان داد که میزان تجربیات تجزیه ای به فاکتورهای جنس، محل زندگی ، خوابگاهی بود یا نبودن و وضعیت تاهل ارتباطی ندارد و فقط با دانشگاه محل تحصیل و داشتن حوادث ناگوار در طول زندگی رابطه معنا داری داشت.
زینب رستگارپناه محسن کیانپور
تظاهرات علائم بیماری های روانپزشکی در جوامع مختلف، متفاوت می باشد. مطالعات مختلف نشان داده اند در بسیاری از فرهنگ ها که بیماری های روانپزشکی به عنوان برچسب غیراخلاقی تلقی می شود و هم چنین بیان احساسات از طریق کلامی محدود می شود، علائم جسمانی شیوع بیشتری از خود نشان می دهد. این مطالعه به منظور تعیین میزان شکایات جسمانی در بیماران روانپزشکی مختلف طراحی شده است. این پژوهش یک مطالعه مقطعی- توصیفی می باشد که در مراجعه کنندگان به درمانگاه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام گرفته است. نحوه ی انتخاب نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس، و حجم نمونه 371 نفر بود که تک تک افراد مورد مصاحبه قرار گرفتند. ویژگی های دموگرافیک، جمعیت شناختی و علائم تک تک آن ها در فرم طراحی شده توسط محقق یادداشت شد. نتایج هم با نرم افزار spss توصیف گردید. در بین نمونه حاضر 74% افراد حداقل یک شکایت جسمی نشان دادند.1/36%مراجعه کنندگان مذکر و 9/63% مونث بودند. 4/63% افراد مراجعه کننده تحصیلات زیر دیپلم و بقیه بالای دیپلم داشتند. 41% افراد دچار اختلالات خلقی، 9/18% اختلالات اضطرابی ، 7% اختلال وسواس جبری و 8/10% اختلال پسیکوتیک داشتند. حدود 5/18% از مراجعه کنندگان تنها از علائم جسمی شکایت داشتندو حدود 2/19% تنها از علائم روانی مختلف شکایت داشتند و بقیه ترکیبی از علائم جسمانی و روانی را نشان دادند. توزیع شکایات جسمانی و روانی در بین تشخیص های مختلف و هم چنین قومیت های مختلف نیز تفاوت نشان داد.
مهدی رضا بدیعی محسن کیانپور
این پژوهش به عنوان پایان نامه تحصیلی پزشکی و به منظور تعیین میزان شیوع اختلالات روانی در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 78 در سه مقطع تحصیلی علوم پایه، فیزیوپاتولوژی و بالینی بر روی نمونه ای با حجم 125 نفر دانشجو (63 مرد و 62 زن) که بصورت تصادفی انتخاب شده اند اجرا گردیده است . ابزارهای مورد استفاده در جمع آوری اطلاعات ، آزمون scl-90-r پرسشنامه مذهبی و پرسشنامه مشخصات فردی و عوامل دموگرافیک بوده است . نتایج پژوهش بیانگر میانگین نمرات کلی gsi در آزمون scl-90-r برابر 1/07 می باشد. و میانگین نمره کلی gsi پرسشنامه مذهبی 2/535 می باشد. بالاترین میانگین نمره gsi مربوط به دوره فیزیوپاتولوژی می باشد و میانگین نمرات gsi زنان در دوره علوم پایه و فیزیوپاتولوژی بالاتر از مردان است . و بالاترین نمره در بعد حساسیت در روابط بین فردی است . شیوع کلی اختلالات روانی دانشجویان پزشکی در این پژوهش 16 درصد و شایعترین بیماری افسردگی (3/20 درصد) و سپس اضطراب (2/4 درصد) می باشد. و شایعترین بیماری که در دانشجویان در معرض خطر ابتلاء قرار دارند وسواس -اجبار است . شیوع بیماری در مردان (22/22 درصد) بیشتر از زنان (9/68 درصد) بوده ولی زنان در تمام ابعاد بجز بعد فوبیا بیشتر از مردان در معرض خطر ابتلا قرار دارند. بالاترین و کمترین میزان ابتلاء به ترتیب در دوره فیزیوپاتولوژی و دوره بالینی قراردارد. اختلالات روانی در متاهلین (16/66 درصد) بیشتر از مجردین (16/35 درصد) می باشد ولی افراد مطلقه وبیوه بیشتر در معرض خطر ابتلاء قرار دارند. از نظر سنی میزان شیوع و در معرض خطر ابتلاء به بیماری روانی بودن در گروه سنی 18-21 ساله مشاهده می شود. و بیماری روانی در دانشجویان با وضعیت تحصیلی متوسط (10/98 درصد) بیشتر از سایر گروهها بوده ولی دانشجویان با وضعیت تحصیلی ضعیف (62/5 درصد) و عالی (58/32 درصد) بیشتر در معرض ابتلاء به بیماری روانی هستند. بین نماز خواندن و اعتقادات مذهبی با اختلالات رواین رابطه معنی داری (ضریب همبستگی 0/26) پیدا نشد. و نمره مذهبی در طی سه دوره تحصیلی پزشکی سیری نزولی داشت .
حسین خسروی محسن کیانپور
بشر در طول سالیان بسیار، همواره مایل بوده است که به دلایل مختلف با مواد گوناگون سکرآور خود را مست و از خودبی خود سازد. مصرف این مواد اکثرا به دلایل فردی مانند بالا بردن حالت نشاط، از بین بردن و یا کاستن از اضطراب ، ناراحتی و یاس و ناامیدی بوده است . بسیاری از مشکلات و مسائل مهم اجتماعی در ارتباط با اعتیاد بوجود می آیند که تنها به خود مواد مخدر و یا اشخاص مصرف کننده مربوط نمی گردند بلکه مشکل آن بیشتر متوجه خود اجتماع است . به هر حال وابستگی و اعتیاد موضوع پیچیده ای است که با عوامل گوناگون اجتماعی، روانشناسی و علوم پزشکی می آمیزد و نادیده انگاشتن هر یک از این عوامل به منزله طفره رفتن از توجه لازم به یک مشکل مهم است . مساله اعتیاد در کشور ما و به خصوص در استان سیستان و بلوچستان به علت همجواری با کشورهای تولید کننده مواد مخدر و نیز ضعف فرهنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است . هدف ما در این پایان نامه بررسی علل مراجعه معتادات به مرکز خود معرف برای ترک اعتیاد زاهدان در 6 ماهه اول سال 1377 است . در این روش از پرونده ها و پرسشنامه های پر شده موجود در مرکز خود معرف برای ترک اعتیاد زاهدان استفاده شده است . در این بررسی هدف اصلی ما تعیین انگیزه اصلی مراجعه افراد به مرکز خود معرف برای ترک اعتیاد است که در کنار آن اهداف فرعی نظیر شغل، سن، درآمد، شایع ترین ماده مصرفی و جنس افراد مصرف کننده نیز تعیین می شود.
غلامعلی رفعت محسن کیانپور
با توجه به ارتباط بین فرهنگ با نوع و میزان شیوع بیماری به خصوص در بیماران روانی بر آن شدیم تا تحقیقی در مورد شایعترین علایم بیماری روانی خفیف در این استان انجام دهیم بدین منظور تمام بیماران مراجعه اول به مرکز روانپزشکی زاهدان در ماهه اول سال 1378 در نظر گرفته شدند، نتایج تحقیق به قرار زیر است : 1)از کل 5 بیمار مورد مطالعه 359 نفر (66 درصد) زن و 186 نفر (34 درصد) مرد بودند 2)از کل بیماران 222 نفر 40/6 درصد اختلال افسردگی، 96 نفر (17/6 درصد) اختلال اضطراب 16 نفر (3/5 درصد) اختلال وسواس ، 98 نفر (18 درصد) اختلال هراس ، 8 نفر (1/5 درصد) اختلال عدم انطباق و 102 نفر (18/8 درصد) دچار اختلال جسمانی کردن بودند. 3)شایع ترین علایم در افسردگی، سردرد (58 درصد) کاهش خواب 50 درصد کاهش اشتها (28 درصد)، تحریک پذیری (28 درصد) شایعترین علایم در اضطراب ، سردرد (77 درصد) و تحریک پذیری (41 درصد) شایعترین علایم در اختلال هراس ، سردرد (67 درصد) و کاشه خواب (51 درصد) شایعترین علایم در اختلال عدم انطباق سردرد (89 درصد) و سرگیجه (51 درصد) و در مورد اختلال وسواس افکار وسواسی آلودگی وسواسی شستشو است . 4)در مورد بیماران افسرده علایم جسمانی بیشتر و سایر علایم بسیار کمتر از علایم ذکر شده در text می باشد.
افشین روغنی محسن کیانپور
اختلال بی اشتهائی عصبی (anorexia nervosa) یکی از اختلالات مربوط به خوردن است که با پافشاری بر لاغری و اختلال در تصویر ذهنی فرد از خودش مشخص می شود این اختلال در خانمها و سنین نوجوانی و جوانی شایعتر است . همانطور که در مقدمه ذکر گردید با توجه به رویکرد پدیده شناختی در روانپزشکی و باز با توجه به اینکه بهترین راه مطالعه در این رشته و بیماریهای مربوط به مغز و رفتار گزارش مواد کلینیکی خاص است ، توجه دقیق و موشکافانه می تواند موجب شفافتر شدن و روشنتر شدن ابهامات بیشمار در این رشته از طب باشد. از طرف دیگر باید دقت کنیم که فرهنگ ایران و بخصوص این منطقه، تفاوتهای اساسی با فرهنگ غرب دارد از جمله این نکته مهم که در اینجا لاغر بودن یک عیب بزرگ محسوب می گردد و بخصوص بزرگترین خواسته خانمهای بلوچستانی از پزشک چاقتر شدن است تا حتی بیشتر از حداکثر وزن قابل قبول برای قد و سن فرد. پس بررسی این مواد می تواند از جهت سبب شناسی بسیار کمک کننده باشد. هدف پژوهش گزارش یک مورد نادر مبتلا به اختلال بی اشتهایی عصبی و جمع آوری اطلاعات در مورد این بیماری و بحث در زمینه های سبب شناختی و بخصوص نقش عوامل بیولوژیک در ایجاد این بیماری است . فرضیه پژوهش این است که با توجه به فرهنگ خاص منطقه، مشاهده موردی از بی شاتهایی عصبی برای مادور از انتظار بوده و اهمیت عوامل بیولوژیک را بیشتر مطرح نموده و عوامل روانشناختی را کمرنگ تر می نماید.
عبدالعزیز عیدوزهی محسن کیانپور
از آنجائیکه هر گاه با اکثریت افراد معتاد به گفتگو می نشینیم و علت اعتیاد را از آن ها جویا می شویم سعی بر این دارند که شرایط و استرسهای محیطی را مهمترین عامل اعتیاد خود معرفی کنند لذا آن شدیم که شیوه های مقابله ای افراد معتاد به مواد مخدر را با افراد غیرمعتاد در شرایط استرس زا مقایسه کنیم و تصویر ما این بود که افراد معتاد نسبت به افراد غیرمعتاد بیشتر از شیوه های مقابله ای متمرکز بر هیجان و غیرموثر استفاده می کنند و دیگر اینکه افراد غیرمعتاد نسبت به افراد معتاد بیشتر از شیوه های مقابله ای متمرکز بر حل مسئله استفاده می کنند در این تحقیق، ابتدا تمام افراد معتادی را که سواد حداقل ابتدایی داشتند از مرکز باز پروری ایرانشهر انتخاب نمودیم که تعدادشان 35 نفر بود. سپس یک گروه شاهد که از لحاظ تعداد، میزان تحصیلات ، سن و جنس با گروه معتاد همتا شده بودند را پس از اطمینان از عدم اعتیادشان انتخاب نمودیم و به آنها نیز فرمهای شیوه های مقابله ای داده شد. نتایج حاصله بدین گونه بود که این فرضیه که افراد غیرمعتاد نسبت به افراد معتاد بیشتر شیوه های مقابله ای متمرکز بر حل مسئله را بکار می برند مورد تایید قرار گرفت ولی فرضیه های دوم و سوم ما که افراد معتاد نسبت به افراد غیرمعتاد بیشتر از شیوه های مقابله ای متمرکز بر هیجان و غیر موثرر استفاده می کنند رد شد که احتمالا بعلت تعداد کم افراد مورد مطالعه، سطح سواد پائین و همگون بودن آنها بود.
آناهیتا غزل محسن کیانپور
هدف از این مطالعه مقطعی، ارزیابی ویژگیهای شخصیتی و سندرمهای بالینی و رابطه بین آنها در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بود. نمونه مورد مطالعه شامل 91 پسر و 101 دختر بود که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و سپس با استفاده از آزمون شخصیتی چند محوری میلیون مورد ارزیابی قرار گرفتند و داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که ویژگیهای مربوط به سبک شخصیتی خود شیفته در کل دانشجویانی که مورد ارزیابی قرار گرفتند شایعتر از سایر موارد است و شایعترین ویژگی شخصتی در پسران مربوط به سبک خود شیفته بود و شایعترین ویژگی شخصیت در دختران مربوط به ویژگیهای هیستریونیک و وسواسی بود. شایعترین مورد از سندرمهای بالینی در کل نمونه دانشجویان مورد مطالعه، اضطراب و سوماتوفرم بود که به تفکیک در پسران شایعترین مورد اضطراب و در دختران ویژگیهای مربوط به اختلال هذیانی بود. نهایتا یافته های حاصل، یک ارتباط معنی دار را بین شایعترین سندرم بالینی (اضطراب ) و ویژگیهای شخصیتی مربوط به شخصیت پرخاشگر-انفعالی، خودشکن، مرزی و اسکیزوتایپال نشان دادند.
هادی کریمی محسن کیانپور
یکی از مشکلات بزرگ جامعه جوان ایران، اختلالات وابسته به مواد است . از آنجایی که اعتیاد یک مشکل و مسئله اجتماعی مهم است و اثرات بازدارنده بر روی رشد و شکوفایی و پیشرفت جامعه دارد و با توجه به اینکه تقریبا 5 درصد جمعیت کشور ما درگیر اعتیاد هستند، باید عوامل مساعدکننده گرایش به مصرف مواد مخدر را بشناسیم. مطالعات اخیر بیشتر زمینه ژنتیکی و همراهی ناهنجاریهای روانی اختلالات وابسته به مواد را آشکار کرده است . اعتیاد یک بیماری است و با معتادان باید مثل یک بیمار برخورد کرد. و در نظر داشته باشیم که "یک انس پیشگیری بهتر از یک پوند درمان است ". ما در این تحقیق از بین زندانیانی که سابقه مصرف مواد مخدر داشتند 50 نفر را به صورت تصادفی انتخاب کردیم و به این نتیجه رسیدیم که سن شروع مصرف مواد مخدر در جامعه کاهش یافته است . از میان عوامل اعتیاد، دوستان ناباب 82 درصد و خانواده 8 درصد شایعترین عاملان اعتیاد بوده اند. و از میان علل و انگیزه های اعتیاد، حس کنجکاوی 80 درصد، فراوانی و در دسترس بودن مواد 64، کمبود امکانات تفریحی و سرگرمی 56ر درصد، فقر 34 درصد، اضطراب 30 درصد، ستیزه و درگیری درون خانواده 22 درصد، وجود اختلاف طبقاتی 14 درصد و رفاه مادی و عدم کنترل توسط والدین 12 درصد بیشترین اثر را در اعتیاد افراد داشته اند.
آرزو مبتکر محسن کیانپور
هدف از پژوهش حاضر که یک مطالعه توصیفی-مقطعی است بررسی تاثیرات ماه در وضعیتهای مختلف بر وقوع خودکشی و بحرانهای روانی می باشد. اطلاعات لازم برای مطالعه به ترتیب بر اساس پرسشنامه مشخصات فردی بیماران در رابطه با خودکشی و پرونده های موجود در قسمت بایگانی بیمارستانهای خاتم النبی و بوعلی و بیمارستان روانپزشکی زاهدان تدوین شده است . در این پژوهش 447 مورد اقدام به خودکشی به طریق مسمومیت دارویی و خودسوزی و 7701 مورد پذیرش بیماران روانی در طی نیمه اول سال 1377 مورد بررسی قرار گرفته اند، سپس تعداد موارد مربوط به هر کدام برحسب روزهای مختلف ماههای شمسی استخراج و با معادلشان از روزهای قمری تطبیق داده شده است و در نهایت وقوع آنها براساس روزهای قمری تنظیم گردیده است . نتیجه حاصله آزمون متناسب ، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و یافته های زیر بدست آمده است : -1 درصد اقدام به خودکشی به ازای هر روز از روزهای نزدیک ماه بدر و هلال در مقایسه با درصدهای متشابه در سایر روزهای ماه قمری افزایش معنی دار نشان می دهد (p<0/05) -2 توزیع فراوانی پذیرش بیمارانی روانی بر حسب روزهای قمری تفاوت معنی داری نشان می دهد (p<0/05) و بیشترین درصد هر یک از روزهای نزدیک ماه نو (هلال) مشاهده می شود. نتایج نشان دهنده وجود برخی از ریتمهای زیست شناختی ماهانه در انسان است که تحت تاثیر تغییرات دوره ای کره ماه در گردش بدور زمین بوده و در نوسان حالات خلقی و هیجانی انسان موثر است .
بمانعلی فرهی محسن کیانپور
پایان نامه درباره موضوع مطالعه چگونگی محتوی هذیانهای بیماران پسایکوتیک بستری شده در بیمارستان و مرکز جامع روانپزشکی زاهدان از مهر ماه 1374 تا مهر ماه 1377 بحث کرده است.هذیان: اختلال در محتوی تفکر است، عقیده باطلی است که بر استنباط نادرست شخص از واقعیت برونی متکی است، هماهنگ با هوش و زمینه فرهنگی نیست و با منطقه هم اصلاح نمی گردد.هذیانهای شایع در این مرکز جامع روانپزشکی به ترتیب عبارت بودن از:1- گزند و آسیب 2- مذهبی 3- بزرگ منشی 4- نیست گرائی5- عشقی و جنسی 6- حسادت 7- کنترل 8- هیپوکندریایی. شایعترین هذیان گزند و آسیب بوده است.از نظر تشخیص بیماری هم شایعترین آن bipolar mood disorder بوده است و بعد اسکیزوفرنی.از نظر سنی شایعترین آن در گروه سنی دهه سوم زندگی بوده است.در جنس مذکر شایعتر بوده است.در متاهلین شایعتر بوده است.در افراد بیسواد هم شایعتر بوده است.نتایج بدست آمده با مطالعاتی که قبلا انجام شده است همخوانی دارد.
نیلوفر الله دینی محسن کیانپور
از آنجایی که اعتیاد اثرات بازدارنده ای بر رشد و تکامل جامعه دارد و بر طبق آمار حدود 5% از جمعیت ما مشکلات مرتبط با مواد مخدر دارند، عاقلانه به نظر می رسد تا ابعاد گوناگون اعتیاد مورد مطالعه قرار گیرد. امروزه استراتژی اصلی برای مقابله با سو مصرف مواد بر همه کشورهای دنیا بر روی کاهش تقاضا متمرکز شده است. در راهکارهای کاهش تقاضا، درمان بیشترین توجه را در امر سیاستگذاری نسبت به مواد مخدر به خود جلب کرده است. مرکز روزانه رفتارهای عادتی و طب روانشناختی مشهور به بیمارستان روزانه درمان بیماریهای عادتی در مهرماه سال 1379 به منظور کمک به معتادین که می خواستند مصرف مواد را ترک کنند در محل بیمارستان روانپزشکی افتتاح شد. به منظور ارزیابی روشهای مورد استفاده در این مرکز برای ترک وابتسگی به شبه تریاکها مطالعه حاضر طراحی شد. جمعیت مورد مطالعه 70 نفر از کسانی بودند که از مهرماه 1379 تا اسفندماه 1379 جهت درمان به مرکز مراجعه می کردند. 6 ماه بعد از ترخیص از مرکز روزانه همه بیماران ملاقات شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند، در طی مصاحبه پرسشنامه ای را پر کردند که اطلاعات دموگرافیک را پوشش می داد و همینطور وضعیت بیماران را از نظر مرف مجدد مواد و همچنین روش مورد استفاده در این مرکز پرسیده می شد. مطالعات نشان داد که 83% بیماران عود داشتند و تنها 17% 6 ماه بعد از ترخیص از مرکز هنوز مواد مصرف نکرده اند. هر چند که نتایج بدست آمده با مطالعات مشابه در سایر کشورها یکسان است، ولی به نظر می رسد که افزایش دوره درمان، استفاده از متادون خوراکیو افزایش مداخلات روانپزشکی و روانشناسی می تواند بطور قابل توجهی نتیجه درمان را بهبود بخشد.