نام پژوهشگر: بهروز واعظی

تاثیر محلول پاشی کلات آهن و روی بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در منطقه کهگیلویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  الهام افراخته   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول¬پاشی کلات آهن و روی بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در سال زراعی در منطقه تنگ سپو واقع در شهرستان کهگیلویه انجام گرفت. آزمایش به صورت کرت¬های خرده شده در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار اجراء گردید. فاکتور اصلی شامل سه سطح محلول¬پاشی در زمان (:t1 هشت برگی، t2: دوازده برگی و t3 : شانزده برگی)، و فاکتور فرعی شامل محلول¬پاشی در 4 سطح (f1: محلول¬پاشی با آب خالص، f2: محلول¬پاشی آهن، f3: محلول¬پاشی روی و f4: محلول¬پاشی توام آهن و روی) بودند. صفات اندازه¬گیری شده شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن خشک برگ، ساقه و بلال، نسبت بلال به اندام¬های هوایی، تعداد بلال در بوته، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در هر بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت، میزان پروتئین، آهن و روی دانه بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که برهمکنش فاکتور زمان محلول¬پاشی در فاکتور محلول¬پاشی برای صفات وزن خشک برگ و بلال، نسبت بلال به اندام¬های هوایی، تعدد بلال در بوته، تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در هر بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت، پروتئین دانه و میزان آهن و روی دانه معنی¬دار ولی ارتفاع گیاه، قطر ساقه و وزن خشک ساقه غیرمعنی¬دار بودند. بیش ترین و کمترین میزان عملکرد دانه به ترتیب به تیمارهای f4 t3و t1f1 و بیش ترین و کمترین میزان عملکرد زیستی به ترتیب به تیمارهای t3f4 دارای بیش ترین با میانگین 72/38363 کیلوگرم در هکتار و تیمار t2f1 دارای کمترین با میانگین 82/24034 کیلوگرم در هکتار بود. بطور کلی در بین سطوح مختلف زمان محلول¬پاشی تیمار t3f4 بیش ترین میزان صفات کیفی دانه (پروتئین، آهن و روی دانه) به خود اختصاص داد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که بهترین فاکتور برای اکثر صفات اندازه¬گیری تیمار t3f4بود. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که استفاده از عناصر ریزمغذی سبب افزایش خصوصیات کمی و کیفی ذرت دانه¬ای 704 در منطقه مورد آزمایش می¬گردد.

بررسی روش‏های چندمتغیره پایداری و تعیین ژنوتیپ‏های پایدار خلر (lathyrus sativus l.)در مناطق دیم و نیمه گرمسیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1392
  سجاد طلائی   حمید دهقانی

اثر متقابل ژنوتیپ × محیط در کلیه موجودات زنده از تک یاخته ها تا موجودات عالی وجود دارد و از اهمیت زیادی در مطالعات کشاورزی، ژنتیک، تکامل و تحقیقات آماری برخوردار است. خلر (lathyrus sativus l.) گیاه مهمی از خانواده حبوبات است که دارای مصارف انسانی، دامی و حتی درمانی می باشد. هدف این مطالعه، بررسی روش های چند متغیره تجزیه پایداری و مطالعه اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و در نهایت توصیه ژنوتیپ‏ها برای هرکدام از مکان های مورد بررسی بود. این مطالعه طی چهار سال زراعی 1390-1386 در ایستگاه های تحقیقاتی دیم گچساران، کوهدشت لرستان و ایلام اجرا شد. ده لاین امیدبخش خلر به همراه توده بومی نقده (به عنوان شاهد) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار برای صفت عملکرد دانه مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه تجزیه مرکب داده‏ها با استفاده از روش‏های reml، ml و typeiii بررسی شد. نتایج نشان داد روش reml برآوردهای دقیق‏تری دارد در حالی که نتایج روش ml و typeiii دارای اریب بود. روش typeiii برخی اثرات را منفی برآورد کرد. نتایج نشان داد که رویه مختلط بهتر از رویه مدل‏های خطی عمومی می‏تواند مدل را برازش دهد. مدل‏های تجزیه واریانس با اثرات تصادفی، مختلط و ثابت در این مطالعه بررسی شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل با اثرات ثابت نسبت به دو مدل دیگر بیشتر باعث معنی‏دار شدن اثرات مختلف شده است. در این تحقیق مفروضات تجزیه واریانس بیشتر مورد توجه قرار گرفتند که با توجه به محاسبات انجام شده روش ammi برای زمانی که اثر متقابل ژنوتیپ × محیط معنی‏شده باشد مناسب‏تر از روش sreg بود. با استفاده از مدل با اثرات ثابت و همچنین روش typeiii امکان مدل‏سازی مدل‏های چند متغیره وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد در برخی سال‏ها نیاز بود واریانس بین ناهمگن در نظر گرفته شود. با توجه به تکرار‏پذیر نبودن نتایج در طی سال‏های مختلف از ترکیب عملکرد و پایداری استفاده شد و بر اساس آن ژنوتیپ‏ها برای مکان‏های مختلف توصیه شدند. برای صفت عملکرد دانه و صفت زیست توده مکان های ایلام و گچساران و برای صفت وزن علوفه تر مکان های کوهدشت و ایلام مناسب تر بودند. برای مکان ایلام برای صفت عملکرد دانه، ژنوتیپ‏های sel.521/b1، s.587، برای صفت وزن علوفه تر sel.b111، sel.290 وsel.587 و برای صفت زیست توده ژنوتیپ sel.290 بهترین ژنوتیپ‏ها بودند. برای مکان گچساران برای صفت عملکرد دانه ژنوتیپ sel.449 برای صفت علوفه تر ژنوتیپ sel.b111 و برای صفت زیست توده sel.299، sel.587، sel.449 بهترین بودند. برای مکان کوهدشت برای صفت عملکرد دانه ژنوتیپ‏ sel.eth1 و برای صفت علوفه تر sel.b111، sel.290، sel.587 و برای صفت زیست توده اکوتیپ نقده و sel.eth1 قابل توصیه بودند. مکان کوهدشت نسبت به مکان ایده‏آل در هر سه صفت بدترین مکان بود.

تعیین تنوع ژنتیکی و طبقه بندی ژرم پلاسم برنج کشور از طریق مارکرهای مورفولوژیکی مولکولی ‏‎rapd-pcr‎‏
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1379
  بهروز واعظی   کمال کاظمی تبار

برنج از جمله غذای اصلی و یکی از گیاهان مهم زراعی ایران محسوب می شود. این گیاه دارای تنوع وسیع ژنتیکی و دامنه سازگاری بالائی می باشد. از آنجائی که تنوع، ماده خام اصلاح نباتات می باشد، لازمه اتخاذ روش های مناسب در جهت اصلاح و معرفی ارقام کیفی با عملکرد بالا شناخت و درک صحیحی از تنوع و ماهیت آن می باشد. بنابراین در این مطالعه از نشانگر رپید، به لحاظ مزایا و سودمندیهای آن نسبت به سایر نشانگرها (سرعت، مقدار کم ‏‎dna‎‏ی مورد نیاز و عدم نیاز به مواد رادیواکتیو) استفاده گردید. تعداد 54 رقم از منابع مختلف جمع آوری و تنوع ژنتیکی آنها بوسیله مارکرهای مورفولوژیکی (9 صفت کیفی) و مولکولی رپید مورد مطالعه قرار گرفت. از 66 آغازگر رپید مورد استفاده 12 آغازگر پلی مورفیسم بهتری را در ژنوتیپ های مختلف برنج نشان دادند. در این بررسی 5014 باند شمارش گردید که 78% باندها پلیمورف بود. دامنه باندهای حاصله بین 4000-500 جفت باز قرار داشت. این باندها در مقایسه با نشانگر وزنی ‏‎(1kb-ladder)‎‏ به صورت ماتریس (0 و 1) که به ترتیب عدم حضور و حضور باند بود، امتیازبندی شدند. ماتریس حاصله توسط نرم افزار ‏‎spss9.1‎‏ و به روش ‏‎upgma‎‏ تجزیه گردید. فواصل ژنتیکی با استفاده از روش جاکارد محابه و در نهایت به صورت کی دندروگرام درآمد. ارقام مطالعه شده در 6 گروه اصلی طبقه بندی شدند حداکثر شباهت بین آنها 7/91% بین ارقام بانک ژن ‏‎kc-80-339‎‏ و ‏‎kc-80-388‎‏ (به ترتیب صدری تنکابنی و غریبک جعفرآبادی) و حداقل 8/44% بین سنگ طارم و ‏‎tn-03-1199‎‏ (با مبدا بویراحمد) بود. در این پژوهش مارکرهای مورفولولژیکی نتوانست الگوی مناسبی را در طبقه بندی و تعیین تنوع ژنتیکی ارائه نماید. بهتر است که در مطالعات بعدی از طریق محاسبات عددی مثل تجزیه و به عامل ها، تجزیه و مولفه های اصلی و تجزیه علیت انجام شود. نتایج حاصل از مارکرهای مولکولی حاکی از این است که نه تنها تنوع ژنتیکی در بین ارقام موجود در بانک ژن شایان توجه می باشد، بلکه این تنوع در بین ارقامی که در یک محل کشت می شوند، نیز محرز گردید. لذا می توان از آن راهکارهای مناسبی را در گزینش های مطلوب و تلاقی ها ارائه نمود.