نام پژوهشگر: محمداسماعیل اکبری
سحر محبت بهار محمود گلزاری
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب و ناامیدی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پوشش مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی صورت گرفت. سرطان پستان دارای شیوع بالایی است و ابتلا به آن، اثرات روانشناختی نامطلوبی را بر ابعاد مختلف روانی- اجتماعی بیماران به جای می نهد. معنادرمانی به عنوان یک رویکرد وجودی، نقش بسزایی در کاهش مشکلات ناشی از تنیدگی ها و حوادث تهدید کننده ایفا می کند. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون به همراه گروه گواه بود. برای این منظور 30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل جای گرفتند. سپس هم? 30 نفر پرسشنامه اضطراب بک (bai) و مقیاس ناامیدی بک (bhs) را تکمیل نمودند. افراد گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مشاوره ی گروهی با رویکرد معنا درمانی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی از نوع روانشناختی دریافت نکردند. در خاتمه هر دو گروه بار دیگر مورد آزمون قرار گرفتند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیله نسخ? هجدهم نرم افزار آماری (spss) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که معنا درمانی به شیوه گروهی به صورت معناداری در کاهش اضطراب و ناامیدی زنان مبتلا به سرطان پستان موثر بوده است و به عبارت دیگر این مداخله توانسته است که میزان اضطراب و ناامیدی را در گروه آزمایش کاهش دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان به اثریخشی معنادرمانی به شیوه گروهی در کاهش مشکلات روانشناختی بیماران از جمله اضطراب و ناامیدی، اشاره نمود. از این رو، پیشنهاد می شود که در راستای درمان های رایج پزشکی، از مداخلات روانشناختی؛ همچون معنادرمانی، در زمینه سرطان پستان و نیز سایر بیماری هایی که زندگی افراد را در طولانی مدت درگیر می سازد، استفاده شود.
مجید پرنور قاسم آهنگری
سرطان پستان ، جز شایع¬ترین سرطان¬ها در زنان دنیا و شایع¬ترین سرطان در زنان ایرانی می¬باشد. محققین عقیده دارند که استرس مزمن نقش مهمی را در بروز سرطان ها خصوصا سرطان پستان بازی می¬کند و باعث ترشح نوروترانسمیترها می¬شود. همچنین مطالعات زیادی نشان داده¬اند که نوروترانسمیترها با تاثیر از طریق گیرنده های متفاوت¬شان در بروز وگسترش سرطان¬های مختلف نقش داشته باشند. این مطالعه در راستای بررسی تغییرات بیان ژن¬ گیرنده¬های دوپامینی و آنزیم کاتکول آمین o متیل ترانسفراز (comt) در بیماران مبتلا به سرطان سینه و بررسی تاثیرات فارماکوژنومیک آنها برروی سلول¬های سرطانی mcf-7 انجام شده است. برای انجام این مطالعه به طور هم¬زمان از 30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه و30 فرد غیر مبتلا خونگیری به عمل آمد. در مرحله بعد از سلول¬های تک هسته¬ای خون محیطی جدا شده rna استخراج شد و سپس حضور گیرنده¬های دوپامین (drd1-drd5) و آنزیم کاتکول آمین o متیل ترانسفراز (comt) در سطح سلول¬های خون محیطی با rt-pcr تایید شد. سپس تغییرات بیان این ژن¬ها در بیماران با میزان بیان آن در افراد سالم با تکنیک real time pcr مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت و در ادامه میزان فعالیت اختصاصی آنزیم comt در نمونه¬های سرم خون بیماران مبتلا به سرطان پستان با گروه افراد غیرمبتلا مقایسه شد. در مرحله بعد، با استفاده از داروهای آگونیست و آنتاگونسیست اختصاصی این گیرنده¬ها بر اساس الگوی بیان گیرنده¬های دوپامین در سلول¬های خون محیطی ، سلول-هایmcf-7 تیمار و میزان viability این سلول¬ها توسط تست mtt سنجیده شد. میزان القای آپوپتوزیس توسط داروها با استفاده از تکنیک¬های رنگ¬آمیزی هم¬زمان با رنگ¬های آکریدین اورنج و اتیدیوم بروماید و تکنیک فلوسایتومتری ارزیابی و میزان کاهش تکثیر در این سلول¬ها توسط سنجش میزان بیان ژن pcna در مقایسه با گروه کنترل تعیین شد. مشاهده شد که بیان گیرنده¬های drd2-drd4 وآنزیم comt در بیماران مبتلا به سرطان سینه دارای افزایش معنی¬دار می¬باشد و میزان فعالیت اختصاصی آنزیم comt موجود در خون بیماران به صورت معنی¬داری بیشتر از خون گروه افراد غیرمبتلا بود. همچنین آگونیست drd2 توانست به طور معنی-داری باعث مهار رشد سلول¬های سرطانی mcf-7 شده و باعث القای بیش از 50 درصد آپوپتوزیس در این سلول¬ها شده بود. این نتایج گویای نقش گیرنده¬های دوپامین در القای آپوپتوزیس در سلول¬های توموری سرطان سینه بوده و می¬تواند به عنوان یک دیدگاه جدید در خصوص به کارگیری آگونیست¬ها و آنتاگونیست¬های مناسب این گیرنده¬ها بعد از تعیین الگوی بیان¬شان در امر درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه مطرح شود.