نام پژوهشگر: غلامحسین خواجه
ملینا صدیق آرا غلامحسین خواجه
در مطالعه حاضر هدف بررسی اثرات سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس بر پروفایل های لیپیدی بوده است. این عقرب مسئول عمده عقرب گزیدگی ها و حتی تلفات ناشی از آن در استان خوزستان می باشد. در این تحقیق اثرات حمایتی ویتامین c و آنتی ونوم پلی والان بر پروفایل های لیپیدی مورد نظر بوده است. بدین منظور تعداد 90 سر موش صحرایی از نژاد ویستار به 5 گروه 18 تایی به طور تصادفی تقسیم شدند. سم عقرب به میزان mg/kg 3 از طریق داخل صفاقی به گروههای d ,c ,bوe تزریق گردید. گروه a به عنوان گروه شاهد سرم فیزیولوژی دریافت کرد. گروه b به جز سم درمانی دریافت نکرد و گروه c ویتامین c را با دوز mg/kg)100) و گروه d آنتی ونوم را به میزان( ml/kg5/2)30 دقیقه پس از تزریق سم از طریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه e هر دو درمان فوق را به صورت توأم دریافت کرد. پس از انجام تزریقات از هر یک از رت های گروه های مورد آزمایش در زمان های 3، 24 و48 ساعت پس از تزریق سم، خون گیری از طریق داخل قلبی به عمل آمد. پس از جداسازی سرم مقادیر کلسترول تام، تری گلیسرید والکتروفورز لیپوپروتئین های سرم خون جهت بررسی روند تغییرات اندازه گیری گردید. نتایج حاصله نشان داد که مقادیر کلسترول تام در زمان 48 ساعت پس از تزریق سم در گروه b در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد(05/0p<). تری گلیسرید تغییرات معنی داری را در طول مطالعه در گروه های مختلف نشان نداد. آنالیز آماری نشان داد درصد hdl در زمان 24 و 48 ساعت در گروه b کاهش معنی داری را نشان می دهد(05/0p<). درصدldl در این گروه در زمان 24 و 48 ساعت افزایش معنی داری داشت (05/0p<). نتایج این تحقیق نشان داد که سم عقرب مورد مطالعه موجب افزایش کلسترول تام و درصد ldl و در مقابل کاهش درصدhdl می شود(05/0p<). استفاده از ویتامین c و آنتی ونوم پلی والان توانست از افزایش معنی داری درصد ldl و کاهش معنی دار درصد hdl به صورت منفرد یا توأم جلوگیری نماید. به عبارت دیگر این درمان ها در شرایط آزمایشگاهی توانستند به طور موثر این بعد از سمیت عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس را کنترل نماید.
مصطفی سبزواری زاده رضا حاج حسینی
رابدومیولیز آسیب عضلات اسکلتی است که منجر به آزاد شدن محتویات سلول عضلانی از جمله میوگلوبین می شود. رابدومیولیز و آهن موجود در میوگلوبین موجب نارسایی حادکلیوی میوگلوبینوریک بدلیل واکنش های اکسیداتیو می شود. هدف این مطالعه مقایسه اثر سیلیمارین و ویتامین c (بعنوان آنتی اکسیدان های طبیعی) در کاهش سمیت کلیوی ناشی از میوگلوبینوری بدنبال تزریق گلیسرول در موش صحرایی بود. مطالعه در 7 گروه از رت ها به شرح زیر انجام شد: گروه 1: شاهد، گروه 2: دریافت کننده گلیسرول، گروه3: دریافت کننده گلیسرول + سیلیمارین تزریقی، گروه 4: دریافت کننده گلیسرول + سیلیمارین و ویتامین c تزریقی، گروه 5: دریافت کننده گلیسرول + ویتامین c تزریقی، گروه 6: دریافت کننده گلیسرول + سیلیمارین خوراکی، گروه 7: دریافت کننده گلیسرول + ویتامین c خوراکی. بیست و چهار ساعت بعد از تزریق گلیسرول رت ها بیهوش و خونگیری شده و سرم جدا گردید. فاکتورهای bun ، کراتینین، سدیم و پتاسیم سرم بعنوان شاخص های سرمی عملکرد کلیه ها و مقدار سرمی آنزیم کراتین کیناز و گاما گلوتامیل ترانسفراز و میوگلوبین پلاسما با کیت اندازه گیری شد. مطالعه حاضر و نتایج بیوشیمیایی بدست آمده نشان می دهد که استفاده از گلیسرول 50% موجب رابدومیولیز می شود که می تواند موجب نارسایی حاد کلیوی شود. نارسایی کلیوی میوگلوبینوریک فوق با مداخله استرس اکسیدایتو ایجاد می شود، بطوری که مصرف تزریقی ویتامین c اثر پیشگیری کننده مفیدی داشت. در حالی که سیلیمارین به تنهایی تاثیری بر آسیب عضلانی و سمیت کلیوی نداشت اما ترکیب ویتامین c و سیلیمارین اثر قابل ملاحظه و معنی داری داشته است.
حامد مهدیون سعد گورانی نژاد
یکی از مهم ترین ابزارهای اصلاح نژاد و افزایش ظرفیت ژنتیکی تولید گاوهای بومی، استفاده از اسپرم های منجمد گاوهای نر اصلاح شده با تلقیح مصنوعی دام های کم بازده است. بدین منظور کشور ما در سال های اخیر اقدام به تولید اسپرم منجمد از گاوهای نر اصلاح شده نموده است. هدف از این مطالعه، بررسی و ارزیابی شاخص های فیزیکی اسپرم های منجمد (درصد تحرک، حجم، تعداد تام اسپرم هر پایوت، درصد سلول های زنده و مرده، مدت زنده مانی و بررسی ساختار اسپرم ها) توزیع شده در سطح دامداری های استان خوزستان می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد؛ حجم تقریبی هر پایوت 500 میکرولیتر و تعداد کل اسپرم در هر پایوت 105× 761/102 ± 23/269 ، میزان تحرک اسپرم ها 46/8 ± 05/14 درصد، میزان اسپرم های زنده 84/13 ± 23/42 درصد، مدت زمان زنده مانی اسپرم ها 39/11 ± 45/10 ساعت، میزان سلامت ساختار اسپرم ها به طور متوسط 33/5 ± 24/79 درصد و میزان سلامت آکروزوم اسپرم ها 71/5 ±62/84 درصد می باشد. براساس نتایج به دست آمده از آزمایش تورم هیپواسموتیک، آب مقطر و محلول دکستروز- نمکی با رقت 75 میلی اسمول محیط های مناسب برای بررسی وضعیت غشاء پلاسمایی اسپرم های منجمد گاو هستند. بنابر آزمایشات انجام گرفته، بعضی از شاخص های باروری اسپرم های منجمد مانند میزان تحرک، میزان اسپرم های زنده و میزان پاسخ به آزمایش تورم هیپواسموتیک پایین می باشد، اما سایر شاخص ها مناسب بودند. پیشنهاد می گردد که برای ارزیابی بهتر این اسپرم ها آزمایش میدانی میزان باروری در سطح دامداری ها انجام گیرد.
عبدالمجید موسوی اصل غلامحسین خواجه
به منظور مطالعه تاثیرافزودن آلفامیون و بیومین بر پاسخ ایمنی در برابر واکسن ترکیبی زنده و کشته نیوکاسل، سیصد قطعه جوجه ی گوشتی یک روزه ی سویه راس به طور تصادفی به 4 گروه و هر گروه نیز به 3 زیر گروه 25 قطعه ای تقسیم شد. جوجه های گروه 1 و 4 جیره پایه، جوجه های گروه 2 به نسبت 5/0 کیلو آلفامیون و جوجه های گروه 3 به نسبت 1 کیلو بیومین در تن جیره پایه دریافت کردند. تمامی جوجه ها به جز جوجه های گروه 1 در روز نهم با واکسن b1 زنده و کشته ی نیوکاسل به ترتیب به روش قطره چشمی و زیر پوست پشت گردن واکسینه شدند. در روزهای صفر (قبل از واکسیناسیون)، 20و 35 بعد از واکسیناسیون از هر گروه 15 جوجه به طور تصادفی انتخاب و خون گیری از ورید بال به عمل آمد. سرم حاصله به میکروتیوب منتقل و تا هنگام آزمایش در فریزر 20- درجه نگه داری شدند. عیار پادتن در برابر واکسن نیوکاسل به روش جلوگیری از هماگلوتیناسیون و با 4 واحد (ha) از آنتی ژن نیوکاسل اندازه گیری شد. همچنین در روز 35 بعد از واکسیناسیون پروتئین سرم خون به روش بیوره اندازه گیری شد و بخش-های پروتئین به روش الکتروفورز تعیین گردید. نتایج این مطالعه نشان داد افزودن آلفامیون یا بیومین در جیره غذایی جوجه های گوشتی تاثیری بر پاسخ ایمنی هومورال پرنده در برابر واکسن ترکیبی زنده و کشته نیوکاسل ندارد، آلفامیون بر میزان پروتیین سرم خون تاثیری معنی دار دارد
آلا عنایتی احمد علی پاپهن
شوری آب می تواند بر الکتروکاردیوگرام و املاح سرم خون ماهی تاثیر بگذارد. هدف از انجام این تحقیق مشخص کردن تاثیر شوری های مختلف قابل تحمل ماهی بر الکتروکاردیوگرام و میزان برخی املاح خون ماهی کپور علفخوار بوده است. برای این کار 120 قطعه ماهی کپور علفخوار به 4 تیمار (هر تیمار 10 عدد ماهی و سه تکرار) تقسیم گردید و در معرض 3 غلظت مختلف نمک دریایی(شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر) قرار داده شدند و یک گروه نیز به عنوان شاهد و در آب شیرین نگه داری شد. پس از گذشت 3 هفته، ماهی های تمام گروه ها بیهوش شده و الکتروکاردیوگرام آن ها ثبت گردید. هم چنین از ماهی ها خون گیری شده و میزان برخی املاح مهم خون (سدیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر) با روش های متداول اندازه گیری گردید. براساس نتایج به دست آمده میانگین تعداد ضربان قلب در دقیقه در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 15/10، 06/10، 17/12 و 79/7 بود. میانگین فاصله قطعه rr، st، pt در گروه با شوری 12 گرم در لیتر نسبت به 3 گروه دیگر افزایش معنی داری داشت. در گروه با شوری 12 گرم در لیتر میانگین فاصله قطعه qr نسبت به گروه های شاهد و شوری 4 گرم در لیتر کاهش معنی داری داشت. هم چنین در این گروه میانگین فاصله قطعه qt نسبت به گروه با شوری 4 و 8 گرم در لیتر افزایش معنی داری داشت. براساس نتایج به دست آمده میزان املاح عمده سرم بین گروه ها اختلاف معنی داری داشت. میانگین میزان سدیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 28/134، 67/142، 15/151، 89/198 میلی اکی والان در لیتر بود. براساس نتایج بدست آمده میزان سدیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. میانگین میزان پتاسیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 70/1، 49/1، 02/3، 03/4 میلی اکی والان در لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان پتاسیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد هیچ گونه اختلاف معنی داری نداشت. میانگین میزان کلسیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 99/9، 00/13، 07/11، 67/13 میلی گرم در دسی لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان کلسیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. میانگین میزان فسفر سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 59/6، 42/9، 37/7، 17/8 میلی گرم در دسی لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان فسفر در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. به طور کلی این تحقیق نشان می دهد که افزایش شوری به میزان بیش از 8 گرم در لیتر می تواند تاثیر قابل توجهی بر فعالیت قلب و املاح سرم داشته باشد و احتمالاً یکی از علل مرگ در شوری های بالاتر می تواند اختلالات قلبی- عروقی و تغییرات اسمزی باشد.
زهرا اسدی کرد علیرضا قدردان مشهدی
مسمومیت با سرب یکی از مشهورترین علل مسمومیت با فلزات در بین دام های اهلی است که درتمامی گروه های سنی اتفاق افتاده و با نشانه های متنوعی همراه می گردد. ضمن آن که جذب مقادیر اندک سرب (کم تر از میزانی که به ایجاد شکل بالینی منجر شود) نیز مطرح بوده، می تواند تغییرات متابولیکی وهم چنین کاهش وزن را به همراه داشته باشد. مسمومیت با سرب به دلیل خوردن تصادفی این فلز، ترکیبات آن یا دریافت علوفه ای که به واسطه شرایط محیطی آلوده به سرب شده اند، اتفاق می افتد. در این مطالعه غلظت خونی سرب در گاوان مناطقی از شهرستان اهواز مورد ارزیابی قرار گرفته است. نمونه گیری در حد فاصل فروردین تا خرداد 1391 و بر روی 100 راس گاو موجود در مناطق روستای جثانیه بزرگ، روستای شیبان، روستای الباجی، کمپلو، روستای گمبوعه بزرگ، کوی گلدشت، روستای دامغه، روستای بهر و محل دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. در هر مورد اطلاعات مربوط به دام نمونه گیری شده و شرایط نگه داری آن ثبت می شد. نمونه های خون هپارینه اخذ گردیده به صورت فریز شده، و در اولین زمان ممکن به آزمایشگاه پیرایه زیست قزوین منتقل شدند. در این محل اندازه گیری سرب با بهره بردن از دستگاه جذب اتمی دارای کوره ی گرافیتی صورت پذیرفت. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون من- وایتنی و آزمون کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل آماری واقع شد. نتایج این بررسی نشان داد که میانگین و خطای معیار از میانگین نمونه های اخذ شده 46/2±93/39 می باشد. ارزیابی های آماری اختلاف بین دو گروه سنی (دارای دندان شیری و واجد حداقل یک جفت دندان بالغ)، دو جنس و دو نژاد (بومی و دورگ یا اصیل) را معنی دار تشخیص نداد. میزان آلودگی به سرب در دام های دریافت کننده آب تصفیه به طرز معنی داری بیش تر ازگروهی بود که به آب غیرتصفیه دسترسی داشتند. همچنین میزان سرب خون دام های نگه داری شده در دانشکده دامپزشکی بیش تر از سایر مناطق (به استثنای دام های مناطق کمپلو) بود. نتایج این بررسی نشان می دهد که میزان سرب دام های مورد مطالعه در محدوده قابل قبول قرار دارد. ضمن این که نزدیکی به مناطق شهری در مقایسه با سن، جنس، نژاد و منبع آب شرب عاملی با اهمیت تر در افزایش سرب خون به حساب می آید.
آرمان ممبنی مهرزاد مصباح
به طور کلی ماهیان گرمابی که پرورش آنها متداول می باشد عمدتاً شامل کپور ماهیان هستند. کپور ماهیان بزرگترین خانواده ماهیان استخوانی هستند . ماهی کپور معمولی یکی از ماهیان خانواده کپور ماهیان است نتایج حاصل از بررسی آزمایشات بیوفیزیکی در20 ماهی آزمایش شده در زمستان و40 ماهی در بهار به شرح زیر به دست آمد که در جدول شماره 4-1و4-2 نیز آمده اند: الف-1 :وزن وزن میانگین ماهیها در زمستان1107 گرم و در بهار1095 گرم به دست آمد . الف-2 :حجم منی حجم میانگین منی در زمستان 60/6 میلی لیتر و در بهار84/12 میلی لیتر به دست آمد. الف-3 :اسپرماتوکریت اسپرماتوکریت میانگین در زمستان25/46 و در بهار72/49 درصد به دست آمد. الف-4 :غلظت اسپرم میانگین غلظت اسپرم در هر میلی لیتر در فصل زمستان 1010×51/0±85/1 در هر میلی لیتر اما در فصل بهار (44/0±16/2)× 1010 در هر میلی لیتر به دست آمد. الف-5 :تعداد تام اسپرم میانگین تعداد اسپرم در منی ماهی ها درفصل زمستان5/6±1010×27/11اسپرم و درفصل بهار 11/28 ±1010× 06/270 اسپرم در کل منی به دست آمد. الف-6 :زنده مانی اسپرم میانگین زمان زنده مانی اسپرم ها درفصل زمستان55/46 دقیقه و درفصل بهار60/44دقیقه به دست آمد.
شیما پاپری ثابت غلامحسین خواجه
علف کش آترازین یکی از مهمترین آلاینده های اکوسیستم های آبی است. پایش سطح آلودگی اکوسیستم های آبی با این ترکیبات از اهمیت به سزایی برخوردار است. سلامت آبزیان می تواند شاخص زیستی مناسبی برای پایش آلودگی آب های سطحی باشد. از اینرو در این مطالعه به بررسی سمیت مزمن این علف کش به عنوان یک آلاینده اکوسیستم های آبی، بر فاکتورهای خونی و آنزیم های سرمی ماهی کپور علف خوار (ctenopharyngodon idella) پرداخته شده است. بدین منظور فاکتورهای خونی شامل: هموگلوبین، هماتوکریت، گلبول های قرمز و اندیس های گلبولی شامل mch، mcv، mchc، شمارش تام و تفریقی گلبول های سفید و فعالیت آنزیم های سرمی شامل alp، alt، ast و ldh در روزهای 0، 10، 20 و 30 پس از قرار گرفتن ماهی کپورعلف-خوار در معرض سمیت مزمن 3، 6 و 15 میلی گرم در لیتر آترازین، اندازه گیری شده است. نتایج نشان داد که اکثر فاکتورهای خونی و برخی آنزیم های سرمی تحت تأثیر سمیت مزمن با آترازین قرار گرفتند، به طوری که میزان هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد گلبول های قرمز در تیمار 6 و 15 میلی گرم در لیتر آترازین در اکثر روزهای نمونه گیری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد (05/0p<). با این حال در میزان هماتوکریت در تیمار 3 میلی گرم در روز 30 افزایش معنی داری مشاهده شد (05/0p<). در مورد شاخص های خونی وابسته به گلبول های قرمز شامل: mch و mchc تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p>)، البته در مورد mcv در روز 20 و 30 در اکثر غلظت ها افزایش معنی داری مشاهده شد (05/0p<). شمارش گلبول های سفید خونی اختلاف معنی داری در گروه ها نداشت (05/0p>)، اگرچه تعداد هتروفیل ها و لنفوسیت ها به ترتیب افزایش و کاهش معنی داری در غلظت 15 و 3 میلی گرم در لیتر آترازین در اکثر دوره ها نشان دادند (05/0p<) سمیت مزمن آترازین اثر معنی داری بر میزان فعالیت آنزیم های alt، ldh و alp نداشت (05/0p>)، هرچند که میزان فعالیت آنزیمast در غلظت 15 و 6 میلی گرم در لیتر آترازین تغییرات معنی داری نشان داد (05/0p<). در مجموع با توجه به کاهش معنی دار (05/0p<) هموگلوبین ، هماتوکریت و rbc در اکثر گروه ها و مراحل نمونه گیری، می توان نتیجه گرفت که این سم بر روند خون سازی بافت های خون ساز ماهی کپور علف خوارتأثیر سوء داشته است.
کیوان اکبری بیرگانی منصور میاحی
به منظور مطالعه اثر تجویز خوراکی انروفلوکساسین در زمان های مختلف با دوز mg/kg10 روی برخی پارامتر های هماتولوژیکی و آنزیم های سرم خون مانند آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز، 160 قطعه جوجه ی گوشتی یک روزه به 4 گروه و هر گروه به 4 تکرار مساوی دارای 10 جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. جوجه های گروه 1 به عنوان کنترل دارو دریافت ننمود. جوجه های گروه 2 در روزهای 3 تا 7 پرورش، گروه 3 در روزهای 18 تا 22 پرورش و گروه 4 مشابه گروه 2 و 3 دو بار داروی انروفلوکساسین (10%) را به میزان 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن روزانه در آب آشامیدنی به مدت 5 روز متوالی دریافت کردند. پس از خون گیری از ورید وداج، شمارش کلی گلبول های سفید با هماسیتومتر با استفاده از محلول رقیق کننده نات و هریک انجام گردید و شمارش تفریقی گلبول های سفید پس از تهیه گسترش خون و تثبیت و رنگ آمیزی با رنگ گیمسا، انجام شد. همچنین میزان آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز سرم خون اندازه گیری شد. این مطالعه نشان داد زمان و مدت مصرف داروی انروفلوکساسین به روش خوراکی و به میزان دوز درمانی 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم در جوجه های گوشتی تاًثیری بر پارامترهای هماتولوژیکی مانند شمارش کلی گلبول های سفید، لنفوسیت ها، هتروفیل ها، ائوزینوفیل ها، مونوسیت ها و آنزیم های سرم خون ast alt,و alp ندارد.
مهسا لاری بقال غلامحسین خواجه
در بیماری های پریکارد و برخی از اختلالات عمومی کمیت و کیفیت مایع پریکارد تحت تاثیر قرار گرفته و لذا ارزیابی این مایع می تواند یکی از روش های تشخیصی بیماری های پریکارد باشد. در پایان نامه حاضر برخی از ویژگی های مایع پریکارد طبیعی در گاومیش رودخانه ای خوزستان تعیین گردیده است. نمونه گیری-های این مطالعه در سال 1392 از 60 رأس گاومیش به ظاهر سالم کشتار شده در کشتارگاه اهواز صورت گرفت. در کشتارگاه، اطلاعات مربوط به دام ها (شامل سن و جنس) ثبت شده و پس از ذبح، خونگیری از آنها به عمل می آمد. با باز شدن قفسه سینه، کل مایع پریکارد به وسیله سرنگ تخلیه گردیده، ضمن تعیین حجم مایع، رنگ، شفافیت و وجود یا عدم وجود لخته در آن ارزیابی می شد. سپس مایع پریکارد به سه لوله حاوی سیترات سدیم، edta و فاقد ماده ضد انعقاد انتقال یافته و ph آن تعیین می گردید. در آزمایشگاه، نمونه های حاوی سیترات سدیم (مایع پریکارد و خون) سانتریفیوژ گردیده و بخش فوقانی مایع پریکارد (سانتریفوژ شده) و پلاسمای خون، جمع آوری و تا زمان انجام آزمایشات مورد نظر در دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری می شدند. شمارش تام گلبول های قرمز در نمونه خون حاوی ماده ضد انعقاد edta به وسیله دستگاه شمارش گر سلولی و بررسی تعداد گلبول های سفید در مایع پریکارد و خون به صورت دستی و به روش هموسیتومتری صورت گرفت. به دنبال تهیه گسترش از نمونه ها، درصد سلول های هسته دار آنها نیز مشخص می شد. وزن مخصوص مایع پریکارد با استفاده از رفرکتومتر اندازه گیری گردید. غلظت فیبرینوژن، پروتئین تام و گلوکز مایع پریکارد و خون با بهره بردن از کیت های تجاری اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 وبا بهره بردن از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، t برای دو نمونه وابسته، ویلکاکسون، مان ویتنی و آنالیز واریانس دو طرفه و همبستگی داده ها با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و یا اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در تمامی دام های مورد مطالعه، مایع پریکارد کهربایی رنگ و نیمه شفاف بوده و در صورت جمع آوری در لوله های فاقد ماده ضد انعقاد، به سرعت منعقد می گشتند. همچنین ph این مایع در بیشتر موارد خنثی بود. میانگین و خطای معیار حجم و وزن مخصوص مایع و تعداد گلبول های قرمز و سفید آن به ترتیب 8/17±4/37 سی سی، 0004/0±1021 و106× (003/0±009/0) و103× (16/0±300/3) سلول در میکرولیتر تعیین گردید. انجام آزمون های آماری مشخص نمود که سن و جنس تاثیر معنی داری بر حجم مایع پریکارد و وزن مخصوص آن نداشته (05/0> p) اما تاثیر سن بر تعداد گلبول سفید و جنس بر تعداد گلبول قرمز مایع معنی دار بوده است (05/0< p). همچنین بین تعداد گلبول های قرمز مایع پریکارد و خون و همچنین تعداد گلبول های سفید این دو اختلاف معنی داری مشاهده شد (001/0< p). همبستگی بین تعداد گلبول های قرمز مایع پریکارد و خون مستقیم و بسیار ضعیف (17/0 =rsp) و در مورد تعداد گلبول های سفید آنها مستقیم و ضعیف (28/0=rsp) بود. در شمارش تفریقی، میانگین و خطای معیار درصد نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل های مایع پریکارد به ترتیب 6/1±2/52 (درصد)، 7/1±1/46 (درصد)، 2/0±3/1 (درصد) و 2/0±8/0 (درصد) تعیین گردید. انجام آزمون های آماری مشخص نمود، اگرچه بین نوتروفیل ها، لنفوسیت ها و مونوسیت های مایع پریکارد و خون اختلاف معنی داری وجود دارد (001/0< p) اما تفاوت درصد ائوزینوفیل ها در این دو معنی دار نمی باشد (05/0> p). همچنین همبستگی بین نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل های مایع پریکارد با خون مستقیم و بسیار ضعیف (به ترتیب 04/0 =rsp، 05/0 =rsp، 08/0 = r و11/0 =rsp) بود. اثر سن بر درصد ائوزینوفیل های پریکارد معنی دار (05/0< p) و تاثیرسن و جنسیت بر درصد سایر گلبول-های آن بی معنی تشخیص داده شد (05/0> p). میانگین و خطای معیار غلظت فیبرینوژن، پروتئین تام و گلوکز در مایع پریکارد به ترتیب 2/4±9/146 (میلی گرم در دسی لیتر)، 07/0±05/2 (گرم در دسی لیتر) و 5/3±9/100 (میلی گرم در دسی لیتر) بود. بررسی های آماری نشان داد که اختلاف بین میزان فیبرینوژن، پروتئین تام و گلوکز در مایع پریکارد با خون معنی دار بوده است (001/0< p). همبستگی بین فیبرینوژن مایع پریکارد و خون مستقیم و بسیار ضعیف (15/0= r)، بین پروتئین تام این دو مایع مستقیم و ضعیف (24/0= rsp) و تنها بین گلوکز آنها مستقیم و متوسط (42/0= rsp) تعیین گردید. تاثیرسن و جنس بر فیبرینوژن پریکارد معنی دار (05/0< p) اما بر غلظت گلوکز و پروتئین تام آن معنی دار نبود (05/0<p). به طور خلاصه و بر اساس نتایج بررسی حاضر به نظر می رسد که مایع پریکارد گاومیش رودخانه ای خوزستان، ویژگی هایی شبیه به مایع صفاقی گاو را داشته باشد. همچنین نزدیکی برخی مشخصات آن به ترانسودای اصلاح شده قابل توجه می باشد. این امر می بایست در تحلیل نتایج پاراسنتز مایع پریکارد گاومیش های مشکوک به بیماری های قلبی به ویژه بیماری های پریکارد مد نظر قرار گیرد.