نام پژوهشگر: امید قادری
امید قادری امید قادرزاده
تحقیق حاضر مبتنی بر روش شناسی کیفی و با روش مردم نگاری اجرا شده است و هدف اصلی آن نیز برساخت تفسیر مردم منطقه از پیامدهای فرهنگی تجارت مرزی بوده است. یافته های تحقیق با کمک تکنیک های مشاهده ی مشارکتی و مصاحبه ی عمیق گردآوری شده و پس از اشباع نظری بر اساس روش نظریه ی زمینه ای در طی سه مرحله ی کد گذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و نهایتاً در مدل پارادایمیک تلخیص و ارایه گشته اند. یافته ها حاکی از این هستند که در سطح بستری مقوله های بستر اکولوژیک، قرابت های فرهنگی و خویشاوندی بینامرزی، تنگناهای اقتصادی و معیشتی، سیاست گذاری-های واکنشی ـ راهبردی حکومتی بر مقوله ی کلی تر ناتوسعه یافته گی منطقه (شهرستان مریوان) تأکید دارند، باعث ایجاد تجارت مرزی در منطقه شده اند. در سطح تعاملی نیز مردم منطقه غالب شیوه های زندگی خود را بر محوریت پذیرش جرح و تعدیل شده-ی تجارت مرزی تغییر و هدایت کرده اند. بر اساس این شیوه ی کنش های مردم در قبال تجارت مرزی، در سطح پیامدی نیز تجارت مرزی پیامدهای فرهنگی ویژه ای برای منطقه به دنبال داشته است. یافته ها در سطح پیامدی حاکی از این هستند که درک و تفسیر مردم منطقه بر مقوله ی از جا کنده گی فرهنگی تاکید دارند. به عبارتی دیگر مردم منطقه 5 مقوله عمده " اصالت زدایی از پرورش و آموزش، جهان زیست شکننده ی خانواده، عقلانیت تعاملی، استحاله ی ارزشی ـ هنجاری و سوژه شدن بدن، ابژه شدن طبیعت " را به عنوان پیامدهای اساسی فرهنگی تجارت در منطقه ی مریوان درک و تفسیر نموده اند که همه بر مقوله ی مرکزی از جا کنده گی فرهنگی متمرکز اند، لذا بر اساس درک و تفسیر مردم منطقه پیامدهای فرهنگی تجارت مرزی در منطقه ی مریوان، از جا کنده گی فرهنگی است. به عبارتی دیگر، تجارت مرزی در منطقه ی مریوان بسیاری از ابعاد و شیوه های زندگی (فرهنگ) مردم منطقه را از مکان ـ زمان سابق خودش برکند ه و بی ریشه نموده است. نهایتاً یافته های سه سطح فوق در قالب مدل کارتوگرافیک اجمالی تلخیص و تشریح گشته اند.
امید قادری عباس نجفی زاده
در این پژوهش از دو فرایند مختلف تغییر شکل پلاستیک شامل نورد تجمعی (arb) و آنیل و نورد پیوندی مکرر(car) برای تولید کامپوزیت زمینه ی فلزی مس- کاربید سیلیسیم استفاده گردید. فرایندهای arb و car به طور موفقیت آمیزی تا نه سیکل روی ورق های مسی که ذرات کاربید سیلیسیم در بین آن ها پراکنده گردیده بود، انجام گردید. جهت ارزیابی استحکام پیوند بین لایه های مسی و پارامترهای تأثیرگذار روی آن از آزمون لایه کنی بهره گرفته شد و سطح مقطع شکست لایه ها پس از آزمون توسط میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی بررسی شد. همچنین کیفیت پیوند و توزیع پودر بین لایه ها در نمونه های کامپوزیت در حین فرایندهای تولید توسط میکروسکوپ نوری بررسی گردید. برای تعیین خواص مکانیکی نمونه های کامپوزیت در حین انجام فرایندهای arb و car آزمون های کشش تک محوری و سختی سنجی به روش ویکرز صورت گرفت. جهت تعیین نوع مکانیزم شکست پس از آزمون کشش، از میکروسکوپ الکترونی روبشی استفاده گردید. همچنین بررسی های پارامتر بافت نمونه ها در سیکل های مختلف با استفاده از الگوهای پراش پرتو ایکس صورت گرفت. اندازه گیری مقاومت الکتریکی نمونه ها به وسیله دستگاه چهار پروبه انجام شد. اندازه دانه ها برای نمونه های ساخته شده arb با استفاده از الگوهای پراش پرتو ایکس و توسط نرم افزار maud به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با افزایش تعداد سیکل های فرایند، تخلخل در نمونه ها کاهش یافته و توزیع ذرات پودر در زمینه و همچنین کیفیت پیوند بهبود می یابد. به علاوه، با پیشرفت فرایند، استحکام کششی نمونه های تولید شده ارتقاء یافت. درصد ازدیاد طول نمونه های کامپوزیتی تولید شده به روش های arb و car در اولین مرحله از فرایند ساخت کامپوزیت کاهش شدیدی پیدا کرد، اما با ادامه ی فرایند در مرحله ی دوم ساخت کامپوزیت درصد ازدیاد طول بهبود یافت. بررسی های سطح مقاطع شکست نیز نشان داد که مکانیزم شکست در هر دو نمونه ی تولید شده به روش های arb و car از نوع شکست نرم برشی بود. با بررسی بافت نمونه ها ملاحظه گردید که برای نمونه های تولید شده به روش arb صفحات (100) بافت غالب را تشکیل می دهند، در حالی که نمونه های تولید شده به روش car بیش تر دارای بافت اتفاقی هستند. مقاومت الکتریکی نمونه مس خالص آنیل شده و نمونه های کامپوزیتی تولید شده به روش های arb و car به ترتیب برابر با 48، 69 و 61 میکرواهم بود. اندازه دانه ی بدست آمده توسط روش ریت ولد برای نمونه های مسی و کامپوزیتی تولید شده به روش arb پس از سیکل نهم به ترتیب حدود 111 و 89 نانومتر بود. سپس نتایج اندازه گیری های انجام شده به روش ریت ولد با یافته های دیگر محققین مقایسه شد و نتیجه گرفته شد که اندازه دانه ی کامپوزیت تولید شده کمتر از nm 100 می باشد.
امید قادری علیرضا اصغری
قسمت اول: اندازه گیری تیواستامید با استفاده از خواص الکتروکاتالیتیکی کتکول در قسمت اول این پروژه اکسایش الکتروشیمیایی کتکول در حضور تیواستامید در سطح الکترود کربن شیشه ای در بافر فسفاتی (2/0 مول بر لیتر، 0/6=ph) با استفاده از ولتامتری چرخه ای مورد بررسی قرار گرفت. بعد از بررسی مکانیسم واکنش بین تیواستامید و کتکول توسط ولتامتری چرخه ای، تیواستامید به وسیله ی تکنیک ولتامتری پالس تفاضلی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد جریان پیک کاتدی کتکول در حضور غلظت های مختلف تیواستامید کاهش می یابد و کتکول می تواند در یک واکنش افزایش 1و4 مایکل تحت یک مکانیسم ec با تیواستامید واکنش دهد. کاهش جریان کاتدی کتکول یک رابطه ی خطی با غلظت های مختلف تیواستامید نشان داد که این رابطه ی خطی در محدوده ی 0/5 تا 0/125 میکرومول بر لیتر برای اندازه گیری تیواستامید با حد تشخیص 02/2 میکرو مول بر لیتر به کار رفت. قسمت دوم: اندازه گیری تیواستامید با استفاده از الکترود کربن شیشه ای اصلاح شده با نانو لوله های کربنی چند دیواره و چیتوسان در قسمت دوم این پروژه اکسیداسیون الکتروشیمیایی تیواستامید در سطح االکترود کربن شیشه ای اصلاح شده با نانولوله های کربنی چند دیواره و چیتوسان در بافر فسفاتی (15/0 مول بر لیتر، 0/7=ph) به عنوان الکترولیت حامل مورد بررسی قرار گرفت. ولتامتری پالس تفاضلی برای تعیین مقدار تیواستامید به کار رفت. اکسیداسیون آندی تیواستامید پیک خوبی نشان داد و منحنی کالیبراسیون نشان دهنده ی یک رابطه ی خطی خوب در محدوده ی 0/1 تا 0/70 میکرومول بر لیتر بود. حد تشخیص و انحراف استاندارد نسبی روش به ترتیب 745/0 میکرومول بر لیتر و %61/1 بود. روش پیشنهادی با موفقیت برای اندازه گیری تیواستامید در نمونه های حقیقی مختلف به کار رفت.