نام پژوهشگر: آشور محمد قره باش
ارسلان سلاقی آشور محمد قره باش
این آزمایش برای بررسی تاثیر سطوح مختلف انرژی و چربی جیره غذایی برعملکرد، ذخیره چربی لاشه و همبستگی آن با متابولیت های چربی خون جوجه های گوشتی به اجرا در آمد. در این طرح از 240 قطعه جوجه نژاد کاب 500 گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با دو سطح انرژی قابل متابولیسم (2900 و 3050 کیلوکالری در هرکیلوگرم) و سه سطح چربی (صفر، 5/2 و 5 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار و در هر تکرار 10 قطعه جوجه گوشتی که تا سن 42 روزگی پرورش یافتند، استفاده شد. ترکیب جیره آزمایشی براساس راهنمای پرورش جوجه های گوشتی کاپ 500، در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که وزن زنده و مصرف دان روزانه (گرم) به طور معنی دار تحت تاثیر سطح انرژی و چربی قرار گرفت (05/0> p )، اما ضریب تبدیل غذایی به صورت آماری تحت تاثیر سطح انرژی جیره قرار نگرفت. وزن لاشه، چربی محوطه بطنی و نسبت چربی محوطه بطنی به وزن لاشه، تحت تاثیر چربی جیره های غذایی قرار گرفت (05/0> p ). بازده لاشه، چربی خام عضله سینه و چربی خام کبد تحت تاثیر چربی جیره قرار نگرفت. با افزایش سطح چربی مقدار وزن لاشه افزایش و مقدار چربی محوطه بطنی کاهش یافت (05/0> p ). تاثیر سطوح مختلف انرژی بر خصوصیات لاشه معنی دار نبود. متابولیت های خونی تری گلیسرید، کلسترول، ldl و vldl تحت تاثیر چربی و انرژی جیره های غذایی قرار گرفت (05/0>p ). اما hdl، تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. با افزایش سطح چربی مقادیر ldl و vldl افزایش و مقدار کلسترول کاهش یافت. ارتباط معنی داری و مثبت بین وزن زنده و تری گلیسرید، وزن زنده و کلسترول، درصد چربی محوطه بطنی و تری گلیسرید، درصد چربی خام عضله سینه و درصد چربی خام کبد، تری گلیسرید و کلسترول، تری گلیسرید و hdl، کلسترول و hdl، ldl و vldl و ارتباط معنی داری و منفی بین تری گلیسرید و vldl، کلسترول وldl ، کلسترول و vldl، hdl و ldl، hdl و vldl، یافت شد. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان با استفاده از سطوح مناسب چربی های غیراشباع (مانند روغن کلزا) وزن لاشه جوجه های گوشتی را بهبود بخشید و چربی محوطه بطنی لاشه را کاهش داد. همچنین استفاده از سطوح مناسب انرژی و روغن های گیاهی می تواند نقش مفیدی در کنترل شاخص های متابولیت های چربی خون جوجه های گوشتی ایفا کند.
حامد خدایی شهریار مقصودلو
چکیده آزمایشی به منظور بررسی اثرات فرم فیزیکی دان (پلت وآردی) و مکملهای خوراکی پروبیوتیک (پریمالاک) و پریبیوتیک (فرمکتو) برعملکرد و خصوصیات لاشه جوجههایگوشتی صورت گرفت. تعداد 264 قطعه جوجهگوشتی سویه تجاری کاب 500 (از هر دو جنس نر و ماده) به مدت 42 روز بر روی بستر در پن های مختلف پرورش داده شد. جیرههای غذایی مورد آزمایش در دوره پیشدان (1تا14)، میاندان (15تا28) روزگی و یک جیره پس دان بعد از اعمال تیمارها از سن (29تا42) روزگی به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار گرفت. این تحقیق به صورت آزمایشات فاکتوریل 23 در قالب طرح های کاملاً تصادفی، با 24 واحد آزمایشی (8 تیمار با 3 تکرار و 11 قطعه جوجه گوشتی در هرتکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو فرم دان (آردی و پلت) × دو سطح پـروبـیوتیــک (صفر و900 گرم در تن) × دو سطـح پـریبیوتیـک (صفر و 2 کیلوگرم در تن) بودند. در طول تحقیق صفاتی همچون میزان مصرف خوراک، وزن زنده و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی و صفات خصوصیات لاشه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که اثر شکل دان بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در دوره های مختلف پرورشی جوجههای گوشتی معنیدار بود (05/0>p). بطوری که دان پلت منجر به افزایش وزن بدن، مصرف بیشتر خوراک و بهبود ضریب تبدیل خوراک نسبت به دان آردی شد. مکملهای خوراکی پروبیوتیک و پریبیوتیک سبب بهبود معنیدار عملکرد جوجههای گوشتی نگردید (05/0<p)، اگرچه پروبیوتیک (پریمالاک) به طور معنیداری ضریب تبدیل خوراک را در سن 1تا21 روزگی بهبود داد (05/0>p). بین اثرات متقابل شکل دان × پروبیوتیک در صفت افزایش وزن روزهای 28 و 35 اثر معنیدار وجود داشت (05/0>p). همچنین افزودن همزمان مکملهای خوراکی پروبیوتیک × پریبیوتیک اثر معنیداری بر ضریب تبدیل غذایی در روزهای 28 و 35 روزگی داشت (05/0>p). در مورد تأثیر تیمارهای آزمایشی بر خصوصیات لاشه فرم دان اثر معنیداری نداشته است (05/0<p)، مکملهای خوراکی پروبیوتیک و پریبیوتیک هیچ گونه اثر معنیداری در خصوصیات لاشه نداشت (05/0<p). بطور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که شکل دان به صورت پلت باعث بهبود عملکرد جوجههای گوشتی میشود. واژههای کلیدی: پلت وآردی، پریمالاک، فرمکتو، عملکرد جوجههایگوشتی
فاطمه مفتاحی آشور محمد قره باش
این مطالعه به منظور مقایسه ارزش غذایی پنج رقم سورگوم هیبرید سیلو شده ( r166و آیکریست-520، r165 و آیکریست-625، r165و آیکریست-632، r165و آیکریست-625 و اسپید فید) و ذرت علوفهای سیلو شده در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج آزمایش تجزیه شیمیایی نشان داد که بین میانگین ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، قندهای محلول، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و نیتروژن آمونیاکی ذرت سیلو شده و ارقام سورگوم هیبرید تفاوت آماری معنیدار وجود دارد (05/0>p). بیشترین ماده خشک، پروتئین خام و قندهای محلول مربوط به ذرت و بیشترین چربی خام و خاکستر در واریتهicrisat625 × r165سورگوم هیبرید و بیشترین الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و ازت آمونیاکی متعلق به سورگوم اسپیدفید بود. بین میانگین قابلیت هضم مادهخشک، ماده آلی، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم در آزمایش تعیین هضم شیمیایی (روش تیلی و تری) در تیمارهای مورد مقایسه تفاوت آماری معنیداری وجود داشت (05/0>p). بیشترین قابلیت هضم ماده خشک در سورگوم هیبرید icrisat623 × r165و بیشترین قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم در علوفه ذرت سیلو شده بدست آمد. در آزمایش تولید گاز میانگین ماده آلی قابل هضم، انرژی قابل هضم، انرژی قابل متابولیسم و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تخمین زده شده تفاوت معنیداری را در بین ارقام علوفه سیلو شده نشان دادند. در آزمایش تولید گاز بیشترین ماده آلی قابل هضم، انرژی قابل هضم، انرژی قابل متابولیسم و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر در ذرت علوفهای بدست آمد. بطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که اصلاح نژاد ارقام مختلف سورگوم بر ارزش غذایی آنها موثر بوده و بین روشهای مختلف ارزشیابی مواد خوراکی هم تفاوت وجود دارد.
حشمت الله گل زاده شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی و تراکم اسیدهای آمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 180 قطعه جوجه گوشتی سویه آربور آکرز به صورت فاکتوریل 3×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 18 واحد آزمایشی (6 تیمار و 3 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی از هر دو جنس در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح مختلف انرژی قابل متابولیسم (بالاتر: 2950، 3000 و 3050 و پایینتر: 2850، 2900 و 2950 کیلوکالری در کیلو گرم به ترتیب در دوره های پیشدان، میاندان و پسدان) × سه سطح مختلف اسیدهای آمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین (سطح توصیه شده شرکت آربور آکرز، 15 درصد بیشتر و 15 درصد کمتر از آن)، تا سن 42 روزگی دراختیار جوجه های گوشتی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سطح بالاتر انرژی باعث افزایش معنی دار مصرف خوراک، وزن بدن و اضافه وزن در کل دوره پرورش گردید (05/0p<). بطوریکه با استفاده از انرژی بالاتر خوراک مصرفی و وزن بدن جوجهها بیشتر بود. اما سطوح مختلف اسیدهای آمینه محدود کننده اثر معنیداری بر مصرف خوراک نداشت (05/0p>). ولی باعث اختلاف معنیدار بر وزن بدن و اضافه وزن گردید (05/0p <). نتایج دیگر، نشان داد که اثرات اصلی سطوح مختلف انرژی و تراکم اسیدهای آمینه بر ضریب تبدیل غذایی، شاخص تولید و درصد بقاء در کل دوره پرورش معنی دار نبوده است (05/0p >). اثرات اصلی انرژی بر وزن رانها معنی دار بود (05/0p <) اما بر اجزای دیگر لاشه معنی دار نگردید (05/0p >). اثرات اصلی اسیدهای آمینه محدود کننده بر روی وزن سینه معنی دار گردید (05/0p <) ولی بر روی اجزای دیگر لاشه معنیدار نبود (05/0p >). افزایش سطوح انرژی و تراکم اسیدهای آمینه باعث افزایش معنی دار در هزینه خوراک و هزینه خوراک مصرفی به اضافه وزن مصرفی گردید (05/0p <). اما سطوح مختلف انرژی باعث تفاوت معنیداری در بازده ناخالص اقتصادی در 42 روزگی نگردید (05/0p>). تراکمهای مختلف اسیدهای آمینه در سن 42 روزگی تفاوت معنی داری را در بازده ناخالص اقتصادی نشان داد (05/0p <). بطوریکه بازده ناخالص اقتصادی جوجههای تغذیه شده با اسید آمینه ها براساس توصیه آربور آکرز و 15 در صد کمتر از آن اختلاف معنی داری باهم نداشتند اما کمترین بازده ناخالص اقتصادی مربوط به سطح اسید آمینه 15 درصد بیشتر از توصیه آربورآیکرز بوده است. اثرات متقابل بین انرژی و اسیدهای آمینه بر روی هیچ یک از صفات در تمام سنین معنیدار نبود (05/0p>).
کامبیز قوطوری فرید مسلمی پور
این مطالعه به منظور بررسی اثرات دمای آب مصرفی و افزودن مکمل کربنات پتاسیم بر عملکرد، پاسخ های فیزیولوژیک و فراسنجه های خونی گاوهای شیری طی تنش گرمایی انجام شد. در این آزمایش از 16 راس گاو هلشتاین چند شکم زایش در قالب طرح چرخشی متوازن با چهار تیمار با آرایش آزمایش فاکتوریل 2×2 در 4 دوره استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- دو سطح دمای آب (12 (سرد) و 25 (معمولی) درجه سانتیگراد)، 2- افزودن کربنات پتاسیم (صفر و 96/0 درصد ماده خشک) می باشد. متوسط شاخص دما-رطوبت در کل دوره آزمایش برابر با 5/85 بود. جیره شامل علوفه و کنسانتره به صورت کاملاً مخلوط تا حد اشتها ارائه شد و مقدار مصرف خوراک و آب ثبت گردید. وزن کشی و نمونه گیری شیر هفتگی انجام شد. نتایج نشان داد که دمای آب مصرفی و افزودن مکمل کربنات پتاسیم در جیره، اثر معنی داری بر مصرف آب، تولید شیر، درصد چربی و پروتئین شیر، دمای رکتال، ضربان قلب، نیتروژن اوره ای خون و سطوح اجسام کتونی خون گاوهای شیری طی تنش گرمایی ندارد (05/0<p). در مجموع، نتایج تحقیق نشان داد که خنک کردن آب مصرفی و افزودن مکمل پتاسیم به گاوهای شیری در زمان تنش گرمایی نمی تواند باعث بهبود استرس گردد. همچنین آب با دمای معمولی باعث افزایش مصرف خوراک می شود و مکمل پتاسیم نرخ تنفس را بالا می برد (05/0>p).
زهرا قربانی آشور محمد قره باش
هدف از این پژوهش بررسی اثر خوراندن مکمل پروبیوتیکی بر رشد، مصرف خوراک و سن ازشیرگیری گوساله های مونتبیلیارد بود. بدین منظور از تعداد 16 رأس گوساله مونتبیلیارد با میانگین سن (3±7) روز به منظور مقایسه اثر استفاده از پروبیوتیک پری مالاک بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، افزایش وزن روزانه، رشد (تغییر اندازه ) اسکلتی، روز از شیرگیری و متابولیت های خونی در دوره قبل از شیرگیری استفاده گردید. طرح آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار در جنس نر بود. آزمایش به مدت 60 روز برای گوساله ها به طول انجامید. تیمارهای آزمایشی شامل، جیره پایه با 0.25 درصد مکمل پروبیوتیک به شرخ ذیل بود: 1- شاهد، بدون پروبیوتیک 2- همزمان با شروع استارتر، اضافه کردن 0.25 درصد پروبیوتیک به استارتر 3- سه هفته بعد ازشروع استارتر، اضافه کردن 0.25 درصد پروبیوتیک به استارتر 4- پنج هفته بعد از شروع استارتر اضافه کردن 0.25 درصد پروبیوتیک به استارتر. در این آزمایش وزن خوراک خورده شده و اضافه وزن روزانه محاسبه شد و پارامترهای رشد اسکلتی در ابتدا و انتهای دوره مورد اندازه گیری قرار گرفت و در انتهای دوره از گوساله ها خونگیری به عمل آمده و در آزمایشگاه میزان گلوکز ونیتروژن اوره ای آن مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های تیماری در مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، افزایش وزن، روز از شیرگیری، رشد اسکلتی ومتابولیت های خونی مشاهده نشد (05/0(p> .
ابوذر امان غلامحسین طهماسبی
کشور ایران به علت دارا بودن آب و هوای نیمه خشک در پرورش زنبورعسلپس ازاتمام گل مزارع دشت در شهریورو کاهش دما شاهد افت جمعیت کلنی شده در نتیجه موجب عدم گذراندن موفق زمستان کلنی های زنبور عسل می شود. در این راستا از گیاه استراتژیک زعفران و منابع شهد و گرده این گیاه می توان استفاده نمود. گیاه زعفران دارای نام عمومی saffron و نام علمی crocussativus می باشد. ویژگی مهم گیاه زعفران پیدایش گل قبل از اندام رویشی و زمان گلدهی در پاییز می باشد. در این تحقیق تلاش شد عملکرد کلنی ها در زمانی پس از ییلاق و در پاییز با انتقال به مزارع زعفران مورد بررسی قرار گیرند. بازدهی کلنی ها در بررسی مکان سنجی مراتع ومزارع قابل استفاده در استان خراسان رضوی در صفات تولید عسل، گرده، افزایش جمعیت نوزادان ، بالغین و زمستان گذرانی با توجه بهعدم وجود گلهای دیگر هم زمان با گلدهی گیاه صورت پذیرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و ده تکرار که شامل :1- کوهستان 2- یونجه و صیفی جات و تیمار3و 4 که بخشی از تیمار های 1و 2 بودند و به مزارع زعفران منتقل شدند. آزمایش نشان داد که تولید عسل کلنی ها به ترتیب میانگین تولید 1670 ،5240 ،3010، 5380و تولید گرده نیز 1،82 ،108، 8/215 گرم و پرورش نوزاد 1، 4/2 ، 4/2، 2/2قاب و پرورش بالغین 5/1- ،1 ، 6/1، 5/1- قاب و زمستان گذرانی 85 ، 33 ، 74 ، 18 درصد اختلاف داده هادر سطح 5% معنی دار بودند (0.5/0 >.(p بطور کلی می توان نتیجه گرفت که گیاه زعفران از نظر اقتصادی جهت تولید محصولات مناسب، ولی به دلیل فعالیت و ملاقات زیاد گل و دریافت مواد خاص شاهد کاهش جمعیت بالغین کلنی ها در نتیجه باعث عدم گذراندن موفق زمستان می شود. کلمات کلیدی: زنبور عسل، زعفران ، ، عسل، گرده،جمعیت نوزاد و بالیغن
علی اصغر نوروزی فرید مسلمی پور
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر استفاده از یک مکمل تجاری مخلوط پروبیوتیک و مولتی آنزیم به جیره غذایی و محدودیت غذایی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. برای این منظور 360 قطعه جوجه گوشتی کاب 500 (از هر دو جنس) مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها پس از ورود به سالن در قالب طرح کاملاً تصادفی و با آرایش فاکتوریل 3×3 (9 تیمار با 4 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار) در واحدهای آزمایشی قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح از مخلوط افزودنی (0، 1و 2 کیلوگرم درتن توصیه شده) بعلاوه سه سطح محدودیت غذایی (0، 5/2 و 5 درصد زیر احتیاجات غذایی) توزیع شدند. نتایج نشان داد که افزودن سطح 2/0 درصد مکمل کاهش معنی داری بر افزایش وزن و خوراک مصرفی در کل دوره داشت (05/0>p). اما سطوح محدودیت غذایی تأثیر معنی داری نداشت (05/0p>). همچنین اثرات متقابل تیمارهای تحت محدودیت غذایی در کل دوره کاهش معنی داری بر میزان مصرف خوراک و اضافه وزن جوجه های گوشتی داشتند (05/0>p). افزودن سطح 2/0 درصد مکمل به جیره و همچنین اثرات متقابل تیمارهای دارای 5 درصد محدودیت غذایی در کل دوره افزایش معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی داشتند (05/0>p). بعلاوه نتایج حاصل از تفکیک لاشه نشان داد که اثرات متقابل تیمارهای آزمایشی تأثیر معنی داری بر وزن لاشه، ران، سینه و چربی محوطه بطنی نداشتند (05/0p>).استفاده از سطوح مکمل و اثرات متقابل تیمارهای آزمایشی تحت محدودیت غذایی با افزودن مکمل و استفاده از مارکر اکسید کروم افزایش معنی داری بر قابلیت هضم ایلئومی پروتئین داشتند (05/0>p). تیمارهای آزمایشی تحت محدودیت غذایی کاهش معنی داری بر گلبول های سفید و گلبول های قرمز خون، هموگلوبین خون، درصد هتروفیل، نسبت هتروفیل به لنفوسیت و افزایش معنی داری بر درصد لیمفوسیت خون داشتند (05/0>p). در نتیجه، نتایج نشان می دهد که مخلوط افزودنی می تواند بازده خوراک و پارامترهای اقتصادی در مزارع جوجه های گوشتی را بهبود بخشد زمانی که هدف از پرورش تولید لاشه سبک تر و کم چرب، و یا محدودیت غذایی کیفی است، استفاده از مخلوط 1/0 درصد و محدودیت 5/2 درصد پیشنهاد می شود.
محبوبه مرادیان ابراهیم بنی حسن
چکیده این آزمایش به منظور بررسی اثر تزریق عضلانی ویتامین های a و e برانتقال غیر فعال ایمیونوگلوبولین ها، پارامتر های خون شناسی، عملکرد و شاخص های سلامت گوساله ها با تعداد 12 راس گوساله تازه متولد شده نژاد هولشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی و اندازه گیری های تکرار شده با 4 تیمار انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل شاهد: با تزریق محلول نرمال سالین 9/0 درصد به میزان 14درصد وزن بدن، تیمار با تزریق 200000 واحد بین المللی ویتامین a، تیمار با تزریق 300 واحد بین المللی ویتامین e، تیمار با تزریق توام 200000 واحد بین المللی ویتامین a و 300 واحد بین المللی ویتامین e داخل عضله پشت ران بلافاصله بعد از تولد انجام شد. به گوساله ها به مدت سه روز به مقدار کافی آغوز خورانده شد و شیر و استارتر تا از شیر گیری خورانده شد. اندازه گیری شاخص های اسکلتی گوساله ها هر دوهفته یک بار و نمونه گیری از خون قبل از تزریق، 3، 14 و 28 روز پس از تزریق انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تزریق ویتامین e اثر معنی داری روی آنزیم کراتین کیناز خون و طول بدن و تزریق توام دو ویتامین a و e اثر معنی داری روی پروتئین کل 14 روزگی، پلاکت خون، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی نسبت به تیمار شاهد داشت (p<0.05). هر سه تیمار نسبت به تیمار شاهد اثر معنی داری روی فاصله دو استخوان پین داشتند (p<0.05). اما تزریق ویتامین های a و e و تزریق توام روی میزان هماتوکریت، گلبول های قرمز، mcv، mch ، mchc، گلبول های سفید و انواع آن، دور سینه، فاصله دو استخوان هیپ، فاصله دو استخوان هیپ و پین، قد از جدوگاه، قد از کپل، نمره مدفوع، وزن و تغییرات وزن بدن، مصرف خوراک هفتگی و افزایش وزن روزانه اثر معنی داری نداشت (p>0.05). از نظر میزان آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و هموگلوبین خون بین تیمار های آزمایشی با تیمار شاهد اختلاف معنی داری وجود نداشت (p>0.05)، اما میزان آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز تیمار دریافت کننده ویتامین a با تیمار های دریافت کننده تزریق توام و دریافت کننده ویتامین e تفاوت معنی دار بود (p<0.05) و از نظر میزان هموگلوبین بین تیمار دریافت کننده تزریق ویتامین a با تیمار دریافت کننده تزریق توام ویتامین veو a اختلاف معنی دار بود(p<0.05) . در مجموع، ویتامین e می تواند باعث افزایش رشد گوساله شده و در مقایسه با ویتامین a در بالا بردن ایمنی و کاهش بیماری های عضلانی و کم خونی مفیدتر باشد.
منیره بابایی مرنی فرزاد قنبری
این مطالعه به منظور تعیین اثرات پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری)، پراکسید هیدروژن (132 میلی لیتر در کیلوگرم ماده خشک)، اسید هیدروبرومیک (60 میلی لیتر در کیلوگرم ماده خشک) و ترکیب آن ها بر ارزش تغذیه ای بقایای ماش انجام گرفت. پس از عمل آوری، ترکیب شیمیایی نمونه ها با استفاده از روش استاندارد تعیین شد. آزمایش تجزیه پذیری شکمبه ای با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی انجام شد. به منظور برآورد فرآسنجه های تولید گاز نمونه ها، از آزمون تولید گاز استفاده شد. قابلیت هضم برون تنی نمونه ها با استفاده از روش کشت بسته انجام شد. مقدار فرآسنجه های تخمینی با استفاده از داده های حاصل از آزمون تولید گاز و روش کشت بسته، براساس معادلات مربوط محاسبه شد. درجه بلورینگی نمونه ها با استفاده از تکنیک پراش پرتو ایکس تعیین شد. عمل آوری بر ترکیب شیمیایی بقایای ماش موثر بود (05/0p<). همه تیمارها باعث افزایش مقدار خاکستر خام و کاهش مقدار ماده آلی شدند. پروتئین خام توسط تیمارهای اسید هیدروبرومیک، پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و اسید هیدروبرومیک+ پرتو الکترون (150 کیلوگری) افزایش یافت. عمل آوری مقدار الیاف خام را کاهش داد. بیش ترین کاهش در تیمار پرتو الکترون (150 کیلوگری) مشاهده شد. عمل آوری باعث افزایش تجزیه پذیری موثر ماده خشک در سرعت های عبور 2، 5 و 8 درصد در ساعت شد (05/0p<). پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و استفاده توأم از پرتو الکترون و ترکیبات شیمیایی بیشترین تأثیر را در افزایش این صفت داشتند. همه تیمارها پتانسیل تولید گاز را افزایش دادند (05/0?p). به طوری که بیشترین مقدار در تیمارهای اسید هیدروبرومیک، پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و اسید هیدروبرومیک+ پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) مشاهده شد. قابلیت هضم برون تنی ماده خشک و ماده آلی بقایای ماش تحت تأثیر پرتو الکترون، ترکیبات شیمیایی و استفاده توأم از پرتو الکترون و ترکیبات شیمیایی افزایش یافت (05/0p<). فرآسنجه های تخمینی شامل انرژی قابل متابولیسم، انرژی خالص و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تحت تأثیر عمل آوری افزایش یافتند (05/0p<). بیش ترین افزایش در تیمارهای اسید هیدروبرومیک و پرتو الکترون (200 کیلوگری) مشاهده شد. به جز اسید هیدروبرومیک و پرتو الکترون (150 کیلوگری)، سایر تیمارها باعث افزایش بازده تولید توده میکروبی شدند (05/0p<). با بررسی الگوی پراش پرتو ایکس، مشاهده شد که تمامی تیمارها باعث کاهش درجه بلورینگی نمونه های بقایای ماش شدند. در مجموع، تیمارهای پرتو الکترون، اسید هیدروبرومیک و ترکیب آن ها تأثیر بیش تری در بهبود ارزش تغذیه ای بقایای ماش داشتند.
حکیمه مصطفی لو آشور محمد قره باش
این پژوهش به منظور بررسی اثر ظرفیت واحدها بر کارآیی اقتصادی پرورش جوجه های گوشتی در شرق استان گلستان در سال 1393 انجام شد. تعداد 40 واحد مرغداری بر حسب ظرفیت به 4 دسته (تا 30000 قطعه، 30001 تا 50000 قطعه، 50001 تا 100000 قطعه و بیش از 100000 قطعه) تقسیم شدند. با تهیه پرسشنامه اطلاعات مورد نظر بدست آمد و مورد بررسی قرار گرفت. میانگین ضریب تبدیل خوراک، شاخص تولید و بازدهی اقتصادی توسط روش های استاندارد محاسبه گردید. نتایج نشان داد که هزینه خوراک بیشترین هزینه (75 درصد) مربوط به پرورش بود. بعد از هزینه مربوط به خوراک، بترتیب هزینه های خرید جوجه، هزینه مربوط به دارو و واکسیناسیون و نیروی کار بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند (0.05 p<). با افزایش ظرفیت سالن های پرورش ضریب تبدیل خوراک نیز روند بهبود داشت(0.05 p<). طبق نتایج بدست آمده با افزایش ظرفیت سالن میزان شاخص تولید نیز افزایش می یابد و سالن هایی با ظرفیت کمتر از 30 هزار قطعه دارای کمترین شاخص تولید بودند (0.05 p<). بیشترین درآمد حاصله از پرورش جوجه گوشتی از فروش مرغ زنده بود. نتایج نشان داد که میانگین سود حاصله در پرورش جوجه گوشتی در تیمار 3 با ظرفیت 50 تا 100 هزار قطعه از نظر آماری اختلاف معنی داری با دیگر تیمارها دارد(0.05 p<).مرغداری هایی با ظرفیت 50 تا 100 هزار دارای بیشترین بهره وری بودند. با افزایش ظرفیت در هر واحد بدلیل کاهش هزینه های پرورش، سود حاصله روند افزایشی را نشان داد. سالن هایی با 50 تا 100 هزار قطعه دارای کمترین هزینه پرورش و در نتیجه بهترین بازدهی اقتصادی بودند (0.05 p<) .در نتیجه این ظرفیت در شرق گلستان برای پرورش جوجه گوشتی پیشنهاد می شود.